نام پژوهشگر: مجتبی بارانی مطلق
مرضیه غلامی مجتبی بارانی مطلق
چکیده رهاسازی روی فاکتور مهمی در تعیین قابلیت دسترسی روی در خاک های آهکی است. به منظور تعیین الگوی آزاد شدن روی، سینتیک آزاد شدن روی از ?? نمونه خاک جمع آوری شده از استان گلستان با ویژگی های متفاوت با استفاده از محلول دی اتیلن تری آمین پنتا استیک اسید (dtpa) مطالعه گردید. معادلات سینتیکی مختلف (مرتبه صفر، دیفیوژن پارابولیکی، الوویچ ساده شده و تابع توانی) برای توصیف سرعت رهاسازی روی از خاک بوسیله محلول dtpa استفاده شدند. مقایسه ضرایب تبیین (?r) و خطاهای معیار تخمین (se) نشان داد که معادله های تابع توانی، الوویچ ساده شده و مرتبه اول به نحو قابل قبولی رهاسازی روی را توصیف کردند درحالی که معادله مرتبه صفر قادر به توصیف سینتیک آزاد شدن روی از خاکها نبود. هرچند معادله مرتبه اول نیز قادر به توصیف مناسب رهاسازی روی در زمان های کوتاه نبود. الگوی آزاد شدن روی بر پایه معادله دیفیوژن پارابولیکی نشان داد که سرعت رهاسازی روی در ? ساعت ابتدایی بالاتر بوده و بوسیله یک سرعت آزاد شدن کندتر ادامه یافت که این امر بیانگر وجود دو مکانیسم مختلف در روند رهاسازی است. این نتیجه می تواند موفقیت آزمون خاک dtpa در پیش بینی قابلیت دسترسی روی در خاکهای آهکی را توضیح دهد. رابطه بین پارامترهای معادله ی تابع توانی و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک ها نیز بررسی شد. بین مقدار روی قابل استخراج با dtpa و درصد رطوبت اشباع (sp)، درصد کربن آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی خاک ها، همبستگی مثبت و معنی داری در سطح یک درصد وجود داشت. شناخت شکل های مختلف روی در خاک، اطلاعات مفیدی برای ارزیابی وضعیت روی و نیز حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاه در اختیار می گذارد. به منظور کسب چنین اطلاعاتی، روی کل و توزیع آن در شکل های مختلف در ?? نمونه خاک زیر کشت گندم استان گلستان به روش عصاره گیری دنباله ای تعیین و رابطه این شکل ها با یکدیگر و با ویژگی های خاک مطالعه شد. میزان روی کل ?/?07 تا ?/??7 میلی گرم بر کیلوگرم خاک به دست آمد. مقدار روی متصل به مواد آلی ? درصد، روی محلول + تبادلی حدود ??/0، روی متصل به اکسیدهای منگنز ???/0، روی متصل به کربنات ها ?/0، روی متصل به اکسیدهای آهن متبلور ???/??، روی متصل به اکسیدهای آهن بی شکل ??/? و روی باقیمانده حدود ??/?7 درصد مجموع شکل های اندازه گیری شده را تشکیل دادند.
نرجس علیدوست چمندانی علیرضا فلاح نصرت آباد
باکتری سیلیکاتی(sdb) به گروهی از باکتریها گفته می شود که با استفاده از مکانیسم های ویژه ای چون ترشح اسیدهای آلی، باعث تبدیل پتاسیم غیرقابل استفاده به شکل های قابل استفاده گیاه می شود. در این تحقیق به منظور تعیین حضور و میزان کارآیی چنین باکتریهایی در خاکهای استان گلستان، تعداد 10 نمونه خاک مورد ارزیابی قرار گرفت و تعداد 20 ایزوله با استفاده از محیط الکساندرف به عنوان باکتریهای سیلیکاتی جداسازی شدند. از آزمایشهای میکروسکوپی نتیجه شد که عمده این باکتریها متعلق به گونه باسیلوس سیرکولنس می باشند. این تحقیق شامل دو آزمایش بود. در آزمایش اول، که در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام شد. باکتریهای مذکور در محیط مایع حاوی مسکویت، طی هفت روز از نظر قدرت آزادسازی پتاسیم با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج تجزیه آماری نشان داد که کاهش ph و افزایش پتاسیم محلول در محیط تلقیح شده با باکتریهای فوق در سطح یک درصد معنی دار بود. بر این اساس سه سویه از باکتریهایی که تأثیر بیشتری در آزادسازی پتاسیم داشتند برای آزمایش بعدی انتخاب شدند. در آزمایش دوم که بصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی و به مدت دو ماه در شرایط گلخانه ای صورت گرفت تأثیر سه سویه فوق در عملکرد گیاه پنبه، کل پتاسیم جذب شده و تغییر شکل های مختلف پتاسیم در دو خاک s1 و s2 که به ترتیب دارای 95/525 و 74/381 پی پی ام پتاسیم قابل استفاده بودند مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه آماری نشان داد که وزن خشک ساقه، ریشه، برگ و اندام هوایی (مجموع ساقه و برگ) در تیمارهای باکتریایی در سطح یک درصد اختلاف معنی داری با تیمارهای شاهد داشت.
مریم امامی اسماعیل دردی پور
آهن یک عنصر کم مصرف ضروری برای گیاهان است. کلروز آهن یک مشکل مهم درختان هلو در خاک های آهکی که بیش از 60 درصد خاک های ایران را شامل می شود، می باشد. هدف از تحقیق، تعیین حد بحرانی آهن در خاک، حد کفایت آهن در برگ هلو، مقایسه روش های مختلف عصاره گیری آهن و انتخاب بهترین عصاره گیر برای تعیین وضعیت تغذیه آهن بود. به این منظور نمونه های مرکب خاک از دو عمق 30-0 و 60-30 سانتی متر باغات هلو در سطح استان برداشته شد. آزمایشی به صورت طرح اسپلیت پلات در قالب بلوک های کامل تصادفی انجام شد. فاکتوراصلی خاک 24 باغ و فاکتور فرعی تیمار های آهن شامل (fe0zn0,fe0zn1,fe1zn1) از منبع سکوسترین آهن 138(6?) در مقادیر 0 و 10 کیلوگرم در هکتار به صورت نواری در سایه انداز درخت زیر خاک در چهارتکرار بود. مقادیر آهن خاکها با چهار عصاره گیر dtpa، ab-dtpa، هیدروکسیل آمین هیدروکلراید و مهلیخ1 استخراج و با دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شدند. نتایج مقایسات میانگین، بیانگر تأثیر مثبت و معنی دار مصرف سکوسترین آهن بر غلظت آهن در گیاه بود. حد بحرانی آهن بر اساس روش کیت نلسون تصویری و با استفاده از عصاره گیر dtpa برای غلظت نسبی آهن کل، آهن فعال و شاخص کلروفیل متری به ترتیب 6، 5/6 و 5/5 میلی گرم بر کیلوگرم، با روش ab-dtpa به ترتیب 13، 14و13 میلی گرم بر کیلوگرم و با روش هیدروکسیل آمین هیدروکلراید به ترتیب50، 55 و 60 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد. ab-dtpa به عنوان بهترین عصاره گیر انتخاب شد. زیرا بیشترین همبستگی را با شاخص کلروفیل متری داشت (**67/0 r = ). حد کفایت آهن در برگ هلو با روش بازرسی چشمی، برای غلظت آهن کل وغلظت آهن فعال به ترتیب 100 و30 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد. حد کفایت آهن برای شاخص کلروفیل متری 30 به دست آمد. کلمات کلیدی: آهن، هلو، عصاره گیرها، حد بحرانی، حد کفایت
کبری سعادت مجتبی بارانی مطلق
لجن فاضلاب دارای ماده آلی فراوان و عناصر مورد نیاز گیاه مانند نیتروژن و فسفر است. استفاده از لجن فاضلاب به عنوان کود در زمین های کشاورزی علاوه بر داشتن مزایای اقتصادی، گزینه مناسبی نیز برای رفع مشکل مدیریت لجن فاضلاب است. از محدودیت های اصلی مصرف لجن فاضلاب وجود غلظت های بالای فلزات سنگین مانند سرب و کادمیوم می باشد. هدف از این تحقیق بررسی اثر زئولیت طبیعی بر جذب سرب و کادمیوم موجود در لجن فاضلاب توسط ذرت میباشد. تاکنون، ترکیباتی جهت کاهش زیست فراهمی فلزات سنگین موجود در لجن فاضلاب استفاده شدهاند، بدین منظور آزمایشی گلخانه ای به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل سطوح مختلف لجن فاضلاب و زئولیت بودند. لجن فاضلاب در سه سطح 15، 20 و 25% (وزنی/وزنی) و زئولیت در چهار سطح 0، 5، 10 و 15(وزنی/وزنی) به کار برده شد و یک تیمار شاهد (سطح 0 لجن) برای بررسی تأثیر لجن در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد کاربرد لجن فاضلاب موجب بهبود برخی خصوصیات خاک، افزایش عملکرد و افزایش غلظت نیتروژن و فسفر در ذرت گردید. همچنین کاربرد لجن تا تیمار 20% موجب افزایش غلظت سرب در اندام هوایی ذرت گردید، با این وجود تفاوت فقط در تیمار 20% نسبت به تیمار شاهد از نظر آماری معنیدار بود. همچنین کاربرد لجن تا تیمار 20% موجب افزایش غلظت کادمیوم در اندام هوایی ذرت گردید، اما این افزایش از نظر آماری معنیدار نبود. در حالیکه کاربرد لجن موجب افزایش معنیدار غلظت سرب و کادمیوم در ریشه ذرت گردید. نتایج همچنین نشان داد کاربرد زئولیت موجب کاهش معنیدار غلظت سرب و کادمیوم در اندام هوایی و ریشه ذرت گردید و کاربرد زئولیت موجب افزایش معنیدار ph خاک گردید. همچنین زئولیت موجب کاهش معنیدار ضریب تجمع زیستی سرب در اندام هوایی ذرت و موجب کاهش معنیدار ضریب تجمع زیستی کادمیوم در اندام هوایی و ریشه ذرت گردید و علیرغم کاهش ضریب تجمع زیستی سرب در ریشه ذرت تفاوت معنیداری از نظر آماری مشاهده نگردید.
محمد ابراهیمی مرزیکلا تقی قورچی
هدف از این تحقیق بررسی میزان حلالیت شکمبه ای عناصر معدنی (کلسیم، فسفر، منیزیم، سدیم و پتاسیم) از مواد خوراکی (کاه گندم، تفاله چغندر قند، یونجه، سیلو و سبوس گندم) و مقایسه تجزیه پذیری 5 نوع مکمل معدنی (منو کلسیم فسفات، دی کلسیم فسفات، کربنات کلسیم، پودر صدف و آهک) بود. آنالیز بخش خوراک ها با آزمایش فاکتوریل 5×5 در قالب کاملا تصادفی (5 سطح خوراک و 5 سطح عناصر معدنی) و بخش مکمل های معدنی در قالب طرح کاملا تصادفی ساده انجام شد. بررسی میزان آزاد شدن شکمبه ای عناصر معدنی از مواد خوراکی نشان داد که بجز کلسیم بخش زیادی از عناصر معدنی در خوراک ها در زمان صفر آزاد شد (01/0>p). بررسی ها نشان داد که با افزایش زمان انکوباسیون میزان آزاد سازی افزایش یافت (01/0>p). در کل زمان های انکوباسیون بیشترین میزان آزاد شدن برای پتاسیم و ترتیب آزاد سازی عناصر بدین ترتیب بود: k> p> ca> na> mg (01/0>p). در بررسی اثر متقابل مواد معدنی و خوراک نیز بیشترین میزان آزاد سازی در زمان 72 ساعت انکوباسیون برای پتاسیم خوراک یونجه بدست آمد (01/0>p). در بخش دوم آزمایش بیشترین میزان تجزیه پذیری در کل زمان های انکوباسیون برای منو کلسیم فسفات و کمترین برای کربنات کلسیم بدست آمد (05/0>p). همچنین تیمار منو کلسیم فسفات بالا ترین و کربنات کلسیم کمترین میزان پارامتر های تجزیه پذیری را داشت و آنالیز آماری نشان دهنده اختلاف معنی دار بین تیمار های آزمایشی برای تجزیه پذیری موثر ماده خشک در نرخ های 2، 5 و 8 درصد بود (05/0>p). در کل میزان آزاد سازی پتاسیم در تمام مواد خوراکی و در کلیه زمان های انکوباسیون بیشترین بوده و همچنین منو کلسیم فسفات دارای بیشترین میزان پارامتر های تجزیه پذیری بوده است.
سید هادی علوی مجتبی بارانی مطلق
جزءهای مختلف عناصر خاک از لحاظ واکنش پذیری و زیست فراهمی به طور چشمگیری با یکدیگر متفاوتند. توزیع عناصر در میان اجزای خاک برای ارزیابی توانایی خاک برای تأمین کافی عناصر کم مصرف برای رشد گیاه حائز اهمیت است. روش های عصاره گیری ساده و دنباله ای برای شناسایی و ارزیابی تحرک و فراهمی عناصر در نمونه های خاک مورد استفاده قرار گرفته اند. ده نمونه خاک با دامنه وسیعی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی از خاک های کشاورزی استان گلستان جمع آوری گردید. قابلیت استخراج و جزءبندی مس در فاز جامد به وسیله روش عصاره گیری ساده (dtpa) و دو روش عصاره گیری دنباله ای متفاوت (تسیر و سینگ) تعیین و و رابطه این شکل ها با یکدیگر و با ویژگی های خاک و جذب گیاه بررسی شد. نتایج نشان داد که میزان مس موجود در شکل تبادلی و متصل به کربنات ها بسیار کم بود. در این خاک ها مس عمدتاً در پیوند با شبکه کانی های معدنی بود (روش تسیر، 80% و روش سینگ، 37%). در بقیه شکل ها یعنی مس پیوند یافته با مواد آلی و متصل به اکسیدهای آهن و منگنز نتایج به دست آمده به وسیله روش تسیر تفاوت چشمگیری با روش سینگ داشتند. روش عصاره گیری ساده dtpa که به طور معمول در آزمون خاک مورد استفاده قرار می-گیرد به تنهایی یک شاخص مناسب و کافی از زیست فراهمی مس در خاک های آهکی مورد مطالعه نبود، اما ورود شکل های تبادلی و کربناتی همراه با مس قابل استخراج با dtpa در مدل های رگرسیونی چندگانه رابطه با غلظت فلز در گیاه را بهبود بخشید. این مطالعه نشان داد که انحلال اکسیدهای آهن در مرحله احیاء روش تسیر ناقص بوده و منجر به بیش برآوردن کردن جزء باقی-مانده می گردد. رابطه منفی قوی بین مس قابل استخراج با هیپوکلریت سدیم (پیوند یافته با مواد آلی روش سینگ) و غلظت مس گیاه در 10 خاک آهکی مورد مطالعه به دست آمد که بیانگر نقش مهم و با اهمیت مواد آلی در نگهداری و زیست فراهمی مس است. چنین نتایجی در هنگام استفاده از روش تسیر به دست نیامد که می تواند نشانگر تناسب هیپوکلریت سدیم برای استفاده در روش های عصاره-گیری دنباله ای باشد.
کامران احمدی گلی فرشاد کیانی
با مطالعه شاخص های کیفیت رسوب، می توان به درک میزان آلودگی منابع آبی و نیز درک تعادلات شیمیایی بین آب و رسوب پی برد. این تحقیق به منظور بررسی خصوصیات شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی رسوبات رودخانه گرگانرود استان گلستان به منظور بررسی کیفیت رسوب، غلظت، و میزان هدرروی صورت گرفت به این منظور در طول رودخانه چهار سد (بوستان، گلستان، وشمگیر، و خواجه نفس) انتخاب و از رسوبات ورودی و خروجی از عمق 0 تا 30 سانتی متری نمونه برداری، به تعداد 66 نمونه و تجزیه و تحلیل داده ها به روش فاکتوریل طرح آشیانه ای در 3 تکرار انجام شد نتایج نشان داد که میزان هدرروی مواد آلی در رسوبات ورودی از 89/0 تا 68/1 در خروجی از 28/1 تا 2 درصد متغیر است. میانگین هدرروی نیتروژن از 037/0 تا 086/0 و در رسوبات خروجی از 029/0 تا 069/0 اندازه گیری شد نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین سدهای مهم در شاخص های شوری و واکنش رسوب وجود دارد و مقدار آنها به ترتیب در ورودی ها 60/1 تا 70/5 دسی زیمنس بر متر، 38/7 تا 75/7 و در خروجی ها از 35/4 تا 57/7 ، 1/7 تا 67/7 برآورد گردید مقدار فسفر ورودی از 37/13 تا 18/42 و در خروجی ها از 21 تا 202 میلی گرم بر کیلوگرم متغیر بود میزان آهن ورودی از 1803 تا 4440 و در خروجی از 2593 تا 5023 میلی گرم بر کیلوگرم متغیر بود نتایج مربوط به شاخص-های فیزیکی خصوصیات رسوب در موقعیت های مختلف حوضه نشان داد که تفاوتی معنی-داری بین این شاخص های (جرم مخصوص حقیقی، سطح ویژه، توزیع اندازه ذرات) وجود دارد نتایج شاخص های کیفی رسوب نشان داد که رسوبات حوضه مورد تحقیق دارای غنی-شدگی و تجمعی کمی هستند و اکثر عناصر در مقایسه با مقیاس جهانی دارای آلودگی خیلی کمی می باشند. واژه های کلیدی: کیفیت رسوب، گرگانرود، سد، استان گلستان
سمیه سفیدگر شاهکلایی مجتبی بارانی مطلق
چکیده اطلاعات در ارتباط با اجزاء فسفر در خاک های تیمار شده با لجن فاضلاب برای مدیریت بهتر کاربرد اصلاح کننده های آلی در خاک های کشاورزی مورد نیاز است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر لجن فاضلاب بر شکل ها و توزیع فسفر در یک خاک آهکی تیمار شده با استفاده از روش عصاره-گیری دنباله ای بود. آزمایش به صورت گلخانهای با شش سطح لجن (0، 5/22، 45 ، 90، 180 و 360 تن در هکتار) بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار به مدت 90 روز بر روی گندم اجرا گردید. کاربرد لجن فاضلاب موجب افزایش معنی دار همه شکل های فسفر شد. بیشترین میزان افزایش در بین شکل های مختلف، مربوط به جزء لبایل بود. در خاک شاهد، شکل های مختلف فسفر معدنی به ترتیب فسفر لبایل < فسفات های آهن و آلومینیوم محبوس نشده < فسفر محبوس در اکسیدهای آهن بلوری< فسفات های کلسیم محلول < فسفات های کلسیم کم محلول بود. در مقابل، شکل ها با مصرف لجن فاضلاب به صورت: فسفات های آهن و آلومینیوم محبوس نشده < فسفر محبوس در اکسیدهای آهن بلوری < فسفر لبایل < فسفات های کلسیم محلول < فسفات های کلسیم کم محلول تغییر یافت. به طور کلی نتایج بیانگر غالبیت فسفر معدنی در لجن فاضلاب بود. در تیمار شاهد فسفر معدنی حدوداً 57 درصد فسفر کل را شامل شد در حالی که در اثر کاربرد لجن فاضلاب به صورت میانگین به 80 درصد افزایش یافت. فسفات های کلسیم جزء غالب در همه تیمارها بود. در خاک شاهد، شکل های مختلف فسفر آلی به ترتیب فسفر آلی غیر لبایل بسیار مقاوم < فسفر آلی لبایل < فسفر آلی غیر لبایل مقاوم < فسفر آلی نسبتا لبایل کل بود. بعد از اعمال تیمار نیز، ترتیب به همین صورت بوده است. اما با اعمال تیمار مقدار فسفر آلی لبایل نسبت به شاهد 5/18 برابر نسبت به شاهد افزایش یافت. در صورتی که در سایر شکلهای فسفر آلی، کمترین میزان افزایش نسبت به شاهد مشاهده شد. با کاربرد لجن فاضلاب، غلظت فسفر در اندام هوایی گندم را به طور معنی داری نسبت به تیمار شاهد افزایش داد. واژههای کلیدی: لجن فاضلاب، جزءبندی فسفر، عصاره گیری متوالی، فسفر لبایل.
سلیمه باغبانی اسماعیل دردی پور
نگرانی اصلی در کاربرد لجن فاضلاب به زمین کشاورزی و گیاهان، خطر بالقوه فلزات سنگین می باشد. این تحقیق با هدف ارزیابی زیست فراهمی روی و مس در یک خاک آهکی تیمار شده با لجن فاضلاب با استفاده از روش عصاره گیری دنباله ای و روی و مس قابل عصاره گیر با dtpa با روش لیندزی و نورول (1978) می باشد. آزمایش بصورت گلخانه ای با شش سطح لجن (0، 5/22، 45، 90، 180، 360 تن در هکتار) بر پایه طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار به مدت 90 روز بر روی گندم و اسفناج اجرا گردید. به طورکلی با کاربرد لجن فاضلاب عملکرد ریشه و اندام هوایی اسفناج و گندم نسبت به شاهد افزایش یافت و غلظت روی در گندم و اسفناج بیشتر از محدوده مجاز ولی غلظت مس کمتر از محدوده مجاز بود. کاربرد لجن فاضلاب موجب افزایش معنی دار همه شکل های روی و مس و بنابراین موجب افزایش زیست فراهمی آنها گردید. فراوانی شکل های مس در خاک کشت شده با گندم، در خاک شاهد بصورت، مس تبادلی < مس کربناتی < پیوند یافته با ماده آلی < اکسید های آهن و منگنز < باقی مانده بود. در تیمارهای 5/22، 45، 90 تن در هکتار باوجود اعمال تیمارها ترتیب اجزا تغییر نکرد و تنها مقادیر عصاره گیری شده افزایش یافت. ولی در تیمارهای 180 و 360 تن در هکتار مس پیوند یافته با ماده آلی نسبت به اکسیدهای آهن و منگنز به میزان بیشتری قابل استخراج بود. در خاک شاهد تحت کشت اسفناج، اجزاء مختلف مس بصورت مس تبادلی < پیوند یافته با ماده آلی < مس کربناتی < اکسید های آهن و منگنز < باقی مانده می باشد. در مقابل با اعمال تیمارهای 5/22، 45، 90 تن در هکتار، ترتیب اجزاء بصورت مس تبادلی < مس کربناتی < پیوند یافته با ماده آلی < اکسیدهای آهن و منگـنز < باقی مانده تغییر پیدا کرد. همچنین در تیمارهای 180 و 360 تن در هکتار نسبت به تیمار شاهد ترتیب اجزاء مس پیوند یافته با ماده آلی، اکسیدهای آهن و منگنز و مس کربناتی تغییر کرده و مس پیوند یافته با ماده آلی نسبت به اکسیدهای آهن و منگنز و مس کربناتی بیشتر قابل استخراج بود. ترتیب شکل های روی در خاک شاهد تحت کشت گندم و اسفناج به صورت روی تبادلی < روی کربناتی < پیوند یافته با ماده آلی < اکسیدهای آهن و منگنز < باقی مانده می باشد. در مقابل با اعمال تیمارها ترتیب اجزا عمدتا روندی مشابه با تیمار شاهد داشت اما میزان روی کربناتی نسبت به روی پیوند یافته با ماده آلی افزایش نشان داد. نتایج همچنین نشان داد مقدار روی و مس قابل عصاره گیری با dtpa با کاربرد لجن فاضلاب افزایش یافت.
بتول چپردار حبیب خداوردی لو
فراهمی فلزات سنگین به توزیع فلز بین فاز محلول و جامد خاک بستگی دارد و توسط هم دما-های جذب بیان می شود. در این پژوهش 6 نمونه خاک سطحی (30-0 سانتی متر) با درجات شوری مختلف از استان گلستان انتخاب شد. هم دمای جذب کادمیم در خاک ها با به تعادل رساندن خاک توسط الکترولیت های زمینه مختلف با غلظت های صفر، 5، 10، 15، 20، 25 و 30 میلی گرم کادمیم در لیتر، بدست آمد. در خاک های مختلف میزان شوری خاک (ec) از 85/0 تا 45 دسی زیمنس بر متر؛ کربنات کلسیم معادل (cce) از 5/12 تا 8/19 درصد و رس از 8/19 تا 1/36 درصد متغیر بودند. معادلات لانگ مویر، فروندلیچ، لانگ مویر- فروندلیچ و تمکین به داده های جذب کادمیم برازش یافتند. مدل فروندلیچ (99/0 > d> 97/0) و لانگ مویر (99/0 > d > 95/0) برازش مناسبی با داده-ها داشتند، مدل لانگ مویر- فروندلیچ (98/0 > d> 62/0) و مدل تمکین (99/0 > d > 7/0) مطابقت کمتری با داده های به دست آمـده داشتند. همـبستگی منـفی معنی داری بین پارامتـرهای kt تمکـین (05/0p<؛ 93/0-=r)، nl (05/0p<؛ 88/0-=r) و bl (05/0p<؛ 87/0-=r) لانگ مویر- فروندلیچ در تمامی خاک ها توسط الکترولیت زمینه عصاره ی گل اشباع با ec مشاهده شد. همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین ec با پارامترهای kl لانگ مویر (05/0p<؛ 93/0=r) و n فروندلیچ (01/0p< ؛ 98/0=r) مشاهده شد. در تمام خاک ها میزان جذب کادمیم توسط الکترولیت های زمینه متفاوت نسبت به الکترولیت شاهد، با افزایش شوری افزایش یافت، که می توان نتیجه گرفت با افزایش شوری شبیه سازی رفتار جذب کادمیم توسط همه ی الکترولیت های زمینه، در همه ی خاک ها کارایی کمتری داشت. همچنین تاثیر نوع و غلظت الکترولیت زمینه و نوع کاتیون موجود در الکترولیت زمینه، تاثیر بیشتری بر میزان جذب کادمیم داشته و شوری تاثیر زیادی بر میزان جذب کادمیم توسط الکترولیت های زمینه مختلف نداشت.
ذکیه علی زاده اسماعیل دردی پور
آهن یک عنصر کم مصرف ضروری برای گیاهان است. کلروز آهن یک مشکل مهم مزارع و باغات در خاک های آهکی که بیش از 60 درصد خاک های ایران را شامل می شود. هدف از این تحقیق، بررسی عوامل موثر بر بروز کمبود آهن و روش های مقابله با آن در گیاه سویا است. به این منظور تعداد 12 نمونه خاک های استان گلستان، از عمق 30-0 سانتی متری به صورت مرکب برداشته شد. آزمایشات پایه برای تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک انجام و سه نمونه خاک برای آزمایشات اختصاصی انتخاب شد. سه آزمایش گلدانی به صورت فکتوربل در قالب طرح بیکربنات (0، 5 و 30 میلی مولار)، فاکتور دوم سطوح رطوبت (ظرفیت زراعی و 90 درصد رطوبت اشباع)، فاکتور سوم شامل رقم سویا (ویلیامز دی. پی. اکس) و فاکتور چهارم نوع خاک (سه نوع خاک) بود. با توجه به نتایج حاصل از آزمایش اول، آزمایش دوم و سوم به منظور تعیین روش های مقابله با کمبود آهن را در دو رقم افزایش داد. رقم ویلیامز نسبت به دی. پی. اکس در مقابل عوامل موثر در بروز کمبود آهن حساس تر بود و علایم کمبود آهن در آن آشکارتر بود. در خاک لوم نیز به دلیل مقدار رس بالا و تهویه ضعیف کلروز آهن در دو رقم ایجاد شد. در آزمایش دوم فاکتور اول رقم و فاکتور دوم ترکیب ماده آلی و سیدروفور (شامل شاهد، ماده آلی، باکتری های مولد سیدروفور، ماده آلی + باکتریهار مولد سیدروفور) بود که در 3 تکرار انجام شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که تیمار ماده آلی باکتری سودموناس و ترکیب آن ها نسبت به تیمارهار شاهد بیکربناتی باعث رفع کمبود آهن در هر دو رقم سویا شد. رقم ویلیامز نسبت به دی.پی.اکس پاسخ بهتری به این کودها داد. آزمایش سوم فاکتور اول رقم، فاکتور دوم ترکیب کودی (شامل شاهد، باکتری های مولد سیدروفور، سولفات آهن+ ماده آلی، سولفات آهن+ تیوباسیلوس با کوگرد عنصری، سولفات آهن+سولفات آمونیوم و سکوسترون آهن) بود که با 3 تکرار انجام شد. تیمار سولفات آهن در خاک آهکی در جلوگیری از کمبود آهن در هر دو رقم سویا موثر نبود و تقریباً با تیمارهای شاهد بیکربناتی تفاوت معنی داری از نظر پارامترهای اندازه گیری شده نداشت. ولی ترکیب سولفات آهن با ماده آلی، باکتری تیوباسیلوس با سولفات آمونیوم در جلوگیری از بروز کمبود آهن موثر قرار گرفت. کودهای بیولوژیک سیدروفور و تیوباسیلوس به ترتیب با تولید سیدروفور و اکسیداسیون گوگرد در خاک باعث حلالیت بیشتر ترکیبات آهن در خاک شدند و به این ترتیب در جلوگیری از بروز کمبود آهن در هر دو رقم سویا به خصوص در رقم ویلیامز موثر بودند.
غلامرضا نوده شریفی اسماعیل دردی پور
عنصر آهن یکی از عناصر کم مصرف ضروری برای گیاه است. اجزای مختلف عناصر خاک از نظر واکنش پذیری و زیست فراهمی به طور چشمگیری با یکدیگر متفاوتند. توزیع آهن در بین این اجزای مختلف به عنوان جزءبندی آهن تعریف می شود که به میزان زیادی تحرک و درنتیجه زیست فراهمی آهن را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این تحقیق، مطالعه توزیع شکل های مختلف آهن در بین اجزای مختلف خاک و روابط این اجزای فلزی با ویژگی های خاص خاک بود. بدین منظورآزمایشی بر روی 10 نمونه خاک از مناطق مختلف استان گلستان با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مختلف انجام شد. قابلیت استخراج و جزءبندی آهن به وسیله روش های عصاره گیری ساده (dtpa) و دنباله ای سینگ و همکاران (1988) تعیین و رابطه این شکل ها با یکدیگر و با ویژگی های خاک و جدب گیاه بررسی شـد. نتایـج نشـان داد که در خاک های مورد مطالعه، ترتیب مقادیر شکل های شیمیایی آهن به صورت زیر بـود: کربناتی< تبادلی<ماده آلی< اکسیدهای منگنز< اکسیدهای آهن بی شکل< اکسیدهای آهن متبلور< باقی مانده. آهن قابل استخراج با dtpa با اجـزای تبادلـی، متصل به اکسیـدهای منگـنز و اکسیـدهای آهـن متبلور (به ترتیب %p. value <1, 1, 5) همبستگی مثبت معنی داری نشان دادند. غلظت و جذب آهن در سویا با شکل-های تبادلی و متصل به اکسیدهای منگنز همبستگی مثبت معنی داری (به ترتیب %p. value <5, 1) نشان داد. این امر نشان می دهد که عصاره گیری ساده با dtpa به تنهایی نمی تواند قادر به برآورد آهن قابل جذب گیاه باشد، بنابراین در این خصوص شکل های مختلف آهن در خاک نیز باید مدنظر قرارگیرد. مصرف سکوسترین آهن باعث افزایش شاخص کلروفیل، وزن تر و خشک گیاه، غلظت و جذب آهن شد. در مقابل مصرف سولفات آهن به تنهایی اثر چندانی در رفع کلروز آهن، افزایش شاخص کلروفیل، عملکرد گیاه و جذب آهن نداشت ولی مصرف آن به همراه ماده آلی و باکتری سیدروفور اثر چشمگیری در کاهش کلروز برگی و افزایش معنی دار شاخص کلروفیل، وزن تر و خشک گیاه و جذب آهن گذاشت و نتایجی شبیه مصرف سکوسترین آهن نشان داد. بنابراین، برای افزایش کارآیی سولفات آهن توصیه می شود که به همراه ماده آلی و سیدروفور مصرف گردد. همچنین آن جایگزین مناسبی برای سکوسترین آهن گران قیمت، می تواند باشد.
علی اصغر اردشیری لاجیمی رضا قربانی نصرآبادی
فسفر یکی از عناصر ضروری و دومین عنصر محدود کننده رشد گیاهان می¬باشد. در نتیجه واکنش-های شیمیایی قسمت عمده¬ای از فسفر تثبیت و به شکل¬های غیرمحلول و غیرقابل دسترس تبدیل می¬شود. باکتری¬های حل¬کننده¬فسفات می¬توانند فسفر خاک را به فرم قابل دسترس تبدیل و رشد و عناصر غذایی گیاه را افزایش دهند. هدف این تحقیق جداسازی و خالص¬سازی باکتری¬های حل-کننده¬فسفر از ریزوسفر ذرت و سویا و ارزیابی اثر جدایه¬های منتخب بر روی شاخص¬های رشد و عناصر غذایی در ذرت بود. آزمایشات گلدانی به صورت کاملاً تصادفی با هشت تیمار و در چهار تکرار انجام شد. تیمارها شامل تلقیح باکتری یک (b1) و باکتری دو (b2)، tcp+b1، tcp+b2، تیمار بدون تلقیح با tcp، اکسین+ tcp، اکسین و شاهد بود. 175 باکتری از ریزوسفر ذرت و سویا خالص شد. غربالگری اولیه براساس تشکیل هاله بر روی محیط nbrip صورت گرفت، چهل جدایه برای بررسی آزادسازی فسفر از منابع تری¬کلسیم¬فسفات و آلومینیوم¬فسفات در محیط مایع انتخاب شدند. نتایج ما نشان داد جدایه¬ها فعالیت متفاوتی از لحاظ انحلال فسفر و اسیدی کردن محیط که با آزاد کردن فسفر از tcp مصادف می¬شود دارند. در صورتی که همبستگی بین آزادسازی فسفر از alpo4 و ph وجود نداشت. هشت جدایه بر اساس اطلاعات 16s rrna شناسایی شدند. هفت جدایه انتروباکتر و یکی از آنها متعلق به گونه پانتوئیا شناسایی شدند. هر هشت جدایه توانایی تولید iaa را داشتند ولی هیچکدام از آنها hcn تولید نکردند. دو جدایه انتروباکتر که توانایی متوسط و زیادی در آزادسازی فسفر در محیط مایع داشتند، با ذرت تلقیح کرده، این باکتری¬ها افزایش معنی¬داری در شاخص¬های رشد گیاهی (وزن خشک ساقه و ریشه، سطح برگ) و افزایش در مقدار کلروفیل، فسفر، نیتروژن و پتاسیم را نسبت به گیاه غیر تلقیح نشان دادند. هر دو سویه پتانسیل خوبی در افزایش رشد و جذب عناصر غذایی در آزمایشات گلدانی نشان دادند، بررسی این جدایه¬ها در آزمایشات مزرعه¬ای نیز ضروری می¬باشد.
محمد علیدادی خلیلی ها اسماعیل دردی پور
سرب یک عنصر سمی است که از منابع گوناگون وارد زنجیره غذایی می شود و باعث ایجاد آثار سمی و خسارت های جدی در انسان و دیگر جانداران می شود. وضعیت تغذیه ای آهن می تواند بر جذب فلزات سنگین توسط گیاه اثر بگذارد. هدف از این پژوهش بررسی اثر برهم کنش آهن و سرب بر رشد گیاه و جذب این عناصر توسط شاهی و گوجه فرنگی است. بر این اساس، آزمایشی گلدانی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی شامل سه سطح آهن ( 0، 20 و 40 میلی گرم بر کیلوگرم خاک از منبع سکوسترین آهن) و سه سطح سرب (0، 500 و 1000 میلیگرم بر کیلوگرم خاک از منبع نیترات سرب) در سه تکرار اجرا شد. اثر سرب بر وزن تر و خشک ریشه و شاخساره، غلظت سرب ریشه و شاهی و گوجه فرنگی و غلظت آهن ریشه و شاخساره شاهی در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد و اثر آن بر غلظت آهن ریشه گوجه فرنگی در سطح احتمال 5 درصد و بر غلطت آهن شاخساره گوجه فرنگی در سطح احتمال 10 درصد معنی دار شد. اثر آهن بر غلظت سرب شاخساره و غلظت آهن ریشه شاهی و گوجه فرنگی، غلظت آهن شاخساره گوجه فرنگی در سطح احتمال یک درصد و بر وزن خشک شاخساره شاهی در سطح احتمال 5 درصد معنی دار گردید. اثر متقابل آهن و سرب بر وزن خشک شاخساره شاهی در سطح احتمال یک درصد و بر غلظت سرب شاخساره شاهی و گوجه فرنگی در سطح احتمال 5 درصد معنی دار گردید. نتایج مقایسات میانگین نشان داد که با افزایش غلظت سرب در خاک وزن خشک و غلظت آهن شاخساره شاهی و گوجه فرنگی و غلظت آهن ریشه شاهی کاهش معنی داری یافت (p?.0.01) ولی غلظت سرب شاخساره و ریشه در دو گیاه افزایش معنی داری (p?0.01) یافت. افزایش غلظت آهن در خاک موجب افزایش معنی داری در وزن خشک و غلظت آهن شاخساره و ریشه شاهی و گوجه فرنگی ولی آن باعث کاهش معنی دار غلظت سرب شاخساره و ریشه در هردو گیاه شد. مصرف آهن موجب افزایش معنی دار وزن خشک (p?0.01 در شاهی و p?0.1 در گوجه فرنگی) و غلظت آهن شاخساره p?0.05) در شاهی و p?0.01 در گوجه فرنگی) و کاهش معنی دار غلظت سرب شاخساره (p?0.01) در حضور یا غیاب سرب در هر دو گیاه گردید. بنابراین، مصرف آهن توانست از اثرات مضر سرب در هر دو گیاه شاهی و گوجه فرنگی بکاهد و از ورود سرب به زنجیره غذایی جلوگیری کند.
فاطمه چراغپور علیرضا موحدی نائینی
این تحقیق با هدف کالیبره کردن عملکرد گندم دیم در مقابل کود پتاسیم مصرفی برای حصول تولید هدف (yield goal) برای حد کفایت کم، متوسط و زیاد آزمون خاک در مزرعه شماره 1 دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاندر دو سال زراعی 92-1391 و 93-1392 در ادامه یک پروژه سه ساله اجرا گردید. اراضی مورد مطالعه¬ی این تحقیق با عملکردهای با حد کفایت زیاد آزمون خاک از 4275 تا 4750، حد کفایت متوسط آزمون خاک از 3325 تا 4275 و حد کفایت کم آزمون خاک از 2375 تا 3325 کیلوگرم بر هکتار قبلا در سال اول پروژه (91-1390) تفکیک و رنج آزمون خاک برای هریک تعیین شده بود. این تحقیق بر پایه¬ی دو ¬طرح بلوک کامل تصادفی طی سال زراعی 92-1391 در دو زمین با حد کفایت متوسط و زیاد آزمون خاک و سه طرح بلوک کامل تصادفی طی سال زراعی 93-1392در سه زمین با حد کفایت کم، متوسط و زیاد آزمون خاک با 5 تیمار و 4 تکرار اجرا گردید. در هر 5 طرح آزمایشی در طی دو سال آزمایش، 200 کیلو گرم بر هکتار اوره و 250 کیلو گرم بر هکتار دی آمونیوم فسفات در همه پلات های آزمایشی مصرف شد. تیمارها، 5 مقدار مصرف پتاسیم به نام های ko،k1،k2،k3 وk4 و با استفاده از کود کلرید پتاسیم در سال اول آزمایش و کود سولفات پتاسیم در سال دوم آزمایش بودند. تیمارهای ko،k1،k2،k3 وk4 بترتیب مقادیر 0، 5/78، 9/58،3/39 و 6/19 کیلو گرم بر هکتار پتاسیم خالص در زمین با حد کفایت متوسط آزمون خاک در سال زراعی 92-1391 و و زمین با حد کفایت کم و متوسط آزمون خاک در سال زراعی 93-1392 بودند. همین تیمارها بترتیب مقادیر 0، 9/58، 3/39، 6/19 و8/9 کیلوگرم بر هکتار پتاسیم خالص در زمین با حد کفایت زیاد آزمون خاک در هر دو سال زراعی 92-1391 و 93-1392 بودند.تیمارها در زمان کشت اعمال شدند، به جز تیمار اوره که یک سوم آن در زمان کشت و دو سوم دیگر آن به صورت سرک در دو مرحله پنجه زنی و قبل از خوشه دهی اضافه شد. کاربرد کالیبره کردن عملکرد گندم دیم در مقابل کود پتاسیم مصرفی برای حصول یک تولید هدف (yield goal)، در کاربرد پتاسیم در نقاط gps در کشاورزی دقیق می باشد که مقدارو هزینه مصرف کود را کاهش و عملکرد را افزایش می دهد. تفاوت قابل ملاحظه ای بین کلرید پتاسیم و سولفات پتاسیم بر عملکرد ها با مقایسه دو سال آزمایش مشاهده نشد. عملکرد و اجزای عملکرد گندم در مرحله برداشت و میزان فسفر و پتاسیم و ازت در بافت گیاه و پتاسیم خاک با عصاره گیر های استات آمونیوم و تترافنیل بران سدیمدر مراحل قبل خوشه دهی و برداشت در سال زراعی 93-1392 اندازه گیری شدند. مقایسه پتاسیم خاک مراحل قبل خوشه دهی و برداشت سال زراعی 93-1392 با سال زراعی 91-1390 نشان می دهد که با کاهش بارندگی و رطوبت خاک، پتاسیم قابل استخراج تیمارهای مشابه در سال 93-1392 کاهش یافت. با توجه به نوسانات پتاسیم خاک در سال های مختلف و تغییرات رنج آزمون خاک، استفاده از عملکرد گندم برای تعیین حدود کفایت کم، متوسط و زیاد آزمون خاک نسبت به استفاده از رنج آزمون خاک مناسب تر بنظر می رسد.
سیده آمنه قریشی امیری مجتبی بارانی مطلق
از میان عناصر مورد نیاز گیاهان، کمبود آهن به عنوان عنصر کم مصرف بیشترین محدودیت را برای محصولات کشاورزی در سرتاسر جهان دارد و تعیین اشکال شیمیایی فلزاتی نظیر آهن در خاک های تیمار شده با لجن فاضلاب، برای مدیریت بهتر کاربرد اصلاح کننده های آلی در خاک های کشاورزی ضروری است. هدف از این تحقیق، تعیین اشکال شیمیایی آهن در یک خاک آهکی تیمار شده با لجن فاضلاب با استفاده از روش عصاره گیری دنباله ای و آهن قابل عصاره گیر با dtpa با روش لیندزی و نورول (1978) بود.
ساجده حسینی گلوردی مجتبی بارانی مطلق
منگنز یکی از عناصر ضروری برای گیاه می باشد که کمبود آن به عنوان عنصر کم مصرف، برای محصولات کشاورزی محدودیت ایجاد می کند. امروزه استفاده از ضایعات آلی مانند لجن فاضلاب صنعتی به دلیل غنی بودن آن ها از عناصر غذایی مورد نیاز گیاه مانند منگنز بسیار مورد توجه است که این عمل می تواند نقش موثری در رفع مشکلات ناشی از کمبود مواد آلی و عناصر غذایی در خاک های آهکی داشته باشد. هدف از این تحقیق ارزیابی قابلیت فراهمی گیاهی منگنز در یک خاک آهکی تیمار شده با لجن فاضلاب صنعتی به وسیله روش های عصاره گیری ساده و دنباله ای بود. آزمایش به صورت گلخانه ای با شش سطح لجن(0، 5/22، 45، 90، 180، 360 تن در هکتار) بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار به مدت 90 روز بر روی گندم و اسفناج اجرا گردید. کاربرد لجن فاضلاب موجب افزایش معنی دار همه شکل های منگنز تحت کشت گندم و اسفناج(روش تسیر و همکاران، 1979) شد. برای گندم در خاک شاهد اجزاء مختلف منگنز به صورت: تبادلی‹ آلی‹ کربناتی‹ باقی مانده‹ اکسیدهای آهن و منگنز بود. با اعمال تیمار ها، ترتیب، تغییر نکرد با این تفاوت که در تیمار 360 تن در هکتار برای همه اجزاء منگنز افزایش بیشتری نسبت به تیمار شاهد دیده شد. نتایج مشابهی در خاک های تیمار شده زیر کشت اسفناج به دست آمد. همچنین با کاربرد لجن فاضلاب افزایش معنی داری در همه شکل های منگنز تحت کشت گندم( روش مک گراث و سگارا، 1992) دیده شد. در خاک شاهد شکل های مختلف منگنز به صورت زیر بود: آلی?تبادلی? کربناتی? باقی مانده. در مقابل، ترتیب شکل ها ناشی از اعمال تیمارها به صورت زیر تغییر یافت: آلی ? تبادلی ? باقی مانده ? کربناتی. با کاربرد لجن فاضلاب، غلظت منگنز در اندام هوایی و ریشه گندم و اسفناج به طور معنی داری نسبت به تیمار شاهد افزایش نشان داد. همچنین کاربرد لجن فاضلاب باعث افزایش منگنز استخراج شده با dtpa شد. نتایج مقایسه دو روش عصاره گیری نشان داد که بیشترین مقدار منگنز باقی مانده و کربناتی مربوط به روش مک گراث و سگارا(1992) و بیشترین مقدار منگنز متصل به مواد آلی مربوط به روش تسیر و همکاران(1979) بود. همچنین منگنز تبادلی در هر دو روش تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند.
حمیده گلیج مجتبی بارانی مطلق
، اندازه گیری مستقیم برخی از این پارامترها میتواند وقتگیر و پرهزینه و توام با خطا باشد. لذا محققان تلاش میکنند تا آنها را از پارامترهایی که سهلتر قابل اندازهگیری هستند، برآورد نمایند. هدف از این پژوهش، پیشنهاد روابط ساده برای برآورد قابل قبول شاخصهای متداول شوری و سدیمی بودن خاکهای متأثر از نمک استان گلستان می باشد.
عفت طالبی زاده علیرضا موحدی نایینی
پتاسیم (k+) که یک عنصر درشت مغذی ضروری است فراوان ترین کاتیون در گیاهان عالی به شمار می آید. این عنصر غذایی نقشی ضروری برای فعالسازی آنزیم ها، سنتز پروتئین ها و فتوسنتز بازی می کند. تحقیق حاضر در راستای بررسی کاربرد کودهای فسفره با بنیان های آمونیوم، کلسیم و پتاسیم و تاثیر آن ها بر جذب پتاسیم توسط گندم زمستانه دیم (رقم زاگرس) انجام پذیرفت. لذا جهت انتخاب مناسب ترین کود فسفاته در یک خاک لسی با محدودیت پتاسیم قابل استفاده گیاه، این تحقیق در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 14 تیمار کودی در 3 تکرار طی سال زراعی 87- 86 در اراضی زراعی دانشکده علوم زراعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار اوره، سولفات پتاسیم، سوپرفسفات تریپل، سوپرفسفات تریپل به صورت pop-up (معادل 20 کیلوگرم در هکتار)، اوره + سولفات پتاسیم، اوره + سولفات پتاسیم + سوپرفسفات تریپل، اوره + سولفات پتاسیم + دی آمونیوم فسفات، دی آمونیوم فسفات، کل اوره + سولفات پتاسیم، دی آمونیوم فسفات + سولفات پتاسیم، دی پتاسیم فسفات، اوره + دی پتاسیم فسفات، نیترات پتاسیم و شاهد (عدم مصرف کود) بود. میزان عملکرد ماده خشک گیاه، اجزای عملکرد در مرحله برداشت، و عملکرد ماده خشک گیاه در شش مرحله از رشد گیاه گندم مورد بررسی قرار گرفت. ازت نیتراته و آمونیومی خاک، پتاسیم قابل جذب خاک با دو عصاره گیر استات آمونیوم و تترافنیل بران سدیم ، فسفر، کلسیم و منیزیم در دو مرحله قبل خوشه دهی و برداشت گندم اندازه گیری شدند. در این دو مرحله پتاسیم، فسفر، کلسیم و منیزیم در بافت گیاه اندازه گیری شدند. در این تحقیق نشان داده شد که حداکثر عملکرد دانه و کاه و کلش در مرحله برداشت گندم از طریق افزایش تعداد خوشه در واحد سطح با افزایش پتاسیم (مهمترین عامل محدود کننده رشد گیاه) در تیمارهای اوره + سولفات پتاسیم + دی آمونیوم فسفات و اوره + دی پتاسیم فسفات حاصل شد. مقایسه دو تیمار کودی کل اوره (کل اوره به صورت سرک و همزمان با کشت) + سولفات پتاسیم و تقسیط همان مقدار اوره + سولفات پتاسیم نشان داد که تقسیط اوره در اختلاط با کود سولفات پتاسیم نسبت به کاربرد کل کود اوره، اثر بیشتری بر افزایش عملکرد و جذب پتاسیم توسط ریشه گیاه داشت. نیز نشان داده شد که عملکرد دانه با اوره+سولفات پتاسیم+ سوپر فسفات تریپل از عملکرد دانه با اوره+سولفات پتاسیم کمتر است، بنابراین فسفر در افزایش عملکرد موثر نیست و حتی ممکن است کلسیم همراه با فسفر در سوپر فسفات موجب حالت آنتاگونیستی با پتاسیم و کاهش عملکرد دانه شده باشد. کاربرد کود سوپرفسفات تریپل به صورت pop-up هیچ اثری بر عملکرد نداشت. در مطالعه حاضر نشان داده شد که با وجودی که نیتروژن مصرفی با کود اوره از دی آمونیوم فسفات بیشتر است، در اثر هدرروی اوره به شکل گاز آمونیاک از سطح خاک، راندمان اثر مصرف مستقیم یون آمونیوم توسط کود دی آمونیوم فسفات بیشتر از مصرف کود اوره بود. در خاک های با سطح ویژه بالا و لایه دوگانه منقطع پخشیده با حضور رس ایلایت ممکن است مقادیر معنتابهی پتاسیم در لایه دوگانه موجود باشد ولی بدلیل نسبت کم آب موجود در خلل وفرج به آب موجود در لایه دوگانه الکتریکی پخشیده و پخشیدگی کند، این پتاسیم با سرعت کافی برای جدب و رشد گیاه مناسب نیست. افزایش پتاسیم و آمونیوم می تواند موجب افزایش غلظت پتاسیم و آمونیوم در ddl و افزایش سرعت پخشیدگی پتاسیم به محیط ریشه گردد. در تیمارهایی که بیشترین عملکرد را داشتند، مقدار جذب پتاسیم نیز افزایش یافته به طوری که بیشترین همبستگی بین جذب عناصر غذایی و عملکرد دانه با عنصر غذایی پتاسیم در مرحله قبل خوشه دهی دیده می شود. و نیز با توجه به سطح ویژه بالای خاک های ایلایتی مورد مطالعه، لایه دو گانه پخشیده الکتریکی در این خاک منقطع است،و بدین گونه غلظت پتاسیم عصاره گیری شده در لایه دوگانه این خاک ها بالا می رود. از این رو میزان زیاد پتاسیم عصاره گیری شده با روش استات آمونیوم، مبین مقدار زیاد پتاسیم قابل استفاده توسط گیاه نیست. عصاره گیری با تترافنیل بران سدیم جذب پتاسیم توسط ریشه را تقلید کرد و با میزان عملکرد و جذب پتاسیم به ویژه در مرحله قبل خوشه دهی، همبستگی بالایی را نشان داد.