نام پژوهشگر: محمد قمری فتیده

مطالعۀ گذار از دورۀ مفرغ به آهن در جنوب شرق دریای مازندران با استناد به داده های محیطی و اقلیمی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  محمد قمری فتیده   حامد وحدتی نسب

دورۀ گذار از مفرغ به آهن یکی از بحث برانگیزترین و دیرپاترین باستان شناسی است و در واقع می توان گفت که قدمت بحث در این خصوص به قدمت خود باستان شناسی است. از این جهت این مبحث پرمخاطب و جنجال برانگیز، هم زمان است با دوره¬ای که بسیاری از باستان شناسان آن را سرآغاز تحولاتی بزرگ در بسیاری از مناطق می دانند. دوره ای که آن را زمان مهاجرت و فراگیر شدن اقوامی که آنها را هند و اروپایی، هند و ایرانی و در نهایت آریایی نامیدند، می¬دانند. بر طبق یافته¬هایی که تا کنون به دست آمده، بسیاری از باستان¬شناسان معتقدند در بسیاری از مناطق ایران، روند رو به رشدی که در عصر مفرغ در این مناطق استقراری آغاز شده بود رو به افول گذاشته و بسیاری از مراکز استقراری رو به اضمحلال نهاده اند. این باستان شناسان معتقدند و بر این عقیده اند که احتمالاً دلیل این تغییرات به صورتی یکسان و به دلیل حضور گستردۀ اقوام مهاجر در ایران رخ داده است. در این رساله سعی شده تا به اتفاقات این دوره از نگاهی متفاوت نگریسته شود. مبنای تحقیقات این رساله، توجه به داده های محیطی است. محیط شمال ایران به شدت متأثر از وجود رشته کوه البرز و دریای مازندران است. دریای مازندران که بزرگترین دریاچۀ روی زمین است،از بدو شکل گیری تا کنون نوسانات بسیار زیادی را تجربه کرده است. نوساناتی که سطح آن را از 50+ متر تا 113- متر تغییر داده است. این تغییرات سطح آب دریا به شدت بر روی استقرارهای حاشیۀ آن تأثیر گذاشته است. یعنی در زمان پس روی، جوامع را که به دلیل سکونت و بهره برداری از منابع آب و سواحل در کنار آب سکونت می کنند، به سمت خود کشانده و در زمان پیش¬روی شواهد این استقرارها و سکونت گاه ها را مغروق و مدفون کرده است. دریای مازندران در بازۀ زمانی 5000 سالۀ اخیر نیز نوساناتی داشته که عدد این نوسان در دورۀ مفرغ و آهن در حدود 35- متر بوده ــ یعنی در حدود 8.5 متر پایین تر از سطح کنونی بوده است. این امر پس-روی بزرگی در خط ساحلی ایجاد کرده تا آنجا که در این زمان اصلاً اثری از خلیج گرگان نبوده است. پیش روی بزرگ دریا در این بازۀ زمانی نیز در حدود قرن 13 میلادی (قرن هفت هجری خورشیدی) تا سطح 19- متر یعنی 7 متر بالاتر از سطح کنونی رخ داده است. این پیش آمدگی موجب به زیر آب و رسوب رفتن بسیاری از محوطه ها شده است. در نتیجه به احتمال قوی، دلیل ناکام ماندن باستان-شناسان از یافتن محوطه های عصر مفرغ پایانی و عصر آهن در بخش های جنوبی دریای مازندرانرا می-توان ناشی از عدم توجه باستان شناسان به نوسانات آب دریای مازندران و عدم کشف محوطه های مغروق در دریا یا مدفون در رسوبات ساحلی دانست.