نام پژوهشگر: حسین نجف زاده
فرود گودرزنیا منصور میاحی
فورازولیدون به دلیل خطراتی که برای بهداشت انسانی دارد، به خصوص اثر سرطان زایی آن، مصرفش در حیواناتی که فراورده آن ها مورد استفاده غذایی انسان ها قرار می گیرد، ممنوع می باشد؛ با توجه به اینکه ممکن است گاهی به دلیل اثر مطلوب، به صورت غیر مجاز از این دارو در مزارع پرورش طیور استفاده شود، در مطالعه حاضر وضعیت باقی مانده فورازولیدون در مخلوط عضله سینه و ران طیور گوشتی به روش hplc بررسی گردید. در طی 6 ماه، تعداد 100 عدد لاشه جوجه های گوشتی از کشتارگاه اهواز تهیه شد؛ بدین نحو که از تعداد 20 گله و از هر گله 5 نمونه لاشه طیور به صورت تصادفی نمونه برداری شد. سپس لاشه ها در کنار یخ به آزمایشگاه مواد غذایی دانشکده دامپزشکی شهید چمران اهواز منتقل، و در کمتر از 24 ساعت با روش hplc نسبت به جستجوی داروی غیر مجاز فورازولیدون در لاشه ها اقدام شد. پس از استخراج و مشتق سازی برای جداسازی فورازولیدون از عضلات با کمک اتیل استات و پروتکل های مربوطه و همچنین پس از کالیبره کردن دستگاه hplc برای بدست آوردن منحنی استاندارد، مقدار 20 میکرولیتر از نمونه ها به دستگاه تزریق شد و غلظت فورازولیدون در عضلات سینه و ران مشخص گردید. میانگین مقدار فورازولیدون در مخلوط عضلات سینه و ران 37/2 ± 15/28 میکروگرم در هر کیلوگرم تعیین گردید. و 39 درصد از نمونه ها از نظر وجود داروی غیر مجاز فورازولیدون مثبت بودند
میثم قره چاهی علی فضل آرا
در این مطالعه، پس از نمونه برداری از میگوی سفید وانامی قرار گرفته در فریزر(18-)، در زمان های صفر، 1،2، 3، 4، 5 و 6 آزمون های شیمیاییtvn با روش کلدال اتوماتیک ، آمین های بیوژن( پوترسین، تیرامین و هیستامین) با کمک دستگاه hplc و tma با روش اسپکترو فتومتری انجام گرفت و از تغییرات آنها به عنوان فاکتور هایی برای تخمین کیفیت محصول یا حد پیشرفت فساد استفاده شد. بیشترین ضریب همبستگی، بین پوترسین و زمان(933/0=r) دیده شد و آمین بیوژن پوترسین شاخص مناسب تری نسبت به دیگر آمین های بیوژن برای ارزیابی فساد میگو تشخیص داده شد. این آمین از زمان صفر با میانگین و خطای معیار98/1±99/2 به مقدار 01/1±3/18 میکرو گرم در گرم درماه شش افزایش نشان داد. اما هیستامین و تیرامین از زمان صفر قابل ردیابی نبودند. در این مطالعه tvn همبستگی پایینی با زمان نشان داد(097/0r=) و با داشتن نوسانات شدید نشان داده شد که نمی تواند شاخص مناسبی برای ارزیابی فسادباشد. اما tmaبه تدریج با گذشت زمان روند افزایشی منظمی داشت و از همبستگی بالایی با زمان برخوردار بود(910/0 r=).
ندا اصل ایرانی فام احمد علی معاضدی
دراین تحقیق اثر مصرف رژیم غذایی حاوی روغن کنجد 10% در دوران بارداری و دوران شیردهی بر روی حافظه احترازی غیر فعال پس از 48 ساعت در زاده های نر و ماده موش صحرایی نژاد ویستار با استفاده از دستگاه شاتل باکس مورد بررسی قرار گرفت.به این منظور موش های صحرایی ماده بالغ به 4 گروه 9 تایی تقسیم شدند. گروه ها به ترتیب شامل، گروه شاهد با جیره غذایی معمولی در دوران بارداری و دوران شیردهی، گروه بارداری که در دوران بارداری، جیره غذایی حاوی روغن کنجد و در دوران شیردهی جیره غذایی معمولی دریافت می کردند. گروه شیردهی که در دوران بارداری، جیره غذایی معمولی و در دوران شیردهی جیره غذایی روغن کنجد دریافت می کردند و گروه بارداری-شیردهی که در هر دو دوران جیره غذایی روغن کنجد دریافت می کردند. سپس زاده های نر و ماده گروه ها در 30 روزگی تست شدند. نتایج نان داد که مصرف روغن کنجد در دوران بارداری و دوران شیردهی باعث افزایش حافظه احترازی غیر فعال پس از 48 ساعت در زاده ها می شود
فاطمه علیرضایی شهرکی حسین نجف زاده
در این مطالعه اثر حفاظتی صمغ باریجه بر زخم تجربی معده در رت در دو مدل اتانول و ایندومتاسین بررسی شد. به منظور این بررسی 60 سر رت نژاد ویستار تهیه شد و به طور تصادفی در 10 گروه تقسیم بندی شدند (هر گروه 6 سر رت). صمغ باریجه با دوز 200و400 میلی گرم برای هر کیلو گرم رت در هر دو مدل تجویز شد. شاخص های تعداد و طول زخ و اسیدیته شیرابه معده بررسی شد و همچنین استرس اکسیداتیو در سرم رت-ها ارزیابی شد. طول زخم در گرو های دریافت کننده اتانول به همراه صمغ باریجه (در هر دو دوز) کاهش معنی داری در مقایسه با اتانول به تنهایی نشان داد. تعداد زخم در هر دو مدل در گروه های دریافت کننده باریجه در هر دو دوز فوق کاهش معنی داری داشت. اسیدیته شیرابه معده گروه دریافت کننده ایندومتاسین در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد. همچنین میزان اسیدیته شیرابه در گروه دریافت کننده باریجه با دوز 400 در مقایسه با اتانول افزایش معنی داری را نشان داد اما با دوز 200 میلی گرم کاهش یافت. میزان پراکسیداسیون لیپیدی در گروه های دریافت کننده باریجه با هر دو دوز در مقایسه با گروه های دریافت کننده اتانول و ایندومتاسین کاهش معنی داری داشت و میزان پروتئین تیول هم به وسیله باریجه به طور معنی داری افزایش یافته بود. مطالعه حاضر نشان می دهد که صمغ باریجه دارای اثر محافظتی بر زخم معده تجربی است.
فهیمه حسنوند حسین نجف زاده
نام خانوادگی: حسنوند نام: فهیمه عنوان پایان نامه: بررسی نقش سیستم اوپیوئیدی بر خاصیت ضد تشنجی پروژسترون در تشنج ناشی از استریکنین در موشهای سوری اساتید راهنما: دکتر لطف اله خواجه پور و دکتر حسین نجف زاده استاد مشاور: دکتر مهناز کسمتی درجه تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: زیست شناسی-علوم جانوری گرایش: فیزیولوژی محل تحصیل(دانشگاه): شهید چمران اهواز دانشکده: علوم تاریخ فارغ التحصیلی: 18/12/1389 تعداد صفحه: 87 کلیدواژه ها: پروژسترون، سیستم اوپیوئیدی، اثر ضدتشنجی، استریکنین، موش سوری چکیده فارسی: تشنج تخیله الکتریکی کنترل نشده در مغز است که به دنبال تحریک پذیری افزایش یافته در سیستم عصبی روی می دهد. پروژسترون هورمونی استروئیدی است که اثر ضدتشنجی دارد، این اثر از طریق مکانیسم های مختلفی ایجاد می شود. سیستم اوپیوئیدی از جمله سیستم های دخیل در تنظیم تحریک پذیری مغز است و تداخل اثر پروژسترون با سیستم اوپیوئیدی در برخی پدیده های فیزیولوژیک وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تداخل سیستم اوپیوئیدی در اثرات ضدتشنجی پروژسترون می باشد. دراین مطالعه همچنین اثر وراپامیل بعنوان مهار کننده کانال کلسیمی و پمپ p-gp( موثر در انتقال دارو از سد خونی مغزی) در تشنج ناشی از استریکنین و تداخل آن با اثرات پروژسترون، مورفین و نالوکسان بررسی شده است. برای ایجاد تشنج، استریکنین با غلظت(mg/kg1) به صورت زیر جلدی به موش های اواریکتومی شده تزریق شد و شاخص های تشنج شامل زمان شروع و زمان مرگ ناشی از تشنج بررسی گردید و بین گروه های مختلف مقایسه گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که پروژسترون(mg/kg50،25) و مورفین (mg/kg1،2،3) در مدل تشنجی ناشی از استریکنین در موش سوری ماده دارای اثر ضدتشنجی وابسته به مقدار می باشند. نالوکسان (mg/kg5،2،1) اثری بر تشنج در این مدل نداشت، درحالی که به صورت وابسته به مقدار موجب کاهش اثر ضدتشنجی پروژسترون (mg/kg50) گردید. مورفین (mg/kg3) بر اثر ضدتشنجی پروژسترون در غلظت بالا(mg/kg50) تاثیری نداشت، درحالی که موجب کاهش اثر ضدتشنجی مقادیر پایین آن (mg/kg25) گردید. وراپامیل (mg/kg20) اثری بر تشنج ناشی از استریکنین و همچنین گروه دریافت کننده نالوکسان (mg/kg1) نداشت ولی اثر ضدتشنجی مورفین (mg/kg3) و پروژسترون (mg/kg50) را کاهش می دهد. نتایج به دست آمده از این مطالعه پیشنهاد می کند که احتمالاً بین اثر ضدتشنجی پروژسترون و سیستم اوپیوئیدی تداخل وجود دارد، مسدود کردن کانال های کلسیمی توسط وراپامیل موجب کاهش اثر ضد تشنجی پروژسترون می گردد. بنظر می رسد که مهار پمپ p-gp توسط وراپامیل اثر ضدتشنجی مورفین را کاهش می دهد.
پگاه صارمی پور حسین نجف زاده
از آنجایی که الکتروآکوپانچر(ea) برای درمان دامپزشکی حیوانات ممکن است مناسب باشد، در این تحقیق تاثیر این تکنیک بر کنترل دردهای جانبی با ترامادول مقایسه شد. مطالعه در 5 گروه از رت ها انجام شد. اسید استیک بهصورت داخل صفاقی در 3 گروه از رتها(10 سر رت در هر گروه) تزریق شد و رایزینگ در هر 10 دقیقه تا 40 دقیقه بعد از تزریق اسید استیک شمارش گردید. گروه اول بعنوان گروه کنترل فقط اسید استیک دریافت کرد. ترامادول با دوز mg/kg10 بصورت عضلانی در گروه 2 تزریق شد و رتهای گروه3 ،ea دریافت کردند و نقاط st-36 (zu sanli) و sp-6 (san yin jiao) در مدت یک میلی ثانیه، شدت جریان 3/0میلی آمپر و فرکانس3/0 هرتزتحریک شدند. یگ گروه از رت ها بدون مقید سازی و دریافت هیچگونه دارو، برای اندازه گیری کورتیزول انتخاب شدند و گروه دیگری از رت ها فقط مقید شدند (کنترل منفی). مقدار کورتیزول سرم بهوسیله کیت الایزا در پایان تحقیق اندازهگیری شد. نتایج نشانداد که میانگین رایزینگ بصورت معنیداری در گروه 2و3، در مقایسه با گروه 1 کاهش یافته بود. میانگین رایزینگ (± خطای استاندارد)برای گروههای 1،2،3 بترتیب67/3±3/22 ،13/1± 4/3 ،8/0±6/3 در هر 10 دقیقه بود. میانگین کورتیزول سرم در گروه کنترل منفی بیشتر از دیگر گروهها بود( 04/0±36/1 نانو گرم بر میلی لیتر). این میانگین بهصورت معنیداری در گروههای2و3 در مقایسه با گروه کنترل بیشتر بود. از طرف دیگر، میانگین (± خطای استاندارد) کورتیزول در گروههای 1، 2 و3، بهترتیب 02/0±4/0، 07/0±16/1، 04/0±7/0 نانو گرم بر میلی لیتر بود. چون کورتیکواسترون، کورتیکواستروِِیید اصلی در رتها است و پیشساز کورتیکواسترون و کورتیزول مشابه است، بنابراین مقدار کورتیزول با افزایش ساخت کورتیکواسترون در هنگام استرس و درد، کاهش یافته است.این تحقیق نشان میدهد که ترامادول و ea تاثیرات بیدردی مشابهی بر آزمون رایزینگ در رتها دارند
حسین نجف زاده اعظم اعتماد
اساسی ترین مثال از زیر خمینه های با انحنای مقطعی از پایین کراندار ابررویه های با انحنای مقطعی مثبت در فضای اقلیدسی هستند. این ابررویه ها موضعا محدب هستند به این معنی که هر نقطه از آنها یک همسایگی دارد که به طور کامل در یک طرف صفحه مماس در آن نقطه واقع می شود. در این پایان نامه در ابتدا ساختار یک خم پرشده در فضای اقلیدسی 3- بعدی شرح داده می شود. سپس فضاهای الکساندروف تعریف می شوند و در چارچوب این فضاها قضیه ی تناهی که بیان می کند یک زیر خمینه ی هموار با نقص بعد 2 در فضای اقلیدسی n- بعدی مرز تعداد متناهی از زیر خمینه های به طور مثبت خمیده شده واقع می شود، ثابت می گردد. همچنین در ادامه با استفاده از نتایج قدیمی قضیه گاوس بونه یعنی لم های کوهن وسن و لم هابر حالت قویتری از قضیه تناهی را ثابت می کنیم. در ادامه قضیه های معروف یعنی قضیه ی فشردگی گروموف و قضیه ی پایایی پرلمان بیان می گردند. با استفاده از این قضیه ها نشان می دهیم که بین فضاهای الکساندروف با انحنای از پایین کراندار و قضیه ی تناهی نوع توپولوژی برای زیر خمینه های ریمانی رابطه تنگاتنگی برقرار است. در انتها مفهوم پایان را برای یک زیر خمینه در فضای اقلیدسی را تعریف می کنیم. سپس با در نظر گرفتن یک خمینه ی ریمانی تام و نافشرده در فضای اقلیدسی نشان می دهیم که یک کران بالا برای تعداد پایان ها وجود دارد.
سایه صمیمی علی بنی آدم
چسبندگی های داخل شکم جایگاه مهمی را از نظر بالینی و مالی در سلامت عمومی دارند. هدف از این مطالعه نشان دادن تاثیر سیلیمارین داخل صفاقی روی چسبندگی های صفاقی در مدل سگ می باشد. ده سگ بالغ ماده و نر در این مطالعه استفاده شدند که به صورت تصادفی به دو گروه a (کنترل) و b (سیلیمارین داخل صفاقی) تقسیم شدند. روش مشابهی در همه سگ ها برای ایجاد چسبندگی به کار گرفته شد. برشی به طول 10 سانتی متر در خط میدلاین شکمی داده شده و دیواره آنتی مزانتریک روده در طول مشابه و در فاصل? یکسانی از رود? کور در همه سگ ها بریده شد و سپس بخیه گردید. در گروهb ، سیلیمارین به صورت داخل صفاقی استفاده شد. لاپاروتومی مجدد 30 روز بعد از عمل انجام گرفت وشکل گیری چسبندگی به صورت ماکروسکوپی بر اساس دسته بندی نیر و دسته بندی آداچی درجه بندی شد. امتیازات چسبندگی در گروه سیلیمارین به صورت معنی داری با گروه کنترل اختلاف داشت. تشکیل چسبندگی در گروه سیلیمارین نسبت به گروه کنترل گسترده تر و شدیدتر بود. ممکن است سیلیمارین از حفر? صفاقی جذب نشده و به عنوان یک ماد? خارجی عمل کرده باشد.
حسین نجف زاده محمود مالمیر
نظارت و نقشی که بازرسان قضایی در سازمان بازرسی کل کشور و سازمان قضایی نیروهای مسلح ایفاء می کنند ، وجوه اشتراک و تمایز نهاد بازرسی در سازمانهای مذکور ، بررسی حدود اختیاراتشان در مقایسه با وظایف و اختیارات دادسرا و دادگاه عالی انتظامی مد نظر بوده که بر اساس تحقیق کتابخانه ای ، منابع مکتوب و تجربیات عملی تدوین شده از زمره ی مسائل حقوقی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته ، نظارت و بازرسی اصلی پذیرفته شده در تمامی حکومت های مردمی ، برای جلوگیری از ظلم و ستم دارای جایگاه والایی می باشد که نیل به آن جزء با نظارت دقیق ، بازرسی های هدفمند توسط بازرسان خصوصاً در راستای تطبیق افعال افراد با قوانین مسیر نمی شود . در کشور ما همانند سایر کشورهای متمدن ، بموجب اصول مترقی در قانون اساسی ضمن پذیرش اصل نظارت قضایی در اصول 156 و 174 سازمان بازرسی را بعنوان نهادی نظارتی مکلف به اجرای اصول فوق الذکر کرده البته آنچه نباید از نظر دور داشت تاثیر نظارت های درون سازمانی است تا حدالامکان این مراجع دچار انحراف نشوند . این موضوع از نگاه قانونگذاران جوامع پنهان نمانده و در ایران نیز مطابق ماده 10 قانون دادرسی نیروهای مسلح ، بازرسی در سازمان قضایی بعهده رئیس این سازمان قرار گرفته ، جایگاه نظارت بویژه نظارت قضایی که با بازرسی محقق می گردد از لحاظ اندیشه در قانون اساسی پررنگ دیده شده و از استحکام بیشتری نسبت به سایر قوانین برخوردار است اما آنچه سبب عدم حصول نتیجه مطلوب گردیده و نقش بازرسان را در حد ضابط قوه قضائیه تقلیل داده را می توان در قوانین و مقررات عادی دانست
فردخت رشیدی رضا رنجبر
کافئین در دوزهای بالا در جوندگان به عنوان تراتوژن شناخته شده است که در نژادهای مختلف موش صحرایی و موش سوری منجر به ناهنجاری اندام ها همراه با شکاف کام می شود. اثرات ناهنجاری زایی برخی از داروها به وسیله آنتی اکسیدان ها و تحریک سیستم ایمنی مادری جلوگیری می شود. همچنین گزارشاتی وجود دارد که کارودیلول و باریجه آنتی اکسیدان هستند. بنابراین هدف مطالعه حاضر پیشگیری یا کاهش ناهنجاری های ناشی از کافئین در جنین موش صحرایی به وسیله کارودیلول و باریجه می باشد. این مطالعه روی 38 سر موش صحرایی آبستن انجام شد که به 6 گروه تقسیم شدند. در روز های نهم تا یازدهم آبستنی به گروه اول (گروه کنترل) نرمال سالین تجویز گردید. به گروه های دیگر به ترتیب کافئین با دوز 80 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، باریجه با دوز 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، کارودیلول با دوز 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، باریجه هم زمان با کافئین و کارودیلول هم زمان با کافئین تجویز گردید. همه داروها به صورت داخل صفاقی تزریق شدند. در روز بیستم آبستنی، موش ها کشته شدند و پس از خارج کردن جنین ها، قد و وزن آن ها تعیین و با آلیزارین قرمز- آلسین آبی رنگ آمیزی شدند. سپس سیستم اسکلتی جنین های رنگ آمیزی شده با استفاده از دستگاه استریومیکروسکوپ از نظر ناهنجاری مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که درصد ناهنجاری های شکاف کام، در گروه دریافت کننده کافئین 33/33 بود. درصد این ناهنجاری در گروه دریافت کننده کافئین به همراه کارودیلول به 85/2 و در گروه دریافت کننده کافئین به همراه باریجه به 33/8 کاهش یافت. میانگین وزن جنین ها در گروه دریافت کننده کافئین به همراه کارودیلول و کافئین به همراه باریجه به طور معنی داری بیشتر از گروه دریافت کننده کافئین به تنهایی بود. بنابراین کارودیلول و باریجه شکاف کام ناشی از کافئین را کاهش دادند، اما این موضوع نیاز به ارزیابی بیشتری دارد.
فاطمه کریمیان حسین نجف زاده
تتراسایکیلین ها از جمله آنتی بیوتیک هایی هستند که از ابتدای دوره پرورش جهت پیشگیری یا درمان بیماری ها در مرغداری ها مورد استفاده قرار می گیرند. عدم توجه مرغداران به توصیه های دامپزشکی در خصوص رعایت مدت زمان منع مصرف فراورده های طیور پس از تجویز آنتی بیوتیک، سبب افزایش بیش از حد مجاز باقیمانده ها در فرآوردهای طیور از جمله تخم مرغ می گردد. با توجه به عوارض حاصل از این باقیمانده ها نظیر مقاومت دارویی میکروب ها، ازدیاد حساسیت در مصرف کنندگان و... در مطالعه حاضر باقی-مانده اکسی تتراسایکلین و تتراسایکلین در تخم مرغ مصرفی منطقه اهواز به روش hplc بررسی گردید. تعداد 318 تخم مرغ به صورت تصادفی از 106 بهر (هر بهر 3 تخم مرغ) مختلف عرضه شده در اهواز، در طی مدت زمان 4 ماه جمع آوری شده و به آزمایشگاه بهداشت و مواد غذایی دانشکده دامپزشکی منتقل گردید و مراحل آماده سازی جهت جستجوی باقی مانده های دارو هایی تتراسایکلین و اکسی تتراسایکلین صورت گرفت بدین ترتیب که تعداد 3 تخم مرغ تهیه شده از هر بهر را شکسته و به طور کامل و یکنواخت باهم مخلوط و هموژن (سفیده و زرده تخم مرغ) نموده و یک نمونه از آن برداشته و با بافر مک ایوان و استونیتریل مخلوط و سانتریفوژ نموده و نهایتاً یک نمونه نهایی از آن برداشته می شد و 20 میکرولیتر از آن پس از کالیبره نمودن دستگاه hplc و رسم منحنی استاندارد به دستگاه تزریق و ضمن به دست آمدن کروماتوگرام ها، آنتی بیوتیک های مورد مطالعه در تخم مرغ ها اندازه گیری می شد. این بررسی نشان می دهد که از مجموع 106 نمونه یا بهر مورد مطالعه، 62 (49/58%) نمونه دارای باقی مانده اکسی تتراسایکلین بودند و تعداد 44 (50/41%) نمونه هم فاقد باقی مانده اکسی تتراسایکلین بودند. میانگین و خطای معیار مقدار اکسی تتراسایکلین در نمونه های مثبت 522/18± 05/116 میکروگرم بر کیلوگرم بود این در حالی است که تمامی نمونه ها فاقد باقی مانده تتراسایکلین بوده و تعداد 44(50/41%) نمونه فاقد هر 2 آنتی بیوتیک بودند. تعداد 9(49/8%) نمونه دارای باقی مانده اکسی تتراسایکلین بالاتر از حد مجاز ?g/kg 200 اتحادیه اروپا بودند که 52/14% نمونه های دارای باقی مانده اکسی تتراسایکلین را تشکیل می دهند. نتایج حاصله از مطالعه حاضر نشان داد که بر اساس تجزیه و تحلیل آماری اختلاف معنی داری در میزان باقیمانده اکسی تتراسایکلین در تخم مرغ های مصرفی با حد مجاز یا mrls اتحادیه اروپا وجود دارد.
مریم خیری مهناز کسمتی
این مطالعه به منظور روشن نمودن اثر اکسید روی در مقیاس نانو و معمولی بر وابستگی به مرفین در روش ترجیح مکانی شرطی شده درحضور و غیاب ویتامین c طراحی شده است. در این پژوهش از موش سوری نر بالغ نژاد ان ماری با وزن 3±25 گرم در گروه های کنترل، دریافت کننده مقادیر متفاوت مرفین(mg/kg, sc10، 5 ، 5/2)، نانو اکسید و اکسید روی معمولی( mg/kg, ip10، 5، 5/2) و مقادیر متفاوت ویتامین c( mg/kg, ip 25، 5، 1) و گروه های توأم هر دو نوع اکسید روی با ویتامین cاستفاده شد. تمامی گروه ها مرفین 5 میلی گرم/کیلوگرم را برای ایجاد و تشخیص وابستگی در روش ترجیح مکانی شرطی شده(cpp) دریافت نمودند. نتایج نشان داد که مرفین در مقادیر 5 و 10 میلی گرم/کیلوگرم موجب ترجیح مکانی شرطی در موش ها شد، در حالی که نانو و اکسید روی معمولی و ویتامین c قادر به القا ترجیح مکانی شرطی نبودند. نانو اکسید روی در مقادیر(mg/kg, ip10، 5، 5/2) و اکسید روی توده ای در مقادیر (mg/kg, ip10، 5 ) و ویتامین c در مقادیر 5 و 25 میلی گرم باعث کاهش معنی دار بیان ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مرفین شدند. کلیه مقادیر نانو اکسید روی و اکسید روی معمولی در حضور مقدار بی تأثیر ویتامین c اثر مهاری قوی تری را در بیان ترجیح مکانی شرطی حاصل از مرفین نشان دادند. بر اساس یافته های حاصل از این تحقیق، نانو اکسید روی کارایی بیشتری نسبت به اکسید روی معمولی در کاهش وابستگی به مرفین داشته و استفاده همزمان نانو ذرات روی و ویتامین c می تواند رویکرد جدیدی را جهت مقابله با وابستگی روانی مرفین ارائه نماید.
علی رهنما حسین نجف زاده
چکیده میریستیکا فراگرانس درختی معطر و همیشه سبز است که در بسیاری از کشور های گرمسیری کشت می شود. جوز هندی که دانه ی رسیده و خشک شده ی میریستیکا فراگرانس است، به عنوان یک چاشنی رایج درشیرینی ها، غذاها و انواع نوشیدنی ها استفاده می گردد. چون اطلاعی از اثر این ماده بر سیستم ایمنی وجود نداشت، در این مطالعه، اثر عصاره ی جوز هندی بر پاسخ های ایمنی در رت بررسی گردید. برای این منظور 6 گروه (هر گروه 8 سر) رت طبق روش زیر تیمار گردیدند: گروه 1، 3 و 5 روزانه به مدت 12 روز به صورت داخل صفاقی، 300 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن عصاره ی جوز هندی دریافت کردند. گروه 2، 4 و 6 به جای عصاره ی جوز هندی، به همان روش pbs دریافت کردند. برای ارزیابی اثرعصاره ی جوز هندی بر ایمنی هومورال (عیار آنتی بادی)، رت های گروه 1 و 2 در روزهای 1 و 6 با srbc 109× 35/1 به صورت داخل صفاقی ایمن گردیدند. برای بررسی اثرعصاره ی جوز هندی بر ایمنی سلولی، رت های گروه 3 و 4 در روز اول با srbc 109× 35/1 از طریق ip حساس شدند و در روز نهم با srbc 107× 7/2 در حجم 1/0 میلی لیتر از طریق پوست کف پای راست چالش گردیدند، همزمان 1/0 میلی لیتر pbs نیز زیر پوست کف پای چپ آن ها تزریق گردید. رت های گروه های 1، 2، 5 و 6 در روز 13 بیهوش شدند، خون آن ها جمع آوری گردید و عیار آنتی بادی ضد srbc در سرم گروه 1 و 2 و میزان لیزوزیم و فعالیت مسیر فرعی سیستم کمپلمان در سرم رت های گروه 5 و 6 تعیین گردید. میزان تورم کف پا در گروه های 3 و 4 در زمان های 24، 48 و 72 ساعت پس از چالش با srbc اندازه گیری گردید. این رت ها در روز 13 آسان کشی شدند و مقاطع هیستوپاتولوژیکی تهیه شده از پا (محل چالش) از نظر نفوذ سلول-های التهابی بررسی گردیدند.میانگین عیار ضد srbc در سرم گروه های 1 و 2 به ترتیب 33/149 و2/65 بود. آنالیز آماری نشان داد که این اختلاف معنی دار است (005/0=p). نتایج نشان داد که عصاره ی جوز هندی به صورت چشمگیری ایمنی سلولی را در موش های حساس شده باsrbc با مهار افزایش ضخامت کف پا (005/0> p) و مهار نفوذ سلول های التهابی (001/0> p) سرکوب می کند. نتایج هیچ گونه اثر معنی دار عصاره ی جوز هندی بر میزان لیزوزیم و فعالیت مسیر فرعی کمپلمان سرم رت های گروه 5 و 6 را نشان نداد (04/0= p). نتیجه گیری می شود، عصاره ی جوز هندی در رت اثر سرکوب کنندگی بر ایمنی سلولی و اثر تحریک-کنندگی بر ایمنی هومورال به srbc داشته، ولی اثری بر میزان لیزوزیم سرم و فعالیت کمپلمان ندارد.
مهسا پورموسوی حسین نجف زاده
با توجه به عوارض نانومواد از جمله نانوذرات آهن و احتمال آلودگی زیست محیطی از قبیل آلودگی هوا به ذرات آهن در مقیاس نانو، مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات اکسید آهن معمولی و نانو ذرات اکسید آهن بر برخی از شاخص های بافت تخمدان موش صحرایی در مدل تجربی طراحی شد. مطالعه روی 5 گروه از موش های صحرایی ماده شامل شاهد، اکسید آهن (mg/kg15) و نانواکسید آهن (5، 15و 45 mg/kg) (به¬صورت داخل صفاقی و روزانه به مدت 16 روز) انجام شد. پس از آسان کشی موش ها تخمدان آن¬ها جدا و پس از اندازه¬گیری وزن و حجم، از نظر تغییرات بافتی و تجمع آهن به¬وسیله رنگ آمیزی اختصاصی (پرل) و به کمک میکروسکوپ نوری ارزیابی گردید. هم¬چنین مقدار کمی آهن تجمع یافته در تخمدان¬ها به وسیله دستگاه جذب اتمی سنجیده گردیده و برخی شاخص¬های استرس اکسیداتیو در سرم اندازه¬گیری شد. طبق یافته های ما روند فولیکولوژنز در تمام گروه¬های دریافت کننده ی آهن تحت تاثیر قرار گرفت. تعداد اجسام زرد در گروه¬های دریافت کننده ی نانو با دوزهای مختلف کاهش یافت و تعداد فولیکول¬های آترتیک در گروه¬های دریافت کننده¬ی اکسید¬ آهن معمولی و بیشتر از آن، با نانوذرات با دوز mg/kg 45 ، نسبت به گروه شاهد افزایش معنی دار یافت. ذرات آهن در تمام قسمت¬های بافت تخمدان تجمع یافتند، همچنین شاخص¬های استرس اکسیداتیو افزایش یافتند و با میزان تجمع آهن رابطه مستقیمی داشتند. نانو ذرات آهن احتمالاً با اختلال در مسیرهای اکسیداتیو سلولی، تعداد فولیکول ها و اجسام زرد را کاهش و در اثر ایجاد شدن رادیکال های آزاد اکسیژن و تخریب میکروفیلامنت¬ها و فیلامنت¬های بینابینی و آسیب به میتوکندری سلول¬ها به دنبال سرباری آهن، روند آپوپتوز سلولی و در نتیجه تعداد فولیکول¬های آترتیک را افزایش می¬دهند که این حالت می تواند تأثیر منفی بر باروری موشهای ماده ایجادکند.
فروغ ذوالفقار کرهرودی علی فضل آرا
روش¬های مختلفی جهت اندازه¬گیری هیستامین در مواد غذایی به¬خصوص ماهی مورد استفاده قرار گرفته است. مرحله¬ی استخراج هیستامین از بافت ماهی به دلیل ضرورت بازیابی کامل هیستامین موجود در نمونه، بسیار حائز اهمیت است. بر اساس اطلاعات در دسترس، از حلال¬های مختلفی نظیر آب، متانول، اتانول، اسید کلریدریک و تری¬کلرواستیک اسید جهت استخراج هیستامین از ماهی استفاده شده است. اما مطالعات محدودی به تأثیر نوع حلال استخراج کننده بر اندازه¬گیری هیستامین پرداخته¬اند. بنابراین هدف از انجام تحقیق حاضر مقایسه کارایی 6 نوع حلال مختلف در استخراج هیستامین از ماهی تازه، منجمد و کنسرو شده، به منظور تعیین بهترین روش آماده¬سازی نمونه برای اندازه¬گیری هر چه دقیق¬تر هیستامین است. برای رسیدن به این هدف متانول 75 درصد، متانول 75 درصد - اسید کلریدریک 4/0 نرمال، اتانول 75 درصد، اتانول 75 درصد- اسید کلریدریک 4/0 نرمال، اسید کلریدریک 1/0 نرمال و تری¬کلرواستیک اسید 5 درصد به منظور استخراج هیستامین از ماهی تازه، منجمد و کنسرو شده بر اساس روش فلورومتریک ارائه شده توسط aoac مورد استفاده قرار گرفتند. میزان بازیابی مقادیر مشخص هیستامین افزوده شده به نمونه قبل از استخراج، مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج تحقیق حاضر، حلال استخراج کننده¬ی متانول 75 درصد-اسید کلریدریک 4/0 نرمال بیشترین بازیابی هیستامین از ماهی تازه، منجمد و کنسرو شده را نشان داد. بنابراین جهت اندازه-گیری هر چه دقیق¬تر هیستامین در ماهی، استفاده از محلول استخراج کننده حاوی 75 درصد متانول و 4/0 نرمال اسید کلریدریک توصیه می¬گردد.
امیرعباس شکرائیان محمد راضی جلالی
عقرب گزیدگی یکی از خطرهای کلان بهداشت و سلامت انسان و حیوان ها به ویژه در مناطق گرمسیری است. کژدم مزوبوتوس یوپئوس یکی از 6 کژدم مهم و خطرناک در منطقه خوزستان و ایران است. در این پژوهش، اثرات سم این کژدم بر تابلوی خونی (cbc) و شکنندگی اسمزی گلبول های قرمز (of) و همچنین مقایسه کارایی آنتی ونوم پلی والان و ماده ی آنتی اکسیدان کوارستین در حفاظت از گلبول های قرمز در رت مورد بررسی قرار گرفته اند. تعداد 100 سر رت نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 5 گروه دسته بندی شدند. گروه 1 (گروه کنترل) سرم فیزیولوژی (5/0 میلی لیتر)، گروه 2 (گروه سم) سم عقرب (mg/kg 5/1)، گروه 3 (گروه درمان با پادزهر) سم کژدم (mg/kg 5/1) و پس از 20 دقیقه آنتی ونوم (ml/kg 5/2)، گروه 4 (گروه درمان با کوارستین) سم کژدم (mg/kg 5/1) و پس از 20 دقیقه کوارستین (mg/kg 200)، گروه 5 (گروه درمان با پادزهر و کوارستین) سم کژدم (mg/kg 5/1) و پس از 20 دقیقه پادزهر (ml/kg 5/2) و کوارستین (mg/kg 200) را به صورت درون صفاقی دریافت کردند. خون گیری از درون قلب در زمان های 1، 3 و 24 ساعت پس از تزریق سم و در هر بار از 6 سر رت انجام گرفت. یافته های به دست آمده از هموگرام نشان دهنده ی کاهش شاخص های اریتروسیتی شامل pcv و hb، 24 ساعت پس از تزریق سم در گروه های 2 و 4 بود. ولی در گروه های 3 و 5 با تجویز پادزهر چنین کاهشی دیده نشد. یافته های آزمایش of نشان داد که میزان شکنندگی گلبول های قرمز در گروه 2 با دریافت سم، افزایش می یابد که این افزایش در رقت های 45/0، 40/0 و 35/0 درصد بافر نمکی، نسبت به گروه کنترل معنادار بود (05/0p<). در دیگر گروه ها تغییری در میزان شکنندگی نسبت به گروه دریافت کننده سم و همچنین در ساعت های گوناگون خون گیری دیده نشد. سم کژدم مزوبوتوس یوپئوس با آسیب زدن به غشای گلبول قرمز و احتمالا از راه کانال های یونی روی غشا سبب افزایش همولیز و شکنندگی اسمزی گویچه های قرمز خون می گردد. تجویز آنتی ونوم و یا کوارستین به طور جداگانه یا همزمان در دوز و زمان بکار رفته در این مطالعه، نتوانست از گلبول های قرمز و کاهش شکنندگی اسمزی آن ها در پی تزریق سم محافظت نماید.
ناهید گوهری بهبهانی رضا رنجبر
در معرض قرار گرفتن جنین موش های صحرایی آبستن با رتینوئیدها که در بدن به متابولیت فعال خود (آل – ترانس رتینوئیک اسید) تبدیل می گردند، باعث ایجاد بدشکلی هایی در اندام های مختلف می شود. گزارشاتی وجود دارد که اثرات رتینوئیک اسید به وسیله آنتی اکسیدان ها کاهش می یابد.به نظر می رسد کوارستین اثرات آنتی اکسیدانی داشته باشد. هدف مطالعه ی حاضر پیشگیری یا کاهش نقایص لوله ی عصبی، ناهنجاری های اسکلتی و کلیوی ناشی از رتینوئیک اسید در جنین موش صحرایی به وسیله ی کوارستین به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی می باشد. این مطالعه روی 40 سر موش صحرایی آبستن انجام شد. این موش ها به 7 گروه تقسیم شدند. گروه کنترل، نرمال سالین و گروه های آزمایش به ترتیب آل-ترانس رتینوئیک اسید (mg/kg 25)، دی متیل سولفوکساید (dmso)، کوارستین (mg/kg 75)، کوارستین (mg/kg 200)، آل-ترانس رتینوئیک اسید (mg/kg 25) به همراه کوارستین (mg/kg 75) و آل-ترانس رتینوئیک اسید (mg/kg 25) به همراه کوارستین (mg/kg 200) را به صورت داخل صفاقی، در روزهای 10-8 آبستنی دریافت کردند. در روز بیستم آبستنی موش ها آسان کشی شدند و پس از استحصال جنین ها، قد و وزن آن ها تعیین شد. سپس کلیه ی راست و چپ تمامی جنین ها جدا شده و در محلول فرمالین بافر 10% قرار داده شد. پس از آن جنین ها با آلیزارین قرمز-آلیسین آبی، رنگ آمیزی شده و سیستم اسکلتی آن ها با استریومیکروسکوپ مطالعه گردید. سپس از کلیه ها به روش استاندارد و معمول تهیه ی مقاطع بافتی، برش های میکروسکوپی تهیه شده وتمامی آن ها با رنگ آمیزی هماتوکسیلین – ائوزین رنگ آمیزی و از نظر هیستوپاتولوژی بررسی شدند. نتایج نشان داد که میزان ناهنجاری-های شکاف کام، اگزنسفالی و مهره ی شکاف دار در گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به تنهایی به ترتیب 76/30، 53/61 و 76/30 درصد بود. همچنین با مصرف رتینوئیک اسید کاهش استخوانی شدن در اندام های خلفی (76/30 درصد) مشاهده گردید، در حالی که درصد این ناهنجاری ها و آسیب های جنینی ذکر شده، با مصرف وابسته به دوز کوارستین به طور معنی داری (03/0>p) کاهش یافت. طول و وزن جنین ها به وسیله ی رتینوئیک اسید کاهش یافت. اما کوارستین نتوانست روی طول جنین ها تأثیر معنی دار (05/0p>) داشته باشد. این در حالی است که وزن جنین ها در گروهی که رتینوئیک اسید به همراه کوارستین(mg/kg 75) دریافت کرده بودند به طور معنی داری (05/0p?) بیش از گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به تنهایی بود. در بررسی هیستوپاتولوژی مشاهده شد که فضای ادراری و قطر جسمک در گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به تنهایی به طور معنی داری (05/0p?) نسبت به گروه های دریافت کننده ی نرمال سالین، دی متیل سولفوکساید و کوارستین افزایش داشت؛ در حالی که این دو شاخص در گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به همراه کوارستین به صورت وابسته به دوز کاهش معنی داری (05/0p?) را نشان داد. تعداد جسمک های کلیوی و لوله های ادراری به طور معنی داری (05/0p?) به وسیله ی رتینوئیک اسید کاهش یافت، تعداد لوله های ادراری با مصرف وابسته به دوز کوارستین به طور معنی داری (0001/0>p) افزایش یافت، اما کوارستین نتوانست تأثیری بر تعداد جسمک های کلیوی داشته باشد. از این رو می توان نتیجه گرفت که کوارستین احتمالاً با اثر آنتی اکسیدانی خود می تواند جنین ها را در برابر آسیب های ناشی از رتینوئیک اسید تا حدودی محافظت نماید و از بروز آن ها پیش گیری کند.