نام پژوهشگر: مصطفی مختاباد امریی
صبورا شهابی باهر مصطفی مختاباد امریی
در این پژوهش سعی شده تا با اتخاذ روش تحلیلی ـ توصیفی و با بهره¬گیری از نشانه¬شناسی و خرده نظام آن نشانه¬شناسی مکان و اقلیم به تحلیل جایگاه مکان و اقلیم در آثار رادی پرداخته شود. بررسی متون در نشانه¬شناسی به عنوان بخشی از یک رسانه یا ژانر مورد تحلیل قرار می¬گیرد، تئاتر و درام به عنوان یکی از مهم¬ترین رسانه¬هایی که بسیاری از ویژگی¬های لازم و اساسی را برای تحلیل نشانه¬شناختی دارند، مورد توجه بسیاری از تحلیل¬گران و نشانه¬شناسان قرار گرفته است. از آن¬جایی که مکان یکی از عناصر اصلی درام است، می¬توان از ارتباط مکان با دیگر اجزای درام برای تحلیل نشانه شناختی آن استفاده کرد. مسئله¬ی اصلی این تحقیق پیدا کردن مهم ترین شاخصه¬های اقلیمی و مکانی در آثار نمایشی رادی و طبقه¬بندی شاخص¬های مذکور و مطالعه¬ی نمایشی آن¬ها است. تحقیق حاضر در عین حال سعی دارد تا به یک ارزیابی علمی از مکان و اقلیم و نقش آن در آثار رادی بپردازد. با توجه به بررسی¬های انجام شده، می¬توان گفت مکان و اقلیم نقشی اساسی در آثار رادی دارند. با توجه به تحلیل نشانه¬شناختی این متون می¬توان به ارتباط مکان با سایر عناصر درام مانند شخصیت پردازی، کنش و پیرنگ پی برد. مکان می¬تواند نقش اساسی در نمود هر کدام این جلوه¬های نمایشی داشته باشد.در این پایان¬نامه تحلیل نشانه¬شناختی مکان با استفاده از مکان¬پردازی کلامی(دستورصحنه و شاخص¬های کلامی) و مکان¬پردازی غیرکلامی (روابط میان صحنه و خارج صحنه، روابط میان یک مکان ماوقع، روابط میان چند مکان ماوقع مختلف) صورت گرفته است. این امر نشان می¬دهد که چگونه تحلیل نشانه¬شناختی مکان و اقلیم در درام می تواند مفید باشد و جنبه های مختلفی از ویژگی¬های درام را مشخص کند.
مهرزاد شکوهمند مصطفی مختاباد امریی
در این پژوهش تلاش شده است تا مهم ترین جایگاه و جلوه های نمایشی اسطوره آرش کمانگیر در مجموعه آثار ادبیات نمایشی معاصر ایران بررسی و تبیین گردد. آرش کمانگیر که بر اساس متون موجود مربوط به قبل از اسلام فقط در تیر یَشت در چند کَردَه از او یاد شده است در شاهنامه فردوسی به اشاره ای اندک ولی با احترام فراوان به او بسنده شده است ولی با این وجود این کهن اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان در کنار چند اسطوره دیگر همچون رستم، سهراب، اسفندیار و سیاوش بیشترین حضور و نقش و تاثیرگذاری را در ادبیات نمایشی معاصر ایران گذارده است. آثار موجود چنین می نمایند که اقبال نویسندگان به بازسازی و باز آفرینی داستان این اسطوره به دلیل جذابیّت فراوان و قابلیت های نمایشی والا و پر بار آن است. این تحقیق به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع و آثار نمایشی معاصر با مضمون آرش کمانگیر انجام پذیرفته است و بنا به ضرورت های روش شناختی آثاری از ارسلان پوریا، بهرام بیضایی، صادق عاشورپور و جابر عناصری به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. نتایج بررسی های انجام شده حاکی از آن است که اسطوره آرش کمانگیر و داستان ماجرای او به دلایل گوناگون از جمله قدرت نمادگرایی، حماسی و ملی آن تاثیر بسزایی در ادبیات نمایشی معاصر ایران گذارده است.