نام پژوهشگر: میرعلی اصغر مختاری
سعید باغبان اصغری نژاد محمدرضا حسین زاده
اسکارن آستامال در 25 کیلومتری شمال شرق خاروانا در استان آذربایجان شرقی واقع شده و قسمتی از کمربند فلززائی قره داغ - سبلان محسوب می شود. قدیمی ترین واحد زمین شناسی منطقه را توالی آتشفشانی - رسوبی کرتاسه ی بالایی متشکل از رخساره های فیلیش سان به همراه سنگ های آتشفشانی زیردریایی تشکیل می دهد. با نفوذ توده ی گرانودیوریتی قولان به سن الیگوسن به منطقه، سنگ های این واحد تحت تأثیر دگرگونی مجاورتی، هورنفلسی شده و به دنبال آن اسکارن زائی و کانه زائی در آن ها رخ داده است. دایک های متعدد و متنوعی- چه قبل از نفوذ این توده و چه بعد آن- این واحد را قطع کرده اند. اسکارن آهن آستامال که از نوع کلسیک می باشد، به واسطه ی حضور گسل ها و شکستگی های مضاعف در منطقه، در فاصله ی 600 متری از توده ی نفوذی مولد به صورت سه واحد کانسنگی مجزا تشکیل شده است. به همین دلیل، اندواسکارن در این مورد دیده نمی شود. همانند سایر کانسارهای اسکارنی، فرآیندهای اسکارنی شدن در دو مرحله ی اصلی پیشرونده و پسرونده صورت گرفته است. در مرحله ی اول با جایگیری توده ی نفوذی، سنگ های درون گیر به هورنفلس و مرمر تبدیل شده و با تبلور توده ی مزبور و آزاد شدن سیالات کانه زا، این واحد متحمل دگرسانی شده و کانی های کالک سیلیکاته ی بی آب نظیر گارنت و پیروکسن در آن ها تشکیل شده اند. با توجه به حضور کانی های دما بالا مانند ولاستونیت و کوردیریت در منطقه، دمای تشکیل این کانی ها بین ?c630-550 بوده و 18-10 تا 25-10 = o2ƒ می-باشد. از این رو می توان درجه ی دگرگونی این منطقه را از رخساره ی هورنبلند هورنفلس تا رخساره ی آلبیت - اپیدوت - هورنفلس فرض کرد. بر اساس مطالعات میکروپروب، گارنت های آستامال محلول جامد آندرادیت - گروسولار - آلماندن بوده و پیروکسن ها دارای ترکیب هدنبرژیتی هستند. در مرحله ی پسرونده با کاهش دما و s2ƒ، کانی های کالک سیلیکاته ی بی آب به کانی های کالک سیلیکاته ی آب دار (اپیدوت و ترمولیت - اکتینولیت)، سیلیکاته (کوارتز و کلریت)، اکسیدی (مگنتیت و اندکی هماتیت)، سولفیدی (پیروتیت، پیریت و کالکوپیریت) و کربناته (کلسیت) دگرسان شده اند. مگنتیت مهم ترین و گسترده ترین کانه ی آستامال بوده و عمدتاً به صورت توده ای و بعضاً به صورت رگه ای حضور دارد. کانه های پیروتیت، پیریت، کالکوپیریت و در برخی موارد هماتیت آن را همراهی می کنند. گسترش کانسنگ به واحدهای اسکارنی محدود نبوده و در داخل واحدهای هورنفلسی نیز رخ داده است. بر اساس مطالعات عناصر نادر خاکی و جزئی، نسبت lree/hree در اسکارن آستامال به دلیل بالا بودن این نسبت در توده ی نفوذی قولان و حضور کانی هایی نظیر گارنت آندرادیتی و اپیدوت آلانیتی بالاست. عناصر eu و ce به ترتیب به دلیل دماهای بالا و شرایط نسبتاً اکسیدان سیستم، آنومالی منفی نشان می دهند. طبق این مطالعات، عناصر جزئی ba، nb و p در نمونه های کانسنگی تهی شدگی نشان می دهند. با این حال، عنصر ba در واحدهای هورنفلسی و سیلیسی به خاطر رخداد دگرسانی های پتاسیک و فیلیک غنی شدگی بالایی نشان می دهد.
علی نجاری عبدالحسین پری زنگنه
در این مطالعه مقدار فلزهای سنگین روی، کادمیوم، سرب، کبالت، نیکل، مس، منگنز و آنتیموان در آب های جاری حوضه آبریز سد تهم به روش پلاروگرافی تپی تفاضلی در دو فصل پر آبی و کم آبی اندازه گیری شد. داده های به دست آمده با استاندارهای ایران (isiri) و سازمان بهداشت جهانی (who) مقایسه شدند. در فصل پر آبی فلزهای روی، کادمیوم، سرب، مس، کبالت در 0/100 درصد و منگنز در 9/92 درصد نمونه¬ها وجود داشت که با این حال مقدار هیچ کدام بیش تر از مقدار استاندارد نبود. آنتیموان در 9/92 درصد نمونه¬ها وجود داشت که در 1/23 درصد از نمونه¬ها بیشتر از مقدار مجاز بود. همچنین مقدار نیکل نیز ناچیز و غیرقابل سنجش بود. در فصل پر¬آبی کادمیوم، سرب، نیکل در 0/100 درصد؛ روی، منگنز و آنتیموان در 9/92 درصد؛ کبالت در 7/85 درصد و مس در 3/14 درصد نمونه¬ها وجود داشت که مقدار هیچ کدام از آن ها بیشتر از مقدار سفارش شده نبوده و فقط کادمیوم که در 0/100 درصد نمونه¬ها وجود داشت و مقدار 1/7 درصد از نمونه¬ها بیشتر از مقدار استاندارد بود. همچنین ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی آب شامل: دما، کدورت،ph ، ec، do، نیترات، نیتریت، فسفات، کلر، فلوئور، سولفات، سختی، کلسیم، منیزیم، کل میکروب¬ها، کلی¬فرم، اشرشیا¬کلی در کلیه نمونه¬ها اندازه¬گیری و در 0/100 درصد نمونه¬ها کلی-فرم وجود داشت و تعداد تمامی آن¬ها بیش از مقدار تعیین شده بود و در فصل پر آبی و کم آبی به ترتیب 3/14 و43 درصد از نمونه ها آلوده به میکروب اشرشیا¬کلی بودند و در اکثر ایستگاه¬هایی که بعد از روستاها واقع شده اند غلظت نیترات و نیتریت، در مقایسه با ایستگاه¬های قبل از روستاها افزایش نسبی داشته¬اند.
زیبا بیکدلی قاسم نباتیان قشلاق
کانسار مس چهرآباد در استان زنجان و در بخش های شمال غربی زون ایران مرکزی واقع شده است. واحدهای سنگی موجود در این منطقه متعلق به سنوزوئیک (عمدتاً میوسن) بوده که شامل سازند قرمز زیرین، سازند قم، سازند قرمز بالایی و نهشته های کواترنری هستند. در منطقه مورد مطالعه، سازند قرمز بالایی که میزبان کانه زایی به شمار می رود، شامل تناوبی از مارن، سیلت سنگ، ماسه سنگ اکسیدان قرمز و ماسه سنگ احیائی خاکستری روشن است. کانه زایی مس در بخش های حاوی مواد آلی داخل ماسه سنگ های احیائی رخ داده است. در کانسار مس چهرآباد، 5 افق کانه زایی شناسایی گردید و هر یک از این افق ها شامل پهنه قرمز اکسیدان، پهنه شسته شده و زیرپهنه احیائی کانه دار می باشد. پهنه قرمز اکسیدان شامل لایه های ماسه سنگی قرمز رنگ در قسمت بالا و مارن های قرمزرنگ در پایین پهنه احیائی (افق کانه زایی) است. ماسه-سنگ های قرمز رنگ از نوع لیت آرنایت می باشند. رنگ سرخ این پهنه به دلیل فراوانی هیدروکسیدهای آهن آزاد شده در طی دیاژنز است که اطراف کانی ها را احاطه کرده است. با توجه به مطالعات صحرایی و میکروسکوپی انجام گرفته، در این پهنه هیچ نوع کانه زایی سولفیدی و اکسیدی مس رخ نداده است. پهنه شسته شده در واقع بخشی از لایه های ماسه-سنگی زون اکسیدان است که با رنگ سبز و خاکستری مشخص هستند. در این بخش از ماسه-سنگ ها، مواد آلی که عمدتاً شامل بقایای گیاهی هستند، به فراوانی مشاهده می شود. در اثر چرخش سیالات احیائی و تحت تأثیر آنها در طی دیاژنز، رنگ این بخش از ماسه سنگ ها به خاکستری تا خاکستری متمایل به سبز تبدیل شده است. در این پهنه و در طی دیاژنز، آهن از داخل کانی های سیلیکاته آزاد شده و تحت تأثیر سیالات احیائی به صورت بلورهای پیریت ریز و کروی شکل ته نشست پیدا کرده است. بلورهای پیریت تشکیل شده در این پهنه عمدتاً دارای بافت دانه پراکنده است. از جمله کانی های مس موجود در این پهنه می توان به نئوتاسیت اشاره کرد. زیرپهنه کانه زایی شده در داخل پهنه شسته شده مشاهده می شود. در داخل پهنه شسته-شده، هر جا که مواد آلی وجود داشته، کانه زایی مس تشکیل شده است، به ویژه در قاعده ماسه-سنگ ها که پهنه احیائی هم، بطور عمده در این قسمت متمرکز شده است. نفوذپذیری سنگ میزبان به همراه مواد آلی از عوامل بسیار مهم و تأثیر گذار در کانه زایی بوده، به گونه ای که در حضور مواد آلی با افزایش نفوذپذیری، کانه زایی تشدید شده و با کاهش آن از اهمیت کانه زایی کاسته شده است. در کانسار مس چهرآباد، قسمت های کانه زایی شده به صورت عدسی شکل در پهنه شسته شده قرار دارند. مهم ترین بافت در این زیر پهنه، بافت جانشینی است. بافت های دانه-پراکنده، سیمان بین دانه ای و بافت های دیگر از جمله شبه لامینه ای نیز مشاهده می شود. مهم-ترین کانی های تشکیل شده اولیه در زون کانه زایی شامل کالکوسیت، بورنیت، کالکوپیریت و به مقدار کمتر آرژنتیت است. کانی های یاد شده، در مرحله سوپرژن و هوازدگی به کانی هایی از جمله کوولیت، مالاکیت، آزوریت، کوپریت، نئوتاسیت، گوتیت و اکسیدهای منگنز اکسیده شده-اند. در عدسی های کانی زایی شده، بقایای گیاهی بصورت فسیل های گیاهی مشاهده می شود که به صورت قطعات ریز ذغالی شده یا به صورت قطعات درشت تر در ابعاد چند سانتی متر وجود دارند. ریپل مارک های جریانی و فسیل های موجود در ماسهسنگهای منطقه چهرآباد، تهنشست آنها را در آب تأیید میکند. از سوی دیگر، بقایای گیاهان فسیل شده، آثار ترکهای گلی و قطرات باران فسیل شده، نشانگر وجود حوضههای رسوبی خشکی در زمان تهنشست سازند قرمز بالایی است. همچنین با توجه به وجود فسیل های موجود در داخل واحدهای ماسه سنگی و همین طور تشکیل ماسه سنگ های آهکی همگی نشانگر آن هستند که کانسار مس چهرآباد در یک محیط دریایی کم عمق (جذر و مدی) و لاگونی تشکیل شده است. با توجه به ویژگی های کانسار مس چهرآباد از جمله سنگ میزبان ماسه سنگی، کانی شناسی، بافت و ساخت هایی مانند جانشینی و دانه پراکنده، وجود آثار و بقایای گیاهی و کانی زایی مرتبط با آن می توان این کانسار را در دست? کانسارهای مس رسوبی تیپ redbed قرار داد.
میرعلی اصغر مختاری محمود مهرپرتو
چکیده ندارد.