نام پژوهشگر: حامد مظاهری
حامد مظاهری مهراورنگ قایدی
هدف از این تحقیق تولید و استفاده از جاذبی مناسب است که قادر باشد با کارایی بالا آلودگی هایی مانند رنگ ها و یون های فلزی را از آب به صورت تکی یا همزمان جذب کرده و آن ها را حذف کند. در بخشی از این تحقیق حذف تکی رنگ متیلن بلو با استفاده از کربن غیرفعال تهیه شده از چوب درخت گردو بررسی شده است. چهار عامل موثر بر جذب عبارت ازph، غلظت رنگ، زمان هم زدن محلول و مقدار جاذب را با استفاده از روش طراحی آزمایش طرح مرکب مرکزی بهینه کرده و اثرات هر کدام از این عوامل بر بازده حذف رنگ بررسی و نقاط بهینه، غلظت 12/7 میلی گرم بر لیتر رنگ در زمان 38 دقیقه و مقدار جاذب 225/0 گرم و phبرابر 6 با درصدحذف بالای %99 بدست آمد. در مرحله بعد اثر دما به صورت تکی بر میزان حذف رنگ بررسی شد. همچنین بررسی های سنتیکی، سنتیک مرتبه دوم را تأیید می کند. دادهای ایزوترمی نشان داد که جذب رنگ متیلن بلو روی کربن غیرفعال چوب درخت گردو از ایزوترم لانگمویر تبعیت می کند. در بخشی دیگر از تحقیق از کربن فعال (فعال سازی توسط اسید نیتریک و رفلاکس) تهیه شده از چوب گردو و همچنین نانو ذرات روتنیوم تثبیت شده روی کربن فعال برای حذف همزمان یون سرب (ii)و رنگ متیلن بلو استفاده شد. پس از بررسی اثر phبر حذف همزمان رنگ متیلن بلو و یون سرب، چهار عامل غلظت رنگ، غلظت یون سرب، زمان تماس و مقدار جاذب با استفاده از طرح مرکب مرکزی بهینه شدند. نقاط بهینه به دست آمده برای حذف همزمان رنگ و یون فلزی با استفاده از کربن فعال چوب درخت گردو غلظت 97 میلی گرم بر لیتر برای یون سرب، 22 میلی گرم بر لیتر برای رنگ با مقدار جاذب 17/0 گرم و زمان 110 دقیقه با پیش بینی درصد حذف 72/99 برای رنگ و 42/98درصد برای یون سربدر حجم 50 میلی لیتر محلول رنگ و فلز بدست آمد. نقاط بهینه ی بدست آمده برای جاذب نانو ذرات روتنیوم نشانده شده روی کربن فعال عبارتند از: 30 میلی گرم بر لیتر از رنگ متیلن بلو و 6/22 میلی گرم بر لیتر از یون سرب با زمان 27دقیقه و مقدار جاذب 018/0 گرم در 25 میلی لیتر محلول بدست آمد؛ که درصد حذف برای یون سرب 59/56 و درصد حذف برای رنگ 95/98 به دست آمد. پس از بهینه سازی سنتیک و ایزوترم فرایند جذب بررسی شد. برای همه ی موارد سنتیک مرتبه ی دوم و ایزوترم لانگمویر تأیید می شود
حامد مظاهری حمید صالحی
هدف تحقیق حاضر بررسی تغییرات حس عمقی، الکترومیوگرافی، و گشتاور مفصل آرنج پس از اعمال خستگی عضلانی موضعی و عمومی در حرکت اکستنشن بود. شرکتکنندگان 15 ورزشکار رشته بسکتبال با میانگین سن: 3/2± 8/17 بودند. دو پروتوکل خستگی موضعی (رسیدن به گشتاور کمتر از 50 درصد بیشینه در مفصل آرنج) و عمومی (دویدن روی تردمیل) روی این افراد اعمال شد. از شرکتکنندگان پیش و پس از اعمال پروتوکلهای خستگی خواسته شد حرکت اکستنشن آرنج را در سه سرعت 180، 240 و 300 درجه روی دستگاه دینامومتر انجام دهند. حین تولید گشتاور، فعالیت الکتریکی عضله سه سر بازویی ثبت شد. همچنین از شرکتکنندگان درخواست شد در حالت چشم بسته با انجام حرکت اکستنش آرنج دو زاویه 30 و 60 درجه را به صورت غیر فعال بازتولید کنند. طبق نتایج در گشتاور تولیدی حول مفصل آرنج بین پیش و پس از خستگی و همچنین بین دو نوع خستگی اختلاف معناداری وجود نداشت. در مورد فعالیت الکترومیوگرافی سر بلند سه سر بازویی در هر سه سرعت بین پیش و پس از خستگی موضعی اختلاف معنادار بود، اما در مورد خستگی عمومی اختلاف معناداری مشاهده نشد. همچنین بین دو نوع خستگی اختلاف معنادار بود. در مورد سر جانبی عضله سه سر بازویی به جز سرعت 240 درجه که اختلاف معناداری مشاهده نشد. در دو سرعت دیگر نتایج مشابه سر بلند عضله بود. در مورد حس عمقی نتایج نشان داد در زاویه 30 درجه تأثیر هر دو نوع خستگی معنادار بوده، ولی بین خستگی موضعی و عمومی تفاوت معناداری مشاهده نشد. در مورد زاویه 60 درجه اثر خستگی در هیچکدام از انواع آن معنادار نبود. یافتهها نشانگر این است که خستگی موضعی باعث کاهش حداکثر انقباض عضله شده، ولی تأثر خستگی عمومی بر این متغیر معنادار نبوده است. این امر احتمالا به دلیل تأثیر شدیدتر خستگی موضعی بر ساز و کارهای انقباضی عضله تحت فشار باشد