نام پژوهشگر: خدیجه کامکار
خدیجه کامکار حمزه غلامعلی زاده
درجهان امروز، بخش حمل و نقل از جمله بخش های زیربنایی اقتصاد هر جامعه است که علاوه بر تحت تأثیر قراردادن فرآیند توسعه اقتصادی، خود نیز در جریان توسعه دچار تغییر و تحول می شود.امروزه با پیشرفت تکنولوژی،راه آهن دوباره به عنوان وسیله ای برای حمل و نقل سریع و انبوه و ایمن مطرح شده است.درگیلان نیز این بستر فراهم آمده است و حمل و نقل ریلی به عنوان تحولی در سیستم ترابری وارد عرصه زندگی اجتماعی- اقتصادی مردم خواهد شد.لذا با توجه به موقعیت استان گیلان از قبیل مشرف بودن به دریای خزر و همجواری با کشورهای آسیای میانه،توریسم پذیر بودن منطقه و عدم وجود یا ناکارایی سیستم های جاده ای و هوایی،نیاز به احداث بناهایی که ضمن پاسخگویی به نیازهای ترابری در تعادل با محیط،تاریخ،فرهنگ و طبیعت باشد،احساس می گردد.آنچه تا به امروز با توجه به وضعیت فعلی ایستگاه های ساخته شده می توان فهمید،عدم توجه به طراحی ایستگاه ها می باشد و آنچه در مباحث طراحی ایستگاه ها بیشتر به آن پرداخته شده نیز شامل مسائل فنی و عملکردی و پاسخ به نیازهای عملکردی فضا است.اهمیت این مسئله از آنجایی است که تامین برخی از نیازهای انسانی به ابعاد روانشناختی،اجتماعی، فرهنگی،اقتصادی و تاریخی و جغرافیای زیست او بستگی دارد.بنابراین مکان زندگی و فعالیت او نمی تواند بی ارتباط با این ویژگی های بومی باشد.لذا برای رسیدن به طراحی یک ایستگاه قطاری که پاسخ گوی نیازهای کاربران باشد،بررسی ویژگی های عملکردی،زیبایی شناختی،فرهنگی و هنری ضروری به نظر می رسد.هدف دستیابی به یک نظام علمی و تجربی و یا به عبارتی مطالعات منسجم بر اساس ملاحظات بوم شناختی،به منظور ارتقاء کیفی مکان مورد طراحی و رسیدن به دستورالعمل هایی جهت طراحی یک ایستگاه راه آهن بین شهری می باشد .در این پژوهش استان گیلان و شهر رشت به عنوان محیطی برای آزمون فرضیه ها و پاسخگویی به پرسش ها با توجه به ملاحظات بوم شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.روش تحقیق بصورت اسنادی و بررسی متون بوده و عمده ترین منابع مورد استفاده کتابها و مجلات تخصصی،طرح های پژوهشی مرتبط و استفاده از شبکه جهانی اطلاع رسانی می باشد.
خدیجه کامکار مریم شریف زاده
بهره وری کشاورزی و تولید مواد غذایی رابطه ای تنگاتنگ با کیفیت و کمیت خاک اراضی دارد. شیوه های نادرست مدیریت خاک زراعی در مزارع سیب زمینی به شدت تخریب خصوصیات شیمیایی، بیولوژیکی و فیزیکی خاک را در پی داشته و مشکلات زراعی عدیده ای را به وجود آورده و مدیریت حفاظت خاک را اجتناب ناپذیر ساخته است. از این رو هدف کلی این پژوهش بررسی تعیین کننده های رفتار مدیریت حفاظتی خاک در بین سیب زمینی کاران بخش مرکزی شهرستان خرم بید می باشد. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از نمونه گیری تصادفی در میان 248 نفر سیب زمینی کار دهستان قشلاق بخش مرکزی شهرستان خرم بید صورت گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه ای ساختارمند بود که روایی آن به کمک پانل متخصصین تأیید شد. با هدف سنجش ضریب اعتبار پرسشنامه، مطالعه ی پیش آهنگ خارج از محدوده ی آماری در دهستان خرمی بخش مرکزی شهرستان خرم بید انجام شد که آلفای کرونباخ سنجه های آن بین 0/50 تا 78/0 نشان از پایایی قابل قبول سنجه ها است. برای تجزیه و تحلیل های داده ها از نرم افزار آماری spss استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، که میانگین رفتار مدیریتی سیب زمینی کاران نسبت به اعمال روش های مدیریت حفاظتی خاک در حد متوسطی قرار دارد. همچنین متغیرهای ادراک به پیامدهای عدم حفاظت خاک، هنجار ذهنی، دانش سیب زمینی کاران نسبت به مدیریت حفاظتی خاک و انگیزه ی سیب زمینی کاران توانسته اند 45 درصد از تغییرات متغیر نگرش را پیش بینی کنند. افزون بر آن، نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که سازه های درک از مفید بودن روش های حفاظت خاک، دانش کشاورزان در زمینه مدیریت حفاظتی خاک، دسترسی به تسهیلات نهادی و ادراک در خصوص بحران خاک، تبیین کننده ی 79 درصد از واریانس رفتار سیب زمینی کاران با رفتار نامطلوب مدیریت حفاظتی خاک بوده است در حالیکه دو متغیر ادراک در خصوص بحران خاک و درک از فایده مندی روش های حفاظت خاک قادر به تبیین 75 درصد از تغییرات واریانس رفتار مطلوب مدیریت حفاظتی خاک در بین سیب زمینی کاران بوده اند. در این راستا راهکارهایی برای بهبود مدیریت حفاظتی خاک ارائه شده است.