نام پژوهشگر: ابراهیم سپهر
فاطمه عزتی ابراهیم سپهر
مس یکی از فلزات مهم می باشد که امروزه کاربردهای زیادی در صنعت پیدا کرده است، اما آلودگی آن سبب ایجاد خطرات زیست محیطی شده و از طریق زنجیره غذایی سلامتی انسان را تهدید می کند. در این تحقیق از نانو اکسید تیتانیوم و آلومینیوم به منظور حذف مس از محیط های آبی استفاده گردید. بطوریکه کارایی جذب این نانو اکسیدها در ph های مختلف و در غلظت های مس 120-0 میلی گرم بر لیتر، در قدرت یونی ثابت 01/0 مولار بررسی شد و در قسمت دوم آزمایش، اثر قدرت یونی (01/0، 1/0، 5/0) مولار و نوع الکترولیت (nacl و cacl2) در میزان جذب مس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت اولیه مس در محلول، میزان جذب کل افزایش اما کارایی نانو ذرات در حذف مس کاهش می یابد. در حالیکه افزایش ph، منجر به افزایش کارایی جذب گردید و حداکثر کارایی جذب در تمامی غلظت ها در ph 8 بدست آمد. داده های جذب برازش خوبی با مدل های لانگمویر، فروندلیچ و تمکین در هر سه سطح ph نشان دادند (r2?0.85-0.99). با افزایش ph، حداکثر جذب سطحی لانگ مویر (qmax) از 7371 و 9288 میلی گرم بر کیلوگرم برای نانو اکسید تیتانیوم و از 1132 به 3607 میلی گرم بر کیلوگرم برای نانو اکسید آلومینیوم تغییر کرد. افزایش قدرت یونی از 01/0 به 5/0 مولار، مقدار جذب مس را تحت تاثیر قرار نداد ولی نوع الکترولیت در قدرت یونی ثابت 01/0 مولار، تاثیر معنی داری بر میزان جذب مس داشت و میزان جذب در حضور nacl بیشتر از cacl2 بدست آمد. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که نانو اکسید تیتانیوم در مقایسه با نانو اکسید آلومینیوم دارای ظرفیت بالایی برای جذب مس می باشد و در این فرآیند ph و قدرت یونی از پارامترهای بسیار موثر می باشند.
هاجر بخشایشی قشلاق میرحسن رسولی صدقیانی
افزایش فسفر معدنی در محیط های آبی باعث کاهش کیفیت آب ها شده و ایجاد پدیده یوتریفیکاسیون را سرعت می بخشد. به منظور بررسی کارایی حذف فسفر توسط نانواکسیدهای آلومینیوم و آهن، آزمایشی به صورت بچ (batch) با غلظت اولیه فسفر (0-60 میلی گرم در لیتر) در 3 سطحph (4، 7، 10) با 1/0 گرم از نانواکسیدآلومینیوم و نانواکسیدآهن در قدرت یونی ثابت (kcl 0.01m) انجام گردید و همچنین در ph ثابت 7 با قدرت های یونی مختلف (01/0، 1/0و 5/0) تکرار گردید. نتایج نشان داد که نانواکسیدهای آلومینیوم و آهن در حذف فسفر از محلول های آبی ظرفیت و کارایی بالایی دارند. داده های آزمایشی با مدل های جذب لانگمویر، فروندلیچ و تمکین برازش داده شدند و بطور نسبی مدل فروندلیچ برازش بهتری را نسبت به دو مدل دیگر نشان داد(99/.-97/.=r2). با افزایش ph، تمامی پارامترهای جذب کاهش معنی داری یافتند، بطوریکه ظرفیت جذب فروندلیچ (=kf) از 9/5 به 7/2 و شدت جذب (n) از 53/0 به 43/0 کاهش یافتند. افزایش قدرت یونی تأثیر معنی داری بر روی میزان جذب فسفر نداشت که نشان دهنده جذب درون کره ای فسفات توسط این سطوح نانواکسیدها می باشد. در نهایت می توان گفت نانواکسیدهای آلومینیوم و آهن جاذب های خوبی برای حذف فسفر از آب های آلوده می باشند و ph و غلظت اولیه فسفر از پارامترهای مهم در این فرآیند می باشند.
روژین حسینی نیا ابراهیم سپهر
چکیده در این بررسی به منظور اعتبار سنجی مدل رگرسیونی حاصل از مطالعات هم دماهای جذب فسفر جهت تعیین نیاز کودی فسفر، آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در دو خاک سری نازلو (1s) و سری اشنویه (2s) بترتیب متعلق به زیر گروه (tc) typiccalcixerepts و (th) typichaploxerepts بر روی چهار گیاه جو ,(hordeumvulgare. cv, bahmani)ذرت(zeamays.cv, 701karoon) ، آفتابگردان (helianthus annuus, cv. master) و کلزا (brassica napus. cv, gkh.2005) اجرا گردید. فاکتور اول شامل پنج سطح فسفر براساس مدل رگرسیونی حاصل از مطالعات هم دماهای جذب فسفر ](clay65/0 + olsen p7/3 – 4/78 =4/0p (مقدار بهینه فسفر لازم جهت رسیدن به عملکرد 95 درصد محصول بر حسب میلی گرم بر کیلوگرم خاک)[ شامل 5/0 (5/0p)، 1 (1p)، 5/1 (5/1p) و 2 (2p) برابر مقدار بهینه فسفر (4/0p) و تیمار شاهد (بدون فسفر)، فاکتور دوم و سوم بترتیب شامل چهار نوع گیاه و دو سری خاک بودند. گیاهان پس از دو ماه کشت برداشت شدند و وزن خشک اندام هوایی گیاه و جذب فسفر گیاهی اندازه گیری و پارامترهای کودی (کارایی بازیافت، کارایی فیزیولوژیک و کارایی زراعی) برآورد گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر اصلی تیمار فسفره و اثر نوع خاک و اثر متقابل سطوح فسفره و نوع خاک بر وزن خشک اندام هوایی گیاه، جذب فسفر گیاهی و پارامترهای کودی در سطح 1/0% در هر چهار گیاه ذکر شده معنی دار بود. بیشترین عملکرد ماده خشک، جذب فسفر گیاهی و پارامترهای کودی در گیاه جو در تیمار ] 1p برابر مدل رگرسیونی (4/0p)[ مشاهده شد اما در گیاهان دانه روغنی (ذرت، آفتابگردان و کلزا) در تیمار ]5/1p یک و نیم برابر مدل رگرسیونی (4/0p)[ مشاهده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد برآورد مقدار فسفر مورد نیاز با استفاده از مدل رگرسیونی چند متغیره حاصل از مطالعات هم دماهای جذب در گیاهان زراعی دانه ریز (جو) برابر مدل (4/0p)، و در گیاهان دانه روغنی (ذرت، آفتابگردان و کلزا) مقدار یک و نیم برابر مدل (4/0p) جهت نیل به عملکرد 95 درصد محصول از اعتبار و کارایی قابل قبولی برخوردار بود.
رقیه موسوی عباس صمدی
به منظور ارزیابی کارایی ارقام مختلف جو از لحاظ جذب و مصرف فسفر در حضور ریزجانداران حل کننده فسفات، آزمایش گلخانه ای با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 10 رقم جو ایرانی و خارجی در سه تکرار اجرا گردید. در این آزمایش تأثیر تیمار های مختلف فسفری شامل تیمار شاهد (p0)، مصرف سنگ فسفات (rp)، تلقیح با باکتری های حل کننده فسفات (rp+b)، تلقیح با قارچ های حل کننده فسفات (rp+f)، تلقیح همزمان قارچ و باکتری (rp+b+f) و مصرف فسفر محلول (ps) مورد مقایسه قرار گرفت. بوته های گیاهی در دو مرحله رویشی و زایشی برداشت و وزن خشک اندام هوایی و میزان فسفر آن اندازه گیری گردید و سپس شاخص های کارایی فسفر محاسبه گردید. ارقام از لحاظ وزن خشک اندام هوایی و دانه، غلظت و مقدار فسفر دانه و اندام هوایی، کارایی جذب و مصرف فسفر و شاخص فسفرکارایی اختلاف معنی دار در سطح یک درصد داشتند. تلقیح با ریز جانداران حل کننده فسفات عملکرد اندام هوایی و دانه ، غلظت و مقدار فسفر شاخساره و دانه و کارایی جذب و مصرف فسفر را بطور معنی داری افزایش داد. تلقیح قارچی پارامترهای عملکرد و شاخص های کارایی را بیشتر از تلقیح باکتریایی تحت تأثیر قرار داد، بطوریکه متوسط عملکرد شاخساره را از 5/2 به 4/4 گرم و عملکرد دانه را از 8/3 به 8/6 گرم در گلدان افزایش داد که رقم diktoo با 5/6 گرم بالاترین عملکرد شاخساره و ارقام سهند و obruk-86 بترتیب با 6/7 و 5/7 گرم بیشترین دانه را تولید کردند. در بین ارقام مورد بررسی، رقم سهند با شاخص پاسخ به کود برابر 3/9 گرم کودپذیری بالایی داشت در حالیکه رقم گارا آرپا با 1 گرم شاخص پاسخ به کود پایین داشت. بین ارقام از لحاظ کارایی جذب و مصرف فسفر اختلاف معنی داری مشاهده شد بطوریکه ارقام yea-168 و گارا آرپا کارا در جذب فسفر و رقم سهند و لاین alticb-98 کارا در مصرف فسفر بدست آمدند. شاخص کارایی جذب فسفر با تلقیح ریزجانداران حل کننده فسفات بطور معنی دار افزایش یافت بطوریکه در تیمار تلقیح با قارچ های حل کننده فسفات، کارایی جذب فسفر بطور متوسط از 12/0 به 27/0 افزایش یافت که لاین alticb-98 کارا در جذب فسفر بدست آمد و کارایی مصرف فسفر از 66/0 به 40/0 کاهش یافت و رقم گارا آرپا کارا در مصرف فسفر بدست آمد. تیمارهای میکروبی شاخص فسفرکارایی را بطور معنی دار افزایش دادند بطوریکه در تلقیح با قارچ های حل کننده فسفات متوسط فسفرکارایی از 40/0 به 69/0 افزایش یافت و ارقام rihane-03 ، diktoo و لاین alticb-98 فسفرکارا و رقم denmarkفسفرناکارا بدست آمدند. نتایج نشان داد قارچ های حل کننده فسفات بیشترین تاثیر را در افزایش فسفرکارایی ارقام داشتند. شاخص فسفرکارایی با میزان کل فسفر جذب شده در سطح 1% همبستگی مثبت و معنی داری (r= 0.61) نشان داد در صورتیکه با غلظت فسفر همبستگی ضعیفی داشت (r= 0.30). بنابراین می توان گفت که مقدار فسفر شاخساره، پارامتر مناسبی برای بررسی فسفرکارایی ارقام جو می باشد.
ابراهیم رحیم پور میر حسن رسولی صدقیانی
به منظور بررسی تأثیر انواع میکروارگانیسم ها و تأثیر مایه تلقیح تیوباسیلوس با گوگرد بر حل پذیری سنگ فسفات، دو آزمایش به صورت جداگانه انجام گردید. آزمایش اول در قالب فاکتوریل کاملاَ تصادفی، شامل: تیوباسیلوس در دو سطح (با و بدون باکتری) و سه سطح گوگرد (0، 10 و 20 درصد) و دو نوع سنگ فسفات شامل (آسفوردی) و (یاسوج) و آزمایش دوم در قالب طرح کامل تصادفی در 9 تیمار شامل: دو تیمار باکتری (سودوموناس و باسیلوس)، سه تیمار قارچ (آسپرژیلوس، پنی سیلیوم و تریکودرما)، مخلوط باکتری ها، مخلوط قارچ ها، مخلوط باکتری ها و قارچ ها و یک تیمار شاهد (بدون میکروارگانیسم)، بر روی سنگ فسفات (آسفوردی) انجام گردید. مقدار فسفر آزاد شده (psol) و ph طی زمان های مختلف در شرایط آزمایشگاهی اندازه گیری شد، نتایج نشان داد میزان psol، در طول دوره انکوباسیون روند افزایشی داشت. در بین معادلات سینتیکی برازش داده شده در آزادسازی فسفر تابع نمایی و فروندلیچ (98/0-96/0r2=) در سنگ فسفات نوع آسفوردی، و در سنگ فسفات نوع یاسوج، مدل مرتبه صفر با (94/0-86/0r2=) برازش بهتری یافتند. بیشترین کاهش ph و افزایش psol در تیمار 20 درصد گوگرد با تلقیح تیوباسیلوس در سنگ فسفات نوع آسفوردی به ترتیب 16/4 واحد و 04/79 برابر و در نوع یاسوج به ترتیب 64/0 واحد و 2/5 برابر نسبت به شاهد (بدون تیوباسیلوس و گوگرد) به دست آمد. در تیمار تیوباسیلوس و گوگرد همبستگی معنی داری بین psol و ph در سنگ فسفات نوع آسفوردی (**94/0- r=) و یاسوج (*50/0- r=)، و در تیمار میکروبی (قارچ ها و باکتری ها)، (**69/0- r=) مشاهده شد. در نتیجه می توان گفت میزان آزادسازی فسفر علاوه بر نوع میکروارگانیسم، میزان گوگرد و میزان اکسیداسیون گوگرد توسط تیوباسیلوس، به ترکیبات تشکیل دهنده سنگ فسفات نیز بستگی دارد.
مرضیه پیری ابراهیم سپهر
چکیده روی یکی از عناصر ریز مغذی ضروری برای گیاهان، حیوانات و انسان ها است. دسترسی و وضعیت روی در خاک ها از طریق واکنش های جذب و واجذب کنترل می شود. به منظور بررسی تأثیر مواد آلی با وزن مولکولی کم (اسید سیتریک) و زیاد (اسید هومیک) بر رفتار جذب و واجذب روی، چهار نمونه خاک با درصدهای رس و آهک مختلف از خاک های زراعی استان آذربایجان غربی تهیه و آزمایش به صورت بچ (batch) با سه سطح اسید سیتریک (0، 5/0، 1 میلی مولار) و سه سطح اسید هومیک (0، 200، 500 میلی گرم بر لیتر) و 12 سری غلظتی روی (0 تا450 میلی گرم بر لیتر) در قدرت یونی ثابت 05/0 مولار nacl انجام شد. برای توصیف داده های جذب از معادلات لانگمویر، فروندلیچ و تمکین استفاده شد و به طور نسبی معادله فروندلیچ برازش بهتری با داده های جذب نشان داد (98/0-83/0r2 =) . پارامترهای حداکثر جذب تک لایه ای لانگمویر(qmax)، انرژی جذب لانگمویر (kl) و فاکتور های ظرفیت و شدت جذب فروندلیچ (kf و n) و ضرایب تمکین (a، kt) در خاک های مورد مطالعه در حضور اسید سیتریک کاهش و در حضور اسید هومیک افزایش یافتند. بطوریکه کاربرد اسید سیتریک (یک میلی مولار) ظرفیت جذب فروندلیچ (kf) را 46 الی 68 درصد کاهش، در حالیکه اسید هومیک (500 میلی گرم بر لیتر) 73 الی 95 درصد افزایش داد. مقادیر پارامترهای محاسبه شده از طریق معادلات جذب در خاک1 (با مقادیر رس و کربنات کلسیم پایین) کمترین و در خاک های 3 و 4 (با مقادیر رس و کربنات کلسیم بالا) بیشترین بدست آمد. هر دو اسید (سیتریک و هومیک) میزان روی قابل استخراج با dtpa را افزایش دادند ولی میزان واجذب روی در حضور اسید سیتریک در مقایسه با اسید هومیک بیشتر افزایش یافت. بنابراین می توان نتیجه گرفت اسید سیتریک با تشکیل کمپلکس محلول با روی موجب کاهش جذب و اسید هومیک با اتصال به سطوح کانی های خاک و افزایش مکان های جذب و با تشکیل کمپلکس های نا محلول خاک-اسید هومیک- روی جذب روی را در خاک افزایش می دهد.
امیر توسن ابراهیم سپهر
استفاده از جاذب های آلی برای حذف فلزات سنگین از آبهای آلوده به جای جاذب های گرانقیمت بخصوص در کشورهای در حال توسعه بسیار مناسب می باشد. در این مطالعه همدماهای جذب کادمیوم وکاربرد برخی از جاذب های آلی (ساقه آفتابکردان، بقایای هرس سیب و انگور) در حذف کادمیوم از سیستم محلول با غلظت اولیه کادمیوم (0 تا 200 میلی گرم در لیتر) در سه سطح ph (8 ،6 ،4) و دو قدرت یونی (0/03و0/1 مولار) بررسی گردید. با افزایش غلظت اولیه کادمیوم و ph، جذب کادمیوم توسط هر سه جاذب آلی افزایش یافت، ولی کارایی حذف با افزایش غلظت اولیه کادمیوم کاهش پیدا کرد. داده های آزمایشی با معادلات لانگمویر و فروندلیچ و تمکین برازش یافتند و بین مدل های جذب، مدل لانگمویر برای هر سه جاذب برازش بهتری نشان داد (0/99=r2). نتایج نشان داد که phو قدرت یونی اثر قابل توجهی بر پارامترهای جذب کادمیوم دارند و حداکثر جذب تک لایه ای (qmax) و انرژی جذب (kl) در هرسه جاذب با افزایش phبه طور معنی داری افزایش پیدا کرد. بطوریکه با افزایش ph از4 به 8qmax در ساقه آفتابگردان از 8106 به 8905 میلی گرم در کیلوگرم، در بقایای هرس سیب از 7000 به 7895 میلی گرم در کیلوگرم و در بقایای هرس انگور از 7500 به 8255 میلی گرم در کیلوگرم رسید و ضرایب جذب فروندلیچ (kf وn ) و تمکین (kt و a) نیز روند مشابهی با افزایش ph نشان دادند. اما با افزایش قدرت یونی پارامتر های جذب کاهش یافتند به گونه ای که در مورد ساقه آفتابگردان qmax بطور میانگین از 8702 به 7953 میلی گرم بر کیلوگرم و kl از 0/16 به 0/06 لیتر بر میلی گرم کاهش یافتند. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که هر سه جاذب آلی کارایی بالایی درجذب کادمیوم از سیستم محلول را دارند و ساقه آفتابگردان بطور نسبی ظرفیت جذب بیشتری در مقایسه با بقایای هرس سیب و انگور را داشت.
سمیه قلی زاده ابراهیم سپهر
کمبود آهن که عمدتا به صورت کلروز بین رگبرگی در برگ¬های جوان بروز می نماید به عنوان یکی از اختلالات مهم تغذیه ای در سیب به ویژه در خاک¬های آهکی مطرح است که به شدت عملکرد و کیفیت محصول را تحت تاثیر قرار می دهد. ارزیابی وضعیت آهن قابل استفاده برای گیاهان توسط عصاره گیرهای شیمیایی بسیار مهم و ضروری می نماید. در این پژوهش تعداد 27 نمونه خاک از عمق 0 تا 30 و 30 تا 50 سانتیمتری و 27 نمونه برگی از باغات سیب حومه شهرستان ارومیه مبتلا به کلروز متوسط، کلروز شدید و بدون کلروز (سبز) برداشت گردید. عصاره گیرهای مورد استفاده برای استخراج آهن قابل استفاده در نمونه¬های خاک عبارت بودند از: edta، dtpa، edta¬+¬nh4hco3، dtpa¬+¬nh4hco3 و 0.05 n hcl+0.025 n h2so4. عصاره گیر¬های مورد استفاده برای استخراج آهن فعال در بافت برگ نیز عبارت بودند از: dtpa 0.005 m (در برگ خشک)، hcl 1 m (در برگ تازه)، hcl 1 m (در برگ خشک)، hcl 0.1 m (در برگ خشک). شاخص spad با دستگاه کلروفیل سنج spad-502 اندازه گیری شد. نتایج نشان داد میزان بی کربنات خاک در باغ های کلروزه بیش از خاک درختان بدون کلروز بود. بر اساس شاخص آنیون بی کربنات باغات سیب مورد مطالعه در سه گروه: باغ های دارای کلروز شدید با بی کربنات بالای 5/4 ، کلروز متوسط با بی کربنات بین 8/2 تا 5/4 و بدون کلروز با بی کربنات کمتر از 8/2 میلی اکی والان بر لیتر طبقه بندی شدند. نتایج تجزیه واریانس داده های آهن قابل استخراج با 0.05 n hcl+0.025 n h2so4 نشان داد بین باغات بدون کلروز و کلروز شدید اختلاف آماری (01/0?p) وجود داشت. براساس وجود همبستگی مثبت و معنی داری(01/0?p) بین شاخص spad و آهن قابل استخراج با 0.05 n hcl+0.025 n h2so4، می¬توان گفت 0.05 n hcl+0.025 n h2so4 در مقایسه با سایر عصاره گیرها، عصاره گیر مناسب برای خاک-های آهکی مورد مطالعه می¬باشد. نتایج نشان داد که بین مقدار آهن فعال قابل استخراج با 1 m hcl و dtpa 0.005 m در گیاه و شاخص spad همبستگی معنی داری وجود داشت. براساس وجود ضریب همبستگی بالا بین dtpa 0.005 m (در برگ خشک)، شاخص spad و آهن فعال در مقایسه با عصاره گیر 1 m hcl (در برگ تر)، عصاره گیر dtpa 0.005 m به عنوان عصاره گیر مناسب برای استخراج آهن فعال در گیاه تشخیص داده شد. نتایج مطالعات رگرسیونی چند متغیره گام به گام نشان داد که شاخص spad در برگ درختان سیب مورد مطالعه با بی کربنات محلول 82 درصد همبستگی دارد. براساس مطالعات رگرسیون چند متغیره، می توان مقادیر شاخص spad را با استفاده از بی کربنات محلول خاک و آهن قابل استخراج با عصاره گیر0.05 n hcl+0.025 n h2so پیش بینی کرد.
سعید صادقی آزاد ابراهیم سپهر
چکیده در این تحقیق تأثیر برخی میکروارگانیسم های ریزوسفری بر انحلال سیلیکات ها و توان آزادسازی پتاسیم توسط این میکروارگانیسم ها در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای بررسی گردید. جداسازی اولیه میکروارگانیسم ها در محیط کشت الکساندروف انجام شد. ارزیابی توانایی انحلال کمی سویه های موثر در حضور چهار منبع میکا (بیوتیت، فلوگوپیت، ایلیت و مسکوویت) و در مقادیر مختلف (2 و 4 گرم در لیتر)، به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در دو آزمون انجام گردید. آزمون غربال گری اولیه با 2 گرم میکا در لیتر و تعداد 11 سویه باکتریایی و قارچی و آزمون دوم با 4 گرم میکا در لیتر و تعداد 5 سویه باکتریایی و قارچی انجام شد. آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور منبع پتاسیمی و تلقیح میکروبی انجام گردید. در این آزمایش منابع پتاسیمی شامل پتاسیم محلول (+k) فلوگوپیت (ph)، ایلیت (il) و مسکوویت (ms) و تیمارهای تلقیح میکروب های حل کننده سیلیکات ها شامل سویه های باکتریایی (ksb)، قارچی (ksf) و باکتری-قارچ (ksb+ksf) بودند. پس 70 روز میزان پتاسیم غیرتبادلی جذب شده در بافت های گیاهی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تأثیر منبع پتاسیمی، زمان انکوباسیون و میکروارگانیسم، بر مقادیر پتاسیم آزاد سازی شده معنی دار (01/0p<) بود. در بین سویه های باکتریایی و قارچی، سویه های ksb14، ksb8 و ksf2 با 25 میلی متر دارای بیشترین قطر هاله انحلال نسبت به سویه های دیگر بودند. در آزمون اول سویه های باکتریایی ksb1 و ksb9 به ترتیب با 93/3 و 37/3 میکروگرم بر میلی لیتر، پس از ده روز انکوباسیون و از منبع بیوتیت بالاترین مقدار پتاسیم آزاد سازی شده را داشتند. در آزمون دوم سویه باکتریایی ksb3 و سویه قارچی ksf1به ترتیب با 16/5 و 10/5 میکروگرم بر میلی لیتر، پس از ده روز انکوباسیون و از منبع بیوتیت بالاترین مقدار پتاسیم آزاد سازی شده را نشان دادند. از بین سویه های باکتریایی حل کننده سیلیکات سویه ی ksb14 بالاترین شاخص حلالیت (3) را به خود اختصاص داد. نتایج نشان داد که تأثیر منبع پتاسیمی و تلقیح میکروبی بر خصوصیات رشدی، عناصر پرمصرف و عناصر کم مصرف گیاه ذرت معنی دار (01/0p<) گردید. بیشترین مقادیر شاخص های رشد اندازه گیری شده از جمله ارتفاع اندام هوایی (17/93 سانتی متر)، قطر ساقه (94/0 میلی متر)، وزن خشک بخش هوایی (41/13 گرم در گلدان) و وزن خشک ریشه (97/6 گرم در گلدان)، مربوط به تیمار پتاسیم محلول بود، لیکن بیشترین مقادیر این پارامترها در بین تیمارهای میکایی به ترتیب با 33/79 سانتی متر، 78/0 میلی متر، 97/9 و 86/5 گرم در گلدان در تیمار کانی ایلیت حاصل گردید. بیشترین مقدار پتاسیم اندام هوایی ذرت با 8/713 میلی گرم در گلدان در تیمار پتاسیم محلول با تلقیح مضاعف و کمترین مقدار نیز با 53/7 میلی گرم در گلدان در تیمار شاهد (بدون تلقیح) مشاهده شد. بیشترین و کمترین مقدار پتاسیم اندام هوایی با 3/207 و 73/21 میلی گرم در گلدان از پتاسیم غیرتبادلی میکاهای ایلیت و مسکوویت حاصل گردید. چنین استنباط می گردد میکروب های حل کننده سیلیکات نقش مهمی در آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی خاک ایفا کرده و در این میان بیوتیت و مسکویت به ترتیب بالاترین و پایین ترین پتانسیل آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی را نشان دادند.
پریسا عطائیان ابراهیم سپهر
هدف اصلی این تحقیق، تخمین کربن آلی خاک با استفاده از پردازش تصاویر دیجیتال است. بیش از 100 نمونه خاک از زمین های مختلف استان آذربایجان غربی جمع آوری و مقدار کربن آلی آنها با استفاده از روش والکلی و بلک اندازه گیری شد. همزمان با اندازه گیری کربن آلی، از سطح خاک نمونه ها تحت شرایط کنترل شده تصویر برداری انجام گرفت. تصاویر تهیه شده در فضاهای رنگی مختلف مورد آنالیز قرار گرفت و برای هر فضای رنگی، مدل های چند متغیره برای تخمین کربن آلی خاک توسعه داده شد.
سعیده مرادی احمد گلچین
به منظور بررسی تاثیر شوری ومیزان بور آب آبیاری بر جذب عناصر غذایی گیاه هالوفیت خرفه، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 35 تیمار و سه تکرار در مزرعه دانشگاه زنجان اجرا گردید. سطوح شوری اب ابیاری5/0(شاهد)، 5/2، 5، 10، 15، 20و 25 دسی زیمنس بر متر و سطوح بور شامل صفر(شاهد)، 5/0، 1، 2و 4 میلی گرم در لیتر بودند که روی گیاه خرفه اعمال گردیدند.
حسن پیغامی خوشه مهر ابراهیم سپهر
پتاسیم یکی از عناصر مهم و ضروری برای تغذیه گیاه است که جذب آن تحت واکنش های مختلفی می باشد. می باشد .به منظور بررسی رفتار جذب پتاسیم در خاک های منطقه خوی، آزمایشات جذب به صورت بچ با 60 نمونه خاک زراعی و 10 نمونه خاک غیرزراعی در سری غلظتی پتاسیم mg.l-1)150-0) درقدرت یونی01/ 0 مولار cacl2انجام گرفت. سپس منحنی های کمیت به شدت (q/i) رسم شدند و پارامترهای مختلفی از جمله ظرفیت بافری بالقوه پتاسیم ((pbck، نسبت فعالیت تعادلی پتاسیم (arek)، پتاسیم آسان قابل تبادل (?k0)، نیاز استاندارد پتاسیم (skr)، غلظت تعادلی پتاسیم (ekc)، پتاسیم سخت قابل تبادل (kx) و انرژی تبادلی پتاسیم (ek) از روی منحنی های q/i محاسبه شدند. بر اساس نیاز استاندارد پتاسیم (skr)، 66 درصد خاک ها از نظر پتاسیم در حالت کفایت و 34 درصد کمبود پتاسیم دا شتند. در نهایت می توان نتیجه گیری کرد که خاک های این منطقه نسبتا دارای پتاسیم کافی می باشند ولی مدیریت کشت منطقه و مدیریت کودی زارعین منجر به کاهش میزان پتاسیم در خاک و در نتیجه افزایش پارامترهای جذب شده است.