نام پژوهشگر: بهمن سلیمانی
مصطفی مرادی بهمن سلیمانی
میدان نفتی پارسی در 130 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان اهواز و در فروافتادگی دزفول شمالی قرار گرفته و توسط میادین نفتی پرنج، ماماتین و کوه بنگستان احاطه شده است. در این میدان بخش یک سازند گچساران، پوش سنگ مخزن آسماری محسوب می شود. ارزیابی توالی این بخش و تعیین عمق آن جهت پیش بینی عمق احتمالی ورود به مخزن، عملیات جداره گذاری و جلوگیری از هرزروی یا فوران گل حفاری ضروری به نظر می-رسد. لذا، این مطالعه با تکیه بر مطالعات پتروگرافی، پتروفیزیکی و ژئوشیمیایی به بررسی آن پرداخته است. مطالعه پتروگرافی مقاطع میکروسکوپی و نیز نمودارهای چاه پیمایی (لاگ های gr و sonic) پوش سنگ 28 حلقه چاه نشان می دهد که سنگ پوش در این میدان بطور عمده از لیتولوژی های انیدریت، نمک و مارن تشکیل شده و چند لایه شاخص آهکی و یک لایه شیل بیتومین دار نیز در تمامی چاه ها مشاهده می شود. لذا در نمودارهای چاه پیمایی می توان 6 افق کلیدی را شناسایی نمود. لیتولوژی های مذکور تنوع بافتی گسترده ای را نشان می دهند که ممکن است در حین رسوبگذاری و یا از فرایندهای دیاژنزی ناشی شده باشند. مجموعه شواهد پتروگرافی نشانگر رسوبگذاری پوش سنگ در یک سیستم سبخایی- لاگونی دارای کفه نمکی است. فرایندهای تکتونیکی متعددی این میدان را تحت تاثیر قرار داده و سبب تغییرات چشمگیری در ضخامت پوش سنگ شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که ضخامت پوش سنگ در یال شمالی و خط الرأس تاقدیس کم بوده، ولی در یال جنوبی بسیار زیاد است. این موضوع می تواند در ارتباط با مکانیزم چین خوردگی و عملکرد گسل های فراوان موجود در میدان (از جمله گسل امتدادلغز هندیجان – ایذه) باشد. این رخدادها انجام عملیات حفاری را با مشکلاتی مواجه نموده است. آنالیز نمونه ها توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) مجهز به دستگاه آنالیز نقطه ای (edx) و روش xrf انجام گردید. داده های بدست آمده نشان می دهد که تغییرات ژئوشیمیایی بارزی بین نمک ها و انیدریت های پوش سنگ با بخش های بالایی سازند گچساران وجود ندارد. در تمامی چاه های مورد مطالعه، بیشترین میزان تمرکز باریم (ba) در انیدریت زیر افق کلیدی d است. پوش سنگ در دسته ی پوش سنگ های نمکی- انیدریتی رده بندی می شود، همبستگی بالای عناصر na و cl با یکدیگر و اکسیدهای cao و so4 نشانه تشکیل نمک و انیدریت بصورت اولیه در پوش سنگ بوده و بالا بودن مقدار برخی از عناصر نظیر fe و mn از شرایط احیایی حاکم بر محیط حکایت می کند.
داود شرط علی بهمن سلیمانی
بر اساس مطالعات پتروفیزیکی و سنگ شناسی، پوش سنگ به 7 طبقه راهنما تقسیم می شود که از بالا به پایین عبارتند از: a (انیدریت)، b (شیل بیتومینه)، c (سنگ آهک کیلوستوملید دار)، d (سنگ آهک دولومیتی)، e (آهک بدون فسیل)، f1 (آهک و ماداستون با قطعات فسیل) و f2 (آهک میلیولید). آثار پلوئید، انتراکلاست، استروماتولیت و فسیل های محیط بنتیک علاوه بر بافت های ندولی در انیدریت ها و بافت های hopper و chevron در نمک ها، توالی رسوبی لاگون - میان جزرومدی -سبخایی را برای بخش اول سازند گچساران نشان می دهد. فرش های جلبکی، منشا احتمالی شیل های بیتومین است.نقشه هم ضخامت نشان می دهد که بخش شمالغربی دارای ضخامت بیشتری نسبت به بخش جنوبغربی است.آنالیز ژئوشیمیایی با استفاده از روش های sem-eds و xrf بمنظور تعیین تفاوت محیط ژئوشیمیایی تبخیری های بخش های مختلف انجام شد. داده ها آشکار نمود که ترکیب ژئوشیمیایی پوش سنگ متفاوت از سایر بخش های سازند گچساران می باشد. براساس آنالیز eds مقادیر برم را در پوش سنگ نشان داد که بسمت ممبرهای بالاتر حذف می گردد و حاکی از شرایط ساحلی- دریایی ممبر 1 دارد. مقادیر سولفور و کلسیم نمونه ها در داده های xrf همخوانی نشان می دهد. همخوانی عناصر روی و کلر نشان دهنده محیط احیا می باشد. بالا بودن نسبت استرانسیم به سولفور نیز منشا ثانویه رسوبات سلستیت را تایید می کند. تغییرات مقادیر سایر عناصر نسبت به عمق در پوش سنگ نسبت به سایر بخش های سازند گچساران می تواند تمایز محیط رسوبی پوش سنگ را از سایر بخش ها نشان دهد.
نرگس موسوی جزایری بهمن سلیمانی
اولین گام بهینه سازی منابع هیدروکربنی اکتشاف شده در جهان به عنوان یک هدف جدی توصیف مخزن می باشد. میدان چلینگر در 30 کیلومتری جنوب شرقی میدان گچساران و به صورت تاقدیسی تقریباً نامتقارن در بین میادین گچساران در شمال و بی بی حکیمه در جنوب قرار گرفته است. طول و عرض این میدان به ترتیب 12 و 4 کیلومتر می باشد. روند این ساختمان از همان روند زاگرس (شمال غرب- جنوب شرق) تبعیت می کند. این مطالعه در دو بخش (1) مطالعه زمین شناسی و (2) تهیه مدل سه بعدی مخزن با استفاده از نرم افزارrms صورت پذیرفت. در مطالعات سنگ شناسی و آنالیز مغزه تعیین دقیق سر سازندها، تأثیر فرایندهای دیاژنزی مانند گلوکونیتی شدن، دولومیتی شدن، انیدریتی شدن و نیز توزیع شکستگی و ارتباط آن با تولید نفت در این میدان، بررسی گردید. در این مطالعه 700 مقطع نازک میکروسکوپی و نیز مغزه های چاه های حفاری شماره 3، 4 و 7 از لحاظ ویژگی هایی مانند تعداد، نوع و جهت شکستگی ها، تخلخل، تراوایی، استیلولیت، تبلور مجدد و دیگر فاکتورهای مطالعاتی، مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها و نقشه های هم ارزش هرزروی گل حفاری تهیه شده برای این مخزن، بیانگر این است که شکستگی در تمامی زون ها گسترش داشته و کمترین میزان هرزروی و به تبع آن کمترین تراکم شکستگی ها در زونهای 1 و 4-1، 7 و 9 وجود دارد. آنالیز مغزه، تحلیل داده ها و نقشه های هم ارزش هرزروی گل حفاری حاکی از این مطلب است که مخزن خامی میدان چلینگر، مخزنی شکسته است و تقریباً تمامی اینتروال های مخزن از شکستگی ها متأثر شده اند. بیشترین میزان این شکستگی ها در سازندهای فهلیان و سورمه گسترش دارند. در این مخزن گسترش سیستم های شکستگی موجب افزایش مهمی در میزان تخلخل کل نشده ولی موجب بالا رفتن توانایی تولید مخزن شده اند. بمنظور مدل سازی ساختمانی مخزن با استفاده از نرم افزار rms بعنوان یک ابزار نیرومند، روش های مطالعاتی شامل نمودارهای پرتو گاما، صوتی، کالیپر، نوترون، ارزیابی پتروفیزیکی، نمودار ترسیمی سرچاهی و نقشه های ساختمانی تواماً مورد استفاده قرار گرفتند. در تهیه مدل مخزنی مهم ترین اهداف شامل: ارزیابی پارامترهای مخزنی، حجم سنجی، نقشه های میانگین، حجم کل و قابل بازیافت مخزن و طراحی بهینه چاه های جدید است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که از شرق به سمت غرب تاقدیس چلینگر یک روند افزایشی تقریبی در ضخامت مخزن به چشم می خورد. بررسی توزیع خواص پتروفیزیکی تخلخل و اشباع آب و نیز نقشه های نسبت ضخامت خالص به ناخالص زون های مخزن حاکی از این است که زونهای 14، 2 و 4-2 به ترتیب بهترین زون های مخزنی در میدان مورد مطالعه می باشند.
منیره کافی احمد لندی
نام خانوادگی : کافی نام : منیره درجه تحصیلی : کارشناسی ارشد رشته : خاک شناسی گرایش: ارزیابی، پیدایش و رده بندی خاک ها عنوان پایان نامه : بررسی تأثیر سنوات کشت بر خصوصیات کیفی خاک (فیزیکی، شیمیایی و مینرالوژی) خاکهای منطقه مهیار استان اصفهان استاد راهنما : دکتر احمد لندی استاد مشاور : دکتر بهمن سلیمانی محل تحصیل : دانشگاه شهید چمران اهواز دانشکده : کشاورزی تاریخ فارغ التحصیلی : 26/8/1388 تعداد صفحات :114 واژه های کلیدی : سنوات کشـت، کیفیـت خاک، مواد آلی، مهیار تعریف شاخص های کیفی خاک برای مدیریت پایدار منابع طبیعی مهم می باشند. مشخصات خاکها ممکن است با استفاده از تعداد زیادی شاخص ها تشخیص داده شوند، اگر چه روش سیستماتیکی برای پارامترهای اندازه گیری که برای برآورد کیفیت خاک اشتفاده می شوند، وجود ندارد. برای بررسی تأثیر سنوات کشت بر خصوصیات کیفی خاک، دشت مهیار، در استان اصفهان انتخاب شد. برای این منظور سه تیمار بدون کشت، 10 سال کشت و 30 سال کشت، در سه تکرار در نظر گرفته شد. نمونه گیری در 6 عمق انجام شد. برای بررسی نتایج از طرح آماری فاکتوریل و نرم افزار spss استفاده شد. وزن مخصوص ظاهری خاک با افزایش سنوات کشت و عمق، افزایش یافت ولی میزان پایداری ساختمان خاک با افزایش سنوات کشت کاهش یافت که از دلایل عمده این مهم می توان به بیشتر بودن میزان ماده آلی در تیمار بدون کشت نسبت به تیمارهای تحت کشت اشاره کرد. ظرفیت تبادل کاتیونی، نیتروژن کل و فسفر با افزایش سنوات کشت و با افزایش عمق کاهش یافتند. روند تغییرات میزان هدایت الکتریکی و پتاسیم با افزایش سنوات کشت، یک روند افزایشی بود که این احتمالاً به خاطر کیفیت آب آبیاری منطقه می باشد. عناصر آهن، منگنز، مس وروی در تیمار 30 سال کشت کمتر بود و با افزایش عمق یک روند تقریباً کاهشی داشت. که این می تواند به دلیل عدم مصرف کودهای دارای عناصر کم مصرف و وجود خاکهای آهکی با ماده آلی کم باشد. بطور کلی میزان ماده آلی خاک با افزایش سنوات کشت و با افزایش عمق کاهش می یابد. که کاهش ماده آلی در خاکهای کشت شده را می توان به زیرورو شدن خاک توسط شخم و در نتیجه اکسیداسیون بیشتر کربن در اثر تهویه و کاهش برگشت بقایای گیاهی در زمینهای کشت شده دانست. نتایج مینرالوژی و بافت خاک نشان می دهد که این دو شاخص تحت تأثیر عوامل سنوات کشت و عمق قرار ندارند و با گذشت زمان در روند آنها تغییری مشاهده نشد.
حسین محمدی بهمن سلیمانی
میدان نفتی بی بی حکیمه در حاشیه شرقی فروافتادگی دزفول جنوبی، در فاصله 200 کیلومتر ی جنوب شرقی اهواز در مجاور میادین کیلور کریم، سیاه مکان، سولابدر، چلینگر و گرنگان واقع شده است. بخش 1 سازند گچساران در این میدان نقش پوش سنگ را ایفا می کند. از این رو مطالعه آن جهت پیش بینی عمق احتمالی ورود به مخزن، عملیات جداره گذاری، کاهش ریسک حفاری(هرزروی یا فوران گل حفاری) و روشن شدن وضعیت پوش سنگ، امری کاملا ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه با استفاده از نمودار های پرتو گاما، صوتی، نوترون و نمودار های ترسیمی سرچاه و پتروگرافی 200 مقطع نازک برای 22 حلقه چاه به بررسی پوش سنگ پرداخته شد. مطالعات پتروفیزیکی و پتروگرافی نشان می دهد که پوش سنگ در این میدان عمدتا از انیدریت و مادستون، میان لایه هائی از اهک و شیل بیتومینه تشکیل شده و لذا می توان ان را بعنوان پوش سنگ نوع انیدریت- مادستونی طبقه بندی کرد. بر اساس مطالعه انجام گرفته، پوش سنگ به 6 لایه کلیدی a، b، c، d، e، و f تقسیم می شود. لیتولوژی های مذکور تنوع بافتی گسترده ای را نشان می دهند که در زمان رسوبگذاری و یا از فرایندهای دیاژنزی نتیجه شده اند. مجموعه شواهد پتروگرافی می تواند نشانگر رسوب گذاری پوش سنگ در یک سیستم سبخایی- لاگونی باشد نمودارهای چاه پیمائی اشعه گاما، نوترون، صوتی و نمودار ترسیمی سرچاه برای تعیین تغییرات سنگ شناسی، رسم ستون انطباق چینه ای(corellation chart) و نقشه های هم ضخامت در بخش های مختلف میدان بکار گرفته شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که ضخامت پوش سنگ در یال شمالی و خط الرأس تاقدیس نسبتا کم بوده، ولی در یال جنوبی به خصوص حاشیه کوهانک مرکزی تاقدیس نسبتا زیاد است. این موضوع می تواند در ارتباط با مکانیزم چین خوردگی و گسل خوردگی های محلی در این یال تاقدیس باشد.
علیرضا بهادری بهمن سلیمانی
بخش اول سازند تبخیری گچساران، پوش سنگ مخازن نفتی آسماری را در منطقه زاگرس تشکیل می دهد. ارزیابی و شناخت آن در میدان زیلایی هدف مطالعه کنونی است. این میدان در30 کیلومتری شمال غرب شهرستان مسجدسلیمان (با ابعاد 6x40 کیلومتر) قرار دارد. پوش سنگ با استفاده از نمودارهای چاه پیمایی گاما و صوتی، پتروگرافی، sem و آنالیز xrf مطالعه گردید. بر اساس داده های حاصل از نمودارهای چاه نگاری gamma و sonic متعلق به10حلقه چاه و مطالعات پتروگرافی 200 مقطع نازک، پوش سنگ به 4 لایه کلیدی a، b ، c و f تقسیم گردید. لایه کلیدی c تنها در چاه هایی که در مجاور محور تاقدیس حفاری شده اند مشاهده گردید. لایه کلیدی f شاخص ترین لایه کلیدی در این میدان می باشد. بافت های غالب در بخش های انیدریتی شامل اسفرولیتی، ندولی، سوزنی است. مهمترین فرایندهای دیاژنزی رسوبات سولفاته در این میدان عبارت از: سیمانی شدن، تبلور دوباره و جانشینی می باشد. در این میدان ضخامت متوسط پوش سنگ حدود 32 متر بوده و نازک شدگی آن حاصل تغییر شکل پذیری سنگ های سازنده ناشی از عملکرد رژیم تکتونیکی در منطقه است. مطالعه نمودارهای پرتو گاما (gr) و صوتی(sonic) نشان می دهد که لیتولوژی های انیدریت، نمک و مارن اجزاء اصلی تشکیل دهنده پوش سنگ هستند. بمنظور کنترل فشارهای منفذی فوق نرمال در پوش سنگ و جلوگیری از فوران چاه در هنگام حفاری و جدا کردن دو سازند پرفشار گچساران و کم فشار آسماری از یکدیگر، نصب لوله جداری در عمق خاصی ضروری است. فعالیت گسل های موجود در میدان نفتی زیلایی موجب حذف قسمت های میانی پوش سنگ افق های کلیدی (d,e)شده و لذا، عمق ورود به مخزن آسماری و ضخامت پوش سنگ در قسمت های مختلف میدان متفاوت می باشد. با توجه به شواهد پتروفیزیکی، انیدریت مقاوم زیر افق کلیدی f پوش سنگ که در تمامی چاه ها ثابت است، بهترین محل برای نصب لوله جداری در این میدان پیشنهاد می گردد. بر اساس داده های حاصل از آنالیز xrf مشخص گردید که تغییرات عناصر در چاه 8 روندهای منظم ولی در چاه14 در بخش فوقانی پوش سنگ نامنظم است، که به نظر می رسد بواسطه فعالیت گسلی و بهم ریختگی لایه ها باشد. این ویژگی سبب شده در زمان حفاری نیز تشخیص لایه های راهنما به آسانی میسر نباشد. تغییرات سنگ شناسی بافتی پوش سنگ، محیط سبخایی- مردابی را پیشنهاد می دهد. تغییرات سنگ شناسی، نشانه تناوبی از آب و هوای گرم و مرطوب تا گرم و خشک در جریان رسوبگذاری است. شرایط آب و هوایی گرم و خشک و افزایش تبخیر، سبب ایجاد سیکل پسروی و گسترش محیط سبخایی شده است. در نهایت، قطع ارتباط آن با حوضه رسوبی، منجر به رسوبگذاری توالی ضخیم نمک های سازند گچساران شده است.
سالار آب باریکی بهمن سلیمانی
نام خانوادگی: آب باریکی نام: سالار عنوان پایان نامه: ارزیابی پوش سنگ مخزن آسماری در میدان نفتی رگ سفید استاد راهنما: دکتر بهمن سلیمانی اساتیدمشاور:دکتر حسن امیری بختیار مهندس افشین آرمون درجه: کارشناسی ارشد رشته: زمین شناسی گرایش: نفت دانشگاه: شهید چمران اهواز دانشکده: علوم زمین تاریخ فارغ التحصیلی: 28/6/1389 تعداد صفحه: 134 کلید واژه ها: میدان نفتی رگ سفید، پوش سنگ، پتروگرافی، پتروفیزیک ، ژئوشیمی میدان نفتـی رگ سفیـد در 150 کیلومتـری جــنوب شرق اهواز قرار دارد. بررسی پوش سنگ مخزن آسماری این میدان بمنظور کاهش ریسک حفاری انجام شده است. در این مطالعه از روشهای پتروگرافی، پتروفیزیکی و ژئوشیمیایی استفاده گردید. مطالعه میکروسکوپی 200 مقاطع نازک سنگ شناسی نمونه های پوش سنگ مخزن آسماری نشان می دهدکه این بخش از سازند گچساران، شامل انیدریت، آهک، مارن و شیل بیتومینه می باشد. این مقاطع دارای تنوع بافتی گسترده ای بوده، بعضی از آنها در تعیین منشا، محیط رسوبی دیرینه و فرآیندهای دیاژنزی مورد استفاده قرار گرفتند از جمله بافت ها می توان به بافت های اسفرولیتی، جریانی، ضربدری، پهن، انترولیتیک اشاره کرد. فرآیندهای دیاژنزی انیدریتیزاسیون، سیمانی شدن، فشردگی، تبلور مجدد و دولومیتی شدن تاثیرات مختلفی بر رخساره ی سولفاته داشته اند. این فرآیندها همزمان با دیاژنز اولیه و یا طی دیاژنز تدفینی اتفاق افتاده اند. مجموعه شواهد بافتی و تغییرات سنگ شناسی، نشان دهنده ی رسوبگذاری این بخش در شرایط آب و هوایی گرم و خشک و محیط سبخایی- لاگونی است. این محیط پیشنهادی بدلیل عدم حضور نمک، دائماً با دریا درارتباط بوده و به عنوان یک حوضه نیمه محدود عمل می کند. ارزیابی پتروفیزیکی پوش سنگ مخزن آسماری میدان نفتی رگ سفید، با استفاده از لاگ های گاما و سونیک انجام گردید. وجود 6 لایه کلیدی پوش سنگ با توجه به عکس العملهای آنها نسبت به ابزار نمودارگیری شناسایی گردید. با رسم ستون سنگ چینه ای پوش سنگ در 15 چاه تولیدی، تطابق افق های کلیدی صورت پذیرفت. بر اساس داده های بدست آمده افق کلیدی b یعنی شیل بیتومینه در تمامی چاه ها با ضخامت های مختلف مشاهده شد. بمنظور بررسی تغییرات ضخامت و عمق لایه های کلیدی و کاهش ریسک حفاری، نقشه های ایزوکور و هم عمق ترسیم شد. ضخامت پوش سنگ در یال شمالی نسبت به یال جنوبی به جز چاه89 افزایش نسبی را نشان می دهد. نیروهای تکتونیکی و پتانسیل تغییر شکل پوش سنگ، از جمله دلایل تغییرات عمق و ایجاد خمش در این بخش می باشد. در مطالعات ژئوشیمیایی با استفاده از آنالیز عنصریxrf به بررسی های تغییرات عناصر نسبت به عمق و mg/ca پرداخته شد. بررسی تغییرات عناصر اصلی و کمیاب در بخش پوش سنگ نسبت به بخشهای بالاتر از تفاوت شرایط حوضه رسوبی در این بخش نسبت به سایر بخشها حکایت دارد. توجه به تغییرات آنها می تواند راهنمای خوبی برای شناسایی افقهای مختلف در پوش سنگ و کاهش ریسک حفاری باشد. بدیهی است که در این صورت توجه به خصوصیات زمین شناسی و ساختمانی نیز در تفسیر داده ها می تواند کمک موثری داشته باشد. مجموعه ی این بررسی هانشان داد پوش سنگ میدان رگ سفید یک پوش سنگ های حاشیه ای است.
قاسم ساعدی بهمن سلیمانی
بمنظور مقایسه داده های حاصل از روشهای مستقیم در مطالعه شکستگی ها (مغزه ها) با روشهای غیرمستقیم، سعی گردید تا از نمودارتصویرگر fmi و نمودار مصنوعی انحراف سرعت استفاده شود (بویژه از اطلاعات چاه24 بدلیل کامل بودن اطلاعات). اطلاعات خام مربوط به نمودارfmi توسط نرم افزارgeoframe ابتدا پردازش و سپس تفسیر گردید. نمودارهای انحراف سرعت و تخلخل ثانویه در چاه-24 محاسبه شده و با یکدیگر مقایسه گردید. بررسی نمودار fmi در چاه-24 و مقاطع نازک مغزه های چاه های 22 و 24، نشان داد که به طور عمده سیستم تخلخل سنگ مخزن از انواع تخلخل های بین ذره ای و شکستگی بوده و با توجه به آثار آغشتگی نفت در اکثر مقاطع نازک، اهمیت بالای شکستگی ها بعنوان معبری جهت عبور سیال آشکار گردید. براساس تفسیرنمودارfmi در مخزن نوع تنش های اصلی دیرین با موقعیت های محور حداکثر تنش(n30w,s150e)، و محور حداقل تنش(n60e, s240w) محاسبه گردید. بعلاوه می توان نوع شکستگی ها را از نوع شکستگی های وابسته به چین خوردگی، الگوی-2(شکستگی های طولی) برآورد نمود. در رساله کنونی از آنجا که داده های حاصل از نمودار انحراف سرعت همخوانی قابل توجهی با نمودار fmi از لحاظ وجود شکستگی و نوع سیستم تخلخل غالب در مخزن آسماری نشان داد، برای مطالعه شکستگیها بویژه در مخازن شکسته شده، لاگهای تصویری جایگزین مناسب و مفیدی برای آنالیز مغزه می باشند.
سید احسان ابراهیمی بهمن سلیمانی
نیروی هیدرودینامیک مهمترین عامل جابجایی سیال، بویژه درتولید هیدروکربن از مخازن است. مطالعه آن می تواند ابزار مفید و قدرتمندی برای تولید، توسعه و مدیریت برداشت مخازن نفت و گاز باشد. این مطالعه در مخزن آسماری میدان نفتی کرنج که از جمله مخازن کربناته شکافدار است، انجام گردید. در این تحقیق از اطلاعات 30 حلقه چاه استفاده گردیده است. بررسی و بازسازی مدل هیدرودینامیکی مخزن بر اساس داه های زمین شناسی (لیتولوژی، شکستگی و ...) و پتروفیزیکی (تخلخل، اشباع سیالات و ...)؛ اطلاعات دینامیکی مخزن نظیر تغییر سطوح تماس سیالات؛ فشار سیالات مخزن؛ تاریخچه تولید از مخزن و تغییر نسبت گاز به نفت تولیدی؛ آنالیزهای هیدروشیمیایی و دیاگرام ترکیبی؛ نقشه پتانسیومتریک و هیدرودینامیکی استوار بوده است. بررسی داده های زمین شناسی نشان دهنده گسترش شکستگی ها در تمام مخزن و وجود میان لایه های تبخیری در آسماری بالایی و میانی مخزن میدان دارد. در حالت کلی، درصد اشباع آب به سمت یال شمالی افزایش می یابد. بیشترین تغییر سطح تماس مربوط به همبری نفت و گاز است که حدوداً 90 درصد جابجایی را شامل می شود. داده های فشاری نفت حاکی از ارتباط خوب بخش های مختلف میدان با هم است که این ارتباط در نقاط مختلف میدان با اختلاف فشار کم ظاهر می شود. در تفسیر این مطلب می توان شدت شکستگی های بهم مرتبط را، در کنار تخلخل و تراوایی ذکر کرد. وجود ارتباط خوب بین فشارهای نفت و آبده مخزن (ارتباط عمودی) قابل ذکر است. داده های فشار آب در چاه های 4، 5، 7، 14و 20 (چاه های مشاهده ای آب) تاثیر پذیری خوبی را تحت تاثیر تولید نشان می دهند. اگر چه اختلاف روند کاهش فشار دو چاه 4 و 5 با وجود ارتباطی که با میدان نشان می دهند، روند کاهشی متفاوتی با سایر چاه ها دارند. این موضوع را شاید بتوان به قرارگیری این چاه ها در ابتدای مسیر هیدرودینامیک مرتبط دانست. بر اساس تغییرات پارامتر gor تولیدی، برخی از نقاط میدان بطور نسبی دارای مقدار کمتری نسبت به سایر نقاط هستند. این نقاط با محل کلی ورود جریان هیدرودینامیک هم خوانی دارند. آنالیز های هیدروشیمیایی و دیاگرام های ترکیبی در آبده میدان، مدل اختلاط آب هایی با منشا مختلف را تایید نموده، نشان از ورود جریان آب با tds کمتر بوده، که به دلیل نرخ پایین جریان، tdi کلی مخزن را بمقدار زیاد تحت الشعاع قرار نمی دهد. بررسی ها حکایت از وجود یک جریان هیدرودینامیک (water influx) می کند. این جریان یک جریان قوی پیوسته نیست، هر چند، الگوی حرکتی کلی پیوسته را در میدان نشان می دهد. لذا این جریان نقش کمی در بازیافت و تولید نفت ایفا می کند. محتمل ترین جهت کلی جریان، از سمت یال شمالی به سمت داخل میدان است. مهمترین مکانیزم رانش طبیعی مخزن، گاز محلول بوده است. مخزن آسماری نقطه بحرانی اشباع گاز را پشت سر گذاشته و در حال حاضر کلاهک گازی و ریزش ثقلی مهمترین نقش را در بازیابی و تولید نفت ایفا می کنند. با توجه به تزرق گاز امتزاج ناپذیر در کلاهک گازی میدان به عنوان روش بازیافت ثانویه، در صورت افزایش فشار امکان ازدیاد ضخامت ستون نفت وجود دارد. تولید بالا، ارتباط سیالی و اختلاف فشاری کم نقاط مختلف (ارتباط افقی)، موثر بودن تزریق گاز و تثبیت فشار در مخزن، ارتباط خوب بین بخش تولیدی نفت و آبده مخزن (ارتباط عمودی) نشان دهنده کیفیت بالای مخزنی میدان است.
فاطمه سلیمانی بهمن سلیمانی
میدان نفتی بی بی حکیمه به صورت تاقدیسی کشیده با دامنه های پر شیب است که در فروافتادگی دزفول واقع شده و در افق خامی شیب یال جنوب غربی آن بیشتر از یال شمال شرقی است. این مطالعه در خصوص تهیه ی مدل سه بعدی مخزن خامی (مدل استاتیکی) این میدان با استفاده از نرم افزار مدل ساز rms می باشد که برای اولین بار در این مخزن صورت گرفته و می تواند در تبیین مدیریت تولید و پیش بینی موقعیت های مناسب برای توسعه ی مخزن مذکور موثر باشد. بخش حفاری شده ی مخزن خامی میدان بی بی حکیمه از سازندهای فهلیان، گدوان و داریان تشکیل شده است. بر اساس مقاطع نازک میکروسکوپی مطالعه شده، فرایندهای دیاژنری در سازندهای داریان، گدوان و فهلیان عبارت است از میکریتی شدن، تراکم مکانیکی و شیمیایی، سیمان شدگی، دولومیتی شدن و گلوکونیتی شدن. تخلخل های بین بلوری، بین دانه ای و حفره ای مهم ترین تخلخل های تشخیص داده شده در سازندهای مذکور هستند. پدیده های تراکم و سیمانی شدن بیشترین اثر را بر کاهش تخلخل و تراوایی مخزن داشته اند. اطلاعات ورودی مورد نیاز مدل سه بعدی از منابع مختلف شامل تفسیرهای ژئوفیزیکی، داده های توصیف چاه و داده های پتروفیزیکی است. مدل استاتیکی مخزن شامل مدل های ساختمانی و پتروفیزیکی است. مدل ساختمانی مخزن بر اساس سطح سرسازند داریان (افق تفسیری) به عنوان مبنا و سطوح گدوان، بخش آهکی خلیج و فهلیان و همچنین سرزون ها و زیرزون ها و اطلاعات عمق ورود به مخزن چاه ها تهیه شده است. توانایی بالای نرم افزار rms در شبکه بندی موجب تولید افق ها می گردد. به این منظور نقشه ی هم تراز زیر سطحی افق داریان رقومی گردیده و این افق رقومی شده به عنوان سطح تفسیرشده برای ایجاد دیگر افق ها استفاده گردید. wellpickها از مسیر چاه ها و سرزون ها به دست آمده اند. در نهایت مدل ساختمانی مخزن خامی تهیه شد. همچنین مدل پتروفیزیکی بر پایه ی اصول زمین آماری، زون ها و زیرزون های مخزن و ویژگی های پتروفیزیکی مانند میانگین تخلخل، اشباع آب و ضخامت خالص به کل تهیه شده است. با توجه به نتایج خروجی نرم افزار rms، مشارکت زون های 3، 4-2 و 1 به ترتیب در تولید هیدروکربن بیشتر از زون های دیگر مخزن خواهد بود.
قاسم عبدالرحیمی بهمن سلیمانی
میدانمارون میدان نفتی مارون یکی از بزرگترین میدان های نفتی حوضه زاگرس است که درفروافتادگیدزفولودربخشانتهاییزونچین خوردهسادهزاگرس واقع شده است. این مطالعه در خصوص تهیه مدل سه بعدی افق های بالایی مخزن آسماری این میدان با استفاده از نرم افزار مدل ساز rms می باشد که برای اولین بار صورت گرفته است. این مدل به بررسی خصوصیات ساختمانی افق های بالایی این میدان می پردازد، که مورد استفاده زمین شناسان، مهندسین حفار و مخزن می باشد. مدل ساختمانی میدان نفتی مارون شامل مدل های چینه ای و مدل گسل ها است. با تلفیق این مدل ها آشکار شد که سطح گسل های مدل شده تا بخش دو سازند گچساران ادامه دارند و اثری روی بخش یک سازند گچساران نگذاشته است. در این مطالعه، عمق دقیق سر سازند میشان و زون-های مختلف سازند گچساران در تمامی چاه های سرتاسر میدان تعیین و نقشه های خطوط هم میزان ساختمانی عمقی (u.g.c.) با دقت 25 متری ، نقشه های هم ضخامت سازند میشان و زون های مختلف سازند گچساران تهیه، تصحیح و بروز رسانی شدند. در نهایت مدل سازی ساختاری این سازندها توسط نرم افزار rms انجام شد. همچنین با استفاده از مدل تهیه شده، ویژگی های افق های مورد مطالعه از جهات مختلف مورد بررسی قرار گرفته و طراحی چاه نیز برای سنجش میزان دقت و کیفیت مدل ساخته شده، صورت پذیرفت. همچنین در مطالعه حاضر یک حلقه چاه بر اساس نیاز اداره مطالعات مخزن و به پیشنهاد اداره عملیات زمین شناسی با استفاده از برنامه well plan در نرم افزار rms طراحی شد، سپس داده های آن با داده های حفاری واقعی و برنامه پیشنهادی که به صورت دستی در اداره عملیات زمین شناسی تهیه شده است مقایسه گردید. در نهایت مشخص شد استفاده از مدل زمین شناسی و ماژول well plan نقش اساسی در برنامه ریزی و مدیریت زمان و کاهش هزینه های مربوط به حفر چاه های جدید در میدان مذکور خواهد داشت. مدل سه بعدی افق های بالایی مخزن آسماری میدان نفتی مارون اطلاعات و پتانسیل جدیدی را برای برنامه های توسعه ای میدان و کاهش ریسک حفاری معرفی می کند.
محمدباقر هاشمی بهمن سلیمانی
میدان کبود در 50 کیلومتری شمال غربی شهرستان دزفول قرار گرفته است. بر اساس خصوصیات زمین شناسی و پتروفیزیکی، مخزن بنگستان در این میدان به 7 زون مجزا تقسیم گردیده که سازند ایلام آن متشکل از یک زون، عمدتاً از سنگ های آهکی تشکیل یافته و سازند سروک متشکل از سنگ های آهکی، دولومیتی و لایه های نازکی از شیل که به 6 زون تقسیم شده است. درمطالعه پتروگرافی مخزن این میدان، نقش فرایندهای دیاژنزی مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی مقاطع نازک میکروسکوپی عمدتاً فرآیندهای دولومیتی شدن، انیدریتی شدن، تبلور مجدد، گلاکونیتی شدن، انحلال بیشتر به صورت تخلخل حفره ای، پرشدگی، استیلولیتی شدن، ریزشکستگی، سیمانی شدن (سیمان میکریتی، آهکی و انیدریتی) و حضور چرت، پیریت، آهک پلوئیدی در زون های مختلف مخزن تشخیص داده شد، که فرایند دولومیتی شدن با افزایش فضای تخلخل موجب بهبود کیفیت مخزنی شده و فرایند انیدریتی شدن عامل اصلی کاهش کیفیت مخزنی در این مخزن بوده است. حضور شاموزیت در زون 7 نیز، به عنوان یک لایه راهنما شناسایی شد. مدل ساختمانی این میدان، با استفاده از اطلاعات ژئوفیزیکی نقشه زیرزمینی مخزن(ugc) ، اطلاعات چاه های حفاری شده و عمق ورود به تاپ زون ها (well pick) توسط نرم افزار rms تهیه شد. ساختمان این میدان در مدل تهیه شده، تاقدیس تقریباً متقارنی را نشان می دهد که دارای یال هایی با شیب ملایم و فاقد گسل و تنها دارای یک برجستگی است. با استفاده از مدل پتروفیزیکی، گسترش و توزیع میزان تخلخل در زون های مختلف و توزیع اشباع آب در مخزن مورد بررسی قرار گرفت. همچنین فاکتور ضخامت زون خالص به ناخالص (ntg) و نحوه ی گسترش این فاکتور در مخزن تعیین شد. در نهایت بر اساس حجم ساختار مخزن، ضخامت زون خالص به ناخالص و گسترش میزان ویژگی های پتروفیزیکی و سطح تماس آب و نفت، برآوردی از حجم سیال موجود در مخزن صورت گرفت. براساس داده ها می توان نتیجه گرفت که زون 4 و 2 بهترین زون بهره ده مخزنی و زون-های 5، 6 و 7 زیرسطح تماس آب و نفت و فاقد مواد هیدروکربنی هستند. همچنین زون های 4و 2 بالاترین میزان حجم نفت درجای مخزن، حجم تخلخل و ضخامت خالص را دارند.
میرصابر شیروانی بهمن سلیمانی
میدان نفتی اهواز یکی از بزرگترین میدان های نفتی حوضه زاگرس است که در فروافتادگی دزفول و در بخش انتهایی زون چین خورده ساده زاگرس واقع شده است. این مطالعه در خصوص تهیه مدل سه بعدی افق های بالایی مخزن آسماری این میدان با استفاده از نرم افزار مدل ساز rms می باشد که برای اولین بار در این میدان صورت گرفته است. این مدل به بررسی خصوصیات ساختمانی افق های بالایی این میدان می پردازد، که مورد استفاده زمین شناسان، مهندسین حفار و مخزن می-باشد. مدل ساختمانی میدان نفتی اهواز در دو مرحله تهیه گردید. در مرحله اول، مدل چینه ای یا سطوح ساختمانی تهیه شد و در مرحله دوم، مدل ساختمانی ساخته شده است. با تلفیق مدل چینه ای و ساختمانی افق های بالایی مخزن آسماری، ضخامت و هندسه آن ها با دقت بسیار اشکار شد. بدین منظور نقشه همتراز عمقی سر سازند آسماری و سرزون بخش شش سازند گچساران که برگرفته از نقشه های ژئوفیزیکی دوبعدی تصحیح شده بر اساس اطلاعات حفاری 435 حلقه چاه این میدان می باشد، رقومی سازی شده و بعنوان نقشه کنتور پایه به مدل وارد گردید. اطلاعات ورودی مورد نیاز مدل سه بعدی از منابع مختلف شامل تفسیرهای ژئوفیزیکی، اطلاعات چینه شناسی، ساختمانی، انواع نمودارهای الکتریکی و داده های توصیف چاه است. در این مطالعه، عمق دقیق سر سازند میشان و زون های مختلف سازند گچساران در تمامی چاه های سرتاسر میدان تعیین و نقشه های خطوط هم میزان ساختمانی عمقی (u.g.c.) با دقت 25 متر، نقشه های هم ضخامت سازند میشان و زون های مختلف سازند گچساران تهیه، تصحیح و بروز رسانی شدند و در نهایت مدل سازی ساختاری این سازندها توسط نرم افزار rms انجام شد. همچنین با استفاده از مدل تهیه شده، ویژگی های زون-های مورد مطالعه از جهات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و طراحی چاه نیز برای سنجش میزان دقت و کیفیت مدل ساخته شده، صورت پذیرفت. بر اساس مطالعات انجام شده بخش یک سازند گچساران (cap rock) بطور کامل در سرتاسر میدان از هندسه سر سازند آسماری و بخش های چهار، پنج، هفت و سازند میشان از هندسه بخش شش پیروی می کنند. بخش یک دارای ضخامت تقریباً یکسان در سرتاسر میدان می باشد و کاهش شیب در یال های این بخش از سمت شرق به غرب به وضوح مشخص است. تغییرات ضخامت بخش چهار تا دو (4-2 gs)در طول میدان بسیار متفاوت است که کمترین ضخامت در این بخش مربوط به قسمت شرقی و روی قله (crest) می باشد. بررسی مقاطع عرضی نشانگر کاهش شیب کلی در بخش های چهار، پنج، شش، هفت سازند گچساران و همچنین سازند میشان از سمت شرق به غرب میدان می باشد. مدل سه بعدی افق های بالایی مخزن آسماری میدان نفتی اهواز و استفاده از ماژول well plan امکان حفر چاه های جدید را با صرف کمترین هزینه و ریسک در این میدان میسر نمود.
رامین مالدار چشمه گلی بهمن سلیمانی
میدان نفتی گچساران در ناحیه فرو افتادگی دزفول و در شمال غرب میادین بی بی حکیمه و چلینگر واقع شده است. هدف اصلی این مطالعه، تعیین گروه های سنگی در مخزن بنگستان میدان نفتی گچساران می باشد. ابتدا با استفاده از مقاطع نازک، میکروفاسیس ها در سه چاه مخزن مورد بررسی قرار گرفت و بر این اساس 4 میکروفاسیس تعیین گردید. در بررسی کیفیت مخزنی و به منظور شناسایی واحدهای مخزنی و غیر مخزنی، از روش تعیین واحدهای جریانی هیدرولیکی استفاده شد. تعیین واحدهای جریانی بر مبنای روش نمودار اصلاح شده چینه ای لورنز و نشانگر زون جریانی انجام شد. بر اساس نمودار لورنز حداقل تعداد 4 واحد جریانی به دست آمد. توسط روش نشانگر زون جریانی 4 واحد جریانی و در نهایت، 4 گونهی سنگی مجزا (drt) حاصل شد که هر یک از این واحدها، خصوصیات پتروفیزیکی مربوط به خود را دارا می باشند و از drt1 به سمت drt4، خصوصیات مخزنی رو به بهبود میباشند و بر میزان تراوایی افزوده میشود .در یک مطالعه تکمیلی، به منظور تعیین دقیق گونه های سنگی بر مبنای پتانسیل مخزنی و تعیین روابط بین میکروفاسیس ها، واحدهای سنگی و پارامترهای پتروفیزیکی آن ها، از روش الکتروفاسیس و تکنیک خوشه بندی چند کیفیتی بر پایه ی نمودار (mrgc) استفاده شد. بر این اساس، تعداد 3 الکتروفاسیس تعیین گردید که به منظور تعیین کیفیت مخزنی هر زون، انواع گونه های سنگی و میکروفاسیس، درصد اشباع آب و مقادیر تخلخل و تراوایی هر الکتروفاسیس به طور جداگانه معلوم گردید و همچنین دادههای فشار موئینه برای هر الکتروفاسیس آورده شد که جملگی ارتباط بسیار خوبی با یکدیگر نشان دادند و در پایان مدلی حاصل گردید که نشان دهنده ی زون های مخزنی و غیر مخزنی می باشد و قابل بسط به کل مخزن خواهد بود
علی کهیاری بهمن سلیمانی
میدان نفتی شادگان از نظر جغرافیایی در 60 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان اهواز و از نظر زمین شناسی در فروافتادگی دزفول شمالی واقع شده و توسط میادین نفتی منصوری، مارون و اهواز احاطه گردیده است. در این میدان بخش یک سازند گچساران، پوش سنگ مخزن آسماری محسوب می شود. ارزیابی توالی این بخش و تعیین عمق آن جهت پیش بینی عمق احتمالی ورود به مخزن آسماری، عملیات جداره گذاری و جلوگیری از هرزروی یا فوران گل حفاری در این میدان ضروری به نظر می رسد. لذا این پژوهش با تکیه بر مطالعات پتروگرافی، پتروفیزیکی و ژئوشیمیایی به بررسی پوش سنگ میدان مذکور پرداخته است. مطالعات پتروگرافی و نیز نمودارهای چاه پیمایی (لاگ های gr و sonic) پوش سنگ حاصل از 17 حلقه چاه، نشان می دهد که توالی پوش سنگ در این میدان غالباً دارای لیتولوژی های انیدریت و مارن بوده و همچنین، چند لایه ی نازک آهکی و یک لایه ی شیل بیتومینه در تمامی چاه ها مشاهده می شود. مطالعات پتروفیزیکی، نشانگر 6 لایه کلیدی در بخش های جنوب و جنوب شرقی و5 لایه کلیدی در بخش های غربی و شمال غربی میدان مورد مطالعه می باشد. لیتولوژی های انیدریتی، تنوع بافتی گسترده ای را نشان می دهند که ممکن است ناشی از فرآیندهای دیاژنزی زودرس یا دیررس باشد. نتاج آنالیزهای شیمیایی xrf نمونه ها، نشان می دهد که اکسیدهای cao و so3 فراوانترین اجزاء تشکیل دهنده پوش سنگ هستند. همبستگی بالای این دو اکسید نشان دهنده ی حضور انیدریت بعنوان فاز اصلی در توالی پوش سنگ می باشد. رابطه ی معکوس تغییرات اکسید سیلیسیم (sio2) با so3 نیز می تواند بیانگر منشأ احتمالی، آواری آن باشد. همبستگی بالای عنصر zn با cl، نیز ph بالای محیط را در زمان رسوبگذاری اثبات می نماید. مجموعه شواهد پتروگرافی و ژئوشیمیایی، نشانگر رسوبگذاری توالی پوش سنگ در یک سیستم سبخایی- لاگونی است. نتایج این مطالعه نشان داد که با تغییر شرایط حوضه رسوبگذاری، ضخامت پوش سنگ بطور نامحسوسی به سمت بخش های شرقی میدان روبه افزایش است بطوری که کمترین ضخامت در بخش جنوبی (5/30 متر) و بیشترین ضخامت در بخش شرقی میدان (36 متر) بوده و ضخامت میانگین 5/32 متر در طول کل میدان می باشد. این موضوع با مشاهده افزایش ضخامت پوش سنگ در میدان مجاور یعنی میدان منصوری تقویت می گردد.
عبدالله مومنی فیض آباد بهمن سلیمانی
میدان نفتی رگ سفید تاقدیسی است به شکل چکمه ای در جنوب غربی ایران و در 150 کیلومتری جنوب شرق اهواز در استان خوزستان قرار دارد. طول تقریبی میدان 45 کیلومتر و عرض آن در جنوب غرب و شمال شرق به ترتیب 5 و 9 کیلومتر می باشد. در این میدان سه مخزن آسماری، بنگستان و خامی شناسائی شده است. مهمترین هدف از مطالعه کنونی بررسی رفتار هیدرودینامیکی مخزن و کاربرد آن در توسعه میدان است. شناخت ویژگی های هیدرودینامیکی مخازن نفتی می تواند در درک رفتاری میدان و میزان بهره برداری از آن بسیار مفید باشد. مطالعه کنونی در زمره اولین تلاشها برای بررسی جریان هیدرودینامیکی بوده که در مخزن آسماری میدان رگ سفید صورت گرفته است. سطح تماس آب-نفت (woc) در یال شمالی 200 متر بالاتر از یال جنوبی بوده در نتیجه سطح پتانسیومتری آبده به صورت اریب است. نمودارهای پایپر و ترکیبی از اختلاط دو نوع آب شور کلروره سدیک با tdi 306500 با آب تیپ بیکربناته کلسیک- منیزیک با tdi 204214 در مخزن حکایت دارند. منشأ شورابه های کلروره سدیک از بخش های نمکی سازند گچساران و منشأ آبهای بیکربناته کلسیک- منیزیک از بخش های آهکی- دولومیتی سازند آسماری است. این موضوع توسط نمودار عمق در برابر tdi نیز تایید می شود. مطالعه نقشه هیدرودینامیک و خطوط جریان نشان دهنده یک جریان ناپایدار از سمت شمال شرق به سمت غرب و جنوب غربی میدان بصورت جریان ضعیفی در کوهانک غربی ، بخصوص یال شمالی می باشد. اندیس تولید و داده های فشاری در بخش غربی میدان شرایط بهتری را نشان می دهد. با توجه به ورودی جریان از سمت شمال شرق به سمت نواحی غربی و جنوب غربی قویاً توصیه می گردد حفاری در بخش غربی میدان متمرکز و برنامه تزریق آب در سمت شمال شرقی صورت گیرد
حمید میرزایی بهمن سلیمانی
میدان نفتی پرسیاه، طاقدیس نسبتاً کوچکی در 35 کیلومتری شرق شهرستان مسجد سلیمان و از نظر موقعیت زمین شناسی در ناحیه فروافتاده دزفول شمالی قرار گرفته است. ابعاد طاقدیس پرسیاه حدود 19در 5/5 کیلومتر و روند آن شمال غرب- جنوب شرق می باشد. این طاقدیس توسط چهار گسل که تقریباً به صورت طولی و عرضی می باشند احاطه گردیده است. به طور کلی مخزن آسماری این میدان از دیدگاه ساختمانی و پارامترهای پتروفیزیکی با استفاده از نرم افزار rms برای اولین بار مدل سازی شد. مخزن آسماری در این میدان شامل 5 زون می باشد. با اطلاعات بدست آمده از نقشه ugc و مدل سازی ساختمانی مخزن، گسل های مشاهده شده از نوع معکوس بوده که شیب آنها به طور متوسط از ?80 در یال شمالی تا ?51 در یال جنوبی تغییر می نماید. به دلیل فعالیت گسلی بالا، تغییر ضخامت واحدهای سنگی در مخزن دیده می شود. زون 4 بیشترین و زون 5 کمترین تخلخل را دارند. بیشترین مقدار تخلخل در یال شمالی مشاهده می شود. زون های 3 و 4 بیشترین نسبت ntg را دارند. بررسی توزیع خواص پتروفیزیکی تخلخل و اشباع آب در زون های مختلف و نیز نقشه های نسبت ضخامت مفید به ضخامت کل زون های مخزن حاکی از این است که زون های 3، 4 و 1 به ترتیب بهترین زون های مخزنی در میدان مورد مطالعه می باشند. مدل سازی پارامترهای پتروفیزیکی مخزن نشان می دهد که کیفت مخزن از نظر پارامتر تخلخل در یال شمالی و از نظر اشباع آب در یال جنوبی بهترین وضعیت را دارد. بر اساس مدل ساخته شده می توان گفت که زون های 3 و 4 بهترین وضعیت را از نظر تخلخل دارند. زون 3 بالاترین میزان حجم نفت درجای مخزن را دارد.
قاسم عقلی عباس چرچی
به منظور مطالعه شکستگی های مخزن آسماری میدان بالارود، مقاطع نازک، نمودار های تصویرگر شامل (obmi ,ubi ,emi ,fmi) و نمودار های پتروفیزیکی مورد استفاده قرار گرفت. با بررسی نمودار های تصویرگر این میدان اکتشافی جدید، زون های شکسته در مخزن آسماری این میدان مشخص گردید. همچنین در انجام این رساله هدف اصلی رسیدن به روش هایی جدید، سریع و ارزان برای تشخیص زون های شکسته بود که در این راستا می توان استفاده از ابزار emi، رسم نمودار انحراف سرعت و مشتق گیری از نمودار های پتروفیزیکی را نام برد. شکستگی ها عمدتاً، از دو نوع طولی و مورب بوده و با زاویه شیب بالا نسبت به سطح لایه بندی تشکیل شده اند. فراوانی استیلولیت های چینه ای با افزایش عمق، به دلیل افزایش نیروهای فشارشی ناشی از وزن طبقات رسوبی است. با بررسی نمودار های ترسیمی سرچاهی و مطالعه مقاطع نازک، سنگ شناسی غالب سازند آسماری در این چاه ها سنگ آهک، در مواردی آهک های دولومیتی و شیل های اهکی همراه با رگه های انیدریتی می باشد. به منظور رسیدن به هدف مورد نظر ابتدا نمودار های تصویرگر در چاه های شماره3، 4 و 6 توسط نرم افزار geoframe پردازش و تفسیر گردید و از نتایج تفسیر شده چاه شماره 2 که با میدان قلعه نار مشترک می باشد برای رسیدن به نتایج صحیح تر در تفسیر شکستگی های مخزن آُسماری استفاده شد. در مرحله بعد نمودار انحراف سرعت برای تمامی این چاه ها توسط نرم افزار matlab و sigmaplot رسم شد که نشان داد که به طور عمده سیستم تخلخل سنگ مخزن از انواع تخلخل های بین ذره ای و شکستگی بوده و با توجه به آثار آغشتگی نفت در اکثر مقاطع نازک، اهمیت بالای شکستگی ها بعنوان معبری جهت عبور سیال آشکار گردید. همچنین مشتق گیری از نمودار های پتروفیزیکی به عنوان یک راه ابتکاری در تشخیص زون های شکسته مورد استفاده قرار گرفت که تطابق بالایی را با نمودارهای تصویرگر در تشخیص زون های شکسته نشان می دهد. براساس تفسیر نمودار های تصویرگر در مخزن نوع تنش های اصلی دیرین با موقعیت های محور حداکثر تنش(n30w,n30e)، و محور حداقل تنش(n60e, n60w) محاسبه گردید که خود بیانگر فعال بودن زون برشی بالارود است. بعلاوه می توان نوع شکستگی ها را از نوع شکستگی های وابسته به چین خوردگی، الگوی-2(شکستگی های طولی) برآورد نمود. از آن جا که داده های حاصل از نمودار انحراف سرعت و مشتق گیری همخوانی قابل توجهی با نمودار های تصویرگر از لحاظ وجود شکستگی و نوع سیستم تخلخل غالب در مخزن آسماری نشان داد، برای مطالعه شکستگی ها بویژه در مخازن شکسته شده، نمودارهای تصویری جایگزین مناسب و مفیدی برای آنالیز مغزه می باشند.
امیدرضا توسلی کجانی بهمن سلیمانی
میدان نفتی لالی در 40 کیلومتری شمال غربی مسجد سلیمان، بوسیله گسل های معکوس در امتداد یال های شمالی و جنوبی آن، به شکل تاقدیس هورستی(horst) بین میادین زیلایی و کارون قرار گرفته است. تعیین گونه های سنگی مخزن آسماری این میدان با مدل رخساره الکتریکی در نرم افزار ژئولاگ انجام شد. هر رخساره الکتریکی، گونه های مختلف سنگی هستند که با بیشترین شباهت در یک خوشه مشترک قرار می گیرند در حالی که بیشترین اختلاف را با خوشه های دیگر دارند. برای تعیین رخساره الکتریکی، داده-های 6 نمودار پتروفیزیکی مرتبط با خصوصیات مخزنی با استفاده از روش شبکه عصبی (som) به صورت اولیه خوشه بندی شدند. با مقایسه بین پلات تخلخل-اشباع آب و منحنی های فشار موئینه حاصل از نتایج آزمایشات ویژه مغزه، محدوده خوشه ها (رخساره های الکتریکی) بر روی پلات مشخص شد. هر کدام از رخساره ها نیز با بررسی دقیق مغزه های حفاری و مقاطع نازک مربوط به آنها، توصیف بافتی، دیاژنزی و سنگ شناسی صورت گرفت و همراه با تخمین تخلخل هر رخساره سنگی، به لحاظ کیفیت مخزنی رتبه بندی شدند. در نهایت، مدل نهایی بدست آمده به تمام چاه های مورد مطالعه بسط داده شد و با رسم نمودار انطباق بین چاه ها و انجام زون بندی مخزنی بر اساس کیفیت مخزنی رخساره های الکتریکی، بخش های مخزنی و غیر مخزنی از یکدیگر تفکیک شدند. براساس نتایج حاصل، مخزن به 8 زون اصلی و 1 زون فرعی تقسیم گردید. به خاطر شرایط تکتونیکی میدان، نمودار های تصویرگر fmi جهت تعیین تراکم شکستگی و توزیع تخلخل حفره ای نیز پردازش و تفسیرشدند. همچنین با استفاده از نمودار انحراف سرعت محاسبه شده برای هر چاه، اعماق ریزش دیواره چاه وزون های شکسته در مخزن شناسایی گردید. در این مطالعه، رخساره های الکتریکی مشابه، تراکم شکستگی متغیری نشان می دهند، که بر ترکیب سنگ شناسی متغیر در یک رخساره الکتریکی دلالت دارد. این موضوع، تاثیر ترکیب سنگ شناسی را بر شدت شکستگی نشان می دهد. بر اساس این نتیجه، بیشترین تراکم شکستگی ها در کربناتهای زون 1، 2 و3 و کمترین تراکم در انیدریت وشیلهای آهکی زون 5 و 6 (بخش تبخیری کلهر) دیده شد.
محسن عزتی بهمن سلیمانی
بررسی وضعیت تخلخل در مخازن نفتی به عنوان یکی از پارامترهای مخزنی، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این مطالعه تخلخل های شکستگی، حفره ای و بین دانه ای اندازه گیری شد و رابطه تخلخل سه گانه با تراوایی در مخزن دالان در یکی از میادین جنوب غرب ایران مورد بررسی قرار گرفت. برای محاسبه تخلخل با استفاده از نمودار تصویری fmi، از روش های تشخیص لبه و باینریزاسیون استفاده شد. در روش تشخیص لبه با مشتق گیری از تصویر، شکستگی ها آشکار می شوند و در روش باینریزاسیون با اعمال یک حد برش به تصویر، تخلخل حفره ای شناسایی می شود. تخلخل های شکستگی و حفره ای با استفاده از نمودار تصویری fmi و تخلخل بین دانه ای با استفاده از نمودار های چاه پیمایی محاسبه گردید. همچنین وضعیت تخلخل با استفاده از نمودار انحراف سرعت بررسی، و نتایج حاصل از آن با نمودار fmi مقایسه گردید. تخلخل بدست آمده از این دو نمودار تطابق خوبی با یکدیگر نشان داد. در مقایسه نمودار های تراوایی بدست آمده از امواج استونلی و انحراف سرعت، مشخص گردید که با کاهش نمودار انحراف سرعت تراوایی به صورت نمائی افزایش می یابد. تخلخل ثانویه همچنین با استفاده از نمودا های چاه پیمایی محاسبه گردید و با تخلخل ثانویه بدست آمده از fmi مقایسه شد. در بیشتر اینتروال ها تخلخل ثانویه fmi و نمودار های چاه پیمایی هم خوانی خوبی با هم نشان می دهند و تفاوت جزئی آن ها به علت قدرت تفکیک بیشتر نمودار fmi نسبت به نمودار های چاه پیمایی است. تراوایی مخزن مورد مطالعه مربوط به تخلخل های شکستگی و بین دانه ای می باشد و تخلخل های حفره ای ناتراوا می باشند. در مقایسه نمودار های تخلخل شکستگی و تراوایی این نتیجه بدست آمد که شکستگی ها در صورت حضور در مخازن کربناته می توانند تراوایی بالایی داشته باشند، اما الزاما همه شکستگی های موجود در مخزن تراوا نمی باشند و در صورت شناسایی آن ها در نمودار تصویری، تراوایی آن ها باید با سایر نمودار ها مانند نمودار انحراف سرعت، کنترل شود. میان لایه های دولومیتی شناسایی شده در چاه (که در بین لایه های انیدریتی قرار گرفته اند) با وجود دارا بودن تراکم و تخلخل شکستگی بالا، فاقد تراوایی هستند که دلیل احتمالی آن مستهلک شدن استرس وارد شده بر این لایه-ها، توسط لایه های انیدرتی است؛ که این مسئله باعث گسترش محدود این شکستگی ها شده است. امتداد حداکثر تنش افقی برجا در چاه بر اساس شکستگی های القایی e18n و بر اساس ریزش های متقارن e19n اندازه گیری شد. بر اساس تحلیل شکستگی ها در نمودار fmi، دو دسته شکستگی در چاه شناسایی گردید؛ دسته1 دارای امتداد se-nw و دسته2 دارای امتداد e-w است. بر اساس تخلخل شکستگی، تخلخل بین دانه ای، اشباع هیدروکربن و تراوایی مخزن به 8 زون تقسیم گردید که 2 زون از آن دارای خصوصیات مناسب مخزنی هستند. بکار گیری روش پیشنهادی در این تحقیق نشان داد که از نمودار های تصویری می توان برای مدل سازی سیستم تخلخل سه گانه در مخازن کربناته استفاده کرد و مدل سازی حاصل از آن با دقت بالایی همراه است.
محمد صفرخان موذنی بهمن سلیمانی
به دلیل متغییر و غیر قابل پیش بینی بودن خصوصیات پتروفیزیکی در مخازن کربناته، ارزیابی دقیق این خصوصیات از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مطالعه با استفاده از نگار dsi، خصوصیات پتروفیزیکی سازند دالان در یکی از میادین جنوب غرب ایران بررسی گردید. به منظور بررسی چگونگی اثر گذاری داده-های زمان عبور استخراج شده بر مدل پتروفیزیکی، مدل سازی در دو مرحله صورت گرفت. کیفیت مدل ایجاد شده با اعمال نگارهای زمان عبور حاصل از dsi نسبت به مدل حاصل از نگارهای متداول (به خصوص در لایه های شیلی و ریزشی ها) بهبود یافت. جهت انجام پروسه ی stc از دو روش شامل آرایه ای از گیرنده ها و آرایه ای دروغینی از فرستنده استفاده شد. نمودار تصویر stc میانگین گیری شده کیفیت بالاتری را به خصوص در مناطق ریزشی نشان داد. از داده های حاصل از مد 3 ابزار به منظور تعیین نگار تراوایی با استفاده از روش کالیبراسیون fzi استفاده شد و نگار تراوایی برای کل بازه ی نمودارگیری شده محاسبه گردید. در مطالعه ی انیزوتروپی، زون های انیزوتروپ با استفاده از مقادیر پایین نگار حداقل انرژی و مقادیر بالای نگار حداکثر انرژی شناسایی شدند. تراکم بالای شکستگی حاصل از fmi، حضور ساخت های جناغی، تراوایی بالای محاسبه شده از امواج استونلی و همچنین ایجاد سله ی گل، پتانسیل تولیدی بالای این زون ها را نشان می دهد. بیشنه تنش درجا حاصل از dsi در راستای n30e به دست آمد که با بیشینه تنش افقی حاصل از fmi در راستای n19e و بیشنه تنش در زاگرس تطابق کامل دارد. با بررسی نسبت vp/vs در انیدریت کارایی روابط تجربی ارائه شده توسط پیکت و کاستاگنا بررسی گردید و قابلیت بهتر نمودار کاستاگنا جهت تفکیک انیدریت از سایر کربنات ها نشان داده شد. همچنین رگرسیون نسبت سرعت امواج p و s در انیدریت به صورت یک رابطه ارائه گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد، استفاده از داده های حاصل از ابزار dsi می تواند تاثیر قابل توجهی در بهبود مدل پتروفیزیکی ایجاد کند. این مطالعه نشان داد ابزار dsi قابلیت بالایی در تعیین بیشینه تنش درجا دارا می باشد. همچنین با مطالعه ی نسبت vp/vs مزیت رابطه ی کاستاگنا نسبت به رابطه ی پیکت نتیجه گردید.
ایمان زحمتکش بهمن سلیمانی
تعیین رخساره های الکتریکی(رخساره لاگ) امروزه یکی از معمول ترین روش های زون بندی مخزنی است. مطالعات گوناگون نشان داده اند که آنالیز خوشه ای یکی از بهترین روش ها جهت تعیین این رخساره ها می باشد. به همین دلیل در این مطالعه، با استفاده از روش شبکه عصبی خودسازمان ده (som) رخساره های الکتریکی سازند آسماری در میدان نفتی مارون تعیین گردید. در این مطالعه با استفاده از لاگ های پتروفیزیکی در 43 حلقه چاه از سازند آسماری به عنوان چاه های مدل، مدل اولیه رخساره الکتریکی با 25 دسته(رخساره) ساخته شد، که به دلیل شباهت برخی از پارامتر های اساسی ، به 7 رخساره کاهش یافت (چهار رخساره الکتریکی کربناته و سه رخساره الکتریکی ماسه سنگی). جهت ارزیابی رخساره های الکتریکی تعیین شده، از داده های فشار مویینه استفاده گردید تا ویژگی های شعاع گلوگاه های تخلخل برای هررخساره مشخص، و هماهنگی آن با رخساره موردنظر بررسی شود. همچنین، برای ارتباط دادن فابریک سنگ های کربناته و ماسه سنگی با توزیع اندازه فضاهای خالی و خصوصیات پتروفیزکی رخساره های الکتریکی، مطالعات پتروگرافی در چند حلقه چاه صورت پذیرفت. به طور کلی رخساره های الکتریکی تعیین شده در این مطالعه با داده های فشار مویینه و پتروگرافی ارتباط بسیار خوبی نشان داد، در نتیجه با توجه به انطباق خوب نتایج مدل بهینه شده در این مطالعه با واقعیت، این مدل به تمام چاه های میدان تعمیم داده شد. و نمونه رخساره های رسوبی در دیگر چاه های میدان شبیه سازی شد. در این تحقیق، تغییرات ویژگیهای مخزنی در رخساره الکتریکی کربناته از رخساره شماره 1 به سمت شماره 4 و در رخساره های ماسه سنگی از شماره 5 الی 7 سیر نزولی دارد. به طوریکه رخساره الکتریکی کربناته شماره 1، با کمترین آب اشباع شدگی و بالاترین تخلخل موثر دارای بهترین کیفیت مخزنی است. و رخساره الکتریکی ماسه سنگی شماره 5 با بالاترین مقدار تخلخل موثر بهترین رخساره های الکتریکی ماسه سنگی را به خود اختصاص داده است. مطالعات پتروگرافی نیز تغییرات شاخص های پتروفیزیکی در هر کدام از رخساره ها را تایید می نماید. به نحوی که از رخساره الکتریکی شماره 1 به سمت رخساره شماره 4 وضعیت فابریک و تخلخل از پکستون با تخلخل بین دانه ای و حفره ای بزرگ به وکستون تا مادستون با تخلخل های بین دانه ای و حفره ای ریز تغییر می کند. رخساره های الکتریکی ماسه سنگی نیز تغییرات سنگ شناسی عمده ای را نشان می دهد: ماسه سست (شماره 5)، ماسه با سیمان دولومیتی (شماره 6) و ماسه شیلی (رخساره 7). شناسایی رخساره ها و فرآیندهای دیاژنزی حاکم بر آنها نشان دهنده نقش دوعامل محیط رسوبی و دیاژنز در کنترل کیفیت مخزنی است. وجود حفرات انحلالی قالبی و حفره ای به عنوان تخلخل غالب، نشان از تاثیرشدید و مثبت دیاژنز در کنترل کیفیت مخزنی سازند آسماری است.
بهمن سلیمانی محسن اسماعیلی
کشور ما یکی از بلاخیزترین کشورهای جهان است و سالانه خسارت های فراوانی از طریق بلایای طبیعی به مردم وارد می گردد ؛ دامنه ی این خسارات به حدی است که گاه ارکان یک حکومت را متزلزل می کند. و برای جبران خسارت آن مبالغ هنگفتی نیاز است که از عهده ی اشخاص خصوصی خارج است. از سوی دیگر امروزه نقش دولت در همه زمینه ها رو به فزونی است و تا جزئی ترین روابط خصوصی بین شهروندان را در بر می گیرد. در این رساله سعی شده است این مساله مورد بررسی قرار گیرد که دولت در خصوص خسارات ناشی از بلایای طبیعی چه مسئولیتی دارد. اهمیت این پرسش در اینجاست که دولت در ایجاد بلایای طبیعی نقشی ندارد و شرط اصلی مسئولیت مدنی مفقود است. لذا باید در جستجوی نظریات نوینی بود که از نظام سنتی مسئولیت مدنی فاصله بگیرند و به فلسفه وجود دولت و مسئولیت آن در قبال شهروندان تاکید داشته باشند. به همین منظور نظریات مختلف فقهی و حقوقی در خصوص مسئولیت مدنی دولت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نظریات مبتی بر مسئولیت بدون تقصیر دولت را مناسب مسئولیت مدنی دولت ناشی از بلایای طبیعی دانستیم. البته مسئولیت مدنی دولت ناشی از بلایای طبیعی تجربه ای نو است که در حقوق کشورها به طور متمرکز بدان پرداخته نشده است و لازم است قوانین موجود با درک جامعی از واقعیت ها اصلاح و تکمیل گردند.
صفورا هاشمی عباس چرچی
در این مطالعه سعی بر این بوده است که تغییرات فشاری و علل آن در زون 4 بخش 7 سازند گچساران در میدان نفتی مارون مورد بررسی قرار گیرد و با تهیه نقشه هم فشار در این قسمت این امکان فراهم گردد که با آگاهی از نحوه انتشار و تغییرات فشار، با صرف کم ترین هزینه و کم ترین ریسک اقدام به حفر چاه در میدان شود. سازند گچساران دارای ابعاد وسیع و به همان نسبت تغییرات رخساره ای ناحیه ای زیاد می باشد و به هفت بخش تقسیم می شود. از 500 مقطع نازک تهیه شده از خرده های حفاری افق های مختلف بخش هفت این سازند برای بررسی خصوصیات سنگ شناسی، و از نمودارهای پرتو گاما، صوتی و نمودارهای ترسیمی سرچاه جهت تهیه چارت های تطابق چینه ای و تهیه نقشه هم ضخامت و هم فشار استفاده گردید. با توجه به مطالعات پتروگرافیکی صورت گرفته روشن گردید که این بخش بیشتر از رسوبات تبخیری (عمدتاً انیدریت) همراه با مقداری رسوبات غیرتبخیری (مارن و آهک) تشکیل شده است. مطالعه دقیق این مقاطع نشان می دهد که انیدریت فراوان ترین تشکیل دهنده این بخش است. همچنین تنوع بافتی گسترده ای در انیدریت ها مشاهده شد. برخی از این بافت ها در هنگام رسوب گذاری تشکیل می شوند که عبارتنداز: ندولی، قفس مرغی، پهن و اسفرولیتی، جریانی، پورفیروبلاستی و برخی دیگر حاصل فرایندهای دیاژنتیکی شامل انیدریتی زاسیون و رشد نودولی، تبلور مجدد، انحلال، پرشدگی حفرات، تراکم، میکریتی شدن و پیریتی شدن هستند. پس از انیدریت، فراوان ترین تشکیل دهنده بخش هفت گچساران به ترتیب مارن و آهک می-باشد. نقشه های هم ضخامت زون های مختلف نشان داد که در بخش شمال غربی بیشترین ضخامت وجود دارد. زون 3 بالاترین ضخامت و زون 4 کمترین ضخامت را دارا است. زون 1 در یال جنوبی و در انتهای غربی میدان، زون 2 در خط الرأس و در انتهای غربی میدان، زون 3 در یال جنوبی و در انتهای شرقی میدان، زون 4 در بخش شمال غرب در یال جنوبی و در انتهای شرقی میدان و زون 5 در امتداد یال جنوبی و در انتهای شرقی میدان بیشترین ضخامت را دارند که انطباق خوبی بین این نقاط با مناطق پرفشار بخش هفت وجود دارد. با توجه به نقشه های هم فشار تهیه شده برای زونهای مختلف بخش هفت، نقاط پرفشار زون 1 در بخش محوری، مرکز در یال جنوبی و در انتهای غربی میدان، زون 2 در بخش محوری و در انتهای غربی میدان، زون 3 در بخش محوری، یال شمالی و در انتهای غربی میدان، زون 4 در بخش محوری و در انتهای غربی میدان قرار دارند. در زون 5 نیز مناطق با فشار بالا پراکندگی گسترده ای دارند به طوری که میانگین وزن گل به کار برده شده برای حفاری این بخشpsi108 می باشد. کمترین فشار در این بخش مربوط به یال جنوبی در محل خمش تاقدیس و در انتهای شرقی میدان است جائیکه به دلیل خمش ساختار تاقدیس مارون حداکثر میزان شکستگی و چین خوردگی وجود دارد. بنابراین با مقایسه ستونهای چینه ای، نقشه های هم فشار و هم ضخامت می توان نتیجه گرفت که تغییرات فشار سازندی در هر زون متأثر از ضخامت، تغییرات لیتولوژیکی، ساختمان زمین شناسی و تنش های وارده در این میدان نفتی می باشد.
لطیف سالمی نیا سارا ملکی خیمه سری
مورد بررسی(میدان پازنان) در بخش جنوبی از ناحیه فروافتادگی دزفول، که در حوضه زاگرس چین خورده قرار دارد. مخزن خامی بالایی با سن کرتاسه پیشین، متشکل از سازندهای داریان(سنگ آهک ) گدوان(شیل و سنگ آهک) می باشد. به دلیل وجود زبانه کژدمی در میانه سازند داریان و بخش آهکی خلیج در میانه سازند گدوان در منطقه مورد مطالعه، سازند داریان به داریان پائینی و بالایی و سازند گدوان به گدوان پائینی و بالایی قابل تفکیک می باشند. با بررسی نقشه هم ضخامت سازندهای گدوان، داریان در ناحیه فروافتادگی دزفول جنوبی مشاهده می شود که ضخامت سازند گدوان پائینی از شرق به سمت غرب و جنوب غرب افزایش و از جنوب به سمت شمال به تدریج کاهش می یابد. ضخامت بخش خلیج و گدوان بالایی از شرق به سمت جنوب و جنوب غرب، شمال غرب افزایش می یابد. ضخامت داریان پائینی در چاه 117 به کمترین مقدار و در چاه 124 به بیشترین مقدار نسبت به جاهای اطراف میرسد. ضخامت زبانه کژدمی و داریان بالایی از شرق به سمت شمال غرب کاهش می یابد. ضخامت سازند گدوان در چاه 118 کمترین مقدار و در چاه 61 بیشترین مقدار نسبت به چاه های دیگر می باشد. سازند گدوان به دلیل عدم مشاهده رخسارهای جزرو مدی و کم عمق در منطقه مورد مطالعه برای این سازند پیشنهاد می شود که در عمیق ترین بخش دریای گدوان میکروفاسیس 1 وبا کاهش عمق به ترتیب میکروفاسیس های 2و3 تشکیل می شده است .سازند داریان و گدوان در میدان پازنان از 7 میکروفاسیس تشکیل شده است که عبارتند از : شیل/ بایوکلاست مادستون (a1) گلوبیژرینا بایوکلستیک وکستون (a2) رادیولاریا مادستون/ وکستون (a3) اسپیکول رادیولاریا پکستون (a4) اسپیکول رادیولاریا پکستون (a5) بایوکلستیک پکستون (b1) بنتیک فرامینیفر بایوکلستیک وکستون/پکستون، (b2) با توجه به ویژگی های رخسارهای فوق ونیز درصد آلوکم های موجود در هر رخساره یک محیط رسوبی رمپ در منطقه مورد مطالعه برای سازندهای گدوان و داریان پیشنهاد می شود که در عمیق ترین بخش دریایی گدوان و داریان میکروفاسیس (a1) و با کاهش عمق به سمت پهنه جزرومدی به ترتیب میکروفاسیس های (a2), (a3), (a4) و گروه (b) تشکیل می شده است.
محسن لطیفی بهمن سلیمانی
بررسی ویژگی های سازند گچساران به ویزه بخش 7 علاوه بر اهمیت زمین شناسی در ناحیه زاگرس، از دید گاه زمین شناسی نفت نیز با اهمیت است. مطالعه کنونی این بخش در میدان نفتی رگ سفید در 150 کیلومتری جنوب شرق اهواز مورد بررسی قرار می دهد. هدف از این مطالعه، بررسی ویژگی های مختلف رسوبات بخش 7 در این میدان با استفاده از مطالعه مقاطع میکروسکوپی، نمودار های چاه پیمایی (لاگ گاما) و نیز آنالیز ژئوشیمیایی xrf به منظور شناسایی تغییرات شیمیایی در محیط رسوبی، تعیین دقیق محل لوله های جداری، کاهش ریسک حفاری و تفسیر محیط رسوبی است. بر اساس داده های حاصل از نمودارهای چاه پیمایی متعلق به 17 حلقه چاه و مطالعات پتروگرافی 200 مقطع نازک، بخش 7 سازند گچساران در این میدان به 5 زون تقسیم گردید. بافت های غالب در بخش انیدریتی شامل اسفرولیتی، ندولی، پورفیروبلاستیک و سوزنی است. مهم ترین فرآیندهای دیاژنزی رسوبات سولفاته در این میدان عبارت از: انیدریتیزاسیون و رشد نودولی، سیمانی شدن، پرشدگی حفرات، تبلور مجدد و جانشینی می باشد. مطالعات میکروسکوپی و پتروفیزیکی نشان می دهد که لیتولوژی انیدریت همراه با میان لایه هایی از مارن خاکستری و آهک ماسه ای اجزائ اصلی تشکیل دهنده بخش 7 سازند گچساران هستند. به منظور جلوگیری از فوران چاه در هنگام حفاری و جدا کردن سازندهای کم فشار بالا از بخش پر فشار 6 سازند گچساران، بهترین محل برای نصب لوله جداری در اولین انیدریت بخش 6 پیشنهاد می گردد. داده های آنالیز ژئوشیمیایی با روشxrf 16 نمونه انتخابی از دو حلقه چاه، تغییرات عناصر نسبت به پارامترهای عمق، sio2، al2o3 و k2o +na2o نشان می دهد اکسیدهای cao، so3 و sio2فراوانترین اجزائ تشکیل دهنده هستند. همبستگی بالای اکسیدهای cao و so3 در نهایت تشکیل انیدریت را اثبات می کند. با توجه به همبستگی منفی بالای دو عنصر zn و cl در نمونه های چاه 17 و همبستگی مثبت در چاه 75 می توان شرایط متفاوتی را در بخش های مختلف میدان انتظار داشت. تغییرات عناصر نسبت به عمق نشان دهنده افزایش درجه شوری به سمت راس و در بخش فوقانی سازند است. این موضوع می تواند در ارتباط با تغییر شرایط آب و هوایی باشد، یعنی در این زمان آب و هوا خشک تر از سایر دوران ها بوده است. تغییرات سنگ شناسی نیز در ستون چینه ای نشان دهنده تناوبی از آب و هوای گرم و مرطوب تا گرم و خشک در جریان رسوبگذاری است. نتایج کلی حاصل از مطالعه تغییرات سنگ شناسی، بافتی و ژئوشیمی بخش 7، با محیط سبخایی – لاگونی برای این بخش مطابقت دارد.
محمد باقر براتی دیز علی کدخدائی
تعیین فشار موئینگی دارای اهمیت زیادی در محاسبات پارامترهای مخازن، تعیین سطوح تماس آب و نفت، زون انتقالی و اشباع سیالات باقیمانده می¬باشد که بطور معمول در آزمایشگاه انجام می-پذیرد و در بسیاری از موارد هزینه بر، مشکل و زمان¬بر می¬باشد اطلاعات فشار موئینگی، شاخص مهمی در مطالعه مخازن می¬باشد. در مطالعه کنونی از لاگ nmr برای تعیین فشار موئینگی در چاه sp-a سازندهای کنگان و دالان میدان گازی پارس جنوبی مورد استفاده قرار گرفته است. در این روش همیشه فرض بر این است که ارتباط بین گلوگاه¬های منفذ با خود منفذ وجود دارد همین ارتباط در منحنی توزیع t2 هم می¬تواند صادق باشد. برای تخمین فشار موئینه، ابتدا با استفاده از توزیع t2 بدست آمده از لاگ nmr طبق فرمول این پارامتر را حساب و آن را در مقابل sw ترسیم نموده، سپس با منحنی¬های حاصل از تزریق جیوه در چاه مورد مطالعه مقایسه می-گردد. برای تعیین تخلخل ولیتولوژی از کراس پلات¬های نوترون-دانسیته در برابر pef و برای تعیین کیفیت مخزن، تخلخل و تراوایی حاصل ازnmr در برابر تخلخل و تراوایی مغزه استفاده شده است. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که استفاده از لاگ cmr از دقت بسیار خوبی جهت تخمین pc برخوردار است. مقایسه سطح زیر نمودار تخلخل کل cmr با نمودارهای مقاومت آشکار نمود که بخش اعظم سیال آزاد پر کننده¬ی فضاهای بزرگ و به هم مرتبط را گاز اشغال کرده است. تقسیم¬بندی سازند براساس لیتولوژی در افزایش دقت تخمین خواص پتروفیزیکی بسیار موثر است. مقایسه داده های تخلخل مغزه و تخلخل nmr تطابق خوبی با ضریب همبستگی حدود 93/0 برای بهترین زون مخزنی نشان داد. مقایسه تراوایی مغزه و تراوایی(تیمور) nmr تطابق بسیار خوبی را با ضریب همبستگی حدود 98/0 برای بهترین زون مخزنی حاصل شد (میانگین تراوایی (تیمور) nmr 80 میلی دارسی). بر اساس ارزیابی نمودارهای چاه پیمایی و تفسیر توسط نرم افزار، منطقه مورد مطالعه دارای میانگین تخلخل کل 55/15 درصد و میانگین تخلخل موثر 9/11 درصد می باشد. حجم شیل پایین و تخلخل مناسب، بالا بودن ضخامت زون خالص نشان دهنده استعداد مخزنی بالا می باشد
سیدابوذر محسنی پور بهمن سلیمانی
میدان نفتی مارون در ناحیه فروافتادگی دزفول و در مجاورت میادین کوپال، آغاجاری، رامین، شادگان و رامشیر واقع شده است. هدف اصلی این مطالعه، تعیین گروه های سنگی در مخزن بنگستان میدان نفتی مارون می باشد. درابتدا واحدهای جریانی با استفاده از داده های تخلخل و تراوایی موجود و روش های وینلند و نشانگر زون جریانی منطقه ای شناسایی گردید. در مرحله بعد با استفاده از روش های خوشه سازیsom ،mrgc و dynamic الکتروفاسیس های مخزن تعیین گردید. با مقایسه و تطابق روش های مختلف با واحدهای جریانی، روش خوشه سازی som بعنوان یک شبکه عصبی رقابتی خود سازمان دهنده و از نوع بدون ناظر انتخاب گردید. در این مطالعه با استفاده از لاگ های پتروفیزیکی در 6 حلقه چاه از مخزن بنگستان، مدل اولیه رخساره الکتریکی با 9 دسته (رخساره) ساخته شد، که به دلیل شباهت برخی از پارامتر های اساسی، به 4 رخساره کاهش یافت. جهت ارزیابی رخساره های الکتریکی تعیین شده، از داده های فشار مویینه استفاده گردید تا ویژگی های شعاع گلوگاه های تخلخل و میزان همانگی آنها برای هر رخساره و هماهنگی آنها بررسی شود. بمنظور ارتباط دادن فابریک سنگ های کربناته با توزیع اندازه فضاهای خالی و خصوصیات پتروفیزیکی رخساره-های الکتریکی، مطالعات پتروگرافی نیز صورت پذیرفت. از آنجا که رخساره های الکتریکی تعیین شده در این مطالعه با داده های فشار مویینه، نمودار لوسیا و پتروگرافی هماهنگی بسیار خوبی نشان داد، این مدل به تمام چاه های میدان تعمیم و سپس با استفاده از روش شبکه عصبی و داده های مغزه، میزان تخلخل و تراوایی در چاه های بدونه مغزه میدان تخمین زده شد. بررسی ویژگی های مخزنی در گونه های سنگی نشان داد که کیفیت مخزنی از گونه های سنگی شماره 1 به سمت شماره 4 بهبود می یابد. فابریک و تخلخل از پکستون با تخلخل بین دانه ای سیمانی شده به وکستون تا پکستون با تخلخل های بین دانه ای و حفره ای ریز تغییر می کند و مطالعات پتروگرافی نیز آنرا تایید می نماید.
حمیدرضا احمدی نورالدینوند بهمن سلیمانی
ویژگی ها و تغییرات پوش سنگ در یک سیستم نفتی از اهمیت خاصی در صنعت نفت برخوردار است و ارزیابی توالی این بخش و برآورد ضخامت و عمق آن جهت پیش بینی عمق احتمالی ورود به مخزن، عملیات جداره گذاری و جلوگیری از هرزروی یا فوران گل حفاری ضروری است. در این مطالعه پوش سنگ میادین میلاتون، رودک، چهاربیشه و چلینگر که در حاشیه فروافتادگی دزفول قرار گرفته اند مورد بررسی قرار گرفت. در این میدان ها همانند سایر میادین فروافتادگی دزفول، بخش یک سازند گچساران به عنوان پوش-سنگ مخزن آسماری محسوب می شود. مطالعه مقاطع میکروسکوپی و نمودارهای چاه پیمایی 11 حلقه چاه نشان می دهد پوش سنگ این میادین از انیدریت و مارن تشکیل شده و یک لایه آهک دولومیتی و یک لایه شیل بیتومینه نیز قابل مشاهده است. سنگ شناسی مذکور تنوع بافتی گسترده ای را نشان می دهد که ممکن است در حین رسوب گذاری و یا از فرآیند های دیاژنزی ناشی شده باشند. تغییرات بافتی در انیدریت ها از نظر آنالیز شرایط محیط رسوب گذاری و دیاژنزی با اهمیت می باشد و بافت های موزائیکی، پهن، اسفرولیتی، جریانی و پورفیروبلاستی از سایر بافت ها متداول تر است. مهم ترین فرآیندهای دیاژنزی رسوبات سولفاته این میادین عبارتند از: انیدریتیزاسیون، سیمانی شدن، تراکم، تبلور دوباره، جانشینی و دولومیتی شدن. مجموعه شواهد پتروگرافی نشانگر رسوب گذاری پوش سنگ این میادین، در یک سیستم سبخایی- لاگونی است. پوش سنگ این میادین در دسته پوش سنگ های حاشیه ای و دارای سکانس رسوبی ناقص رده بندی می-شود و براساس نتایج نمودارهای چاه پیمایی دارای 3 لایه راهنمای a، b و cاست. مقایسه ستون های چینه-شناسی رسم شده نشان می دهد که ضخامت پوش سنگ در این میادین از شمال غرب به جنوب شرق کاهش می یابد. با استفاده از مطالعات پتروگرافی و موقعیت لایه های راهنما، بهترین نقطه جداره گذاری در این میادین، در اولین انیدریت واقع در زیر لایه راهنمایc تشخیص داده شد.
جواد زبیدی بهمن سلیمانی
مشکلات حفاری سازندهای پابده و گورپی در میادین نفتی، لزوم مطالعه و بررسی این دو سازند را با اهمیت می سازد. بررسی تغییرات شیمیایی و کانی های رسی این دو سازند در میدان کارون واقع در بخش شمالی حوضه فرو افتادگی دزفول هدف اصلی مطالعه کنونی است. شناسایی کانی های رسی در این سازندها که عمدتاٌ شیلی هستند منجر به ارزیابی صحیح و زمینه لازم جهت کنترل مشکلات حفاری در این سازندها خواهد شد. در این مطالعه تعداد 8 نمونه از دو چاه 5 و 2 میدان نفتی کارون با استفاده از روش xrf آنالیز گردید و از نمودارهای چاه پیمایی ngs و روش xrdنیز استفاده گردید. نتایج مطالعات انجام شده نشان داد که در مطالعه نمودار ngs، کانی های رسی ایلیت، مخلوط-لایه،و گلاکونیت در سازندهای پابده و گورپی قابل شناسایی است. عدم شناسایی کائولینیت را میتوان به مقادیر جزیی آن، شرایط نامناسب رسوبی و یا تغییر و تبدیلات دیاژنتیکی ارتباط داد.به نظر می رسد که باستثنای کانی ایلیت، نتایج نمودار ngsبه واسطه رفتار غیر قابل پیش بینی k و th در کانی های رسی، تقریبی است و نیاز به کالیبراسیون توسط دیگر روش ها دارد. در نمودارهای xrd کانی های ایلیت، کائولینیت، مخلوط-لایه، مونتموریلونیت و کلریت شناسایی شدند. نمودارهای تغییرات عناصر اصلی نسبت به al2o3نشان داد که عناصر اصلی (باستثنای so3، cao، na2o و p2o5)دارای رابطه خطی مستقیمی، ضریب همبستگی (r2) بالا وضریب تطابق پیرسون (p) کمتر از 05/0 (باستثنای fe2o3 و mgo) هستند. عناصر کمیاب نیز روند مثبتی را نشان می دهند، ولی عناصر sr، zn، cu، w، as، co، mo، و th علاوه بر نمایش روند منفی دارای ضریب همبستگی پایینی نیز هستند. مقایسه میزان عناصر اصلی و فراوانی کانی های رسی نشان داد که نسبت بالای si/al و تغییرات tiغالب بودن ایلیت و فقدان کلی کائولینیت را همراه دارد (باستثنای نمونه های گورپی). بالا بودنمقادیرfe3+ و mg نیز نشانه حضور گسترده ایلیت، کلریت و نیز مونتموریلونیت در سازند پابده است. بالا بودن مقدار mg منشا دریایی نمونه ها و میزان fe2o3 (بالاتر از 4%) شرایط اکسیدان را در بعضی از نمونه ها نشان می دهد. بالا بودن میزان na حضور غالب کانی مخلوط لایه (illite-mont) و k حضور کانی ایلیت را نتیجه می دهد. تمایز میان نمونه های دو چاه مورد مطالعه در نسبت های پایینk/mg و k/na برای تشکیل مونتموریلونیت و کلریت با منشا دریایی(در چاه شماره 5) و مقادیر بالای آنها منشا قاره ای (درنمونه های چاه شماره 2) را نشان می دهد.پارامترهای شیمیایی نیز فراوانی نسبی ایلیت، مونتموریلونیت، کلریت و مخلوط لایه را تایید می کند. مقادیر mn, feوv، نشانگر محیط رسوب گذاری احیاء با ph متوسط تا کم (گروه 3) می باشد. نسبت th/u(از 1 الی 4)معرف محیط دریایی تا حد واسط است.تغییرات مشاهده شده در میزان کانی های رسی شناسایی شده و تغییرات عناصر شیمیایی تغییر در شرایط حوضه رسوب گذاری سازگار است. تفاوت پارامترهای شیمیایی در دو چاه می تواند به تغییرات شرایط رسوب گذاری ناشی از اثرات جانبی گسل های محدودکننده میدان نسبت داده شود.با توجه به ترکیب کانی های رسی شناسایی شده، نمونه های مورد مطالعه در رده ‹‹ d ›› قرار می گیرند و لذا در حفاری این سازندها،آب شیرین با افزودنی های مناسب پیشنهاد می گردد.
راضیه نیکنام چنارستان سفلی بهمن سلیمانی
اهمیت و نقش تعیین کننده ی خواص پتروفیزیکی در بررسی مخازن نفت و گاز، ایجاب می کند که از هر گونه اطلاعاتی برای پی بردن به این خواص استفاده نمود. برای ارزیابی دقیق تر کیفیت مخازن هیدروکربوری احتیاج به داده هایی می باشد که به صورت پیوسته بوده و گستره ی مخزن را پوشش داده باشند و داده های لرزه ای سه بعدی از این خصوصیت برخوردار هستند. در این مطالعه به منظور بررسی کیفیت مخزنی (تخمین مکعب تخلخل و اشباع آب) از روش وارون سازی داده های لرزه ای با روش برپایه ی مدل استفاده شد. در وارون سازی لرزه ای با ترکیب سایر اطلاعات مانند اطلاعات زمین شناسی و نگارهای چاه با داده های لرزه ای، سعی می شود اطلاعاتی بدست آید که با استفاده از آنها بتوان تغییرات زمین شناسی، رخساره ای و پتروفیزیکی (از قبیل تخلخل، اشباع شدگی، ، نوع سیال، دانسیته و ...) را بررسی کرد که در این میان امپدانس صوتی یکی از مهمترین این اطلاعات است. در این مطالعه علاوه بر داده های چاه ها، از داده های لرزه ای، مدل های وارون سازی و تخمین سه بعدی تخلخل استخراج شده از اطلاعات لرزه ای با دو روش شبکه ی عصبی (rbf) و روش چندین نشانگر لرزه ای و برای ارزیابی مخزن آسماری میدان مارون استفاده شده است که بیشترین تطابق را با تخلخل موجود در چاه ها داشته است. همچنین در این مطالعه علاوه بر مکعب تخلخل در تمام گستره ی یال شمالی طاقدیس میدان مارون، میزان اشباع آب در یال شمالی طاقدیس این میدان با استفاده از دو روش شبکه ی عصبی (pnn) و چندین نشانگر لرزه ای در مخزن آسماری میدان مارون تخمین زده شد. میدان نفتی مارون یکی از بزرگترین میادین نفتی جنوب غرب ایران می باشد که از نظر موقعیت جغرافیایی جزو میادین دزفول شمالی به حساب می آید. در مدل زمین شناسی مخزنی سازند آسماری میدان مارون، مخزن از چهار لایه ی اصلی تشکیل شده و هر لایه ی اصلی بترتیب دارای یک زیرلایه ی کربناته و یک زیرلایه ی ماسه سنگی میدباشند. زیرلایه های ماسه سنگی لایه های اول و دوم نازک و با کربنات ها به صورت میان لایه ای هستند ولی زیرلایه های ماسه سنگی سوم و چهارم ضخیم بوده و درصد کربنات آنها بسیار کمتر می باشد و می توان آنها را در مکعب های سه بعدی تخلخل تخمین زده شده به خوبی ردیابی کرد. با استفاده از روش وارون سازی لرزه ای به خوبی میتوان بخش های ماسه ای مخزن را ردیابی کرد. نتایج نشان داد که تطابق خوبی بین میزان تخلخل و زون های ماسه ای مخزن آسماری میدان مارون مشاهده می شود. در این مطالعه بهترین زون ها از نظر کیفیت مخزنی در برش های زمانی مختلف در مکعب مقاومت صوتی و در مکعب تخلخل مشخص گردید. در برش های زمانی نحوه تغییرات میزان درصد تخلخل و مقاومت صوتی تعیین شد. برش های زمانی در این مطالعه از یک پنجره ی 5 تا 20 میلی ثانیه ای متفاوت می باشد و در راستای افق آسماری زده شده اند. به دلیل پایین بودن کیفیت داده های لرزه ای اولیه در یال جنوبی، این برش های زمانی فقط در محدوده ی یال شمالی مخزن گرفته شده اند. در مخزن آسماری میدان نفتی مارون زون های مخزنی 2-3 و 2-4 و5، از زون های پیوسته و خوب مخزنی در مخزن آسماری میدان مارون می باشد. در این زون ها کیفیت مخزنی بسیار مناسب (مقاومت صوتی بسیار پایین) بوده است. به طور کلی می توان گفت در مخزن آسماری این میدان مقادیر مقاومت صوتی در ستیغ مخزن بسیار کمتر از یال ها و حاشیه ی مخزن می باشد. این امر می تواند دلیلی بر تراکم شکستگی ها در ستیغ طاقدیس باشد که باعث افزایش تخلخل و کاهش مقاومت صوتی شده است.
سپیده اسدی شیخ رباط بهمن سلیمانی
در مطالعه حاضر ویژگیهای پتروگرافی، ژئوشیمیایی و محیط رسوبی سازند گچساران در میدان نفتی گچساران، مورد بررسی قرار گرفت. تناوب انیدریت و مارن و آهک نشانه تغییرات شرایط رسوبگذاری است. سنگ آهک به صورت مادستون، وکستون و پکستون بوده و مادستون فراوان ترین رخساره کربناته می باشد. بافت های دیاژنتیکی مشاهده شده شامل موارد زیر است: نودولار، جانشینی، انترالیتیک، پورفیروبلاستیک، و جریانی، اسفرولیتی، لانه زنبوری، و چوب کبریتی. نتاج آنالیز xrf نمونه ها نیز نشان می دهد که اکسیدهای cao، sio2 و so3 فراوانترین اجزاء تشکیل دهنده هستند. همبستگی بالای اکسیدهای cao و so3 رابطه تغییرات آنها را در محیط تبخیری اثبات می کند. رابطه ی معکوس تغییرات اکسید سیلیسیم (sio2) با so3 نیز می تواند نشانگر رخداد فرآیند سیلیسی شدن بوده که منشأ احتمالی این سیلیس، قاره ای است. سایر عناصر نیز با تغییرات سیلیس روندهایی را نشان می دهند. عنصر ba در قاعده و بخش فوقانی نسبت به بخش میانی تغییر محسوسی را نشان داده و ترجیحاً اندیکاتور مناسبی برای تعیین پالئوسالینیته می باشد. sr نیز دارای روند افزایشی نسبتاً روشنی در بخش قاعده و بخش فوقانی را نشان می دهد. این امر نشانه افزایش درجه شوری در این بخشها می تواند باشد. وجود لایه های نمکی در بالای پوش سنگ موید این نکته است. عناصر دیگری نظیر zn، p،cu، zr، mn، wو pb نیز روند مشخصی را در بخش قاعده نشان می دهند. همه این تغییرات می تواند در ارتباط با تغییر شرایط آب و هوایی نیز باشد. بدین ترتیب که در این زمان آب و هوا خشکتر از سایر دورانها بوده است.
لیلا محمدحسینی بهمن سلیمانی
عملکرد اجرایی تولید در یک مخزن هتروژنز، بدون محاسبه¬ی پارامترهای دقیق آن نمی¬تواند به طور واقعی پیش-بینی شود. یکی از این پارامترها تراوایی می¬باشد که از مهمترین خصوصیات سازندهای حاوی هیدروکربن و در ضمن از مشکل-ترین خواص سنگ برای پیش¬بینی می¬باشد. پارامتر دیگر شعاع گلوگاه تخلخل می¬باشد که نقش بسیار مهمی در تعیین تراوایی، تخلخل، ازدیاد برداشت، توانایی نگهداری ستون هیدروکربوری توسط پوش سنگ و... دارد. در روش¬های مستقیم بدلیل زمان¬بر بودن، پرهزینه بودن عملیات تزریق جیوه بر روی نمونه¬ها، سمّی بودن خود جیوه و نیاز به حضور مغزه روش های مختلفی جهت تخمین این پارامترها ارائه شده است. ¬تا به امروز صنعت نفت سعی کرده است تا مقادیر صحیح تراوایی را از طریق اندازه¬گیری های مستقیم آزمایشگاهی بر روی مغزه ها و یا تفسیر آزمایش چاه بدست آورد. البته هر دوی این روش¬ها صحیح بوده، اما برای توصیف کامل مخزن کافی نمی¬باشند، زیرا در هر میدان نفتی به دلیل وقت¬گیر بودن و نیز هزینه زیاد فقط تعداد محدودی از چاه¬ها مغزه¬گیری شده و یا آزمایش چاه فقط به تعداد محدود در هر میدان نفتی توصیه می¬شود. یکی از اهداف مطالعات پتروفیزیکی تخمین دقیق و صحیح تراوایی در چاه¬هایی است که اندازه¬گیری تراوایی در آن¬ها به هر دلیلی (نبود مغزه، وجود شکستگی در نمونه¬ها و (... ممکن نمی-باشد. رسیدن به این هدف مشکل است، زیرا هیچ لاگی که بتواند مستقیماً تراوایی را در یک چاه اندازه بگیرد، توسعه پیدا نکرده است. بنابراین در روش¬های غیرمستقیم برای تعیین تراوایی از داده-های پتروفیزیکی و لاگ¬های مختلف استفاده می¬کنند. بدین ترتیب تراوایی چاه¬های فاقد مغزه از طریق محاسباتی بدست می¬آید. در این مطالعه ترکیب روش¬های حاصل از آزمایش¬های تزریق جیوه با روش-های تئوری وینلند و پیتمن و مقایسه این روش¬ها با تکنیک شبکه-های عصبی مصنوعی جهت محاسبه¬ی پارامتر تراوایی و شعاع گلوگاه تخلخل در سنگ¬های کربناته با استفاده از نتایج ارزیابی پتروفیزیکی مورد بحث قرار گرفت. در محاسبات اولیه نشان دادیم روش¬های تئوری پیشین نمی¬توانند شعاع گلوگاه را به خوبی محاسبه کنند؛ لذا با توجه به اینکه شبکه عصبی مصنوعی تکنیک جدیدی است که با الهام از ساختار سیستم عصبی مغز انسان ظرفیت زیادی برای حل و پی بردن به ارتباطات بسیار پیچیده بین متغیرهای مختلف را دارا می¬باشد و در زمینه محاسبه تراوایی کاربرد زیادی نشان داده است؛ بنابراین در این مطالعه با استفاده از دو روش شبکه عصبی lssvm و mlp قصد داریم بهترین ضریب همبستگی جهت محاسبه دو پارامتر تراوایی و شعاع گلوگاه تخلخل را بیابیم که با استفاده از الگوریتم-های طراحی شده در بهترین حالت ضریب همبستگی 99/0 برای تراوایی و 89/0 برای تعیین شعاع گلوگاه تخلخل بدست آمد که بیانگر کارایی بسیار خوب شبکه¬های عصبی در تعیین این دو پارامتر می¬باشد.
نواب ورناصری قندعلی بهمن سلیمانی
ناپایداری چاه، فراخ شدگی، گیر لوله، تخلیه چاه و به شکل جدی در جهت دار در ارتباط با سازندهای شیلی است. پایداری چاه در گلهای حفاری پایه آبی، موضوعی است که با شناخت کانیهای رسی سازنده امکان پذیر است. حضور سازندهای شیلی پابده – گورپی و یا افقهای شیلی در سازند آسماری مشکلاتی را در حفاری ایجاد نموده، و لذا لزوم مطالعه و بررسی این سازندها را با اهمیت می سازد. بررسی تغییرات شیمیایی و کانی های رسی این دو سازند در میدان مارون واقع در حوضه فرو افتادگی هدف اصلی مطالعه کنونی است. در این مطالعه تعداد 17 نمونه از چاه شماره 291 با استفاده از روش xrf آنالیز گردید. تعداد 22 نمونه از چاههای انتخابی با استفاده از نمودارهای چاه پیمایی ngs و روش xrd مطالعه گردید. نتایج مطالعات انجام شده نشان داد که در مطالعه نمودار ngs، کانیهای رسی ایلیت، مخلوط-لایه،و گلاکونیت در سازندهای پابده و گورپی قابل شناسایی است. به نظر می رسد نتایج نمودار ngs در شناسایی کانیهای رسی، تقریبی است (باستثنای کانی ایلیت)، و نیاز به کالیبراسیون توسط دیگر روشها دارد. در نمودارهای xrd کانیهای ایلیت، مخلوط-لایه، مونتموریلونیت، کلریت و کائولینیت شناسایی شدند. با توجه به ماهیت نمودار ngs می توان از آن برای منشا یابی شیلها، تعیین نقاط مشکل ساز و نیز تعیین کیفیت مخزنی مورد استفاده قرار گیرد. تغییرات عناصر اصلی و کمیاب نسبت به al2o3 نشان داد عناصر اصلی (با ستثنای so3، cao، و p2o5) رابطه خطی مستقیمی را نشان می دهند که به نوع ژنز و عدم شرکت آنها در ساختمان رسها و شرایط سطح اساس و رسوبگذاری مربوط می باشد. عناصر کمیاب در اکثر موارد (باستثنای sr، cr، v، ga، ce، la، pb، y و rb) بدلیل تغییرات شرایط رسوبگذاری و یا تغییرات مواد آلی فاقد روند قابل قبول و دارای ضریب همبستگی پایینی هستند. باشد. تغییرات عناصر اصلی و کمیاب نسبت به عمق نشان داد که حداقل 3 و حداکثر 5 مرحله متناوب افزایشی وجود دارد (با ستثنای p2o5) که این موضوع تغییرات شدید حوضه در جریان رسوبگذاری سازندهای پابده، گورپی و آسماری را منعکس می سازد. تغییرات عناصر شیمیایی در میدانهایی که دچار آشفتگی نشده باشند می تواند در شناسایی شرایط رسوبی و یا زون بندی مورد استفاده قرار گیرد. پارامترهای شیمیایی نیز تغییرات کانیهای رسی را نشان داده و فراوانی نسبی ایلیت، مونتموریلونیت، کلریت و مخلوط لایه را تایید می کند. تغییرات پارامترهای شیمیایی می تواند به تغییرات شرایط رسوبگذاری نسبت داده شود. مقادیر عناصر mn, feو v نشانگر محیط رسوبگذاری احیاء با ph متوسط تا کم (گروه 3و 2) برای سازندهای مورد مطالعه می باشد. تغییرات نسبت th/u از 5/0 الی4 در نمونه ها، معرف محیط دریایی تا حد واسط است. با توجه به ترکیب کانیهای رسی شناسایی شده، شیل های مذکور در محدوده ‹‹ رده d ›› شیلهای مشکل ساز در حفاری واقع می شوند. بنابراین برای حفاری این سازندها گل آب شیرین با افزودنیهای لازم پیشنهاد می گردد.
عبداله چوکل بهمن سلیمانی
میدان گازی فوق عظیم پارس جنوبی، بزرگ ترین میدان گازی خاورمیانه است که به صورت مشترک بین ایران و قطر و در خلیج فارس قرار دارد. اهمیت مطالعه این میدان به لحاظ مشترک بودن، دو چندان است. شعاع گلوگاه تخلخل، تراوایی و تخلخل از پارامترهای بسیار مهم می باشند که تعیین دقیق آن ها در میادین نفتی، از اهمیت ویژه ای در بهره برداری و توسعه این میادین برخوردار است. در این مطالعه روند تغییرات این پارامترها در میدان پارس جنوبی مورد توجه قرار گرفت. به دلیل در دسترس نبودن داده های تخلخل و تراوایی در کل طول چاه، این پارامترها با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی، با دقت بالایی تخمین زده شد. به طوری که r2 حاصل از رگرسیون داده های حاصل از شبکه عصبی با داده های مغزه، برای تخلخل بیش از 8/0 و برای تراوایی بیش از 7/0 است. برای تعیین مقدار شعاع گلوگاه تخلخل، از روابط تجربی وینلند و پیتمن استفاده شد. سپس روند تغییرات این پارامترهای پتروفیزیکی در گستره میدان با استفاده از روش های زمین آماری و به کمک نرم افزار petrel مدل سازی شد. با توجه به مدل ساختمانی، میدان پارس جنوبی یک چین ملایم است که شیب دامنه شرقی آن بیشتر از دامنه غربی است. در بررسی های انجام گرفته از مقاطع طولی و عرضی میدان مشخص شد که این میدان احتمالاً فاقد گسل مهم است و شاید بتوان با استفاده از مطالعات ژئوفیزیکی در مورد وجود گسل در میدان اظهار نظر کرد. مدل سازی خواص پتروفیزیکی با استفاده از روش شبیه سازی گوسی پی در پی (sgs) انجام گرفت. با توجه به مدل حاصل از تخلخل و تراوایی، مشخص شد که در این میدان هیچ ارتباط منطقی بین پراکندگی تخلخل با تراوایی وجود ندارد و این می تواند به علت کربناته بودن لیتولوژی مخزن کنگان باشد. با توجه به مدل تراوایی مشخص شد که روند افزایش تراوایی در این میدان از سمت غرب به شرق میدان پیروی می کند که منطبق بر افزایش شیب میدان به سمت شرق است. از طرفی، بررسی مدل های حاصل از شعاع گلوگاه تخلخل ارتباط نزدیک بین جهت تغییرات شعاع گلوگاه و تراوایی و نیز نقشه های هم شیبی را نشان می-دهد. همچنین بررسی نگارهای تخمینی تخلخل و تراوایی حاصل از شبکه عصبی و نیز نگار شعاع گلوگاه بدست آمده از روابط وینلند و پیتمن، نشان از ارتباط نزدیک روند تغییرات تراوایی با شعاع گلوگاه و عدم ارتباط خاص در روند تراوایی و شعاع گلوگاه با روند تغییرات تخلخل را نشان می دهد. براساس نتایج حاصل از بررسی پتروفیزیکی، به طور کلی زون مخزنیkg4 بهترین کیفیت مخزنی و همچنین زون kg1 ضعیف ترین شرایط مخزنی را نشان می دهند.
مژگان محمد مهدی پور بهمن سلیمانی
در این مطالعه سعی بر این بوده است که بخش هفت سازند گچساران در قسمت غربی میدان اهواز از جهات مختلف مورد ارزیابی قرارگیرد. گچساران مطالعه ویژگیهای سازند گچساران از دیدگاه سیستم های نفتی و کاهش ریسک حفاری از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.
ابراهیم زکی زاده بهمن سلیمانی
با توجه به اتمام دوران استحصال آسان نفت، بررسی هرچه دقیق مخازن نفت از نظر خواص ژئوشیمیایی و ارزیابی فاکتورهای موثر بر این خواص حائز اهمیت بسیاری می باشند. . اهداف این مطالعه شامل بررسی تغییرات خواص ژئوشیمیایی و مقایسه نفت میادین اهواز و منصوری، ترکیب و تلفیق شدگی نفت با سنگ منشاء، عوامل موثر بر ترکیب آنها، و تعیین میزان بلوغ نفت در چاه های مختلف می باشد. در این مطالعه آزمایشات sara test و کروماتوگرافی طیف سنجی جرمی بر روی نمونه های بالا انجام شده است. نتایج بدست آمده از بررسی درصد برشهای نفتی، نشان دهنده درصد بالای برش اشباع در آنها می باشد که نشانگر نفتهای پارافینی می باشند. درصد بالای هیدروکربن های اشباع به آروماتیکی به احتمال زیاد به واسطه مسیر مهاجرت طولانی آنها و نیز می توانند نشان دهنده بلوغ نسبتاً بالا در آنها باشد. نفت های خام مورد مطالعه با داشتن مقادیر بالایی از نسبت ترپانهای سه حلقه ای c22/c21 و مقادیر پایین از نسبت c24/c23 ، و نسبت پائین ترپان های سه حلقه ای c26/c25 در برابر مقادیر بالای c31r/c30hopane برای نفت های خام مورد مطالعه، موید منشاءای کربناته ـ مارنی می باشد. نمودار نسبت c25/c26 در برابر نسبت c25/c24 tet. و موقعیت نمونه ها، محیط دریایی را برای تشکیل سنگ منشاء نفت مخزن بنگستان نشان می دهند. نمودار نسبت mpi-1 در برابر mpi-2 جهت بررسی بلوغ نفت های مورد مطالعه بلوغ بیشتری را برای نمونه های نفتی میدان اهواز نشان می دهد. نسبت استران c28/c29 در نمونه های نفت مخزن بنگستان میدان نفتی اهواز و منصوری 9/0 تا 1 بوده که مبین زمان زمین شناسی ابتدای کرتاسه درارتباط باشد.داده های بیومارکری نفت های مطالعه شده انطباق خوبی با سازند های کژدمی و گدوان نشان می دهند و احتمالا سنگ منشاء این نفت ها می باشند. افزایش بلوغ بیشتر نفت مخزن بنگستان به سمت بخش شرقی میدان اهواز بیانگر وجود جریان حرارتی بیشتر در این بخش از میدان است. این موضوع می تواند بوسیله سیستم شکستگی انتقال آسانتر حرارت تسهیل گردد. با توجه به نسبت هایc22/c21 ،c24/c23، c26/c25، c31r/c30، c35r/c34r و c29/c30 مرز جدایش ترکیبی نمونه نفت ها در مرکز (در محل چاه 220) میدان اهواز قرار دارد.
سمیرا شیرانی بهمن سلیمانی
فرسایش و رسوب از معضلات عمده در حوضه های مختلف ایران بوده، تعیین میزان این دو پارامتر در ارزیابی آنها بسیار با اهمیت است. این پژوهش به مطالعه رسوب شناسی، بررسی مکانیسم های برآورد فرسایش و رسوب حوضه آبریز شور و شور و مرغاب (بخشی از رودخانه کارون) در غرب و جنوب غرب شهرستان ایذه و در جنوب سد مسجدسلیمان می پردازد. لیتولوژی ناحیه مورد مطالعه از سازند آهکی سروک آغاز شده و تا رسوبات کواترنر ادامه دارد. با توجه به هدف مطالعات و پیمایش صحرائی این حوضه به 4 زیر حوضه (واحد هیدرولوژیک) تقسیم گردید. در مطالعه حاضر، از روش اصلاح شده پسیاک، جهت ارزیابی فرسایش و تولید رسوب استفاده شده است. برای تعیین امتیاز عامل فرسایش رودخانه ای و انتقال رسوب در روش جدید از رابطه زیر استفاده می شود. x9 = 1.67 ssf . g که در آن x9 امتیاز عامل فرسایش رودخانه ای و ssf.g نمره نهایی فرسایش خندقی عامل سطحی خاک در روش blm می باشد. در روش mpsiac مجموع رسوبدهی هر واحد مطالعاتی محاسبه گردید. در مرحله بعد بر اساس روش تجربی mpsiac ننایج نشان می دهد که حوضه شور و مرغاب از نظر درجه فرسایش و تولید رسوب در وضعیت درجه زیاد قرار داشته و در کلاس فرسایشی iv قرار می گیرد. مقدار رسوب تولیدی آن در سال در زیرحوضه a بیشترین با 92/8 تن در هکتار و زیر حوضه c با کمترین رسوب تولیدی با 77/4 تن در هکتار می باشد. بنابراین می توان گفت که در این حوضه جدا شدن و جابه جایی ذرات خاک به میزانی است که اجرای برنامه های حفاظت خاک و آب ضرورت دارد. بر اساس نتایج آنالیز های xrf نمونه های مورد مطالعه نشان می دهد که اکسیدهای cao، al2o3 و sio2بیشترین اجزاء سازنده رسوب را تشکیل داده و بواسطه فراوانی آنها می توان انتظار داشت که، لیتولوژی هایی چون مارن سازنده عمده باشد. در رسوبات نهشته شده میزان na2o بدلیل انحلال رسوبات نمکدار و یا ورود مقادیر جزیی شورابه نسبت به سازندهای حاکم بیشتر است. مقادیر بالای سیلیس و آلومینیم به فراوانی رسوبات آواری آغاجاری در منطقه و قابلیت فرسایشی بالای آن نسبت داده شد. شباهت نسبی تغییرات عناصر فرعی رسوبات نهشته شده در مخزن سد با سازند گچساران سهم بالای این سازند را در تغذیه رسوبات مخزن سد نشان می دهد. مطالعه کانی های رسی موجود در نمونه هایی که بر روی آنها آزمایش xrd صورت گرفت نشان داد که کانیهای رسی سازنده عمده شامل ایلیت، کائولینیت، مخلوط لایه و مونتموریلونیت. این کانی ها عمدتا از یک شبکه آبریز نسبتا بزرگ حاصل شده اند که رخنمونهای متعددی از سنگهای رسوبی در آن وجود دارند. با توجه به نتایج شناسائی کانیهای رسی منطقه می توان گفت وجود کانیهای رسی با ویژگیهای متفاوت می تواند یکی از عوامل موثر در افزایش میزان فرسایش خاکهای ریز دانه در همه زیرحوضه ها باشد. با توجه به نتایج مطالعه تغییرات ژئوشیمیایی و کانیهای رسی، جذب بعضی از عناصر بواسطه حضور کانیهای رسی در رسوبات مخزنی سد موجب تمرکز غیر عادی آنها و درنتیجه آلودگی آب سد گردد.
حمیدرضا شکوهی فر بهمن سلیمانی
در این مطالعه پوش سنگ میادین نفتی بینک، سیاه مکان، کیلورکریم و گلخاری در حاشیه فروافتادگی دزفول جنوبی، مورد مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش به بررسی تغییرات سنگ شناسی و ضخامت پوش سنگ در بخش حاشیه ای حوضه و تعیین کیفیت فیزیکی آن بعنوان پوش سنگ پرداخته شده است. در این چهار میدان، همانند سایر میادین نفتی فروافتادگی دزفول، بخش 1 سازند گچساران نقش پوش سنگ مخزن نفتی آسماری را ایفا می کند. در این تحقیق با استفاده از نمودارهای پرتو گاما، صوتی، و نمودارهای ترسیمی سرچاه برای 33 حلقه چاه و بررسی میکروسکوپی 250 مقطع نازک به مطالعه پوش سنگ پرداخته شده است. مطالعات پتروفیزیکی و پتروگرافی بیانگر وجود 6 طبقه کلیدی در چهار میدان یاد شده می باشد که دارای تفاوتهای جزئی با یکدیگر هستند. فرایندهای دیاژنتیکی شامل انیدریتی شدن، دولومیتی شدن و فشردگی بوده و از بافتهای غالب در انیدریتها می توان بافت جریانی، نودولی، ضربدری، اسفرولیتی و کشیده را ذکر نمود. مجموعه شواهد پتروگرافی بیانگر رسوبگذاری پوش سنگ در محدوده ای از حاشیه ساحل و تالاب تا حداکثر محیط سبخایی می باشد. با توجه به نمودارهای انطباق چینه ای و نقشه های هم ضخامت ظاهری در بخشهای مختلف این چهار میدان می توان بیان کرد که ضخامت پوش سنگ در میادین گلخاری و بینک از شرق به طرف غرب دچار کاهش و در میادین سیاه مکان و کیلورکریم از جنوب به طرف شمال دچار افزایش شده است.
ندا بختیاری بهمن سلیمانی
بررسی تاثیر گل حفاری بر فرایند عدم انتقال خرده به سطح در جریان حفاری در سازند گچساران از موضوعات با اهمیت در صنعت نفت محسوب می شود. برای این منظور، خواص سیالات حفاری بخشهای مختلف حفاری شده در 52 حلقه چاه بررسی و همچنین خواص سیالات حفاری در یک چاه در حال حفاری (چاه شماره 57) نسبت به سیال تانک ذخیره و نیز نسبت به نمونه های خرده حفاری در میدان نفتی کوپال مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه خواص رئولوژیکی سیال حفاری سازند گچساران نشان داد که خاصیت ژل اولیه، و ph تقریبا حالت ثابتی دارد. میزان ph در گستره 3/9 تا 11 می تواند در ناپایداری خرده نقش داشته باشد. میزان بالای کلسیم (آهک) در چاههای مشکل دار (1500-7000) نسبت به چاههای بدون مشکل (1500-5000 ) یکی از عوامل ناپایداری و پخش شدن رس موجود در مارنها است. میزان ویسکوزیته، خاصیت ژلی و واروی در چاههای دارای پدیده عدم خرده گیری همراه با تغییراتی است و میزان واروی و انتقال خرده با یکدیگر متناسب هستند. آنالیز شیمیایی نمونه ها، اختلاف ترکیبی آنها را با فاز سیال حفاری نشان می دهد. حضور کانیهای رسی متورم شونده در لایه های مارنی نیز در فرایند وارفتن و پخش شدن نمونه ها موثر است.
فرزاد پویان بهمن سلیمانی
اختصاصات هیدروشیمیایی موجود در یک حوضه نفتی نقش مهمی در تولید نفت دارد. آب سازندی می تواند در کلیه فرآیندهای تولید، مهاجرت اولیه، تجمع، جابجائی نفت در مهاجرت ثانویه و در نهایت تجزیه و تخریب نفت موثر و نقش داشته باشد. مطالعه کنونی به بررسی وضعیت آب سازندی مخازن آسماری و بنگستان میدان نفتی اهواز می پردازد. بر اساس داده های موجود، در این ناحیه بطور نسبی با افزایش عمق و یا افزایش میزان لایه های نفوذپذیر (لایه های دولومیتی شکسته شده و یا ماسه سنگی) میزان درصد آب سازندی نیز افزایش حاصل می نماید. در بررسی نمودارهای تغییرات شیمیایی آب سازندی مخزن آسماری و بنگستان با توجه به ضرایب همبستگی بالای عناصر آلکالن، کلسیم با کلر و منیزیم نسبت به سولفات، بی کربنات و کلسیم می تواند ناشی از دخالت منشا متفاوت برای این عناصر باشد. در مخزن بنگستان یونهای آلکالن نسبت به سولفات و بی کربنات، هبستگی خوبی را نیز نشان می دهند. روند تغییرات کلسیم و منیزیم نسبت بیکدیگر متفاوت بوده، در مخزن آسماری با همبستگی منفی و در مخزن بنگستان با همبستگی مثبت است. آبهای سازندی در هر دو مخزن بیشتر از نوع کلرید-کلسیم بوده ولی در مخزن بنگستان با توجه به همبستگی بیشتر کلسیم و سولفات، سهم بالاتری از اختلاط آبهای بی کربنات و یا سولفات را می توان انتظار داشت.
یحیی نیلوفری بهمن سلیمانی
میدان نفتی قلعه نار در ناحیه فروافتادگی دزفول و در مجاورت میادین بالارود و گلمحک واقع شده است. هدف اصلی این پژوهش، تعیین گروه های سنگی در مخزن آسماری میدان نفتی قلعه نار و مطالعه کیفیت مخزنی آن می باشد. درابتدا با استفاده از داده های تخلخل و تراوایی موجود و روش شاخص منطقه ای جریان، واحدهای جریانی مشخص شده و سپس مدل اولیه الکتروفاسیس های مخزن با سه روشsom ،mrgc و dynamic تعیین گردید. با مقایسه و تطابق روش های مختلف با واحدهای جریانی، روش خوشه سازی som که یک شبکه عصبی رقابتی خودسازمان دهنده و از نوع بدون ناظر است، به عنوان روش برتر انتخاب گردید. در این مطالعه با استفاده از لاگ های dt، phie، nphi، rhob و cgr در چهار حلقه چاه از مخزن آسماری، 6 رخساره اولیه تعیین شد که بر اساس کیفیت مخزنی، مرتب و شماره گذاری گردید. جهت ارزیابی رخساره های الکتریکی تعیین شده، از داده های فشار موئینه برای بررسی ویژگی های شعاع گلوگاه های تخلخل و ارتباط آن ها در هر رخساره استفاده شد. در نهایت برای صحت سنجی پژوهش انجام گرفته و ارتباط دادن فابریک سنگ های کربناته با توزیع اندازه فضاهای خالی و خصوصیات پتروفیزیکی رخساره های الکتریکی، مطالعات پتروگرافی نیز صورت پذیرفت. از آن جا که داده های فشار موئینه و پتروگرافی الکتروفاسیس های تعیین شده را تایید نمودند، مدل نهایی به تمام چاه های میدان تعمیم داده شد. بررسی ویژگی های مخزنی در گونه های سنگی نشان داد که کیفیت مخزنی از گونه های سنگی شماره 1 به سمت شماره 6 بهبود می یابد. فابریک و تخلخل از پکستون سیمانی شده با تخلخل بین دانه ای به وکستون تا پکستون با تخلخل های بین دانه ای و حفره ای ریز تغییر می کند و مطالعات پتروگرافی نیز آن را تایید می نماید.
مریم آزاد بهمن سلیمانی
مطالعه کنونی بمنظور افزایش کیفیت ارزیابی پتروفیزیکی با لحاظ کردن داده های xrd در مخزن (یکی از چاههای حفر شده در سازند عرب در خلیج فارس) انجام شده است. در این مطالعه پارامترهای لیتولوژی، تخلخل، اشباع آب با استفاده از روشهای مولتی مین و xrd مورد بررسی قرار گرفته است. با استفاده از نمودار متقاطع نوترون – چگالی لیتولوژی غالب چاه مورد مطالعه دولومیتی تشخیص داده شده است. بر اساس کراس پلات توریم-پتاسیم، کانی ایلیت وجود ندارد. این موضوع توسط داده های xrd نیز تایید گردید. میزان تخلخل در زون های مورد مطالعه باستثنای زون 1 در نمودارهای نسبت multimin وxrd دارای تطابق خوبی است. مقایسه نمودارهای هیستوگرام فراوانی تخلخل بدون لحاظ کردن و با لحاظ کردن داده هایxrd تفاوت هایی را آشکار می نماید. در صورت عدم لحاظ کردن، دامنه تغییرات کمتر می باشد. میزان اشباع آب در همه زون ها دارای دامنه تغییرات بالایی است. هرچند میزان فراوانی اشباع مفید باستثنای زون 1، در زون های 3، 4 و 5 به روش xrd مقادیر بیشتری نسبت به مولتی مین نشان می دهد.مقایسه پارامترهای آماری فاکتورهای تخلخل و اشباع آب با لحاظ کردن و بدون لحاظ کردن داده های xrd نشانه همبستگی و همخوانی تغییرات است. همچنین این تغییرات متناسب با تغییرات مغزه بوده، مقادیر حاصل از روش لحاظ کردن داده های xrdبه مقادیر حاصل از آنالیز مغزه نزدیکتر است. پراکندگی انیدریت به روش xrd بطور نسبی کمتر از 30% وزنی بوده و پراکندگی آن در زون های عمیقتر بیشتر است. مقایسه فراوانی انیدریت براساس روشهای مختلف نشاندهنده تطابق بالا بوده ولی پراکندگی آن در همه زون ها یکنواخت نیست. پراکندگی دولومیت در چاه مورد مطالعه با استفاده از روشxrd بالاتر از 40 درصد وزنی (باستثنای مواردی از بخش های عمیق) است. مقایسه پراکندگی دولومیت نیز در دو روش نشانه تطابق نسبتاً خوب است. بررسی ستون های لیتولوژی بدون لحاظ کردن داده های xrdو نیز عدم قطعیت نشان داد که این سازند در اکثر اعماق از کیفیت خوبی برخوردار است.با مقایسه نتایج لیتولوژی دو روش مورد استفاده، آشکار گردید که قدرت تفکیک با لحاظ کردن داده های xrdبیشتر از روش بدون لحاظ کردن داده هایxrd می باشد. نتایج نشان داد که روش xrd در شناسایی میزان حجم شیل بهتر عمل نموده ولی در تفکیک دولومیت و انیدریت فاقد عمل کرد مناسب می باشد.
مهدی نظری زاده بهمن سلیمانی
چکیده ندارد.
پوریاولی فیضی دولت آبادی عبدالرحمن برزگر
در مناطق نیمه خشک پستی و بلندی ها بعنوان مهمترین عامل در تشکیل و تکامل خاک شناخته شده اند. بدین منظور اثر پستی و بلندی ها در شرایط آب و هوایی نیمه خشک در تشکیل، طبقه بندی، به همراه خصوصیات فیزیکو شیمیایی و کانی شناسی منطقه ای در فاصله 10 کیلو متر شمال شهرستان فسا واقع در استان فارس که دارای رژیم رطوبتی زریک و رژیم حرارتی ترمیک می باشد مورد مطالعه قرار گرفت. در ابتدا بااستفاده از عکس های هوایی واحد های فیزو گرافی تفکیک و با استفاده نقشه توپوگرافی1:25000 مناطق حفر پروفیل مشخص گردید. چهار نوع واحد فیزیو گرافی شامل تپه، دشت دامنه ای واریزه ای ،دشت آبرفتی رود خانه و دشت پست در منطقه تشخیص داده شد. مطالعات کانی شناسی و بررسی خصوصیات فیزیکو شیمیایی بر اساس توپوسکانس در 14 پروفیل صورت گرفت. بر اساس نتایج، خاک ها طبق سیستم جامع امریکایی در رده انتی سول و اینسپتی سول و عمدتا"در سه زیر گروه بزرگ قرار می گیرند که عبارتند از: typic haploxereptsخاک های تشکیل شده در بیشتر قسمت های منطقه بجز دشت آبرفتی رودخانه اند که کمی متکامل و دارای افق اکریک و کمبیک می باشند. خاک های واقع شده بروی دشت پست واریزه ای نیز تکامل پروفیلی باعث شده بود بیشتر حجم مواد مادری به لایه های در حال تکامل کمبیک تبدیل شود ، typic calcixerepts خاک های تشکیل شده بر روی تپه های کم ارتفاع منطقه که تجمع کلسیت بصورت پودری و سخت دانه داشتند وtypic xeropsamment رسوبات آبرفتی رودخانه ای که خاک های جوان و نامتکامل بودند که تحت تأثیر فعالیت انسان تخریب شده بودند همچنین این زیر گروه هادر سیستم بین المللی فائو در گروه مرجع آرنوسول، کمبیسول و کلسی سول طبقه بندی گردیدند. نتایج کانی شناسی رسی نیز گویای وجود کانی های ورمی کولیت و کانی های لایه آمیخته ورمی کولیتی ، اسمکتیت، کائولینیت، پالی گورسکیت و تاحدودی کوارتز همچنین کلریت به مقدار کمتردر اراضی بالادست را نشان داد همچنین نتایج نشان داد هر چه از نقاط با شیب و ارتفاع بیشتر به قسمت های با شیب کمتر و تکامل پروفیلی بیشتر می رسیم بر میزان کانی های گروه ورمی کولیت و لایه مخلوط های ورمی کولیتی، اسمکتیت افزوده و از میزان کانی های ایلیت و پالی گورسکیت کاسته شده است. همچنین بدون تغییر باقی مانده کائولینیت و کوارتز در این خاک ها نشانگر مورثی بودن آنهاست.