نام پژوهشگر: عزت اله کرمی
زهرا رنجبر عزت اله کرمی
بقاء و حیات هر کشور از بخش کشاورزی سرچشمه می گیرد، اما در سالهای اخیر نگرانی هایی در سطح جهانی درباره عواقب و اثرات جانبی برخی از فعالیتهای کشاورزی بر محیط زیست و جامعه ابراز شده است. این نگرانیها بسیاری از محققان را بر آن داشته تا با نگاهی ژرف تر به فعالیتهای کشاورزی بنگرند و راههایی را برای مقابله با مشکلات عرضه کنند. لذا طی سالهای اخیر، ضرورت پرداختن به مسئله پایداری و توجه به معیارها و اصول توسعه پایدار کشاورزی، مورد تاکید قرار گرفته است از طرفی ازآنجا که تاکنون در زمینه تعیین پایداری نظام های زراعی گندم آبی و دیم و نقش متغیرهایی نظیر تاثیر برنامه های ترویجی در آن که از اهمیت زیادی برخوردار است به صورت مقایسه ای مطالعه خاصی انجام نشده، و اینکه برنامه های ترویج کشاورزی در ارتقاء دانش و رفتار پایداری موثرند هدف اصلی از این پژوهش، بررسی پایداری مزارع تحت کشت گندم آبی و دیم در استان کرمانشاه می باشد. در این پژوهش از روش تحقیق پیمایش استفاده گردیده است. جمعیت مورد مطالعه، کشاورزان شهرستان کرمانشاه می باشند که در سال زراعی 87-1386 در محدوده جغرافیایی شهرستان کرمانشاه اقدام به کشت گندم نموده اند که در مجموع 38100 نفر جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند. روش نمونه گیری، بر اساس روش تصادفی طبقه بندی شده چند مرحله ای می باشد و در مجموع 300 پرسشنامه تکمیل گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که میزان استفاده کشاورزان از برنامه ها و خدمات آموزشی-ترویجی بسیار کم می باشد و درصد قابل توجهی از کشاورزان از میانگین بسیار پایینی در بهره مندی از این برنامه ها برخوردار می باشند و این در حالی است که نتایج نشان داد یکی از مهمترین متغیرهای پیش بینی کننده پایداری هر دو نظام زراعی، میزان بهره مندی از برنامه ها و خدمات ترویجی می باشد. همچنین رابطه مثبت و معناداری بین میزان بهره مندی از برنامه ها و خدمات آموزشی-ترویجی با ابعاد سه گانه پایداری (اجتماعی، اقتصادی و اکولوژیک) و دانش کشاورزی پایدار به دست آمد. در پایان نیز به منظور بهبود شرایط استفاده از برنامه ها و خدمات آموزشی-ترویجی، توصیه های عملی ارائه شده است.
مرضیه کشاورز عزت اله کرمی
وقوع و استمرار خشکسالی شدید و گسترده کنونی نه تنها بهره وری کشاورزی و توسعه اقتصادی را دستخوش تغییر ساخته، بلکه امنیت غذا و معیشت بسیاری از خانواده های کشاورز و جوامع روستایی بسیاری از مناطق مرکزی، شرقی و جنوبی کشور از جمله استان فارس را نیز به مخاطره انداخته است. همین امر لزوم بررسی و شناخت اثرات خشکسالی را محسوس می سازد. این در حالی است که ماهیت چند بعدی و پویای خشکسالی، شناخت اثرات ناشی از آن را دشوار نموده است. همچنین تلقی خشکسالی به عنوان پدیده ای صرفاً فیزیکی و خارج از نظام اجتماعی، موجب شده که تبیین اثرات خشکسالی بر کارکردهای اجتماعی و سیستم های اقتصادی جوامع محلی دشوار گردد. از سوی دیگر حاکمیت دیدگاه های فن گرایانه بر برنامه های مدیریت خشکسالی و بی توجهی نهادهای دولتی به کارکرد اجتماعی این پدیده از کارایی برنامه های دولتی مدیریت خشکسالی کاسته است. لذا این پژوهش با هدف افزایش شناخت جامعه شناسانه از خشکسالی و اثرات آن انجام گردید تا زمینه بهبود مدیریت خشکسالی و کاهش پیامدهای نامطلوب آن فراهم شود. این پژوهش مشتمل بر سه مرحله مجزا می باشد. مرحله نخست پژوهش به بررسی اثرات اجتماعی خشکسالی بر خانوارها و جوامع روستایی اختصاص یافت. در این راستا با استفاده از روش مطالعه چندموردی نسبت به بررسی اثرات اجتماعی خشکسالی بر خانوارهای روستایی اقدام گردید. نمونه های مورد مطالعه، از طریق انجام ارزیابی مشارکتی روستا و در قالب سه گروه کمتر آسیب پذیر، منبع فقیر و قبلاً برخوردار ساکن در دو روستای استان فارس مورد شناسایی و مطالعه قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان دادند که نوع و میزان آسیب پذیری خانوارهای روستایی از خشکسالی یکسان نبوده و مجموعه ای از عوامل وابسته و غیروابسته به خشکسالی موجب آسیب پذیری آنان گردیده اند. از سوی دیگر هر چند گروه های کمتر آسیب پذیر و بیشتر آسیب پذیر، اثرات ناشی از خشکسالی را تجربه نموده اند اما اتکای خانوارهای کمتر آسیب پذیر به منابع چندگانه درآمد، موجب کاهش آسیب پذیری آنان از خشکسالی گردیده است. این در حالی است که خانوارهای بیشتر آسیب پذیر اثرات اقتصادی، اجتماعی و عاطفی ناشی از این پدیده نظیر کاهش درآمد کشاورزی، افزایش بدهی، افزایش حجم کار، ناامنی غذایی، کاهش سلامت جسمانی و روانی، دشواری تحصیل، به تاخیر افتادن ازدواج، افزایش تضاد و انزوا را تجربه کرده اند. علاوه بر آن تاثیر خشکسالی بر گروه های مختلف جنسی و سنی متفاوت بوده است. همچنین بمنظور بررسی اثرات اجتماعی خشکسالی بر جوامع روستایی، از روش مردم نگاری مقایسه ای استفاده شد. بررسی مقایسه ای دو روستای دارای خشکسالی متوسط و بسیار شدید نشان داد که کارکرد و تبعات اجتماعی ناشی از خشکسالی در جوامع روستایی مذکور متفاوت است. بنحوی که در روستای دارای خشکسالی متوسط، تنها خانوارهای دارای اقتصاد متکی بر کشاورزی و در روستای دارای خشکسالی بسیار شدید، تمامی خانوارها و نهادهای اجتماعی روستا تحت تأثیر پیامدهای ناشی از این پدیده قرار گرفته اند. همچنین در حالی که وقوع خشکسالی موجب تغییر نظام تولید کشاورزی دو روستا گردیده، تغییرات ایجاد شده در ساختار اجتماعی، ساختار اقتصادی، انسجام اجتماعی، الگوی جمعیت، کیفیت زندگی و تشکل های اجتماعی موجود در روستای دارای خشکسالی بسیار شدید، بیشتر از روستای دارای خشکسالی متوسط بوده است. مرحله دوم پژوهش به بررسی مداخله گریهای انجام شده در راستای مدیریت خشکسالی در دو سطح کلان و خرد اختصاص یافت. در این راستا بمنظور بررسی مدیریت خشکسالی در سطح کلان، نسبت به انجام پیمایش اقدام شد و با استفاده از مدل stair به تبیین نهاده ها و فرایندهای اثرگذار بر عملکرد سازمان جهاد کشاورزی در شرایط خشکسالی مبادرت گردید. ارزیابی مدل کلان مدیریت خشکسالی نیز از طریق بکارگیری رهیافت شبکه بیزی و مدل سازی مسیر pls صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند که مدیریت اعمال شده در خصوص نهاده ها، فرایندها و بروندادهای سازمان در شرایط خشکسالی در سطح متوسط یا کمتر از آن بوده است. در عین حال اقدامات انجام شده در زمینه مدیریت خشکسالی، افزایش کارایی زمانی و بهره وری کارکنان کمتر از متوسط بوده و نیازمند بهبود است. همچنین واکاوی علّی مدل مدیریت کلان خشکسالی نشان داد که منابع سازمانی، مدیریت استراتژیک، فرهنگ سازمانی و منابع انسانی تأثیر مستقیم مثبت و معنی داری بر مدیریت کلان خشکسالی داشته اند. در حالی که سازه هایی نظیر سیستم مدیریت، ساختارها و فرایندها، و عوامل محیطی تاثیرمعنی داری بر مدیریت خشکسالی نداشته اند. از سوی دیگر مداخله گری انجام شده در سطح خرد از طریق پیمایش و بهره گیری از چارچوب آسیب پذیری مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا ابتدا دو شاخص حساسیت و ظرفیت سازگاری با استفاده از برنامه ریزی توافقی محاسبه گردیدند و سپس میزان سازگاری کشاورزان با بهره گیری از منطق فازی ارزیابی شد. یافته های حاصل از تحلیل خوشه ای نشانگر شکل گیری سه گروه دارای سازگاری متوسط، کم و بسیارکم با خشکسالی بود. در حالی که کشاورزان گروه های مختلف از حساسیت و ظرفیت سازگاری متفاوتی نسبت به خشکسالی برخوردار بودند، از نظر میزان بکارگیری راهکارهای تاکتیکی و استراتژیک مدیریت خشکسالی تفاوت معنی داری نداشتند. علاوه بر آن هر چند عوامل اثرگذار بر گزینش راهکارهای تاکتیکی و استراتژیک گروه های مختلف سازگاری متفاوت بودند اما، مدیریت اعمال شده در سال های قبل نقش بسزایی در تعیین رویکرد مدیریتی کشاورزان در سالهای اخیر داشته است. مرحله سوم پژوهش به بررسی فرایند تصمیم گیری کشاورزان در شرایط خشکسالی و پیامدهای ناشی از اجرای این تصمیمات بر زندگی آنان اختصاص یافت. در این راستا ابتدا با انجام مصاحبه مردم نگارانه در دو روستای استان فارس، قواعد و مدل تصمیم گیری کشاورزان در شرایط خشکسالی استخراج گردید و سپس با انجام پیمایش و بهره گیری از تحلیل درختی به پیش بینی پیامدهای ناشی از مدیریت خشکسالی بر زندگی کشاورزان اقدام شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که مجموعه متنوع و متعاملی از متغیرهای اقتصادی، فیزیکی، طبیعی، ساختاری و شناختی بر روند تصمیم گیری کشاورزان تأثیرگذار بوده اند و شاخص های تصمیم گیری، در تناسب با استمرار و تشدید اثرات خشکسالی تغییر یافته اند. از سوی دیگر شدت و استمرار خشکسالی، و نوع و میزان مدیریت اعمال شده توسط کشاورزان، کیفیت زندگی آنان را دستخوش تغییرات اساسی نموده اند. بنحوی که برخی خانوارها در طول خشکسالی اخیر از شرایط زندگی دشوار و نامطلوبی برخوردار گردیده اند. در این میان رویکرد به استراتژی هایی نظیر افزایش استحصال آب از طریق حفر و کف شکنی چاه، افزایش اتکا به منابع مالی غیرفردی و نیز رها کردن کشاورزی شرایط زندگی کشاورزان را نامساعد ساخته است. در حالی که بهره گیری از تکنولوژی های نوین بهزراعی موجبات بهبود شرایط زندگی آنان را فراهم نموده است. با توجه به یافته های پژوهش، توصیه های لازم برای بهبود خط مشی مدیریت خشکسالی ارائه گردیده است تا ضمن کاهش اثرات نامطلوب خشکسالی، امکان افزایش سازگاری کشاورزان با این پدیده میسر گردد.
نوشا ناهید عزت اله کرمی
این پژوهش با هدف بررسی و شناخت تعیین کننده های شیوه ی مدیریت بقایای گیاهی در بین کشاورزان گندمکار شهرستان مرودشت و بر پایه تئوری سرمایه capital theory انجام شد. در این تحقیق از ترکیب پژوهش کمّی و کیفی به دو روش پیمایش و مطالعه موردی استفاده شده است. برای انتخاب نمونه مورد نظر در پیمایش با بکارگیری روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده چند مرحله ای تعداد ??? کشاورز گندمکار موردمطالعه قرار گرفته شد. بمنظور نمونه گیری در مطالعه موردی از روش extreme sampling و بکارگیری تکنیک مشاهده و مصاحبه عمیق در دو شیوه متفاوت مدیریت بقایای گیاهی(آتش زدن و آتش نزدن بقایای گیاهی) در طولانی مدت استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سرمایه اقتصادی و سرمایه نمادی حاصل از فعالیتهای کشاورزی، مهمترین تعیین کننده های رفتار مدیریت بقایای می باشند که عوامل دیگری چون سطح تکنولوژی مزرعه، بهره مندی از خدمات ترویجی، مالکیت دام و سیاستهای تشویقی و تنبیهی نیز در رده های بعدی قرار دارند. در انتها نیز به منظور ترغیب کشاورزان به سمت روشهای پایدار و حفاظتی مدیریت بقایای گیاهی و ممانعت آنان از بکارگیری شیوه آتش زدن راهکارهایی ارائه شده است.
مهشید اعتمادی غلامحسین زمانی
ایران و بویژه استان فارس طی سال های اخیر خشکسالی را با شدت های متفاوت تجربه کرده است. خشکسالی نه تنها یک فرایند نامطلوب فیزیکی بلکه یک فرایند نامطلوب اجتماعی نیز قلمداد می شود. جوامع کشاورزی، به ویژه آن هایی که فعالیت کشاورزی را به صورت دیم انجام می دهند، جوامعی آسیب پذیر هستند. ویژگی های خاص فرهنگی و اجتماعی هر جامعه می تواند در میزان اثرپذیری، درک از شدت حادثه و اینکه آن جامعه چگونه با آن حادثه برخورد کند اثر گذار باشد. این تحقیق با هدف کلی تبیین اثرات اجتماعی خشکسالی، تمایل باغداران به ادامه ی باغداری انجیر و میزان استفاده از تعدیلگرهای فنی برای مقابله با خشکسالی در بین باغداران انجیر شهرستان استهبان استان فارس و عوامل موثر بر هر کدام از سه بعد ذکر شده، به منظور ارائه ی راهکارهای مطلوب برای کاهش خسارت و آسیب پذیری باغداران در مواجهه با خشکسالی طراحی و اجرا گردیده است. جهت دستیابی به هدف کلی تحقیق از فن پیمایش استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری سیستماتیک، تعداد 246 نفر از باغداران انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد که باغداران در چهار زمینه ی، سرمایه ی اجتماعی درون گروهی، سرمایه ی اجتماعی برون گروهی، تفاهم خانوادگی و سلامت و رفاه در دوره ی خشکسالی نسبت به شرایط قبل از خشکسالی وضعیت نامناسبی پیدا کرده اند. یافته های پژوهش نشانگر میزان پائین بودن بعد فنی باغداران و همین طور پائین بودن تمایل باغداران به ادامه ی باغداری انجیر با توجه به خشکسالی می باشد. طبق یافته های پژوهش، عوامل موثر بر اثرات اقتصادی خشکسالی؛ میزان مالکیت زمین، اختلاف درآمد و بعد خانوار، عوامل موثر بر اثرات اجتماعی خشکسالی؛ اثرات اقتصادی خشکسالی، تعداد درخت انجیر، سن باغدار، درصد درآمد از باغداری انجیر و تحصیلات باغدار بودند، از عوامل تأثیرگذار بر میزان استفاده از تعدیلگرهای فنی در شرایط خشکسالی، اثرات اقتصادی خشکسالی، سن باغدار، اثرات اجتماعی خشکسالی و درصد درآمد از باغداری انجیر و در نهایت عوامل موثر بر میزان تمایل باغدار به ادامه ی باغداری انجیر؛ اثرات اجتماعی خشکسالی، اثرات اقتصادی خشکسالی، تحصیلات و سن باغدار بودند. در نهایت برای بررسی نوع شناسی باغداران از تحلیل خوشه ای استفاده شد و باغداران مورد مطالعه به سه دسته باغداران حرفه ای، باغداران تفننی، باغداران شبه حرفه ای تقسیم شدند، سپس نسبت به شناخت خصوصیات و ویژگی های هر گروه اقدام شد و در نهایت برای بهبود شرایط آنها توصیه هایی ارائه شده است.
سیده فاطمه معزی کورش رضایی مقدم
صنعت مرغداری یکی از بخش های مهم اقتصادی کشور محسوب می شود، که تامین کننده سهم مهمی از نیازهای غذایی جامعه است. علیرغم توسعه صنعت مرغداری در سال های اخیر، این صنعت در بخش های مختلف تولید و توزیع با چالش های زیادی رو به رو است. یکی از این مسائل، عدم توجه به رفتار اخلاقی در صنعت مرغداری می باشد؛ از این رو هدف اصلی این تحقیق شناخت چالش های اخلاقی موجود در مرغداری ها و نیز شناسایی چرایی چالش های اخلاقی شناخته شده و تدوین راهبردهای اخلاقی- مدیریتی جهت ارتقای رفتار اخلاقی در صنعت مرغداری بر اساس رهیافت هدایتی انسان (الگوی رها) می باشد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و فن پیمایش استفاده شد و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید. جامعه آماری تحقیق شامل 280 مرغدار فعال در سطح شهرستان شیراز است که با استفاده از جدول مورگان تعداد 162 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه گردآوری گردید و در نهایت تعداد 170 پرسشنامه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss انجام گرفت. در مجموع چالش های رفتاری در صنعت مرغداری، در 3 گروه چالش مدیریتی- اقتصادی، چالش اجرایی- بهداشتی و چالش نگرشی خلاصه شدند. در ادامه با تجزیه و تحلیل چالش های مذکور و دلایل بروز هر یک از آن ها به ارائه راهبرهای اخلاقی- مدیریتی جهت ارتقای رفتار اخلاقی مرغداران و بهبود کیفیت محصولات تولیدی اقدام گردید. راهبردهای موثر بر رفع چالش های اخلاقی در مرغداری ها از دیدگاه مرغداران مورد مطالعه اولویت بندی شد که عبارتند از: تعهد، همدلی، اقتدار، قانون، دانش، نیاز، الگوسازی، تشویق، اقتصادی، مشاوره، فشار اجتماعی و تعلق اجتماعی. در پایان نیز جهت تحقق اخلاق حرفه ای مرغداران و ایجاد رفتار اخلاقی در واحدهای مذکور به تهیه و تدوین معیارهای اخلاقی اقدام گردید و پیشنهاداتی درباره اجرای این راهبردها بیان شده است.
حمید قربانی پور عزت اله کرمی
ابعاد تخریب محیط زیست به چنان حجمی رسیده است که بشر امروزی بدون دگرگونی در تفکر و رفتارخویش هرگز قادر نخواهد بود برای مشکلات زیست محیطی خود راه حلی را بیابد. بررسی رفتار انسان با محیط زیست برای سیاست گذاران و محققانی که راه حل هایی را برای مسائل زیست محیطی جستجو می کنند حائز اهمیت می باشد. بطور کلی روستائیان و بویژه کشاورزان نقش مهمی را در حفظ محیط زیست بازی می کنند، بنابراین دانش، نگرش و رفتار این کشاورزان نسبت به محیط زیست و کشاورزی پایدار مطمئنا می تواند در تلاش آنها برای تغییر جهت به سوی اعمال پایدارتر تاثیر گذار باشد. این پژوهش با هدف بررسی سازه های موثر بر رفتار باغداران شهرستان خرم آباد نسبت به کشاورزی پایدار با استفاده از فن پیمایش و ابزار پرسشنامه انجام شد. آزمودنی های این تحقیق شامل 270 نفر از باغداران شهرستان خرم آباد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روایی پرسشنامه توسط اساتید بخش ترویج و آموزش کشاورزی تایید و برای سنجش پایایی پس از انجام مطالعه راهنما، از آلفای کرونباخ استفاده شد. بررسی رفتارهای زیست محیطی باغداران شهرستان خرم آباد نشان داد که باغداران بیشتر از حد متوسط از کودهای شیمیایی استفاده می کنند. همچنین میزان مصرف سموم شیمیایی و علف کش ها بیشتر از حد انتظار می باشد. استفاده از شیوه های آبیاری تحت فشار (قطره ای) نیز چندان طرفداری در بین باغداران نداشت. نتایج واکاوی مدل علّی سازه های موثر بر رفتار باغداران نشان داد نگرش، انگیزش و نیت انجام رفتاردارای اثرات مستقیم، معنی دار و قوی با رفتار نسبت به کشاورزی پایدار می باشند. با توجه به یافته های تحقیق پیشنهاداتی بمنظور ارائه راه کارهای عملی در جهت بهبود و تغییر رفتار باغداران نسبت به کشاورزی پایدار ارائه شده است.
سعید نومی خلجان غلامحسین زمانی
از استراتژی ها و اولویت های اول سازمان های موفق در دنیای کنونی، مشتریمداری و جلب رضایت آنان است. سازمان هایی که به نیازها و خواسته های مشتریان خود اهمیت می دهند و رویکرد نوین (پایین به بالا) را جایگزین رویکرد قدیم (بالا به پایین) خود می سازند، گوی سبقت را از سازمان های همپای خود ربوده اند. سازمان آب نیز برای جلب تمام عیار مشارکت کشاورزان باید به نیازها، خواسته ها و رضایت آن ها به عنوان استفاده کنندگان نهایی طرح های آب رسانی توجه کند. در همین راستا پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر رضایت بهره برداران از خدمات شرکت آب منطقه ای آذربایجان شرقی پرداخته است. نمونه ی آماری این تحقیق شامل 249 نفر از بهره برداران می باشند، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده از بین جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار سنجش این پژوهش پرسشنامه بود که روایی صوری (face validity) آن توسط، گروهی از اساتید دانشگاه و صاحب نظران خبره مورد تأیید قرار گرفت و برای تعیین پایایی (reliability) پس از انجام مطالعه راهنما (pilot study)، از طریق آماره آلفای کرونباخ محاسبه و مناسب تشخیص داده شد. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که میزان رضایت بهره برداران از طرح های آب رسانی بالاتر از حد میانگین و نسبتاً خوب می باشد. از بین متغیرهای پژوهش؛ اثرات طرح، کیفیت خدمات دریافتی، انگیزه مشارکت در طرح، ارزش طرح، وجهه سازمان آب، مشارکت اجتماعی افراد، میزان مشارکت عملی در طرح، میزان آگاهی از طرح، پایبندی به اصول اخلاقی، میزان پاسخگویی به شکایات، میزان معتمد بودن فرد در محل، سطح سواد و میزان اراضی تحت پوشش طرح دارای همبستگی مثبت و معنی دار با میزان رضایت بهره برداران از طرح های آب رسانی بوده، و سن، تجربه کشاورزی دارای همبستگی منفی و معنی دار با میزان رضایت می باشد. نتایج حاصل از تحقیق رگرسیون نشان می دهد که کیفیت خدمات دریافتی، اثرات طرح های آب رسانی، سطح سواد، ارزش طرح های آب رسانی در مجموع قادرند 53 درصد از تغییرات در متغیر میزان رضایت بهره برداران از طرح های آب رسانی را پیش بینی کنند. در پایان نیز به منظور ارتقای رضایت بهره برداران از طرح های آب رسانی، توصیه های عملی ارائه گردیده است. کلمات کلیدی: رضایت مندی بهره برداران، طرح های آب رسانی، شرکت آب منطقه ای آذربایجان شرقی
مدینه جاویدی آلسعدی داریوش حیاتی
با توجه به امکان استحصال روغن با کیفیت بالا از میوه زیتون و برنامه های دولت در جهت کاهش وابستگی کشور به واردات روغن و نقش موثر این درخت در حفظ و صیانت از منابع طبیعی، طرح توسعه باغ های زیتون بر پایه استفاده از روش ها و فناوری های جدید به عنوان یکی از محورهای توسعه در بخش کشاورزی مورد توجه قرار گرفت. بنابراین طرح توسعه کشت زیتون از مهم ترین برنامه های وزارت جهاد کشاورزی بوده و در این راستا مبالغ بسیار هنگفتی از بودجه کشور صرف اجرای این طرح شده است. اما بالطبع این طرح اثرات متفاوتی را برای بهره برداران و روستائیان به دنبال داشته است. با توجه به اجرای گسترده طرح توسعه کشت زیتون در سطح استان فارس، ارزیابی اثرات طرح به منظور مدیریت آن، حداکثر سازی منافع و حداقل سازی اثرات منفی لازم و ضروری می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی طرح توسعه کشت زیتون از دیدگاه زیتون کاران در استان فارس با استفاده از فن پیمایش و ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. آزمودنی های این تحقیق شامل 170 نفر از زیتون کاران استان فارس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده از بین جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند. روایی پرسشنامه توسط متخصصان تایید و جهت تایید پایایی نیز یک مطالعه راهنما، انجام شد. نتایج بیانگر آن بود که میزان رضایت زیتون کاران از فعالیت خود خیلی کم بوده و اثرات زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی طرح را نیز ضعیف ارزیابی کرده اند. بر مبنای یافته ها میزان رضایت از باغداری زیتون، میزان بهره مندی از خدمات ترویجی، عضویت در تعاونی ها و تشکل های کشاورزی به طور کلی می توانند 55 درصد از تغییرات را در متغیر میزان ارزیابی اثرات کلی طرح، پیش بینی کنند. یافته ها نشان داد که متغیر میزان رضایت از باغداری زیتون و سپس میزان بهره مندی از خدمات ترویجی بیشترین تأثیر را بر روی ارزیابی های افراد داشته اند. بنابراین بر اساس نتایج بدست آمده، سعی شده توصیه های عملی به منظور افزایش میزان رضایت از باغداری زیتون و بهبود ارزیابی این طرح از طریق توسعه و گسترش فعالیت های ترویجی ارائه گردد.
رها زارعی عزت اله کرمی
شیر به همان میزان که غنی از ترکیبات مهم است به همان نسبت نیز در مقابل فساد حساس می باشد و در صورتی که در شرایط نامناسب قرار گیرد خیلی زود به باکتری ها آلوده می گردد. امروزه بالا بودن بار میکروبی شیر تولیدی در دامدار ی ها نه تنها سلامت جامعه، بلکه اقتصاد خانوارهای تولیدکننده و حتی بخش های اقتصادی مربوطه را تا حدی به خطر انداخته است. با توجه به گزارش های ارائه شده توسط محققین مختلف، مشخص شده است که وضعیت میکروبی شیر خام تولیدی در ایران از شرایط مطلوبی برخوردار نیست. لذا با توجه به بالا بودن بار میکروبی شیرهای تولیدی و اثرات زیان بار آن، این پژوهش در جهت یافتن راهکارهایی مناسب جهت کاهش بار میکروبی شیر تولیدی گاوداران اجرا گردیده است. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و به روش توصیفی- همبستگی صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه گاوداران صنعتی شهرستان شیراز و مرودشت می باشند که در سال 1390 مشغول به فعالیت گاوداری بوده و شیر تولیدی واحد گاوداری خود را به کارخانه شیر پاستوریزه پگاه فارس تحویل می دهند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان محاسبه گردید که شامل 175 آزمودنی (واحد تولیدی) شد. در این پژوهش جهت جمع آوری اطلاعات مورد نظر، از پرسشنامه استفاده گردید. همچنین آمار بار میکروبی شیر هر تولیدکننده نیز از نتایج آزمایشات شمارش بار میکروبی کارخانه شیر پاستوریزه پگاه فارس بدست آمد. برای سنجش روایی پرسشنامه از نظرات اساتید و دانشجویان دوره دکتری ترویج و آموزش کشاورزی و اساتید بخش علوم دام دانشگاه شیراز بهره گرفته شد. برای سنجش پایایی نیز تعداد 30 فقره پرسشنامه توسط گاوداران صنعتی شهرستان سپیدان و ارسنجان که شیر واحد تولیدی خود را به کارخانه شیر پگاه فارس تحویل می دادند تکمیل گردید و سپس با ورود اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 18 ضریب کرونباخ آلفا بدست آمد که برای کلیه مقیاس ها در حد مناسبی قرار داشت. یافته ها نشان دادند که میانگین بار میکروبی شیر تولیدی نمونه مورد مطالعه، در حد مناسبی قرار ندارد. همچنین تاثیر هر یک از سازه های فردی، فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی، دانشی، انگیزشی و اخلاقی تولید کنندگان بر کاهش بار میکروبی شیر تعیین گردید. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره مشخص کرد که متغیرهای مستقل دانش فنی، اخلاق حرفه ای، انگیزش، میزان تحصیلات و سابقه دامپروری قادرند 55 درصد از تغییرات متغیر وابسته میزان بار میکروبی شیر واحدهای دامداری را پیش بینی نمایند. در پایان، مبتنی بر یافته های پژوهش مدل تجربی تحقیق ارائه و توصیه های عملی در راستای کاهش بار میکروبی واحدهای دامداری نیز ذکر گردید.
زهرا یزدانی ناصر زمانی میاندشتی
نیروی انسانی برخوردار از شایستگی ها و قابلیت ها، سرمایه انسانی سازمان را تشکیل می دهند که زمینه را برای ارتقای عملکرد سازمان فراهم می آورد. از جمله شایستگی های مورد نیز کارکنان برای بهبود عملکرد سازمان، شایستگی های کارآفرینی هستند. افرادی که دارای شایستگیهای کارآفرینی هستند بدون حمایت سازمان نمیتوانند از شایستگیهای خود در جهت بهبود عملکرد سازمان بهره ببرند، لذا گرایش و تمایل سازمان به کارآفرینی در این راستا موثر خواهد بود. گرایش کارآفرینانه عبارت است از دستیابی به فرصتهای کارآفرینی همراه با ایجاد نوآوری در سازمان. یکی دیگر از عوامل موثر در موفقیت سازمان، آگاهی از عملکرد سازمان و تعیین کننده های آن می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه شایستگیهای کارآفرینی اعضا، گرایش کارآفرینی شرکتهای خدمات مشاورهای، فنی و مهندسی کشاورزی استان اصفهان و عملکرد این شرکتها بود. برای جمع آوری داده های تحقیق از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شد. تعداد 291 نفر از اعضاء شرکتهای فنی مهندسی و خدمات مشاورهای کشاورزی استان اصفهان با استفاده از روش نمونهگیری ساده تصادفی طبقهای انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با استفاده از پانل متخصصان تایید شد و برای سنجش پایایی پس از انجام مطالعه راهنما، از آلفای کرونباخ استفاده شد. دامنه ضرایب شاخصهای تحقیق بین 79/0 تا 99/0 بود. یافته ها نشان داد که بین گرایش کارآفرینانه و عملکرد شرکتها همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد، همچنین بین میزان شایستگیهای کارآفرینی اعضا و عملکرد شرکتها رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. در پایان به منظور ارتقای شایستگیهای کارآفرینی اعضا و گرایش کارآفرینانه شرکتها که تأثیر مستقیم بر عملکرد دارند پیشنهاداتی ارائه شده است.
لیلا نعمت پور کورش رضایی مقدم
چکیده ارزیابی پیامدهای پذیرش نوآوری ورمی کمپوست در استان فارس از دیدگاه زنان روستایی به کوشش لیلا نعمت پور خاک اکثر مناطق ایران از نظر مواد آلی، فقیر می باشد. بی توجهی به وضعیت ماده آلی در خاک، سبب شده ساختمان خاک شرایط مناسبی برای رشد ریشه گیاه نداشته باشد. در استان فارس، ماده آلی در بیش از 95% خاک ها، کمتر از 5/1% می باشد. در حالی که حد بحرانی کربن آلی خاک جهت پایداری ساختمان خاک، 2% می-باشد. تامین ماده آلی مورد نیاز بخش کشاورزی عموما از کود های دامی است. در صورتی که این کودها قبل از استفاده به درستی پردازش نشوند، مشکلات زیست محیطی متعددی را به دنبال خواهند داشت. راه دوم تامین مواد آلی مورد نیاز بخش کشاورزی، استفاده از مواد زائد آلی و به عبارت دیگر بهره گیری از مدیریت پسماندهای روستایی است. آمارها نشان می دهد که حدود 70% زباله های خانگی روستایی را مواد زائد آلی تشکیل می دهد که با مدیریت صحیح می توان از آن ها برای تامین ماده آلی مورد نیاز استفاده کرد. فناوری تولید ورمی کمپوست، راهی بسیار مناسب برای استفاده بهینه از پسماند های آلی است. در این راستا، به منظور تامین ماده آلی مورد نیاز بخش کشاورزی و نیز اشتغالزایی برای زنان روستایی، طرح تولید ورمی کمپوست در استان فارس در حال اجراست. این پژوهش با هدف بررسی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی و زیست محیطی تولید ورمی کمپوست در استان فارس از دیدگاه زنان روستایی عضو سایتهای تولید کننده ورمی کمپوست انجام شده است. پژوهش در دو مرحله کمی و کیفی صورت گرفت. نمونه گیری مرحله کمی به روش تصادفی طبقه بندی شده در 40 سایت و در بین 151 نفر و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. مرحله کیفی پژوهش در دو بخش جداگانه و با روش گلوله برفی انجام گرفت. ابتدا به منظور بررسی مدیریت پسماند های روستایی، پیامدهای تولید ورمی کمپوست و پیامدهای تشکل های تولید ورمی کمپوست بر جامعه روستایی، اقدام به مصاحبه های عمیق با 19 نفر از زنان تولیدکننده عضو این تشکل ها گردید. در بخش دوم از مرحله کیفی، با انتخاب یک سایت موفق و یک سایت ناموفق، دلایل موفقیت و عدم موفقیت تشکل های زنان در زمینه تولید ورمی کمپوست بررسی شد. یافته ها نشان می دهد که از دیدگاه زنان روستایی، بهترین روش مدیریت پسماند های روستایی، تفکیک از مبدا و بهترین روش مدیریت زائدات آلی، تبدیل آن ها به ورمی کمپوست می باشد. از جمله دلایل عدم موفقیت تشکل های زنان در زمینه تولید ورمی کمپوست، عدم اعتماد به تسهیلگر زنان روستایی، عدم دسترسی به مواد اولیه و اطلاعات مورد نیاز و مشکلات فرهنگی- اجتماعی بوده و از جمله دلایل موفقیت تشکل ها، اعتماد زنان روستایی به یکدیگر، مدیریت صحیح تسهیلگر، حمایت جامعه از فعالیت زنان و دسترسی به مواد اولیه مورد نیاز بوده است. یافته ها نشان داد تولید ورمی کمپوست پیامدهای مثبت فراوانی برای جامعه روستایی به دنبال دارد، از جمله: پیامدهای اجتماعی (اعتماد متقابل میان زنان روستایی، کاهش اختلافات میان زنان روستایی، آینده نگری)، پیامدهای اقتصادی (افزایش تولید، کاهش هزینه ها، تقویت اقتصاد غیرزراعی)، پیامدهای زیست محیطی (کاهش آلودگی آب، خاک و هوا، کاهش حجم زباله، حفظ زیبایی چشم انداز روستایی) و پیامدهای بهداشتی (تولید محصول سالم، کاهش سرطان ها، کاهش تعداد حشرات بیماری زا). زنان روستایی نسبت به تولید ورمی کمپوست نگرش مطلوبی داشته و تمایل به ادامه فعالیت در زمینه تولید ورمی کمپوست دارند. متغیرهای نگرش نسبت به تولید ورمی کمپوست، انگیزه تولید ورمی کمپوست، تعداد اعضای سایت و فاصله تا اولین میدان تره بار، اثر مثبت، مستقیم و معنی داری بر نگرش زنان نسبت به پیامدهای تولید ورمی کمپوست دارند. در پایان پیشنهادات کاربردی برای بهبود و اصلاح تولید ورمی کمپوست ارائه شده است.
فاطمه شیدایی غلامحسین زمانی
ایران به عنوان یکی از کشورهای واقع در منطقه خشک و نیمه خشک با کاهش منابع آب تجدید شونده مواجه است. از این رو یکی از سیاست های دولت جمهوری اسلامی ایران، استفاده از منابع تجدیدپذیر به ویژه بازچرخانی و استفاده مجدد از آب، تغذیه آب های زیرزمینی و استفاده از پساب فاضلاب شهری تصفیه شده در امورکشاورزی است. در این رابطه با علم به اجبار در استفاده از این منابع نیازمند ایجاد تغییر رفتار و سوق افراد به سمت استفاده بهینه از آبهای غیر متعارف بخصوص پساب فاضلاب شهری و مشارکت مردم الخصوص جوامع روستایی می باشیم. در این تحقیق سعی بر آن شد که میزان اعمال مدیریت صحیح در بهره برداری از فاضلاب تصفیه شده در راستای حفظ شرایط زیست محیطی و بهداشتی که در واقع در بر دارنده اصول استفاده بهینه از پساب فاضلاب است بررسی شود. علاوه بر این، نگرش کشاورزان در مورد پیامد های کاربرد پساب فاضلاب شهری و نگرش در مورد به آینده فعالیت کشاورزی در شرایط استفاده از پساب فاضلاب شهری مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل156 نفر از کشاورزان کاربر پساب فاضلاب شهری شیراز می باشد که با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان تعداد نمونه مورد مطالعه 108 نفر بدست آمد. از روش نمونه گیری تصادفی ساده متناسب با حجم برای انتخاب نمونه مورد مطالعه استفاده شد و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود. روائی صوری پرسشنامه توسط 4 نفر از اساتید فن مورد تأئید قرار گرفت و پایایی آن با مطالعه راهنما انجام شد. یافته ها پژوهش نشان داد که نگرش کشاورزان نسبت به پیامدهای استفاده از پساب فاضلاب در حد متوسط می باشد. از بین ابعاد این نگرش، میانگین نگرش نسبت به پیامدهای بهداشتی بالاترین میانگین را به خود اختصاص داده است. این امر بیان گر آن است که کشاورزان با دانش کم بر این باورند، پساب فاضلاب شهری تاثیر کمی در به خطر انداختن سلامت کشاورزان و خانواده های آنان و همچنین ایجاد بیماری های ویروسی و انگلی در مصرف کنندگان دارد. این در حالی است که میزان اهمیت اصول استفاده بهینه از پساب فاضلاب و رعایت آن از سوی کشاورزان در حد بسیار ضعیفی می باشد. از سویی دیگر نگرش نسبت به آینده فعالیت کشاورزی تحت تاثیر مشکلات بهداشتی استفاده از پساب فاضلاب شهری است. در این راستا هرچه از دیدگاه کشاورزان، مشکلات بهداشتی استفاده از پساب فاضلاب شهری کمتر باشد، نگرش نسبت به آینده فعالیت کشاورزی در شرایط استفاده از پساب فاضلاب مساعدتر خواهد بود. در نتیجه به منظور بهبود این دیدگاه و رعایت اصول استفاده بهینه جهت کاهش مشکلات محیطی و بهداشتی استفاده از پساب فاضلاب شهری نیازمند افزایش سطح دانش در مورد نحوه استفاده و اثرات آن و همچنین بکارگیری روش های آبیاری متناسب با پساب فاضلاب شهری و احداث سیستمهای نوین تصفیه هستیم.
منا قصمی داریوش حیاتی
اعتبار خرد رهیافتی است که بر فقر زدایی تاکید دارد و این امر از طریق ارائه خدمات اعتباری به افراد کم درآمد صورت می گیرد. این پژوهش با هدف بررسی سازه های موثر بر توانمندی زنان عضو صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی در استان هرمزگان انجام شد. این تحقیق از نوع توصیفی بوده و با بهره گیری از فن پیمایش داده های تحقیق جمع آوری شده است. ابزار سنجش این پژوهش، پرسشنامه با سوالات از نوع بسته بوده و کلیه اعضا صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی استان هرمزگان جامعه آماری این پژوهش بودند، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی دو مرحله ای متناسب استفاده شد. با توجه به روش نمونه گیری، حجم نمونه 324 نفر تعیین که در مجموع 314 پرسشنامه تکمیل گردید. بررسی توانایی سازه های فردی، اقتصادی، زمانی، آموزشی، و مکانی در پیش بینی تغییرات توانمندی کل نشان داد متغیرهای میزان رضایت عضو از عضویت، میزان درآمد عضو از صندوق، میزان درآمد سایر فعالیتها، تعداد فرزند، سطح تحصیلات ، جمعیت خانوار ،تحصیلات همسر و میزان رضایت از هیات مدیره توانایی پیش بینی 31 درصد تغییرات توانمندی کل را داشته اند و متغیر میزان رضایت عضو از عضویت در صندوق بیشترین قدرت پیش بینی متغیر توانمندی کل و متغیر تعداد فرزند و میزان رضایت از هیات مدیره کمترین قدرت پیش بینی تغییرات توانمندی کل زنان عضو را داشته اند.در رابطه با پیشنهادات حاصل از یافته های این پژوهش می توان به اهم موارد زیر اشاره کرد: ایجاد و توسعه فعالیتهای اشتغالزا برای زنان عضو صندوق اعتبارات خرد؛ شناسایی اعضا کم درآمد و ارائه آموزشهای مهارتی و افزایش درآمد آنان؛ افزایش علاقه واحساس مثبت اعضاء صندوق و توجه به نیازهای شغلی زنان عضو؛ انتخاب هیات مدیره دارای صلاحیت و مسئولیت پذیر؛ فراهم آوردن تمهیداتی برای ارتقاء سطح تحصیلات اعضاء صندوق توسعه خدمات آموزشی ترویجی برای اعضاء صندوق
معصومه فروزانی غلامحسین زمانی
تامین آب از مهم ترین پیش نیازهای بهبود کیفیت زندگی بشری بوده که هدف بلندمدت همه سیاست های توسعه و استراتژی ها است. مطالعات انجام شده توسط موسسه بین المللی مدیریت آب نشان می دهد که با ادامه افزایش جمعیت، توسعه شهرنشینی و گسترش صنایع تا سال 2025، میزان آب قابل تخصیص برای بخش کشاورزی در کل جهان محدودتر خواهد شد. نتیجه چنین وضعیتی، محدودتر شدن میزان تولیدات در بخش کشاورزی بویژه در نواحی خشک و کم آب خواهد بود. این مساله در حال حاضر، بسیاری از کشورها را به سمت واردات مواد غذایی سوق داده است. تنزل سطح کیفی و کمی منابع آب به دلیل شرایط اقلیمی نامناسب این کشورها و مدیریت نامناسب آب در بخش کشاورزی، مقوله پایداری آب در این بخش را به عنوان یک چالش جدید مطرح ساخته است. کارکردی کردن این مقوله، نیازمند بکارگیری سیستمهای ارزیابی مناسب وضعیت آب کشاورزی با دیدگاهی جامع و لحاظ کردن جنبه های مختلف مساله آب کشاورزی می باشد. با توجه به نابسنده بودن شاخصهای موجود برای ارزیابی وضعیت آب در بخش کشاورزی، در این مطالعه شاخص فقر آبی کشاورزی به عنوان شاخصی جدید برای پاسخگویی بهتر به مساله کم آبی مطرح شده است. با طرح مفهوم فقر آبی کشاورزی به جای مفاهیم رایج که صرفا بر نبود فیزیکی منابع آبی تاکید دارند، این مطالعه با هدف تبیین نقش دانش و تکنولوژی در بهبود فقر آبی کشاورزی به توسعه و کاربرد شاخص فقر آبی کشاورزی در ارزیابی وضعیت آب کشاورزی پرداخته است. این پژوهش در چهار مرحله انجام شده است. هدف مرحله اول، تبیین وضعیت پایداری آب در بخش کشاورزی ایران، با بکار گیری چارچوب مفهومی فقر آبی کشاورزی بوده است. این چارچوب مشتمل بر پنج جزء کلی می باشد: منابع آب قابل دسترس، میزان دسترسی به این منابع، نحوه استفاده از منابع آب، پتانسیل ها و ظرفیتهای موجود برای استفاده بهینه از منابع آب در دسترس، و عوامل زیست محیطی موثر بر نقصان کمی و کیفی منابع آب. بدین منظور مطالعه ای تاریخی با بررسی اسناد و منابع مرتبط صورت پذیرفت. یافته های این بخش از مطالعه، نشان دهنده ناپایداری وضعیت آب در کشاورزی ایران در دوران اخیر و همچنین وارد شدن ایران به دوره ای بحرانی ار نظر آّب کشاورزی می باشد. پس از اطمینان از توانایی چارچوب تدوین شده برای فقر آبی کشاورزی در بررسی وضعیت پایداری آب کشاورزی ایران، به منظور دستیابی به دیدگاه ذینفعان (کشاورزان و کارشناسان) برای تبیین مفهوم فقر آبی کشاورزی، مطالعه ای به روش q در شهرستان مرودشت صورت پذیرفت. برای این منظور، از ابزارهای مصاحبه گروه متمرکز و نیمه ساختارمند، بررسی اسناد و منابع مرتبط، بهره گرفته شد. پس از تحلیل عاملی داده های پژوهش و تفسیر یافته ها، چهار دیدگاه متمایز در بین کشاورزان (طرفداران مدیریت آب، طرفداران سازگاری، تقدیرگرایان و حمایت طلبان) و سه دیدگاه متمایز در بین کارشناسان (بدبینان کشاورز نکوه، واقع گرایان تکنوکراتیک و خوش بینان) در مورد فقر آبی کشاورزی مشخص شد. هر یک از این دیدگاه ها از نظر نوع تعریف مفهوم فقر آبی کشاورزی، دلایل و منشا این پدیده و همچنین راهکارهای برون رفت از وضعیت فقر آبی در کشاورزی قابل تمایز بوده و نشان گر تنوع نگرشهای ذینفعان مختلف آب کشاورزی می باشد. همچنین، از یافته های مهم دیگر این بخش از مطالعه، توسعه دقیق تر مفهوم فقر آبی کشاورزی به کمک تبیین دیدگاههای موجود در بین ذینفعان آب کشاورزی بود، به گونه ای که مفاهیم جامع تری برای تبیین و تعریف اجزای اصلی آن بدست آمد. در مرحله سوم از پژوهش، نسبت به توسعه سنجه های شاخص فقر آبی کشاورزی که در مرحله قبل، اجزای اصلی آن تبیین شده بود، اقدام گردید. برای انجام این بخش از پژوهش، مطالعه ای با استفاده از روشهای فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) و برنامه ریزی عدد صحیح (binary integer programming) و با بهره گیری از چارچوب تلفیقی شبکه علی و سلسله مراتب اکولوژیک (integrated causal network and ecological hierarchal network)، مشاهدات میدانی و مطالعه منابع مرتبط صورت گرفت. حاصل این مرحله از پژوهش، تعیین شدن دقیق سنجه های انتزاعی سطح اول و دوم و همچنین سنجه های عملی دقیق برای سنجیدن شاخص فقر آبی کشاورزی در سطح فرد (کشاورز) بود. در این مرحله از پژوهش، وزنهای هر یک از سنجه ها برای وارد شدن در فرمول نهایی سنجش شاخص فقر آبی کشاورزی نیز تعیین شدند. در مرحله چهارم از پژوهش، نسبت به ارزیابی وضعیت آب کشاورزی به کمک شاخص فقر آبی کشاورزی اقدام شد. به همین منظور پس از تشریح دقیق روش محاسبه شاخص فقر آبی کشاورزی و تدوین فرمول نهایی آن، مطالعه ای به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه در بین کشاورزان شهرستان مرودشت انجام گرفت. در این بخش از مطالعه، همزمان با داده برداری، مشخصات جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) یک نقطه از زمین هر کشاورز پاسخگو به کمک دستگاه جی پی اس (gps) ثبت و مقدار شوری (هدایت الکتریکی) یک نمونه از آب در دسترس وی نیز به کمک دستگاه شوری سنج اندازه گیری شد. یافته های حاصل از محاسبه شاخص برای هر فرد کشاورز حاکی از آن بود که مقدار شاخص فقر آبی کشاورزی برای کشاورزان این منطقه در زیر حد متوسط (کمتر از 50) است. بدین معنا که کشاورزان از نظر وضعیت آب کشاورزی دارای وضعیت نسبتا نامساعدی می باشند. تحلیل اجزای شاخص نشان داد که مقدار "منابع آب سطحی و زیرزمینی" در کل شهرستان در سطح بسیار پایینی است. "دسترسی به منابع آب" و "عوامل زیست محیطی تاثیرگذار بر کمیت و کیفیت منابع آبی" در حد مناسب می باشند. کشاورزان مورد مطالعه از نظر "نحوه مصرف منابع آب" و "ظرفیتهای انسانی، تکنولوژیکی، مالی و اجتماعی برای استفاده بهینه از منابع آب موجود" دارای ضعف می باشند. علاوه بر آن، نتایج تحلیل خوشه ای (cluster analysis) نشان می دهد که کشاورزان مورد مطالعه را می توان از نظر میزان فقر آبی کشاورزی به چهار گروه طبقه بندی نمود. طبقه با کمترین فقر آبی کشاورزی، در مورد همه اجزای شاخص بهترین وضعیت را دارند. نتایج این مرحله از پژوهش نشان داد که "منابع آب کشاورزی" تنها عامل تعیین کننده وضعیت کشاورز در ارزیابی منابع آبی نمی باشد. همچنین جزء "ظرفیت" عامل تعیین کننده ای برای ایجاد تفاوت در وضعیت کشاورزان است. سپس به منظور تعیین مناطق بحرانی مواجه با فقر آبی کشاورزی (hot spots)، به کمک نرم افزار جی آی اس (gis)، نقشه فقر آبی کشاورزی شهرستان تهیه شد. به کمک نقشه، مناطق مواجه با وضعیت بحرانی از نظر آب کشاورزی و همچنین علت فقر آبی کشاورزی در این مناطق معین شدند. نتایج حاکی از تنوع عوامل ایجاد کننده فقر آبی کشاورزی در هر یک از این مناطق بود. در کل، یافته های این پژوهش نشان داد که کشاورزی ایران از نظر وضعیت منابع آبی بسیار ناپایدار بوده و با بحران رو به تزاید مواجه است. شاخص فقر آبی کشاورزی می تواند در شناخت، تدوین برنامه و سیاست های مقابله با بحران آب ابزاری کارآمد باشد. به منظور بهبود وضعیت و تداوم کشاورزی لازم است "ظرفیت های کشاورزان" به ویژه ظرفیتهای دانشی و فنی آنان به منظور "استفاده بهینه از منابع آبی موجود" و "دسترسی پایدار" به آن منابع بهبود یابد. در این میان، ترویج و آموزش کشاورزی می تواند نقش بسزایی در تحقق این اهداف ایفا نماید. به همین دلیل توصیه هایی به منظور بهبود وضعیت و مفهوم سازی فقر آبی کشاورزی برای سیستم ترویج کشاورزی ایران ارائه گردیده است.
مسعود خوان پایه عزت اله کرمی
کشاورزی، اساس توسعه و هسته مرکزی بازار صادرات و کسب درآمد در اغلب کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. کشاورزی مهمترین و ضروری ترین بخش تأمین مایحتاج زندگی انسان می باشد و تصور دنیای توسعه یافته بدون کشاورزی امکان پذیر نیست. بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران دستیابی به توسعه پایدار را از طریق کشاورزی امکان پذیر می دانند. از آنجا که ایران کشوری نیمه خشک تا خشک بوده و در بسیاری از نقاط آن با کمبود آب مواجه است، از این رو یکی از الویت ها و سیاست های همیشگی، مقابله با کمبود آب از طرق مختلف بویژه استفاده از منابع تجدید پذیری همچون پساب شهری برای مصارف کشاورزی و سایر فعالیت ها بوده است. در این پژوهش سعی بر آن شده است که در مرحله اول تاثیر استفاده از پساب شهری بر ابعاد مختلف پایداری (اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و بهداشتی) و بویژه بر میزان استفاده از نهاده های خارجی (کودهای شیمیایی و سموم شیمیایی) و عملکرد محصولات سنجیده شود. و در مرحله بعد سازه های تاثیرگذار بر پایداری این جوامع مورد بررسی قرار گرفته و میزان تاثیر هر کدام از آنها نیز معلوم گردد. در نهایت آزمون خاک، آب و گیاه به منظور تعیین میزان عناصر موجود در هرکدام از آنها صورت گرفته تا هم کیفیت پساب مورد استفاده تعیین شود و هم میزان تاثیر استفاده از پساب شهری بر خاک زراعی و محصولات تولیدی معلوم گردد. جامعه آماری این تحقیق شامل 417 نفر از کشاورزان مرودشت که نیمی از آنها کاربر پساب شهری و نیمی دیگر کشاورزان مشابه که از پساب شهری استفاده نمی کنند، می باشد. با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان تعداد نمونه مورد مطالعه 197 نفر بدست آمد. از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک متناسب با حجم برای انتخاب نمونه مورد مطالعه استفاده شد و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود. روائی صوری پرسشنامه توسط چند نفر از اساتید فن مورد تأئید قرار گرفت و پایایی آن با مطالعه راهنما انجام شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که پایداری اجتماعی و اقتصادی در بین کشاورزان استفاده کننده از پساب در سطح بالاتری قرار دارد. پایداری زیست محیطی تفاوت چندانی نداشته اما پایداری بهداشتی در جوامع استفاده نکننده از پساب شهری بالاتر بوده است. کشاورزان استفاده کننده از پساب دانش بیشتر و نگرش مثبت تری نسبت به کشاورزان استفاه نکننده از پساب در مورد پیامدهای استفاده از پساب دارند. میزان استفاده از کودهای شیمیایی در مزارع استفاده کننده از پساب شهری کاهش یافته و تولید محصول با افزایش روبرو بوده است. نتایج حاصل از آزمون های خاک، آب و گیاه نشان داد که در اثر استفاده از پساب در این مزارع غلظت بعضی عناصر همچون کلسیم، پتاسیم، سدیم و منیزیوم و همچنین غلظت عناصر سنگینی همچون سرب و کادمیوم افزایش پیدا کرده است.
مرضیه نوروزی داریوش حیاتی
چکیده سازه های موثر بر معیشت پایدار روستایی از دیدگاه کشاورزان استان کرمانشاه به کوشش مرضیه نوروزی فقر و گرسنگی در تمام دوران زندگی اجتماعی بشر به عنوان معضلی اساسی وجود داشته است. جوامع روستایی از آسیب پذیرترین اقشار کشورهای جهان سوم هستند. یکی از عمده عوامل دخیل در افزایش آسیب پذیری آنان، فعالیت کشاورزی به عنوان شغل اصلی و تنها ترین منبع درآمد برای سرپرست خانوار محسوب می شود. از آنجایی که شغل کشاورزی از ناامن ترین مشاغلی است که با انواع مشکلات و تنش های ناگهانی مواجه می شود، این مسئله به طور یقین معیشت خانوارهای روستایی را مورد تهدید قرار می دهد. معیشت چیزی بیشتر از شغل است. معیشت شامل همه کارهایی است که افراد انجام می دهند تا گذران زندگی کنند. از این حیث پایداری از ابعاد مختلف در معیشت خانوارهای روستایی باید اعمال شود. معیشت هنگامی پایدار است که فرد در رویارویی با مشکلات، تنش ها و شوک هایی که زندگی را تهدید می کنند، توانایی مقابله داشته و راهی برای بهبود آن بیندیشد. بطور کلی رهیافت معیشت پایدار برای کاهش و ریشه کنی فقر و دستیابی به توسعه پایدار برای کشورهای در حال توسعه مطرح شده است. باتوجه به افزایش جمعیت بیکاران در جوامع روستایی، افول کشاورزی، کاهش درآمد خانوار روستایی، آسیب پذیری و ناامنی معیشت در روستاهای استان کرمانشاه با وجود پتانسیل های مناسب، ضروری دیده شد، مطالعه ای در زمینه تعیین سازه های موثر بر معیشت پایدار روستایی از دیدگاه کشاورزان استان کرمانشاه انجام شود. جامعه آماری این تحقیق شامل زارعان، دامداران و باغداران بوده است، که با روش نمونه گیری طبقه ای دو مرحله ای حجم نمونه مورد نظر 250 نفر برآورد گردید. روش تحقیق پژوهش، کمی از نوع توصیفی همبستگی بوده، از فن پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. روایی صوری توسط اساتید و متخصصان بخش ترویج و آموزش کشاورزی تایید شد و جهت تعیین پایایی آن، مطالعه راهنما انجام شد. ضریب آلفایکرونباخ برای متغیرهای تحقیق در دامنه 74/0 تا 96/0 به دست آمد. داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار spss19 ، amos21 و به کار گیری آماره هایتوصیفی و آزمون های تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در این پژوهش تنوع درآمد، بیمه محصول، انگیزه پیشرفت، نگرش نسبت به ماندگاری در روستا، دسترسی به بازار، میزان ارتباط کشاورزان با کارشناسان و مروجان کشاورزی، وضعیت مهاجرت، همکاری اعضای خانوار در فعالیت کشاورزی، میزان دسترسی به امکانات مناسب حمل ونقل، میزان توسعه یافتگی روستا، دسترسی به منابع آب، وضعیت خاک، نوع اقلیم، روابط اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری با پایداری معیشت ازدیدگاه کشاورز داشتند. از سویی دیگر متغیر عدم ثبات اشتغال، رابطه منفی و معنی داری با پایداری معیشت از دیدگاه کشاورز را نشان داد. در پایان پیشنهاداتی به منظور دستیابی به معیشت پایدار روستایی ارائه گردیده است. کلمات کلیدی: معیشت پایدار روستایی، خانوارهای کشاورز، استان کرمانشاه.
فرشته سادات محمدیان ماسوله غلامحسین زمانی
توسعه انسانی یکی از مهم ترین عواملی است که می تواند بر توسعه ملی تاثیرگذار باشد. با توجه به جایگاه ویژه سازمان های آموزش منابع انسانی در برنامه ریزی های ملی، چهار عامل می تواند تعیین کننده کیفیت منابع انسانی در سطح کشور باشد: الف) کیفیت دانش پژوهان به عنوان دریافت کنندگان و متقاضیان آموزش، ب) کیفیت مدرسان به عنوان عرضه کنندگان خدمات آموزشی، ج) کیفیت امکانات و تجهیزات ضروری برای فراهم آوردن محیطی مطلوب، د) کیفیت خدمات اداری سازمانهای هدایت کننده برنامه ریزی آموزشی در جامعه. هر یک از این عوامل به نوبه خود، از عناصر عدیده دیگری تاثیر می پذیرند. یکی از مهمترین چالشهای اصلی نظام آموزشی، پاسخگوئی به نیازهای محیط کار است. برنامه های درسی باید با مقتضیات و نیاز جامعه سازگار بوده و به تقاضای نیروی انسانی ماهر و متخصص در بخش کشاورزی پاسخ دهد. پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر پاسخگویی برنامه درسی به تقاضای بازار کار از دیدگاه دانش آموختگان کشاورزی دانشگاه شیراز پرداخته است. انتخاب نمونه ی آماری 400 نفری از دانش آموختگان سال های 85-91 در این تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که 48 درصد از پاسخگویان شاغل بوده و میزان انگیزه اشتغال آنها در چهار بعد زیستی، هویتی، کامرانی و آرمانی به ترتیب بالاتر از میانگین می باشد. مهمترین مانع اشتغال دانش آموختگان، توجه بیشتر سیاستگذاران به بخش های صنعت و خدمات و ضعف سیاستها و برنامه های دولت برای استخدام و حمایت از اشتغال دانش آموختگان بوده است. نتایج نشان دهنده آن است که برخی از دروس در کسب و موفقیت شغل دانش آموخته کارآیی ندارند. بطور کلی، برنامه های دانشکده توانایی کافی در ارتباط با آماده کردن دانش آموختگان برای ورود به بازار کار را نداشته است و دانش آموختگان از آموخته های خود بطور کلی رضایت نداشتند. بهترین آمادگی برای اشتغال را دانش آموختگان آبیاری و پایین ترین آمادگی را دانش آموختگان رشته خاکشناسی داشته اند. همچنین بین ابعاد پاسخگویی دانشکده (دیدگاه، موفقیت شغلی، مدت انتظار) با کل رضایت از برنامه کلان دانشکده(رضایت از دروس، امکانات، برنامه ریزی آموزشی، اساتید و کل رضایت از برنامه کلان دانشکده) در تمامی رشته ها به جز رشته آبیاری رابطه معنی داری وجود داشته است.
شیوا زارع داریوش حیاتی
طرح¬های توسعه همراه با اثرات مثبت خود همواره دارای تأثیرات منفی مستقیم و غیر مستقیم با¬لقوه¬ای بر محیط زیست انسانی و طبیعی است و چنانچه از پیش برای اثرات منفی چاره اندیشی نشود و از طرفی اثرات مثبت تقویت نگردند، نتایج و عواقب نا¬مطلوبی در پی خواهد داشت. هدف اصلی از انجام این پژوهش ارزیابی اثرات زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی توسعه شبکه¬های مدرن آبیاری و زهکشی دشت کربال و سازه¬های موثر بر ¬آن از دیدگاه بهره¬برداران و کارشناسان بوده، تا از این طریق بتوان روند کمی و کیفی این پروژه¬ها را اصلاح و بازنگری نمود. روش این پژوهش از نوع توصیفی، کنترل متغیر¬ها غیر آزمایشی، هدف کاربردی و جمع آوری داده¬ها با فن پیمایش بوده است. در انجام بخشی دیگری از این پژوهش نیز از تحلیل swot بهره گرفته شده است. به منظور انجام این تحلیل از مصاحبه¬ی عمیق استفاده گردید. جامعه¬ی آماری این پژوهش شامل کلیه¬ی بهره¬بردارن تحت پوشش شبکه¬های مدرن آبیاری و زهکشی دشت کربال و 55 نفر از کارشناسان درگیر در این طرح بوده است که 280 نفر از بهره¬برداران و 34 نفر از کارشناسان به تصادف به عنوان انتخاب شدند. ابزار سنجش پرسشنامه بوده و داده¬ها با نرم¬افزار 19 spss تجزیه و تحلیل گردیدند. روایی صوری پرسشنامه توسط اساتید بخش ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه شیراز و متخصصان مربوطه و پایایی آن با انجام مطالعه راهنما تأیید شد. یافته¬های پژوهش نشان داد که با توجه به مشکلات مالی و به حالت تعلیق درآمدن طرح، هر دو گروه هدف این پژوهش، ارزیابی نسبتاً مطلوبی را از اثرات زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی و به دنبال آن ارزیابی مطلوبی را از اثرات کلی طرح توسعه¬ی شبکه¬های مدرن آبیاری و زهکشی در منطقه داشته¬اند. بیشترین تأثیر مستقیم بر ارزیابی اثرات کلی طرح را متغیر مشارکت اجتماعی داشته است و چهار متغیر نگرشی مورد سنجش در این مطالعه، اثرات مستقیم و غیر مستقیمی را بر متغیر وابسته¬ی اثرات کل شبکه¬های مدرن آبیاری و زهکشی دشت کربال داشته¬اند.
حمیده ملک سعیدی قصرالدشتی غلامحسین زمانی
در سالهای اخیر، مسأله استرسهای زیستمحیطی ناشی از تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی و پیامدهای اجتماعی و اکولوژیک ناشی از آن به یکی از بحثهای مهم در جوامع علمی و سیاسی جهان تبدیل شده است. این در حالی است که پیشبینیها نشان میدهد دامنه بحرانهای زیستمحیطی احتمالاً گستردهتر شده و گروههای فقیر و حاشیهنشین در برابر این بحرانها آسیبپذیرتر خواهند شد. برای مثال، شواهد حاکی از آن است که وقوع بحرانهای زیستمحیطی، چالشهای عمدهای را برای خانوارهای کشاورز ساکن در کشورهای در حال توسعه و به ویژه گروههای آسیبپذیری که معیشت آنها به میزان زیادی به منابع طبیعی وابسته است، به وجود آورده و زمینه گسترش هر چه بیشتر فقر و تشدید روند مهاجرت را در بین این گروهها فراهم نموده است. بدون تردید، وقوع استرسها و بحرانهای زیستمحیطی مختلف و به دنبال آن، افزایش چالشهای پیشروی توسعه، نیاز به پاسخها و فعالیتهای خاصی را خاطرنشان میکند که به افزایش انعطافپذیری سیستمهای اجتماعی و اکولوژیک کمک نماید. در حال حاضر، یکی از مهمترین بحرانهای پیشروی بسیاری از جوامع روستایی، بحران کاهش آب با یک نرخ نگرانکننده در جهان است. آب از یک سو از مهمترین منابع حمایتکننده از معیشت مردم روستایی و به ویژه خانوارهای کشاورز ساکن در حاشیه تالابها و حوزههای آبریز، و از سوی دیگر یکی از حساسترین منابع در برابر تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی است. شواهد فزایندهای وجود دارد که حاکی از نقش بالقوه و بالفعل تالابهای حاوی آب شیرین در حفظ کشاورزی، ایجاد اشتغال و درآمد و در نهایت رفع فقر و بیکاری و کاهش مهاجرت حاشیهنشینان میباشد. در واقع، این حوزهها از مولدترین مناطق جهان محسوب میشوند. علیرغم اهمیت تالابها در حفظ معیشت مردم، مطالعات مختلف حاکی از کاهش سطح آب در این حوزهها به دلیل تغییرات اقلیمی و مداخلات انسانی همچون بهرهوری بیرویه از آب برای فعالیتهای کشاورزی است. با توجه به وابستگی خانوارهای کشاورز حاشیه تالابها به آب این حوزههای آبریز و نظر به این که بحرانهای زیستمحیطی با شروعی سریع و تقریباً غیرقابل پیشبینی همچنان در حال رخ دادن بوده و در آینده نیز ادامه خواهند داشت، این سوال مطرح میشود که خانوارهای کشاورز و به ویژه خانوارهای ساکن در حاشیه تالابها چگونه با بحران کاهش آب کنار آمده و اثرات ناشی از آن را تعدیل نمایند. بسیاری از محققان در تلاش برای درک اثرات بحرانهای زیستمحیطی ناشی از تغییرات اقلیمی و مداخلات انسانی، پارادایمهای جدیدی را در مطالعات مربوط به پایداری تلفیق نمودهاند که در آنها قدرت برگشتپذیری اجتماعی-اکولوژیک به عنوان یک ویژگی که تعیین میکند چگونه سیستم در زمان رویارویی با فاجعه قادر به حفظ ساختار و عملکرد خود در سطح مطلوبی است مورد تأکید قرار میگیرد. برگشتپذیری ظرفیت یک سیستم برای حفظ بقاء، سازگاری و رشد در رویارویی با تغییرات را نشان میدهد. در این راستا، برگشتپذیری خانوارهای کشاورز در برابر بحران کاهش آب، به ظرفیت این خانوارها برای مقابله با این بحران، تعدیل زیانهای ناشی از آن، حفظ و حتی بهبود در ساختار، عملکرد و ماهیت خود به عنوان یک خانوار کشاورز، از طریق یادگیری، خلاقیت، سازگاری و کنار آمدن اشاره دارد. با توجه به این موضوع، هدف کلی این مطالعه، درک برگشتپذیری خانوارهای کشاورز ساکن در حاشیه تالاب پریشان در برابر بحران کاهش آب بوده است. این پژوهش در چهار مرحله انجام گردید. هدف مرحله اول، بررسی رابطه برگشتپذیری اجتماعی-اکولوژیک و کشاورزی پایدار در شرایط بحران کاهش آب بوده است. بدین منظور، ضمن برررسی مفهوم کشاورزی پایدار و ابعاد آن، مفهوم برگشتپذیری مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت رابطه برگشتپذیری اجتماعی-اکولوژیک با کشاورزی پایدار مورد بحث قرار گرفت. یافتههای این بخش از مطالعه حاکی از ضرورت توجه به برگشتپذیری به عنوان یک پیشنیاز برای دستیابی به کشاورزی پایدار در شرایط وقوع تغییرات و بحرانها بود. با توجه به نابسنده بودن مقیاسهای موجود برای ارزیابی برگشتپذیری خانوارهای کشاورز، هدف مرحله دوم پژوهش، توسعه شاخصی برای اندازهگیری برگشتپذیری این خانوارها در برابر بحران کاهش آب بود. برای این منظور، ضمن استفاده از از ابزارهای مصاحبه گروه متمرکز و پرسشنامه، از تحلیل عاملی اکتشافی (exploratory factor analysis) برای درک فاکتورهای تشکیلدهنده شاخص برگشتپذیری خانوارهای کشاورز، و از تحلیل عاملی تأییدی (confirmatory factor analysis) برای تأیید ساختار فاکتوری به دست آمده استفاده شد. نتیجه این بخش از مطالعه، توسعه شاخص برگشتپذیری خانوارهای کشاورز ((fhrs)farm households resilience scale ) بود که روایی و پایایی آن برررسی و مورد تأیید قرار گرفت. اگرچه شاخص برگشتپذیری خانوارهای کشاورز، بر اساس مطالعه خانوارهای کشاورز ساکن در حاشیه تالاب پریشان توسعه یافت، اما این شاخص کاربردی فراتر از محدوده جغرافیایی منطقه مورد مطالعه داشته و پژوهشگران قادر خواهند بود از این شاخص برای اندازهگیری کمَی برگشتپذیری در برابر بحران کاهش آب استفاده نمایند. هدف مرحله سوم، ارزیابی برگشتپذیری خانوارهای کشاورز حاشیه تالاب پریشان با استفاده از شاخص برگشتپذیری خانوارهای کشاورز (fhrs)، طبقهبندی خانوارها بر اساس متغیرهای برگشتپذیری، مدیریت دانش، مدیریت ریسک، ویژگیهای روانشناختی، امنیت آب، میزان مشارکت در فعالیتهای ترویجی و فاصله مزرعه تا تالاب، و در نهایت مقایسه گروههای مختلف خانوارهای کشاورز با درجه برگشتپذیری متفاوت بود. نتایج حاصل از تحلیل خوشهای (cluster analysis) در این مرحله از مطالعه، طبقهبندی خانوارهای کشاورز به سه گروه خانوارهای با برگشتپذیری بالا، متوسط و پایین بود. همچنین، نتایج حاصل از واکاوی دادهها حاکی از تفاوت سه گروه خانوارهای کشاورز با توجه به متغیرهای مدیریت دانش، مدیریت ریسک، امنیت آب، دسترسی به منابع، ویژگیهای روانشناختی و اقتصادی بود. همچنین، در این بخش از پژوهش، با استفاده از نرم افزار جی آی اس (gis)، ضمن تهیه نقشه برگشتپذیری خانوارهای کشاورز در منطقه مورد مطالعه، تأثیر فاصله از تالاب بر برگشتپذیری خانوارهای کشاورز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بخش حاکی از آن بود که با کاهش فاصله، میزان برگشتپذیری به دلیل افزایش وابستگی به منابع موجود در تالاب و به ویژه آب کاهش مییابد. هدف مرحله چهارم پژوهش، درک نقش ترویج کشاورزی در ایجاد و بهبود برگشتپذیری خانوارهای کشاورز در برابر بحران کاهش آب بود. نتیجه این بخش از مطالعه، پاسخ به این سوالات بود که یک سازمان ترویج باید چه اهداف، فرضیات و ویژگیهایی داشته باشد تا قادر به ایجاد برگشتپذیری در خانوارهای کشاورزی در زمان و به شیوهای مناسب باشد. در کل، نتایج این مطالعه حاکی از برگشتپذیری ضعیف اغلب خانوارهای کشاورز بود که دستیابی به کشاورزی پایدار را با توجه به وقوع تغییرات اقلیمی و زیستمحیطی با مشکل مواجه نموده است. این در حالی است که با توجه به رشد بحران کاهش آب در بسیاری از مناطق جهان، بهبود برگشتپذیری خانوارهای کشاورز باید یک هدف هر گونه برنامه توسعه پایدار در مناطق خشک و نیمهخشک جهان باشد. بر این اساس، یافتههای این مطالعه نشان داد، بهبود مدیریت دانش یکی از مهمترین ابزارهای سیاسی اثربخش در ایجاد برگشتپذیری خواهد بود. در این میان، توصیههایی نیز در رابطه با این که چگونه ترویج و آموزش کشاورزی قادر خواهد بود با ایجاد تغییراتی در اهداف، فرضیهها و ساختار خود نقش بسزایی در ایجاد ظرفیت برای برگشتپذیری در خانوارهای کشاورز ایفا نماید، ارائه گردید.
علیرضا ساریخانی خرمی کورش رضائی مقدم
خاک یکی از منابع مهم و اساسی است که نقش مهمی در تأمین و تهیه احتیاجات و نیازهای اولیه و ضروری انسان دارد. یکی از مهم ترین مشکلات خاک های مناطق خشک و نیمه خشک کمبود ماده آلی خاک بوده که این امر حاصل مصرف بی رویه کودهای شیمیایی و همچنین کاهش کاربرد کودهای آلی در مزارع در چند سال اخیر است. حفظ مقدار ماده آلی در خاک، یکی از اساسی ترین اصول کشاورزی پایدار است. طرح جامع مدیریت ماده آلی خاک با هدف توجه به نقش و اهمیت ماده آلی خاک در حاصلخیزی و پایداری خاک از طریق کمپوست غنی محلی در استان فارس اجرا گردید. هدف این پژوهش بررسی پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فنی پذیرش کمپوست غنی و عوامل موثر بر آن از دیدگاه باغداران استان فارس بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه باغدارانی که در طرح مدیریت ماده آلی خاک شرکت کرده و آموزش دیده اند، تشکیل می دهند. نمونه مورد مطالعه 202 نفر، شامل 101 نفر پذیرنده و 101 نفر نپذیرنده بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. نتایج نشان داد باغداران پذیرنده میانگین نگرش نسبت به حفاظت خاک، مشارکت اجتماعی، در امور مربوط به روستا، نگرش نسبت به کاربرد کمپوست غنی محلی و مساحت باغ بالاتری داشته اند. همچنین میزان مصرف کودهای شیمیایی، سموم علف کش و آفت کش و تعداد کارگر مورد نیاز برای پاکنی باغ بعد از کاربرد کمپوست کاهش پیدا کرده است. دانش فنی در مورد تهیه و کاربرد کمپوست، نگرش نسبت به حفاظت از خاک، دسترسی به فعالیت های ترویجی انجام شده در منطقه و مشارکت اجتماعی در امور مربوط به روستا بر پیامدهای پذیرش کمپوست غنی محلی موثر بوده اند. بوی نامطبوع در زمان تهیه کمپوست، نبود دستگاه خرد کن شاخ و برگ هرس شده در شهرستان و پرهزینه بودن روش آموزش داده شده و نامناسب و ناکافی بوده کارگاه های آموزشی برگزار شده برای تهیه کمپوست، از جمله محدودیت های تهیه و کاربرد کمپوست غنی محلی به شمار می رود. بر اساس نتایج پیشنهاد می گردد برای افزایش نگرش باغداران نسبت به حفاظت خاک، برنامه های آموزشی را هم از طریق رسانه های دیداری و شنیداری توسعه داده و آگاهی باغداران در مورد وضعیت موجود بالا برده شود. همچنین بازدید از باغ پذیرند گان برگزار گردد تا باغداران از نزدیک تاثیرات کمپوست را مشاهده کرده و به طور ملموس تری این پیامدها را درک کنند. برای ترویج و توسعه این نوآوری از روش های ترویجی متنوع مانند مدرسه در مزرعه و همچنین بازدید های علمی از سایت های تولید کمپوست بهره گرفته شود. با توجه به محدودیت های بیان شده ضروری است برای باغداران دوره های آموزشی نگهداری و فراوری کاه و کلش و بقایای گیاهی برگزار گردد. همچنین تعدادی دستگاه شاخه خردکن توسط مدیریت شهرستان ها خریداری گردد و به باغداران اجاره داده شود و یا امکان خرید ادوات برای باغداران فراهم گردد. برای افزایش سطح دوره های برگزار شده تقویت محتوای آموزشی تدوین شده و کیفیت دوره های برگزار شده پیشنهاد می گردد.
راضیه نامدار غلامرضا پزشکی راد
توسعه پایدار یک راهکار برای زندگی و کار در قرن بیست و یکم است. در میان شاخص های مختلف پایداری، مهمترین مولفه توسعه پایدار، حفاظت از محیط زیست در نظر گرفته شده است. نگرانی اساسی سازمان¬های بین المللی و اندیشمندان، بروز معضلات محیط زیست و روند رو به افزایش آن¬ می باشد. "انسان" به عنوان عامل تأثیرگذار و قربانی این بحران به شمار می رود. تحقیق حاضر با هدف دستیابی به مهمترین عوامل در شکل گیری رفتار زیست محیطی کشاورزان گندمکار، با رویکرد طرح تحقیق آمیخته اکتشافی صورت گرفت. این مطالعه در دو فاز کیفی با روش تئوری بنیانی و در فاز کمی از بعد جمع آوری داده ها از شیوه پیمایش بهره گرفته است. بطور خلاصه، در فاز کیفی تحقیق با انجام تعداد 27 مصاحبه عمیق با کشاورزان گندمکار دو روستا از توابع شهرستان سپیدان فارس و ضمن استفاده از تکنیک های مشاهده، مطالعه اسنادی و ضبط صوتی و کتبی مصاحبه ها داده ها جمع اوری گردید. در تجزیه تحلیل داده ها با روش های کدگذاری باز، محوری و گزینشی نهایتاً از تعداد 158 مفهوم شناسایی و طبقه بندی شده، تعداد سه مقوله "نگرش زیست محیطی"، "موقعیت اقتصادی" و "سیاست های زیست محیطی"، به عنوان مقوله های اصلی و نهایتاً بر اساس پدیده رفتار زیست محیطی به عنوان مقوله هسته ای، مدل پارادایمی ترسیم و تحلیل گردید. روش تحقیق در فاز کمی تحقیق، از نوع توصیفی با کاربرد شیوه پیمایشی بود. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات در این فاز پرسشنامه بود. جامعه اماری فاز کمی شامل کلیه کشاورزان گندم کار استان فارس بود. نتایج فاز کمی شامل همبستگی های معنادار بین متغیرهای مختلف تأثیر گذار بر رفتار زیست محیطی گندمکاران بود. نتایج کاربرد تحلیل معادلات ساختاری نشان داد متغیرهای مطرح شده در چارچوب مفهومی رفتار زیست محیطی گندمکاران، شامل متغیرهای هنجاری، متغیرهای موقعیتی، متغیرهای ارادی و عادتی و متغیرهای زمینه ای در مجموع دارای برازش مناسبی بودند . متغیرهای ارادی و موقعیتی تأثیرات قوی تری بر رفتارنشان دادند. در نهایت الگوی رفتار زیست محیطی گندمکاران ارائه شد. یافته های این تحقیق می تواند به طراحان و سیاست گذاران بخش کشاورزی در راستای ارتقاء پایداری زیست محیطی و کشاورزی یاری رساند.
هژبر محقق زاده عزت اله کرمی
این تحقیق با هدف تعیین عوامل اثرگذار بر استفاده بهینه از سیستم آبیاری قطره ای – نواری در راستای بهبود بهره وری آب کشاورزی به روش تحقیق پیمایشی انجام پذیرفت. یافته ها نشان می دهد نگرش نسبت به اهمیت آبیاری بهینه با آبیاری بهینه رابطه معنی دار مثبت و قوی دارد . نتیجه آزمون رگرسیون نشان می دهد نگرش نسبت به اهمیت آبیاری بهینه، کیفیت آب کشاورزی (ec)، کیفیت خاک زراعی، اولویت های اقلیمی، مقدار مصرف کودها و سموم شیمیایی و شیب زمین زراعی مهمترین نقش را در پیش بینی آبیاری بهینه توسط کشاورزان دارند. همچنین نتایج نشان می دهد آبیاری بهینه با عملکرد، بهره وری آب کشاورزی، هزینه تولید، میزان علف هرز و بیماری های مزرعه رابطه معنی داری دارد.
محمد شریفیان داریوش حیاتی
بهداشت حرفه ای شاخه ای از علم بهداشت است که در جهت تأمین و ارتقاء عالی ترین درجه روانی و اجتماعی کارکنان گام برمی دارد و با شناخت عوامل زیان آور محیط کار، در سلامت جسمی، پیشگیری حوادث و بیماری های ناشی از کار نقش دارد. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی میزان رعایت بهداشت حرفه ای توسط کشاورزان شمال استان خوزستان و سنجش سازه های موثر بر آن بوده است تا از این طریق ضمن درک بهتر این گونه رفتارها و علل بروز یا عدم بروز آن ها بتوان شرایط کاری مطلوب تر و ایمن تری را برای این گروه از فعالان بخش کشاورزی فراهم نمود. روش تحقیق پژوهش، کمی و از نوع توصیفی بوده و از فن پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده گردیده و به روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی غیرمتناسب انجام گرفته است. محدوده تحقیق، در شمال استان خوزستان و شهرستان های دزفول، اندیمشک و شوش که به حوزه زرخیز معروف اند و همچنین کشاورزی در آن ها رونق بیشتری دارد، بوده است. جامعه آماری این تحقیق، کشاورزان تمام وقت که در کشت و صنعت ها مشغول به کارند و کشاورزان خصوصی بوده اند. جهت سنجش روایی پرسشنامه از روش روایی صوری بهره گرفته شد و جهت سنجش میزان پایایی به اجرای یک مطالعه راهنما (پایلوت)، مبادرت شد و ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس های تحقیق از 0/74 تا 0/78 بدست آمد. نتایج نشان داد که اغلب کشاورزان از میزان دانش کمی نسبت به بهداشت حرفه ای برخوردار بوده اند و میزان نگرش کشاورزان نسبت به بهداشت حرفه ای نیز در حد متوسط رو به ضعیف بوده است. همچنین نتایج نشان داد که کشاورزان، بهداشت حرفه ای را در حد کمی رعایت می کنند. نتایج حاصل از واکاوی علّی متغیرها نشان داد که دانش بهداشت حرفه ای کشاورزی و نگرش نسبت به بهداشت حرفه ای کشاورزی اثر مستقیم، سن و سابقه کار کشاورزی اثر مستقیم و غیرمستقیم، تحصیلات و اعتماد به کارشناسان کشاورزی نیز اثر غیرمستقیم بر رعایت بهداشت حرفه ای کشاورزی داشتند. در پایان بر اساس نتایج بدست آمده، پیشنهاد هایی به منظور ارتقاء سطح دانش، نگرش و رعایت بهداشت حرفه ای کشاورزان ارائه گردیده است.
صدیقه قاسمی تزنگی عزت اله کرمی
چکیده ندارد.
مصطفی احمدوند کهریزی عزت اله کرمی
چکیده ندارد.