نام پژوهشگر: رحیم پیغان
بختیار حیدری رحیم پیغان
بیماری سل ماهی یک بیماری باکتریایی است که در اثر آلودگی به مایکوباکتریوم ها ایجاد می گردد و از بیماری-های مشترک انسان و ماهی به حساب می آید که در جهان گسترش داشته و در بهداشت آبزیان اهمیت بسزایی دارد. علی رغم اهمیت این بیماری، تا کنون تحقیق قابل استنادی در رابطه با غربالگری ماهیان منطقه نسبت به مایکوباکتریوم ها صورت نگرفته است. هدف از انجام تحقیق بررسی آلودگی به این بیماری با آزمایش pcrبود. در این تحقیق تعداد 150 قطعه ماهی از 5 گونه ی ماهی آکواریومی، شامل: اسکات (scatophagusargus)، اسکار (astronotusocellatus)، نئون تترا (paracheirodoninnesi) ، ماهی سورم (herosseverus) و ماکرو (caesioteres sp.) از فروشگاه های ماهیان آکواریومی سطح شهر اهواز تهیه گردید. برای این کار از هر گونه به تعداد 30 نمونه به آزمایشگاه منتقل شده و به روش pcr مورد ارزیابی قرار گرفت. طبق نتایج این بررسی وضعیت ظاهری اکثر ماهیان مورد مطالعه نسبتاَ طبیعی بوده و فقط در چند مورد زخم های جلدی در ناحیه باله سینه ای و مواردی از بی اشتهایی، بی توجهی به اطراف و لاغری مشاهده شد. در بررسی کالبدگشایی ماهیان هیچ موردی مشاهده نشد. از 5 گونه ماهی آزمایش شده در این مطالعه، تنها در یک قطعه ماهی سورم (herosseverus) وجود مایکوباکتریوم مثبت تشخیص داده شد. در بررسی ماهی اسکار،ماکرو، نئون تترا و ماهی اسکات آلودگی به مایکوباکتریوم ها مشاهده نشد.
صفورا براتی زاده رحیم پیغان
عوامل فیزیکوشیمیایی آب نقش مهمی در سلامتی ماهیان دارند. در این مطالعه، تأثیر نوع فیلتراسیون و تراکم ماهی ماکرو بر فاکتورهای فیزیکوشیمیایی آب مورد مطالعه قرارگرفت. برای این کار، مقادیر غلظت فاکتورهای بیوشیمیایی آب (آمونیاک، نیتریت، نیترات، سدیم، پتاسیم، سختی کل وph ) در سه تراکم و سه روش فیلتراسیون (فیلتراسیون ذغالی، فیلتراسیون زئولیتی، فیلتر بیولوژیکی) بررسی گردید. نمونه های آب در یک دوره یک ماهه و درفواصل سه روز یکبار اخذ شده و بلافاصله مورد بررسی قرار می گرفت. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون آنالیز واریانس دو طرفه مورد مقایسه قرارگرفت. نتایج نشان داد میانگین غلظت نیترات در این سه نوع فیلتر در تراکم های مورد نظر دارای تفاوت معنی دار نبود. اما در مقایسه میان میانگین غلظت نیترات با نوع فیلتراسیون، میان فیلتراسیون زئولیتی و گروه شاهد و همچنین میان فیلتراسیون ذغالی و گروه شاهد تفاوت معنی دار وجود داشت. در این رابطه میان فیلتراسیون زئولیتی و فیلتراسیون ذغالی تفاوت معنی دار وجود نداشت. میانگین مقادیر سختی کل در این سه فیلتر در تراکم های ذکر شده دارای تفاوت معنی داری نبودند. با اینحال در مقایسه میان میانگین مقدار سختی آب با نوع فیلتراسیون، میان فیلتراسیون زئولیتی با فیلتراسیون ذغالی و همچنین میان فیلتراسیون زئولیتی با گروه شاهد تفاوت معنی دار مشاهده گردید اما میان فیلتراسیون ذغالی و گروه شاهد تفاوت معنی دار نبود. نتایج نشان داد اگرچه میانگین غلظت سدیم در این سه نوع فیلتر در تراکم های یاد شده دارای ارتباط معنی داری نبود اما میانگین غلظت سدیم تحت تأثیر نوع فیلتراسیون بوده بنحوی که میان فیلتر زئولیتی با فیلتر ذغالی و میان فیلتر زئولیتی با گروه شاهد و نیز میان فیلتر ذغالی با گروه شاهد تفاوت معنی-داری مشاهده شد. همچنین میان اثر تداخلی تراکم با فیلتراسیون نیز تفاوت معنی دار مشاهده شد. نتایج نشان داد میانگین مقادیر ph در این سه نوع فیلتر در تراکم های مورد نظر دارای تفاوت معنی دار نبود. در مقایسه میان میانگین مقدار ph با نوع فیلتراسیون، میان فیلتراسیون زئولیتی و گروه شاهد و همچنین میان فیلتراسیون ذغالی و گروه شاهد تفاوت معنی دار وجود داشت. اما میان فیلتراسیون زئولیتی و فیلتراسیون ذغالی تفاوت معنی دار وجود نداشت. در برسی اثر تداخلی فیلتراسیون و تراکم، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در بقیه فاکتورهای مورد مطالعه تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد. به طور کلی نتایج نشان داد که تنها تفاوت قابل توجه بین سه نوع فیلتراسیون در میزان سدیم و سختی آب بوده است.
شیبا یوسفوند رحیم پیغان
برخی از آلاینده ها در محیط زیست آبزیان، در تنظیم سیستم هورمون های تیروئیدی اختلال ایجاد می کنند. با توجه به اثرات آلاینده ها بر عملکرد غده تیروئید، این تحقیق با هدف بررسی اثر کاهش فعالیت غده تیروئید بر عملکرد ماهی کپور معمولی و برخی پارامترهای بیوشیمیایی خون انجام گردید. در این مطالعه 120 قطعه ماهی کپور معمولی به چهار گروه 30 قطعه ای تقسیم شدند. گروه ها به ترتیب صفر (شاهد)، 3 ، 9 و 27 میلی گرم در لیتر پروپیل تیواوراسیل را در آب، به مدت یک ماه دریافت کردند. پس از یک ماه نیمی از ماهیان هر گروه خون گیری شدند و وزن ماهیان، هورمون های تیروئیدی، تری گلیسرید، کلسترول تام، hdl-c، ldl-c، گلوکز و اوره اندازه گیری شدند. سپس مصرف دارو قطع و بقیه ماهیان پس از یک ماه همانند مرحله قبل مورد بررسی قرار گرفتند. هورمون های تیروئیدی در مرحله اول تفاوت معنی داری نشان ندادند اما در مرحله دوم مقدار t4 در گروه های تحت تیمار با دارو نسبت به گروه شاهد کاهش و t3 در گروه های 3 و 9 میلی گرم در لیتر افزایش یافت. تری گلیسرید در مرحله اول در گروه های 3 و 9 میلی گرم در لیتر از گروه شاهد بیشتر بود. مقدار hdl-c در مرحله دوم در گروه 3 میلی گرم بیشتر از گروه های شاهد و 27 میلی گرم بود. گلوکز در مرحله دوم در گروه 9 میلی گرم با کاهش معنی دار نسبت به گروه کنترل همراه بود. اوره نیز در گروه های تحت تیمار افزایش یافت. بر این اساس هورمون های تیروئیدی به صورت تأخیری به تیمار انجام شده پاسخ دادند و تغییرات آنها به صورت وابسته به مقدار، متغیرهای مورد مطالعه را تحت تاثیر قرار داده است.
آلا عنایتی احمد علی پاپهن
شوری آب می تواند بر الکتروکاردیوگرام و املاح سرم خون ماهی تاثیر بگذارد. هدف از انجام این تحقیق مشخص کردن تاثیر شوری های مختلف قابل تحمل ماهی بر الکتروکاردیوگرام و میزان برخی املاح خون ماهی کپور علفخوار بوده است. برای این کار 120 قطعه ماهی کپور علفخوار به 4 تیمار (هر تیمار 10 عدد ماهی و سه تکرار) تقسیم گردید و در معرض 3 غلظت مختلف نمک دریایی(شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر) قرار داده شدند و یک گروه نیز به عنوان شاهد و در آب شیرین نگه داری شد. پس از گذشت 3 هفته، ماهی های تمام گروه ها بیهوش شده و الکتروکاردیوگرام آن ها ثبت گردید. هم چنین از ماهی ها خون گیری شده و میزان برخی املاح مهم خون (سدیم، پتاسیم، کلسیم و فسفر) با روش های متداول اندازه گیری گردید. براساس نتایج به دست آمده میانگین تعداد ضربان قلب در دقیقه در گروه های شاهد و شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر به ترتیب 15/10، 06/10، 17/12 و 79/7 بود. میانگین فاصله قطعه rr، st، pt در گروه با شوری 12 گرم در لیتر نسبت به 3 گروه دیگر افزایش معنی داری داشت. در گروه با شوری 12 گرم در لیتر میانگین فاصله قطعه qr نسبت به گروه های شاهد و شوری 4 گرم در لیتر کاهش معنی داری داشت. هم چنین در این گروه میانگین فاصله قطعه qt نسبت به گروه با شوری 4 و 8 گرم در لیتر افزایش معنی داری داشت. براساس نتایج به دست آمده میزان املاح عمده سرم بین گروه ها اختلاف معنی داری داشت. میانگین میزان سدیم سرم خون در گروه های شاهد و شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر به ترتیب 28/134، 67/142، 15/151، 89/198 میلی اکی والان در لیتر بود. براساس نتایج بدست آمده میزان سدیم در گروه شوری 4 گرم در لیتر نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری داشت. میانگین میزان پتاسیم سرم خون در گروه های شاهد و شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر به ترتیب 70/1، 49/1، 02/3، 03/4 میلی اکی والان در لیتر بود. براساس نتایج به دست آمده میزان پتاسیم در گروه شوری 4 گرم در لیتر نسبت به گروه شاهد هیچ گونه اختلاف معنی داری نداشت. میانگین میزان کلسیم سرم خون در گروه های شاهد و شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر به ترتیب 99/9، 00/13، 07/11، 67/13 میلی گرم در دسی لیتر بود. براساس نتایج به دست آمده میزان کلسیم در گروه شوری 4 گرم در لیتر نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری داشت. میانگین میزان فسفر سرم خون در گروه های شاهد و شوری 4، 8 و 12 گرم در لیتر به ترتیب 59/6، 42/9، 37/7، 17/8 میلی گرم در دسی لیتر بود. براساس نتایج به دست آمده میزان فسفر در گروه شوری 4 گرم در لیتر نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری داشت. به طور کلی این تحقیق نشان می دهد که افزایش شوری به میزان بیش از 8 گرم در لیتر می تواند تاثیر قابل توجهی بر فعالیت قلب و املاح سرم داشته باشد و احتمالاً یکی از علل مرگ در شوری های بالاتر می تواند اختلالات قلبی- عروقی و تغییرات اسمزی باشد.
نسترن زادپرور آناهیتا رضایی
این پژوهش جهت بررسی تأثیر عصاره خام سیر بر میزان رشد و هیستوپاتولوژی کبد، کلیه و حباب-روده ای در ماهی کپور معمولی cyprinus carpio انجام پذیرفت. جهت این تحقیق ماهیان کپور با میانگین وزنی 22 ±95 گرم خریداری شده و به مدت 30 روز در 4 آکواریوم به ظرفیت 80 لیتر نگهداری و غذادهی شدند. ماهیان به 4 تیمار تقسیم شدند؛ تیمار اول شاهد بوده و فقط غذای تجاری را دریافت می کرد. تیمار دوم، سوم و چهارم به ترتیب با مقادیر 10، 20 و 40 گرم عصاره سیر خام به ازاء هر کیلوگرم غذا به مدت یک ماه تغذیه شدند. پس از اتمام دوره ی پرورش، ماهیان به روش فیزیکی کشته شده و پس از شکافتن محوطه ی بطنی از کبد، کلیه و حباب روده ای تکه ای به طول یک سانتی متر جدا کرده و پس از انجام روش های معمول تهیه ی مقاطع بافتی و رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین؛ لام ها مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفتند. نتیجه بررسی نشان داد، در کبد ماهیان هر چهار گروه، درجاتی از تورم سلولی مشاهده شد. در بافت کلیه ماهیان، نکروز مشاهده شد. ولی در گروه کنترل ضایعه ی نکروز مشاهده نشد. حباب روده ای ماهی های مورد آزمایش در چهار گروه بیانگر ساختار طبیعی بود و هیچ ضایعه ای مشاهده نشد. میانگین کل وزن ماهی ها پس از پایان دوره افزایش داشته ولی معنی دار نبوده است (p>0.05 ). این تحقیق نشان داد سیر در این دوزهای استفاده شده در ماهی کپور ضایعه ی قابل توجهی بر روده و اندام های حیاتی مرتبط با دستگاه گوارش ماهی ( مثل کبد و کلیه) نداشته و بر رشد ماهی و شاخص های رشد نیز تأثیر سوء نداشته است.
بهناز چشمه رحیم پیغان
در مطالعه حاضر اثر بیهوشی سه ماده ms222 (تریکائین متان سولفونات )، اسانس میخک و فنوکسی اتانول بر برخی فاکتورهای ایمنی ماهی کپور معمولی بررسی گردید. ابتدا با تجویز غلظت های افزایشی هر یک از داروهای بیهوشی، بهترین غلظت القای بیهوشی هر یک از داروها مشخص گردید. سپس ماهی ها با غلظت های بدست آمده بیهوش شده و در زمان های0، 1، 12، 24 و 72 ساعت بعد از بیهوشی از ماهی ها خونگیری شده و فاکتورهای ایمنی شامل: فعالیت لایزوزیم و فعالیت ضد باکتریایی سرم، فعالیت کمپلمان، فعالیت نیترو بلوتترا زولیوم (nbt)، میزان پروتئین و گلوبولین سرم، بین تیمارها مقایسه و از نظر آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج غلظت مناسب بیهوشی داروهای بیهوشی ms222، اسانس گل میخک و 2- فنوکسی اتانول در ماهی کپور معمولی را به ترتیب برابر 100، 125 و 400 میلی گرم در لیتر نشان داد. بیهوشی با سه داروی بیهوشی تاثیر معنی داری در فعالیت لایزوزیم سرم در زمان های مختلف نمونه گیری نداشت (05/0<p)، میزان فعالت باکتری کشی سرم در ماهیان بیهوش شده با فنوکسی اتانول در زمان 24 و 72 ساعت بعد از نمونه گیری کاهش معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان داد (05/0>p). هر چند در سایر مراحل تفاوت معنی داری در فعالیت باکتری کشی سرم مشاهده نگردید. سایر شاخص های ایمنی مورد مطالعه شامل فعالیت کمپلمان، فعالیت نیتروبلوتترازولیوم و میزان گلوبولین و پروتئین تام سرم تفاوت معنی داری در ماهیان بیهوش شده با سه داروی بیهوشی مورد مطالعه در مراحل مختلف نمونه گیری تفاوت معنی داری نشان نداد(05/0>p)، هر چند کاهش نسبی این فاکتورها در برخی مراحل نمونه گیری در تیمار فنوکسی اتانول مشاهده شد. لذا با توجه به نتایج تحقیق جاری، در بین سه داروی بیهوشی مورد استفاده، ms222 و گل میخک تاثیری در شاخص های ایمنی ماهی کپور معمولی ندارند، ولی بیهوشی با فنوکسی اتانول باعث کاهش برخی شاخص های ایمنی ماهی کپور معمولی شده، و در تحقیقات مربوط به ایمنی شناسی آبزیان استفاده از فنوکسی اتانول توصیه نمی شود.
زینب یعقوبی نعیم عرفانی مجد
بافت لنفوئیدی ضمیم? لوله گوارش(galt) جزء بافت های لنفوئیدی اولیّه به شمار می آید و بخشی از سیستم لنفوئیدی مخاطی محسوب می شود. گزارشات متعددی مبنی بر وجود اختلافات ساختاری در بافت لنفوئیدی ضمیم? لوله گوارش در بین گونه های مختلف ماهیان و همچنین نواحی مختلف لوله گوارش یک ماهی وجود دارد. لنفوسیت های داخل پوششی در بافت پوششی لوله گوارش نقش مهمی در حفاظت از بافت پوششی در مقابل عوامل عفونی دارند. جهت انجام این پژوهش تعداد 10 عدد ماهی کپور نقره ای نر و ماده بالغ و نابالغ مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور مطالعات بافت شناسی و هیستومتری، از حباب روده ای و 5 بخش از روده اصلی نمونه هایی به ضخامت حداکثر 5/0 سانتی متر تهیه گردید و پس از طی روش های استاندارد تهیه مقاطع بافتی، برش هایی به ضخامت6-5 میکرومتر تهیه و مورد رنگ آمیزی h&e و pas قرار گرفتند. جهت مطالعه هیستولوژی با تهیه برش عرضی و طولی و رنگ آمیزی h&e و pas ساختار بافت لنفوئیدی، موقعیت و پراکندگی آن در نواحی مختلف روده و در مطالعه میکرومتری، میزان پراکنش سلول های لنفوسیتی داخل پوششی در مخاط نواحی مختلف حباب روده ای و بخش های مختلف روده ماهیان بالغ و نابالغ اندازه گیری و محاسبه گردید. تعداد سلول های لنفوئیدی در 100 میکرومتر از طول لوله گوارش هر ناحیه مورد شمارش قرار گرفت. نتایج مشاهدات میکروسکوپی نشان داد که بافت لنفوئیدی در نواحی مختلف روده و حباب روده ای در سه منطقه و به دو شکل وجود دارد. منطقه اول، حضور پراکنده سلول های لنفوئیدی در داخل بافت پوششی و منطقه دوم حضور سلول های لنفوئیدی به شکل ساختارهای ستونی شکل یا به شکل توده های سلولی در پارین و منطقه سوم حضور سلول های لنفوئیدی به شکل پراکنده در زیر مخاط می باشد. سلول های لنفوئیدی بیشتر از سلول های لنفوسیت، لنفوبلاست و به تعداد کمتری از سلول های پلاسما سل و ماکروفاژ تشکیل شده اند. یافته قابل توجه دیگر در این مطالعه مشاهده پلاک های پی یر در برخی از نواحی لوله گوارش ماهی کپور نقره ای می باشد. نتایج هیستومتری نشان داد که بین بخش های مختلف روده و حباب روده ای، پراکنش و تراکم سلول های لنفوسیتی داخل پوششی در هر یک از دو نوع ماهیان بالغ و نابالغ اختلاف معنی دار وجود دارد (05/0>p). بیشترین تعداد سلول های لنفوسیتی داخل پوششی در هر دو ماهی بالغ و نابالغ، در حباب روده ای و بخش خلفی روده مشاهده گردید. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که ساختار بافت لنفوئیدی ضمیمه لوله گوارش ماهی کپور نقره ای از نظر نواحی استقرار، شکل و پراکنش سلول های لنفوئیدی دارای اختلاف گونه ای قابل توجهی می باشد.
حسین هوشمند مسعودرضا صیفی آبادشاپوری
مطالعه حاضر با هدف بررسی امکان محافظت میگوها در برابر ویروس عامل بیماری لکه سفید با استفاده از باکتری e.coli حاوی پروتئین نوترکیب vp28، کپسوله شده زیستی در آرتمیا، طراحی گردید. بدین منظور ژنوم ویروس از میگوهای بیمار در مزارع پرورش میگوی چوئبده آبادان استخراج و با پرایمرهای طراحی شده، ژن vp28 تکثیر، خالص و در باکتری tg1 کلون شد. بیان پروتئین بررسی و باکتری غیرفعال شده حاوی پروتئین نوترکیب در ناپلی آرتمیا کپسوله گردید. سپس پست لاروهای مرحله 5 میگوی سفید غربی به مدت 5 روز با ناپلی های نوترکیب تغذیه شدند و دو بار در روزهای 7 و 25 پس از شروع تغذیه با ناپلی آرتمیا با ویروس لکه سفید چالش شدند. نتایج این تحقیق نشان داد ایمن سازی با vp28 منجر به تلفات کمتری در مقایسه با گروه هایی شد که با پلاسمید غیر نوترکیب واکسینه شده بودند و این نشان دهنده آن است که محافظت ایجاد شده می تواند به علت پروتئین نوترکیب باشد.
مریم دادار حمید رجبی معماری
ویروس نکروز عفونی پانکراس یا ipnv عامل بیماری مسری و واگیرداری به نام نکروز عفونی پانکراس در آزادماهیان پرورشی است که باعث تلفات بالا در آزادماهیان جوان می شود. این بیماری در ایران با سرعت پیشرونده ای به صورت یک بیماری بومی درآمده و باعث ضرر و زیان های اقتصادی به صنعت در حال رشد قزل آلا شده است. علاوه بر مرگ و میر بالا و ضرر و زیان اقتصادی ناشی از آن، ماهیان بهبود یافته از بیماری ipn در تمام طول زندگی حامل این ویروس بوده و ویروس را از راه انتقال عمودی و افقی و از طریق مدفوع و مواد تناسلی در زمان تکثیر به محیط دفع می کنند و این مسئله باعث ماندگاری ویروس در جمعیت ماهیان می شود. هدف در این تحقیق شناسایی خصوصیات کامل سویه بومی ویروس نکروز عفونی پانکراس، تعیین ژنوتیپ ویروس در ایران و تولید پروتئین نوترکیب ایمنی زا از سویه بومی و بررسی اثر محافظت کنندگی آن در قزل آلای رنگین کمان بود. به همین منظور با انجام آزمایش غربال گری به روش کشت سلولی،pcr و الایزا از بچه ماهیان مراکز فعال تکثیر و پرورش در استان مازندران، چهارمحال و بختیاری، کهگلویه و بویراحمد نمونه-برداری صورت گرفت. نتیجه غربال گری، ردیابی جدایه ویروس بومی ایران بود. به منظور تعیین ژنوتیپ ویروس ردیابی شده سه ناحیه مختلف vp2، vp3 وpolyprotein از جدایه های ویروس توسط پرایمرهای اختصاصی، تکثیر و سکانس گردید. کلیه توالی های سکانس شده به تعداد 6 ژن در بانک ژنی (ncbi) ثبت گردید. تعداد نوکلئوتید vp2 برابر باbp 1340، تعداد نوکلئوتید vp3برابر با bp 730 و تعداد نوکلئوتید پلی پروتئین قطعه a ویروس برابر با bp2927 مشخص گردید. با بررسی فیلوژنیک مشخص شد که ویروس ایران متعلق به ژنوگروپ 5، سروتیپ a2، سویه sp است و 99 درصد با ایزوله 1146 سویه اسپانیا شباهت دارد. پس از بررسی خصوصیات فیلوژنیک ویروس نکروز عفونی پانکراس بومی ایران، ژن های vp2 و vp3 از طریق rt-pcr تکثیر گردیدند و به صورت متصل به همدیگر در سویه های بیانی مناسب به صورت نوترکیب تولید شدند. پس از تخلیص پروتئین و ارزیابی آن با sds-page و وسترن بلات به ماهیان قزال آلا از طریق داخل صفاقی با 50 میکروگرم پروتئین تخلیص شده در طی یک دوره آزمایش 70 روزه مورد تزریق قرار گرفتند و قدرت محافظت کنندگی آن ها در ماهیان ایمن شده با یک چالش ویروسی با میزان 200 میکرولیتر از ویروس با تیتر 107 مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخص گردید که ماهیان تزریق شده با پروتئین نوترکیب حاوی vp2-vp3 دارای سطح معنی دار بالاتری از نظر تولید آنتی بادی بوده(p<0.05) و درصد تلفات و تیتر ویروس در طحال پس از چالش با ویروس در این گروه به صورت معنی داری پایین تر از گروه های کنترل بود(p<0.05). نتایج حاصل از این مطالعه مشخص نمود که پروتئین نوترکیب vp2-vp3 می تواند گزینه مناسبی برای تولید واکسن نوترکیب علیه بیماری نکروز عفونی پانکراس باشد.
مینا آهنگرزاده مسعود قربانپور نجفآبادی
آئروموناس های متحرک معمول ترین باکتری های موجودات آب شیرین در جهان بوده و باعث بیماری هایی در ماهیان و سایر میزبان ها ی خونسرد و خونگرم می شوند. از بین این دسته از باکتری ها، آئروموناس هیدروفیلا با ایجاد عوارضی همچون پوسیدگی باله ها، زخم های پوستی و سپتی سمی خونریزی دهنده ی کشنده در ماهی ها حائز اهمیت است. فاکتورهای حدت مختلفی از آئروموناس هیدروفیلا در مراحل بیماری زایی نقش دارند که از آن جمله می توان به فاکتورهای خارج سلولی مانند آنزیم ها (پروتئاز، لیپاز، الاستاز، ژلاتیناز و نوکلئاز) و توکسین ها اشاره کرد. در بین اگزوتوکسین ها به نظر می رسد که همولایزین، آئرولایزین و سایتولیتیک انتروتوکسین نقش مهمی را در بیماری زایی ایفا می کنند. ردیابی و تشخیص مارکرهای حدت به وسیله pcr به عنوان یک جزء کلیدی در تعیین بیماری زایی این باکتری به حساب می آید و استفاده از واکسن های بومی منطقه جهت ایمن سازی هرچه بهتر در مقابل این بیماری حائز اهمیت می باشد. بدین منظور در این مطالعه از تعداد 200 قطعه کپور ماهیان پرورشی (126 قطعه کپور معمولی، 39 قطعه فیتوفاگ و 35 قطعه آمور) مشکوک به سپتی سمی آئروموناسی استان خوزستان نمونه برداری شد، که از این تعداد، 125 باکتری متعلق به جنس آئروموناس به روش بیوشیمیایی و pcr شناسایی شد که 31 جدایه از 125 جدایه با روش های بیوشیمیایی و ردیابی ژن های s rrna 16 و لیپاز به عنوان آئروموناس هیدروفیلا شناسایی گردیدند. نتایج نشان داد که میزان نقش آئروموناس ها و آئروموناس هیدروفیلا در سپتی سمی ماهیان دارای علائم بررسی شده به ترتیب معادل 5/62% و 5/15% است. با استفاده از پرایمرهای اختصاصی، سه ژن حدت همولایزین، ایرولایزین و سایتولیتیک انتروتوکسین در این جدایه های تأییدشده، ردیابی گردید که مشخص شد 18 جدایه (06/58%) همولایزین مثبت (hiya+)، 16 جدایه (61/51%) ایرولایزین مثبت (+aera) و 23 جدایه (19/74%) ازنظر حضور ژن سایتولیتیک انتروتوکسین (+act) مثبت هستند. بر اساس نتایج مطالعه حاضر مشخص شد که بیشترین ژنوتایپ در بین جدایه های تأییدشده، ژنوتایپ+hlya+ act با فراوانی معادل 61/51% می باشد. جهت بررسی محافظت کنندگی جدایه حاد از باکترین غیرفعال شده به وسیله uv استفاده گردید. تعداد 300 قطعه ماهی با وزن متوسط 65/10 ± 16/81، به 4 گروه (تیمار) و هر گروه به 3 تکرار 25 قطعه ای تقسیم شدند. گروه های 1 تا 4 به ترتیب با pbs، pbs همراه با ادجوانت کامل فروند، باکترین و باکترین همراه با ادجوانت کامل فروند به صورت داخل صفاقی ایمن گردیدند. در 4 هفته پس از ایمن سازی هر چهار گروه با دوز معادل دو برابر ld50 از آئروموناس هیدروفیلا حاد چالش داده شدند. میزان محافظت و عیار آنتی بادی در گروه های ایمن شده اندازه گیری گردید و نتایج نشان داد که میزان محافظت پس از چالش و عیار آنتی بادی در 4 هفته و 8 هفته پس از ایمن سازی در گروه های ایمن شده با باکترین چه با ادجوانت و چه بدون ادجوانت به صورت معنی داری بالاتر از گروه های دریافت کننده pbs است (05/0>p). ولی بین گروه های ایمن شده با باکترین به همراه ادجوانت و بدون ادجوانت اختلاف معنی داری در میزان محافظت و عیار آنتی بادی مشاهده نگردید (05/0>p).
زهرا طولابی دزفولی رحیم پیغان
جلبک قهوه ای (sargassum angustifolium) و جلبک قرمز (laurencia snyderia) از جمله جلبک های دریایی مهم خلیج فارس محسوب می شوند که منابع مهمی از پروتئین ها، ویتامین ها، مواد معدنی و رنگدانه ها می باشند، مهم ترین رنگدانه های موجود در جلبک های دریایی کاروتنوئیدها هستند. به منظور مطالعه ی اثربخشی جلبک های دریایی بر رشد و رنگ پوست ماهی زینتی ماکرو،210 قطعه ماهی به طور اتّفاقی به هفت گروه تقسیم شده (هر گروه حاوی 30 قطعه ماهی) و به مدت 60 روز برای انجام آزمایش، نگهداری و غذادهی گردیدند. گروه شاهد فقط غذای تجاری (بیومار) با پوشش روغن زیتون را دریافت می نمود، سایر گروه ها با عصاره ی اتانولی جلبک سارگاسوم و لارنسیا حاوی 5، 10 و 15 گرم ماده ی خشک به ازاء هر کیلوگرم غذا (با پوشش روغن زیتون) به مدت دو ماه تغذیه شدند. شاخص های رشد (ضریب رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، فاکتور وضعیت و میزان بازدهی پروتئین) تیمارهای آزمایشی در روزهای صفر، 30 و 60 اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که در تیمارهای تغذیه شده با جلبک پس از 2 ماه، نسبت به گروه شاهد تغییرات معنی داری در فاکتورهای رشد ایجاد نگردید ( p>0/05). به منظور ارزیابی رنگ ماهی ها در گروه های مختلف به روش تصویربرداری، فاکتورهای شدت و کیفیت رنگ در نرم افزار فتوشاپ ( l*، a*، *b، hue و chroma) در سه ناحیه ی سینه ای، پشتی و دمی بررسی گردیدند، نتایج نشان داد که میزان رنگ زرد و وضوح و شدت رنگ در تمام تیمارهای تغذیه شده با جلبک به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود ( p<0/05). نتایج حاصل از اندازه گیری کاروتنوئیدها در پوست ماهیان نشان داد که میزان تجمع رنگدانه ها در تیمارهای تغذیه شده با جلبک لارنسیا نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری بیشتر بود در صورتی که در تیمارهای تغذیه شده با جلبک سارگاسوم، فقط در گروه 15 گرم در کیلوگرم افزایش معنی دار در میزان رنگدانه های پوست مشاهده شد.
عقیل دشتیان نسب مهرزاد مصباح
استفاده از آنتی بیوتیک ها در آبزی پروری محدودشده و دانشمندان به دنبال یافتن جایگزین هایی برای پیشگیری و کنترل بیماری های آبزیان هستند. با توجه به غنی بودن جلبک های دریایی از مواد غذایی و ترکیبات بیواکتیو، هدف از اجرای این تحقیق بررسی پتانسیل و امکان استفاده از جلبک های بومی خلیج فارس در صنعت تکثیر و پرورش میگو به منظور بهبود کیفیت رشد، بازماندگی و مقاومت پست لاروهای میگو در برابر عوامل بیماری زا بخصوص ویبریوزیس هست. بدین منظور 7 گونه جلبک دریایی پرسلولی از سواحل استان بوشهر از سه گروه عمده جلبک ها شامل جلبک های سبز (c.iyengarii)، جلبک های قهوه ای (s.angustifolium، s.ilicifolium و padina boergesseni) و جلبک های قرمز (g.corticata، k.alvarezii و l.snyderiae) جمع آوری و شناسایی شد. سپس عصاره های آبی، اتانولی، متانولی و کلروفرمی از جلبک های مذکور به روش خیساندن تهیه شد. در آزمایشگاه فعالیت ضدباکتریایی عصاره های مختلف جلبک ها علیه باکتری های گرم مثبت (s.aureus و b.subtilis) و گرم منفی (v.harveyi، v.alginolyticus و e.coli) به روش انتشار در آگار و بررسی micو mbc مورد ارزیابی قرار گرفت، فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره ها نیز به روش حذف رادیکال آزاد dpph و تعیین ec50 بررسی شد. بر اساس نتایج این دو آزمون به جز عصاره آبی که فعالیت ضدباکتریایی کمی داشت، سایر عصاره های چهار گونه از جلبک ها به نام های s.angustifolium، l.snyderiae، k.alvarezii و g.corticata جهت آزمایشات تجربی و استفاده در جیره غذایی بچه میگوها، به روش غنی سازی با آرتمیا (bio-encapsulation) انتخاب شدند. قبل از غنی سازی آرتمیا، اثر سمیت عصاره های مذکور از طریق تعیین lc50، 24 ساعته آن ها برای ناپلی آرتمیا بررسی شد. با استفاده از نتایج این بخش از پروژه، عصاره اتانلی این چهار گونه ی جلبکی برای غنی سازی ناپلی آرتمیا و استفاده در جیره غذایی بچه میگوها انتخاب شد. پس از غنی سازی ناپلی آرتمیا، توسط غلظت های مختلف عصاره اتانولی جلبک های منتخب، بچه میگوهای تهیه شده (22pl) در 12 گروه و هر گروه با سه تکرار و 100 عدد پست لارو در هر تکرار به نامهای کنترل منفی، کنترل مثبت، (200)s، (400)s، (600)s،(200)l،(400) l ،(600)l، (300)g، (600)g، (300)k و (600)k تیماربندی شدند. تیمارهای کنترل منفی و کنترل مثبت از جیره غذایی پایه به علاوه آرتمیای غنی سازی نشده و تیمارهای مختلف علاوه بر جیره پایه از آرتمیای غنی سازی شده با غلظت های مختلف عصاره اتانولی جلبک های منتخب طی 30 روز دوره پرورش استفاده کردند. به منظور ایجاد شرایط آلودگی مصنوعی همه تیمارها به جز کنترل منفی از روز اول ذخیره سازی به مدت 30 دقیقه در معرض باکتری ویبریو هاروی با دز غیر کشنده cfu/ml107 قرار گرفتند و پس از هر تعویض آب 10 میلی لیتر از این دز به آب پرورش همه تیمارها به جز کنترل منفی اضافه می شد. پس از 30 روز پرورش، درصد بازماندگی، وزن کسب شده و درصد نرخ رشد ویژه در گروه های مختلف بررسی شد. به منظور ارزیابی بار آلودگی ویبریویی، هر 10 روز تعداد 5 عدد پست لارو به صورت تصادفی از کلیه گروه های شاهد و تیمار نمونه گیری شده و مورد شمارش باکتریایی قرار می گرفتند. نتایج آزمون نشان داد، بار آلودگی ویبریویی گروه کنترل منفی نسبت به همه گروه ها کمتر بود و برعکس آن بار آلودگی در گروه کنترل مثبت نسبت به همه گروه ها بیشتر بود. از میان سایر تیمارها بیشترین بار آلودگی متعلق به تیمار(200)l با میانگین 105×01/0± 5/0 کلنی در گرم بافت و کمترین آن متعلق به تیمار(600)l با 104×03/0± 6/0 کلنی در گرم بافت بود. نتایج بازماندگی نشان داد، پس از گروه کنترل منفی، بیشترین درصد بقا متعلق به گروه (600)g با 6/6±4/79 درصد و پس ازآن گروه های (300)s و (600) kبا میزان به ترتیب 3/7±3/73 و 6/6±6/70 درصد بود که نسبت به گروه کنترل مثبت با درصد بقای 6/6±3/33 اختلاف معنی داری داشتند (01/0>p). این تحقیق همچنین نشان داد پارامترهای رشد در همه گروه های تیمار که از عصاره اتانولی جلبک های مختلف با دزهای متفاوت استفاده کرده بودند نسبت به گروه کنترل مثبت بهتر بود (05/0>p). پس از پایان دوره پرورش 10 عدد از میگوهای باقیمانده هر تکرار را پس از ضدعفونی و شستشو، با همان نام ذخیره سازی شد، شرایط پرورش و تغذیه بدون افزودن باکتری به مدت 10 روز دیگر ادامه پیدا کرد. پس ازاین 10 روز کلیه تیمارها با دز کشنده ویبریو هاروی (cfu/ml108×3) مواجه شدند. نتایج نشان داد، همه میگوهای کنترل منفی زنده ماندند، در مقابل بیش از 90 درصد کنترل مثبت تلف شدند و کلیه بچه میگوهایی که از طریق آرتمیای غنی سازی شده غلظتی از عصاره اتانولی یکی از جلبک های دریایی دریافت کرده بودند در مواجهه با باکتری تلفات کمتری نسبت به گروه کنترل مثبت داشتند (01/0>p). این مطالعه نشان داد عصاره اتانولی جلبک های منتخب از خلیج فارس برای بهبود رشد، بازماندگی و کنترل بیماری های میگو در مراکز تکثیر مفید است.
عبدالحسین جانگران نژاد کاهدی حسین نجف زاده ورزی
فلورفنیکل همانند کلرامفنیکل، یک آنتی بیوتیک وسیع الطیف و باکتریواستاتیک است که بر بسیاری از باکتری های گرم مثبت و گرم منفی موثر می باشد. ویژگی های فارماکوکینتیک، ابزاری مهم برای تعیین یا اصلاح دوز آنتی بیوتیک در درمان ماهی ها هستند. هدف از این مطالعه، ارزیابی ویژگی های فارماکوکینتیک فلورفنیکل بعد از یک دوز داخل وریدی (5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و خوراکی (40 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به روش لولهگذاری) در کپور معمولی (با میانگین وزنی 10±50 گرم) بود. همچنین ماندگاری بافتی فلورفنیکل بعد از تجویز خوراکی (10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز و به مدت 10 روز) و درمان حمام کوتاه مدت (5 میلی گرم در لیتر به مدت 10 روز) و نیز تأثیر آن بر فاکتورهای خونی و فعالیت آنزیم های سرمی (alp، alt، ast و ldh) بررسی گردید. فارماکوکینتیک فلورفنیکل در پلاسما بعد از یک دوز در زمان های 5/0، 1، 2، 4، 8، 12، 24، 72، 120 و 168 ساعت پس از مصرف دارو و غلظت فلورفنیکل در پلاسما، کبد و عضله در زمان های 1، 7 و 14 روز پس از پایان دوره درمان با روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (hplc) ارزیابی شد. نتایج نشان داد، هر چند که فلورفنیکل تأثیر کمی بر برخی فاکتورهای خونی در کپور معمولی داشت، با این حال با توجه به اطلاعات فارماکوکینتیکی به دست آمده، فلورفنیکل به دلیل سرعت جذب بالا، انتشار نسبتاً خوب و دفع سریع در کپور معمولی، می تواند به عنوان یک آنتی بیوتیک نسبتاً مناسب برای درمان عفونت های باکتریایی معمول در این ماهی پرورشی و احتمالاً دیگر ماهیان هم خانواده از قبیل ماهی طلایی و کپور علف خوار باشد، هر چند که آزمایشهای تکمیلی دیگر به منظور بررسی هر چه بیشتر تأثیرات فلورفنیکل بر بافتها و اندامهای مختلف مورد نیاز است.
شادی افتخارمعنوی مهدی سلطانی
آئروموناس هیدروفیلا، یک باکتری متحرک و گرم منفی است که یک عامل بیماریزای مهم در صنعت آبزی پروری محسوب می شود. این باکتری عامل بیماری سپتی سمی خونریزی دهنده می باشد که طیف وسیعی از ماهیان آب شیرین و گاهی دریایی را درگیر می کند. واضح است که وقوع چنین بیماری هایی در مزرعه منجر به ضرر های اقتصادی سنگینی می شود. معمولا بیماری های باکتریایی توسط آنتی بیوتیک ها درمان می شوند، اما به علت گران بودن آنتی بیوتیک-ها، دوره محافظت کوتاه، طیف محدود آنتی بیوتیک های در دسترس برای آبزیان و مقاومت آنتی بیوتیکی بهتر است روش های مناسب برای پیشگیری از وقوع عفونت ها خصوصا عفونت-های ناشی از باکتری های گرم منفی، به کار گرفته شود. پروتئین غشای خارجی ompts باکتری آئروموناس هیدروفیلا، عامل حدت باکتری بوده و آنتی ژن مناسبی برای تهیه واکسن محسوب می شود. نظر به اهمیت سپتی سمی های باکتریایی ناشی از آئروموناس هیدروفیلا بررسی بیوانفورماتیکی و ساختاری این پروتئین در راستای ایمن سازی ماهی ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه پس از انجام واکنش زنجیره ای پلیمراز، محصول واکنش جهت تایید تعیین توالی گردید و خصوصیات آنتی ژنی و ساختاری آن مورد بررسی قرار داده شد
حمیدرضا شفیعی شیخانی رحیم پیغان
در این مطالعه? مقادیر غلظت سرمی هورمون های استروژن? پروژسترون و تستوسترون 90 قطعه ماهی کپور معمولی در سه گروه وزنی? (زیر 500 گرم? 500 تا 1000 گرم? بالای 1000 گرم) مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه های خون از ورید دمی اخذ شده و سرم آن پس از جدا شدن به وسیلهء سانتریفیوژ تا زمان اندازه گیری هورمون ها به وسیلهء روش رادیوایمونواسی در 20- درجهء سانتی گراد نگهداری شد. اطلاعات بدست آمده از سنجش هورمون ها با استفاده از آزمون تجزیهء واریانس تحلیل شد. میانگین غلظت سرمی پروژسترون در گروه ماهیان زیر 500 گرم 28/0±34/4 و در گروه 500 تا 1000 گرم 27/0±49/2 و در گروه بالای 1000 گرم 26/0±69/2 نانوگرم در میلی لیتر بود. میانگین غلظت سرمی تستوسترون در گروه های زیر 500 گرم ، 500 تا 1000 گرم و بالای 1000 گرم به ترتیب 27/89±23/330 ، 01/84±31/606 و 02/80±71/558 پیکوگرم در میلی لیتر بود. میانگین غلظت سرمی استرادیول نیز در گروه های ماهیان به ترتیبی که در بالا ذکر شد 64/6±95/3441 ، 25/6±17/3429 و 96/5±31/3436 پیکوگرم در میلی لیتر بوده است. نتایج نشان داد که میزان غلظت هورمون های پروژسترون و تستوسترون در گروه های زیر 500 گرم و 500 تا 1000 گرم وهمچنین در گروه های زیر500 گرم و بالای 1000 گرم دارای رابطهء معنی داری بود. غلظت سرمی هورمون های پروژسترون و تستوسترون بین گروه های جنسی 500 تا 1000 گرم و بالای 1000 گرم از هیچ رابطهء معنی داری پیروی نمی کند. این در حالی است که تغییرات مقدار غلظت هورمون استرادیول نیز هیچ رابطهء معنی داری را در سه گروه وزنی نشان نداد . میانگین غلظت سرمی استرادیول در گروه های نر و ماده به ترتیب 17/5±54/3438 و 1/5±09/3433 پیکوگرم در میلی لیتر بود. میانگین غلظت سرمی هورمون پروژسترون در گروه نر ماهیان 22/0±4284/3 نانوگرم در میلی لیتر بود در حالیکه در گروه ماده ها 22/0±92/2 نانوگرم در میلی لیتر بود. میانگین غلظت سرمی هورمون تستوسترون در گروه های نر و ماده نیز به ترتیب 56/68±42/653 و 45/6±42/343 پیکوگرم در میلی لیتر بود. مقادیر غلظت های سرمی هورمون های پروژسترون و استرادیول در جنس های نر و ماده در بررسی هیچ اختلاف معنی داری را نشان نداد. اما مقدار غلظت سرمی هورمون تستوسترون در جنس نر اختلاف معنی داری را نسبت به جنس ماده نشان داد.
شادی افتخارمعنوی رحیم پیغان
بیماری ایک توسط انگل مژه دار ایکتیوفتیریوس مولتی فیلییس ایجاد می شود و سبب بروز تلفات بالایی در جمعیت آلوده می گردد. ترکیب سبز مالاشیت و فرمالین موثرترین روش درمانی می باشد اما با اثبات اثرات سرطان زایی سبز مالاشیت ، مصرف این ماده در صنعت آبزی پروری ممنوع گردیده است. در این مطالعه اثرات بنزالکونیوم کلراید و استفاده توام این ماده با فرمالین بر روی ماهی کپور معمولی و ترونت انگل بررسی شده است. به این ترتیب که 100 قطعه ماهی کپورمعمولی به روش مجاورت با ماهی بیمار آلوده شدند و سپس در 5 گروه سه بار به فاصله یک روز، به ترتیب گروه شاهد (بدون درمان)، گروه سبز مالاشیت mg/l 2/0 + فرمالین 1:40000، گروه فرمالین 1:4000، گروه بنزالکونیوم کلراید mg/l5 + فرمالین 1:4000و گروه بنزالکونیوم کلراید mg/l 5 درمان شدند. در خاتمه پس از یک ماه میزان آلودگی انگلی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین میزان کشندگی غلظت های فوق در شرایط آزمایشگاهی بر روی ترونت زنده انگل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که همه گروه ها سبب از بین رفتن آلودگی انگلی شدند اما در گروه های 1، 2، 3، 4و 5 به ترتیب 35?، 65?، 75?، 60?و 85? از ماهی ها از خود تحمل نشان دادند. در بررسی آزمایشگاهی نیز تعداد ترونت زنده به ترتیب3/412 ± 5/4812، 8/274 ± 3025، 5/415 ±1100، 7/207 ±550 و 5/344± 1375 بود. در مجموع مشاهده شد که روش درمانی فرمالین+ سبز مالاشیت با سایر گروه ها اختلاف معنی داری داشته وکمترین اثر کشندگی دا بر روی ترونت دارد. (05/0p<) هر چند بنزالکونیوم کلراید+ فرمالین بیشترین اثر کشندگی را بر روی ترونت داشت و بعنوان جایگزینی برای سبزمالاشیت توصیه می شود اما مصرف همزمان این ماده با فرمالین به علت بالاترین میزان تلفات در ماهی ها مناسب نیست.
الهام جم زاده رحیم پیغان
در این مطالعه به بررسی باقیمانده فورازولیدون در عضله ماهی کپور معمولی به روش hplc پرداخته شده است. هم چنین برای تعیین زمان حذف دارو از بدن ماهی به طور تجربی در دو آزمایش مجزا به 60 قطعه ماهی کپور معمولی مقادیر متفاوتی از فورازولیدون به روش حمام کوتاه مدت و خوراکی داده شده است. 30 قطعه ماهی نیز بعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند(گروه بدون دارو). از عضلات ماهی در 10، 20 و30 روزگی پس از مصرف دارو، نمونه گیری شد. نتایج این مطالعه نشان داد که 40% از ماهیان پرورشی صید شده از مزارع اطراف اهواز دارای مقادیر قابل اندازه گیری فورازولیدون بوده اند. آزمایش تجربی نشان داد که فورازولیدون در عضلات ماهی پس از 10 روز ماندگاری داشته است. پس از 10 روز تفاوت معنی داری بین این دو گروه حمام و خوراکی وجود نداشت(0/05<p). در گروه خوراکی 20 روزگی مقادیر متفاوتی از فورازولیدون یافت شد اما در حمام کوتاه مدت، در20 روزگی فورازولیدون قابل اندازه گیری نبود. نتایج نشان می دهد که ماندگاری دارو در گروه خوراکی طولانی تراست اما حذف دارو در گروه حمام کوتاه مدت سریع تر است. در گروه حمام کوتاه مدت 30 روزگی و گروه خوراکی 30 روزگی فورازولیدونی در عضلات یافت نشد. در گروه کنترل هیچ دارویی وجود نداشت.