نام پژوهشگر: وحیده عبداله پور علمداری
وحیده عبداله پور علمداری حجت صفار حیدری
هدف این تحقیق بررسی موانعی است که سر راه مدارس ما برای تحقق و گسترش سبک زندگی اخلاقی وجود دارد. برای انجام این کار از روش توصیفی، تحلیلی و استنتاجی استفاده گردیده است. جامعه آماری تحقیق شامل همه منابع دست اولی چون قرآن، نهج البلاغه، غررالحکم و دیگر منابع روایی و یا دست دوم مرتبط با موضوع مورد بررسی است که در دسترس محقق قرار دارد. آنچه در این تحقیق به عنوان یافته مورد تاکید قرار گرفته است، این است که سبک زندگی اخلاقی مطلوب از دیدگاه اسلامی – ایرانی به سبکی از زندگی اشاره دارد که فرد، باورها، نگرش ها، گرایش ها و نظام ترجیحات رفتاری خویش را بر مبنای آموزه های آرمانی ارایه شده اسلامی منطبق سازد. به عبارتی، علم اخلاق با تزکیه نفس و ساختن انسان سرو کار دارد و در جهت ارتقاء و پاکیزه کردن زندگی انسان در حوزه های فردی و اجتماعی تلاش می کند. در تفکر دینی، سبک زندگی اخلاقی به دو دسته اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی قابل تقسیم می باشد. موضوع اخلاق اجتماعی، تنظیم رفتار فرد با دیگران است و اخلاق فردی نیز از حیث تاثیری که در تنظیم روابط اجتماعی دارند، مهم اند. اموری همچون راستگویی و درستکاری ، میانه روی و اعتدال و... را می توان از موارد اخلاق فردی دانست و اموری همچون احترام به بزرگترها، ایثار و از خود گذشتگی، نوع دوستی و . . . را می توان از شاخص های سبک زندگی اخلاق اجتماعی دانست. به طور کلی سبک زندگی افراد تحت تاثیر یادگیری هایی است که از طریق خانواده، جامعه و مدرسه انجام می گیرد. اما در عصر جهانی شدن و به واسطه توسعه و گسترش فزاینده وسایل ارتباط جمعی انتظار می رود که دیگر دانش آموزان تنها تحت تاثیر جو مدرسه و معلمان خود قرار نگیرند، بلکه بسیاری از یادگیری های آنان تحت شعاع آموزش هایی باشد، که از طریق فضاهای مجازی از جمله ماهواره ها و اینترنت و ... عرضه می گردد. از این رو، تربیت در عصر مدرن با دشواری هایی همراه شده است. در این تحقیق به دو نوع از موانع سر راه تحقق سبک زندگی اخلاقی اشاره گردید. موانع بیرون سازمانی و موانع درون سازمانی. از جمله موانع بیرون سازمانی می توان به عدم هماهنگی بین نهاد خانواده، مدرسه و جامعه، غلبه تفکر اقتصادی محض، گسترش فضاهای مجازی و ... را اشاره نمود. از جمله موانع درون سازمانی می توان به عدم هماهنگی بین اهداف، اصول و برنامه های اجرایی، نبود برنامه های عملیاتی و کاربردی، عدم استفاده از روش های مناسب تربیتی، ناکامی در تعمیق پیروی از الگوهای مناسب تربیتی، نا کار آمدی در استفاده از برنامه های درسی موثر تربیتی و پرورشی اشاره نمود.