نام پژوهشگر: محمد بهزاد امیری
محمد بهزاد امیری پرویز رضوانی مقدم
به¬منظور بررسی خصوصیات اکوفیزیولوژیکی و جنبه¬های زراعی کشت گاوزبان ایرانی (echium amoenum) در شرایط مشهد، پژوهش¬هایی در سه بخش مطالعات رویشگاهی، زراعی و آزمایشگاهی طی سال¬های 93-1390 انجام شد. در بخش مطالعات رویشگاهی، ویژگی¬های مختلف اکولوژیکی، بیولوژیکی و فیتوشیمیایی گیاه در دو رویشگاه طبیعی کلاردشت و مرزن¬آباد استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که گاوزبان ایرانی در رویشگاه¬هایی با ارتفاع 650 تا 1200 متر از سطح دریا با میانگین بارندگی سالیانه 300 تا 600 میلی¬متر، درجه حرارت میانگین سالیانه 9 تا 15 درجه¬ی سانتی¬گراد رشد می¬کند. متوسط ارتفاع بوته 35 تا 70 سانتی¬متر، متوسط قطر تاج پوشش 25 تا 60 سانتی¬متر، متوسط طول ساقه فرعی 30 تا 65 سانتی¬متر، متوسط تعداد ساقه فرعی در بوته 10 تا 40 ساقه فرعی، متوسط تعداد گل در بوته 700 تا 1420 گل و متوسط وزن گل در بوته 8 تا 18 گرم بین رویشگاه¬های مختلف متغیر بود. از نظر میزان فنول کل، فلاونوئید کل و آنتوسیانین کل، بوته¬های منطقه¬ی کلاردشت دارای مرغوبیت بیشتری نسبت به بوته¬های منطقه¬ی مرزن¬آباد بودند، به¬طوری¬که میزان فنول کل، فلاونوئید کل و آنتوسیانین کل در منطقه¬ی کلاردشت به¬ترتیب 32، 23 و 38 درصد بیشتر از منطقه¬ی مرزن¬آباد بود. مطالعه¬ی مراحل فنولوژیکی گیاه در منطقه¬ی کلاردشت نشان داد که چرخه¬ی زندگی این گیاه حدود 180 روز معادل 2071 درجه روز رشد به¬طول انجامید. نتایج مطالعات بوم¬شناسی گونه¬ای حاکی از آن بود که این گیاه توسط افراد بومی عمدتاً به¬عنوان ماده¬ای آرام¬بخش و شادی¬آور کاربرد دارد و مصرف آن به¬صورت دم¬نوش خالص متداول¬تر است. مطالعات زراعی در سه بخش و طی سه سال زراعی (91-1390، 92-1391 و 93-1392) انجام گرفت، به¬طوری¬که در آزمایش¬ اول اثرات 3 تراکم گیاهی (3، 5 و 10 بوته در مترمربع) و 4 نوع کود آلی و شیمیایی مختلف (کمپوست، ورمی¬کمپوست، گاوی، کود شیمیایی نیتروژن و شاهد)، در آزمایش دوم اثرات 2 تاریخ کاشت مختلف (20 اسفند 1390 و 15 فروردین 1391)، 2 نوع روش کاشت (بذرکاری مستقیم و نشاکاری) و 3 نوع کود زیستی و شیمیایی مختلف (glomus mosseae، بیوسولفور، کود شیمیایی نیتروژن و شاهد) و در آزمایش سوم اثرات 7 نوع اصلاح¬کننده¬ی خاک (اسید هیومیک، اسید فولویک، نیتروکسین، بیوفسفر، بیوسولفور، glomus mosseae، glomus intraradices و شاهد) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج مطالعه¬ی زراعی اول حاکی از آن بود که بیشترین تعداد گل در بوته در تیمار کمپوست مشاهده شد، ضمن اینکه کودهای ورمی¬کمپوست، گاوی و شیمیایی نیز به¬ترتیب افزایش 31، 27 و 19 درصدی تعداد گل در بوته را در مقایسه با شاهد سبب شدند. در آزمایش دوم، بیشترین عملکرد گل خشک در شرایط استفاده از glomus mosseae در تاریخ کاشت اسفند 1390 و در روش بذرکاری بدست آمد. حداکثر میزان پروتئین دانه در هر دو سال زراعی متعلق به تیمار بیوسولفور بود، ضمن این¬که در هر دو روش بذرکاری و نشاکاری در تاریخ کاشت فروردین 1391 پروتئین دانه¬ی بیشتری نسبت به تاریخ کاشت اسفند 1390 بدست آمد. در آزمایش سوم، اسیدهای آلی هیومیک و فولویک به¬ترتیب منجر به افزایش 36 و 44 درصدی میزان فلاونوئید کل نسبت به شاهد شدند، ضمن این¬که میزان آنتوسیانین کل نیز در شرایط استفاده از اسید هیومیک و اسید فولویک به¬ترتیب 38 و 33 درصد نسبت به شاهد ارتقاء پیدا کرد. کودهای بیولوژیک بیوفسفر و بیوسولفور میزان فعالیت آنتی¬اکسیدانی را به¬ترتیب 8 و 7 درصد نسبت به شاهد افزایش دادند و کودهای نیتروکسین و glomus intraradices به¬ترتیب افزایش 31 و 36 درصدی میزان فنول کل را در مقایسه با شاهد در پی داشتند. در بخش مطالعات آزمایشگاهی خصوصیات جوانه¬زنی و رشد گیاهچه¬ی بذور گاوزبان ایرانی حاصله از پایه مادری تحت¬تأثیر تیمارهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. اثرات مثبت کودهای آلی و شیمیایی در بهبود درصد و سرعت جوانه¬زنی در تمامی تراکم¬های گیاهی کاملاً مشهود بود، ولی به¬نظر می¬رسد که در تراکم 5 بوته در مترمربع این اثرات مثبت تشدید شد. در هر دو شرایط بذرکاری و نشاکاری اثر مثبت کودهای بیولوژیک و شیمیایی در بهبود طول ریشه¬چه و ساقه¬چه در تاریخ کاشت اسفند 1390 بیشتر از تاریخ کاشت فروردین 1391 بود.