نام پژوهشگر: ساره محمدی

بررسی تاثیر فضا بر ارزش تصویر و کاربرد آن در تبلیغات ایران
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  ساره محمدی   مجتبی الهیاری

با توجه به تحولات اجتماعی و تکنولوژی اهمیت تصویر در سرعت بخشیدن به پیامهای ارتباطی بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، بخصوص در جوامع متحول امروزی با نیاز مبرم به انتقال پیام ملاحضه میشود که عناصر تصویری در مجموعه ی دانش سواد بصری جایگزین سواد نوشتاری میشود. تحولات اجتماعی و تکنولوژی مسلما تاثیر مستقیم برنوع نگرش بر سواد بصری خواهد داشت.در این زمینه تحقیقات موضوع پایان نامه ((بررسی تاثیر فضا بر ارزش تصویر وکاربرد آن در تبلیغات ایران)) در یک مجموعه پژوهشی انجام گرفته است که ترکیب عناصر تصویری در تطبیق آن در تحولات فرهنگی و همچنین ارتباطات جهانی باید مورد توجه ویژه ای قرار گیرد. بخصوص تکیه گاه سواد بصری امروزه منحصرا به فرهنگ و سنت یک جامعه نیست بلکه تمایلات شخصی و نیازهای فردی فاکتورهای اساسی در آموزش این سواد میباشد و در این زمینه فرهنگ و دانشی که بتواند این نیازها را مرتفع سازد فرهنگ مسلط در سواد بصری خواهد بود. بنابراین سواد بصری را نمیتوان در حیطه فرهنگ و روابط اجتماعی خاصی محدود کرد، بنابراین آموزش سواد بصری در ایران با توجه به مطالب فوق میبایست مورد تحقیق و بررسی قرار بگیرد چه در سطح دبستان تا دانشگاه و چه در سطح امور اجتماعی. سواد بصری مسلما با حساسیت اجتماعی و فردی پیچیده تر و وسیعتر میشود و انتقال این سواد و راهکارهای آن در سطوح اجتماعی باید هدف نهایی باشد.

متافیزیک حضور در عکاسی (نقد دریدایی از مفهوم بازنمایی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1392
  ساره محمدی   اکبر عالمی

پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی میان متافیزیک حضور و عکاسی از منظر دریدا می پردازد. بسیاری صاحبنظران عقیده دارند که عکاسی در میان دیگر شیوه های بازنمایی رابطه ی نزدیکتری با واقعیت دارد. در این میان، ژاک دریدا فیلسوف پسامدرن و بنیانگذار شالوده شکنی، رابطه میان واقعیت و عکس را مورد واکاوی قرار داده و عکاسی را از منظر "حضور و غیاب" مورد بررسی قرار می دهد. در بستر فلسفی پیشادریدایی، بازنمایی عینیت گرا در عکاسی برترین نوع بازنمایی دانسته شده و این امر از نتایج چیرگی متافیزیک حضور در آن دوران است. اما در اندیشه ی دریدا، عکس به منزله ی نوعی نوشتار دانسته می شود و تغییراتی را در حوزه ی ارجاع و قلمرو نشانه ها به همراه داشته است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی، و چهارچوب نظری، مبتنی بر رویکرد شالوده شکنی و نظریه پساساختارگرایی است. با اتکا به بررسی های کتابخانه ای، ابتدا به بررسی فلسفه ی پسامدرن و آراء برجسته ترین اندیشمندان آن و به ویژه نظریات ژاک دریدا بنیانگذار شالوده شکنی پرداخته شده و سپس مفاهیم بازنمایی و تحولات نظریه های عکاسی مورد تحلیل قرار گرفته است و در انتها به خوانش و تفسیر مصاحبه ی دریدا (در کتاب ژاک دریدا: رونوشت، بایگانی، امضاء؛ گفتمانی در باب عکاسی)، به منظور دستیابی به نظریات وی در حیطه ی بازنمایی در عکاسی پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، به عقیده ی دریدا عکس به تنهایی از اعتبار و هویتی مستقل و یکتا برخوردار است. او عکس را وانموده ای از حقیقت می داند که به هیچ مورد ارجاعی بیرونی دلالت ندارد.