نام پژوهشگر: حمیده خوشایند
حمیده خوشایند احمد گوگوردچیان
چکیده یکی از دغدغه های مهم اقتصادی کشور که در برنامه های چهارم و پنجم توسعه اقتصادی- اجتماعی کشور تبلور یافته گسترش تجارت، خروج از اقتصاد تک محصولی، تأمین مالی واردات و حضور موثر و پایاپای در اقتصاد جهانی است. اما همواره این نکته مطرح بوده که چگونه می توان قدرت رقابت با رقبای خارجی را به دست آورد. یکی از ویژگی های بنگاه های موفق، برخورداری از قدرت رقابت پذیری است و در عین حال ویژگی بارز بنگاه های ناموفق عدم برخورداری از این قدرت است. چنان چه بتوان ریشه های عدم رقابت پذیری و عوامل تشکیل دهنده و موثر بر رقابت پذیری این شرکت ها را شناسایی نمود، می توان راهکارهایی در جهت افزایش قدرت رقابت پذیری در شرکت های فعال در فضای کسب وکار کشور پیشنهاد نمود. صنعت فولاد، به عنوان یکی از صنایع مادر، در توسعه اقتصادی و پویایی هر کشور نقش استراتژیک ایفا می کند. از این رو، بررسی وجود یا عدم وجود مزیت نسبی در این صنعت برای شناخت جایگاه صنعت فولاد به واسطه نقش روز افزون آن در توسعه اقتصادی کشور امری لازم است. یکی از عواملی که به واسطه افزایش قیمت های تمام شده بر رقابت پذیری تأثیر می گذارد هزینه های مبادله است. تئوری هزینه مبادله بیان می کند که بنگاه ها در تصمیم گیری های خود برای انجام فعالیت ها یا انتخاب شرکای تجاری به هزینه مبادله به وقوع پیوسته توجه دارند، لذا استراتژی بنگاه ها برای کاهش هزینه های مبادله یکی از اهداف سیاست های رقابتی است که اثر خود را در کاهش قیمت ها و سایر منافعی که برای مصرف کننده ایجاد می شود، نشان می دهد. این مطالعه بر حسب هدف کاربردی است و بر حسب روش از نوع توصیفی- تحلیلی است. نمونه مورد بررسی در این پژوهش شرکت فولاد مبارکه است. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از شاخص هزینه منابع داخلی استفاده می شود. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز سال 1390 به صورت مستقیم به بخش های مختلف شرکت فولاد مبارکه از قبیل بخش حسابداری صنعتی ، واحد فروش، واحد خرید مواد اولیه، واحد پشتیبانی نیروی کار، مدیریت مالی و بخش انبارداری مراجعه می شود. برای محاسبه قیمت های سایه ای نرخ ارز نیز از اطلاعات مربوطه در سایت بانک جهانی و صندوق بین المللی پول استفاده می شود. نتایج بدست آمده از پژوهش نشان می دهد که با توجه به سناریو اول نرخ ارز تنها محصولات گرم و اسیدشویی دارای عدم مزیت نسبی است و محصولات سرد و هم چنین محصولات پوشش دار و سایر دارای مزیت نسبی هستند. با توجه به سناریو دوم نرخ ارز هر سه گروه محصول مزیت نسبی دارند. نتیجه کشش هزینه منابع داخلی به تغییرات قیمت جهانی محصولات نشان می دهد که این شاخص در صورت کاهش قیمت ها جهانی با کشش تر از افزایش قیمت های جهانی است. در نهایت نتیجه کاهش هزینه مبادله در سناریوهای مختلف نشان می دهد که بطور متوسط بیشترین میزان تغییرات شاخص هزینه منابع داخلی مربوط به محصولات سرد و کمترین میزان تغییرات هزینه منابع داخلی مربوط به محصولات گرم واسیدشویی می باشد.