نام پژوهشگر: شهره علیمحمدی
آمنه علیمحمدی نصرالله مقدم چرکری
چکیده : مسمومیت بارداری ، یک مشکل شایع در حاملگی است وسالانه 8 تا 11 درصد حاملگی ها را در بر می گیرد و دومین عامل مرگ و میر مادران محسوب می شود. این وضعیت با فشار خون بالا و پروتئین اضافی در ادرار بعد از هفته 20 حاملگی روی می دهد که به آن فشار خون ناشی از بارداری نیز گفته می شود. این مسمومیت در صورتی که درمان نشده باقی بماند، می تواند منجر به عوارض جدی و کشنده برای مادر و جنین متولد نشده باشد. انجام مطالعات و پژوهشها در این حوزه از اهمیت فراوانی برخوردار است. در زمینه بررسی این بیماری، تا کنون مطالعات بسیاری در ایران و جهان صورت گرفته است اما اغلب آنها شامل تحلیلهای آماری و بالینی می باشند و با رویکرد داده کاوی و استخراج قوانین دسته بندی تا کنون مطالعه ای صورت نگرفته است. این مطالعه به صورت گذشته نگر به بررسی پارامترهای موثر در بیماری مسمومیت بارداری پرداخته و در نهایت مدلی را مبتنی بر الگوریتم ژنتیک برای استخراج قواعد ابتلا به مسمومیت بارداری ارائه میدهد. . داده های جمع آوری شده شامل542 مورد از سال1384 تا نیمه دوم سال 1388 در بیمارستان فاطمیه شهرستان همدان است و از الگوریتمهای انتخاب ویژگی ، نایو بیز ، درخت تصمیم گیری chaid والگوریتم ژنتیک برای انجام تحلیل استفاده شده است. پارامترهای جمع آوری شده از پرونده های بیماران شامل : سن مادر، هفته بارداری ، میزان پلاکت خون ، ast،alt ، سابقه فشار خون مزمن ، میزان پروتئین در ادرار ، شکم چندم و سابقه بیماریهای دیگر می باشد. نتایج حاصل حاکی از آن است که هفته بارداری ، میزان پروتئین و سابقه فشار خون نقش بسیار مهمی را در تعیین ابتلا به بیماری در زنان باردار بازی می کنند ، که این پارامترها در قواعد بدست آمده در الگوریتم ژنتیک نیز بخوبی نمایان است و می تواند در پیش بینی ابتلا به بیماری کمک قابل توجهی به پزشکان این حوزه نماید. نتایج این فرض را که تمامی پارامترهای مربوط به مادر نقش یکسانی در میزان ابتلا به این بیماری دارند ،رد می کند . با استفاده از الگوریتم انتخاب ویژگی درصد اهمیت تاثیر هر یک از پارامتر ها در ابتلا به بیماری بدست آمد و سپس از آن اعداد در الگوریتم ژنتیک به عنوان وزن ژنها استفاده شد، قواعد استخراج شده به تایید چند تن از افراد متخصص بیماریهای زنان و زایمان نیز رسیده است. همچنین از الگوریتم نایو بیز و درخت تصمیم نیز می توان برای ایجاد مدلی جهت دسته بندی داده ها و پیش بینی بهره برد که نحوه توزیع مقادیر پارامترها را درکلاس بیماری بصورت قابل درکی بیان میکنند. در هر دو رویکرد پارامتر پروتئین بسیار حائز اهمیت شناخته شده و در کلاس بندی داده ها نقش مهمی دارد.
فاطمه شریفی حسین احمدی کیا
یکی از روش های غیر تهاجمی استفاده از امواج فراصوتی پر شدت در از بین بردن تومورها می باشد. در روش جراحی غیر تهاجمی تومور مغز، امواج فراصوتی در یک نقطه ی خاص تمرکز می یابند. به کمک این روش دمای سلول های تومور، بالا رفته و سایر سلول های سالم مغز دست نخورده باقی می مانند. در این پایان نامه به منظور بررسی اثرات امواج فراصوتی متمرکز، مغز انسان به صورت دو بعدی و سه بعدی شبیه سازی شده است. یکی از عوامل محدود کننده در استفاده از این روش، وجود استخوان جمجمه می باشد. ابتدا امواج فراصوتی از طریق دریچه ایجادی در جمجمه به مغز فرستاده شد. سپس شبیه سازی روش صد در صد غیر تهاجمی انجام شده و حباب زایی آکوستیک مورد مطالعه قرار گرفته است. در مغز با استخوان جمجمه دست نخورده با استفاده از فرکانس های پایین تر و با افزایش دامنه ی فشار، امواج فراصوتی متمرکز شدند. نتایج نشان دهنده ی این مطلب هستند که توزیع فشار درون مغز بسیار تابع فرکانس امواج می باشد. با افزایش فرکانس، منطقه ی تمرکز کوچک تر و توزیع فشار متمرکز تر می گردد. به منظور دستیابی به توزیع دمای مستقل از اثرات گردش خون، می بایست زمان برخورد امواج کاهش یابد. افزایش دامنه ی موج فراصوتی، افزایش فرکانس و افزایش مدت زمان تابش امواج موجب افزایش دمای بافت می گردند. امواج فراصوتی پر شدت می توانند موجب حباب زایی در ماده گردند. در ابتدا رفتار حباب در محلول آب و گلیسیرین شبیه سازی شد و نتایج آن با نتایج تجربی مقایسه گردید. تطابق بسیار خوبی بین نتایج عددی و تجربی مشاهده شد. سپس رفتار حباب هوا در آب مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان دهنده ی افزایش قطرحباب ماکزیمم و سرعت دیواره ی حباب با افزایش دامنه ی فشار آکوستیکی می باشد. افزایش دامنه ی فشار باعث تأخیر در کاهش ناگهانی قطر حباب می گردد. در نهایت به بررسی امکان ایجاد حباب در حین درمان به کمک امواج فراصوتی متمرکز پرشدت پرداخته شده است و ایجاد حباب به واسطه ی برخورد امواج فراصوتی در خون موجود در رگ های مغز و در مایع cerebrospinal (csf) بررسی گردیده است. با توجه به نتایج بدست آمده می توان دریافت که احتمال حباب زایی در مغز در حین تابش امواج فراصوتی وجود دارد. بنابراین، قبل از به کارگیری این امواج می بایست از عدم ایجاد حباب زایی به خصوص حباب زایی اینرسی اطمینان حاصل نمود.
فاطمه ضمیری دلیر علی حیدریان پور
مقدمه و هدف : نشان داده شده است که اختلالات قاعدگی و قاعدگی های نا منظم از تظاهرات بالینی عدم تخمک گذاری می باشد که مشکل شایعی بوده و نتایج جدی آن ناباروری و افزایش خطر ایجاد سرطان آندومتر و شاید سرطان سینه باشد، از این رو ورزش متوسط هوازی می تواند با تغییرات هورمونی باعث کاهش علائم این اختلالات گردد، بنابراین مطالعه حاضر به بررسی اثرات تمرینات ورزشی هوازی با شدت متوسط بر روی اختلالات چرخه قاعدگی و سطوح هورمونهای استروژن، پروژسترون،fshوlh می پردازد.مواد و روشها : آزمودنی های این تحقیق را زنان غیر ورزشکار رده سنی 20 تا30 سال تشکیل دادند، که اختلال قاعدگی آزمودنی ها از طریق پرسشنامه استاندارد مشخص شد. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه شامل گروه تجربی متشکل از 10 زن دارای اختلال قاعدگی با (میانگین سنی1/3±6/23 سال، قد 2/4±161سانتی متر، و وزن 2/6±2/58 کیلوگرم) و گروه کنترل 10 زن دارای اختلال قاعدگی با (میانگین سنی2/3±4/23سال، قد 1/5±162سانتی متر، و وزن 1/7±5/57کیلوگرم) تقسیم شدند. قبل از انجام پروتکل تمرینی از هر دو گروه آزمایش خونی به منظور تعیین متغیرهای خونی مورد نظر در مرحله فولیکولی گرفته شد وگروه تجربی به مدت 8 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط را انجام داد ، اما گروه کنترل در هیچ برنامه ی تمرینی شرکت نمی کردند. 24 ساعت بعد از اتمام دوره 8 هفته ا ی، برای بار دوم از تمام آزمودنی ها در مرحله فولیکولی نمونه ی خونی برای اندازه گیری متغیرهای هورمونی گرفته شد و سپس آزمودنی ها به پرسش نامه های تعیین سطح اختلالات قاعدگی پاسخ دادند.نتایج : نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که1) در گروه تجربی شاخص درد بعد از 8 هفته فعالیت متوسط هوازی ، کاهش معنی داری داشته است.2) یک کاهش معنی دار در سطوح هورمون lh مشاهده شده است.3) هورمون های fsh ، پروژسترون و استروژن افزایش معنی داری داشتند(05/0p<) و با گروه کنترل تفاوت معنی داری را نشان دادند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گیری کرد که استفاده از تمرینات منظم استقامتی با شدت متوسط، می تواند دیسمنوره را کاهش دهد و این تمرینات را می توان به عنوان روشی پیشگیرانه، درمانی یا کمک درمانی برای کنترل دیسمنوره و دیگر اختلالات قاعدگی مورد استفاده قرار داد. با توجه به این که میزان تغییرات هورمون های جنسی زنانه در مراحل مختلف چرخه قاعدگی دستخوش تغییرات زیادی می شود، لذا برای روشن تر شدن دقیق این تغییرات و تاثیر آن بر اختلالات قاعدگی به تحقیقات بیشتری نیاز است.