نام پژوهشگر: آمنه ملک پور
آمنه ملک پور محمدرضا کلباسی
یکی از نگرانی های امروزه ی بشر، وجود آلاینده های طبیعی است که قدرت تأثیر گذاری بر روی سیستم درون ریز، مثل رشد، متابولیسم و تولید مثل یک موجود است، را دارد. ترکیباتی که فعالیت تقلیدی یا مشابه بر روی تعادل هورمونی و تغییر عملکرد سیستم درون ریز دارند به عنوان ترکیبات مختل کننده ی درون ریز (endocrine disruptor chemicals) نام گذاری شده اند. هدف از انجام مطالعه حاضر ارزیابی اثرات یکی از مواد edc به نام نونیل فنل بر تعادل هورمون های استروئیدی (استرادیول و تستوسترون)، تیروئیدی (t3,t4)، کلسیم کل و tsh و اثرات هیستوپاتولوژیکی آن بر بافت های کبد و آبشش در تاس ماهی ایرانی دریای خزر( acipenser persicus) بود؛ لذا غلظت های 1، 10 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم نونیل فنل، 5 میلی گرم بر کیلوگرم استرادیول (کنترل مثبت) و 2 میلی گرم روغن بادام زمینی (حلال نونیل فنل و کنترل منفی) به 36 قطعه تاس ماهی با وزن متوسط 80±320 گرم بصورت داخل صفاقی در سه نوبت با فواصل یک هفته ای تزریق گردید و 72 ساعت پس از آخرین تزریق نمونه برداری از بافت های مورد نظر به عمل آمد. نتایج نشان داد که نونیل فنل هم در غلظت های پائین(1 میلی گرم بر کیلوگرم نونیل فنل) و هم در غلظت های بالا(100 میلی گرم بر کیلوگرم نونیل فنل) اثرات معنی داری بر تغییرات هورمون های مذکور داشته است. در بررسی بافت شناسی کبد، دژنره شدن سیتوپلاسم، پرخونی عروق کبدی، اتساع سینوزوئیدها، واکوئوله شدن هپاتوسیت ها، تلانژکتازی، هایپرتروفی، افزایش فعالیت ملانوماکروفاژها، ایجاد پیکنوزیس و همچنین ایجاد فیبروماس در نزدیکی رگ های خونی در تیمار های مختلف نونیل فنل مشاهده شد، به طوری که با افزایش غلظت نونیل فنل هر یک از موارد بالا نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی دار یافت. در بافت آبشش نیز شایع ترین تغییرات هیستوپاتولوژیکی مشاهده شده، پرخونی رشته های اولیه و ثانویه، هایپرپلازی لاملای ثانویه، اس شکل شدن و کوتاه شدگی لاملای ثانویه، چسبیدگی لاملاها، چماقی شدن و تلانژکتازی که در غلظت های 10 و 100 میلی-گرم بر کیلوگرم وزن بدن بودند. مطالعه ی حاضر نشان داد از آنجا که غلظت های مزمن نونیل فنل قادر به ایجاد آسیب های بافتی و در نتیجه اختلال در عملکرد هورمونی و به تبع آن فعالیت های حیاتی بچه تاس ماهیان ایرانی در آینده می تواند باشد؛ لذا گزارش حضور نونیل فنل در دریای خزر طی سال های گذشته امکان ایجاد آسیب های جبران ناپذیر بر ذخایر این ماهی در دریا فراهم نموده، که لازم است مورد توجه مسئولین مربوطه قرار گیرد.
آمنه ملک پور محبوبه دولتیاری
چکیده: بیوسنسورهایی که بدون برچسب، و با حساسیت بالا باشند، رویای دانشمندان و فناوران زیستی بوده است. بدون نیاز به برچسب، تشخیص مولکول می تواند بدون نیاز به جابجایی آن و بلادرنگ انجام گیرد و این در سنسورهای تشدید کننده ی نوری که با هدف سنجش پیوندهای بین مولکولی، در حال ظهور هستند، یک مزیت مهم است. بعلاوه این سنسورها راحت و کاربرپسند بوده و در بهبود فاکتور کیفیت و کشف مواد موثر هستند. می دانیم که اگر زاویه انعکاسی که در یک پرتو نوری در اثر لبه های بیرونی یک محیط شفاف ایجاد می شود، بیشتر از یک زاویه ی خاص باشد، نور می تواند در آن محیط حبس شود. این زاویه ی خاص توسط ضریب شکست محیط شفاف و ضریب شکست بیرونی آن توصیف می شود و این پدیده شکست داخلی نام دارد. از آنجایی که نور از لبه های محیط شفاف منعکس شده است، یک موج محو شونده در محیط اطراف آن ایجاد می شود که مماس بر سطح منتشر می شود و تا فاصله ای در بیرون ماده ی شفاف گسترش دارد. تغییر ضریب شکست در این ناحیه می تواند با موج محو شونده در اطراف محیط شفاف تعامل کند. این تعامل باعث تغییر طول مسیر موج رونده در موجبر می شود و بنابراین طول موج نور تغییر می کند. این اساس کارکرد سنسورهای برپایه ی تشدید کننده های نوری است که از دقت بالایی برخوردارند. این دقت اضافه شده نتیجه ی تشدید است. تشدید وقتی اتفاق می افتد که موج حبس شده، در هر چرخش خود را برای چرخش بعدی به گونه ای منطقی و منسجم تحریک می کند تا بعد از هر بار چرخش با همان فاز اولیه به مکان اولیه بیاید و بنابراین برای تعداد طول موج ها در هر دور چرخشی یک عدد صحیح به دست می آید. نوری که به موجبر تحریک کننده ی تشدید کننده ی حلقوی داده می شود، شرایط تشدید را مانند فرورفتگی هایی در طول موج تشدید در طیف عبور خود نشان می دهد. تغییر ضریب شکست طول مسیر نوری فوتون چرخنده را افزایش یا کاهش می دهد و حالت تشدید حلقه را بر هم می زند. حلقه برای بازگشت به حالت تشدید احتیاج به یک اتفاق جبران کننده ی اثر تغییر ضریب شکست دارد. این جبران در واقع افزایش یا کاهش طول موج نور موجبر تحریک کننده و جابجایی طول موج تشدید است.