نام پژوهشگر: سالار رضاپور
سالار رضاپور عباس صمدی
اقلیم عامل فعال در پدیده خاکسازی است که تغییرات آن سرعت توسعه و تکامل خاک و تغییر و تحول کانی های رسی را تحت تاثیر قرار می دهد. این مطالعه پیرامون تاثیر اقلیم بر تشکیل و توسعه خاک و کانی شناسی رسی در استان آذربایجان غربی با اهداف زیر صورت گرفت. 1- مطالعه تاثیر شرایط اقلیمی متفاوت بر روند توسعه و تکامل خاک 2- مطالعه تاثیر شرایط اقلیمی متفاوت بر منشاء، توزیع و توسعه کانی های رسی خاک و سنگ مادر 3- مطالعه تاثیر شاخص فراهمی آب (awi) و شاخص خشکی (ai) بر خواص فیزیکی، شیمیایی، توسعه و تکامل خاک و کانی های رسی بر این اساس 44 پروفیل در مسیر جنوب به شمال استان آذربایجان غربی شامل مناطق سردشت، پیرانشهر، اشنویه، مهاباد، ارومیه، سلماس و خوی بعنوان پروفیل شاهد انتخاب گردید. پس از حفر، تشریح و رده بندی خاکها، نمونه برداری های مورد نیاز جهت مطالعات فیزیکو شیمیایی و کانی شناسی رس انجام و همچنین 7 نمونه سنگ مادر جهت بررسی ارتباط کانی های رسی خاک و سنگ مادر انتخاب و آماده سازی شد. نتایج نشان داد که اقلیم و شاخص های اقلیمی از قبیل شاخص فراهمی آب و شاخص خشکی و نقش مهمی در خواص فیزیکی، شیمیایی، کانی های رسی و توسعه و تکامل خاک داشته است. طوریکه مناطق مرطوبتر استان (سردشت و پیرانشهر) دارای مقادیر بیشتر ماده آلی، cec، شاخص تجمع رس، آهن پدوژنیک و کریستالی، شاخص تجمع اکسیدهای آهن و نسبت اسمکتیت به (کلریت + ایلیت) و مقدار کمتر کربنات کلسیم، ph، هدایت الکتریکی و نسبت آهن فعال بود. میزان کربنات کلسیم تحت تاثیر شاخص فراهمی آب و شاخص خشکی تغییرات زیادی را نشان داد و می توان این فرض را در نظر گرفت که فرآیند آهک زدایی در محدوده 375/0 ? شاخص فراهمی آب و 5/29 ? شاخص خشکی به وقوع پیوسته است. اکسیدهای آهن بی شکل یا غیر بلوری (feo)، پدوژنیک (fed) و بلوری (fed-feo) ارتباط نزدیکی با شاخص های اقلیمی، هوادیدگی، نوع خاک، زهکشی،فرآیند های خاکسازی و کاربری اراضی نشان دادند. بر این اساس تحت تاثیر میزان مواد آلی بالا و زهکشی نامناسب، بیشترین میزان feo در افق های سطحی و خاک های هیدرومورف مشاهده شد. خاک های الفی سول با حداکثر بارندگی، شاخص فراهمی آب و خشکی، هوادیدگی و توسعه خاک بیشترین میزان fed و اکسیدهای بلوری آهن را نشان دادند. افزایش میزان fed با عمق احتمالا" به انتقال آن همراه با آبشویی رس ( در خاک های با زهکشی مناسب) و میزان بالای هوادیدگی درجا در نتیجه سیکل تر و خشک شدن و فعالیت ریشه ها (در خاک های با زهکشی نامناسب) مربوط می گردد. نسبت آهن فعال (feo/fed) در خاک های مختلف ترتیب الفی سول < مالی سول < ورتی سول < اینسپتی سول < انتی سول را نشان داد و به کمک این نسبت خاک های با زهکشی مناسب و نامناسب قابل تفکیک از هم نبودند. شاخص های تجمع اکسید آهن و تجمع رس تحت تاثیر فرآیندهای هوادیدگی، شستشو و تجمع و توسعه و تکامل خاک رفتار موازی هم را نشان دادند. همبستگی معنی دار بین شاخص فراهمی آب با شاخص اکسیدهای آهن (r = 0.4, p ? 0.05) و شاخص تجمع رس (r = 0.57, p ? 0.05) و بین شاخص خشکی و شاخص تجمع اکسیدهای آهن (r = 0.39, p ? 0.05) و شاخص تجمع رس (r = 0.54, p ? 0.05) نشان دهنده تبعیت شاخص فوق از اقلیم و شاخص های آن است. کانی های رسی موجود در خاک های استان شامل ایلیت، کلریت-کائولنیت، اسمکتیت، ورمیکولیت و کانی های رسی مخلوط بودند. در مناطق با بارندگی بیشتر (سردشت و پیرانشهر) کانی های رسی کلریت-کائولینیت، اسمکتیت و ورمیکولیت و در مناطق با بارندگی کمتر (خوی و سلماس) کانی های ایلیت و کلریت-کائولینیت غالب بودند. الگوهای مختلفی از توزیع کانی های رسی در پروفیل های خاک مناطق مختلف اقلیمی مشاهده شد.
هیمن گل محمد سالار رضاپور
توپوگرافی و مواد مادری از فاکتورهای مهم و اصلی در نحوه توزیع و پراکنش خاک ها می باشند، همچنین عوامل زمین-شناختی و پدولوژی نقش بسیار مهمی بر مقدار، توزیع و رفتار عناصر در خاک های بکر و جنگلی دارند. هدف از این مطالعه، بررسی خصوصیات شیمیایی و مینرالوژی برخی خاک های جنگلی منطقه ماسوله در جهت و موقعیت های مختلف شیب در دو ماده مادری متفاوت می باشد. به این منظور، پس از تهیه نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی و مطالعه صحرایی، تعدادی پروفیل در پوشش گیاهی جنگل، در دو موقعیت شیب (شیب پشتی و بالای شیب)، در جهات متفاوت (جهات شمالی و جنوبی) ودو نوع ماده مادری (پریدوتیت و پگماتیت) حفر گردید. پس از جدا کردن لایه های خاک و تشریح پروفیل ها، به تعداد شش پروفیل شاهد امتخاب گردید و سپس از تمام افق های خاک نمونه برداری صورت گرفت. همچنین برای توصیف دقیق تر تغییرات، در اطراف پروفیل های اصلی از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متر نمونه برداری انجام گرفت. نتایج مورفولوژی حاصل از تاثیر توپوگرافی بر روی خاک های مورد مطالعه نشان داد که در خاکرخ های واقع بر ماده مادری پریدوتیت، موقعیت بالای شیب و شیب پشتی در گروه بزرگ هاپلویودالز و در شیب پشتی جنوبی در گروه بزرگ ایتریودبتز قرار داشته و در خاکرخ های پگماتیت، خاکرخ موقعیت قله شیب در گروه بزرگ دیستریودپتز و شیب پشتی شمالی و جنوبی در گروه بزرگ یوداورتنتز قرار دارند. نتایج آزمایش های شیمیایی نشان داد که پارامترهایی مانند مقدار رس، ph، ec، ظرفیت تبادل کاتیونی، کاتیون های تبادلی از جمله کلسیم، منیزیم و پتاسیم، آهن بلوری و بی شکل، غلظت کل عناصر si، al، ca، mg، fe، k، na و mnبه مواد مادری وابسته بوده و بسیاری از خصوصیات شیمیایی متأثر از توپوگرافی بوده و با تغییرات عمقی، تغیر پیدا کرده اند. به نظر می رسد شکل تبادلی عناصر caو mg بیشتر تحت تاثیر مواد مادری بوده اند ولی توپوگرافی بر روی مقدار عناصر دیگر تاثیرگذار بوده است. الگوی غنی شدن- تهی شدن عناصر کل در مقایسه با مواد مادری نشان داد که آهن و آلومینیوم در تمام خاکرخ ها تجمع پیدا کرده اما هدر رفت si اتفاق افتاده که در خاک های پگماتیت بیشتر از پریدوتیت بوده است. همچنین هدررفت پتاسیم در افق های مدفون و cr در پریدوتیت و خاک های پگماتیت بوده در حالی که در افق های سطحی پریدوتیت غنی شدن پتاسیم مشاهده شد. کلسیم در همه ی خاکرخ ها شسته شده، در حالی که mg در خاک های پریدوتیت از پروفیل خارج شده ولی در خاک های پگماتیت تجمع پیدا کرده است. نتایج کانی شناسی نیز بیان گر اختلاف و تنوع مواد مادری می باشد که در خاک های پریدوتیت کانی-اسمکتیت و در خاک های پگماتیت کانی های میکا، کوارتز و ورمیکولیت غالب می باشند. در خاکرخ های پریدوتیت، در افق-های سطحی میکای پدوژنیکی مشاهده شده و کانی اسمکتیت در افق های سطحی و جهت شمالی از مقدار بیشتری برخوردار است. در خاکرخ های پگماتیت، در افق های سطحی، میکا تخریب یافته و ورمیکولیت تشکیل شده است. بیشترین تغییرات ناشی از توپوگرافی و هوازدگی مربوط به خاک های پریدوتیتی می باشد.
سهیلا نجاری سالار رضاپور
کشت های طولانی مدت و متمرکز همراه با عملیات آبیاری غرقابی ممکن است تغییرات قابل توجهی را در خصوصیات ژنتیکی خاک ایجاد کند. برای ارزیابی این فرضیه 12پروفیل خاک متعلق به 6 گروه بزرگ خاک (chromic calcixererts، typic calcixerolls،vertic haploxerepts ، typic calcixererts ، fluventic haploxerepts و typic haploxerepts) از خاک های زراعی و غیرزراعی هم جوار تشریح و نمونه برداری شدند. خاک های مطالعه شده از 6 سری مختلف (کندره، اندیزه، سروکانی، سرچاه، پسوه و کلیچ) انتخاب شدند و برای بیش از 5 دهه است که تحت کشت چغندر قند در تناوب با گندم یا جو قرار دارند. نمونه های خاک بعد از هوا خشک شدن آنالیز شدند و ترکیبی از خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیکوشیمیایی و کانی های رسی آن ها مورد بررسی قرار گرفت. عملیات زراعی طولانی مدت در افق سطحی تعدادی از خاک ها باعث تیره شدن رنگ خاک، کاهش کروما، ضعیف شدن ساختمان خاک و سخت شدن پایداری خاک شده بود. در مقایسه با خاک های غیرزراعی در بخش سطحی اغلب خاک های زراعی مقدار رس (6/2 تا 7/26 درصد) و سیلت (7/2 تا 3/33 درصد) افزایش یافته بود و مقدار شن (9/1 تا 3/37 درصد) کاهش یافته بود که علت اصلی آن می تواند تشدید فرایند هوادیدگی بوسیله عملیات زراعی باشد. عملیات زراعی متمرکز باعث کاهش قابل توجه کربنات کلسیم معادل (38 تا 78 گرم در کیلو گرم) ، کربنات کلسیم فعال (8 تا 65 گرم در کیلو گرم)، کلسیم و منیزیم تبادلی و محلول و افزایش ظرفیت تبادل کاتیونی (3 تا 25 درصد) مخصوصا در افق های سطحی شده است. شیمی آب آبیاری و اثرات متقابل آب آبیاری مصرف شده و خاک های دریافت کننده آن باعث ایجاد یک رفتار افزایشی در هدایت الکتریکی(ec) و نسبت سدیم جذبی سدیم (sar) خاک های زراعی شده است. در مقایسه با خاک های غیرزراعی، عملیات زراعی سبب مقداری تغییرات در شدت، موقعیت و شکل پیک های کانی های ایلایت، اسمکتایت و کلرایت شده بود که در این راستا عواملی مانند تخلیه پتاسیم، دوره طولانی سیکل تر و خشک شدن و فعالیت ریشه گیاهی همراه فرایند آبشویی می توانند مهم باشند. به طور کلی به نظر می رسد که با در نظر گرفتن تغییرات عواملی مانند توزیع اندازه ذرات، ضخامت افق های سطحی، شکل-های کربنات کلسیم، ظرفیت تبادل کاتیونی و کانی های رسی، عملیات زراعی مستمر در مقایسه با خاک های غیرزراعی فرایند ژنتیکی و توسعه و تکامل خاک را تسریع کرده است.
حنیفه آژاه حمیدرضا ممتاز
اکسیدهای آهن به علت تاثیر آن بر خصوصیات پدوژنیکی، واکنش پذیری با ویژگی های مختلف خاک و توانایی بالای آن ها در انتقال بسیاری از ترکیبات آلی و غیرآلی در هر دوی اکوسیستم های طبیعی و کشاورزی بسیار مهم هستند. در این تحقیق، به منظور بررسی تاثیر عملیات زراعی بر پراکنش، مقدار و رفتار اکسیدهای آهن تعداد 12 پروفیل از خاک های زراعی و غیر زراعی همجوار تشریح و نمونه برداری شدند. خاک های مطالعه شده که متعلق به 6 زیر گروه خاک (chromic calcixererts، typic calcixerolls،vertic haploxerepts ، typic calcixererts ، fluventic haploxerepts و typic haploxerepts) بودند، برای بیش از 5 دهه است که تحت تاثیر عملیات زراعی و مستمر قرار دارند. نمونه های خاک بعد از هوا خشک شدن آنالیز شده و ترکیبی از خصوصیات فیزیکوشیمیایی و کانی شناسی به همراه شکل های پدوژنیک آهن (fed)، آهن کریستال ضعیف (feo)، آهن کمپلکس با موادآلی (fep) و آهن کریستالی (fecryst) مورد بررسی قرار گرفتند. مقایسه خاک های زراعی و غیر زراعی نشان داد که عملیات زراعی مستمر و طولانی مدت باعث تغییرات قابل توجهی در مقدار اکسیدهای آهن شده است که می تواند به درجه هوادیدگی کانی های غنی آهن، فرایندهای پدوژنیکی و سیکل مرطوب و خشک شدن خاک مربوط باشد. به طور متوسط مقدار fed و fecryst و feo و fep در خاک های زراعی به ترتیب از 89/1 تا 18/4 گرم بر کیلوگرم، 68/0 تا 56/2 گرم بر کیلوگرم، 14/1 تا 68/1 گرم بر کیلوگرم و 56/0 تا 93/0 گرم بر کیلوگرم بود و مقدار آن ها در خاک های غیر زراعی همجوار به ترتیب از 24/1 تا 14/3 گرم بر کیلوگرم، 25/0 تا 78/1 گرم بر کیلوگرم، 99/0 تا 86/1 گرم بر کیلوگرم و 1/0 تا 61/0 گرم بر کیلوگرم متغیر بود. بیشترین مقدار fed و fecryst در خاک های زراعی fluventic haploxerepts و typic haploxerepts مشاهده شدند که دارای کمترین مقدار در ph، کربنات کلسیم معادل، کربنات کلسیم فعال و کربن آلی بودند. به طور کلی ph، کربنات کلسیم معادل، کربنات کلسیم فعال و کربن آلی که یک همبستگی معنی دار (0.05?p و 0.01?p) با شکل های اکسید های آهن نشان دادند، بعنوان موثرترین فاکتورها در توزیع و رفتار شکل های اکسیدهای آهن در هر دوی خاک های زراعی و غیر زراعی شناخته شدند.
کمال قدرت سردره سالار رضاپور
رشد جمعیت و نیاز غذایی انسان، دخالت انسان در اکوسیستم های طبیعی و تغییر ویژگی های ذاتی خاک و تخریب آن، نیاز به بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی بر کیفیت خاک را افزایش می دهد. این پژوهش به-منظور بررسی اثرات تغییر کاربری بر برخی از ویژگی های شیمیایی و بیولوژیکی خاک در چهار کاربری جنگل، مرتع، باغ و زراعت (همه با پیشینه جنگلی) در استان آذربایجان غربی، منطقه اشنویه انجام شد. تعداد 96 نمونه خاک با الگوی تصادفی از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متر برای بررسی ویژگی های خاک نمونه-برداری شد. این پژوهش در قالب طرح نستد یا آشیانه ای انجام شد. و با استفاده از روش تجزیه مولفه های اصلی (pca)، از میان کل 16 ویژگی مورد بررسی کیفیت خاک (tds)، 6 ویژگی به عنوان مهم ترین یا حداقل ویژگی های موثر بر کیفیت خاک (mds) تعیین شدند. سپس کیفیت خاک های جنگل، مرتع، باغ و زراعت با استفاده از مدل شاخص تلفیقی کیفیت خاک (isqi) ارزیابی گردید. در اثر تغییر کاربری جنگل به سایر کاربری ها، کربن زیست توده میکروبی(mbc)، تنفس میکروبی پایه (br)، تنفس برانگیخته با سوبسترا (sir)، مقدار کلسیم و پتاسیم محلول، کلسیم، منیزیم و سدیم تبادلی، ماده آلی خاک (som)، ظرفیت تبادل کاتیونی (cec)، نسبت جذب سدیم (sar)، پتاسیم قابل دسترس(kava) به طور معنی داری (05/0p?) کاهش یافتند. همبستگی مثبت بین تنفس برانگیخته با سوبسترا (sir) با نسبت کربن میکروبی به کربن آلی (cmic:corg) )164/0(r = و قابلیت دسترسی به کربن )247/0(r= مشاهده گردید. تنفس میکروبی با قابلیت دسترسی به کربن ) 7/0(r= و کربن زیست توده میکروبی )812/0(r = همبستگی مثبت داشت. ماده آلی خاک با ویژگی های اسیدیته (617/0r= )، هدایت الکتریکی (493/0r= )، منیزیم محلول (213/0r= ) و سدیم محلول (512/0r= ) همبستگی مثبت داشت. بهترین مدل رگرسیون چندگانه خطی شاخص های بیولوژیکی، (br 307/0 – sir 25/1mbc = +) و مدل رگرسیونی مناسب برای ویژگی های شیمیایی بصورت زیر بود. n58/0kavai+12/0esp+201/0cec+338/1kexch-561/0mgexch..+456/0caexch+135/1ksol+605/0nasol+259/0casol+ 848/0-om= نتایج نشان داد 6 ویژگی ماده آلی خاک، قابلیت دسترسی به کربن، نسبت کربن میکروبی به کربن آلی، فسفر قابل استفاده، اسیدیته و نسبت جذب سدیم به عنوان mds بیشترین تأثیر را بر کیفیت خاک های مورد مطالعه نشان دادند. محاسبه مدل شاخص تجمعی کیفیت خاک نشان داد که کیفیت خاک به ترتیب برای جنگل و مرتع با کیفیت i و ii (بدون محدودیت و محدودیت کم) و برای کاربری های زراعت و باغ در محدوده خاک های با کیفیت درجه iii است (دارای محدودیت برای رشد گیاه) و نشان می دهد که تغییر کاربری جنگل به باغ و زراعت در این منطقه سبب کاهش کیفیت خاک گردیده است. لذا لازم است عملیات مدیریتی مناسب به منظور افزایش کیفیت خاک اجرا شود.
فریبا فلاحی قشلاق عباس صمدی
کشت های طولانی مدت و متمرکز همراه با عملیات آبیاری غرقابی ممکن است تغییرات قابل توجهی را در توزیع پروفیلی پتاسیم، هم دما های جذب پتاسیم و کانی های رسی ایجاد کند. برای ارزیابی این فرضیه 12 پروفیل خاک متعلق به شش گروه بزرگ خاک شامل:chromic calcixererts (cc-v)، typic calcixerolls (tc-m)، vertic haploxerepts (vh-i)، typic calcixererts (tc-v)، fluventic haploxerepts (fh-i)، typic haploxerepts (th-i) از خاک های زراعی و غیرزراعی هم جوار تشریح و نمونه برداری شدند. خاک های مطالعه شده برای بیش از 5 دهه است که تحت کشت متناوب چغندر قند، گندم، جو، کلزا و نخود قرار دارند. نمونه های خاک پس از تجزیه از نظر شکل های پتاسیم، هم دماهای جذب پتاسیم و کانی های رسی آن ها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عملیات زراعی مستمر در مقایسه با خاک های غیرزراعی هم جوار باعث کاهش در پتاسیم محلول از 007/0 (با کاهش 12 درصدی و فاکتور تخلیه 89/0 در tc-v) تا 58/0 میلی مول بر لیتر (با کاهش 96 درصدی و فاکتور تخلیه 04/0 در cc-v)، نسبت جذبی پتاسیم (par) از 01/0 (با کاهش 19 درصدی و فاکتور تخلیه 81/0 در tc-v) تا 57/0 میلی مول بر لیتر (با کاهش 95 درصدی و فاکتور تخلیه 05/0 در cc-v) شده است. پتاسیم تبادلی از 22 (با کاهش 8 درصدی و فاکتور تخلیه 92/0 در cc-v) تا 51 میلی گرم بر کیلوگرم (با کاهش 26 درصدی و فاکتور تخلیه 74/0 در fh-i)، درصد پتاسیم تبادلی (epp) از 43/0 (با کاهش 17 درصدی و فاکتور تخلیه 83/0 در tc-v) تا 69/0 درصد (با کاهش 34 درصدی و فاکتور تخلیه 66/0 در tc-m) کاهش یافته است. پتاسیم قابل استفاده از 14 (با کاهش 4 درصدی و فاکتور تخلیه 96/0 در tc-v) تا 61 میلی گرم بر کیلوگرم (با کاهش 24 درصدی و فاکتور تخلیه 76/0 در fh-i)، پتاسیم غیرتبادلی از 123 (با کاهش 22 درصدی و فاکتور تخلیه 77/0 در tc-v) تا 125 میلی گرم بر کیلوگرم (با کاهش 25 درصدی و فاکتور تخلیه 74/0 در cc-v) دچار کاهش شده اند. به طور کلی عملیات زراعی مستمر در 67 درصد خاک های مطالعه شده موجب کاهش در همه شکل های پتاسیم و 33 درصد افزایش شده است. نتایج مطالعات هم دماهای جذب نیز نشان داد در مقایسه با خاک های غیرزراعی بیشترین جذب پتاسیم در خاک های زراعی مشاهده گردید که بیانگر تخلیه این عنصر در خاک ها می باشد، نه تنها میزان جذب پتاسیم در خاک های زراعی افزایش داشت بلکه غلظت تعادلی پتاسیم محلول به میزان قابل توجهی کاهش نشان داد. در مقایسه با خاک های غیرزراعی، عملیات زراعی سبب مقداری تغییرات در شدت، موقعیت و شکل پیک های کانی های ایلایت، اسمکتایت و کلرایت شده بود. این تغییرات می تواند به تخلیه پتاسیم، دوره طولانی سیکل تر و خشک شدن و فعالیت ریشه گیاهی همراه فرایند آبشویی نسبت داده شود.
زهرا امیرپور بهنام دولتی
عملیات باغداری مستمر به همراه آبیاری طولانی مدت ممکن است بعضی تغییرات و پیامدهای ناخواسته ای را در خصوصیات خاک، جذب و توزیع شکل های پتاسیم و کانی های رسی ایجاد کند. برای بررسی این فرضیه، خاک های 5 زیرگروه typic calcixerept، fluventic haploxerepts،typic endoaquepts،typic halaquepts و vertic endoaquepts از 15 سری خاک زراعی و غیرزراعی همجوار جنوب دشت ارومیه که تحت آبیاری طولانی مدت و عملیات باغداری مستمر که برای مدت بیش از 5 دهه قرار گرفته اند تشریح و نمونه برداری شدند. نمونه های خاک پس از هوا خشک و عبور از غربال 2 میلی متری تحت آزمایش های مختلف فیزیکوشیمیایی قرار گرفته و شکل های مختلف پتاسیم، کانی های رسی و هم دماهای جذبی پتاسیم تعیین شدند. نتایج نشان داد که در بیشتر خاک های مطالعه شده عملیات باغداری مستمر و آبیاری طولانی مدت باعث کاهش در مقادیر شکل های پتاسیم به تبعیت تغییر در تیپ های مختلف خاک، فعالیت های زراعی و خصوصیات خاک شده است. در مقایسه با خاک های غیرزراعی همجوار، آبیاری طولانی مدت به همراه عملیات باغداری مستمر باعث کاهش: در پتاسیم محلول از 02/0 (کاهش 15 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 85/0) تا 48/1 میلی مول در لیتر (کاهش 95 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 05/0)، نسبت جذبی پتاسیمpar) ) از 08/0 (کاهش 31 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 69/0) تا 17/1 میلی مول بر لیتر (با کاهش 97 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 03/0)، پتاسیم تبادلی از 01/12 (کاهش 3 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 97/0) تا 98/285 میلی گرم بر کیلوگرم خاک (کاهش 97 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 43/0)، درصد پتاسیم تبادلی (epp) از 49/0 (کاهش 12 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 88/0) تا 47/3 درصد (کاهش 59 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 41/0)، پتاسیم قابل استفاده از 42/10 (کاهش 3 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 97/0) تا 65/180 میلی گرم بر کیلوگرم خاک (کاهش 53 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 47/0) و پتاسیم غیرتبادلی از 05/43 (کاهش 8 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 92/0) تا 65/114 میلی گرم برکیلوگرم خاک (کاهش 19 درصدی با فاکتور تخلیه نسبی 81/0) شده است. جذب پتاسیم در تیپ های مختلف متفاوت بود و بیشترین جذب در زیرگروه vertic endoaquepts با مقدار رس و ظرفیت تبادل کاتیونی بالا اتفاق افتاد. عملیات باغداری مستمر به همراه آبیاری طولانی مدت سبب تغییراتی در شدت و موقعیت پیک کانی های رسی مخصوصاً ایلایت و اسمکتایت شد.
علیرضا قاسم زاده سالار رضاپور
خاک در نتیجه اثرات متقابل پنج عامل مواد مادری، توپوگرافی، اقلیم، زمان و موجودات زنده تشکیل می¬شود. جهت شیب به عنوان بخشی از توپوگرافی دارای اهمیت است، بدلیل اینکه جهت شیب بر روی خصوصیاتی از قبیل میزان تشعشعات دریافتی، پوشش گیاهی، فرسایش، زهکشی و فرایندهای خاکسازی اثر می¬گذارد. برای بررسی درستی این فرضیه، خاک های منطقه قرو چاه بوکان در استان آذربایجان غربی که مخصوصاً تحت تاثیر جهت¬های مختلف شیب بود انتخاب شد. جهت انجام این مطالعه پس از بررسی نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی منطقه، تعداد 6 پروفیل (دو تا در جهت شیب رو به شمال، دو تا در جهت رو به جنوب و دو تا در جهت رو به شمال¬شرق) انتخاب، حفر و تشریح صحرایی و نمونه برداری آن انجام گردید. سپس نمونه های خاک برای بررسی خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیکوشیمیایی و کانیهای رسی آنالیز شدند. نتایج نشان داد که جهت شیب بر رده بندی خاک در سطح رده اثر معنی دار داشت بطوری که شیب¬های رو به شمال (اینسپتی سول، کلسی زرپت) تکامل پروفیلی بیشتری نسبت به شیب¬های رو به جنوب (انتی¬سول، زروارتنت) نشان داد. در شیب¬های رو به شمال نسبت به شیب-های رو به جنوب خاک¬ها دارای رس بیشتر، بافت سنگین تر و cec بیشتر بودند. آزمایشات نشان داد که غلظت آهن پدوژنیک در شیب¬های رو به جنوب در افق¬های زیر سطحی بیش از افق سطحی است. همین روند برای آهن بی شکل نیز در این شیب مشاهده می¬شود. ولی در شیب¬های رو به شمال بر عکس هر دوی این شکل¬های آهن در افق سطحی بیشتر از افق¬های زیر سطحی اندازه¬گیری شد. در مقایسه با خاکهای جهت جنوبی، مقدار شاخص باروری اراضی (lpi) بطور معنی داری در اراضی با شیب رو به شمال بیشتر بود.
سکینه عبدالهی موسالان سالار رضاپور
تشکیل، توسعه و تکامل خاک نتیجه تعامل پروسه های گوناگونی می باشد، که عمدتا شامل ، فرآیند های ژئومورفیک و پدولوژیک هستند . طبیعتا این فرآیند ها در بستر زمان رخ می دهند و از این رو در حال تغییر و دگرگونی هستند . هدف از این مطالعه، بررسی اثرات فرآیندهای ژئو – پدولوژیک بر ترکیبی از خصوصیات مورفولوژیکی ، فیزیکوشیمیایی و مینرالوژیکی خاک در طول یک توپوسکونس زراعی واقع در منطقه میرآباد ، جنوب استان آذربایجان غربی بود. براین اساس، پس از تهیه نقشه های زمین شناسی، شیب، مدل ارتفاع رقومی و مطالعات صحرایی، 7 پروفیل در طول یک توپوسکونس زراعی حفر، تشریح و مورد نمونه برداری قرار گرفت. نمونه ها برای تعیین خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و کانی شناسی براساس روش های استاندارد آنالیز شدند. همچنین در محدوده هر پروفیل سه نمونه خاک (3 تکرار) از افق های سطحی نمونه برداری و آنالیز شدند. به طور کلی پروفیل های 1و3 ( کلاس شیب d)، پروفیل 4 ( کلاس شیب c)، پروفیل 5 ( کلاس شیب a)، 6 ( کلاس شیب f) و پروفیل7 ( کلاس شیب e) در گروه بزرگ calcixerepts، طبقه بندی شدند. در حالیکه پروفیل 2 ( کلاس شیب d) به صورت xerofluvents طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که توپوگرافی و تغییرات درجه شیب تغییرات قابل توجهی در خصوصیات خاک ایجاد کرده است. میانگین وزنی پارامتر هایی مانند مقدار رس، ph، oc، ec، cec ،sar، درصد آهک، آهن کل، آهن بی شکل، آهن کمپلکس شده با مواد آلی در پروفیل 5 (کلاس شیب a) نسبت به سایر کلاس های شیب بیشتر بود. شاخص باروری خاک در پروفیل 5 (کلاس شیب a) نسبت به سایر کلاس های شیب بیشتر بود که از دلایل آن می توان به کاهش درجه شیب و افزایش ماده آلی خاک در کلاس شیب a اشاره کرد.کانی های ایلایت، کائولینایت ، ورمیکولایت و کانی های مخلوط کانی-های غالب بخش رس بودند. منحنی های اشعه ایکس نشان داد که نوع کانی های موجود در کلاس های مختلف شیب یکسان اما بعضی تغییرات در شدت و موقعیت پیک ها مشاهده شد.
هاوژین محی الدین جلیل سالار رضاپور
برای بررسی طبیعت و خصوصیات ژنتیکی خاکهای شور وسدیمی که تحت تاثیر دریاچه ارومیه قراردارند، تعداد هفت پروفیل خاک در منطقه میاندواب استان اذربایجان غربی تشریح، نمونه برداری و آنالیز شدند. اختلافات معنی داری مابین مقادیر یونهای محلول کلرید، سدیم، پتاسیم، منیزیم و کلسیم درهر پروفیل مشاهده شده که بیانگر توزیع مکانی ها این یونها است و این تغییرات می تواند مربوط به خصوصیات خاک (مانند توزیع اندازه ذرات) و مقدار بالای املاح محلول آب زیر زمینی این منطقه باشد.پراش پرتو ایکس بخش رس همه پروفیلها ترکیب مشابه ای از کانیهای فیلوسیلیکاتی را شامل ایلایت، اسمکتایت،کلرایت ،ورمیکولایت و کائولینایت نشان دادند. در واقع کانیها از نظر نوع مشابه بودند اما مقدار اختلاف در شدت موقعیت و شکل پیکهای آنها (به استثنای کائولینایت) مشاهده شده که میتواند به علت تغییرات در شرایط زهکشی و سطح ایستابی باشد. اعتقاد بر این است که برای بهبود شرایط این خاکها ترکیبی از عملیات فیزیکی, آبشویی و زهکشی, استعمال گوگرد عنصری باکودهای دامی, مالچ پاشی و کشت گیاهان مقاوم به شوری میتواند موثر باشند.
الناز کلشی پور چیر سالار رضاپور
تغییر کاربری عرصه های طبیعی به خاک زراعی میتواند اثرات ناخواسته ای بر خصوصیات خاک ایجاد کند. برای بررسی بیشتر این فرضیه ترکیبی از خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیکوشیمیایی و مینرالوژیکی خاکهای واقع در جنوب دشت ارومیه در استان آذربایجان غربی مورد مطالعه قرار گرفت. بر این اساس، در مطالعات صحرایی تعداد 8 پروفیل متعلق به 4 سری خاک (جبل کندی، اردوشاهی، تبت و کشتیبان) حفر، تشریح، و نمونه برداری شدند. همچنین در محدوده هر پروفیل سه نمونه خاک (3 تکرار) از افق های سطحی نمونه برداری شدند. نمونه ها برای تعیین خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و کانی شناسی براساس روش های استاندارد آنالیز شدند. بطور کلی پروفیل ها در 5 زیر گروه aquic natrargids ، sodic aquicambids ,typic halaquepts، typic aquicambidsو typic aquisalids طبقه بندی شدند و اکثراً خصوصیات خاکهای شور- سدیمی (ph<8.5 ، ec>4 ، sar>13 ، esp>15) را نشان دادند. نتایج نشان داد که تغییر کاربری عرصه های طبیعی به زراعی روند دوگانه ای بر کیفیت خاک گذاشته است. در سری 1 و 2 تغییر کاربری موجب افزایش ph (14/0-03/0)، ec (38/5 - 26/1ds/m)، sar (96/20 - 24/18 meq/l) ، esp (18/15 - 59/12 %) ، سدیم تبادلی (62/2 - 48/2 cmol/kg)، سدیم محلول (81/50-13/17 meq/l)، پتاسیم محلول (81/0-04/0 meq/l)، کلسیم محلول (07/2-2/0 meq/l)، کلر (79/38-21/11 meq/l)، سولفات (67/14-88/8 meq/l) شده است. در حالیکه در سری 3 و 4 تغییر کاربری موجب کاهش ph (87/0 - 47/0) ، ec (55/79 - 82/10 ds/m)، sar (49/94 -58/42 meq/l)، esp (89/32 - 75/32 %)، سدیم تبادلی (07/7-49/5 cmol/kg)، سدیم محلول (98/892-32/118 meq/l) ، پتاسیم محلول (1/5-29/0 meq/l)، کلسیم محلول (6/12 -85/1 meq/l)، کلر (7/548-3/67 meq/l)، سولفات (7/450 -52/25 meq/l) شده است. مقدار کربن آلی، ازت و فسفر افقهای سطحی خاک در سری 1،2 و 3 به ترتیب در دامنه ی 43-15/13 %، 61/34 - 82/8 % و 7/5-82/0 mg/kg افزایش یافت. مقدار روی و منگنز افقهای سطحی در سری 2،3 و 4 به ترتیب در دامنه ی75/943 - 58/48 و 49/58 -85/7 mg/kg افزایش یافت. مقدار شاخص باروری با تغییر کاربری روند دوگانه ای (کاهشی و افزایشی) را نشان داد. همچنین تغییر کاربری تاثیری بر نوع و مقدار کانی های رسی نداشت.
رقیه حمزه نژاد تقلید آباد حبیب خداوردیلو
چکیده ندارد.