نام پژوهشگر: مریم نزاکت الحسینی
سید حسین حسینی زارچ مریم نزاکت الحسینی
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه هوش هیجانی و خرده مقیاس های آن در ورزشکاران حرفه ای رشته های ورزشی انفرادی و گروهی و غیر ورزشکاران بود. بدین منظور 119 نفر از ورزشکاران حرفه ای باشگاه های فولاد مبارکه سپاهان، ذوب آهن و فولاد ماهان و به همین تعداد غیر ورزشکار از جمعیت عمومی به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. سپس پرسشنامه هوش هیجانی بار-ان (1997) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل واریانس یک متغیره و چند متغیره حاکی از وجود تفاوت معنادار بین ورزشکاران حرفه ای و غیرورزشکاران، از نظر هوش هیجانی کلی، هوش درون فردی، هوش بین فردی، کنترل استرس، سازگاری و خلق عمومی بود، که نشان دهنده این بود، ورزشکاران حرفه ای در این مقیاس ها نمرات بالاتری را کسب نموده اند. همچنین ورزشکاران حرفه ای و غیر ورزشکاران در خرده مقیاس های حل مسئله، شادمانی، استقلال، تحمل فشار روانی، خودشکوفایی، خودآگاهی هیجانی، روابط بین فردی، خوش بینی، عزت نفس، مسئولیت پذیری، همدلی و خود ابرازی با هم تفاوت معنادار داشتند که نتایج حاکی از کسب نمرات بالاتر ورزشکاران حرفه ای در این خرده مقیاس ها بود. همچنین نتایج نشان داد، در عامل کلی هوش هیجانی، ورزشکاران حرفه ای انفرادی نمرات بیشتری را نسبت به ورزشکاران حرفه ای گروهی کسب کرده اند. در خرده مقیاس ها نیز نتایج نشان داد، تفاوت بین دو گروه از لحاظ خرده مقیاس های حل مسأله، شادمانی، استقلال، خودآگاهی هیجانی، خوشبینی، عزت نفس، همدلی، روابط بین فردی، واقعیت سنجی، تحمل فشار روانی، مسئولیت پذیری و خود ابرازی معنادار بوده است، که حاکی از این بود، ورزشکاران حرفه ای انفرادی نمرات بالاتری را در این خرده مقیاس ها کسب نموده اند. همچنین نتایج نشان داد، هوش درون فردی و هوش بین فردی ورزشکاران حرفه ای انفرادی نسبت به ورزشکاران حرفه ای گروهی بالاتر بوده است. از نظر خلق عمومی و مدیریت استرس و سازگاری بین ورزشکاران حرفه ای انفرادی و گروهی تفاوت معناداری یافت نشد.
رسول ابراهیم نجف آبادی مریم نزاکت الحسینی
چکیده هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر نوع تمرین (بدنی و مشاهده ای) و نوع بازخورد (خودکنترلی و جفت شده) بر زمان بندی نسبی و مطلق و همچنین مقایسه درصد طلب بازخورد و استراتژی درخواست بازخورد خودکنترلی طی تمرین بدنی و مشاهده ای بود. ??? دانشجوی تربیت بدنی دانشگاه اصفهان به طور تصادفی ساده در چهار گروه تمرین بدنی (خودکنترلی و جفت شده) و تمرین مشاهده ای (خودکنترلی و جفت شده) جایگزین شدند. ابزار های تحقیق دستگاه ? و ? با ،? ، زمان بندی متوالی و پرسشنامه چیویاکوسکی و ولف ( ???? ) بود. تکلیف آزمودنی ها فشردن کلید های ? حفظ زمان بندی نسبی و مطلق معین بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون طرح اندازه های تکرار شده و تحلیل استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله اکتساب، میانگین خطای زمان بندی نسبی گروه t واریانس عاملی و آزمون های خودکنترلی کمتر از جفت شده بود. در مرحله یادداری، میانگین خطای زمان بندی نسبی و مطلق گروه های خودکنترلی کمتر از جفت شده بود. از طرف دیگر، میانگین خطای زمان بندی نسبی گروه های تمرین بدنی نسبت به مشاهده ای پایین تر بود. در مرحله انتقال، میانگین خطای زمان بندی نسبی و مطلق گروه خودکنترلی کمتر از جفت شده بود. همچنین میانگین خطای زمان بندی نسبی و مطلق گروه تمرین بدنی نسبت به تمرین مشاهده ای پایین تر بود. نشان داد که بین تاثیر نوع تمرین (بدنی، مشاهده ای) بر درصد طلب بازخورد گروه های خود t همچنین نتایج آزمون نشان داد که بین تاثیر نوع تمرین (بدنی، مشاهده ای) بر t کنترلی تفاوت معنی داری وجود نداشت. بعلاوه نتایج آزمون استراتژی درخواست بازخورد گروه های خودکنترلی اختلاف معنی داری وجود نداشت. لذا به نظر می رسد یادگیری از طریق تمرین بدنی و مشاهده ای ضمن ارائه بازخورد خودکنترلی بر فرایندهای شناختی مشابه استوار است. واژه های کلیدی: بازخورد خودکنترلی، زمان بندی نسبی، زمان بندی مطلق و یادگیری مشاهده ای.
عبدالمجید آزادیان حمید صالحی
هدف تحقیق حاضر، ارزیابی نقص توجه انتخابی در افراد مسن مبتلا به بیماری آلزایمـر و سالم با استفاده از روش تکلیف دوگانه بود. شرکت کنندگان شامل 23 فرد (11 زن و 12 مرد) با دامنه سنی 62 تا 81 سال که 13 نفر از آنها مبتلا به بیماری آلزایمر(ad) و10 نفر افراد مسن سالم(ec) که دارای عملکرد شناختی طبیعی بودند، در این مطالعه شرکت داشتند. شناسایی افراد مبتلا به آلزایمر و سالم بر اساس تشخیص پزشک و پرسشنامه وضعیت شناختی (spmsq) انجام گرفت. پس از بدست آوردن میانگین تعداد شمارش صحیح ماه های سال در دو حالت ساده و دشوار تکلیف شناختی، خطای کلی (e) یا ریشه مجذور خطا (rmse) ؛ و خطای متغیر (ve) تکلیف پیگردی را محاسبه نمودیم. سپس هر فرد 10 بار دو تکلیف را به طور همزمان (شرایط dual-task) در دو حالت ساده و دشوار اجرا می کرد. نتایج تحلیل واریانس در تکالیف شناختی انجام شده نشان دادکه بین سطح دشواری تکلیف و ابتلا به بیماری ad اثر متقابل معنادار وجود دارد، به بیان دیگر افت میانگین تعداد ماه های شمارش شده ad نسبت به افراد مسن سالم (ec) تنها در تکلیف دشوار (شمارش معکوس ماه ها) دیده شد که نشانگر افت ساز و کارهای حافظه این افراد می باشد. همچنین نتایج تحلیل واریانس نشان داد که اثر سطح دشواری بر افت دقت و همسانی اجرای تکلیف پیگردی در شرایط dual-task معنادار بوده است، ولی اثر ابتلا به ad معنادار نبود. یعنی در شرایط دوگانه تکلیف پیگردی ، دقت و همسانی اجرای هر دو گروه به یک نسبت کاهش یافت، که این افت در شرایط دشوار مشهودتر بود که نشانگر افزایش تداخل در سطح پاسخ به دلیل نقصان در سازوکارهای توجه انتخابی در تکالیف دوگانه شناختی و پیگردی در هر دو گروه می باشد.
مینا ستار فهیمه اسفرجانی
یائسگی بخش طبیعی و اجتناب ناپذیر زندگی زنان است و با تغییرات فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی و علائمی نظیر گرگرفتگی، افسردگی، دردهای عضلانی و پوکی استخوان همراه است. هدف از این پژوهش، اثر یک دوره تمرین مقاومتی در آب بر عملکرد جسمانی و کیفیت زندگی زنان یائسه می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و طرح پژوهش مورد استفاده، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش را زنان یائسه در محدوده سنی 50 تا 60 سال شهر بروجن که به صورت طبیعی یائسه شده و حداقل یک سال از یائسگی آن ها گذشته است، تشکیل می دهند. تعداد 21 زن یائسه به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (14نفر) و کنترل (7 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرین در آب به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه ی 60 دقیقه ای به انجام فعالیت در آب پرداختند، در حالی که افراد گروه کنترل در این مدت فقط پیگیری شدند و هیچ فعالیت موثری را تجربی ننمودند. در ابتدا و انتهای دوره، کیفیت زندگی زنان توسط پرسشنامه کیفیت زندگی دوران یائسگی menqol مورد ارزیابی قرار گرفت. هم چنین، تعادل ایستا و پویا، فشار خون، انعطاف پذیری، استقامت اندام تحتانی و افسردگی زنان به ترتیب توسط آزمون تعادل لک لک، آزمون زمان برخاستن و رفتن، فشار سنج، آزمون بشین و برس، آزمون 60 ثانیه اسکات و تست افسردگی بک ارزیابی شد. در نهایت داده های حاصل با استفاده از آزمون t مستقل و t همبسته در سطح 01/0>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: در این پژوهش تعادل ایستا، تعادل پویا، انعطاف پذیری، استقامت اندام تحتانی به شکل معناداری نسبت به قبل از دوره تمرین افزایش یافتند، در حالی که در گروه کنترل تغییر معناداری در جهت بهبود متغیرهای ذکر شده مشاهده نگردید و فقط در تعادل در پای راست آزمودنی های گروه کنترل کاهش معنی داری مشاهده شد. فشار خون و افسردگی نیز در گروه تجربی بهبود معناداری را نشان دادند. در حیطه های روانی-اجتماعی و جسمانی کیفیت زندگی نیز در گروه تجربی بهبود معناداری مشاهده شد. در حالی که در هیچ یک از موارد ذکر شده در گروه کنترل تغییر معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایچ پژوهش نشان می دهد که تمرین مقاومتی در آب می تواند به عنوان یک روش مفید و موثر در جهت بهبود تغییرات حاصل از یائسگی و عملکرد جسمانی و به دنبال آن بهبود در کیفیت زندگی زنان یائسه مورد استفاده قرار گیرد. کلیدواژه ها: زنان یائسه، تمرین مقاومتی در آب، کیفیت زندگی، انعطاف پذیری، فشار خون
مهیار مختاری مریم نزاکت الحسینی
زمین خوردن یک مشکل تهدید کننده سلامتی در سالمندان است که باعث تغییر کیفیت زندگی سالمندان و بالا رفتن هزینه های نگهداری شده و دارای عوارض جسمانی، ذهنی، اجتماعی است، به طوری که حتی ممکن است موجب مرگ آن ها شود. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی پیلاتس بر ابعاد سلامت جسمانی، ذهنی و اجتماعی مرتبط با افتادن در سالمندان بود. این تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون است. شرکت کنندگان در این تحقیق 30 زن سالمند با محدود سنی 62 تا 80 سال بودند که در سال1390 به مرکز توانبخشی جامع سالمندان فرهیختگان استان چهار محال و بختیاری (شهرکرد) مراجعه کردند. که به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. به منظور ارزیابی ابعاد سلامت جسمانی، آزمون 10 متر راه رفتن، آزمون 5 مرتبه بلند شدن از روی صندلی، آزمون زماندار برخاستن و برگشت و آزمون دسترسی عملکردی و برای سنجش ابعاد سلامت ذهنی از فرم کوتاه افسردگی سالمندان و حافظه بالینی وکسلر استفاده شد. همچنین برای ارزیابی ابعاد سلامت اجتماعی، از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. سپس گروه تجربی به مدت 12 هفته تمرینات پیلاتس (3 جلسه در هفته)، که هر جلسه یک ساعت به طول می انجامید، شرکت کردند. گروه کنترل در دوره تمرینات به فعالیت های روزانه خود پرداختند. پس از اتمام تمرینات از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از تحلیل کواریانس در سطح معنی داری p<0/05 با کمک نرم افزار spss (نسخه 16) انجام شد. یافته ها نشان داد که بین دو گروه تجربی و کنترل در میزان افسردگی، خرده مقیاس های آزمون حافظه بالینی وکسلر، کیفیت زندگی و نیز ابعاد جسمانی اختلاف معناداری وجود داشت. بنابراین، ورزش پیلاتس ممکن است یک روش تمرینی مفید برای کمک به افراد سالمند در جهت کاهش اثرات منفی زمین خوردن آنها باشد.
زهره محمدی دینانی مریم نزاکت الحسینی
چکیده هدف از انجام این تحقیق، بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات پیلاتس بر کارکردهای شناختی، روانی و حرکتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود. 33 بیمار ام.اس (رده سنی 20 تا 50 سال) نوع عودکننده- بهبودپذیر با edss 2 تا 5 که در انجمن ام.اس اصفهان عضویت داشتند در 6 ماهه دوم سال 1389 به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (18نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار های تحقیق شامل آزمون حافظه بالینی وکسلر، پرسشنامه سنجش میزان خستگی، پرسشنامه افسردگی بک، آزمون 30 ثانیه نشستن و برخاستن بود. گروه تجربی در مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و روزانه 60 دقیقه به تمرینات پیلاتس پرداختند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری کواریانس استفاده شد. نتایج بدست آمده تفاوت معنی داری را در بهره حافظه، خستگی و افسردگی و آزمون های عملکردی گروه تجربی در مقایسه با سطح پایه و گروه شاهد، پس از 8 هفته آزمون نشان داد. با توجه به یافته های این پژوهش، مجموعه تمرینات منتخب پیلاتس، در بهبود کارکردهای شناختی، روانی و حرکتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس موثر بوده است.
مهدی غفاری نافچی وازگن میناسیان
افزایش شیوع چاقی در کودکان و بزرگسالان در سال های اخیر تنها به علت عوامل ژنتیکی نبوده است و عوامل مختلف رفتاری و محیطی نیز نقش داشته اند. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط چاقی با برخی کارکردهای جسمانی، رفتاری و شناختی در دانش آموزان پسر دوره راهنمایی شهر اصفهان بود. این تحقیق از نوع توصیفی است. آزمودنی های این تحقیق 120 دانش آموز پسر با میانگین سنی 42/13 سال بودند که به صورت نمونه در دسترس از دانش آموزان چاق و دارای اضافه وزن شرکت کننده در فعالیت های پایگاه های اختصاصی آموزش و پرورش انتخاب شدند. به منظور شناسایی دانش آموزان چاق، قد و وزن آنها به روش استاندارد اندازه گیری شد. چاقی بر اساس معیار شاخص توده بدن (bmi) ارزیابی شد. برای ارزیابی استقامت قلبی- تنفسی به عنوان یکی از عوامل آمادگی جسمانی مرتبط با سلامتی از آزمون 20 متر شاتل ران استفاده شد. برای سنجش عادات تغذیه ای، تعداد ساعات تماشای تلویزیون و کار با رایانه از پرسشنامه محقق ساخته، عادات رفتاری استفاده شد. برای سنجش کارکردهای شناختی از نمره معدل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی و از آزمون هوش وکسلر کودکان تجدید نظر شده (wisc-r) برای ارزیابی بهره هوشی استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون کای اسکور در سطح معنی داری 05/0 p? با کمک نرم افزار spss (نسخه 16) انجام شد. یافته های تحقیق نشان داد بین چاقی با آمادگی قلبی تنفسی (015/0=p ، 223/0- = r)، عادات تغذیه ای ( 407/75 =?2 ، 001/0=p)، تعداد ساعات تماشای تلویزیون (509/17 =?2 ، 008/0=p)، تعداد ساعات استفاده از رایانه (211/6 =?2 ، 004/0=p)، پیشرفت تحصیلی (328/0- =r ، 001/0=p) و بهره هوشی کودکان (273/0- =r ،003/0=p) ارتباط معنی داری وجود داشت. بنابراین، به نظر می رسد بین چاقی با استقامت قلبی - تنفسی، عادات غذایی، ساعات تماشای تلویزیون، ساعت کار با رایانه، پیشرفت تحصیلی و بهره هوشی رابطه وجود دارد.
فاطمه رضوان پور مریم نزاکت الحسینی
هدف از انجام این تحقیق، بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات پیلاتس بر کارکردهای شناختی، عملکرد حرکتی بالاتنه و پایین تنه بیماران مبتلا به سکته مغزی بود. 24 بیمار سکته مغزی مراجعه کننده به بیمارستان الزهرای شهر اصفهان در 6 ماهه دوم سال 1389 به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (12نفر) و کنترل(12 نفر) قرار گرفتند. ابزار های تحقیق شامل آزمون حافظه بالینی وکسلر، آزمون ویسکانسین، آزمون عملکرد حرکتی ولف و آزمون 30 ثانیه نشستن و برخاستن بود. گروه تجربی در مدت 8 هفته، هفته ای 3 روز و روزانه 60 دقیقه به انجام تمرینات پیلاتس پرداختند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازگیری های مکرر استفاده شد. نتایج بدست آمده تفاوت معنی داری را در بهره حافظه، عملکرد اجرایی و عملکرد حرکتی پایین تنه گروه تجربی در مقایسه با سطح پایه و گروه شاهد، پس از 8 هفته تمرین نشان داد. اما با وجود مشاهده بهبود عملکرد حرکتی بالاتنه در گروه تجربی، تفاوت معناداری میان گروه تجربی و شاهد در عملکرد حرکتی بالاتنه مشاهده نشد. با توجه به یافته های این پژوهش، مجموعه تمرینات منتخب پیلاتس، در بهبود کارکرد شناختی و عملکرد حرکتی پایین تنه بیماران مبتلا به سکته مغزی موثر بوده است.
محمد بابایی مریم نزاکت الحسینی
چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی بازی های اکتشافی بر یادگیری اجتماعی – هیجانی دانش آموزان مدارس ابتدایی می باشد. پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده و بر روی 50 نفر از دانش آموزان 6 تا 12 سال در شهر دستناء در استان چهارمحال و بختیاری به انجام رسید. شرکت کنندگان در پژوهش به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 12 هفته بازی های اکتشافی را در ساعات درس تربیت بدنی به انجام رسانده و در این مدت گروه کنترل فعالیت های معمول ساعات درس تربیت بدنی را به انجام می رساندند. از هر دو گروه حاضر در پژوهش پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه یادگیری اجتماعی – هیجانی کرین و همکاران (2009) بود که برای جمع آوری داده های پژوهش از آن استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس بین گروهی با اندازه گیری مکرر (05/0= ?) استفاده گردید. اختلاف معنی داری در یادگیری اجتماعی – هیجانی بین گروه های تجربی و کنترل در پیش آزمون و پس آزمون مشاهده گردید. نتایج نشان داد که 12 هفته بازی های اکتشافی اثر معنی داری بر یادگیری اجتماعی – هیجانی (سازماندهی تکلیف، روابط همسالان، خودتنظیمی) دانش آموزان داشته است بنابراین به نظر می رسد که بازی های اکتشافی می توانند به عنوان یک روش تمرینی مناسب جهت بهبود و پیشبرد یادگیری اجتماعی – هیجانی دانش آموزان مدارس ابتدایی مورد استفاده قرار گیرند. واژگان کلیدی: بازی های اکتشافی، یادگیری اجتماعی – هیجانی، خودتنظیمی، روابط همسالان، سازماندهی تکلیف
مهدی ضامنی مطلق مریم نزاکت الحسینی
هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات شناختی بر انجماد راه رفتن و کارکردهای شناختی مرتبط با آن (کارکردهای اجرایی و بهره حافظه) در بیماران مبتلا به پارکینسون بوده است. تحقیق از نوع نیمه تجربی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. 14 بیمار پارکینسونی مبتلا به انجماد راه رفتن (مرحله 2 - 5 مقیاس هوهن و یاهر ) با میانگین سنی 92/10±21/60 به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل (5 مرد و 2 زن) و تجربی ( 4 مرد و 3 زن) تقسیم شدند. انجماد راه رفتن، کارکردهای اجرایی و بهره حافظه در پیش و پس آزمون به ترتیب به وسیله پرسشنامه انجماد راه رفتن، آزمون برج لندن و حافظه بالینی وکسلر اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از روش آماری تی مستقل در سطح معنی داری (05/0=?) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر یک دوره تمرینات شناختی بر میانگین کاهش امتیازات انجماد راه رفتن و افزایش امتیازات کارکردهای اجرایی و بهره حافظه در گروه تجربی در مقایسه با کنترل معنی دار بوده است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که تمرینات شناختی می توانند به عنوان یک روش مداخله ای در بهبود انجماد راه رفتن، کارکردهای اجرایی و بهره حافظه بیماران مبتلا به انجماد راه رفتن موثر باشد.
سمیه یوسفی شیلا صفوی همامی
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیرگذاری فعالیت های ادراکی - حرکتی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پایه اول (دوره ی پیش عملیاتی) و پایه ششم (دوره ی عملیات عینی) می باشد. نمونه آماری پژوهش را 100 دانش آموز (50 دانش آموز پایه ی اول و 50 دانش آموز پایه ی ششم) مقطع دبستان تشکیل می دهد. ابتدا از دانش آموزان هر پایه آزمون های اولیه ی رشد حرکتی لینکلن - اوزرتسکی برای ارزیابی عملکرد ادراکی - حرکتی، آزمون هوش ریون برای ارزیابی عملکرد شناختی و آزمون عملکرد تحصیلی معلم ساخته برای ارزیابی میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده دانش آموزان هر پایه به دو گروه کنترل و تجربی (هر گروه 25 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی، به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته) و هر جلسه 45 الی60 دقیقه به انجام انواع حرکات و بازی های سازمان یافته ادارکی - حرکتی پرداختند. پس از طی این مدت، دانش آموزان هر دو گروه با سنجش عملکرد تحصیلی مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند و نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش به وسیله ی آزمون های تی همبسته و مستقل صورت پذیرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که انجام فعالیت های ادراکی - حرکتی در این بازه زمانی، تأثیری مثبت بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه اول داشت در حالی که انجام این مدت فعالیت حرکتی تأثیری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم نداشت. همچنین بین اثر 8 هفته فعالیت ادراکی - حرکتی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه اول و ششم، تفاوت معناداری وجود داشت.
زینت توکلی مریم نزاکت الحسینی
افراد با اختلال بینایی از بدو تولد در مراحل رشد حرکتی، شناختی و اجتماعی دارای تأخیر می باشند. لذا هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر یک دوره تمرینات ادراکی- حرکتی بر مهارت¬های عصب روان شناختی کودکان با اختلال بینایی بود. در این پژوهش مورد منفرد، 3 کودک (2 پسر و 1 دختر) مبتلا به اختلال بینایی با دامنه 70/20 و200/20 با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند از بین کلیه کودکان مبتلا به اختلال بینایی مراجعه کننده به اداره بهزیستی شهر اصفهان در نیمه اول سال 1392 انتخاب و از لحاظ جمعیت شناختی همگن شدند. ابزار¬ها شامل مقیاس رشد زبانی، مقیاس ادراکی- حرکتی گزل، آزمون استنفورد ـ بینه و مقیاس عصب روان شناختی کانرز بودند. در این پژوهش از طرح mba(طرح خط پایه چندگانه) استفاده شد که در این روش پس از موقعیت خط پایه، مداخله ادراکی- حرکتی به مدت 8 هفته به آزمودنی¬ها ارائه شد. طی تحلیل دیداری، نمودار داده¬ها نشان داد که تمرینات ادراکی- حرکتی بر عملکرد توجه سه آزمودنی با pnd 5/87 در صد ، برکارکرد¬های اجرایی به ترتیب با pnd 5/87 درصد، 75 درصد و 100درصد، بر عملکرد حافظه و یادگیری با pnd 5/87 درصد و بر مهارت¬های عصب روان شناختی با pnd 5/87 در صد اثربخش بود. بنابراین به نظر می¬رسد تمرینات ادراکی- حرکتی می¬توانند منجر به بهبود مهارت¬های عصب روان شناختی در کودکان با اختلال بینایی گردند.
راضیه هژبرنیا مریم نزاکت الحسینی
نوعی از تقسیم بندی افراد در مطالعات شخصیت، مدل صبحی و بعدازظهری است. به نظر می¬رسد که بین شخصیت افراد صبحی و عصری و کارکردهای شناختی ارتباط وجود دارد. یکی از مهم¬ترین کارکردهای شناختی حافظه می¬باشد. بنابراین هدف از تحقیق حاضر مقایسه بهره حافظه افراد با تیپ شخصیتی صبحی و عصری پس از یک دوره تمرینات هوازی در صبح و عصر بوده است. بدین منظور 37 دانشجوی دختر دانشگاه اصفهان با میانگین سنی 58/2 ± 11/24 به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب و به دو گروه صبحی و عصری تقسیم¬ شدند. سپس آزمودنی¬های گروه¬های تمرینی ( افراد صبحی تمرین در صبح، افراد صبحی تمرین در عصر، افراد عصری تمرین در صبح و افراد عصری تمرین در عصر) به مدت 8 هفته در دو زمان صبح (8 صبح) و عصر (4 عصر) به انجام تمرینات ایروبیک پرداختند. برای بررسی تیپ شبانه¬روزی از پرسش¬نامه صبحی - غروبی هورن - استبرگ و بهره حافظه از آزمون¬ حافظه بالینی وکسلر استفاده شد. داده¬ها از طریق آزمون کوواریانس و t با دو نمونه مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که زمان آزمون بر بهره حافظه افراد صبحی پس از یک دوره تمرینات هوازی در صبح اثر معناداری داشت و یک دوره تمرینات هوازی در صبح و عصر بر بهره حافظه افراد صبحی در آزمون عصر تأثیر معنی¬داری داشت. با توجه به یافته¬های پژوهش حاضر می¬توان چنین نتیجه گرفت که زمان آزمون و زمان تمرین بر بهره حافظه افراد صبحی اثر گذار بوده است.
میثم بیک مریم نزاکت الحسینی
اختلال نقص توجه- بیش فعالی اختلال عصبی رفتاری است که با سه ویژگی اصلی کمبود توجه، بیش فعالی و تکانشگری شناخته می شود. در صورت عدم درمان جدی ممکن است موجب ایجاد مشکلاتی در زمینه تحصیلی، خانوادگی و شغلی برای افراد دارای این اختلال شود. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی یوگا بر کارکردهای شناختی و اجرایی در کودکان دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی بود. این تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون و گروه کنترل است. شرکت کنندگان در این تحقیق 26 کودک (20 پسر و 6 دختر) با محدود سنی 10-6 سال (18/1±23/7) بودند که در شش ماهه دوم سال 1391 به مرکز مشاوره و روانشناختی شناخت شهر اصفهان مراجعه کردند و به صورت در دسترس و هدفمند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 12 هفته تمرینات یوگا (3 جلسه یک ساعته در هفته)، که شامل تمرینات آسانا، پرانایاما و آرام سازی بود، شرکت کردند و گروه کنترل در طول دوره تمرینات به فعالیت های روزانه خود پرداختند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه کانرز (فرم کوتاه والدین و معلم) برای تشخیص اختلال، آزمون تجدید نظر شده هوش وکسلر کودکان جهت تعیین ضریب هوشی و دستگاه محقق ساخته کارکردهای شناختی- حرکتی به منظور ارزیابی کارکردهای شناختی و اجرایی بودند. از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد و تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تی مستقل (05/0=?) با کمک نرم افزار spss (نسخه 16) انجام شد. یافته ها نشان داد، 12 هفته تمرینات یوگا بر کارکردهای شناختی (توجه انتخابی و زمان واکنش) و کارکردهای اجرایی (بازداری پاسخ، گوش به زنگی، تکانشگری و جابجایی توجه) کودکان دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی اثر معنی داری داشت. بنابراین می توان نتیجه گرفت، ورزش یوگا ممکن است یک روش تمرینی مفید برای کمک به افراد دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی در جهت بهبود کارکردهای شناختی و اجرایی باشد. .
رقیه محسنی حمید صالحی
سازه های روان شناختی درونی و بیرونی متعددی وجود دارند که بر اضطراب رقابتی داوران تأثیر می گذارند. این سازه ها در تصمیم گیری های داوران در جریان رقابت های ورزشی نقش بسزایی دارند. هدف از انجام این تحقیق، بررسی نقش سازه های درونی شامل سبک های مقابله، ابعاد خودآگاهی، و ویژگی های فردی (سن، سابقه داوری، سطح داوری) در پیش بینی اضطراب رقابتی داوران فوتبال است. در این تحقیق پیمایشی که به روش توصیفی، از نوع رگرسیونی، انجام شده است، 108 تن از داوران درجه یک و ملی فوتبال ایران به صورت داوطلبانه شرکت کردند. از این عده درخواست شد سه پرسشنامه اضطراب رقابتی ویژه داوران (scat-r)، سبک مقابله ویژه داوران (csi-r) و مقیاس خودآگاهی (scs) را تکمیل نمایند. داده های حاصل با استفاده از آزمون رگرسیون همزمان و گام به گام تحلیل شد. تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد سبک های مقابله (رویکردی و اجتنابی)، خودآگاهی (خصوصی، عمومی و اضطراب اجتماعی)، و ویژگی های فردی (سن، سابقه و سطح داوری) با اضطراب رقابتی داوران همبستگی معنادار دارند و می توان آن ها را به عنوان پیش بینی کننده اضطراب رقابتی داوران فوتبال در نظر گرفت. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد سبک مقابله اجتنابی، خودآگاهی عمومی و خودآگاهی اجتماعی بهترین پیش بینی کننده های اضطراب رقابتی داوران هستند. از بین ویژگی های فردی مورد مطالعه نیز متغیر سن بهترین پیش بینی کننده اضطراب رقابتی داوران بود. بر طبق نتایج، احتمالاً داوران فوتبال با تجربه (سن بالاتر)، با خودآگاهی عمومی و اجتماعی بالا، که در مقابله با شرایط فشار از سبک اجتنابی استفاده می کنند، پیش و/یا در زمان انجام مسابقه کمتر مضطرب می شوند. یافته ها در کل نشانگر این است که اضطراب رقابتی داوران، تحت تأثیر سبک مقابله اتخاذ شده توسط فرد در شرایط فشار و خودآگاهی است.