نام پژوهشگر: الهه سیدکاوسی

آسیب شناسی فرایند انتقال فناوری در صنعت ملی نفت ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1392
  الهه سیدکاوسی   رضا انصاری

هدف از انجام این پژوهش آسیب شناسی فرایند انتقال فناوری های منتخب در شرکت ملی نفت ایران با استفاده از مدل مرحله- درگاه می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی می باشد که پارادایم آن ترکیبی از تفسیری و اثبات گرایی است.. استدلال به کار رفته در آن ترکیبی از قیاسی و استقرایی است. رویکرد پژوهش نیز ترکیبی از کیفی- کمی و استراتژی آن از نوع پیمایش و مطالعه موردی است. افق زمانی آن اکتشاف و فهم بوده و شیوه گردآوری داده ها اسناد و مدارک، مصاحبه و پرسش نامه می باشد. جامعه آماری جهت مصاحبه شامل 12 نفر از متخصصان و خبرگان با تجربه و درگیر در پروژه های مورد مطالعه است. روش نمونه گیری در این پژوهش مبتنی بر روش غیر احتمالی هدفمند از نوع قضاوتی است و انتخاب نمونه از کسانی که تجربه بیشتری از مسئله موردنظر دارند انجام شده است. پرسشنامه ای نیز به منظور رتبه بندی آسیب ها میان 30 نفر از خبرگان توزیع گردید که نتایج آن به وسیله آمارتوصیفی و شاخص میزان پراکندگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش پس از مرور ادبیات پژوهش، مدل مرحله- درگاه (متشکل از سه مرحله آغاز، برنامه ریزی و اجرا) به منظور شناسایی آسیب های انتقال فناوری در پروژه های مورد مطالعه(شامل پروژه مرکاپتان زدایی، مطالعات مخزن و مته حفاری) انتخاب گردیدکه فرایندی متشکل از 6 مرحله ودرگاه تصمیم گیری است. براساس این مدل چهارچوب مصاحبه تهیه شد و با استفاده از مطالعه مستندات و مصاحبه نیمه ساختاریافته داده های مورد نیاز جمع آوری شدند. در این گام پژوهش آسیب های هر پروژه با توجه به 6 مرحله و درگاه شناسایی شدند. سپس به منظور رتبه بندی آسیب های شناسایی شده پرسشنامه بسته ای تدوین شد و در اختیار نمونه آماری پژوهش قرار گرفت. پس از انجام مصاحبه ها و جمع آوری داده ها به طور کلی در هر سه پروژه 27 آسیب در هر سه مرحله شناسایی شدند. پس از رتبه بندی آسیب های موجود در مرحله آغاز به ترتیب اولویت عبارتند از: هزینه بسیارزیاد خرید، نصب و راه اندازی و نگهداری فناوری، عمر مفید فناوری منتخب(منسوخ بودن فناوری)، انتخاب اشتباه فناوری براساس قضاوت های غلط هنگام تهیه گزارش توجیه پروژه انتقال ، پیچیدگی بیش از حد فناوری برای فهم وجذب توسط انتقال گیرنده، نیازمند بودن فناوری به اصلاحات و سازگاری جهت انطباق با شرایط داخلی، ناتوانی در تهیه طرح توجیهی قوی برای توجیه پروژه انتقال فناوری و در مرحله برنامه ریزی به ترتیب عبارتند از: ناتوانی در تهیه طرح توجیهی قوی برای توجیه پروژه انتقال فناوری، مناسب نبودن مکانیسم های انتخاب شده برای پیاده سازی فناوری، تفاوت در رویکردها و استراتژی های مذاکره، تخمین بیش از حد توانمندیهای فناورانه انتقال گیرنده توسط انتقال دهنده و در نتیجه اظهارات غیر واقع بینانه از نحوه تحقق اهداف زمان بندی شده توسط انتقال گیرنده، عدم مشارکت مدیران انتقال گیرنده در برنامه ریزی های انجام شده توسط انتقال دهنده، تلاش طرفین در دستیابی به نتایج در یک دوره زمانی کوتاه مدت، عدم اعتماد میان دو طرف، عدم درک کامل نیازهای گیرنده توسط انتقال دهنده، توجه بسیار زیاد به خرید سخت افزار و عدم توجه کافی به دریافت مهارت ها، پیش بینی ضعیف تقاضای بازار توسط طرف داخلی، عدم سازگاری اهداف انتقال دهنده و انتقال گیرنده، عدم توانایی در رسیدن به توافق درباره استراتژی های قیمت گذاری، محصول و بازاریابی، ناسازگاری اهداف در طول مذاکرات و وجود موانع مالی، اطلاعاتی و فرهنگی میان دوطرف و در مرحله اجرا عبارتند از: کمبود مدیران انتقال فناوری باتجربه، زیرساخت های نهادی حمایتی ناکافی برای فراهم کردن پشتیبانی از لحاظ مالی، اطلاعات، توسعه مهارت ها، تاخیر در دریافت موادو قطعات تکمیلی مورد نیاز برای پیاده سازی سریع از داخل کشور، عدم وجود تامین کنندگان داخلی وهزینه های بالای ورود تجهیزات، عدم اعتماد طرف داخلی به سیستم های توسعه یافته توسط طرف خارجی، عدم پشتیبانی و تعهد مدیریت ارشد برای هر پروژه، کمبود آموزش پرسنل طرف داخلی، عدم وجود نظام های انگیزشی پاداش و حفاظت ناکافی از مالکیت فکری. یافته های پژوهش نشان دادکه یک پروژه انتقال فناوری موثر واقع نمی شود مگراینکه سودآوری و رشد سازمان را به همراه داشته باشد. در دنیای پیشرفته امروز انتقال فناوری بایستی به عنوان درون مایه استراتژی تجاری دیده شود و نه فقط تنها به عنوان یک پروژه فناوریکی مدنظر قرار گیرد.