نام پژوهشگر: محمد حسین یداله زاده طبری

تحلیلی بر اقتصاد کلان باز جدید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  محمد حسین یداله زاده طبری   احمد جعفری صمیمی

با توجه به ضعف های موجود در مدل های اقتصاد کلان بین الملل سنتی از جمله مدل ماندل ـ فلمینگ و مدل دورنبوش، اقتصاددانان در صدد معرفی مدل های شدند تا با حفظ چهار چوب اولیه، ضعف های موجود در این مدل ها را، از بین ببرد. از این رو مدل هایی معرفی شدند تا بتوانند با غلبه بر ضعف های موجود در مدل های سنتی، راه گشای مسائل اقتصاد بین الملل شوند. اما مسائلی مانند عدم منظور بنیان های طرف عرضه و در نظر نگرفتن مسئله حداکثر سازی نفع شخصی و همچنین مشکل ایستایی این مدل ها، توضیح غیر واضح از چگونگی بررسی تکانه های پولی و عدم بررسی تاثیرپذیری رفاه از سیاست های پولی و مالی غیرمنتظره، از مشکلات اساسی این مدل ها بود و به این علت این مدل ها نیز جایگاهی در اقتصاد کلان بین الملل نیافتند. اما در سال 1994 میلادی، ماریوس آبستفلد و کنت روگوف، با معرفی یک مدل جدید در حیطه اقتصاد کلان بین الملل، انقلابی در اقتصاد بین الملل به پا نمودند. و این مبحث به گونه ای مورد توجه اقتصاددانان این رشته قرار گرفت که در میان اقتصاددانان به اقتصاد کلان باز جدید، شهرت یافت و تا امروز بسیاری از اقتصادانانی که در زمینه مالیه بین الملل تحقیق می کنند بر مبنا، اصول و مبانی نظری اقتصاد کلان باز جدید تاکید دارند و در تحقیقات خود سعی می کنند اصول و فروض مطرح شده آن را زیر پا نگذارند اما علت آنکه این مدل مور توجه شدید اقتصاددانان بین الملل قرار گرفت از این قرار بود که اولا مبانی نظری این مدل بر اساس بنیان های خردی شکل گرفت یعنی یک پشتوانه نظری قوی، اساس و اصول این مدل پویا و یا مکتب را شکل داده است. ثانیا این مدل با حفظ چهارچوب سنتی، مسئله نااطمینانی و ریسک را مورد بررسی قرار داده است. اما شاید مهمترین مسئله ای که باعث شد این مدل مورد توجه قرار بگیرد منظور کردن محاسبه مطلوبیت شخصی و رفاه افراد در چهارچوب خود بود. یعنی برای اولین بار یک مدل بین الملل به واکاوی رفتار مصرف کننده و تولید کننده شخصی در هر کشور پرداخت. از دیگر امتیازات این مدل می توان گفت که نقش پل ارتباطی میان مالیه بین الملل و تجارت بین الملل را ایفا کرد و مسائل این دو رشته از اقتصاد بین الملل را به هم پیوند داد. و نشان داد که چگونه کشورها می توانند با هم به تجارت بپردازند بدون اینکه در نهایت هیچکدام از کشورها زیان کنند و مجبور به ترک تجارت گردند. تحقیق حاضر یک تحقیق بنیادی و نظری می باشد از همین رو در آن از روش توصیفی استفاده شده است. در حقیقت تحقیق حاضر به بررسی مدل اقتصاد کلان باز جدید در شرایط قیمت های انعطاف پذیر و چسبنده و همچنین مدل با وجود ریسک، پرداخته است. با توجه به اینکه مدل های کینزی سنتی ایستا یا مدل های بین دوره ای قیمت، زیاد از حد ناقص به نظر می رسیدند، در طول تحقیق از بنیان های جدید برای تفکر پیرامون مسائل کلان بین الملل استفاده شده است. مدل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، با وجود پیچیدگی کامل و استفاده از روابط ریاضی بسیار، دارای عملکردی ساده و بینش شهودی در میان واکنش های بین المللی، سیاست های مالی و پولی، می تواند در تعدادی از ابعاد مانند: کالاهای غیر قابل تجارت، قیمت گذاری بر اساس رفتار بازار، تورش داخلی در مخارج دولت و پیچیدگی بازار کار توسعه یابد. در حقیقت بنیان های خردی، که مبانی نظری، اصول و شالوده اصلی مکتب اقتصاد کلان باز جدید را تشکیل می دهد، بر پایه روابط ریاضی بنا شده است. و بنیان های خردی بدون روابط ریاضی کاربرد خود را از دست می دهند. در حقیقت می توان گفت که هدف این مدل، نتیجه گیرهای قابل فهم و درک با استفاده از روابط ریاضی پیچیده می باشد. تا بتواند اگر ایراد و یا اشکالاتی بر این مدل وارد شد با استفاده از روابط ریاضی، به کاستی ها پاسخ دهد. چون روابط ریاضی دارای قابلیت تعمیم و تصحیح، شگفت آوری می باشند. در حالیکه اگر مدل بر مبنای روابط غیرریاضی و کلامی بنا شده باشد. برای پاسخ به ایراد وارده، شاید مجبور به تصحیح اساسی در مبانی نظری مدل شود. اما با یک تغییر کوچک در روابط ریاضی، می توان ایرادات اساسی، احیانا مطرح شده، را رفع کرد. در حقیقت زبان مکتب اقتصاد کلان باز جدید زبان ریاضی البته با اساس اقتصادی، می باشد. در طول تحقیق این نتیجه حاصل شد که انبساط پولی داخلی ساکنین خارجی، قطع نظر از تاثیرات کوتاه مدت و بلند مدت، روی تولید خارجی و حساب جاری در دوره های تجارت تاثیر گذار است. برخی عوامل تاکید دارند در مدل های کینزی، انتقال سیاست به نوبه خود، به یک بازبینی مهم، محتاج است اما به طور اختصاصی تا حد زیادی، این ضعف ها جبران می شود و نیاز به باز بینی کمتر می شود. این موضوع هرگر بدون بنیان های خردی به این دقت تحلیل نمی شود. در تحقیقات تاریخی اخیر، ایجنگرین و ساچز تحقیق کردند از نقطه نظر معمول که استهلاک رقابتی در طی بحران اقتصادی بزرگ، یک امر ضد تولیدی بود. آنها تاکید کردند که در نتیجه افزایش خالص در تقاضای کل ممکن است حداقل به اندازه ایی نسبتا مهم، در نتیجه اثرات گردش ـ هزینه، برندگان بیشتر از بازندگان نفع ببرند. اما مدل پیش رو با یک حمایت نظری این گونه بیان کرد که کشور بزرگتر، کشور کوچکتر را از نظر اقتصادی در خود حل می کند و این یعنی اینکه، کشور کوچکتر جزیی از کشور بزرگتر به حساب می آید و ساکنین آن هم کالای کشور داخلی را باهمان قیمت خریدارند و از طرف دیگر ساکنین کشور کوچکتر می توانند به راحتی در کشور بزرگتر به اشتغال مشغول شوند و از طرفی چون مقدرا تولید کشور کوچکتر بسیار کم است، ساکنین آن فراغت بیشتری را تجربه کرده و تعداد ساعات کمتری به کار می پردازند. از این رو مطلوبیت بیشتری کسب می کنند. بنابراین حتی قربانیان متصور شده به «بهای فقر همسایه» نیز منفعت می برند. وقتی ریسک در مدل منظور می شود تعیین قیمت اسمی با تولیدکنندگان انحصاری تحت شرایط نا اطمینانی، نشان می دهد که پاداش ریسک در دوره های انتظاری تجارت، ممکن است دارای علامتی متفاوت از پاداش ریسک ارز محلی متعارف باشد. همچنین اگر تولید کنندگان در محاسبه رفاه به اعتبار پیش بینی و برنامه ریزی، قیمت را تعیین کنند و سیاست ها مالی و پولی دولت ها کم و کمتر شود و یا این سیاست ها برنامه ریزی شده باشد. می تواند رفاه و مطلوبیت ساکنین کشورها را ترقی دهد.