نام پژوهشگر: مهدی قزوینی
مهدی قزوینی محمد علی علیزاده
پژوهش حاضر نگاهی گذرا به ویژگی ها و دگرگونی های مفهوم سیاسی، اجتماعی آزادی در عصر مشروطیت و اندیشمندان آن است، نهضت مشروطیت (1906م/1285ش) حرکتی مهم به شمار می رود که راه دگرگونی سیاسی و اجتماعی جامعه را به سمت و سویی جدا ، از دوره های پیش گشود. به دلیل اینکه اندیشه های مدرنیته وارد فضای گفتمان سنتی ایران می شود و ارزش ها و باورهای متفاوتی را مطرح می کند، مفهوم آزادی در عصر مشروطه با مفمهوم سنتی آن متضاد است و این اندیشه آزادی مدرن همراه با انقلاب انگلستان متولد شد ، در دوره مشروطه یکی از عینی ترین مفاهیم نظری که جریان های فکری و سیاسی با آن به چالش نفی وضع موجود پرداختند، مفهوم آزادی بود. شناخت مفهوم آزادی از نگاه اندیشمندان و مقایسه و تطبیق آن ، بستر ساز شناخت هر چه ببیشتر اندیشه های جریان فکری عصر مشروطه خواهد شد. در عصر مشروطه اندیشمندان متشکل از دو جریان عمده ی فکری بودند ، یکی روشنفکران طرفداران غرب و دیگری علمای دینی که خود به دو گروه نو گرا و سنت گرا تقسیم می شدند. در فضای مشروطه سه دیدگاه در خصوص مفهوم آزادی از سوی این اندیشمندان مطرح شد: 1-دیدگاه روشنفکران 2- دیدگاه علمای مشروطه خواه 3- دیدگاه علمای مشروعه خواه ، از میان این سه دیدگاه نسبت به مفهوم آزادی دو دیدگاه علمای مشروطه خواه و مشروعه خواه در بنیادها و مبانی مفهوم آزادی اختلاف خیلی اساسی وجود نداشت و اختلاف ظاهری آنها در فضای مشروطه معلول سه عامل بود : 1- بینش اجتهادی که بر اساس آن اختلاف در مصادیق رخ می داد 2- شدت و ضعف در شناخت غرب شناسی 3- قرب و بُعد نسبت به مرکز حوادث ، به رغم این سطوح اختلاف هر دو گروه معنا و مفهوم آزادی را ذیل بندگی خدا و«حریت » تعریف می کردند ولی تفسیر روشنفکران از اصل و اساس در بحث آزادی با دو گروه دیگر تفاوت ریشه ای و اساسی داشت. آزادی در تفسیر روشنفکری ، ترجمانی از واژهliberty به معنای رهایی بود و از دیدگاه مفهومی یعنی امکان انجام هر عملی که میخواهیم انجام دهیم ، این برداشتهای متفاوت از آزادی بستر ساز تقابل و فاصله گرفتن رهبران فکری مشروطه از یکدیگر و مشروطه شد ، که نهایتاً انقلاب مشروطه را منتهی به هرج و مرج و دیکتاتوری پهلوی کرد.