نام پژوهشگر: مرتضی فلاح
صدیقه مرشدی میمندی مرتضی فلاح
سرآغاز شکل گیری ادبیات بومی یا اقلیمی در ایران به دهه سی باز می گردد. در این دهه به سبب تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، این نوع ادبی گسترش یافت و در دهه چهل به اوج شکوفایی و پختگی خود رسید. ادبیات اقلیمی در حقیقت مبین نوعی ادبیات است که شاخصه های جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منطقه ای معین را نشان می دهد، به گونه ای که این شاخصه ها نشانه ویژگیهای این منطقه در مقایسه با سایر مناطق باشد. نویسندگان ادبیات اقلیمی چون از مکان و قهرمانان واقعی در داستانهای خود استفاده می کنند سبک رئالیسم را برای آثار خود برگزیدند. از آنجا که رئالیسم ساحت بسیار گسترده ای دارد جلوه هایی متفاوت از رئالیسم در ادبیات منطقه های مختلف به وجود آمد. مهمترین دستاورد ادبیات اقلیمی، حاصل تلاشهای نویسندگان جنوب کشور است. این نویسندگان با توجه به واقعیتهای موجود در منطقه جنوب داستان نوشتند. رئالیسم انتقادی، رئالیسم جادویی و ناتو-رئالیسم جلوه هایی از رئالیسم است که در آثار نویسندگان جنوب نمود بیشتری داشته است. منطقه جنوب که شامل استانهای فارس، بوشهر، خوزستان و هرمزگان می شود از لحاظ طبیعت، زبان و فرهنگ دارای تنوع بسیاری است که همین تنوع باعث ایجاد بستری مناسب برای داستان نویسی نویسندگان جنوبی شده است. احمد محمود، سیمین دانشور، صادق چوبک، امین فقیری و ابراهیم گلستان پنج تن از نویسندگان جنوبی هستند که منطقه جنوب را به عنوان محل وقوع داستانهایشان انتخاب کردند. این پایان نامه به بررسی انعکاس چهره جنوب، لهجه، واژگان و اصطلاحات محلی در گفتگوی قهرمانان داستان و همچنین آداب و رسوم و فرهنگ مردم اقلیم جنوب در آثار داستانی نویسندگان ذکر شده می پردازد.
رقیه حسینی مرتضی فلاح
حاج میرزا حبیب خراسانی، یکی از بزرگترین شاعران دوره قاجار است که اشعارعرفانی او حاصل تجربه های عرفانی اوست . وی علاوه بر اشعار عرفانی، اشعاری در وعظ، و مدح نیز دارد. اشعار مدحی او بیشتر در مدح امام علی (ع) است. دراین پایان نامه، سعی بر آن بوده است که در ابتدا، شناخت کاملی از میرزا حبیب داده شود. سپس به بررسی سطح زبانی که شامل بررسی آوایی و موسیقایی، لغوی و نحوی اشعار است، پرداخته شود. دیوان وی عاری از لغات سنگین و ثقیل عربی است، اما لغات مهجور فارسی در دیوان او یافت می-شود، لغاتی که برخی اشعار او را به شعر سبک خراسانی، نزدیک ساخته است. اشعار وی به ویژه غزلهایش، یادآور غزل های شاعران بزرگ سبک عراقی از جمله سعدی و حافظ است که در اقتفای آنان سروده است. در فصل های بعد، سطح ادبی(بدیع و بیان و معانی)، بررسی می شود. تشبیه، کنایه، استعاره و مجاز از متدوال ترین صنایع به کار رفته در دیوان اوست که چندان نو و نادر نیستند. عیوب فصاحت، تنافر حروف و کراهت در سمع، غرابت استعمال ، مخالفت با قیاس، ضعف تألیف تعقید لفظی، تعقید معنوی، نیز، در دیوان او دیده می شود اما بسیار اندک و انگشت شمار است. در آخرین فصل، سطح فکری میرزاحبیب، شامل عرفان معتدل او، ستایش های دینی و غیردینی، حدیث نفس و انتقادات و درونمایه های اجتماعی، بررسی شده است. انتقادات موجود در دیوان میرزا حبیب نیز، به زیرشاخه هایی تقسیم می شودکه انتقاد از شیخ و زاهد ریاکار، بیشترین بسامد را داراست واز این حیث، انتقادات او یادآور انتقادات حافظ از زاهدان ریاکار دوران است.
داود شکری مرتضی فلاح
منوچهر آتشی(1310-1384) را باید یکی از شاعران پیرو سبک شعری نیما به شمار آورد. وی که شاعری معلم بود، بعد از کودتای 28 مرداد 1332ش، در پهنه ادبی ایران شهرتی حاصل کرد. اشعار او هم در بردارند? شعر کلاسیک است و هم شعر نو نیمایی. او با انـتشار نخستین اثرش « آهنگ دیگر» (1339) جایگاه قابل توجهی در میان شاعـران معاصر به دست آورد. یکی از ویژگیهای شعر معاصر، توجه به جامعه و گرفتاریهای انسان معاصر است. با توجه به فضای یأس آلود و ناامیدکننده ای که پس از کودتای 28 مرداد بر زندگی مردم و روشنفکران ایران سایه افکنده بود، این روحـیه به یکی از درون مـایه های اصلی آثار شاعران و نویسندگان تبدیل شد. در این فضای یأس آلود، بعضی از شاعران نیز ندای امیدواری سر می دهند که تعداد آنها اندک است و منوچهر آتشی نیز یکی از شاعرانی است که در اشعار او این درون مایه دیده می شود. نهضت ملی شدن صنعت نفت، مبارزه و جنگ های چریکی از مهمترین عوامل گرایش به امیدواری در شعر معاصر است و استبداد رضاشاهی، کودتای 28 مرداد 1332، استبداد حاکم بر جامعه، سرکوب روشنفکران، عدم یاری و توجه از طرف مردم و جامعه از تاثیرگذارترین عوامل ایجاد روحیه نومیدی در شعر معاصر به شمار می رود. مهمترین عامل از بین عوامل مطرح شده برای ایجاد روحیه امید یا نومیدی، کودتای 28مرداد 32 است که سایر اتفاق هایی که بعد از ا ین جریان رخ می دهد، بیشتر آنها در راستای این جریان شکل می گیرد. حاصل کودتا نوعی شعر به نام شعر شکست است که اخوان ثالث پرچمدار آن معرفی شده است، در این راه اخوان ثالث پیروانی نیز داشت که می توان از جمله آنها نصرت رحمانی و منوچهر آتشی را نام برد که اشعاری در زمینه شعر شکست دارند. در بحث امید، مبارزه، آرمان گرایی، پناه به عشق، تعلق به زندگی، انتظار حضور رهایی-بخش، دعوت به حرکت از قابل توجه ترین اندیشه های امیدوارانه در شعر آتشی است. در مقوله نومیدی نیز غم غربت، اعتراض، استبداد و خفقان، احساس شکست، نبود همراه و یاور، تنهایی و انزوا، مرگ اندیشی، فقر آرمان ، تعارض و بی عدالتی از مهمترین اندیشه های نومیدانه در شعر آتشی است.
رحیمه جعفری مجید پویان
چکیده « گفتگو» در یک اثر ادبی، به معنای مکالمه و صحبت کردن با یکدیگر، مبادله افکار و عقاید است که در داستان منظوم، داستان و نمایشنامه به کار می رود. امروزه گفتگوها به عنوان یکی از عناصر اصلی داستان محسوب می شوند که پیرنگ را گسترش می دهند و خلق و خوی شخصیت ها را به نمایش می گذارند. در واقع نویسنده به یاری گفتگوها، ضوابط و معیارهای داستانی را به گونه ای واضح به نمایش می گذارد و این عامل آن چنان موثر عمل می کند که دیگر نیازی به تحلیل و تبیین بخش های مختلف داستان نیست. نقش این عنصر در آثار داستانی متفاوت است؛ گاهی گفتگوها به صورت صحبت های رد و بدل شده ای است که میان شخصیت ها اتفاق می افتد. در این حالت نویسنده بهتر می تواند فضای داستان را به نمایش بگذارد و اطلاعات کافی را دربار? طرح و صحنه های داستانی در اختیار خواننده قرار دهد. گاهی نیز گفتگوها در ذهن یکی از شخصیت ها تحقق می یابد که در این صورت، نویسنده با بهره گیری از ظرفیت ها و امکانات روایت به شیو? «تک گویی» احساسات درونی شخصیت ها را بهتر توصیف می کند. «اسماعیل فصیح» (1388-1313ه.ش )، نویسند? معاصر، از جمله داستان نویسانی است که از عنصر گفتگو برای توصیف بخش های مختلف داستان بهره می گیرد. چگونگی بازتاب این عنصر، در آثار داستانی فصیح متفاوت و متأثر از شیوه ای است که نویسنده برای نوشتن داستان ها گزینش کرده است. در داستان های حادثه محور، نویسنده بیشتر به ارائ? اطلاعات پیرامون طرح، زمان و مکان داستان می پردازد، درحالی که در داستان های شخصیت محور، نویسنده به دنبال اطلاع رسانی دربار? دنیای درون، خصلت ها و هیجانات قهرمان است. از آنجا که گفتگوها، عنصر جدانشدنی و عامل اصلی موجودیت شخصیت ها هستند، اسماعیل فصیح نیز از این نکته غافل نبوده و اهمیت این مسئله را از طریق هماهنگی لحن شخصیت ها با پایگاه اجتماعی آن ها، فضا و متن داستان نشان داده شده است. استفاده از ظرفیت های زبانی داستان که شامل اصطلاحات عامیانه، ضرب المثل ها، طنز، کلمات قصار، کلمات رسمی و شکسته و .. است، عامل دیگری است که فصیح به کمک گفتگوها آن ها را معرفی می کند. در این پایان نامه ابتدا مفاهیم کلی پیرامون گفتگو، ویژگی، انواع و نقش آن ها در آگاه کردن خواننده بیان شده است. ضمناً برای تکمیل هر بحث، شواهدی از آثار داستانی اسماعیل فصیح در ضمن توضیحات آورده شده است. سپس در بحث های بعدی رابط? بین گفتگو با شخصیت و دیگر عناصر داستانی مطرح شده است. بررسی کارکرد زبان داستان از طریق گفتگوها، مورد دیگری است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
رقیه جمالی مرتضی فلاح
چکیده: ادبیات اقلیمی، نوعی از ادبیات را معرفی می کند که متعلق به منطقه جغرافیایی خاصی است و ویژگی های جغرافیایی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن ناحیه را نشان می دهد، به گونه ای که این شاخصه ها نشانه ویژگی های متفاوت این منطقه در مقابل سایر مناطق محسوب شود. اوج رشد و گسترش ادبیات اقلیمی در ایران سال های 1340 و1370 ش. است. سبک رئالیسم به عنوان سبکی که واقعیت های اجتماع به طور آشکار در آن جلوه گر است، مورد علاقه نویسندگان اقلیم گراست. نویسندگان جنوبی و شمالی، به نحو بارزی از عناصر اقلیمی در آثار خویش استفاده کرده اند. ادبیات اقلیمی گیلان به سه دوره تقسیم می شود: از اولین تلاش ها تا سال 1340، دهه های 40 تا 60شمسی و سال های 60 تا زمان حاضر. بزرگ علوی و به آذین متعلق به نسل اول نویسندگان اقلیم نویس، اکبر رادی و محمود طیاری متعلق به نسل دوم و بیژن نجدی نیز از نویسندگان نسل سوم ادبیات اقلیمی گیلان هستند که از عناصر اقلیمی در آثار خود استفاده کرده اند. طبیعت گیلان، آب و هوای شرجی، فرهنگ و آداب و رسوم، نحوه معیشت مردم و ... از موضوعاتی است که بستر مناسبی برای داستان نویسی نویسندگان شمالی ایجاد کرده است. این پایان نامه سه شاخصه نام برده را در آثار این نویسندگان بررسی کرده است.
رسول زارع خفری مرتضی فلاح
چکیده علی اشرف درویشیان (1320ه.ش.) معلمی است که نویسندگی را در حوزه ادبیات اقلیمی-روستایی آغاز کرد. وی توانایی خود را در انواع داستان، از قبیل داستان کوتاه، رمان و قصه های کودکان نشان داده است. وی در نویسندگی از پیروان شیوه نویسندگی صمد بهرنگی(1347-1318ه.ش.) است. درویشیان در داستان های خود به مصایب و مشکلات مردم کرمانشاه توجه ویژه ای دارد. او با نگارش مجموعه داستان کوتاه"از این ولایت"(1352ه.ش.)، خود را در بین نویسندگان معاصر، بویژه نویسندگان اقلیمی-روستایی جای داد. در داستان های بعد از مشروطیت ایران معمولاً درون مایه جایگاه والایی را به خود اختصاص داده است. فکر مسلط بر داستان که نویسنده قصد دارد آن را به خواننده القا کند در داستان های درویشیان از جنبه ها و اجزای دیگر داستان اهمیت بیشتری دارد. وی به فرم و تکنیک و ساختار توجه چندانی ندارد و مهم ترین کار برای او انعکاس رنج ها و امیدهای توده های ستم دیده است. سال های بعد از سقوط رضاشاه اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور را به کلی تغییر داد و جامعه ایران سعی کرد از این فرصت استفاده کرده و خود را از زیر سلطه استبداد و دیکتاتور نجات دهد. اما این فرصت به زودی با کودتای 28 مرداد 32 جامعه ایران را دچار رکود مبارزاتی، یأس و خفقان کرد. اوضاع جامعه تا سال 42ه.ش. بدین منوال ادامه داشت؛ اما سال 42 ه.ش. و قیام 15 خرداد، شروع تازه ای برای ملت ایران بود. ملت دوباره مبارزه علیه رژیم را از سر گرفت، بنابراین سال های 1357-1320ه.ش. از سال های پر فراز و نشیب برای ایرانیان بود تا اینکه تلاش های آنان در سال 57 با سرنگونی رژیم شاهنشاهی به ثمر نشست. ورود فرهنگ غربی و نادیده انگاشتن فرهنگ بومی، به گونه ای که فرهنگ ایرانی رو به اضمحلال می رفت؛ برخی روشنفکران از جمله "جلال آل آحمد" و "علی شریعتی" را برآن داشت تا مردم را به اندیشه بازگشت به خویشتن فراخوانند. درویشیان نیز از کسانی است که با حس خطر نابودی فرهنگ ایرانی و بومی به ثبت و ضبط آنها اقدام کرده است. فولکلوری که در آثار درویشیان آورده شده است، انعکاسی است از فرهنگ منطقه کردنشین که زبان، لهجه، واژگان، افسانه، حکایات، برخی شیوه های زندگی و ... را دربرمی گیرد. جامعه شناسی ادبیات که بیشتر به مبحث تعهد و مسوولیت توجه دارد و به بررسی اوضاع زمانه با استفاده از داستان می پردازد؛ ادبیات را انعکاس مسائلی می داند که در هر جامعه به وقوع می پیوندد. بدین ترتیب بهترین شیوه برای آگاهی از اوضاع اجتماعی، بررسی بسامد معضلات و مسائلی است که در داستان های نویسندگان متعهد و جامعه گرا، بازتاب داشته اند. درویشیان نیز از از جمله نویسندگان متعهد و جامعه گراست. داستان های درویشیان دربرگیرنده مشکلاتی و مسائلی است که در جامعه اتفاق می افتد. وی به عنوان نویسنده ای جامعه گرا، سعی می کند آنچه را در جامعه وجود دارد، به تصویر بکشد. داستان های وی مملو از تصاویر دهشتناکی از فقر، بدبختی، بیکاری، جهل و خرافات، خشونت نسبت به زنان و کودکان و ... است. جامعه ایران در آن سال ها با فقر و بدبختی دست به گریبان بود که در داستان بسیاری از نویسندگان انعکاس یافته است. این نویسندگان با مشاهده تضاد اجتماعی میان خانواده ها، خود را ملزم به نشان دادن وضعیت این مردم می دیدند و خود را در برابر مردم مسوول می دانستند. همچنین در داستان های درویشیان، سیر مبارزاتی ملت علیه دیکتاتوری حکومت پهلوی نیز دیده می شود. خفقان، مبارزه، زندان، شکنجه و ... از درون مایه های داستان های درویشیان است. واژگان کلیدی: داستان معاصر فارسی، علی اشرف درویشیان، درون مایه، ادبیات اقلیمی-روستایی
زهرا رستمی مرتضی فلاح
چکیده انجمن ادبی به گروهی از شاعران و ادیبان اطلاق می شود که برای خواندن و بررسی اشعار با هدف معینی گرد هم جمع می شدند. با شکل گیری انجمن های اوّلیه در دربار، شاعران برای دریافت صله و کسب شهرت در این مجالس حضور می یافتند. شکل درباری انجمن های ادبی، در عهد صفوی به مجالس قهوه خانه ای تبدیل شد. تا این دوره، شاعران در مجالس ادبی به همان سبک شعر دور? خراسانی و عراقی گرایش داشتند. با شروع سبک هندی، در مضمون اشعار تحولات عمیقی صورت گرفت، چنان که هر مدیر انجمنی سعی می کرد روش های شعری خود را به شاگردانش بیاموزد؛ بنابراین قالب و محتواهای متفاوتی به وجود آمد. پس از روی کار آمدن سبک بازگشت ادبی، شاعران برای تغییر در روند شعر از سبک هندی به سبک شاعران متقدم، انجمن هایی منسجم تشکیل دادند. در واقع نخستین انجمن های ادبی تکامل یافته از این دوره شروع به کار کردند. با شروع مشروطیت، شعر از یکنواختی گذشته فاصله گرفت و تحولات ژرفی را در خود جای داد. شاعران با تشکیل انجمن های ادبی موثر، بنا بر مسائل عصر ، سیاست و شعر را وابسته به یکدیگر دانستند. این شاعران اشعار را در قالب مفاهیم سیاسی برای درک بهتر افراد جامعه سرودند. تلاش شاعران مشروطه، وارد کردن مفاهیم جدید در قالب شعر گذشته بود. با این وجود انجمن هایی به وجود آمدند که پیروی از سبک گذشته را مانع پیشرفت شعر دانستند. انجمن ادبی تجدّد، خواهان تغییر اساسی در قالب و محتوای شعر بود، در حقیقت شاعران انجمن تجدد بودند که راه را برای ورود نیما و شعر نو آماده ساختند. در عصر رضاشاه که سانسور و ممیزهایی در هم? زمینه های فکری و فرهنگی ایجاد شده بود، از تأثیر انجمن های ادبی کاسته شد و انجمن هایی به وجود آمد که اغلب به پیروی از اشعار کهن پرداختند. در این پایان-نامه سعی کرده ایم که با این موضوع بپردازیم که کدام انجمن ها در تحول نقش داشته اند و کدام در این تحول نقشی نداشته اند.
محبوبه زارع محمد حسین دهقانی فیروزآبادی
چکیده یکی از شاعران بزرگ قرن نهم هجری و ملقّب به خاتم¬الشّعرا، که علی رغم بروز مشکلات فراوان در زندگی و سفرهای فراوان، از هیچ کوششی برای کسب علم، حکمت و عرفان فرو گذار نکرد و آثار نظم و نثر فراوانی از خود به یادگار گذاشت، عبدالرّحمن جامی (898-817 هـ . ق) است. آشنایی این شاعر بزرگ با عرفان و عشق و منظومه¬های بزرگانی چون نظامی او را بر آن داشته تا به داستان سرایی منظوم روی آورد و مثنوی بزرگ هفت اورنگ را بسراید که از شهرت و مقبولیّت خوبی برخوردار است. یکی از منظومه¬های هفت اورنگ جامی، سلامان و ابسال است که آن را در سال 885هـ . ق، بر وزن رمل مسدس محذوف (فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) سروده. این مثنوی شامل 1109 بیت است که به نام امیر یعقوب ترکمان آق¬قویونلو سروده شده است. اصل این داستان یونانی است و در کتاب¬های ابن سینا، فخرالدّین رازی و نصیرالدّین طوسی آمده است. این داستان را می¬توان از جمله داستان¬های رمزی دانست که تا کنون روایت¬های مختلفی از آن بیان شده است. در این پژوهش که با عنوان نقد و تحلیل مثنوی سلامان و ابسال جامی نگاشته شده، به بررسی روزگار، زندگی و آثار جامی و روایت¬های مختلف داستان سلامان و ابسال که شامل پنچ نوع شخصیت هستند (فرزند و دایه، دو برادر، دو دوست، مردان خیر و شر و مادر و فرزند) که تنها از نظر اسم ظاهر با هم اشتراک دارند، از گذشته تا کنون بررسی شده¬اند؛ همچنین به عناصر داستانی سازند? قصّ? سلامان و ابسال مانند درونمایه، شخصیت¬ها، گفتگوها، توصیف¬ها و تکنیک¬ها پرداخته¬ایم. از جهتی دیگر صور خیال در سه سطح آرایه¬های بدیع لفظی، معنوی و بیان بررسی شده است؛ نیز ویژگی¬های سبکی این مثنوی در دو حوز? زبانی و فکری شرح داده شده¬ است. کلید واژه¬: عبدالرّحمن جامی، سلامان و ابسال، روایت، عناصر داستان، صور خیال، سبک
علی اکبر تلاج کاظم مهتدیانی
چکیده: حکیم افضل الدّین محمّد مرقی کاشانی از برگزیدگان فلاسفه، علماء، حکماء، عرفا، و شعرای روزگار مغول، در قرن هفتم هجری قمری، صاحب آثار فراوانی به نثر و نظم فارسی، از بزرگترین رباعی سرایان قرن هفتم و یکی از ارکان شعر فارسی به شمار می رود. وی علاوه بر حکمت و فلسفه، در ادب فارسی نیز جایگاه و پایگاه ویژه ای دارد و درکنار سبک ویژه خویش در نثر فارسی و قرار دادن و جایگزین کردن اصطلاحات فارسی به جای پاره ای از اصطلاحات عربی، فلسفی و حکمی ، اشعار و بویژه رباعیّات فلسفی- حکمی و عرفانی قابل توجّهی از خود بر جای نهاده است و دور از حقیقت نیست که برخی از محققان، او را از بزرگترین شاعران در میان حکمای مسلمان و یکی از دو یا سه تن از برجسته ترین رباعی سرایان زبان فارسی به شمار آورده اند. در این پژوهش که تحت عنوان«نقد زیباشناسانه دیوان اشعار افضل الدّین کاشانی» به انجام رسیده، ضمن بررسی و تحلیل اطلاعات مربوط به زندگی و اندیشه های باباافضل کاشانی و رفع شبهاتی از زندگی وی، به بررسی موارد عمده و برجسته کاربرد های زبانی و سرانجام کیفیت ظهور عناصر زیباشناسانه در دیوان این ادیب بزرگ پرداخته شده است. باباافضل کاشانی از جمله شاعران رباعی سرایی است که در سرودن اشعارش، از کلمه گرفته تا مصراع و از بیت تا رباعی، غزل، قصیده و قطعه، به تجانس و تناسب لفظی و وزنی و موسیقایی اشعار خویش نظر داشته و می کوشد تا نوعی هم سویی و قرابت میان اندیشه و احساس خود و ذهن و زبان خواننده ایجاد کند و زیبایی این بخش از اشعارش را بخوبی ظاهر نماید. در ادامه نیز به بررسی ابیات دیوان باباافضل کاشانی از چهار منظر موسیقی درونی، موسیقی معنایی، موسیقی کناری و موسیقی بیرونی و نیز بیان(صور خیال) پرداخته شده است. در مبحث موسیقی درونی و معنایی که به بررسی آرایه های بدیعی اختصاص دارد همه صنایع بدیعی مورد بررسی قرار گرفته شده است و به منظور روشن شدن مطلب به ذکر چند مثال بسنده گردیده است. در مبحث موسیقی کناری و موسیقی بیرونی، در عین بررسی بسامد بحور و اوزان عروضی اشعار باباافضل، اقسام ردیف و قافیه و حروف رویّ در اشعار او نیز مورد شناسایی و احصا و طبقه بندی شده و نتایج حاصل ارائه گردیده است. از صنایع ادبی بدیعی لفظی و معنوی، آنچه در دیوان اشعار افضل الدّین کاشانی چهره ای بارز دارد، جناس و انواع آن، تضاد و ایهام و در حوزه بیان، استفاده از تشبیه و انواع مجاز بر دیگر آرایه ها غلبه دارد. کلمات کلیدی: شعر فارسی قرن هفتم، بابا افضل کاشانی ، نقد زیباشناسانه، بلاغت، صورخیال ، شعر رباعی
نجمه حیدری نسب محمدحسین دهقانی فیروزآبادی
چکیده عشق از قدیمی ترین و بحث برانگیزترین واژه هایی است که تعریفی مانع و جامع از آن نشده است. نقش عشق در تکامل روحی و معنوی انسان ها از گزاره هایی است که از دیرباز ذهن و فکر بشر را به خود مشغول داشته است. عشق از عالی ترین و بالاترین ارکان تصوّف و زیباترین حالی است که صوفی بهره مند از عشق را به سر منزل مقصود می رساند و این اصطلاح در طول تاریخ تغییرات بسیاری یافته و در باب انواع آن سخن های بسیاری گفته شده است. در تصوّف عارفانه عاشقانه، رابطه خالق با مخلوق را همانند رابطه میان عاشق و معشوق می دانستند و اظهار می کردند که عشق در همه موجودات ساری و جاری است و همین عشق و محبّت است که ریشه خداپرستی محسوب می شود. روزبهان بقلی شیرازی، معروف به شیخ شطّاح، از عرفای قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری است که از همان عنفوان جوانی در معرض الهامات روحانی و معنوی قرار داشت و برای بازگو کردن آن ها دست به تألیف کتاب عبهرالعاشقین زد. روزبهان معتقد است که عشق مجازی و انسانی، وسیله رسیدن به عشق الهی و ربّانی است. او هم چنین اصل و منشأ هر چیز را عشق و به خصوص عشق به خداوند می داند و کتاب عبهرالعاشقین را نیز بر همین مبنا تألیف کرده است. در این رساله، کتاب عبهرالعاشقین در چهار فصل بررسی شد. فصل اوّل به بیان و بررسی مبادی تحقیق پرداخته شد. در فصل دوّم زندگی، آثار و روزگار شیخ روزبهان بقلی، مولّف عبهرالعاشقین شرح و بیان شد تا فضای کلّی زمان تألیف، آشکارتر شود. فصل سوّم با عنوان بررسی محتوا و درونمایه عبهرالعاشقین، انواع عشق و نام های مختلف آن، محتوای کتاب و تأثیر پذیری آن از کتاب عطف الالف المألوف علی اللام المعطوف نیز واضح و آشکار شد و سرانجام در فصل چهارم که تحت عنوان بررسی زبان و صورخیال در عبهرالعاشقین مطرح شده، زبان این اثر در سطح لفظی، نحوی و واژگانی و صورخیال، با ارائه شواهدی از متن، معرفی و تشریح شد. روزبهان برای بیان الهاماتی که از عالم ملکوت به او رسیده، چاره ای جز این نداشته است که بخواهد ظرفیت معنایی زبان را افزایش دهد، تا آن چه برای او روی داده، برای شاگردان و مریدانش بازگو کند و این افزایش ظرفیّت زبانی جز با ترکیبات اضافی و وصفی و ساختن تشبیهات و استعارات متنوّع و فراوان ممکن نبوده است و همین امر، فهم درست متن را دشوار و سبک متن را ثقیل کرده است. کلمات کلیدی : نثر عرفانی، روزبهان بقلی شیرازی، عبهرالعاشقین، نقد و تحلیل، عشق.
ژاله رزمجویی مرتضی فلاح
پرویز خائفی شاعر، نویسنده و ادیب معاصر در سال 1315(هـ .ش) در شیراز متولد شده است. وی نوه میرزا اسماعیل خائف، عالم دینی و شاعر معروف شیرازی است. خائفی تحصیلات مقدماتی خود را در شیراز به پایان برد و برای ادامه تحصیل وارد دانشکده ادبیات همین شهر شد. در سال 1339شمسی، به دریافت لیسانس ادبیات فارسی نایل شد و به تدریس در دبیرستان های شیراز اشتغال ورزید. سپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در سال 1342شمسی، دانشنامه خود را در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران اخذ کرد و برای ادامه تدریس به شیراز بازگشت و به مدت چهل سال به این شغل ادامه داد. خائفی هم زمان، شعر و نویسندگی را از هفده سالگی آغاز کرد و هم اکنون صاحب آثار متعددی در زمینه های متفاوت است. آثار وی را می توان به دو بخش شعر و فعالیت های پژوهشی تقسیم کرد. اشعار خائفی دو بخش کلاسیک و نیمایی را در برمی گیرد و محور اصلی آثار پژوهشی او حافظ و حافظ پژوهی است. خائفی از منظر صور خیال شاعری نوآور و ترکیب ساز است. شعرهایش عاطفی و بی پیرایه هستند. او در زبان شعر خود، از سنت و الگوی کهن غافل نبوده و در عین حال، سادگی و فاخر بودن ویژگی اشعارش محسوب می شود. در سطح ادبی، قوّت شعری وی در آرایه هایی مانند واج-آرایی، سجع، جناس، تناسب، ایهام، حسن تعلیل و... نمود بیشتری داشته است. در حوزه بیان، گاه از تشبیهات بکر و تازه استفاده کرده است. در عین حال، استعارات و مجاز و کنایات شعر او بیشتر بر بنیادهای ایماژهای تکراری بنا شده اند. مضامینی که خائفی برای اشعار خود برگزیده حاوی درونمایه هایی است که اغلب سرشار از اندوه و یأس یا عشق و امید هستند. سروده های رمانتیسمی و رمانتیک اجتماعی و درون-گرایانه، در قالب های مختلف، در آثار او به چشم می خورد. در این پایان نامه که به نقد و تحلیل اشعار خائفی اختصاص دارد ابتدا به شناخت زندگی و آثار وی پرداخته شده و سپس، ویژگی های زبانی و ادبی اشعار او با توجه به مجموعه های شعری وی مشخص شده است. ارزیابی و نقد ویژگی های ادبی و بلاغی شعر وی شامل آرایه ای بدیعی و صورخیال در ادامه آمده و آنگاه، برخی مضامین اشعار او ارزیابی و تحلیل شده و تأثیرپذیری وی از شاعران دیگر نیز در بخش پایانی این پژوهش، باز نموده شده است. می توان گفت خائفی در میان شاعران معاصر جایگاه نسبتاً مطلوبی دارد و همچنان که از شاعران پیشین و معاصر خود تأثیر پذیرفته بر شاعران پس از خویش نیز تأثیر گذاشته و این خود، نشانه قوّت طبع و خلاقیّت اوست به طوری که نمی توان او را مقلّد صرف محسوب داشت.
سجاد کریمی فرد علی اصغر پهلوان حسینی
یکی از مهم ترین ویژگی های شعر دور? مشروطه، تفاوت و نوع بینش شاعران نسبت به واقعیت های موجود است که منجر به خلق مضامین جدید شده است و به طور کلّی شعر را به سمت واقع گرایی سوق می دهد. یکی از موضوعات اصلی در شعر فارسی در عصر مشروطه «وحدت اسلامی» است که بخشی از مضامین و مفاهیم شعری این دوره را به خود اختصاص داده است. اما به وضوح می توان ابراز داشت که بسیاری از مفاهیم واقع گرای اشعار این دوره چون آزادی، وطن پرستی و مسائل سیاسی و اجتماعی دیگر به نوعی می خواهند مفهوم وحدت گرایی و همبستگی را در اذهان به خلجان وادارند. مسأل? وحدت اسلامی که از مضامین نوین شعر و ادب پارسی است، از همان اولین سال های مشروطه مورد توجه بسیاری از شاعران، نویسندگان و علمای این دوره قرار گرفت. در این پژوهش که عنوان آن «بررسی اندیش? اتّحاد اسلامی و بازتاب آن در شعر مشروطه و معاصر» است، ضمن بررسی و تحلیل افکار و اندشیه های سیّدجمال الدین اسد آبادی که در دنیای اسلام به عنوان آغازگر موضوع اندیش? اتّحاد اسلامی شناخته شده است، سعی می کنیم که مفهوم و اهداف و انگیزه های تشکیل اندیش? وحدت اسلامی را در شعر گروهی از شاعران دور? مشروطه و پهلوی اول بررسی کنیم، از جمله این شاعرانند: اقبال لاهوری- شاعر هندوستانی که بیشتر مضامین او با بن مایه های وحدت گرایی است-، محمدتقی بهار، ادیب الممالک فراهانی، سیّداشرف الدین گیلانی، لاهوتی، عارف، وحید دستگردی و دیگر شاعران آن دوره، شاعرانی هستند که می توان در اشعارشان مصادیقی از این گونه اشعار یافت. اشعار وطنی با مضامین و مفاهیم وحدت گرا زمانی اوج گرفت که کشورهای اسلامی از جمله دولت و ملت ایران در نهایت ضعف و سستی به سر می بردند. از هم پاشیدگی اقتصادی، سیاسی، فساد اخلاقی، بی کفایتی مسئولان و خلاصه از دست رفتن میهن، وجود شاعر را آزرده کرده، در نتیجه شاعر را دستخوش هیجانات و تحولات درونی کرد و باعث شد که آن ها درد و رنج درونی خود را در قالب اشعاری موثر و دلکش که خون و عِرق میهنی و وطن پرستی را به جوش می آورد، بسرایند. بنابراین در این بررسی ها دیدگاه ها و اهداف شاعران دربار? وحدت اسلامی و بیداری مسلمانان کشورهای اسلامی و همچنین فنون و آرایه هایی که برای بیان اندیشه های خود از آن ها بهره جسته اند بررسی شده است. کلمات کلیدی: اتّحاد اسلامی، شعر دور? مشروطه و پهلوی اول، ادبیات معاصر، شعر سیاسی
شهربانو گودرزی مرتضی فلاح
فولکلور، تجربیات زندگی، باورها، آرزوها و اندیشه های توده مردم را بازتاب می دهد. از جمله ویژگی های فرهنگ عامه، سادگی، صمیمیت و گرایش به واقعیت است، چرا که برخاسته از زندگی مردم ساده زیست و بی تکلف است. شاخصه هایی چون ادبیات عامیانه (ترانهها، ضرب المثل ها، تکیه کلام ها)، باورها و اعتقادات مردمی، آداب و رسوم، بازی های محلی، صنایع دستی، هنرهای سنتی، پیشه ها و مشاغل، طب و طبابت سنتی، اماکن سنتی و نحوه معماری ساختمان ها، از عناصر فرهنگ عامیانه به شمار می روند. بوشهر از جمله مناطق جنوبی ایران است که به علت دارا بودن ویژگی های جغرافیایی و اقلیمی خاص، موقعیت بندری، پیشینه تاریخی و سیاسی پر فراز و نشیب و مهاجرت اقوام مختلف، از فرهنگ عامیانه و بومی متفاوت تری نسبت به سایر نقاط ایران برخوردار است. این استان، نویسندگان بسیاری در دامن خود پرورش داده است که به فرهنگ بومی زادگاه خود توجه و عنایت خاصی داشته اند. ادبیات همواره بستری مناسب برای انعکاس عناصر و مولفه های فرهنگ عامیانه بوده و هنرمندان از سرچشمه فرهنگ مردم در آثار خود بهره جسته اند. داستان نویسان بوشهری نیز با عنایت به این موضوع، فرهنگ بومی مناطق جنوب از جمله زیستگاه خود یعنی بوشهر را بسیار پررنگ و ملموس به نمایش گذاشته اند. در این راستا می توان از صادق چوبک، منیرو روانی پور و رسول پرویزی نام برد که با رویکردی واقع گرایانه به توصیف زندگی مردم رنج دیده جنوب و استفاده از عناصر فرهنگِ بومی و مردمی این منطقه پرداخته اند. آنان با گرایش به استفاده از لهجه، ضرب المثل ها و کنایات مردمی، ذکر آداب و رسوم و عقاید عامیانه، اشاره به بازی ها و غذاهای محلی، امامزادگان و قدمگاها، توصیف عناصر اقلیمی چون دریا، پوشش گیاهی و بادهای محلی، صنایع دستی، پیشه ها و مشاغل و نحوه پوشش زنان و مردان منطقه جنوب، به آثار خود وجهه ای فولکلوریک و اقلیمی بخشیده اند.
سمیه حسام پور مرتضی فلاح
محمود دولت آبادی از نویسندگان جدی و پرکار معاصر است که آثار زیادی در حوزه رمان، داستان، نمایشنامه از او انتشار یافته است. دولت آبادی داستان نویسی را با اثر کوتاه « ته شب » آغاز می کند و با رمان بلند کلیدر به شهرت می رسد. او در آثار خود جا به جا به موضوع مرگ توجه داشته و ابعاد و جوانب مختلف آن را مورد بررسی قرار داده است. در رمان حجیم و ده جلدی کلیدر نیز، مرگ از درونمایه های اصلی و تکرار شونده است و با مرگ اغلب شخصیتهای اصلی رمان از جمله گل محمد، بی گمحمد، ستار، خان عمو، زیور، مدیار و تعدادی دیگر از شخصیت های فرعی مواجه هستیم. مرگ هایی که در رمان کلیدر اتفاق می افتد بیش از آنکه ریشه در علل و عوامل طبیعی مانند پیری و بیماری داشته باشد؛ بر اثر عوامل غیرطبیعی از جمله عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اتفاق می افتد. حتی اگر تعداد کمی از مرگ ها هم به خاطر عوامل طبیعی صورت می گیرد ولی در ژرف ساخت آنها عواملی دیگری نیز به چشم می خورد.
فریده اکبری محمد حسینی شبانان
چکیده ندارد.
معصومه اسمعیلی ده خواجه مرتضی فلاح
چکیده ندارد.
سمیه شکری زاده مرتضی فلاح
چکیده ندارد.
زهره زین الدینی میمند مرتضی فلاح
چکیده ندارد.
فرشته مهرپویا مرتضی فلاح
چکیده ندارد.
حسین سلیمانی فارسانی مهدی ملک ثابت
چکیده ندارد.
حمیدرضا گرامی مرتضی فلاح
چکیده ندارد.
لیلا جعفری مرتضی فلاح
چکیده ندارد.
زهره رمضانی محمود الهام بخش
چکیده ندارد.
مرضیه شیروانی محمد کاظم کهدویی
شخصیت پردازی یکی از عناصر اصلی در داستان نویسی به شمار می رود که نویسنده از طریق آن می تواند به قهرمانان داستان خود چهره ای واقعی ببخشد. در داستان نویسی معاصر،مردان گاه خلاقیت زیادی در شخصیت پردازی زنان نشان داده اند،اما به دلیل عدم تجربه مستقیم دنیای زنان،در درک روحیات و پرداختن به اندیشه های زنان کمتر موفق بوده اند.این کاستی در داستان نویسی با شخصیت پردازی قهرمانان زن در آثار نویسندگان زن تا اندازهای رفع شده است. در این پایان نامه ،با مطالعه آثار چند نویسنده مرد و زن معاصر شخصیت پردازی زن در داستانهای معاصر نشان داده شده است. در فصلهای بعد نحوه شخصیت پردازی قهرمانان زن در آثار علی محمد افغانی و سیمین دانشور به عنوان یک نویسنده مرد و زن،مورد بررسی قرار گرفته است. با مقایسه شباهتها و تفاوتهای شخصیت پردازی در رمانهای علی محمد افغانی و سیمین دانشور این نتایج به دست آمده که سیمین دانشور به سبب همجنس بودن با قهرمانان زن و تجربه های مشترکی که با قهرمانان خود داشته است،در شخصیت پردازی آنها موفق عمل کرده است. علی محمد افغانی نیز در برخی موارد خلاق بوده اما به طور کلی در شناخت روحیات و ظرایف اندیشه های زنان کاستی هایی دارد.