نام پژوهشگر: محمدحسین عبداللهی
آزاد مهدیه محمدحسین عبداللهی
پژوهش حاضر نقش سیستم های مغزی / رفتاری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در پردازش ایده پردازی خودکشی را مورد بررسی قرار داد. هدف بررسی سهم سیستم های مغزی و رفتاری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در پردازش افکار خودکشی بوده است. جامعه ی آماری تمام دانشجویان دانشگاه خوارزمی بوده و محقق از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برای انتخاب نمونه ها استفاده کرده است. حجم نمونه 250 نفر (101 نفر دانشجوی مرد و 149 نفر دانشجوی زن) بوده و ابزار پژوهش شامل سه پرسش نامه ی جکسون (فرم کوتاه)، فرم کوتاه پرسشنامه ی نظم جویی شناختی هیجان و پرسشنامه ی ایده پردازی خودکشی بود. پرسشنامه ها به صورت گروهی اجرا گردید و به منظور تجزیه و تحلیل یافته ها از رگرسیون چند متغیری به شیوه ی گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که ملامت خویش و پذیرش پیش بین ایده پردازی خودکشی بود. از طرفی همبستگی پذیرش، و سیستم گریز نیز به ایده پردازی خودکشی منجر شد. حال آنکه، همبستگی نشخوارگری با هر کدام از زیرمقیاس های احساس گناه و خود تخریبی، ناامیدی و احساس حقارت، انزوا و کمبود ارتباط، زندگی ساکن و افسردگی ایده پردازی خودکشی را پیش بینی -کرد. از طرفی همبستگی زیرمقیاس های سازگار نظم جویی شناختی هیجان با سیستم فعال ساز رفتاری به کاهش ایده پردازی خودکشی منجر شد. همبستگی زیر مقیاس دیدگاه گیری با سیستم فعال ساز رفتاری، کاهش ایده پردازی خودکشی را نشان داد. همبستگی فاجعه سازی و سیستم جنگ منجر به پیش بینی ایده پردازی خودکشی شد. از طرفی همبستگی فاجعه سازی با سیستم گریز، سیستم انجماد، احساس گناه و خودتخریبی، ناامیدی و احساس حقارت، انزوا و کمبود ارتباط، زندگی ساکن و افسردگی ایده پردازی خودکشی را افزایش داد. ملامت دیگران با فاجعه سازی، احساس گناه و خودتخریبی، ناامیدی و احساس حقارت و افسردگی نیز منجر به ایده پردازی خودکشی شد. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده راهبردهای سازگار نظم جویی هیجان (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد مثبت بر برنامه ریزی و دیدگاه گیری) با ایده پردازی خودکشی رابطه ی منفی دارند. در حالی که، راهبردهای ناسازگار نظم جویی هیجان (ملامت خویشف نشخوارگری، فاجعه سازی و ملامت دیگران) با خودکشی رابطه ی مثبت دارند. پس با توجه به شناخت و کنترل افراد بر هیجان های خود، و نیز آگاهی افراد نسب به استفاده از راهبردهای سازگار و ناسازگار هیجانی خود میزان ارتباط با ایده پردازی خودکشی مشخص می گردد که این می تواند در جهت بهبود سلامت رفتار و زندگی افراد بکار گرفته شود.
امین ارکان فریدون یاریاری
مقدمه: تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه (tdcs) که یک تکنیک تحریک غیر تهاجمی مغز می باشد، به منظورتغییر تحریک پذیری کرتکس در نواحی مورد نظر موجب افزایش یا کاهش کارکردهای مغزی می شود. یافتن رویکردهای نوین برای بهبود حافظه کاری بسیار مهم است. حافظه کاری ظرفیت ذخیره موقت و دستکاری اطلاعات در ذهن به منظور انجام توانایی های پیچیده شناختی است که نقش سازنده ای در برخی فرآیندهای کلیدی مانند درک زبان، یادگیری و استدلال دارد. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر tdcs بر روی حافظه کاری در ناحیه dlpfc انجام می شود. روش: دو نوع مختلف تحریک آندی و ساختگی با شدت جریان 2 میلی آمپر و به مدت 15 دقیقه بر 30 نفر شرکت کننده طی 3 جلسه ارائه شد. شرکت کنندگان قبل و بعد از تحریک با تکلیف n-back مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: پس از انجام تحلیل کوواریانس تک متغیری تغییر در زمان واکنش و تعداد پاسخ های درست معنادار بود. بحث: تحریک آندی سبب کاهش زمان واکنش و افزایش تعداد پاسخ های صحیح شده است و به نظر می رسد موجب بهبود حافظه کاری می شود.
نگار محمودی محمدحسین عبداللهی
هدف از پژوهش حاضر ارتباط حساسیت پردازش حسی، فعالیت سیستم¬های مغزی-رفتاری با ناگویی خلقی: با توجه به نقش عواطف مثبت و منفی بود. . از آنجا که ادبیات پژوهش بیان می¬کند، رگه¬های شخصیت و حالات جاری خلق و خو بر عواطف، هیجانات و مدیریت آن تأثیر می¬گذارد بنابراین بررسی نقش واسطه گری عاطفه مثبت و منفی در رابطه¬ی میان حساسیت پردازش حسی، سیستم¬های مغزی-رفتاری با ناگویی خلقی مورد نظر است. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 277 دانشجوی کارشناسی (121 پسر و 156 دختر) از دانشگاه خوارزمی کرج بود که به شیوه خوشه¬ای چندمرحله¬ای انتخاب شده بودند. ابزارهای مورد استفاده به منظور سنجش متغیرهای پژوهش شامل پرسش¬نامه پنج عاملی جکسون، مقیاس شخص با حساسیت پردازش حسی بالا (hspss)، پرسش¬نامه¬ عواطف مثبت و منفی (panas) و پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو (tas-20) را تکمیل نمودند. داده¬ها به شیوه تحلیل رگرسیون چند متغیری به شیوه¬سلسله مراتبی و ضریب همبستگی pearson با نرم افزار spss-18 تحلیل گردید. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه مستقیم امّا مثبت بین سیستم بازداری رفتاری و ناگویی خلقی وجود دارد و رابطه بین سیستم فعال¬سازی رفتاری و ناگویی خلقی مستقیم امّا ضعیف می¬باشد ؛ و نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که، عاطفه مثبت و منفی بین سیستم فعال¬ساز/ بازداری رفتاری و ناگویی خلقی واسطه می¬شود، همچنین عاطفه مثبت بین سهولت تحریک و حساسیت زیبایی¬شناختی با ناگویی خلقی و عاطفه منفی بین هر 3 بعد حساسیت پردازش حسی و ناگویی خلقی واسطه می¬باشد. بعبارت دیگر ناگویی خلقی پدیده پیچیده ای است که عوامل مختلفی در آن دخیلند که از جمله آنها شخصیت و هیجان می¬باشد بنابراین باید از این متغیرها جهت پیش¬بینی ناگویی خلقی استفاده نمود.
فرانک غفوری اصل محمدنقی فراهانی
مقدمه: پژوهش در زمینه ملاک انتخاب همسر امروزه که شاهد افزایش آمار طلاق هستیم، از اهمیت ویژه برخوردار است. ویژگی های افراد، ملاک های انتخاب همسر را تحت تاثیر قرار می دهند و از جمله این ویژگی ها سبک های دلبستگی و تنظیم هیجان می باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و تنظیم هیجان با ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد دانشگاه خوارزمی بود. روش: نمونه مورد مطالعه 250 نفر دانشجوی مجرد دوره کارشناسی دانشگاه خوارزمی، دارای دامنه سنی بین 22-18، از رشته های مختلف و همچنین از پنج قومیت مختلف شامل آذری، فارس، کرد، مازندرانی و گیلک بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید)، خرده مقیاس تنظیم هیجانی (شات و همکاران) و ملاک های انتخاب همسر (فراهانی و عابدی) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: از میان سبک های دلبستگی، دلبستگی ایمن با مولفه های انتخاب همسر شامل وظیفه شناسی، برونگرایی و عینی ارتباط مثبت معنی دار داشت. تنظیم هیجان و قومیت نیز با هر سه مولفه انتخاب همسر ارتباط مثبت معنی دار داشتند. بعلاوه پژوهش نشان داد از بین متغیرهای پیش بین، تنظیم هیجان قادر به پیش بینی ملاک های انتخاب همسر بود. نتایج: عامل تعیین کننده در انتخاب همسر در هر سه مولفه اش، هیجان می باشد و انتخاب همسر رفتاری هیجانی است و اینقدر تاکید روی سبک های دلبستگی بر ملاک های انتخاب همسر، می تواند قابل تامل باشد.
سعید عرب محمدنقی فرمهینی فراهانی
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تاب آوری ، حمایت اجتماعی ادراک شده و بهزیستی روانی در میان افراد قطع نخاع و افرادی عادی می باشد. مطالعه حاضر از نوع علی – مقایسه ای بود،آزمودنیهای پژوهش حاضر را 30 نفر از افراد قطع نخاع و 30 نفر از افراد عادی شهر تهران تشکیل داده اند که به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و به کمک پرسشنامه تاب آوری، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده و پرسشنامه بهزیستی روانی ارزیابی شدند. داده های پژوهش حاضر را به کمک آزمون های آماری میانگین و تحلیل تشخیص (آنالیز تشخیصی) تحلیل گردیدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که افراد قطع نخاع در مولفه های تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده با هم تفاوت دارند، یعنی اینکه میزان تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده افراد قطع نخاع بالاتر از افراد عادی بود. و در مولفه بهزیستی روانی افراد قطع نخاع بالاتر از افراد عادی بودند ولی تفاوت از لحاظ آماری معنادار نبود. این بررسی نشان دهنده نقش موثر آرمان ها ، اهداف و انگیزه بالای افراد قطع نخاعی ناشی از جنگ، در ارتقای وضعیت روانشناختی آنها می باشد، این افراد به صورت داوطلبانه در جنگ حضور پیدا کرده و مشکلات و تبعات ناشی از جنگ را پذیرفته اند و به همین جهت می توان پیش بینی کرد که این افراد از تاب آوری و بهزیستی روانی بالاتری نسبت به افراد عادی برخوردار باشند. و همچنین در این بررسی نقش موثر حمایت اجتماعی در ارتقای وضعیت روانشناختی افراد قطع نخاعی نشان داده شد.
طیبه شاهمرادی فر محمدحسین عبداللهی
هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر آموزش نظم¬جویی هیجان در قضاوت اخلاقی با توجه به ظرفیت حافظه کاری بود. بدین منظور، 158 نفر (45 مرد و 113 زن) از دانشجویان دانشگاه خوارزمی در این مطالعه شرکت نمودند. تمام شرکت¬کنندگان با استفاده از شاخص حافظه کاری مورد ارزیابی قرار گرفتند و بر اساس نمرات انتهایی توزیع دو گروه با ظرفیت حافظه کاری بالا و پایین برای شرکت در جلسات آموزشی انتخاب شدند. هر گروه، 14 نفر (9 زن و 5 مرد)، به مدت ده جلسه تحت آموزش راهبردهای نظم¬جویی هیجان قرار گرفتند. قضاوت اخلاقی در پنج دسته مختلف (معماهای شخصی، شخصی¬آسان، شخصی¬دشوار، غیرشخصی و کنترل) که در سه مرحله (قبل از آموزش، در حین آموزش و بعد از آموزش) ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. نتایج نشان داد در پاسخ¬های سودگرایانه و زمان واکنش به معماهای قضاوت اخلاقی بین دو گروه با نمرات حافظه کاری پایین و بالا تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین یافته¬ها بیانگر این است که آموزش نظم¬جویی هیجان منجر به افزایش پاسخ¬های سودگرایانه در همه معماهای اخلاقی به جزء معمای کنترل شده است. افزون بر این موارد، آموزش نظم¬جویی هیجان در زمان واکنش به معماهای اخلاقی شخصی و نیز شخصی¬دشوارتأثیر داشته است. با توجه به یافته¬ها، به نظر می¬رسد آموزش نظم¬جویی هیجان در پاسخ¬دهی سودگرایانه و زمان واکنش به معماهای اخلاقی به¬ویژه معمای اخلاقی شخصی تاثیر داشته است. این می¬تواند به عنوان یک شاخص بیانگر این باشد که چطور آموزش نظم¬جویی هیجان می¬تواند پاسخ هیجانی را در طول قضاوت اخلاقی تحت تاثیر قرار دهد. و عدم تفاوت بین گروه¬ها را می¬توان نتیجه تفاوت فرهنگی محسوب کرد.
محمدصادق عطائی محمدحسین عبداللهی
درک راه¬های ارتباطی حالت¬های هیجانی، صفات شخصیتی وفرایندهای شناختی، یک موضوع مهم برای پژوهشگرانی است که به ارتباط بین عاطفه و شناخت علاقمند هستند. بر این اساس هدف این مطالعه بررسی تاثیر القای تجارب هیجانی بر عملکرد حافظه کاری با توجه به باورهای فراشناختی مثبت ومنفی افراد، در جامعه آماری دانشجویان دانشگاه خوارزمی بود. مواد و روش کار: در این پژوهش با استفاده از روش آزمایشی، آزمودنی ها در 4 گروه باورهای فراشناختی مثبت بالا، مثبت پایین ، منفی بالا و منفی پایین که با استفاده از پرسشنامه استاندارد فراشناخت ولز (1997)تعیین می گردند، به ترتیب ابتدا تحت عمل پیش ازمون از عملکرد حافظه کاری، سپس القای تجارب هیجانی مثبت و منفی توسط پخش فیلم و سرانجام پس آزمون بوسیله آزمون بررسی حافظه کاری قرار گرفتند که از تحلیل واریانس با اندازه¬گیری¬های مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته¬ها: درگروه دارای خصوصیات بالای باورهای فراشناختی مثبت، عملکرد حافظه کاری پس از القای هیجانی مثبت، به شکل معناداری افزایش یافت. درگروه دارای خصوصیات پایین باورهای فراشناختی مثبت، عملکرد حافظه کاری پس ازالقای هیجانی منفی نیز به شکل معناداری کاهش یافت. درگروه دارای خصوصیات بالای باورهای فراشناختی منفی، عملکرد حافظه کاری پس از القای هیجانی منفی، به صورت معناداری کاهش را نشان می دهد درگروه دارای خصوصیات پایین باورهای فراشناختی منفی نیز همانند گروه دارای خصوصیات پایین باورهای فراشناختی مثبت، عملکرد حافظه کاری پس از القای هیجانی منفی، کاهش معناداری را نشان می دهد. نتایج: براساس نتایج مطالعه، تجارب هیجانی گوناگون در افراد با سطوح متفاوت باورهای فراشناختی مثبت یا منفی، تاثیر مختلفی دارد. به گونه ای که عملکرد حافظه در افراد با باورهای فراشناختی مثبت، بیشتر تحت تاثیر تجارب هیجانی مثبت و در افراد با باورهای فراشناختی منفی وابسته به القای هیجانات منفی بودند.
سارا مرادی کلارده فریدون یاریاری
در این مطالعه به بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای قشر پیش پیشانی پشتی جانبی بر کاهش ولع سیگار و استرس پرداخته می شود. هدف این کار ایجاد پروتکلی ترکیبی و مدون برای اثر گذاری همزمان روش مداخله ای تحریکی ناحیه پیش پیشانی پشتی جانبی چپ در کاهش ولع مربوط به سیگار و استرس آزمودنی ها می باشد.