نام پژوهشگر: سیاوش شایان
فاطمه پورنصیر منوچهر فرج زاده اصل
در این تحقیق سعی شده است که نواحی مستعد کشت برنج در استان لرستان شناسایی و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی پهنه بندی شود. بدین منظور ابتدا به بررسی شرایط محیطی و بویژه شرایط اقلیمی موثر برکشت برنج و تعیین آستانه های اقلیمی آن، سپس ویژگیهای اقلیمی منطقه پرداخته شد. با مقایسه این دو عامل، امکان کشت برنج در منطقه مورد مطالعه ثابت شد. پس از جمع آوری اطلاعات اقلیمی پایه و انجام عملیات آماری با استفاده از نرم افزار spss، نقشه های رقومی مورد نیاز در این پژوهش همچون نقشه های توپوگرافی، شبکه آبراهه ها، منابع خاک و غیره در مقیاس(1:250000) به همراه اطلاعات توصیفی آنها وارد محیط arc view شده، سپس با استفاده از قابلیتهای آنالیز فضایی سامانه اطلاعات جغرافیایی gis نقشه های هم ارزش هر کدام از پارامترهای مورد نظر(نقشه شیب، نقشه دما، نقشه هم بارش و ...) تهیه شده و پس از طبقه بندی و وزن دهی، نقشه اولیه مناطق مستعد کشت برنج استخراج شده است. در ادامه نقشه استخراج شده با نقشه کاربری اراضی فعلی استان مقایسه و اصلاح شده و سپس با نقشه بهترین محدوده دسترسی به رودخانه(تا فاصله 1 کیلومتر) تلفیق ونهایتا" نقشه بهترین نواحی مناسب کشت برنج و تقویم زراعی این کشت با توجه به میزان درجه- روز هر کدام از مناطق مستعد در استان لرستان ارائه گردید.
منیره معتمدی نیا محمد شریفی کیا
امروزه برای توسعه پایدار شهری یکی از مسائل بسیار مهم لزوم توجه به مخاطرات ژئومورفولوژیکی می باشد. توسعه شهر اگر بی قاعده، بدون داشتن طرح و برنامه ریزی مربوط به مخاطراتی که شهر با آن روبه رو است، صورت پذیرد، قدر مسلم آسیب پذیری شهرها بیشتر خواهد بود. در توسعه شهر می بایست پهنه های برای استقرار مراکز انسانی در نظر گرفته شود که عاری از مخاطره و یا حداقل کم خطر برای ساکنین باشد و این نیازمند بررسی روند توسعه شهر و ساختار مرفولوژیکی آن می باشد. تحقیق حاضر به بررسی مخاطرات ژئومورفولوژیکی توسعه فیزیکی شهر ماهنشان پرداخته است و در پی آن است که به سوال اصلی و محوری تحقیق "فرایندها و زیرساختهای پدید آورنده مخاطرات ژئومورفولوژیکی توسعه شهری ماهنشان کدامند؟ و تا چه میزان توسعه فیزیکی شهر منطبق بر پهنه های پر مخاطره ژئومورفولوژیکی است؟" پاسخ های ارائه نماید. روش تحقیق بکارگرفته شده مبتنی بر دو روش تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی و مطالعات میدانی بوده است. بدین منظور پس از جمع آوری داده های اولیه و چندین بازدید میدانی، مجموعه نقشه های موضوعی اولیه مشتمل بر لیتولوژی؛ مرفولوژی،گسل و خط واره ها، فیزیوگرافی خاک ، کاربری اراضی، شیب و جهت شیب ، شبکه آبراهه ها و راههای دسترسی در محیط نرم افزاری به صورت رقومی تهیه و ترسیم گردیده اند. سپس هرکدام از مخاطرات زمینی (زمین لرزه، زمین لغزش و سیل) در قالب یک مدل تحلیلی، آنالیز و پهنه بندی گردید و سپس با همنهاد سازی نقشه های پهنه بندی هر کدام از مخاطرات، نقشه نهایی پهنه بندی مخاطرات ژئومورفولوژیکی برای محدوده مورد مطالعه تهیه گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که بستر مرفولوژیکی شهر ماهنشان بستری نا امن بوده و خاستگاه آن در معرض مخاطرات قرار دارد که همین امر توسعه شهر را با محدودیت جدی مواجه می سازد. در نقشه نهایی مخاطرات ژئومورفولوژیکی حاصل از این تحقیق شهر ماهنشان در پهنه پرخطر قرار دارد لیکن رویهم گذاری محدوده های فعلی توسعه شهری و روند تحولی آن طی سه دهه گذشته با نقشه مخاطرات موید توسعه فیزیکی شهر بی توجه به زیر ساختهای مخاطره آمیز در آن است.
حبیب سکوند سیاوش شایان
این تحقیق بر آنست مخاطرات گسلش زمین و روانگرایی خاک را در دشت سیلاخور مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور خطر گسلش ناشی از زمین لرزه در دشت سیلاخور را از طریق سنجش پارامترهای موثر (طول گسل؛ بزرگای زمین لرزه؛ پهنای کسیختگی و جابجای عمودی) مورد بررسی قرار داده پهنه بندی از میزان خطر پذیری به عمل آورد. در این پژوهش با استفاده از شواهد مربوط به فاکتورهای فوق الاشاره گسیختگی در پهنه های لرزشی از رخداد های قبلی تعیین و به کمک تکنیکهای تحلیل آماری تحدید گردید. نتایج نشان می دهد که از مجموع گسلهای موجود در این دشت شش گسل توان بالقوه ایجاد زمین لرزه هایی با بزرگا و دامنه ای بین8/5 تا بیش از7 ریشتر را دارند که بنا بر همین روابط زمین لرزه های با این بزرگا می توانند در پهنه ای به وسعت 1 تا 3 کیلومتری پیرامون گسل گسیختگی هایی ایجاد کنند که ارتفاع مقادیر جابجایی عمودی آنها به بیش از107 سانتیمتر خواهد رسید. شاخصهای فوق مبنای پهنه بندی نواحی در معرض خطر گسلش قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهند که شهر درود و53 روستا از163 روستای محدوده مورد مطالعه بر روی پهنه های پر خطر گسلش،22 روستا بر روی پهنه های با خطر متوسط گسلش و37 روستا بر روی پهنه های کم خطرگسلش قرار دارند. شناسایی مناطق مستعد روانگرایی می تواند تاحدود زیادی از میزان خسارات ناشی از وقوع روانگرایی در زمان رخداد زمین لرزه بکاهد. در این تحقیق نقشه پهنه بندی خطر ناشی از وقوع روانگرایی خاک از طریق روی هم گذاری لایه های رقومی شده ویژگیهای سیسموتکتونیک، عمق آب زیرزمینی و ویژگیهای زمین شناسی و ژئومورفولوژی در محیط نرم افزاری در 7 کلاس ترسیم شد. بر اساس نقشه پهنه بندی خطر روانگرایی محدوده موردمطالعه 7 درصد از محدوده مورد مطالعه در منطقه خطر روانگرایی کلاس 6، 21درصد در محدوده خطر کلاس 5، 5 درصد در محدوده خطر کلاس 4، 4 درصد در محدوده خطر کلاس 3، 5 درصد در محدوده کلاس خطر 2، 30 درصد367در محدوده کلاس خطر 1 و 28 درصد از محدوده مورد مطالعه در کلاس خطر صفر قرار می گیرد.
عبدالمجید احمدی سیاوش شایان
مناطق ساحلی محل تأثیر متقابل هیدروسفر، اتمسفر، بیوسفر و لیتوسفر بوده و در برگیرنده بخش عمده ای از فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، صنعتی از قبیل حمل و نقل، کشاورزی، ماهیگیری، گردشگری، منابع نفت و گاز و ... هستند. این مناطق قریب به 50 درصد جمعیت دنیا و نزدیک به دو سوم شهرهای با جمعیت بالای 2.5 میلیون نفر را در خود جای داده اند که از دوسو تحت تأثیر اکولوژی دریا و خشکی قرار دارند. با توجه به ویژگی های طبیعی، انسانی و نیز نیروها و فرآیندهای درونی و بیرونی، این مناطق همواره با تهدیدها و مخاطراتی از جمله سیل، رانش، جزرومد، حرکات دامنه ای و مخاطرات بادی روبرو بوده اند که جهت مدیریت و برنامه ریزی برای بهره برداری و استفاده بهینه از این مناطق، بررسی، شناسایی و تحلیل ویژگی های آنها لازم و ضروری است. هدف از انجام این تحقیق، تحلیل مخاطرات فرآیندهای جریانی خشکی ( آب و باد ) در قسمتی از مناطق ساحلی خلیج فارس و فرآیندهای موثر در شکل گیری آنها می باشد. این مطالعات یکی از منابع پایه ای و اساسی در برنامه ریزی و مدیریت و همچنین استفاده از این مناطق می باشند. تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد که برای تعیین اهمیت هر شاخص ورسیدن به وزن آنها از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی و ماتریس مقایسات زوجی با بهره گیری از نرم افزار expert choice استفاده شده است. همچنین ترکیب متغیرها و رتبه بندی آنها با استفاده از مدل چند متغیره تاپسیس و روش بی بعد سازی خطی در محیط نرم افزار arc gis صورت گرفته است. داده های مورد استفاده نیز تصاویر ماهواره ای لندست از سنجنده etm+ مربوط به سال 2002 و همچنین ماهواره quick bird مربوط به سال 2008 در محدوده مورد مطالعه بوده اند. در نهایت با توجه به ارزیابی و تجزیه و تحلیل متغیرها، مناطق دارای پتانسیل زیاد و خیلی زیاد مخاطرات و همچنین مناطق دارای پتانسیل کم و خیلی کم پهنه بندی شده اند. در نتیجه دو محدوده اطراف رود مند و اطراف شهر بوشهر به عنوان مناطق خیلی زیاد و زیاد مشخص شدند. پیشنهاد می شود در آینده و برای اتجام کارهای بعدی از فاکتورهای اجتماعی اقتصادی، هیدرودینامیک دریا و مانیتورینگ رودخانه ها و غیره برای پهنه بندی مخاطرات استفاده گردد.
شهرام امیری محمد شریفی کیا
شناخت آسیب پذیری جمعیت و گروه های انسانی به عنوان اقدامی ابزاری در راستای پیشگیری از زایش فاجعه مبتنی بر زیستن در نواحی پر خطر مطرح است. به بیان دیگر زیستن در بستر مخاطره آمیز طبیعی لزوماً به معنای خسارت بار بودن و آسیب پذیری نیست، بلکه آنچه منجر به ایجاد خسارت ناشی از رویداد مخاطرات می شود نوع زیستن و میزان شناخت و درک جمعیت مستقر از درجه مخاطره آمیز بودن و در نهایت میزان آسیب پذیری است. تحلیل آسیب پذیری کانون های جمعیتی واقع در پهنه پرخطر اقدامی علمی برای فراهم سازی زیر ساخت اطلاعاتی مناسب از درجه و میزان خطر پذیری از رخداد مخاطرات در مقیاس خانوار واحد مسکونی است. مبتنی بر چنین دیدگاهی مسئله تحلیل آسیب پذیری ناشی از مخاطرات زمینی در ناحیه پر مخاطره و در عین حال پرجاذبه و لشت در البرز مرکزی را مورد توجه قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا به کمک پایگاه اطلاعات مکانی داده ایجاد شده در محیط gis، پهنه بندی دو مخاطره زمین لغزش و زمین لرزش در ناحیه صورت گرفته، سپس از طریق تکنیک ابداعی عوامل اثرگذار این دو مخاطرات در ایجاد و همزادی با دیگر به منظور تولید نقشه مخاطرات زمین استخراج شده است. نقشه مخاطرات زمینی با نقشه تولیدی الگوی توزیعی واحدهای مسکونی که اطلاعات کیفیت بنا و جمعیت ساکن در آن از طریق پیمایش میدانی تأمین شده، به منظور تبیین آسیب پذیری این دو گروه، هم نهاد گردید. استخراج عرصه متعلق پهنه در معرض مخاطره زمینی نشان داد که از مجموعه مساحت محدوده حدود نیمی (4/49درصد) در پهنه های نسبتاً پر خطر، 8/36 درصد در عرصه های پرخطر، 5 درصد بسیار پرخطر و نزدیک به 9 درصد در پهنه های نسبتاً کم خطر واقع شده است. یافته تحقیق موید آسیب پذیر بودن کلیه مساکن و جمعیت ساکن در آن با درجه آسیب پذیری متفاوت است. به طوری که قریب به نیمی از واحدهای مسکونی و جمعیت منطقه از آسیب پذیری متوسط برخوردار بوده و نیمی دیگر واجد درجه آسیب پذیری زیاد تا بسیار زیاد می باشند. کلید واژگان: آسیب پذیری، مخاطرات زمینی، فاجعه؛ و لشت، البرز مرکزی
غلامرضا زارع سیاوش شایان
در این پژوهش مخاطرات ژئومورفولوژیکی مخروط افکنه گرمسار با استفاده از روش اسنادی، داده های هیدرو- اقلیمی، لرزه ای، شاخص های ژئومورفولوژیکی، تصاویر ماهواره ای، نقشه های موضوعی و داده های حاصل از پیمایش میدانی، بررسی و تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان داده که وسعت حوضه حبله رود، وجود گسل های فعال و هیدرولوژی حوضه نقش مهمی را در شکل گیری مخروط افکنه گرمسار ایفا کرده و سه مخاطره شوری ناشی از گنبدهای نمکی، سیلاب و زمین لرزه در محدوده مورد مطالعه وجود دارد. میانگین هدایت الکتریکی آب زیرزمینی در این محدوده 4200 میکروموس بر سانتی متر مربع بوده و 52 درصد از مساحت کل اراضی مخروط افکنه دارای شوری متوسط به بالا است. گسل های گرمسار و سرخ کلوت به ترتیب بیشترین توان لرزه خیزی در اطراف مخروط افکنه گرمسار را داشته و پهنه بندی خطر بر اساس فاصله از گسل نشان می دهد که بیشتر کاربری های انسانی در محدوده 10 کیلومتری از گسل و در محدوده با خطر زیاد قرار دارند. سیلاب نیز از رود اصلی به ساحل چپ و راست پهنایی در حدود 750 متر را در بر گرفته و با توجه به استقرار بعضی از کاربری های انسانی در این محدوده امکان آسیب پذیری از مخاطره سیلاب را افزایش داده است. بعضی از اقدامات انسانی در سال های اخیر نیز موجب تشدید مخاطرات و ناپایداری های ژئومورفولوژیکی شده است. هم نهادسازی نقشه پهنه های خطر و کاربری اراضی نشان می دهد که بیشتر سکونتگاه های انسانی در محدوده با خطر بالا قرار دارد.
محمدرضا رضایی علی عسگری
سوانح طبیعی که جزیی از فرایند زندگی بشر به شمار می رود و هر روزه بر تعداد و تنوع آنها افزوده می شود، به عنوان چالشی اساسی در جهت نیل به توسعه پایدار جوامع انسانی مطرح می باشند. از اینرو در حال حاضر دیدگاه غالب از تمرکز بر روی صرفا کاهش آسیب پذیری به افزایش تاب آوری در مقابل سوانح تغییر پیدا کرده است. در این میان، تاب آوری به عنوان 1- میزان تخریب و زیانی که یک سیستم قادر است جذب کند بدون آنکه از حالت تعادل خارج شود؛ 2- میزان توانایی یک سیستم برای خود سازماندهی در شرایط مختلف؛ و3- میزان توانایی سیستم در ایجاد و افزایش ظرفیت یادگیری و تقویت سازگاری با شرایط تعریف می شود. مقوله تاب آوری در فرآیند پایداری و مدیریت پایدار اجتماعات سکونتی کاملا جدید محسوب می گردد که به دنبال درک و شناسایی عوامل موثر بر بهبود سیستم ماندگاری جامعه است. این مفهوم نه تنها در کشور ما بلکه در پیکره دانش جهانی جدید و نو است که هنوز مراحل تولید شاخصهای تبیینی خود را طی می کند و انجام این رساله می تواند زمینه بسط و توسعه اندیشه های پایداری مقابله با بحران ها را در اجتماعات انسانی فراهم سازد. بر اساس هدف «تبیین مولفه ها و شاخصه های سازنده تاب آوری و تعیین سهم عوامل موثر بر تقویت تاب آوری»؛ مسئله این پژوهش «اندازه گیری میزان تاب آوری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی به منظور مقابله با اثرات سوانح طبیعی (زلزله) در کلانشهر تهران و تبیین عملی نقش تاب آوری و یا تقویت تاب آوری موجود است»، که بمنظور حل آن، سوال تحقیق چنین تعریف گردید: «عوامل و مولفه های تبیین کننده وضعیت خطرپذیری سانحه زلزله در کلانشهر تهران با تاکید بر رویکرد تاب آوری کدامند؟» در همین ارتباط جامعه آماری این تحقیق خانوارهای ساکن در محلات مختلف تهران است که با توجه به سطح تحلیل دو وجهی خانوار در محله، تعداد 4 محله با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با لحاظ کردن مواردی چون موقعیت جغرافیایی و پایگاه اجتماعی- اقتصادی به عنوان نمونه انتخاب شده اند، از طرفی دیگر، برای سنجش تاب آوری از بین خانوارهای ساکن در محلات نمونه، با استفاده از فرمول کوکران 400 خانوار به عنوان جامعه نمونه تحقیق انتخاب شده اند. برای حصول به اهداف تحقیق از روشهای اسنادی و میدانی با تاکید بر تکمیل پرسشنامه در نزد خانوارهای نمونه استفاده شد. پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات میدانی اقدام به تحلیل آنها در محیط نرم افزار spss گردیده است و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری مبتنی بر مقایسه میانگین ها، آزمون های همبستگی و تکنیک پیرسون، رگرسیون چندگانه، تحلیل مسیر و استفاده شد. نتیجه مطالعه حاضر نشان می دهد که بین تاب آوری موجود در محلات نمونه و سطح تاب آوری آنها درابعاد اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی- محیطی رابطه معناداری وجود دارد و با تغییر هریک از آنها، میزان تاب آوری خانوارها نیز تغییر می یابد. این در حالی است که تاب آوری کل خانوارهای مورد مطالعه در کلانشهر تهران 38/53 درصد می باشد که می توان گفت در وضعیت مناسبی قراد ندارد همچنین در بین آنها محلات مناطق 8 و 17 در مقایسه با محلات واقع در مناطق 1و 2 در وضعیت مناسبی قرار ندارند.
هدیه دهستانی سیاوش شایان
رودخانه ها جدا از تغییرات طبیعی خود تحت تأثیر فعالیت های موثر انسان در معرض دگرگونی های ژرفی قرار دارند. یکی از فعالیت های مخربی که بر رودخانه ها تحمیل می شود بهره برداری بی رویه از منابع آن جهت فعالیت های عمرانی است . روزانه هزاران تن از انواع مصالح ساختمانی بویژه شن و ماسه به منظور تأمین نیازهای مختلف از بستر و کناره رود ها برداشت می شود. برداشت منابع شن وماسه از بستر و کناره رود ها پیامدهای مختلفی به دنبال دارد از جمله این پیامدها تغییر در مورفولوژی رودخانه و همچنین تغییرات اکوسیستمی و تخریب شرایط طبیعی رودخانه است . تاثیرات منفی برداشت مصالح بر نیمرخ طولی بستر ، مورفولوژی و محیط زیست رودخانه نه تنها یک مسئله ملی بلکه یک مسئله جهانی است . رود مورد مطالعه بخشی از حوضه آبخیز کشکان، واقع در شهرستان خرم آباد است . این بخش از رود، از پل باستانی کشکان شروع شده و تا روستای چم داوود به طول 14 کیلومتر امتداد دارد. در این تحقیق جهت بررسی تغییرات رود کشان در محدوده مورد مطالعه طی دو زمان متفاوت، با رقومی سازی تصویر ماهواره ای p5 سنجنده کارتوست -مربوط به سال 88 و عکس هوایی مربوط به سال 81 -در محیط نرم افزاری arc gis و سپس وارد نمودن آن در نرم افزار اتوکد به محاسبه و اندازه گیری تغییرات ایجاد شده در رودخانه مورد مطالعه پرداخته شد. نتایج حاصل نشان دهنده تغییرات بسیار زیاد در مورفولوژی و اکوسیستم رودخانه مورد مطالعه بود . به طوری که از تعداد خمیدگی های رودخانه سه خم حذف شده و ویژگی های خمیدگی های رودخانه بسیار تغییر کرده است . در پی این تغییرات مورفولوژی رودخانه، تغییرات اکوسیستمی و تخریب حیات جانوری و گیاهی در رودخانه بوجود آمده است .عامل اصلی در همه این تغییرات ایجاد شده ، برداشت شن وماسه از بستر و کناره رودخانه است. این عامل در کنار عواملی نظیر ساخت ایستگاه پمپاژ آب ، ساخت پل ، ساخت بند های انحرافی و سرریزهای انحرافی و تغییر مسیر بستر رودخانه توسط انسان تغییر در موفولوژی و اکوسیستم رود را تشدید نموده است .
علی احمدآبادی مجتبی یمانی
شناخت لندفرم ها و نحوه پراکنش آنها از نیازهای اساسی در علم ژئومورفولوژی کاربردی و سایر علوم محیطی به منظور درک و ارزیابی تحول لندفرم ها، مطالعات پایداری دامنه ای و برنامه ریزی منطقه ای می باشد. لندفرم ها حداقل دو ویژگی اساسی را دارا می باشند اول اینکه نتیجه فرایندهای ژئومورفولوژیک و زمین شناختی گذشته هستند و دوم به عنوان مرزهایی مشخص برای تعیین قلمرو حاکمیت فرایندهای ژئومورفولوژیک کنونی می باشند . در این تحقیق ابتدا با ارائه تعریف و مرور ادبیات ژئومورفومتری به عنوان یک گرایش جدید از ژئومورفولوژی، نقشه لندفرم های منطقه مطالعاتی استخراج و کنترل زمینی گردید و پس از آن روش وود در منطقه مطالعاتی – منطقه مرنجاب- مورد ارزیابی قرار گرفته است در این روش محاسبه و استخراج پارامترهای ژئومورفومتریک – مشتقات درجه اول و دوم با استفاده از مدل رقومی ارتفاع منطقه در محیط نرم افزارهای ژئومورفومتری انجام و مورد ارزیابی قرار می گیرد. به منظور استخراج پارامترهای مورفولوژیکی از مدل رقومی ارتفاع راداری srtm استفاده شده است. سپس با ارائه روشی جدید و توسعه یافته با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی mlp و داده های طیفی سنجنده etm+ لندست اقدام به توسعه روشی جایگزین و یا مکمل رویکرد سنتی به منظور تشخیص و استخراج لندفرم ها شده است . در نهایت دقت و قابلیت روش جدید در منطقه مطالعاتی ارزیابی شده و کارایی آن در شناسایی، استخراج و آنالیز عناصر چشم انداز از جمله لندفرم ها مورد بررسی قرار گرفت. روش های مورد بحث می تواند اطلاعات مفیدی از لندفرم ها را در اختیار ژئومورفولوژیست ها و سایر محققین علوم زمین قرار دهد و با افزایش دقت،کارایی و سرعت، به عنوان یک جایگزین یا مکمل مناسب رویکرد سنتی استخراج بصری و دستی لندفرم ها باشد. همچنین باید در نظر داشت نتایج تشخیص لندفرم ها تا حد زیادی وابسته به مقیاس، کیفیت و دقت مدلهای رقومی ارتفاع می باشد. بطوریکه با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی تهیه شده به روش استریو با داده های p5، که دارای قدرت مکانی بالایی است برخان ها یا تلماسه ها که در دسته میکروفرم ها قرار دارند در منطقه مرنجاب تشخیص داده شد. ارزیابی روشهای فوق در سایر مناطق اقلیمی، با تیپ های متنوع لندفرمی و مدلهای رقومی ارتفاع با قدرت تفکیک های مکانی مختلف نیز می تواند انجام پذیرد و توصیه می شود.
مریم قاسم نژاد سیاوش شایان
در این پژوهش اثرات احداث سد مخزنی گیلانغرب بر ژئومورفولوژی جریانی رودگیلانغرب مورد بررسی قرار گرفته است.در پژوهش از روش های اسنادی، داده های هیدرو- اقلیمی ، پایش تغییرات با استفاده از تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی ، نقشه های موضوعی و داده های حاصل از پیمایش میدانی و عمدتا ترسیم و تفسیر نیمرخ های توپوگرافی در سه دوره زمانی قبل از ساخت ، حین ساخت و بعد از ساخت سد و در سه بازه بالادست سد، محدوده مخزن و پایین دست سد بوده است . نتایج نشان می دهد که شیب بستر رود در بازه بالادست و محدوده مخزن بعد از ساخت سد کاهش یافته اما مقدار شیب در بازه پایین دست از 0.006 در قبل از ساخت به مقدار 0.013 در بعد از ساخت افزایش یافته است . همچنین محاسبه ضریب پیچشی رود به روش پیتز حاکی از افزایش سینوزیته مجرای رود در بالادست و پایین دست سد می باشد به گونه ای که مقدار سینوزیته در بازه بالادست قبل ازساخت سد 1.28 اما بعد از ساخت 1.33 و مقدار سینوزیته در پایین دست قبل از ساخت سد از 1.16 به 1.23 افزایش یافته که نشانه تغییرتدریجی الگوی رود در بازه بالادست به سمت پیچانرودی شدید و در پایین دست از سینوسی به پیچانرودی می باشد. با احداث سد ، سطح اساس جدیدی در منطقه ایجاد شده که باعث گسترش فرسایش شیاری و خندقی در دامنه های مشرف به دریاچه سد و بروز فرسایش قهقرایی در مجاری فرعی شده است . تابع تغییرات سطح آب و فعالیت های نئوتکتونیکی گسل راندگی گیلانغرب ، تراس های آبرفتی جدیدی در حال تشکیل می باشد. علاوه بر این نیمرخ های طولی و عرضی رود در دوره بعد از ساخت نسبت به دوره قبل از آن تغییر یافته و نیمرخ عرضی رود در بالادست از v شکل به u شکل تغییر یافته که دال بر کاهش فرسایش در بستر و افرایش فرسایش کناره هاست اما در بازه پایین دست سد نیمرخ عرضی قبل از ساخت مقطع u شکل داشته که بعد از ساخت و تا محدوده تاثیر سد نیمرخ به شکل v تغییر یافته که نشانه فرسایش در بستر رود به علت افت سطح اساس رود و تاثیر شاخاب ها بر مورفولوژی بستر است. همچنین نیمرخ طولی رود در دوره بعد از ساخت سد شیب بیشتری نسبت به دوره قبل از ساخت دارد که مقدار آن به ویژه در بازه پایین دست سد بیشتر است.
آیت کریمی محمد شریفی کیا
هدف از پژوهش حاضر، شناخت فرایندهای ژئومورفولوژیکی موثر بر پایداری بستر شهری و محدودیت هایی است که این عوامل برای توسعه شهری فراهم می نمایند. محل استقرار سکونتگاه ها و سایر تأسیساتی که انسان ایجاد می کند، تحت تأثیر عوامل محیطی به ویژه ژئومورفولوژی و زمین شناسی می باشد. در هنگام توسعه شهرها باید به دینامیسم محیط طبیعی مثل زمین لرزه، لغزش، فرو نشینی و... توجه کافی مبذول داشت وگرنه شهر در آینده دچار مشکلات فراوانی خواهد شد. در نتیجه توسعه شهر بدون در نظر گرفتن بستر مرفولوژیکی و مخاطرات آن منجر به توسعه در مناطق پر مخاطره و معالا آسیب پذیری ساکنین و مراکز مسکونی و صنعتی شهر می گردد. مبتنی بر چنین دیدگاهی مسئله تحلیل ویژگی های ژئومورفولوژیکی موثر در پایداری بستر شهر جوانرود مورد توجه قرار گرفته است. روش تحقیق بکار گرفته شده مبتنی بر دو روش تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی و مطالعات میدانی بوده است. بدین منظور پس از جمع آوری داده های اولیه و چندین بازدید میدانی، مجموعه نقشه های موضوعی اولیه مشتمل بر لیتولوژی، مرفولوژی، گسل و خط واره ها، فیزیوگرافی خاک، کاربری اراضی، شیب و جهت شیب، شبکه آبراهه ها و راه های دسترسی در محیط نرم افزاری به صورت رقومی تهیه و ترسیم گردیده اند. سپس هرکدام از مخاطرات زمینی (زمین لرزه و زمین لغزش) در قالب یک مدل تحلیلی، آنالیز و پهنه بندی گردید و سپس با همنهاد سازی نقشه های پهنه بندی هر کدام از مخاطرات، نقشه نهایی پهنه بندی مخاطرات ژئومورفولوژیکی برای محدوده مورد مطالعه تهیه گردید. یافته های تحقیق موید آسیب پذیر بودن بستر جدید شهر جوانرود و روند توسعه آن (شمال، شمال شرق و شرق) می باشد. روند تحول شهر جوانرود در دهه گذشته با توجه به نقشه مخاطرات موید توسعه فیزیکی شهر بدون توجه به زیر ساخت های مخاطره آمیز آن است. به طوری که درجه آسیب پذیری مخاطرات ژئومورفولوژیک شهر جوانرود پر خطر تا بسیار پر خطر می باشد.
یاسر خلیلی سیاوش شایان
فرآیند مطالعات کواترنری ماهیت بین رشته ای دارند و هر یک از شاخه های علم سعی دارد با نگرش خاص خود به تحولات زمین طی کواترنری به ماهیت این تحولات سرنوشت ساز برای بشر پی ببرند. به علت دخالت و اهمیت دینامیک بیرونی (تأثیرات اقلیمی و هیدرولوژیک) در تحول اشکال ناهمواری های اولیه، مطالعات ژئومورفولوژیکی نقش ویژه ای در این زمینه دارند. در این پژوهش با بررسی برخی عوارض جوان زمین، فعالیت های نئوتکتونیکی و اثرات ثبت شده از این فعالیت ها در راستای سیستم گسلی خزر، سعی شده تا نشانه ها و شواهدی پیرامون نرخ، نوع فعالیت های نئوتکتونیکی در منطقه جنوب شرقی دریای خزر مورد بررسی قرار گیرد. جهت آگاهی از میزان فعالیت نیروهای درونی و تکتونیکی در منطقه مطالعاتی از هشت شاخص ژئومورفیک که عبارتند از : شاخص منحنی هیپسومتری و انتگرال هیپسومتری، شاخص سینوسی جبهه کوهستان (smf)، شاخص عدم تقارن حوضه آبریز (af)، شاخص تقارن توپوگرافی معکوس (t)، شاخص گرادیان طولی رودخانه (sl)، شاخص نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره (vf)، شاخص پیچ و خم رودخانه اصلی (s) و شاخص شکل حوضه (bs) استفاده شده است. این شاخص ها در محیط نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis)، از نقشه توپوگرافی 50000 :1 و مدل رقومی ارتفاعی (dem) با دقت 30 متر استخراج گردید و نرخ تکتونیک فعال آن سنجیده شده است. سپس نتایج به دست آمده با بررسی میدانی و داده های ژئودینامیک (gps) سازمان نقشه برداری کشور مربوط به ایستگاه گرگان، طی سال های 2006 تا 2012 مقایسه گردیده است. همچنین از داده های ژئودینامیک ایستگاه مراوه تپه، محمودآباد، تنکابن و رشت برای شناسایی جابه جایی های کل منطقه استفاده شده است. با توجه به فعال بودن حرکات کوهزایی در برخی نواحی ایران و با بررسی آماری و مقایسه نموداری بین سال های ثبت اطلاعات ایستگاه گرگان، روند جابه جایی های زمین روند جابه جایی های زمین در منطقه حدود 115 میلی متر با روند منظم و به صورت صعودی به سمت شمال حرکت نموده است که از همبستگی آماری (r^2=95% ) برخوردار است، در جهت شرقی حدود 150 میلی متر با روندی نسبتاً منظم و صعودی به سمت شرق حرکت نموده است که از همبستگی آماری (r^2=99% ) و در جهت ارتفاعی 420 میلی متر کاهش فرونشینی داشته که از همبستگی آماری (r^2=96% ) برخوردار می باشد. این امر حاکی از جابه جایی کلی منطقه در جهت شمال شرقی می باشد که تائید کننده فعالیت گسل ها و حرکات نئوتکتونیکی در سطح این منطقه است.
عبادالله قلیچی سیاوش شایان
راه ها به عنوان یک شریان مهم در حمل و نقل و موثر در پیشرفت و توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک کشور نقش مهمی را ایفا می کنند و از مهمترین زیرساخت های کشورها محسوب می شوند. توسعه روزافزون راه های ارتباطی در مناطق حساس بدون رعایت اصول راه سازی در مناطق مستعد ایجاد مخاطره و عدم توجه به ثبات و تعادل این مناطق، سبب ایجاد ناپایداری در جاده ها و حمل و نقل می شود و بر مخاطره آمیز بودن مناطق می افزاید. هدف از این تحقیق بررسی تاثیرات قلمروهای مورفوکلیماتیک ومورفودینامیک در احداث جاده های نواحی کوهستانی در محور کرج - چالوس تا گردنه کندوان است که به علت عبور از مناطق مورفوکلیماتیک گوناگون و حساس و وجود کوهستان های خشن و مرتفع، که نقش تخریبی و تهدید کننده ی دارند، پایداری، مقاومت مواد و سازه های مهندسی را کاهش داده و منجر به بالا بردن خطر ناپایداری دامنه ها می شوند. روش تحقیق از نوع تجربی، اسنادی – کاربردی، استفاده از مدل های مفهومی – ریاضی و همچنین کارهای میدانی بوده است. بررسی آماری و مقایسه نموداری داده های ژئودینامیک نیز در جریان تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اندو با همپوشانی لایه های مختلف (گسل، رودخانه، تراکم زهکشی، شیب و جهت شیب، طبقات ارتفاع، لیتولوژی، کاربری اراضی، پهنه مورفوکلیمایی)ارزیابیها بعه عمل آمده است. نتایج تحقیق نشان دهنده تغییرات قلمروهای مورفوژنتیک و فرایندهای شکل زائی در طول مسیر جاده می باشد، بدین گونه که از جنوب به سمت شمال محدوده و عرض های بالاتر به ترتیب قلمروهای نیمه خشک(72/21 درصد)، ساوان(13/49 درصد)، بوریل(73/ 22 درصد) و مجاوریخچالی (41/6 درصد)، مساحت منطقه را تحت تأثیر قرار می دهند. همچنین نوع و شدت فرایندهای هوازدگی تحت تأثیر ویژگی های فیزیوگرافی(ارتفاع، شیب، جهت شیب)، تغییرات اقلیمی(دما، بارش، رطوبت، یخبندان) در طی سال، نوع لیتولوژی و میزان مقاومت شان، پوشش گیاهی، عرض جغرافیایی در محدوده مورد مطالعه به طور متفاوتی عمل می نماید بدین گونه که محور جاده از جنوب به سمت شمال به ترتیب تحت تأثیر هوازدگی خیلی کم (36/2 درصد)، هوازدگی مکانیکی ضعیف(04/15 درصد)، هوازدگی شیمیایی با یخبندان (36/57 درصد)، هوازدگی مکانیکی متوسط(79/23 درصد)، هوازدگی مکانیکی شدید(43/1 درصد) می باشد. بررسی آماری و مقایسه نموداری داده های ژئودینامیک حاکی از جابه جایی کلی منطقه در جهت شمال شرقی می باشد که تائید کننده فعالیت گسل ها و حرکات نئوتکتونیکی در سطح این منطقه است. به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که روند تغییرات و افزایش فرایندهای مورفوژنز همچنین عوارض و مخاطرات مورفولوژیک (فرسایش های آبی، سنگ افت، واریزه ها درز و شکاف ها، یخ شکافتگی، بهمن)، به تبعیت از فیزیوگرافی، دینامیک درونی، ویژگیهای اقلیمی و مورفوکلیمایی در طول مسیر جاده (از بخش های جنوبی به سمت شمال و عرض های بالاتر) می باشد.
مریم جابری مجتبی یمانی
فعالیت های زمین ساختی ایران با آغاز فازکوهزایی در پلیوکواترنری دستخوش تغییرات جدیدی شد. در طی این دوره بسیاری از حوضه های رسوبی فعلی در ایران شکل گرفتند. با آغاز دوره کواترنری در 6/2 میلیون سال پیش و پیدایش دوره های یخچالی و بین یخچالی که با تغییرات شدید آب و هوایی همراه بود، این حوضه ها توأمان تحت تأثیر نیروهای نوزمین ساختی و اقلیمی، دچار تحولات شدیدی شدند و متعاقب آن لندفرم هایی در این مناطق تشکیل گردید که زایش و تکوین آن ها حاصل دینامیک درونی و بیرونی زمین بود. در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر نوزمین ساخت بر تحول لندفرم های جریانی کواترنری، حوضه رودخانه حبله رود در مرز بین واحدهای مورفوتکتونیکی جنوب البرز مرکزی و ایران مرکزی انتخاب گردید. البرزمرکزی یکی از مناطق زلزله خیز ایران می باشد که بیشتر زلزله ها در این قسمت عمقی کمتر از 30 متر دارند. رودخانه حبله رود با مساحتkm2 3260 یکی از رودخانه های دائمی دشت کویر است . بیش از درصد 76 رسوب های این حوضه متعلق به دوره سنوزوئیک است که برخورد صفحه اوراسیا با عربی در میوسن میانی بشدت بر روی ویژگی های لندفرمیک این رسوبات تاثیر گذاشته است. در این پژوهش به منظور بررسی تمامی عوامل موثر بر تحول لندفرم های کواترنری از روش های کمی و کیفی به همراه مشاهدات میدانی بهره گرفته شد. ابزار پژوهش شامل تصاویر ماهواره ای etm،tm،aster، aster dem15m، google earth ، dem10m ، داده های gps و زمین لرزه ، نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی و فایل های رقومی بود .در این مطالعه، نظر به وسعت بسیار منطقه و تنوع توپوگرافیک، لیتولوژیک و تکتونیکی متاثر از آن ، جهت مشخص نمودن پهنه های فعال از 7 شاخص مورفومتری شامل sl،bs،smf،hi، vf، af و fd بهره گرفته شد. از آنجا که این شاخص ها مبتنی بر ویژگی های جریانی هستند ، لذا حوضه رودخانه به 20 زیر حوضه اصلی و 2 واحد پیشانی کوهستان تقسیم بندی گردید که تمامی شاخص ها با استفاده از dem10m در نرم افزار arcgis9.3 محاسبه گردیده و با استفاده از مدل آماری saw ، نقشه پهنه بندی منطقه از نظر فعالیت های نوزمین ساختی بدست آمد . بر اساس نتایج این مدل ، فعال ترین بخش محدوده مطالعاتی، جنوب آن می باشد که محل فعالیت گسل های سرخه کلوت، قربیلک و گرمسار و نیز تکتونیک نمکی می باشد. همچنین به منظور تحلیل لندفرم های جریانی کواترنری ، بر پایه مطالعات اشتوکلین(1968) محدوده مطالعاتی به 3 پهنه شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم بندی گردید. در پهنه شمالی که کاملاً منطبق بر ویژگی های البرز می باشد، روند چین ها منطبق بر روند گسل های اصلی منطقه می باشد، در این محدوده رودها با توجه به بارندگی مناسب منطقه در دوره های بارانی ، توان کافی را جهت فرو کاوی برخوردار بودند از این جهت این پهنه مورفولوژی پیشینه رود یکی از چهره های قالب منطقه می باشد. در پهنه مرکزی ، گستره غربی که بخشی از آن بر اساس تقسیم بندی اشتوکلین در پهنه آنتی البرز قرار دارد متأثر از فرونشست ایران مرکزی و فعالیت گسل های اصلی قرار دارد . در این محدوده مورفولوژی اسارت رودخانه و فرسایش مخروط افکنه های آبرفتی مشاهده می شود. در بخش غربی فعالیت گسل آتشان موجب تغییر سطح اساس دره های منتهی به حبله رود و فعال شدن فرآیند فرو کاوی در غرب حوضه دره درده شده است. در پهنه جنوبی این قسمت ، گسل های متعددی نظیر گسل سرخه کلوت، گسل لاله زار ، گسل کبوتر دره به همراه فعالیت ناشی از گنبدهای نمکی مورفولوژی پیچیده ای به این قسمت بخشیده که رودخانه حبله رود کاملاً تحت تأثیر ان قرار گرفته و مورفولوژی پیچان رودی پیدا نموده است. گستره جنوبی ، محل فعالیت گسل تراستی گرمسار و پیدایش مخروط افکنه وسیع گرمسار می باشد. بخش غربی گسل گرمسار نزدیک به 2.6 کیلومتر به صورت چپگرد جابجا شده است که زمین لرزه هایی با بزرگای بیش از 5/4 در این بخش از گسل متمرکز می باشد . بر پایه این نتایج ، گسل گرمسار فعال ترین گسل البرز مرکزی می باشد . نتیجه این پژوهش 4 عامل تکتونیکی اصلی را در تحول لندفرم های جریانی کواترنری در محدوده جنوبی البرز مرکزی مشخص نمود که شامل بالاآمدن البرز، فرونشست ایران مرکزی، تکتونیک نمکی و تاثیر گسل ها و چین ها می باشد .
منیژه یادگاری سیاوش شایان
چگونگی تاثیر لیتولوژی بر گسترش آبراهه ها و لندفرمها از جمله مواردی هستند که از دیرباز دهن پژوهشگران زمین را به خود معطوف نموده اند. در این پژوهش توده الوند و رودخانه های آن که از عناصر چشم انداز منطقه محسوب می شوندو تاثیر لیتولوژی بر روی این عوارض مورد نظر بوده وسعی شده تا به لندفرم و شبکه آبها توده الوند مورد بررسی قرار گیرد. جهت آگاهی از چگونگی تاثیر لیتولوژی در منطقه مطالعاتی، شاخص سختی و سستی، میزان مقاومت نسبت به فرسایش ، الگوی زهکشی منطقه استفاده شده است. این شاخص ها در محیط نرم افزار arcgis، از نقشه توپوگرافی 1:50000 و مدل رقومی ارتفاعی(dem) استخراج گردید و داده های آماری لیتولوژی و زهکش های منطقه نیز مورد بررسی فرار گرفت و در محاسبات استفاده شد.. سپس نتایج به دست آمده با بررسی میدانی مقایسه و داده های ایستگاههای هیدرومتری و سازمان منابع آب و هواشناسی سینوپتیک همدان مربوط به ایست گاه های یلفان، شاخه 2 سد، سد اکباتان، سولان، صالح آباد، بهادربیک و کوشک آباد برای شناسایی موقعیت و مساحت لیتولوژی های منطقه مورد استفاده قرار گرفتند. یافته های این پژوهش نشان می دهند که با توجه به انواع لیتولوژی حاکم بر منطقه ، و بررسی مساحت و نحوه شکل گیری لندفرمهای منطقه و با توجه به نحوه استقرار آبراهه ها حاکم بر آن و درجه تراکم زهکش ها و میزان رسوب تولید شده در سازند های مختلف منطقه ، الگوی تغییر و تحول لند فرم و شبکه آبهای منطقه تابع تفاوتهای موجود در سازند های زمین شناسی از نظر لیتولوژی(سنگ شناسی و ساختمانی) به همراه توپوگرافی و شرایط اقلیمی حاکم در منطقه می باشد
فاطمه زهرا هاشمی سیاوش شایان
توسعه و گسترش روز افزون گردشگری در جهان ، مفاهیمی جدید را به این حوزه وارد می کند و امروزه گردشگری یک فرایند چند بعدی است . ژئوتوریسم از آن دسته مفاهیم جدید است که با تاکید بر مشخصه های انحصاری هر منطقه سبب سودرسانی گردشگران به آن منطقه می شود . ژئوتوریسم فرایندی است که با تمرکز بر ظرفیت های بومی ، جغرافیایی و زمین شناختی هر منطقه موجب توسعه پایدار گردشگری می شود . هدف اصلی ما در این پژوهش توجه به نقش کاربردی اشکال سطح زمین در توسعه بخش ژئوتوریسم بوده و در راستای این هدف به ارزیابی کیفی و کمی چشم انداز های ژئومور فولوژیکی پرداخته شده. در این پژوهش لندفرم های ژئومورفولوژیکی منطقه دامنه های جنوبی بینالود (شهرستان نیشابور) شناسایی شده و وضعیت توانمندی و قابلیت ژئومورفوتوریستی آنها مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای تشریح لندفرم های ژئومورفولوژیکی این منطقه از نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی و داده های حاصل از بازدیدهای میدانی استفاده شده و میزان قابلیت و توانمندی ژئومورفوتوریستی این لندفرم ها بر اساس روش مونتنسیو مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان داد که یازده لندفرم ژئومورفولوژیکی در محدوده مورد مطالعه وجود دارد. این لندفرم ها بر اساس امتیاز دهی در روش مونتنسیو رتبه بندی شدند. بر این اساس منطقه بوژان که دارای لندفرمهای آبشار و تافونی است به علت کسب بالاترین امتیازاز لحاظ ژئومورفولوژیکی و هم چنین کسب رتبه اول درمجموع ارزش ها با اهمیت ترین لندفرم ژئومورفوتوریستی منطقه (دامنه جنوبی بینالود ) ارزیابی شده است یافته ها در طی مطالعات انجام گرفته نشان می دهد واحدهای مختلف ژئومورفولوژیکی گاه به تنهایی و زمانی در ترکیب با چند عارضه مختلف هر کدام به گونه ای دارای توانایی ها و قابلیت های گوناگون هستند که می تواتندتاثیر بسیار در جهت توسعه ژئوتوریسم در منطقه داشته باشند. برنامه ریزی صحیح و اصولی، جهت بهره برداری از چشم اندازها، ضمن حفظ طبیعت بکر و دست نخوردة منطقه، سبب رشد و شکوفایی این صنعت در منطقه نیز خواهد شد .
شاهین عباسی سیاوش شایان
الگوی شبکه زهکشی در هر منطقه تحت تأثیر عوامل متعددی شکل می گیرد و این امر منعکس کننده لیتولوژی متفاوت، تأثیرات تکتونیک و تغییرات شیب منطقه است. هدف از این پژوهش شناخت عوامل موثر و میزان تأثیر هریک از این عوامل در الگوی زهکشی منطقه موردمطالعه می باشد. در این تحقیق لیتولوژی، تکتونیک (گسل)، شیب و توپوگرافی به عنوان متغیرهای اصلی ارزیابی و تحلیل شدند. به طورکلی این پژوهش به منظور درک بهتر ارتباط متقابل بین لیتولوژی و نحوه فرسایش و تحولات شبکه آب ها و لندفرم ها صورت می گیرد. مطالعه ژئومورفولوژی منطقه نشان می دهد در قسمت هایی که سازند منطقه آذرین هست قلل و ستیغ های متعددی در منطقه حاکم شده و لندفرم های گوناگونی ایجاد گردیده است و در قسمت هایی هم که توسط فرسایش ارتفاع خود را ازدست داده اند به صورت دشت های فرسایشی و دشت سر نمایان گردیده اند. در مطالعه شیب و سازند حوضه قره سو نیز باید در نظر داشت که خود شیب هم تابعی از سازند منطقه می باشد به صورتی که اگر سازند، مقاوم باشد شیب نیز به دلیل مقاومت عوارض در مقابل فرسایش، بیشتر دیده می شود. به طورکلی بررسی ها حاکی از آن است که لیتولوژی عامل اصلی الگوی زهکشی در حوضه می باشد به گونه ای که در سازندهای مقاوم به فرسایش، الگوی رودخانه ها به صورت موازی و پری ولی در سازندهای سست و کم شیب این الگوها بیشتر به صورت پری تا تاکی شکل گرفته اند. علاوه بر آن در محیط های کم شیب مثل دشت اردبیل رودخانه ها تقریباً حالت مئاندری به خود گرفته اند. درواقع ویژگی های مورفومتری شبکه زهکشی بیشتر متأثر از جنس سازندها و میزان شیب منطقه هستند.
خدیجه حیدریان سیاوش شایان
در سال های اخیر به دلایل گوناگون از جمله رشد جمعیت، توسعه صنایع و همچنین علاقه مندی طیف وسیعی از مردم به داشتن ویلا در کنا رودخانه ها، تجاوزهای گوناگون وسیعی به محدوده بستر و حریم فیزیکی آبراهه ها صورت گرفته و در کنار آن روند تخریب کیفیت آب رودخانه ها به شدت سیر صعودی پیدا نموده است. باتوجه به این دخل و تصرف های فراوان، شرکت آب منطقه ای با مطالعه اقدام به تعیین حد بستر و حریم رودخانه ها نموده و با ارائه نقشه های کاربردی و همچنین نصب شاخص در مجاور آبراهه ها از تجاوزهایی که به این محدوده شده را مشخص می نماید. حوضه کن یکی از حوضه های شمالی تهران است. با توجه به اینکه سکونتگاه های چندی در حاشیه شاخه های فرعی و رود اصلی احداث گردیده که احتمالا وارد حریم قانونی و طبیعی رود شده اند، لذا بررسی کارآیی حریم وتعیین نواحی مستعد وقوع سیلاب و تهیه نقشه پهنه بندی سیلاب ضرورت دارد. در بین زیر حوضه های کن، زیرحوضه سنگان و رندان به دلیل چشم انداز مناسب و زیبا تحت تاثیر حداکثر ساخت و ساز قرار دارند به همین دلیل تمرکز ما بر روی زیر حوضه سنگان می باشد. دراین پژوهش، ابتدا با استفاده از نرم افزار hec-ras و gis پهنه های سیل گیر با دوره بازگشت های مختلف محاسبه شده و نتایج حاصل از این پهنه ها نشان می دهد که درصد کمی از اراضی در پهنه سیلی با دوره بازگشت 25سال قرار می گیرد ؛اما پهنه سیلی که از این روش به دست می اید در حقیقت پهنه سیل هیدرولیکی جریان بوده؛ از این رو این روش نمی تواند بیانگر حد بستر و حریم واقعی رودخانه در نظر گرفته شود. در همین راستا پس از تهیه پهنه سیل اولیه بایستی با در نظر گرفتن عوامل دیگری که به گونه ای می تواند بر محدوده حد بستر رودخانه موثر بوده و امکان شبیه سازی و لحاظ نمودن تاثیر آن عوامل در مدل ریاضی ، غیر ممکن یا بسیار مشکل می باشد (از جمله :شکل دره مسیر جریان ،ریزشی یا لغزشی بودن دیواره ها، شیب بستر ، فرسایش پذیری کناره ها ، مورفولوژی رودخانه و...)، نتایج حاصل از محاسبات هیدرولیک جریان مورد تدقیق و اصلاح قرار گرفته و نتیجه واقعی تری از شرایط محیطی حاکم بر رودخانه ایجاد شود. از اینرو نقشه ژئومورفولوژی منطقه کشیده شده تا با ترکیب اطلاعات نتیجه بهتری ارائه گردد. معهذا توصیه میشود در کنار مدل های ریاضی از دستاوردهای علم ژئومورفولوژی استفاده گردد.
حمید علی پور دزفولی اصل سیاوش شایان
دریاچه ارومیه بعنوان بزرگترین دریاچه طبیعی داخلی ایران و با قدمتی بیش ازهفتصدمیلیون سال به دلیل تهدیدات جدی که ازسوی مخاطرات طبیعی و انسانی و زیست محیطی برآن تحمیل شده است. در سالهای اخیر، روشهای مختلف بهره برداری و انتقال آب به دریاچه صورت گرفته است. در این تحقیق به بررسی تاثیرات هیدروژئومرفولوژیکی انتقال آب رودخانه زاب به داخل دریاچه پرداخته شده است که از طریق حفر تونل و احداث تونل بتنی انجام می گردد. طبق پیش بینی های صورت گرفته در نتیجه اجرای این پروژه، سالانه 645 میلیون متر مکعب آب، وارد دریاچه خواهد شد. برای بررسی تاثیرات هیدروژئومرفولوژی ابتدا عواملی که در این تغییرات موثرند در 8 معیار، شامل پارامترهای اقلیمی، هیدرورلوژی، زمین شناسی، کاربری اراضی، تاثیرات گسل، ارتفاع، شیب و نزدیکی به رودخانه را ابتدا براساس نوع تاثیراتی که در هدف مورد نظر دارد نرمال سازی کرده و سپس مناطقی که بیشتر در محدوده های خطرات ژئومرفولوژیکی قرار دارند با استفاده از مدل تصمیمی گیری چند معیاره topsis در محیط نرم افزار arcgis تحلیل گردیدو طرق نتایج بدست آماده توسط مدل، به مقدار 305947 هکتار از منطقه در محدوده آسیب پذیری هیدژئومرفولوژیکی قرار دارد که این مقدار عمدتا در دهانه ورودی آب به دریاچه می باشد.
علی جعفر موسیوند عباس علیمحمدی
چکیده ندارد.
محمود قدیری سیاوش شایان
چکیده ندارد.
حسین شفیع زاده مقدم محمدرضا مباشری
چکیده ندارد.
معصومه کاظمی محمدرضا ثروتی
چکیده ندارد.
سیاوش شایان فرج الله محمودی
محیطهای کوهستانی به دلیل وجود منابع بالقوه طبیعی و چشم اندازی زیبا و مکانهای مناسب برای ایجاد سکونتگاه، در سالهای اخیر مورد توجه دانشمندان علوم زمین قرار گرفته اند. شناسایی فرایندهای مسلط ژئومورفولوژیکی در مناطق مذکور طی دوره های مختلف ، گام ارزشمندی برای اعمال مدیریت محیطی و بهره گیری بهینه از این محیطهای شکننده می باشد. منطقه مورد مطالعه، بخشی از کوهای زاگرس در غرب ایران است که حوضه گاماسیاب را تشکیل می دهد و دشت نهاوند در آن به طور متمرکز مورد بهره برداری کشاورزی قرار گرفته است . شواهد ژئومورفولوژیکی یافت شده در جریان این پژوهش ثابت می کنند که فرضیات تحقیق درباره حاکمیت فرایندهای جریانی، کارستیک ، یخچالی، مجاور یخچالی و حرکات دامنه ای طی دوره کواترنر صحیح می باشند و طی سالهای اخیر نیز فرسایش آنتروپوژنیک در تغییر شکل لند فرمهای حاصل از فرایندهای مذکور به شکل ملایمی وارد عمل شده است . همچنین باید به حرکات زمین ساختی و تاثیر آنها در ایجاد و تغییر شکل لند فرمها توجه دقیق داشت . زیرا منطقه مورد مطالعه از این نظر فعال می باشد. برای اثبات فرضیات تحقیق از داده های سنجش از دور، نقشه های توپوگرافیک و زمین شناسی، عکسهای هوایی، اسناد تاریخی، داده های اقلیمی و هیدرولوژیکی استفاده شده که در پردازش آنها نرم افزارهای مربوطه و روشهای آماری به کار رفته است . در جریان تحقیق علاوه بر بررسیهای ژئومورفولوژیکی، نقشه های شیب ، نقشه عکسی و نقشه کاربری اراضی تهیه شده که برای انجام مطالعات پیشرفته تر و کاربریهای توسعه ای از اسناد پایه محسوب می شوند. با استفاده از روشها و ابزارهای فوق، ضمن شناسایی لندفرمها ناشی از فرایندهای ژئومورفولوژیکی، چگونگی کاربردیهای انسانی مورد بحث قرار گرفته و نکات مثبت و منفی این کاربریها توضیح داده شده و از دیدگاه مدیریت محیطی، پیشنهادهایی برای کاربریهای مطلوب و جلوگیری از صدمات انسان بر محیط ارائه شده است . برخی یافته های ژئومورفولوژیکی تغییرات اقلیمی طی کواترنر در غرب ایران مورد استفاده پژوهشگران واقع شود.