نام پژوهشگر: محمد معصومی بوگر
محمد معصومی بوگر ناصر رحیمی
چکیده شعر در هر جامعه و در هر زمانی، ابزاری مناسب و تأثیرگذار برای بازتاب و نقل زندگی بوده است. یکی از مسائلی که در بسیاری از ادوار شعر فارسی، مضمون ساز بوده و مای? الهام شاعران قرار گرفته است، مسائل اجتماعی می باشد. پرداختن به این مسائل، شعر را به بطن اصلی جامعه می کشاند و به شاعر فرصت می دهد تا به نمایندگی از مردم جامع? خویش، دردها و آمالشان را در شعر خود بازگو کند. از نمونه های درخشان شعر اجتماعی، اشعار دوران مشروطه را می توان نام برد. شعر مشروطه، در اساس و بنیان خود، مجسّم کنند? جامع? آن روز ایران و ستایش نام? بلندبالایی است از «ملّت» و «آزادی». وطن، انتقادهای اجتماعی، نقد سیاست و بازتاب اقتصاد ایران، آزادی، زن، غرب و صنعت غربی و... پیکر? اصلی شعر این دوره را رقم می زنند. فریادهای میهن دوستی و انتقادات اجتماعی بر شعر این دوره طنین انداز شده است و بیش از همه، محمّدتقی بهار کوس وطن پرستی می نوازد و ایرج میرزا، بر طبل انتقادهای اجتماعی می کوبد و دیگر شاعران مشروطه با این دو هم نوا شده اند. بنابر اهمّیّت فراوان مسئل? وطن و میهن پرستی و نیز با توجّه به شأن عظیم ملک الشعراء بهار در سرایش اشعار میهنی و وطنی، بر آن شدیم تا تحقیقی علمی در این باره ارائه دهیم. مجموع? پیش رو در جهت شناساندن بهار و تجلّی مفهوم ایران و وطن در شعر وی، نگاشته شده است.