نام پژوهشگر: صادق اصغری
سیدعلی طباطبایی حمید حیدری مکرر
آموزش وپرورش یکی از نهادهای مهمی است که باعث انتقال دانش وفرهنگ ازنسلی به نسل دیگر می شود.کارکردآموزشی درهر سرزمین، زیربنای توسعه اقتصادی-اجتماعی است و سطح بالای آموزش وسواد ودسترسی به خدمات آموزشی مطلوب از ملاکهای توسعه انسانی کشورها می باشد. با توجه به اینکه بخش مهمی از جمعیت کشوردرمناطق روستایی زندگی می کنند ودسترسی آنها به مراکزآموزشی مناسب وهماهنگ با استانداردهای آموزشی از اهمیت زیادی برخوردار است،لذا پژوهش حاضر،با هدف شناسایی توزیع فضایی مراکز آموزشی موجود در دهستان محمدآباد وتعیین ارتباط بین وضعیت فضاهای آموزشی با استانداردهای آموزشی جهت تصمیم گیری برای آینده این سرزمین صورت گرفته است. نوع تحقیق،کاربردی وروش اصلی آن توصیفی-تحلیلی می باشدکه برای انجام آن علاوه برمطالعات کتابخانه ای مثل بررسی اسناد ومدارک،آمارنامه های موجود ومقالات علمی وپژوهشی از روشهای میدانی مشاهده ومصاحبه نیز استفاده شده و پس ازجمع آوری داده ها وتحلیل آنها با استفاده از نرم افزار،نقشه پراکندگی مراکزآموزشی به تفکیک مدارس ابتدایی،راهنمایی ومتوسطه با استفاده ازنرم افزارgis ترسیم شده است.نتایج تحقیق نشان داد : توزیع وپراکنش مدارس ابتدایی،راهنمایی از نظم بیشتری برخورداراست واین مدارس درروستاهایی که جمعیت آنها بیشترونسبت به بقیه روستاها مرکزیت داشته و درمجاورت راههای اصلی ومسیر تردد روستاییان قرار گرفته،واقع شده اند ودسترسی به آنها مطلوب می باشد اما پراکندگی مدارس متوسطه دهستان آرایش فضایی مناسبی ندارد ودرحالی که دربعضی مناطق دهستان دسترسی به آنها برای دانش آموزان دختر وپسر مطلوب می باشد،درمناطق دیگری از دهستان،کمبود مدارس متوسطه دخترانه وپسرانه محسوس می باشد.همچنین بین وضعیت فضاهای آموزشی موجود با استانداردهای آموزشی از لحاظ میانگین تراکم دانش آموزی در کلاس وسرانه زیربنای آموزشی تناسب وهماهنگی وجود دارد اما مشکلات فیزیکی فضاهای آموزشی،ساختمانهای غیر مقاوم وفرسوده،تعداد کم مدارس هوشمند،کمبود امکانات آموزشی ازقبیل آزمایشگاه وکارگاه،کمبود کادر تخصصی وتوجه کمتر به فعالیتهای عملی وپژوهشی از جمله مواردی است که باعث فاصله از استانداردهای آموزشی شده اند. درپایان پژوهش نیز درجهت بهبود وضعیت آموزشی دهستان پیشنهاداتی ارائه شده است.
حمیدرضا جنگی حمید حیدری مکرر
امروزه توسعه پایدار بعنوان رهیافت غالب توسعه به صورت ویژه مورد توجه قرار گرفته است .از سویی توسعه پایدار وابستگی اساسی به اقتصاد کشاورزی دارد و این امر در بستر مکانهای روستایی قابل شکوفایی است.بنابراین می توان گفت برای حصول به این رهیافت باید روستاها را هدف قرار داد.در این پژوهش تلاش شده است ابتدا روستاهای منطقه سیستان که شامل 845 آبادی هستند از 25 عامل خدماتی نظیر آموزش-بهداشت،آب و برق و راهها و غیره و تقسیم بر 5 سطح مورد ارزیابی قرار گیرند.پس از جمع آوری داده ها با استفاده از نرم افزارهای مختلف مانندexpert choice و spssو استفاده از تکنیک های شاخص گاتمن وahp به تعیین سطح توسعه یافتگی هر کدام از مناطق در سطح دهستان پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تنها 1% از این روستاها مشمول کسب سطح یک از 5 سطح اصلی شده اند و 67% کل روستاها در رتبه سوم قرار گرفته اند .این تقسیم بندی در سطح شهرستان از دو دیدگاه اجتماعی –اقتصادی واداری –سیاسی بررسی شده اند که از نظر اقتصاد کشاورزی شهرستان هیرمند به علت وسعت و برخورداری از آب های سطحی رتبه اول را کسب نموده و بخش مرکزی زابل (بنجار) از بعد اداری(خدماتی)-سیاسی رتبه اول را کسب نموده و شهرستان نیمروز از هر دو نظر در رتبه پنجم قرار گرفت.