مطالعات بسیاری که تاکنون در زمینه سازمان و مدیریت انجام پذیرفته، این موضوع را روشن می سازد که مدیریت وجه انسجام بخش سازمان هاست. مدیریت فرآیندی است که مدیر برای تحقق اهداف سازمان آن را پی می گیرد و با اداره و هماهنگی منابع به صورت اثربخش و کارا سازمان را در جهت دستیابی به هدف های از پیش تعیین شده یاری می دهد. لیکن برای هدایت سازمان های عصر جدید در محیط متغیری که در آن قرار گرفته ایم، مدیران سازمان ها می بایست رویکردهای سنتی را کنار گذاشته و با توسعه خلاقیت و مهارت های مدیریتی کارآفرینانه علایق و گرایش خود را در جهت بکارگیری خلاقیت هدایت نمایند و با بهره گیری از خلاقیت در توان اجتماعی و اقتصادی سازمان ها تغییراتی هدفدار ایجاد نمایند. مدیران به عنوان متولیان به حق توسعه موظفند سازمان های خود را در موقعیت هایی قرار دهند که به صورت مکرر و نظام مند فرصت های کارآفرینانه را تشخیص داده و از آنها بهره برداری کرده و به عنوان سازمانی پیشرو با بهره گیری از استراتژی تهاجمی از رقبای خود پیشی بگیرند و تغییرات مورد نظر خود را ایجاد نمایند. لذا با توجه به اهمیت نقش مدیران در تعالی سازمان ها پژوهشگر به بررسی رابطه بین مهارت های مدیریتی و خلاقیت با کارآفرینی سازمان ها در واحدهای فعال مستقر در شهرک صنعتی شیراز پرداخته و عوامل تأثیرگذار بر پرورش این سه متغیر را با توجه به ماهیت اکتسابی آنها مورد بررسی قرار داده است. جامعه آماری این پژوهش مدیران واحدها بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss استفاده شده است. در بخش آمار توصیفی از جداول فراوانی و شاخص هایی نظیر حداقل، حداکثر، دامنه تغییرات ، میانگین و انحراف معیار استفاده شد و در بخش آمار استنباطی آزمون های آماری رگرسیون چندگانه، آزمون همبستگی پیرسون، ماتریس همبستگی، آزمون تی، آزمون فیشر و آزمون تعقیبی توکی مورد استفاده قرار گرفت. برای ترویج کارآفرینی سازمانی می بایست شرایط مناسبی در درون سازمان ها وجود داشته باشد. ساختار منعطف، تدوین استراتژی های انعطاف پذیر، پرهیز از استراتژی های محافظه کارانه، دریافت به موقع اطلاعات موثق و در انحصار نبودن اطلاعات، غیرمتمرکز بودن تصمیم گیری و به کارگیری ایده های جدید کارکنان از شرایط لازم برای بسترسازی کارآفرینی در واحدهای سازمانی است. با وجود محدودیت هایی چون عدم استقبال عده ای مدیران در تکمیل و تحویل به موقع پرسشنامه ها، پراکندگی جامعه آماری و عدم دسترسی به مطالعات موردی بیشتر با تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه های جمع آوری شده به این نتیجه رسیدیم که افزایش مهارت های مدیریتی از جمله مهارت های فنی که شامل کار با روندهای نوین، فنون، تکنیک ها و ابزار شده و در طی دوره های کارآموزی کوتاه مدت قابل حصول می باشد ضمن افزایش کارآفرین در سطح سازمان ها، درآمدهای کلانی را نصیب آنها می نماید. نتایج حاصل از این پژوهش رابطه معنادار بین مهارت های مدیریتی و خلاقیت را با کارآفرینی سازمانی در واحدهای فعال مستقر در شهرک صنعتی شیراز تأیید می نماید. دستاوردهای حاصل از این فرآیند پژوهش در واحدهای مختلف شهرک صنعتی کاربردی و قابل استفاده می باشد. در ادامه پیشنهاداتی به اختصار بیان شده است که عبارتند از اهتمام مدیران برای ارتقاء و تلفیق مهارت های مدیریتی به صورت خلاقانه در قالب برنامه ریزی راهبردی و توسعه شبکه های کارآفرینانه، جذب نیروهای مستعد نوآوری در سازمان ها و اختصاص بودجه کافی جهت فعالیت های خلاقانه در جهت ایجاد انگیزه در سایر کارکنان برای اقدام به فعالیت های کارآفرینی، همچنین استفاده از سیستم های پیشرفته اطلاعاتی در تصمیم گیری و تیم سازی به علاوه در اولویت قرار دادن برنامه های آموزشی کاربردی و اختصاص بودجه کافی می بایست در دستور کار مدیران قرار گیرد. در ادامه به محققان آتی پیشنهاد می گردد این نمونه پژوهش را در سایر شهرک های صنعتی انجام داده و نتایج آن را جهت بهبود کیفیت کاری سایر شهرک های صنعتی در سطح کلان انتقال دهند. همچنین در راستای همگامی با محیط رقابتی راهکارهای نوین مدیریتی را شناسایی کرده و زیر ساخت های ملزوم را بکار گیرند. از آنجا که صنعت و دانشگاه ارتباط نزدیک و تنگاتنگی دارند توصیه می شود جهت شناسایی عوامل تقویت کننده تعاملات شهرک های صنعتی با دانشگاه بررسی های لازم به عمل آورده شود.

رضایت مشتری و کیفیت خدمات ،عوامل بسیارمهم و موثری بر سودآوری همه سازمان ها اعم از دولتی یاخصوصی می باشند وهرسازمانی برای رشد و بقا باید مفهوم آنها را کاملاًدرک کند.در محیط رقابتی امروز ارائه خدمات با کیفیت عالی،کلید کسب یک مزیت رقابتی پایدار است. بنابراین سنجش کیفیت خدمات ورضایت مشتری مهم ترین شاخص بهبود عملکرد سازمان های امروزی محسوب می گردد. بنیادشهید و امور ایثارگران نیزیک سازمان خدماتی است که یکی از مشکلات موجود در این سازمان عدم رضایت مراجعین می باشد.لذا درتحقیق حاضر محقق با استفاده از مدل کیفیت خدمات (سروکوال)اقدام به سنجش میزان رضایت مراجعین اداره بنیادشهید و امورایثارگران جهرم نمود. پژوهش حاضر از نظرهدف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات ، پیمایشی است.ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه مدل کیفیت خدمات (سروکوال) می باشدکه بین نمونه آماری180نفرازخانواده شهداو ایثارگران شهرستان جهرم توزیع و تکمیل گردید.برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از نرم افزار آماری 17 spss وآزمون های آماری من-ویتنی و کروسکال والیس وفریدمن استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادکه بین ویژگی ها ی فردی (سن ،جنسیت ،میزان تحصیلات ونوع ایثارگری) مراجعین با میزان رضایت آن ها رابطه معناداری وجود ندارد.همچنین بین انتظارات مراجعین و ادراکات آنها از نحوه ارائه خدمات در چهار بعد(شرایط فیزیکی،اعتماد،اطمینان خاطر و همدلی)تفاوت معناداری وجود ندارد ولی در بعد پاسخگویی انتظارات مراجعین برآورده نشده است. علاوه براین تفاوت معناداری در اولویت بندی این ابعاداز نظر مراجعین وجود دارد. " پاسخگویی" مهم ترین عامل برای تعیین کیفیت ارائه خدمات در سازمان محسوب شده و پس از آن به ترتیب اهمیت، اطمینان خاطر،همدلی، اعتماد وشرایط فیزیکی قرارگرفته اند.

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مراوده رهبر – پیرو و رفتار شهروندی سازمانی است، در حالیکه متغیرهای عزت نفس فردی و سازمانی بعنوان متغیر میانجی مورد استفاده قرار گرفته اند. وجه تمایز پژوهش حاضر با تحقیقات پیشین در این است که محقق متغیرهای پژوهش را از دیدگاه فرادستان و فرودستان، در دو مدل جداگانه مورد بررسی قرارداده است تا امکان مقایسه بین آنان فراهم شود. داده های پژوهش شامل 325 کارمند بعنوان فرودست و 54 مدیر و معاون بعنوان فرادست است که از شهرداری های استان فارس انتخاب شده اند. به منظور تحلیل کمی اطلاعات و استفاده از دیدگاه ها و نگرش مدیران و کارکنان شهرداری های استان فارس از طریق پرسشنامه اقدام شده است. برخی از پرسشنامه ها با مراجعه حضوری تکمیل شد و برخی دیگر به وسیله پست به هر یک از شهرداری های منتخب ارسال گردید و از طریق مذاکره تلفنی راهنمایی های لازم در خصوص نحوه تکمیل پرسشنامه داده شد. برای سنجش مراوده رهبر - پیرو از پرسشنامه اصلاح شده مراوده رهبر- پیرو هفت گرین و یول بین (1995)، برای سنجش رفتار شهروندی سازمانی از پرسشنامه اصلاح شده پادساکف و همکاران (1986)، برای سنجش عزت نفس فردی از پرسشنامه روزنبرگ (1965) و در نهایت برای سنجش عزت نفس سازمانی از پرسشنامه پیرس و همکاران (1989) استفاده شده است. در این پرسشنامه ها از پاسخ دهندگان خواسته شد با استفاده از معیار 5 درجه ای لیکرت به سوالات (کاملاٌ موافقم با کد 5 و کاملاٌ مخالفم با کد 1) پاسخ دهند. برای تحلیل آماری مدلهای پژوهش از تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ضرایب مسیر بین متغیرهای مراوده رهبر- پیرو از نگاه فرودستان با عزت نفس سازمانی، معنی دارتر از ضرایب مسیر بین متغیرهای مراوده رهبر- پیرو از نگاه فرادستان با عزت نفس سازمانی است. ضرایب مسیر بین متغیرهای عزت نفس سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی فرودستان معنی دارتر از ضرایب مسیر بین متغیرهای عزت نفس سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی فرادستان است، در سایر ضرایب مسیر، بین مدل فرادستان و فرودستان، تفاوت معنی داری وجود ندارد.

هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی شیوه های اشتراک دانش در میان مشاوران مدارس شهرستان داراب می باشد. مواد و روشها. تحقیق حاضر یک تحقیق کیفی تجمعی می باشد که روش ساختاری برای جمع آوری و کدگذاری اطلاعاتی است که از مصاحبه ها بدست آمده است. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی است و روش شناسی این تحقیق اکتشافی است . جهت جمع آوری اطلاعات از ابزار مصاحبه(شامل مصاحبه های شخصی و مصاحبه گروه کانون) استفاده گردیده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مشاوران مدارس شهرستان داراب در سال تحصیلی 92 ـ 91 به تعداد 62 نفر می باشد که از میان آنها با استفاده از روشهای تلفیق نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی در مرحله مصاحبه شخصی 30 نفر و در مرحله گروه کانون 15 نفر بعنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نیز به شیوه تحلیل محتوا انجام گرفته است. یافته ها. نتایج حاصله نشان می دهد که میزان تسهیم دانش در میان مشاوران در سطح متوسط و بالایی می باشد و تسهیم دانش از نظر مشاوران اهمیت بالایی دارد. نتایج همچنین نشان می دهد که مهمترین پیامدهای تسهیم دانش شامل یادگیری، خدمات مشاوره بهتر و حمایت کاری می باشد و مهمترین عوامل انگیزش در بین مشاوران نیز عوامل درونی است. همچنین در پژوهش حاضر، عوامل فردی بیشتر از عوامل سازمانی و فن آوری به عنوان موانع تسهیم دانش عنوان شده است. نتیجه گیری. با توجه به اینکه تسهیم دانش اهمیت بالایی در حرفه مشاوره دارد، لذا باید در زمینه افزایش میزان تسهیم دانش در میان مشاوران مدارس تدابیر مناسبی اتخاذ شود تا بتواند زمینه ساز استفاده کارآمد از دانش و تجربه مشاوران را فراهم سازد.

پژوهش حاضر بر اساس نظریه زمینه ای ساختار بندی شده تا پژوهشگر بتواند به علل تغییرات چشمگیری که در عملکرد یک سازمان خدمات حرفه ای مشاهده شده بود دست یابد. مدل خروجی پژوهش پیش رو به زوایای پنهان موجود در یک سازمان اشاره می نماید که منجر به تولید انرژی بی حد ومرزی در قالب همکاری، انگیزش و برانگیختن سرمایه انسانی گشته و در جهت تسهیل همکاری و نیل به اهداف سازمانی گام بر می دارد. مدل فوق الذکر براساس سه بعد اصلی بنا شده است که عبارت است از: رهبری اقتدارگرای نرم، تعهد واقعی و فرهنگ سازمانی که هر بعد دارای مولفه های عملیاتی متناظر با خود است. مدل طرح بازآفرینی منابع انسانی بیانگر نوعی جریان سیال در تار و پود عملیات روزمره سازمان است که با زندگی کاری و حتی خصوصی افراد سازمان عجین شده و گویای فرهنگ سازمانی منحصر به فردی است. یکی از ابعاد اصلی این مدل، بعد تعهد واقعی بوده که توسط سبک رهبری اقتدارگرای نرم و فرهنگ سازمانی منحصر به فرد پشتیبانی می گردد و در قالب یک استراتژی بده – بستان که بین هر سه بعد اصلی مدل در جریان است با حفظ چرخه پشتیبانی، منجر به دستیابی به اهداف سازمانی می گردد. تحقیق حاضر مولفه های ویژه ای را در سازمان شناسایی می کند که الهام بخش سرمایه انسانی بوده و به شکوفایی فردی و سازمانی و نهایتا دستیابی به موفقیت های سازمانی می انجامد. یافته های تحقیق بیانگر وجود همبستگی بین سه بعد اصلی در مدل به کار گرفته شده است که از طریق شیوه های عملیاتی پویا، سعی بر تولید نیروی انسانی ای دارد که بازآفرینی شده و سازمانی را خلق می نماید که اثربخش، بهره ور و موفق باشد. در این زمینه، سه بعد اشاره شده فوق به عنوان عوامل بنیادی بهبود عملکرد سازمانی مورد سنجش قرار گرفته و توسط فاکتورهایی ازقبیل ترمیم پرداخت (بهبود درآمد)، افزایش منافع عملیاتی، بهبود و حفظ سرمایه انسانی و ارتباطات با مشتریان، مورد بررسی قرارگرفته اند.

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای ساختار سازمانی رهبری تحول گرا و حیات سازمانی کارکنان انجام گرفته است. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی است . جامعه ی آماری این پژوهش 357 نفر از پرسنل بیمارستان تشکیل می دهند که 185نفر از آنها انتخاب و پرسشنامه های خودگزارشی سبک های رهبری ( mlq) ، ساختار سازمانی (رابینز) و حیات سازمانی پاسخ دادند. نتایج پژوهش به طور کلی نشان داد که رابطه رهبری تحول گرا و حیات سازمانی تحت تاثیر ابعاد ساختار سازمانی است . ابعاد رهبری تحول گرا (کاریزما، انگیزش الهام بخش ، ترغیب ذهنی و ملاحظات فردی ) بر حیات سازمان دارای اثر غیر مستقیم می باشد. این بدین معنی است که ابعاد رهبری تحول گرا (کاریزما، ترغیب ذهنی ، ملاحظات فردی و انگیزش الهام بخش) بر حیات سازمان دارای اثر مستقیم نیستند و در حالیکه اثر غیرمستقیم چهار بعد رهبری تحول گرا بر حیات سازمان از نظر آماری معنی دار است که این امر بیان گر نقش واسطه ای ساختار سازمان در میان رهبری تحول گرا و وفاداری سازمان است . ضمناً واریانس تعیین شده روایی تمرکز برابر با (11/0)، پیچیدگی (24/0)، رسمیت(21/0) و حیات سازمانی (31/0) می باشد.

هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه مدیریت زمان و بهره‏وری با نقش واسطه‏ای فرسودگی شغلی در کارکنان دانشگاه پیام نور استان فارس است. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان اداری از مراکزی از استان فارس است که بیش از 15 سال سابقه تاسیس دارند و شامل 340 نفر می‏باشند. تعداد نمونه بر اساس فرمول کوکران 117 نفر است که این تعداد با استفاده از روش نمونه‏گیری تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع‏آوری داده‏ها از 3 پرسشنامه استاندارد استفاده شد: 1.پرسشنامه مدیریت زمان مکن جهت سنجش ابعاد شش‏گانه مدیریت زمان، 2. پرسشنامه ماسلاچ جهت سنجش فرسودگی شغلی، 3. پرسشنامه اچیو جهت سنجش میزان بهره‏وری. بدین منظور از روش همبستگی استفاده شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو نرم افزار spss و لیزرل استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‏ها در دو بخش انجام شده است: در بخش آمار توصیفی که از جداول فراوانی، شاخص‏هایی نظیر حداقل، حداکثر، میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمون‏‏های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین مدیریت زمان و ابعاد آن (هدف‏گذاری، اولویت‏بندی اهداف و فعالیت‏ها، برنامهِ‏ریزی عملیاتی، تفویض اختیار، مدیریت ارتباطات و مدیریت جلسات) با بهره‏وری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین تمام ابعاد مدیریت زمان به جز مدیریت جلسات رابطه منفی و معناداری با فرسودگی شغلی دارند و در نهایت این‏که مدیریت زمان به وسیله دو بعد فرسودگی شغلی ( خستگی عاطفی و مسخ شخصیت ) بر بهره‏وری تاثیر می‏گذارد که در این رابطه بعد کاهش عملکرد شغلی هیچ نقشی ندارد.

نتایج پژوهش نشان داد که هنجارهای ذهنی بر قصد رفتار کارکنان، ادراک سودمندی و سهولت درک شده در استفاده از تکنولوژی اینترنت تأثیرگذار است. همچنین ادراک سودمندی بر قصد رفتار و رفتار کارکنان در استفاده از تکنولوژی اینترنت تأثیرگذار است و سهولت درک شده در استفاده بر قصد رفتار کارکنان در استفاده از تکنولوژی اینترنت تأثیرگذار است، حمایت دولت بر ادراک سودمندی و استفاده از تکنولوژی اینترنت تأثیرگذار است، حمایت سازمانی بر ادراک سودمندی و استفاده از تکنولوژی اینترنت تأثیرگذار است و در نهایت قصد رفتار بر رفتار کارکنان در استفاده از تکنولوژی اینترنت تأثیرگذار است. نتیجه اینکه، رفتار واقعی تابعی مستقیم از قصد رفتاری می باشد. قصد رفتاری تابعی از نگرش و هنجارهای ذهنی است. به عنوان یک قانون عمومی، هرچه نگرش و هنجارهای ذهنی نسبت به یک رفتار مطلوبتر باشد و کنترل رفتاری درک شده قوی تر باشد قصد فرد برای اجرای رفتار قوی تر می شود.