نام پژوهشگر: حبیب رضا حسنی
حبیب رضا حسنی حیدر جانعلیزاده چوب بستی
این پژوهش به منظور بررسی رابطه میزان پایبندی اعضای هیات علمی به هنجارهای علم با بهره وری علمی در دانشگاه مازندران انجام شده و چارچوب نظری تحقیق مبتنی بر نظریه مرتن بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه مازندران می باشد. که از 244 نفر آنها تعداد 132 پرسشنامه جمع آوری گردید. بر اساس یافته های تحقیق می توان گفت که میزان پایبندی پاسخگویان به هنجارهای علمی در حد زیاد ارزیابی می شود. چرا که 84.8 درصد پاسخگویان تا حد زیادی به هنجارهای علمی پایبندند و تنها میزان پایبندی 0.8 درصد افراد در حد کم می باشد. همچنین؛ میزان پایبندی 14.4 درصد افراد به هنجارهای علمی در حد متوسط قرار دارد. از مقدار میانگین ها می توان استنباط کرد بعد اشتراک گرایی بالاترین شدت پاسخ ها را به خود اختصاص داده است و بعد شکاکیت کمترین اهمیت را در میان پاسخگویان داراست. همچنین؛ 8.3 درصد افراد اصلا بهره وری علمی ندارند و میزان بهره وری 84.1 درصد افراد نیز در حد کم و خیلی کم ارزیابی می شود. در مقابل ، میزان بهره وری علمی تنها 5.3 درصد افراد در حد زیاد و خیلی زیاد قرار دارد. بهره وری علمی 2.3 درصد پاسخگویان نیز در حد متوسط می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان بهره وری علمی پاسخگویان مرد بیشتر از میزان بهره وری علمی پاسخگویان زن می باشد. و این حاکی از تاثیرگذار بودن متغیر جنسیت بر بهره وری علمی است؛ بهره وری علمی پاسخگویان مرتبه استادی در بالاترین سطح و بهره وری علمی پاسخگویان مرتبه مربی در پائین ترین سطح قرار دارد. همچنین؛ یافته های پژوهش وجود رابطه بین پایبندی به هنجارهای علمی مطرح شده مرتن و بهره وری علمی را مورد تایید قرار می دهند البته این را هم باید مدنظر داشت که این رابطه بسیار ضعیف است. باید اضافه نمود که شدت رابطه ابعاد متفاوت پایبندی به هنجارهای علمی با بهره وری علمی متفاوت می باشد. و رابطه سه بعد عام نگری، شکاکیت و بی طرفی عاطفی با بهره وری علمی تقریبا درحد صفر (فقدان رابطه) می باشد اما رابطه اشتراک گرایی با متغیر وابسته مذکور در حد ضعیف می باشد.