نام پژوهشگر: علی شجاعیان
محمد دلالی خسروآبادی مسعود صفایی پور
ساخت و سیمای کالبدی- فضایی شهر بازتابی از ساختار جمعیتی و بافت اجتماعی- اقتصادی ساکنان آن می باشد. در بافت های کهن شهری، یکی از فرایندهای اجتماعی، روند تغییرات و تحولات طبیعی ساخت اکولوژی اجتماعی ناشی از نوسانات جمعیتی(مهاجرت) می باشد. این مهاجرت ها، جغرافیای اجتماعی شهرها را دستخوش دگرگونی نموده و سبب جدایی گزینی اجتماعی و به تبع آن انگیزه مهاجرت ساکنان بافت را تشدید نموده و نهایتاً باعث تسریع روند فرسودگی کالبدی-فضایی بافت می گردد. روش تحقیق تحلیلی ـ توصیفی بوده و روش گردآوری اطلاعات، به صورت کتابخانه ای و برداشت های میدانی(پرسشنامه، مصاحبه و پیمایش) می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که به دلیل تغییر در ساختار جمعیتی در پی جریانات مهاجرتی، از یک طرف رابطه بین توده و فضا به هم خورده و فشار زیادی بر فضای بافت را موجب شده و از طرف دیگر منجر به تغییرات بنیادی در ساختار اجتماعی ـ فضایی جمعیت در بافت قدیم شده است. نتیجه حاصل از تحلیل حاکیست که جانشین شدن اقشاری با پایگاه اجتماعی-اقتصادی نازل به جای شهروندان متمکن و اصیل بافت قدیم، باعث بروز مشکلات و آسیب های اجتماعی و کالبدی-فضایی در بافت گردیده و نهایتاً باعث شده تا روند فرسودگی و پژمردگی بافت در یک چرخه بسته قرار گیرد. در نهایت با توجه به یافته-های پژوهش، راهکارهای اساسی ارائه گردید.
حسین عبادی ناهید سجادیان
چکیده: گسترش شهرنشینی و به دنبال آن مشکلات خاص زندگی شهری،بیش از پیش توجه به راهبرد ها و چاره های سودمند جهت بهینه-سازی مدیریت شهری و زندگی شهروندان را ضروری ساخته است. بنابرین برای رسیدن به مدیریت بهینه ی شهری نیاز به اطلاعات جامع و یکپارچه،دقیق و به هنگام است،در نتیجه دسترسی به این اطلاعات برای سیستم مدیریت کارآمد شهری لازم و ضروری می-باشد.بنابرین عدم دسترسی پذیری به این اطلاعات مورد نیاز در هنگام تصمیم سازی و تصمیم گیری باعث اختلال در مدیریت جامع شهری می شود. و با توجه به هزینه و زمان و نیروی زیاد لازم برای تولید داده های مکانی،به نظر می رسد ایجاد یک سیستم اطلاعات مکانی جامع و به اشترک گذاری این اطلاعات راهی مناسب برای کاهش این مشکلات و ایجاد همانگی بیشتر میان سازمان ها وگامی موثر در جهت مدیریت واحد شهری باشد. سامانه ی اطلاعات جغرافیایی مبتنی بر وب(web gis)به عنوان فن آوری انتشار و دسترسی به اطلاعات مکانی از طریق محیط های مبتنی بر وب می تواند با به اشتراک گذاری داده های مکانی میان سازمان ها، به برآوردن نیازهای این سازمان ها کمک کند. رساله ی حاضر ضمن طرح مبانی نظری مدیریت شهری در جهان و ایران،کاربرد web gis در مدیریت شهری با توجه به شرایط موجود را بررسی نموده و به دنبال پاسخ به این سوالات است که آیا برپایی web gis می تواند در جهت تحقق جامع نگری جغرافیایی در مدیریت شهری، کاهش ارتباطات رو در رو مردم با ادارات و در نتیجه صرفه جویی در وقت و هزینه که در نهایت به بهبود و کارایی بیشتر مدیریت شهری منجر خواهد شد،گام موثری بردارد؟برای درک ساده تر موضوع و همچنین ارتباط بین نظر و کاربرد، شهرستان بندر ماهشهر در زمینه ی استفاده از webgis در ارتقا مدیریت شهری این شهر، مورد مطالعه قرار گرفته است.پس از بررسی های انجام شده چنین استدلال می شود که با وجود محدودیت های پیش رو ،برپایی چنین سیستمی به بهبود کارکرد مدیریت شهری منجر خواهد شد. پژوهش حاضر مبتنی بر تحقیق از نوع بنیادی(نظری)-کاربردی می باشد که با انتخاب روش مناسب برای تحقیق،راه رسیدن به هدف را میسر می نماید.برای تجزیه و تحلیل داده ها از سخت افزارهایی همچون نقشه های کاغذی در مقیاس های مختلف،gps،اسکنر،چاپگر و ...و نرم افزارهایی مانند ،sql به منظور تحلیل آنالیز پایگاه اطلاعات webgis،نرم افزارهای open source،arcgis 9.3، excel، زبان برنامه نویسی java script به منظور کد نویسی با زبان ajax استفاده شده است و در پایان با توجه به یافته های پژوهش،راهبرد های مناسبی در راستای مدیریت شهری بهینه ارائه گردیده است.
ناهید خسروی علی موحد
ایران یکی از زلزله خیزترین کشورهای دنیا محسوب می شود و شهرهای آن در رابطه با این پدیده ی طبیعی آسیب های فراوان دیده اند. بررسی آمار لرزه های با بزرگی بیش از 5/6 ریشتر حاکی از آن است که در یکصد سال گذشته حدود چهل زمین لرزه در ایران رخ داده است. بنابراین باید توجه داشت که در کشور ما به طور متوسط هر 5/2 سال یک زمین لرزه ی شدید یا خیلی شدید رخ می دهد. اما آنچه از این پدیده ی طبیعی فاجعه می سازد عدم برنامه ریزی، بی توجهی، ضعف فناوری، مدیریت و عدم آمادگی جهت مقابله با عواقب آن است. بنابراین با شناخت اصول و شیوه های صحیح مقابله با بحران و تهیه و تدوین برنامه جامع بحران می توان در جهت حفظ آمادگی لازم و کاهش خسارت های مالی و تلفات جانی با مدیریت واحد بحران در مسیر توسعه پایدار حرکت نمود. شهر بروجرد به دلیل قرار گرفتن در نزدیکی چند گسل مهم، یکی از شهرهای زلزله خیز کشور می باشدکه زلزله 1/6 ریشتری در سال 1385، بزرگ ترین زلزله این شهر در دهه های اخیر بوده است. در شهر بروجرد محله 45 متری شهرداری به دلیل نزدیکی به مرکز شهر و وجود تنوع در بافت آن( ترکیبی از بافت قدیمی و جدید) به عنوان نمونه موردی جهت بررسی انتخاب گردید. هدف تحقیق بررسی زلزله و اثرات آن بر محله 45 متری شهرداری شهر بروجرد و مدیریت بحران پس از حادثه در این محله می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع کاربردی است که به صورت کتابخانه ای و بازدید میدانی انجام شده است. نتایج بررسی نمایانگر آسیب پذیری شدید ساختمان های محله 45 متری شهرداری هنگام وقوع زلزله می باشد. قدمت بالای برخی از ساختمان ها همراه با کیفیت ابنیه تخریبی، جنس نامرغوب مصالح، وجود جمعیت زیاد در این بناها و بافت ارگانیک و کوچه های تنگ و باریک باعث بالا رفتن تخریب و در نتیجه تلفات در پی وقوع زلزله خواهد شد. به طور کلی نتیجه بررسی نشانگر عدم مقاومت ساختمان های محله در برابر زلزله و لزوم مدیریت بحران کارا می باشد. واژگان کلیدی:زلزله- مدیریت بحران- بروجرد- برنامه ریزی مورد نیاز بحران
سلمان دهقانی محمد علی فیروزی
فضاهای سبز شهری به ویژه پارکها از جمله مراکز مهم خدماتی در شهر هستند که دسترسی با صرف زمان و هزینه کمتر به آنها در رسیدن به اهداف اساسی توسعه یعنی عدالت اجتماعی و توسعه عادلانه حائز اهمیت زیادی می باشد. در خدمات رسانی شهری تنها افزایش تعداد مراکز خدماتی، دلیل بر خدمات رسانی مناسب نبوده، بلکه آنچه حائز اهمیت است، توزیع بهینه این مراکز است. در این پژوهش چگونگی توزیع مکانی پارکها و سرانه آن برای هر نفر در شهر مُهر مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر ماهیت کاربردی آن و بر اساس منابع و داده های جمع آوری شده در پایگاه سیستمهای اطلاعات جغرافیایی و با کاربرد توابع و الگوریتم های موجود در مدل ahp انجام گرفته است. برای این منظور از معیارهای نزدیکی به مراکز آموزشی، مراکز مسکونی، مراکز مذهبی، معابر اصلی و فاصله از مراکز بهداشتی، مراکز تجاری، تاسیسات شهری، سد و پلیس و نیروی انتظامی استفاده شده است. سپس به منظور الگوسازی هر کدام از معیارها، بر اساس ارزش و اهمیت آنها در مکانیابی فضای سبز، وزن مناسبی اختصاص داده شده است. نتایج حاصل از تحلیل، سطوح مناسب برای انتخاب مکان بهینه فضای سبز(پارک) را براساس ارزش، اولویت بندی نموده و در نهایت بهترین مکان پیشنهادی با استفاده از expert choice بر روی نقشه نشان داده شده است. نتایج حاصله نشان می دهند که توزیع فعلی پارک ها در سطح محله های شهر مُهر مناسب نبوده است. همچنین نتایج حاکی از آن است که سطح و سرانه اختصاص یافته به کاربری فضای سبز(پارکها) در شهر مُهر با استانداردهای ارائه شده از سوی وزارت مسکن و شهرسازی مطابقت ندارد. همچنین میزان فضای سبز شهری(پارکها) با تراکم جمعیت محله های شهر مُهر مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه حاصله نشان داد که 60% پارکها با میزان تراکم جمعیت محله ها تناسب ندارند.
عاطفه احمدی دهرشید محمد علی فیروزی
: توجه به بافت های کهن و فرسوده شهری بعنوان بافت های مسئله دار، سابقه دیرینه نه فقط در ایران بلکه در جهان دارد. ساماندهی و بهبود این بافت ها که اغلب در مرکز و هسته تاریخی شهر قراردارند، بهترین روش برای دستیابی به توسعه پایدار شهری است. تعیین شاخص های شناسایی نوع فرسودگی بافت های فرسوده به منظور تشخیص مناطق اولویت دار توسعه، مستلزم نگاه کل نگرانه و سیستمی حاکم بر جغرافیا می باشد، این شاخص ها با آینده نگری در طبیعت شرایط حاکم بریک جمعیت و یا ناحیه را ارزیابی می کنند. در این راستا gis با توجه به توابع، الگوریتم های کاربردی و توانائی هایی که دارد، قادر است بعنوان ابزاری کارامد، مدیریت بافت های فرسوده را در راستای فائق آمدن به دغدغه های مذکور یاری رساند. تحقیق حاضر بر اساس روش توصیفی - تحلیلی و با تاکید بر جنبه کاربردی آن و با استفاده از داده های فراهم آمده در پایگاه سیستم اطلاعات جغرافیایی شهرداری سنندج انجام گرفته است. محله مورد مطالعه درتحقیق حاضر سرتپوله شهر سنندج می باشد، این محله به جهت دارا بودن فاکتور های شاخص فرسودگی انتخاب شده است. در راستای دستیابی به هر یک از الگوی های بهینه مدیریت بافت های فرسوده محله مورد مطالعه اعم از بهسازی، نوسازی، بازسازی و ... براساس شاخص های اصلی شناسایی نوع فرسودگی بافت های فرسوده شهری لایه های متعدد اطلاعاتی نظیر نقشه قیمت، نقشه قدمت ابنیه، نقشه دسترسی ها، نقشه تعداد طبقات، نقشه شیب معابر محله، نقشه کاربری ها، نقشه مساحت قطعات بافت محله، نقشه پوشش معابر، نقشه نوع مصالح بافت و... تولید گردیدند. نتایج پژوهش در بررسی دو روش فازی اعمال شده (wlc & owa) نشان می دهد که روش wlc علیرغم سادگی آن، دارای معایبی می باشد، ازجمله اینکه این روش با پیش برآورد همراه است در حالی که الگوریتم owa با استفاده از وزن های درجه ایی این قدرت را به تصمیم گیر می دهد که عوامل مهمتری را که از نظر او شناسایی نوع ومیزان فرسودگی بافت های فرسوده محله مورد مطالعه را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهند با همان اهمیت در مسئله قرار دهد. از این جهت، نتیجه حاصل از روش owa نسبت به روش دیگر، در شناسایی نوع ومیزان فرسودگی بافت های فرسوده برای ارائه راهکارهای بهینه مداخله (بهسازی، نوسازی، بازسازی و ... ) از کارایی و دقت بیشتری برخوردار است.
حسین کرملاچعب ناهید سجادیان
در تقسیم بندی کلی علل بوجود آمدن جرائم اجتماعی، از دو دسته عوامل درونی (فردی) و بیرونی (محیطی) نشأت می گیرد. عوامل محیطی تشکیل شده از فضاهای طبیعی و انسانی است که هر دوی آنها تحت مباحث علم جغرافیا موضوعیت دارند امروزه با پیشرفتهایی که در علم جغرافیا به انجام رسیده است و نظریه های کاربردی که در باب ایجاد رابطه سالم و پایدار میان انسان و محیط مطرح گردیده است می توان نقش فعال و سازنده ای برای حل معضل جرم و جنایت در شهرهای جهان که به یکی از معضلات اصلی جامعه بشری تبدیل شده، با توجه به پتانسیل بالای نظری این علم، قائل شد در این تحقیق با مطرح کردن سه پرسش اصلی و بنیادین در علم جغرافیا( کجایی، چگونگی و چرایی) به بررسی جغرافیای جرم با تأکید بر جرائم خشن در شهر اهواز پرداخته شده است. ابتدا با تعریف برخی از شاخص ها به شناسایی مکانهایی با بالاترین پتانسیل وقوع جرائم خشن پرداخته شد سپس با مقایسه این مکانها با داده های رسمی و اطلاعات مراجع امنیتی، میزان به فعلیت رسیدن این پتانسیلها و تشکیل کانونهای جرائم خشن در شهر اهواز مورد بررسی قرار گرفت. چگونگی و چرایی تشکیل این کانونها از اصلی ترین مراحل این پژوهش است جرائم خشن در اهواز، مرکز سیاسی- اداری استان نفت خیز خوزستان، با تنوع قومیتی بالا، مسئله اصلی تحقیق است. اطلاعات تکمیلی در این رابطه در شش فصل به انجام رسیده است. فصل اول به بررسی کلیات تحقیق، هدف و اهمیت و نیز روش و فرضیه های تحقیق اختصاص یافته است. فصل دوم به مبانی نظری مربوط به تحقیق و فرضیه های آن پرداخته است. فصل سوم به بررسی شرائط طبیعی و انسانی استان خوزستان و شهرستان اهواز به عنوان عاملی بستر ساز برای ایجاد جغرافیای جرم در اهواز پرداخته است . در فصل چهارم و پنجم به تجزیه و تحلیل داده ها و و اطلاعات گردآوری شده پرداخته شد. در نهایت نیز فصل ششم اختصاص به آزمون فرضیه ها، سئوالها، نتیجه گیری و راهکارها اختصاص داده شد.
صفیه دامن باغ مرتضی نعمتی
کیفیت زندگی شهری به عنوان زندگی راحت، دسترسی به نیازهای اساسی و قابلیت زندگی در یک محیط شهری تلقی می شود. شهر اهواز به عنوان هفتمین کلانشهر کشور با معضلات و مشکلاتی در رابطه با کیفیت زندگی روبروست. پژوهش حاضر با هدف تحلیل شاخص های منتخب کیفیت زندگی در شهر اهواز و به صورت موردی در سطح محلات کیانپارس، گلستان و عامری صورت گرفته است. این پژوهش از نوع نظری- کاربردی و از لحاظ روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی می باشد. داده ها و اطلاعات مورد نیاز برای انجام این پژوهش به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی جمع آوری گردید. در این پژوهش، از آثار کتابخانه ای، آمارنامه ها و... در رابطه با شهر اهواز در بخش تحلیل های کیفی پژوهش استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، شامل شهروندان شهر اهواز می باشد که شهروندان سه محله کیانپارس، گلستان و عامری به صورت موردی مطالعه گردیدند. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران، 340 نفر بوده است. تعداد پرسشنامه ها نیز متناسب با حجم جمعیت محلات مورد مطالعه توزیع گردید. در ادامه نیز با استفاده از نرم افزارهای spss و excel، داده ها و اطلاعات، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش در دو سطح کیفی و کمی حاصل شد. یافته های کیفی در حیطه چگونگی و چرایی تحقیق نشان می دهد، رشد سریع شهر اهواز عامل مهمی در عقب ماندن برنامه ریزان در توسعه کیفی به تناسب توسعه کمی آن بوده است. در واقع پیدایش و گسترش حجم بالای مناطق حاشیه نشین(حدود40 درصد وسعت شهر)، نابرابری و عدم تعادل در تخصیص سرانه های شهری و گسترش مشکلات زیست محیطی از مهم ترین پیامدهای رشد سریع شهرنشینی در کیفیت زندگی شهر اهواز بوده است. بر اساس بخش دیگری از یافته های کمی و کیفی در تعیین کجایی تحقیق، از لحاظ رضایتمندی و سطح کیفیت زندگی بین محلات مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود دارد. در مجموع از نظر شاخص های منتخب اشتغال، درآمد، حمل و نقل، مسکن، آموزش، بهداشت و سلامت، امنیت، اوقات فراغت، وابستگی و تعلق به محله و ict، محله کیانپارس با بالاترین سطح کیفیت زندگی به عنوان محله برتر، محله گلستان به عنوان محله متوسط و محله عامری نیز به عنوان محله دارای پایین ترین سطح رضایتمندی و کیفیت زندگی مشخص شدند. علاوه بر این شاخص ictنیز دارای رابطه مثبت و معنادار با سطح کیفیت زندگی در محلات مورد مطالعه می باشد. بر اساس نتایج تحقیق و دیدگاه سیستمی و رویکرد جغرافیایی، در بررسی فرایند کجایی، چگونگی و چرایی موضوع، می توان گفت شهر نشینی سریع و لجام گسیخته در این شهر، بسیاری از فرصت ها را برای ارتقاء کیفیت زندگی به شدت محدود و در محیط های مختلف شهری ناموزون و نامتعادل نموده است. در نهایت با توجه به یافته ها و نتایج تحقیق، راهکارهای مناسب نیز در سطوح مختلف ارائه گردیده است.
عبدالرحیم کاوندی مرتضی نعمتی
گردشگری یک فعالیت منبع پایه است و به جاذبه ها و خدمات وابسته است، اما در عین حال توسعه موفقیت آمیز آن مستلزم میهمان نوازی و استقبال از طرف جامعه میزبان نیز می باشد. به طوری که بدرفتاری، بی علاقگی و سوءظن جامعه محلی، نهایتاً به گردشگران منتقل خواهد شد و احتمالاً عدم تمایل گردشگران به بازدید مجدد از مقصدهای مذکور، را در پی خواهد داشت. بدین سان درک واکنش جامعه محلی و عواملی که برروی این طرز تفکر تأثیر می گذارند، به منظور دستیابی به حمایت مطلوب جامعه میزبان از توسعه گردشگری امری ضروری به شمار می آید . گرایش و حمایت ساکنین یکی از مولفه های کلیدی در رویکرد توسعه گردشگری محسوب می شود. شوش یکی از شهرهای جاذب گردشگری است چگونگی مطلوبیت حضور گردشگران در دید جامعه میزبان مسئله اصلی این پژوهش است. هدف این تحقیق، به بررسی مطلوبیت گردشگری بر اساس نظریه داکسی در شهرشوش می پردازد.. این تحقیق به لحاظ روش از نوع نظری – کاربردی است روش تحقیق توصیفی –تحلیلی واز نظر بنیادین در حیطه جغرافیای رفتاری است . جامعه آماری به سه گروه خانوارهای ساکن معمولی، فعالان بخش تجاری و خدماتی و شاغلان بخش عمومی تقسیم و از روش نمونه گیری طبقه ای با حجم نمونه 400 نفر (روش کوکران) استفاده شد. به منظور تحلیل متغیرهای مورد مطالعه ، با استفاده از نرم افزار spss و روش های آماری همبستگی و آزمون های آماری ناپارامتریک استفاده شده است . مختصری از نتایج تحقیق نشان می دهد ماهیت نگرش و گرایش ساکنان محدوده مورد مطالعه نسبت به گروههای گردشگری با یکدیگر تفاوت معنی داری دارند به طوریکه نظرجامعه میزبان نسبت به گروه های مختلف گردشگر و گروههای متفاوت اقتصادی اجتماعی تفاوت معنی داری دارند. جامعه میزبان از حضور گروههای متفاوت گردشگربا توجه به شاخص های داکسی ،نظرات متفاوتی دارند.بر اساس شاخص رنجش داکسی جامعه میزبان در مرحله رضایت قرار دارد.با توجه به نتایج تحقیق راهکارهایی ارائه گردید.
غلامحسین حمیدی محمد علی فیروزی
گسترش بی رویه شهرها و در نتیجه افزایش بی رویه جمعیت شهری به ویژه در سال هایاخیر موجب افزایش بیش ازپیش مصرف و در نتیجه افزایش تولید انواع پسماند در مناطق شهری گردیده است. مشکل دفن مواد زائدهمواره از سال های دور گریبانگیر بشر بوده است و شاید ساده ترین و ممکن ترین راهی که در ابتدا به نظر رسید تلنبار نمودن زباله در زمین های خارج از محدوده شهری و سپس سوزاندن آن به منظور جلوگیری از آلودگی بوده است و مسائل و مشکلات ناشی از دفن زباله ها در مکان های مذکور سبب شد تا در برخی از کشورهای جهان زباله دان های روباز جای خود را به محل دفن بهداشتی بدهند به همین دلیل موضوع دفن مواد زائد یکی از بحث های مهم در زمینه مهندسی محیط زیست است. در زمینه مکان یابی پسماند لازم است مطالعات وسیعی برای طراحی و مکان یابی محل دفن پسماند، با توجه به فاکتورهای موثر در این زمینه انجام گیرد. انتخاب فاکتورهای متعدد و در نتیجه تصمیم گیری، تصمیم گیران را ناخودآگاه به سمت استفاده از سیستمی سوق می دهد که علاوه بر دقت بالا از نظر سرعت عمل و سهولت انجام عملیات نیز در حد بالایی قرار داشته باشد. این تحقیق از نوع کاربری و روش آن توصیفی-تحلیلی می باشد. و هدف آن انتخاب محلی مناسب که در آن 1- خطر برای سلامت عموم مردم در محل دفن به حداقل رسانده شود. 2- محل مورد نظر حداقل تأثیرات زیست محیطی را داشته باشد. 3- محل مورد نظر حداقل هزینه و بالاترین سطح خدمات را برای کاربران تسهیلات و تجهیزات فراهم کند متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش عبارت از شیب، لندفرم، لیتولوژی، گسل، آب های سطحی، آب های زیرسطحی، عمق سطح ایستابی، مناطق متأثر از باد، مناطق تحت حفاظت، شهر و جهات توسعه آن، فرودگاه، خطوط انتقال نیرو، زمین های زراعی و حساس از نظر زیست محیطی و در نهایت نقشه کاربری اراضی می باشند. نتایج نهایی حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی؛ چهار سایت که دارای بیشترین امتیاز وزنی بودند به عنوان سایتهای بهینه جهت دفن پسماند انتتخاب شدند.
طاهره قنواتی مرتضی نعمتی
نابرابری اجتماعی به تفاوت¬های موجود بین اقشار گوناگون در دسترسی به منابع مورد تقاضا در جامعه اشاره دارد. جمعیت شهر اهواز طی یک دوره 55 ساله (از سال 1335 تا 1390) 86/8 برابر شده است که حدود 37 درصد از این جمعیت را ساکنان محله¬های حاشیه نشین تشکیل می دهند. مسأله این است که همراه با روند سریع گسترش شهری و سیر مهاجرت و تعدد و گوناگونی گروه های اجتماعی وارد شده به شهر اهواز زمینه¬ای در جهت نابرابری در آن فراهم گردیده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل جغرافیایی نابرابری ها به مطالعه تطبیقی شهرک نفت، گلستان و حصیرآباد پرداخت. این پژوهش از نظر ماهیت کاربردی – نظری و از لحاظ روش، توصیفی – تحلیلی است. جهت گردآوری داده ها و اطلاعات از دو روش میدانی و کتابخانه ای استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش سرپرستان خانوار ساکن در شهرک نفت، گلستان و حصیرآباد بود و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 373 برآورد گردید (برای بالا بردن دقت400 پرسش¬نامه بین سه محله توزیع شد) پرسشنامه ها با توجه به جمعیت هر محله به طور تصادفی بین ساکنان سه محله مورد بررسی توزیع شد. تجزیه و تحلیل های کمی از طریق نرم افزارهای spss و excel، و تحلیل های کمی– کیفی از طریق نرم افزار gis انجام گرفت. با توجه به موضوع پژوهش، تحلیل در سطوح کجایی، چگونگی و چرایی مطرح و بخشی از نتایج در قالب جدول، نمودار و نقشه ارائه شد. یافته¬های کمی پژوهش نشان می دهد که بین محله¬های مورد بررسی از نظر شاخص¬های پایگاه اجتماعی–اقتصادی، شیوه زندگی، حقوق اجتماعی و فرصت ها و مزایای اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج نشان می دهد در هر چهار شاخص شهرک نفت، گلستان و حصیرآباد به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار دارد. همچنین نتایج کمی حاکی از ارتباط بین نابرابری اجتماعی و فضایی در شهر اهواز می باشد. نتایج تحلیل¬های کمی– کیفی پژوهش نشان دهنده تفاوت بین محله¬های مختلف از نظر برخورداری از امکانات و خدمات می باشد. به طوری که شهرک نفت، گلستان و حصیرآباد به ترتیب بهترین دسترسی را نسبت به شاخص های مورد بررسی دارا بوده اند. براساس بررسی های کیفی پژوهش می توان گفت ریشه های اصلی نابرابری های موجود در شهر اهواز را می توان با توجه به نظریه سیستمی و جغرافیای کل نگر در ارتباط با ساختارها و سازوکارهای کلان حاکم بر سطوح مختلف جغرافیایی، عملکرد سیستم سرمایه داری و سیستم¬های موجود در کشورهای درحال توسعه نفت خیز از جمله ایران، سیاست جدایی گزینی نفتی، تمرکزگرایی در ایران و شهر اهواز و سیاست گذاری ها در سطح خرد جستجو کرد در پایان با توجه به دیدگاه های ارائه شده و نتایج حاصله، به منظور بهبود وضعیت و توزیع متناسب منابع و خدمات در سطوح مختلف پیشنهادهایی ارائه گردید.
سهیلا نظری مسعود صفایی پور
پژوهش حاضر با روش شناسی " توصیفی – تحلیلی" با هدف تحلیل روند توسعه یافتگی شهرستان های استان خوزستان در بازه ی زمانی 1385 تا 1390 و بررسی نابرابری های فضایی توسعه در این مناطق به انجام رسیده است. اهمیت تحقیق حاضر در این است که با شناخت دقیق ابعاد و زوایای گوناگون وضعیت موجود و شناسایی نواحی عقب مانده و محروم در استان خوزستان، توجه برنامه ریزان و طراحان توسعه را به اتخاذ سیاست ها و راهبردهایی برای کاهش نابرابری های ناحیه ای معطوف کند.در همین راستا، این پژوهش با به کارگیری تکنیک های آماری ضریب نابرابری، مدل ضریب ویژگی و حل اختلاف طبقه ای و مدل topsis، سطح توسعه یافتگی شهرستان های را با 4 شاخص اصلی و 40 زیرشاخص مورد بررسی قرار داده است. بر اساس نتایج مدل ضریب ویژگی درسال 1385 شهرستان اهواز در شاخص های اقتصادی و زیربنایی و شهرستان بهبهان در شاخص های آموزشی و بهداشتی – درمانی در رتبه نخست قرار دارد. نتایج حاصل از مدل topsis نیز مانند نتایج مدل ضریب ویژگی و حل اختلاف طبقه ای شهرستان اهواز را در شاخص اقتصادی و شهرستان بهبهان در شاخص های آموزشی و بهداشتی – درمانی در رتبه نخست و با اختلاف از مدل ضریب ویژگی و حل اختلاف طبقه ای شهرستان دشت آزادگان را در شاخص زیربنایی در رتبه نخست قرار دارد. در سال 1390 بر اساس نتایج مدل ضریب ویژگی شهرستان اهواز در شاخص اقتصادی، شهرستان هفتگل در شاخص زیربنایی، شهرستان بهبهان به مانند سال 85 در شاخص-های آموزشی و بهداشتی – درمانی در رتبه نخست قرار دارد که در تطابق با مدل topsis شهرستان اهواز در شاخص های اقتصادی و آموزشی و با اختلاف ناچیزی از مدل ضریب ویژگی شهرستان هندیجان در شاخص زیربنایی، و شهرستان رامشیر در شاخص آموزشی در رتبه نخست قرار دارد. یافته های بدست آمده در شاخص های تلفیقی نشان می دهد که اختلاف فاحشی بین شهرستان اهواز به عنوان مرکز استان با دیگر شهرستان های استان از لحاظ برخورداری از شاخص های منتخب وجود دارد. نتایج حاصل از محاسبه ضریب تغییرات جهت تحلیل پراکنش شاخص های منتخب نیز نشان می دهد که شاخص اقتصادی با میزان 101.77 در سال 85 و با میزان 105.29 در سال 90 دارای پراکنش نابرابری بین شهرستان های استان است.
فاطمه قاسمی مرتضی نعمتی
مسأله امنیت روانی زنان با توجه به رواج سبک و شیوه¬ی زندگی مدرن و تبعات ناشی از آن به ویژه در محیط کلانشهرها موضوع بسیار مهمی است. امروزه زنان نیمی از جمعیّت جامعه شهری را تشکیل می¬دهند و از نظر احساس امنیت در فضاهای شهری، زنان از آسیب پذیر¬ترین گروه¬های اجتماعی بشمار می¬روند. در شهر اهواز نیز با توجه به کلانشهر بودن آن و ویژگی-های کلانشهری که دارد مسأله امنیت روانی زنان در محیط شهری در بحث جغرافیای سلامت و حقوق شهروندی به عنوان مسأله¬ای جدی مطرح است که در این تحقیق در قالب سه محله(کیانپارس، امانیه و حصیرآباد) محور پژوهش واقع شده است. این پژوهش از لحاظ هدف¬گذاری کاربردی و روش تحقیق بکار رفته در آن از نوع توصیفی– تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات و داده¬های مورد نیاز نیز ترکیبی از روش¬های اسنادی و میدانی می¬باشد. در نگارش مبانی نظری از روش کتابخانه¬ای، برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه¬ها که در واقع منعکس¬کننده نظر ساکنین محلات مورد مطالعه می¬باشند، از روش پیمایشی و میدانی و برای مقایسه محلّات، نتیجه¬گیری از اطّلاعات گردآوری شده و ارائه راه حل از روش تطبیقی استفاده شده است. همچنین ابزار مورد استفاده در تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی در محیط excel و استفاده از نرم افزار spss در محیط ویندوز می¬باشد. در نهایت به منظور تهیه نقشه¬های مورد نیاز محدوده¬ها از نرم افزار gis استفاده شده¬است. جامعه آماری این پژوهش زنان ساکن در سه محله کیانپارس، امانیه و حصیرآباد می¬باشد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 372 برآورد شد که با توجه به جمعیت هر محله به¬طور تصادفی بین ساکنان توزیع گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می¬دهد که بین زنان و مردان در استفاده از محیط¬های شهری شکاف جنسیتی وجود دارد که این امر نشان دهنده امکان استفاده بیشتر مردان از محیط¬های مختلف شهری و در نتیجه احساس امنیت روانی بیشتر آنها می¬باشد. همچنین یافته¬ها نشان می¬دهد که در زمینه شاخص محیط رفتاری، محیط کالبدی و محیط رفاهی محله کیانپارس در رتبه اول، امانیه در رتبه دوم و حصیرآباد در رتبه سوم قرار دارد. در شاخص محیط فراغتی امانیه در رتبه اول، کیانپارس در رتبه دوم و حصیرآباد در رتبه سوم قرار دارد. ارزیابی شاخص محیط اقتصادی نیز بیانگر برتری محله کیانپارس در این محیط نسبت به دو محله دیگر است. در این زمینه حصیرآباد در رتبه دوم و امانیه در رتبه سوم قرار دارد. تنها در زمینه شاخص اجتماعی محله حصیرآباد در رتبه اول قرار دارد. و محله امانیه و کیانپارس نیز به ترتیب در رتبه دو و سه قرار گرفته¬اند. بر اساس نتایج کلی بدست آمده، زنان ساکن در محله کیانپارس از میزان امنیت روانی بالایی برخوردارند و در رتبه اول قرار گرفته¬اند. محله امانیه در رتبه دوم و محله حصیرآباد به عنوان محله حاشیه نشین نیز در رتبه سوم قرار گرفته¬¬است. در پایان نیز با توجه به نتایج راهکارهایی در حیطه محیط¬های شهری مورد بررسی این پژوهش ارائه شده است.
رضا نظرپور دزکی مصطفی محمدی ده چشمه
گسترش شهرنشینی در دوران معاصر و پیدایش کلان شهرها به عنوان مکان های تجمع انبوه مردم و انباشت متراکم سرمایه ها و دارایی ها از طرفی و در معرض مخاطرات بالقوه ی طبیعی و مصنوع(انسان ساز) بودن اکثر آن ها از طرف دیگر، در سال های اخیر توجهات بسیاری از برنامه ریزان، دولت ها و ملت ها را به موضوع آسیب پذیری و مدیریت آن جلب نموده است. ارزیابی و تحلیل چگونگی توزیع فضایی آسیب پذیری مناطق مختلف شهری در برابر خطرات انسانی و طبیعی بالقوه، یکی از راهکارهای بسیار مهمی است که می¬تواند در مدیریت آسیب پذیری و تأمین امنیت بهین? شهرها موثر باشد. بعد فضایی این مساله را می توان در ارزیابی آسیب پذیری کاربری های ویژه از منظر پدافند غیر عامل دانست. به ویژه کاربری هایی که در کاهش آسیب پذیری جمعیت نقش اساسی ایفا می کند که از جمله آن ها می توان به کاربری های بهداشتی و درمانی به طور اعم و بیمارستان ها به طور اخص اشاره کرد. با این حال شهر اهواز با جمعیت بیش از یک میلیون نفری یکی از یکی از کلان شهرهای بزرگ کشور می باشد که با توجه به موقعیت مرزی و ویژگی های اقتصادی، سیاسی و ارتباطی آن در استان و کشور، آسیب پذیری این شهر را در زمان بحران افزایش خواهد داد. از این رو یکی از کاربری¬هایی که در کاهش آثار بحران و افزایش تاب آوری شهر نقش مهمی ایفا می کند، بیمارستان ها می باشند. با این حال هدف تحقیق حاضر سنجش میزان آسیب پذیری بیمارستان های شهر اهواز از منظر پدافند غیرعامل می باشد که برای بررسی این موضوع سه فرضیه ؛ عدم رعایت رسد اصول مکانی پدافند غیر عامل در بیمارستان های مناطق، عدم تناسب توزیع آن ها در بین مناطق و وجود تفاوت در آسیب پذیری سازه ای بیمارستان های مناطق مطرح شد. روش این تحقیق براساس هدف؛ نظری-کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش؛ توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات؛ کتابخانه¬، پرسشنامه و اینترنت بوده و جهت تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای (excel، arc gis وgoogle earth) استفاده شده است. مدل به کار رفته نیز تحلیل سلسله مراتب فازی(fahp) با نظر خواهی از سه نفر از متخصصین امر بوده است. در این تحقیق بیمارستان های شهر اهواز از لحاظ؛ اصول مکانی، توزیع فضایی و ویژگی های سازه ای مورد بررسی قرار گرفته و نتایج حاکی از آن می باشد که؛ اصول مکانی(همجواری) پدافند غیرعامل در بیمارستان های شهر اهواز رعایت شده اما میزان آن کم می باشد که مقدار آن برای بیمارستان های شهر اهواز به طور متوسط 29 درصد بوده است. تناسب در توزیع فضایی بیمارستان های شهر در مناطق مختلف شهر اهواز، بسیار متفاوت می باشد به گونه ای که منطقه دو شهر اهواز 3 بیمارستان مازاد داشته در حالی که منطقه هشت فاقد بیمارستان می باشد از نظر پوشش جمعیت نیز منطقه یک 92 درصد و منطقه هشت تنها 37 درصد از جمعیت خود را تحت پوشش قرار داده اند. از لحاظ سازه ای در بین بیمارستان های مناطق تفاوت چندانی وجود ندارد. به گونه ای که بیمارستان های تمام مناطق در طیف آسیب پذیری کم قرار گرفته و بیمارستان های شهر اهواز نیز با میانگین 0.269 میزان آسیب پذیری کم را به خود اختصاص داده است. پیشنهاد می شود که توزیع بیمارستان ها در مناطق مختلف شهر اهواز از جمله منطقه هشت به علت فقدان بیمارستان و منطقه هفت به خاطر کمبود 2 بیمارستان توجه شود، پناهگاه های زیر زمینی در محوطه بیمارستان ها جهت اسکان جمعیت و مداوای آن ها از قبل پیش بینی شود.
سعید حیدری نیا مصطفی محمدی ده چشمه
پدافند غیرعامل از جمله موضوعاتی است که در سال¬های اخیر در طرح¬ها و برنامه¬های شهری مورد توجه قرار گرفته است. تاکید بر این عامل هزینه¬های شهر را به هنگام وقوع بحران بسیار کاهش می¬دهد و زندگی ایمن تر و مطلوب¬تری را برای شهروندان پدید می¬آورد. امروزه با کشاندن جنگ به داخل شهرها و شهری کردن فضای نبرد بخصوص در شهرهای بزرگ و کلانشهرها، توجه به امر پدافند غیرعامل به عنوان یک راه حل جهت کاهش آسیب ها و افزایش توان ها ضروری است. اهواز شهری است که به علت موقعیت استراتژیک و استقرار مراکز مدیریتی و فرماندهی در آن از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف این پژوهش، سنجش الزامات مکانی کاربری های حیاتی و حساس از منطر پدافند غیرعامل جهت بالا بردن امنیت ساکنین شهر، ایمنی کاربری ها و کاهش خطر پذیری و آسیب پذیری در سطح شهر می باشد. در این راستا کاربری های حیاتی و حساس کلانشهر اهوازاز نظر اصول همجواری و پراکندگی و سازگاری مورد بررسی قرار گرفته اند. نوع پژوهش حاضر، کاربردی- توسعه¬ای می باشد، جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل¬های تصمیم¬گیری چند معیاره ahp و سپس در محیط arc gis این اطلاعات فازی شده و از آن بهره گرفته شده است.
فاطمه پیری مسعود صفایی پور
چکیده با تاکید بر مسائل زنان شاید بتوان گفت شهرها آینه تمام نمای تبعیض علیه زنان به شمار می روند. شهر به عنوان یکی از پیچیده ترین زیستگاههای انسانی که در آن گسترده ای از روابط شهروندان با محیط شکل می گیرد، ناگزیر به پاسخگویی نیازهای مادی و معنوی شهرنشینان است، به گونه ای که علاوه بر تأمین نیازهای مادی باید بتواند هر چه بیشتر نیازهای اجتماعی آنان و از جمله امنیت که از ضروری ترین نیازهای انسان است را نیز برآورده سازد. در این میان فضاهای سبز شهری به ویژه پارکهای شهری از جمله مولفه هایی هستند که نابهنجاری های اجتماعی در بستر آنها به وقوع می پیوندند. توجه به نیازهای زنان در برنامه ریزی و طراحی فضاهای شهری به معنای به رسمیت شناختن و دعوت آنان به حضور در این فضاها و نهایتأ اجتماع است که می تواند بستری برای تامین و امکان مشارکت برابر همه گروههای اجتماعی و استفاده مناسب از توان آنها تلقی گردد. هدف این پژوهش بررسی امنیت زنان در پارکهای شهر ایلام با تاکید بر برخی از شاخص های محیطی(کالبدی) و اجتماعی است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است، داده های مورد نیاز از طریق منابع اسنادی و میدانی گردآوری و با استفاده از نرم افزارهای excel ,spss و gis و با بکارگیری آزمون های پیرسون و روش رگرسیون چندگانه توأم انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه تمامی شهروندان(زنان) شهر ایلام بوده که در این میان350 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه می باشد؛ که پس از سنجش اعتبار و پایایی آن به مرحله اجرا درآمده است. شش پارک کوثر، کودک، ملت، معلم، رزمندگان و چغاسبز در مقیاس عملکرد شهری به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین رضایتمندی از خدمات پارکها، نهادهای کنترل و نظارت و ویژگیهای کالبدی داخل پارک و کاربریهای اطراف پارک با احساس امنیت زنان رابطه معنی داری وجود دارد و در نهایت در رابطه با نتایج پژوهش نیز راهکارهایی ارائه گردیده است.
لیلا کشتکار ناهید سجادیان
چکیده امروزه در تمامی شهرهای جهان، به ویژه کلان¬شهرها، افزایش نرخ جرم و جنایت نگران کننده است و به یکی از دغدغه¬های مهم شهروندان و مدیران شهری تبدیل شده است. به نظر می¬رسد در قرن حاضر محیط¬های نامطلوب شهری مشکلات بسیاری را برای امنیت شهروندان ایجاد نموده و در رشد آسیب¬های اجتماعی و جرایم شهری موثر بوده¬ است. از جمله کلان¬شهرهایی که با این بحران مواجه است، شهر اهواز می¬باشد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف واکاوی شاخص¬های محیطی-کالبدی موثر در وقوع جرم انجام شده است. با توجه به هدف پژوهش، ابتدا به تحلیل فضایی موقعیت کلانتری¬های شهر اهواز و بررسی الگوی توزیع جرم در این شهر پرداخته و سپس مقایسه تطبیقی دو محدوده کلانتری (امانیه و کمپلو) از نظر شاخص¬های محیطی-کالبدی موثر در وقوع جرم انجام شده است. با توجه به موضوع پژوهش، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و در واکاوی از روش تطبیقی استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده¬ها از تحلیل¬های آماری و گرافیکی در محیط gis و spss استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان ¬داد، حوزه خدماتی کلانتری¬ها در بخش مرکزی شهر با یکدیگر همپوشانی بسیاری دارند و در مناطق حاشیه¬ای شهر نظارت کلانتری¬ها بسیار کمرنگ¬تر است. با توجه به الگوی توزیع جرایم سرقت در این شهر میزان جرایم در نقاط حاشیه نشین بسیار چشم گیرتر از مناطق مرکزی شهر می¬باشد. همچنین نتایج مقایسه تطبیقی دو محدوده از نظر شاخص¬های محیطی-کالبدی نیز نشان می¬دهد، دو محدوده کلانتری از نظر شاخص¬های محیطی-کالبدی تفاوت زیادی دارند. به طوری که به نظر می¬رسد عدم اجرای صحیح اصول و ضوابط برنامه¬ریزی شهری در محدوده کلانتری منطقه کمپلو (15) در شکل¬گیری الگوهای مکانی بزهکاری این محدوده تاثیر داشته و باعث تفاوت در میزان جرایم دو محدوده شده است. در نهایت بر اساس یافته¬های پژوهش پیشنهادهایی جهت کنترل ناهنجاری های کالبدی و کاهش نرخ بزهکاری در محدوده¬های مورد مطالعه ارائه گردید.
فاطمه رزمگیر ناهید سجادیان
مقایسه و ارزیابی از گزینه¬های موجود نشان می¬دهد که فرآیند انتخاب به صورتی ادراکی تحت تأثیر مجموعه¬های انتخاب مقاصد است. استنباط گردشگر از وجهه یک مقصد گردشگری به عنوان ادراک و برداشت او از آن محل تعریف می¬شود. اصولا با شناخت الگوی رفتاری، می¬توان بازار گردشگری را رونق بخشید و گردشگران احتمالی را جذب مقاصد مورد نظر نمود. از سوئی با بازاریابی مشتری محور، نیازها و خواسته¬های گردشگران بهتر شناخته می¬شوند و بازاریان برای جذب گردشگران آگاهانه برنامه-ریزی می¬کنند و لذا سطح رضایت¬مندی گردشگران افزایش می¬یابد. با افزایش سطح رضایت¬مندی، تکرار سفر افزایش می¬یابد و تقاضا در سطح مطلوبی حفظ شده و گردشگران به طور مستقیم در برنامه¬ریزی گردشگری نقش دارند. هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل ادراکی موثر در تقاضای گردشگری درون شهری شهر کرمانشاه می¬¬باشد. در این تحقیق تقاضای گردشگری در حوزه های اجتماعی، اقتصادی و فضای که تاثیر در تقاضای گردشگری درون شهری دارند مورد بررسی قرار گرفته است. معیارهای بکار رفته در پژوهش شامل ادراک ازدحام شده، تصویر ذهنی، رضایت، تبلیغات، انگیزش، امنیت، زیرساخت¬ها، دسترسی، اقتصاد و جاذبه¬ها می¬باشد. جامعه آماری تحقیق کل ساکنان شهر کرمانشاه در مناطق شش¬گانه می¬باشد. حجم نمونه مورد بررسی با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر تعیین گردید. روش نمونه¬گیری متناسب با حجم سطح مناطق به طور طبقه¬ای می¬باشد. روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی است که جهت دستیابی به داده¬های لازم از روش پیمایشی با استفاده از پرسشنامه استفاده گردید. همچنین برای گردآوری ادبیات و مبانی نظری از تحقیقات اسنادی و کتابخانه¬ای بهره گرفته شد.و از نرم افزارهای کاربردی spss برای تجزیه و تحلیل داده¬های بدست آمده از تحقیقات میدانی و نرم افزار gis برای نقشه¬های خروجی هم چنین از نرم افزارexcel برای ترسیم نمودار استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می¬دهد معیارهای به کار رفته در پژوهش در تقاضای گردشگری درون شهری در شهر کرمانشاه تاثیر داشته است. همچنین آزمون فرضیات نشان داد ک بین عوامل فضایی، اقتصادی و اجتماعی و تقاضای گردشگری درون شهری رابطه مثبت و معنی¬داری برقرار است. در ادامه از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی برای سنجش اهمیت شاخص¬ها و زیر شاخص¬های پژوهش استفاده شده است. در نهایت جهت برنامه¬ریزی وافزایش تقاضای گردشگری درون شهری در شهر کرمانشاه راهکارها و پیشنهادایی ارائه گردید.
فاطمه احمدیان دهاقانی مصطفی محمدی ده چشمه
یکی از مهم ترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی و توسعه فیزیکی شهرهای کشور در دهه های اخیر، از هم پاشیدگی نظام توزیع خدمات عمومی شهری می باشد. توزیع نابرابر خدمات و امکانات و کاهش عدالت اجتماعی و به عبارتی عدالت فضایی ، مدیریت شهری را نه تنها در ارائه خدمات شهری به شهروندان با مشکل روبرو ساخته، بلکه امنیت شهری را نیز در مناطق مختلف تحت تاثیر قرار داده است. در این پژوهش، هدف، بررسی اثربخشی عدالت اجتماعی (عدالت فضایی)، بر امنیت شهری در کلانشهر اهواز است. بدین جهت سه فرضیه در رابطه با عدالت اجتماعی و امنیت شهری و رابطه این دو مقوله با یکدیگر در حیطه موضوع مطرح گردید. این پژوهش از نوع نظری – کاربردی است و روش انجام آن به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد. اطلاعات این پایان نامه از روش کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده از مدل چند معیاره تاپسیس و همچنین نرم افزارهای arc gis و spss استفاده گردیده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که منطقه 2 شهر اهواز جزء مناطق برخوردار و منطقه 6 جزء مناطق غیربرخوردار می باشد. همچنین منطقه2 جزء مناطق ناامن و منطقه 6 جزء مناطق امن شهری به حساب می آید. از سوئی رابطه معنادار و مستقیمی بین عدالت اجتماعی (عدالت فضایی) و جرایم در بین مناطق مورد مطالعه مشاهده می شود.
اسماعیل سلیمانی راد ناهید سجادیان
به کارگیری تمامی رشته های علمی به درک محیط و عوامل موثر بر تغییرات کره زمین کمک می کند. بدیهی است لازمه دستیابی به توسعه پایدار، شناخت محیط و عوامل موثر بر آن است. استفاده از فن آوری دور سنجی و به کارگیری داده های ماهواره ای اغلب موجب کاهش هزینه ها، صرفه جویی در وقت و افزایش دقت و سرعت می گردد و روزبه روز بر اهمیت این فن آوری در راستای توسعه پایدار افزوده می شود، فن آوری دور سنجی ازجمله ابزارهای نوینی است که دست یابی و استخراج اطلاعات پایه برای مدیریت مـنابع زمین را میــسر می سازد. مسئله یافتن معیارهای ساده، عینی و تکرارپذیر که با آن بتوان عوارض وابسته به قلمرو شهرها ازجمله شهر اهواز را تشخیص داد، توصیف نمود و برای آن ها هویتی معنادار تعریف نمود مانعی جدی برای درک و شناخت شهر است و معرفی و ارائه روش¬های نوین برای پاسخ گویی به چنین نارسایی¬هایی موردنظر و هدف این پژوهش است. لذا منطقه کیانپارس به عنوان مثالی برای اجرایی شدن یا نشدن طرح طبقه بندی کاربری/ پوشش زمین شهری مبتنی بر هوش مصنوعی و با استفاده از تصاویر سنجش ازدور بوده است. با توجه به پیشرفت های زیادی که در سنجش ازدور صورت گرفته است، تصاویر باکیفیت مناسب برای مطالعاتی مانند مطالعات شهری فراهم گردیده است. از نمونه های این گونه تصاویر باکیفیت بالا، تصاویر سنجنده آیکونوس (ikonos) است. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجنده آیکونوس سال 2008، به بررسی وضعیت کاربری/پوشش منطقه کیانپارس اهواز پرداخته شده است. تصحیح هندسی و اتمسفری در نرم افزار envi بر روی تصویر موردنظر صورت پذیرفته است. طبقاتی مانند ساختمان¬های بزرگ، سطوح سبز، درختان، زمین¬های بایر و... استخراج شده است. با استفاده از نقشه طبقه بندی شده تصویر ماهواره¬ای اقدام به تهیه نقشه کاربری اراضی محله کیان پارس گردیده است. طبقه بندی به روش های پیکسل پایه (شبکه عصبی) و روش شی ءگرا در نرم افزار ecognition انجام شده است. با توجه به نوع پوشش/ کاربری زمین در محله کیانپارس و با توجه به دو روش مورداستفاده در این پژوهش (شبکه های عصبی و روش نزدیک ترین همسایه)، صحت کلی طبقه بندی به روش پیکسل پایه 73 درصد و به روش شی ءگرا 86 می باشد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که روش شی گرا نسبت به روش پیکسل پایه بهتر عمل نموده است. همچنین این پژوهش نشان داد که استفاده از تصاویر ماهواره ای و هوش مصنوعی روشی مناسب و تکمیلی برای طبقه بندی پوشش/کاربری های شهری و تهیه نقشه می باشد و باعث صرفه جویی در زمان و هزینه ها نسبت به روش سنتی می گردد. در انتها با توجه به نتایج پژوهش راهکارهایی برای استفاده بهتر و فراگیرتر سنجش ازدور در زمینه طبقه بندی زمین شهری ارائه گردیده است.
محمد صادق چرزه یانی عبدالرحمن مهدی پور
بدون شک ورزش مهمترین عامل در کسب سلامتی افراد می باشد، لذا توجه و بررسی عوامل اثرگذار بر مشارکت ورزشی و اطلاع از مکان یابی مناسب اماکن و دسترسی آسان به آنها بسیار حائز اهمیت است. هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی توزیع فضایی اماکن ورزشی شهر ایذه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) و رویکرد anp می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه ی آماری اول را خبرگان تشکیل می دهند که شامل کلیه اساتید مدیریت ورزشی دانشکده تربیت بدنی و اساتید دانشکده علوم زمین، گروه جغرافیای دانشگاه شهید چمران اهواز و نیز کلیه کارشناسان اداره ورزش و جوانان شهر ایذه می باشد که تعداد آن 20 نفر بوده است. و جامعه آماری دوم تحقیق 7 واحد ورزشی دولتی شهر ایذه در سال1394می باشد 7 n=. نمونه ی آماری جامعه اول با استفاده از روش سرشماری 20n= نفر از کارشناسان متخصص به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه آماری جامعه دوم با استفاده از روش سرشماری، کل جامعه 7 n=در نظر گرفته شد.اولین ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که با توجه به معیارهای مکان یابی ورزشی در نظر گرفته شده، تنظیم گردید. جهت بررسی و تحلیل مکانی و مکان یابی بهینه فضاهای ورزشی ، ابزار موردنیاز جهت گردآوری داده ها در این قسمت استفاده از منابع آماری، کتابخانه ای،نظرات کارشناسان، نقشه طرح جامع شهر ایذه، دستگاه gps جهت ثبت موقعیت جغرافیایی(طول و عرض جغرافیایی) این اماکن استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از نرم افزارsuper decisions در محیط anp استفاده گردید. همچنین اطلاعات به دست آمده از موقعیت جغرافیایی اماکن و سایر کاربری ها، در محیط نرم افزار arc-gis تحلیل و بررسی شد. نتایج این تحقیق نشان داد سرانه ورزشی شهر ایذه با توجه به جمعیت برای هر نفر 53/0 مترمربع می باشد. ارزیابی حاصله از 7 واحد ورزشی ازلحاظ سازگاری با کاربری های شهری نشان داد که از 7 واحد ورزشی؛ 33/0 نسبت به کاربری های مسکونی،صنایع و درمانی، 57/0 نسبت به کاربری های فضای سبز و رودخانه، 90/0 نسبت به کاربرهای آموزشی و نظامی، 72/0 نسبت به پایانه مسافربری و فاصله از گسل دارای مکان گزینی مناسبی هستند. همچنین این تحقیق با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) و مدل anp مکان های بهینه برای احداث فضاهای ورزشی جدید را در 5 کلاس خیلی خوب، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف مشخص کرد. به طور کلی وبا توجه به یافته های این پژوهش، اماکن ورزشی هرچه از لحاظ استاندارد های مکان یابی وضعیت مناسب تری داشته باشند بالطبع میزان دسترسی و حضور افراد در این مکان ها بیشتر و در نتیجه مشارکت ورزشی آنان نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
قاسم فرهمند سعید ملکی
شهرها عالی ترین مکان تجمع زیستی انسان از آغاز زندگی وی تاکنون بوده اند. روی آوردن انسان به زندگی شهری یکی از مقاطع مهم تاریخ بشریت، و شهر برآیند و تجسم مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر دوره است. در حال حاضر یکی از موارد تمام شهرهای کشور، رشد شهرنشینی و به تبع آن گسترش شاخکهای خزنده شهری بر اراضی پیراشهری است. شهر ارومیه نیز از جمله شهرهای ایران می باشد که به دلایل مختلف شاهد رشد و گسترش افقی بی رویه ای بوده است. لذا هدف این پژوهش شناسایی مهمترین اثرات زیست محیطی رشد و گسترش افقی شهر ارومیه می باشد. روش اصلی تحقیق این پژوهش، روش توصیفی ـ تحلیلی است. برای نیل به هدف های مطرح شده از ابزار پرسشنامه ای، تصاویر ماهواره ای، آمارها، مدارک و اسنادهای موجود در سایر سازمان های ذی ربط استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش چهار منطقه شهر ارومیه با 680000 هزار نفر جمعیت می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های مربوط به عوامل موثر در رشد و گسترش افقی شهر، از آزمون رگرسیون چند متغیره در نرم افزار های spss استفاده شده است.
پریوش اورکی مرتضی نعمتی
احساس امنیت، پیش نیاز هر گونه توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محسوب شده و با سطح پیشرفت جوامع در ارتباط است. آگاهی از وضعیت احساس امنیت ساکنان یک مکان یا شهر نقش موثری در شناخت چالش ها و راهکارهای توسعه یک جامعه داشته و در جهت تقویت زیر ساخت های آن عمل می نماید. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل جغرافیایی عوامل موثر بر امنیت اجتماعی از نگاه شهروندان شهر ایذه به مطالعه تطبیقی در بین پنج ناحیه آن پرداخت. پژوهش از نظر هدف کاربردی-نظری و از لحاظ روش، توصیفی –تحلیلی است. جهت گردآوری داده ها و اطلاعات از دو روش میدانی و کتابخانه ای استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش شهروندان پنج ناحیه شهر ایذه می باشد و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 332 برآورده گردید(برای بالابردن دقت 347 پرسشنامه به تفکیک بین پنج ناحیه توزیع شد) پرسشنامه ها با توجه به جمعیت هر ناحیه به طور تصادفی بین ساکنان پنج ناحیه مورد بررسی توزیع شد. تجزیه و تحلیل های کمی از طریق نرم افزارهای spss و excel و تحلیل های کمی- کیفی از طریق مدل های topsis،ahp، وزن دهی آنتروپی شانون و نرم افزار gis انجام گرفت. بخشی از نتایج در قالب جدول، نمودار و نقشه ارائه شد. یافته های کمی پژوهش نشان می دهد که بین پنج ناحیه شهر ایذه از نظر شاخص های حس امنیت محیط مالی، اخلاقی و رفتاری، بهداشتی، فضای مجازی، مکانی و دینی و اعتقادی تفاوت معناداری وجود ندارد. تنها از نظر شاخص های حس امنیت محیط جانی، شغلی و عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد. از نظر شاخص حس امنیت محیط جانی تنها بین دو ناحیه غربی با شرقی و دو ناحیه نورآباد با شرقی رابطه معناداری وجود دارد. از نظر شاخص امنیت محیط شغلی ناحیه شرقی در مقایسه با چهار ناحیه دیگر بیش ترین اختلاف را دارند. از نظر شاخص امنیت محیط عاطفی بین ناحیه شمالی با دو ناحیه مرکزی و ناحیه شرقی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج نشان می دهد از نظر شاخص حس ناامنی جانی و شغلی، ناحیه شرقی در رتبه اول، ناحیه غربی در رتبه آخر قرار دارد. از نظر شاخص حس ناامنی محیط عاطفی، ناحیه شمالی در رتبه اول، ناحیه مرکزی در رتبه آخر قرار دارد. نتایج تحلیل کمی-کیفی نشان می دهد که از نظر احساس ناامنی، ناحیه شمالی و شرقی بیش ترین احساس ناامنی را دارند ناحیه غربی کم ترین احساس ناامنی، ناحیه مرکزی و ناحیه نورآباد در حد متوسط احساس ناامنی می کنند. همچنین بنابر نتایج بین میزان آمار جرائم و طایفه گرایی با حس ناامنی شهروندان رابطه معناداری وجود دارد. براساس بررسی های کیفی پژوهش می توان گفت علاوه بر میزان آمار بالای جرائم و طایفه گرایی ریشه های احساس ناامنی شهروندان شهر ایذه را نیز می توان با توجه به نظریه مرتون، محل زندگی، نظریه پنجره شکسته و نظریه های محیطی نیز منطبق دانست. در پایان با توجه به دیدگاه های ارائه شده و نتایج حاصله، به منظور بهبود احساس امنیت شهروندان و بر طرف کردن عوامل موثر پیشنهادهایی در راستای هر فرضیه و یافته های کیفی ارائه شده است.
نسرین آتش افروز مسعود صفائی پور
پژوهش حاضر با هدف نگاهی سیستمی به مخاطرات طبیعی از جمله زمین لغزش به دنبال ترسیم برنامه ای علمی و دقیق برای برنامه های آمادگی و برنامه ریزی پیش ازبحران زمین لغزش بر مبنای به کارگیری سیستم اطلاعات مکانی ومدل های تصمیم گیری چند معیاره در راستای پهنه بندی خطرپذیری زمین لغزش و تعیین جهت توسعه سکونتگاهی قابل پیش بینی می باشد. فرآیند پژوهش حاضر در دو بخش به انجام رسید. نخست با مطالعه مبانی نظری موضوع، 15 معیار (شیب،جهت شیب،ارتفاع، اقلیم، موقعیت گسل، سازندهای زمین شناسی، گروه های بزرگ خاک، پوشش/کاربری زمین، بارش، شبکه آبراهها، پوشش گیاهی، گروه هیدرولوژیک خاک، رطوبت، باد، فرسایش، تراکم جمعیت) موثر در خطرپذیری زمین لغزش استخراج گردید. در ادامه با استفاده از نظرات کارشناسان دو مدل تصمیم گیری (مدل دیماتل، مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی) با تعیین وزن هر معیار و تلفیق و مقایسه انقشه پهنه بندی خطر پذیری تولید گردید.
نرگس قیصری مصطفی محمدی ده چشمه
جغرافیای فراغت فعالیت های انسان را در زمانی که فارغ از کار و اشتغال و وظایف اجتماعی روزمره به طور دلخواه برای گذران زمان آزاد ، در نواحی مختلف صرف می کند را؛ در قالب مکان و در ارتباط با دیگر عوامل محیطی اعم از طبیعی و انسانی مورد بررسی قرار می دهد.مساله این است که گسترش سریع شهر نشینی و تغییر بنیاد های شیوه زندگی در دنیای معاصر ، ضرورت برنامه ریزی و مدیریت گذران اوقات فراغت را به یک معضل اجتماعی، سیاسی و فضایی تبدیل کرده است. به همین دلیل نحوه پاسخ گویی به نیازهای وسیع فراغتی عامه شهروندان و ساماندهی فضاها و تسهیلات آن ها مستلزم بررسی و شناخت جامع توان ها و محدودیت های فراغتی شهر در برنامه ریزی و مدیریت شهری است. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل جغرافیای فراغت در کلان شهر اهواز به مطالعه تطبیقی منطقه2و4و7شهرداری پرداخت.این پژوهش از نظر ماهیت کاربردی – نظری و از لحاظ روش، توصیفی – تحلیلی است. جهت گردآوری داده ها و اطلاعات از دو روش میدانی و کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شهروندان ساکن در مناطق مورد مطالعه که حجم نمونه بر مبنای فرمول کوکران383نفر برآورد گردیده شده است.تجزیه و تحیل های کمی از طریق نرم افزار های spss و excel، و تحلیل های کمی– کیفی از طریق مدل رفتاری هاف در نرم افزار gis انجام گرفت. با توجه به موضوع پژوهش،نتایج تحلیل مکانی و غیر مکانی در قالب جدول، نمودار و نقشه ارائه شد. نتایج حاصل از تحلیل مکانی gisحاکی از آن است که فضاهای فراغتی در سطح مناطق به صورت همگن توزیع نگردیده اند از این رو رفتار فراغتی شهروندان درسطح مناطق تابعی است از چگونگی توزیع هر کاربری در سطح هر منطقه. به صورت کلی حجم امکانات موجود ،حتی بدون در نظر گرفتن شرایط ویژه شهرهای صنعتی و آلوده پاسخ گوی نیاز جمعیت شهرنشین نخواهد بود. نتایج پرسش نامه شهروندان نشان می دهد که ،الگوی فراغت در منطقه 2 متفاوت از سایر مناطق بوده است این در حالی است که الگوی فراغت شهروندان منطقه4و 7دارای تفاوت معناداری با یکدیگر نبوده است. از سوی دیگر از نظرات شهروندان ،می توان نتیجه گرفت میان میزان استفاده از شیوه های فراغت مجازی و الگوی مکانی فراغت تفاوت معنا داری وجود داشته است.در پایان با توجه به دیدگاه های ارائه شده و نتایج حاصله، به منظور بهبود وضعیت و توزیع متناسب منابع و خدمات در سطوح مختلف پیشنهادهایی ارائه گردید.
نادیا داری پور مرتضی نعمتی
چکیده:احداث واحدهای مسکونی در اطراف و محدوده شهرها برای خانواده های فاقد مسکن و اقشار کم درآمد، بدون تامین خدمات و امکانات ضروری زندگی، می تواند معضلات عدیده ی اجتماعی و فرهنگی را به دنبال داشته باشد. مسئله اصلی این این پژوهش «بررسی پیامدهای اجتماعی جدایی گزینی مکانی- فضایی طرح مسکن مهر در شهر امیدیه» است. پژوهش حاضر از نظر نوع نظری- کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات این پایان نامه از روش کتابخانه ای، اسنادی، پیمایشی و مصاحبه با کارشناسان گردآوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل این اطلاعات از نرم افزارهای spss(آزمون tتک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون، مجذور کای اسکوئر) وarcgis و مدل fahpجهت ارزیابی موقعیت مکانی مسکن مهر استفاده شده است. روش اندازه گیری لیکرت برای سنجش داده ها به کار گرفته شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که ساکنان طرح مسکن مهر در فقر نسبی به سر می برند و بیش از نیمی از متقاضیان دارای ریشه ی شهری می باشند. ساکنان طرح مسکن مهر سکونت در این مکان را نوعی برچسب اجتماعی تلقی می کنند. از سویی اکثر ساکنان، از سکونت در طرح مسکن مهر شهر امیدیه رضایت ندارند. همچنین میان ریشه ی مکانی و میزان رضایت ساکنان رابطه معنادار و مستقیمی مشاهده می شود. در سنجش سطح ناامنی و ناهنجاری های اجتماعی، مشخص گردید که این میزان کمتر از حد متوسط است. طرح مسکن مهر از نظر موقعیت مکانی در وضعیت بسیار مناسبی قرار دارد. به گونه ای که حداقل 21درصد از مساحت زمین (40860 کیلومتر مربع) دارای تناسب بسیار کم و 50 درصد آن (98260 کیلومتر مربع) دارای تناسب بسیار زیاد است. استاندارد سازی سرانه ی کاربری ها، اولویت دادن به رفع محرومیت ها و فرهنگ فقر و دسترسی آسان به مراکز اشتغال از جمله پیشنهادات ارائه شده جهت کاهش آثار اجتماعی در سطح طرح مسکن مهر شهر امیدیه می باشد.
محمد حسین صمدی علی موحد
برنامه ریزی کاربری اراصی شهری که هسته اصلی برنامه ریزی شهری را تشکیل می دهد، می تواند جهت انتظام فضایی مناسب وکارایی کاربری ها عمل کند. دراین پژوهش که به ارزیابی کاربری اراضی شهری مریوان می پردازد، بصورت توصیفی – تحلیلی با ماهیت کاربردی وبا اشتفاده از نرم افزارهای متفاوتی چون autocad، arcview3.2، arc gis9.2و... انجام گرفته تا میزان همجواری ویا عدم همجواری کاربری ها و مشکلات نحوه چیدمان کاربری ها بررسی شود وفضاهای مناسب جهت سامان دهی کاربری ها ارائه گردد.هدف از انجام این پژوهش پیش بینی وضع مطلوب تا افق چشم انداز بیست ساله اقتصادی – اجتماعی کشور ونحوه توزیع کاربری ها در گستره شهر مریوان وبررسی مناسبت کاربری ها با یکدیگر یا عدم همجواری آنان مد نظر بوده است نتایج حاصل از این پژوهش عبارتند از 1- پراکنش فضایی کاربری های شهری نامناسب با استاندارد های رایج کشور است. 2- کاربری های ناسازگار عامل مهم در عدم انتظام بخشی کاربری های شهر مریوان محسوب می شود؛ بدین معنی که در تخصیص کاربری های شهری نه از نظر مکانی – فضایی ونه از نظر سرانه های شهری توجه لازم انجام نگرفته است. . از کل 805 هکتار مساحت شهر مریوان در طرح تفصیلی موجود، 322.5 هکتار به ناحیه یک و482.5 هکتار به ناحیه دو اختصاص یافته وکاربری های شهری به صورت متناسب بین دو ناحیه ودوازده محله آن تقسیم نشده است. بر اساس مطالعات پیشنهادی مساحت کل کاربری ها در افق طرح به 1479.5 هکتار زمین جهت تخصیص به کاربری های مختلف شهری براساس سرانه های استاندارد نیازمند خواهد بود، و سرانه های شهری در کلیه سطوح از53 متر مربع در وضع موجود به 68 متر مربع خواهد رسید.لازم به ذکر است اگرچنان چه از 305 هکتارفضاهای بازفعلی استفاده صحیح بعمل آید وکاربری های نطامی در بیرون از شهر مستقر شود وهمچنین به جای توسعه افقی به توسعه عمودی توجه شود وبافت های فرسوده و زمینهای متروکه واماکن مخروبه دوباره سازی شود ، نیاز به زمین حدود 674.5 هکتار تا افق طرح کاهش می یابد؛ هرچند در توسعه عمودی سرانه معابر ودسترسی ها افزایش پیدا می کند وسایرسرانه ها به نسبت کمتر می شود. نتایج حاصل از ارزیابی کیفی (ماتریس ها)کاربری اراضی شهری مریوان عبارتند از :1- در ماتریس سازگاری آموزش عالی، فضای سبز، جهانگردی، شبکه معابر و نظامی انتظامی به ترتیب از کاملاٌ سازگار تا کاملاً ناسازگاررا نشان می دهد.2-در ماتریس مطلوبیت، که بیانگر مکان گزینی و استقرارکاربری های مسکونی، آموزش عالی و ورزشی از نسبتاً مطلوب تا کاملاً نامطلوب را نشان میدهد که متناسب با نیازهای شهرنیست3- در ماتریس ظرفیت مقیاس عملکرد کاربری های آموزشی، فرهنگی، درمانی، شبکه ی معابر، حمل و نقل، انبارها و جهانگردی از جهت ظرفیت هر یک در کل شهر از نسبتاً نامناسب تا کاملاً نامناسب بوده و سایر کاربریها از این حیث از تعادل بهتری برخوردارند .