نام پژوهشگر: عیسی جوکار سرهنگی
حسین جباری عیسی جوکار سرهنگی
گسترش پرشتاب و بدون برنامه شهرهای استان آذربایجان غربی ناشی از مجموعه ای از عوامل تاریخی، اقتصادی - اجتماعی و سیاسی بسیاری از مسائل و بحرانهای زیست محیطی را در پی داشته است. هدف از این تحقیق ارزیابی توان اکولوژیکی پهنه های زیستی استان آذربایجان غربی برای توسعه شهری، روستایی و صنعتی و مشخص نمودن مناطقی است که مناسب برای این کاربری می باشد. در همین رابطه 3734330.01 هکتار از پهنه استان آذربایجان غربی با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی و مدل اکولوژیکی ایران با منطق فازی و منطق بولین با روی هم گذاری 12 لایه اطلاعاتی و جمع بندی آنها در یگان های زیست محیطی با بهره گیری از فن آوری gis ارزیابی گردید. نتایج ارزیابی در سه کلاس با تناسب زیاد، متوسط و ضعیف در منطق فازی و دو کلاس با تناسب دارد[1] و ندارد[0] در منطق بولین ارائه شد. در نهایت با مقایسه خروجی دو منطق فازی و بولین مشخص شد که: بر اساس پیاده سازی منطق بولین، مناطقی که تناسب آنها برای کاربری توسعه شهری برابر صفر است، در منطق فازی به صورت متوسط 17، 23، 60 درصد به ترتیب در کلاس های با تناسب زیاد، متوسط و ضعیف قرار گرفته اند و قابلیت منطقه برای توسعه شهری مشخص و پیشنهاد گردید.
امین محمد خرمالی مصطفی قدمی
یکی از موضوعات حیاتی قرن 21 دانشمندان شهری در ارتباط با پایداری شهر، شکل شهر یا چگونگی رشد و توسعه شهر در فضا می باشد. با توجه به تاثیر اساسی شکل شهر بر پایداری آن لزوم شناخت ، مطالعه و درک ابعاد مختلف آن و هدایت آن در راستای دستیابی به توسعه پایدار احساس می گردد. به طور مثال شکل پراکندگی شهری یا گسترش افقی و ساخت و سازهای جدید در اطراف شهر، باعث آسیب های اجتماعی- اقتصادی و تخریب منابع زیست محیطی در شهرها و اطراف آنها گردیده است. با توجه به اینکه فرآیند شهرنشینی و شهرسازی در شرایط بحرانی و در حال گذار جامعه با معضلات گوناگونی مواجه شد که ساختار فضایی نامناسب شهر یکی از آنهاست. برای رهایی از این مشکل برنامه ریزان شهری به طرح های جامع شهری که معمولا برای یک افق ده ساله و حصول اطمینان از اینکه شهرها منطبق بر اهداف شهرداری ها تهیه می شوند، متکی بوده اند. شهر گرگان نیز در فاصله سالهای 35-45 با روند مهاجرت از منطقه سیستان ودیگر استان ها پذیرای مهاجرین زیادی شده است. همچنین با جدا شدن استان گلستان از استان مازندران در سال 1376، شهر گرگان به عنوان مرکز استان گلستان شناخته شد. در پی این رویداد این شهر جمعیت زیادی را از نواحی پیرامون خود جذب کرده که این امر به توسعه کالبدی این شهر به صورت فزاینده و لجام گسیخته منجر شد. در نتیجه شهر گرگان نیز به تبعیت از نظام شهرنشینی و طرح های شهری و در ایران به نظر می رسد در فرایند توسعه و گسترش کالبدی به جهات نا مطلوب پیش می رود. در نتیجه شناخت ساختار فضایی شهر گرگان و تأثیر گذاری طرح های توسعه شهری در تشدید ناپایداری این ساختار فضایی هدف این پژوهش را تشکیل می دهد. نوع تحقیق کاربردی و به لحاظ روش توصیفی- تحلیلی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات به اسناد و مدارک کتابخانه ای و همچنین نهادهای مسئول شهری مراجعه شده است. در این پژوهش از نرم افزارهای spss وexcel و arc gis و همچنین مدل های آنتروپی شانون، نسبی و مدل موران استفاده شده است. در این تحقیق ابتدا به شناخت شکل شهری و اندازه گیری آن و سپس به ارزیابی پیشنهادات طرح جامع در جهت تأثیر آن بر این شکل و ساختار پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شهر گرگان دارای ساختار فضایی پراکنده و گسترده ای می باشد به طورری که نتایج تمامی مدل های آن را اثبات کرده. همچنین ناکارآمدی طرح جامع پیشنهادی و عدم تحقق پیشنهادات و برآوردهای این تحقیق و اختلاف آنچه که در طرح پیش بینی شده با آنچه که در وضع موجود اتفاق افتاده از علل مهم این ناپایداری ساختار فضایی می باشد. بعلاوه در تحقیق حاضر تحلیل و تآثیر گذاری طرح توسعه شهری بر ساختار فضایی و ناپایداری آن در نوع خود تازگی دارد.
حسین صادقی فرد همت الله رورده
چکیده : موضوع مورد تحقیق ، بررسی ومحاسبه منحنی های d . a . d حوضه رودخانه بابلرود بوده است . برای به دست آوردن منحنی های نهایی d . a . d بعد از مراحل ابتدائی تحقیق ، بارندگی 30 ساله حوضه رودخانه بابلرودمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ( 88 – 1358 ) در زمینه ارتباط بارندگیهای مذکور با توفان ، 20 مورد از توفانهای مهم حوضه از بزرگ به کوچک مرتب گردیدند ورسم نقشه هاوجداول محاسبه متوسط بارندگی نقشه همباران انجام پذیرفت. ایستگاههای مورد مطالعه این تحقیق 4 ایستگاه اصلی داخلی حوضه،6ایستگاه هیدرومتری و2ایستگاه تبخیر سنجی حوضه که در تحلیل منحنی ، برای آنها مورد نیاز بوده است . برای ترسیم منحی های هم رگبار توفانها از منحنی هم در صد ، با تداوم های متفاوت استفاده گردید با انطباق منحنی های هم در صد هر توفان با منحنی های هم باران نرمال سالانه نقشه هم بارن در تداومهای مختلف برای هر توفان با استفاده از روش واسطه یابی ترسیم شد . برای تعیین متوسط بارش در تداومهای مختلف و نحو? توزیع رگبار در سطح حوضه ، جداول مساحت ارتفاع بارندگی و به دنبال آن منحنی های اولیه d . a . d ترسیم گردید . با استفاده از منحنی های اولیه d . a . d منحنی نهایی یا پوش d . a . d مشخص شد . فاصله منحنی 24 ساعته از محورx ها بسیار خوب ، فاصله منحنی 48 ساعته نسبت به منحنی 24 ساعته در حد متوسط و منحنی 72 ساعته ، 96 ساعته و120 ساعته بهم نزدیک می باشند که داده ها و فاصله منحنی های مأخوذ ، کاربرد بسیار زیادی در زمینه مختلف هیدو کلیمایی خواهد داشت . در کنار یافته های مزبور استفاده از نقشه های gis درتمام تداوم ها نیز همزمان باتوفانهای مذکور و رگبار های حاصله منطبق با شبکه هیدروگرافی حوضه بصورت پهنه بندی بارشی با مساحی مربوطه مشخص گردید.
عبدالله علی زاده عیسی جوکار سرهنگی
چکیده: ریزش موجب خسارت فراوان می گردد. جاده ها را مسدود نموده و آبادیها و مزارع را در زیر خود مدفون می سازد. تاکنون ریزش در جاده هراز، خسارات جانی و مالی فراوانی به بار آورده است. یکی از اصلی ترین اقدام ها در این رابطه، تهیه ی نقشه های پهنه بندی خطر در منطقه است. در این تحقیق دره ی هراز در استان مازندران با توجه به امکان آسیب پذیری جاده ها و سایر تأسیسات در رابطه با خطر ریزش مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر از نوع تجربی و کاربردی است و از نظر روش از عملیات کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. در عملیات کتابخانه ای با استفاده از اسناد و مدارک و آمار ها پیرامون ریزش ها در کتب و مقالات سود برده و از مدارک موجود در ارتباط با وضعیت کلی منطقه استفاده شده است. همچنین از نقشه های توپوگرافی1:50000 سازمان جغرافیایی ارتش و نقشه، 1:100000 سازمان زمین شناسی و عکس های هوایی با مقیاس 1:25000 استفاده شده است. در عملیات میدانی طی چند مرحله بازدید از منطقه و شناسایی نقاط ریزشی و علامت گذاری در روی نقشه، تطبیق پدیده های موجود در عکس های هوایی، ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی و گوگل ارث صورت گرفته و همچنین مصاحبه با افراد مطلع در ارتباط با ریزش های منطقه کمک زیادی گرفته شده است. برای پهنه بندی خطر ریزش در منطقه تمام لایه هایی که رقومی شده و توسط روش (ahp) وزن دهی شده را در محیط arc gis بر اساس وزن بدست آمده به 4کلاس بین صفر تا 100 تقسیم بندی شده است. در مراحل بعدی با تلفیق لایه ها از دستور raster calculator لایه ها را با هم جمع بسته که در نهایت خروجی ما نقشه پهنه بندی خطر ریزش سنگ منطقه مورد مطالعه است. دراین نقشه منطقه به پهنه با خطر خیلی زیاد که06/1درصد مساحت منطقه و پهنه با خطر زیاد84/9درصد مساحت منطقه و پهنه خطر متوسط که 64/27درصد از مساحت و پهنه خطر کم که41/61درصد مساحت منطقه مورد مطالعه که ریزش اتفاق افتاده، تقسیم بندی شده است. نتایج انطباق نقشه مذکور با ریزش سنگ های منطقه نشان می دهدکه نقشه پهنه بندی خطر ریزش تهیه شده تا حدود زیادی با نواحی وقوع ریزش سنگ دره هراز انطباق دارد. واژه های کلیدی ریزش ، ژئومورفولوژی، پهنه بندی، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، سیستم اطلاعات جغرافیایی، دره هراز.
روناک شوکتی رضا اسماعیلی
یکی از مهم ترین منابع هر کشوری خاک می باشد. امروزه فرسایش آن و تولید رسوب معضلی است که روزبه روز روند افزایشی پیدا می کند و موجب از دست رفتن خاک سطحی دامنه ها، انباشت رسوب در مخازن سدها، رسوب گذاری در کانال ها و خسارت هنگفت به اقتصاد کشور می شود. فرسایش خاک به وسیله آب یکی از مهم ترین فرایندهای تخریب سرزمین به ویژه در مناطق نیمه خشک به شمار می آید. از میان انواع مختلف اشکال فرسایش آبی، فرسایش گالی یکی از مهم ترین رخدادهای موثر در نابودی خاک، تغییر منظم زمین و منابع آب و پسرفت اراضی است. در این تحقیق گالی های منطقه صلوات آباد- بیجار مورد تحقیق و مطالعه قرار گرفت. این گالی ها حجم زیادی رسوب را وارد سر شاخه های رودخانه قزل اوزن در منطقه می کنند. جهت مطالعه دقیق ابعاد گالی ها، چهل و یک گالی با استفاده از نقشه برداری زمینی مورد مطالعه قرار گرفتند، از هر گالی شیب و سه مقطع برداشت گردید. پارامترهای عرض، عمق، نسبت عرض به عمق، زاویه کانال و پارامترهای شکل گالی از مقاطع عرضی برداشت شده محاسبه گردید. میانگین هر سه پارامتر مقطع به عنوان معیار در نظر گرفته شد. سپس داده های مذکور با استفاده از نرم افزار spss خوشه بندی شدند و با آنالیز واریانس تأثیر هر متغیر در خوشه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و برای بررسی تفاوت یا عدم تفاوت هر یک از متغیرها با لیتولوژی از آزمون یومن ویتنی استفاده شد. بر اساس خوشه بندی انجام شده گالی ها در سه خوشه تقسیم بندی شدند که بیست و چهار گالی در خوشه یک، پانزده گالی در خوشه دوم و دو گالی نیز در خوشه سوم قرار گرفتند. به طور کلی خوشه یک با شیب نسبتاً زیاد، زاویه مرکزی کم، نسبتاً عمیق، نسبت عرض به عمق کم، خوشه دوم با شیب زیاد، زاویه مرکزی کم، عمق زیاد، نسبت عرض به عمق کم، خوشه سوم پرشیب، زاویه مرکزی زیاد، عمق کم و نسبت عرض به عمق زیاد تقسیم بندی شدند. در سه خوشه بین شاخص شکل هم تفاوتی دیده نمی شود. نتایج تست همگنی نشان می دهد که از بین عوامل مختلف فقط شیب در گالی های منطقه تأثیرگذار بوده است و بقیه پارامتر ها به عنوان عامل مستقیم در گالی ها تأثیرگذار نبوده اند، از این رو نتیجه می گیریم در منطقه مورد مطالعه شاخص های مورفومتری نمی توانند به عنوان عامل موثر در خوشه بندی دخالت داشته باشند. همچنین تفاوت بین تعداد گالی های محدوده مورد مطالعه با فاکتور های شکل دامنه، کاربری اراضی، میزان حساسیت به گالی، شیب و جهت دامنه با استفاده از آزمون کروسکال والیس مورد بررسی قرار گرفت، نتایج این آزمون نشان داد که بین تعداد گالی ها با فاکتور های نامبرده در سطح معنی داری 05/0 تفاوت مشخصی وجود دارد. به طور کلی گالی های منطقه دارای پروفیل عرضی v شکل می باشند، گالی ها بر اساس عمق تقسیم بندی شدند که 7/31 درصد از آن ها عمیق و 3/68 درصد کم عمق می باشند. با توجه به نقشه حساسیت گالی ها، 4/2 درصد از گالی ها در منطقه با حساسیت متوسط، 7/31 درصد در منطقه با حساسیت زیاد و 9/65 درصد نیز در منطقه با حساسیت خیلی زیاد مشاهده شد.
سمیه فخرالدین عیسی جوکار سرهنگی
در مورد ژئومورفولوژی مناطق خشک و نیمه خشک بیابان های ایران مطالعات گسترده ای انجام شده اما در این بین مخروط افکنه ها به رغم دارا بودن پتانسیل های محیطی ، به طور تخصصی کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند. بین حوضه های آبخیز و مخروط افکنه ها به عنوان مهمترین اشکال ناهمواری های مناطق خشک و نیمه خشک، روابطی وجود دارد که استفاده از آنها هم از ابعاد مخروط افکنه ها را مشخص می کند و هم تاثیر عوامل مختلف در شکل گیری مخروط افکنه ها را به صورت کمی نشان می دهد. در این تحقیق جهت یافتن مناسب ترین مدل در دامنه جنوبی البرز در سمنان از ویژگی های مورفومتری حوضه ها استفاده شده است. برای این منظور محدوده ی 44 حوضه آبخیز و مخروط افکنه های وابسته به آنها با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:50000 تعیین شد. هم چنین محیط نرم افزاری google earth pro6 برای دقت بیشتر مورد استفاده قرار گرفت. در مرحله بعد، خصوصیات یازده گانه فیزیوگرافی حوضه های آبخیز، شامل مساحت، محیط، میانگین ارتفاع، اختلاف ارتفاع، شیب حوضه، طول حوضه، طول کل آبراهه، طول آبراهه اصلی، ضریب شکل حوضه، شیب آبراهه اصلی و تراکم زهکشی به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) حاصل شد. سپس ارتباط بین ابعاد مخروط افکنه ها به عنوان متغیر وابسته، با کمیت های مورفولوژی حوضه ها به عنوان متغیر مستقل، به کمک نرم افزار spss و روش رگرسیون چند متغیره مورد بررسی آماری قرار گرفت. نتایج بیانگر آن است که از میان عوامل مستقل، به ترتیب متغیرهای مساحت، محیط، طول حوضه، طول کل آبراهه، طول آبراهه اصلی و تراکم زهکشی حوضه های آبخیز بیشترین تاثیر را در گسترش ابعاد مخروط افکنه ها داشتند و توانستند به مدل رگرسیونی راه یابند.
ساره ولی خانی رضا اسماعیلی
استفاده انسان از رودخانه و نوع دخالت آن، می تواند موجب تغییراتی در کانال رود و حاشیه آن گردد. در این تحقیق کیفیت مورفولوژیکی رودخانه لاویج در البرز شمالی مورد ارزیابی و تحلیل قرارمی گیرد. جهت انجام این کار از روش شاخص کیفیت مورفولوژیکی رود(mqi) استفاده شده است. در این روش رودخانه به بازه های همگن تقسیم بندی می شود و سه مولفه اصلی کیفیت عملکرد مورفولوژیکی، سازه های مصنوعی و تعدیل کانال مورد بررسی قرار می گیرد. این سه مولفه شامل مجموعه ای از 28 شاخص هستند که در آن ها پیوستگی طولی و عرضی، الگوی کانال، مقطع عرضی، ساختار بستر و پوشش گیاهی حاشیه رودخانه مورد ارزیابی قرار می گیرد. در رودخانه لاویج شش بازه مشخص گردید و سپس شاخص های فوق برای هریک از بازه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. بازه های 1، 3، 4 و 5 به علت دخالت کم عوامل انسانی امتیاز بیش از 0/85 کسب نموده و در گروه بسیارخوب طبقه بندی شده اند. بازه 2 به علت دخالت های انسانی محدود امتیاز 0/78 کسب نموده و در طبقه خوب قرار گرفت. بازه 6 به علت دخالت های زیاد انسان مانند معدن شن و ماسه، تغییر شیب، عرض و الگوی کانال و ایجاد سازه های مهندسی مانند آبشارهای کوتاه، کف بند بتونی و ایجاد خاکریزهای مصنوعی بیشترین تغییرات را تحمل نموده و امتیاز 0/32 را کسب نموده که در طبقه ضعیف قرارگرفته است. اگرچه این روش در ایتالیا مورد استفاده قرارگرفته است. با وجود این در رودخانه مورد مطالعه به طور مناسبی کیفیت مورفولوژیکی رود را ارزیابی نموده است.
طاهره غلامیان آقامحلی مصطفی قدمی
رشد سریع شهرها و جمعیت شهرنشین به ویژه بعد از انقلاب صنعتی، مشکلات متعددی از جمله مهاجرت های روز افزون روستا- شهری، ساخت و سازهای بی رویه و بی ضابطه، اسراف در استفاده از زمین، گسترش شهر به سمت اراضی کشاورزی اطراف، توزیع و جانمایی نامتعادل کاربری ها در شهر، فقدان تسهیلات و خدمات شهری کافی و دسترسی آسان به آنها، استفاده گسترده از وسایل نقلیه شخصی در سفرهای درون شهری و در نهایت هزینه های بالای زیست محیطی اقتصادی و اجتماعی و روانی را در پی داشته است. در واقع بسیاری از این مسائل نتیجه بی توجهی به عناصر و اجزای اصلی ساختار فضایی شهر و نحوه سازمان یابی آنها در محیط است. بین ویژگی های فضایی، کالبدی و ساختاری یک شهر و کیفیت های عملکردی، اجتماعی – اقتصادی و یا تنگناها و مشکلات آن، ارتباط متقابل روشنی وجود دارد. همانطور که گفته شد عمده ترین اثر رشد سریع شهرنشینی و شهرها، به هم خوردن نظام توزیع خدمات و نارسایی سیستم های خدماتی شهرها و دسترسی سخت شهروندان به آنها است. به این ترتیب امروزه توجه به ساختار فضایی شهرها و مکانیابی مراکز خدمات رسانی و نحوه آرایش فضایی آنها در سطوح شهری در برنامه ریزی شهری از اهمیت زیادی برخوردار می باشد و برنامه ریزان با تخصیص زمین به کاربری های مورد نیاز در شهرها و مکان گزینی مناسب آنها در کالبد شهر، کمک موثری به تامین رفاه و آسایش شهرنشینان کرده و ضمن کمک به تحقق عدالت اجتماعی، امکان زیست بهتری را در شهرها فراهم می نماید. در این میان شهر بابل به عنوان شهری میانه اندام، هرچند معضلات کلانشهرها را ندارد، ولی از قاعده مذکور مستثنی نیست. از اینرو تحقیق حاضر تلاش دارد تا بعد از مدلسازی ساختار فضایی شهر بابل، وضعیت و سهولت دسترسی ها و سفرهای درون شهری را تحت تاثیر ساختار فضایی شهر بررسی نماید. روش این تحقیق کاربردی، از نوع توصیفی و تحلیلی می باشد. جهت ارزیابی ساختار فضایی و وضعیت دسترسی ها در شهر بابل از ترکیبی از روش های تکنیکی و آماری مبتنی بر اسناد و مدارک موجود و برداشت های میدانی استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی ها مبین ساختار فضایی قطبی نشده و نسبتاً چند مرکزی شهر بابل و وضعیت نسبتاً مطلوب دسترسی ها تحت تاثیر ساختار فضایی شهر می باشد.
نرگس مرتضائی عیسی جوکار سرهنگی
در این پایان نامه علل و عوامل تشکیل و گسترش بدلندها در حوضه مورد مطالعه بررسی شده و این عوامل اولویت بندی شده است و نقشه پهنه بندی خطر تشکیل ان تهیه و برسی شده است.
پروین روشن نکو رضا اسماعیلی
فرایند سیل یکی از پیچیده ترین و مخرب ترین رویدادهای طبیعی است که بیش از هر بلای طبیعی دیگری، شرایط اجتماعی و اقتصادی جوامع را به خطر می اندازد. متغیرهای مورفومتری حوضه از عوامل موثر در وقوع سیلاب می باشد. این تحقیق با هدف بررسی پتانسیل سیل خیزی در زیر حوضه های حوضه آبریز گلندرود که در جنوب شهر رویان از توابع شهرستان نور واقع در استان مازندران با وسعت 87/343 کیلومتر مربع می باشد، و نیز اولویت بندی حوضه های آبریز با استفاده از مدل های تصمیم گیری صورت گرفته است که برای دست یابی به این اهداف ما از روش کتابخانه ای و بررسی اسناد، کتب و مقالات در این راستا و نیز با استفاده از نقشه توپوگرافی 1:25000 به استخراج لایه های اطلاعاتی چون شبکه زهکشی، منحنی ارتفاع ، پوشش گیاهی و ... پرداخته ایم و برای دستیابی به هدف متغیرهای حوضه شامل تراکم زهکشی، زمان تمرکز، نسبت مساحت، نسبت طول، نشبت انشعاب، متوسط شیب حوضه، متوسط شیب کانال، ضریب گردی، ضریب فشردگی، طول ابراهه اصلی، بارش، مساحت حوضه و cn خاک را با توجه به نقشه توپوگرافی استخراج شده است. و با هدف اولویت بندی زیر حوضه ها از مدل تصمیم گیری چند شاخصه تاپسیس که یکی از مدل های مدیریتی است استفاده شده است که در اینجا متغیر های مورفومتری موثر در سیل را باهم بررسی و موثرترین آنها را شناسایی شد که در این بین زمان تمرکز با بیشترین میزان ایده آل مثبت (050/0) و ضریب فشردگی با بیشترین میزان ایده آل منفی (031/0) در حوضه می باشد و براساس این متغیرها و نیز سایر شرایط ، زیر حوضه ها را از لحاظ پتانسیل سیل خیزی رتبه بندی شدند که به ترتیب زیر حوضه های شماره 12 ، 10و 3 با ضریب نزدیکی( 5478/0، 4861/0 و 4622/0) سیل خیز ترین زیر حوضه ها شناخته شده است.
عزیزالله درویشی همت اله رورده
سرمایش بادی یکی از مهم ترین عوامل مختل کننده راحتی و فعالیت های انسانی در فصول سرد سال محسوب می گردد. سوزباد تلفیقی از عناصر اقلیمی دما و باد است که در شرایط محیطی خاص بوجود می آید. هدف این تحقیق ارزیابی شاخص برودت باد در فصول مختلف سال و مکان های متفاوت از نظر تغییرات ارتفاعی است. داده های روزانه دما و باد بین سال های آماری 1392-1382 برای شهر های آلاشت،پل سفید و قائم شهر از اداره کل هواشناسی استان مازندران اخذ شد. ابتدا امواج سرمایی دوره ها ی مذکور و سپس سوزباد از این داده ها در محیط excell و spss استخراج گردید. نتایج نشان می دهد، فراوانی رخداد سوزباد در فصل زمستان و با افزایش ارتفاع افزایش می یابد. آزمون آنالیز واریانس یک طرفه تفاوت مکانی و زمانی رخداد سوزباد را معنی دار نشان می دهد.
عیسی جوکار سرهنگی جمشید جداری عیوضی
حوضه های آبخیز در ایران از نظر زمین شناسی، ناهمواری، اقلیم و سایر عوامل موثر در امر فرسایش بسیار متفاوت هستند، بطوریکه ارزیابی فرسایش و اولویت بندی اراضی در روش استفاده از واحدهای هیدرولوژیکی را با مشکل مواجه می سازند. با توجه به مطالعات انجام یافته، بین پوشش گیاهی، خاک و واحدهای ژئومرفولوژی ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد و دخالت این عوامل نیز در فرایند فرسایش و تولید رسوب قطعی است. تحقیق حاضر، شناخت ویژگی واحدهای ژئومرفولوژی را جهت ارزیابی میزان فرسایش و رسوب ضروری می داند، بطوریکه بتوان از آن بعنوان مدل و پلان کار استفاده نمود.برای این منظور، یکی از زیر حوضه های کوچک سد لتیان به مساحد 8/2946 هکتار انتخاب شد و با استفاده از معیارهای جنس سنگ و عوامل توپوگرافی یعنی ارتفاع، شیب و جهت جغرافیایی دامنه ها، به کمک نقشه های توپوگرافی، عکس های هوایی با مقیاس 1:20000 و مشاهدات صحرایی، سیمای ژئومرفولوژی منطقه به سه واحد اصلی کوهستان، کوهپایه و تپه ماهوری و دره نهشته های رودخانه ای و 28 واحد فرعی تقسیم بندی گردید که ره یک مشخصات و ویژگیهای مخصوص به خود دراند. در تعیین و تفکیک این واحدها و پردازش اطلاعات، از نرم افزارها gis نیز استفاده شده است. برای تخمین مقدار فرسایش در واحدهای مذکور و امکان طبقه بندی اراضی بر مبنای ویژگیهای کیفی، به طبقه بندی بر اساس معیارهای کمی، با یک دید همه جانبه از کلیه عوامل موثر، از رش پسیاک استفاده شده است.ارزیابی فرسایش و رسوبدیه اراضی منطقه با تعیین و استفاده از واحدهای همگن ژئومرفولوژی ثابت کرده است که فرضیات تحقیق درباره سرعت، دقت عمل بیشتر، تشخیص مهمترین عوامل فرسایش و بحرانی ترین نواحی از نظر تولید رسوب، تعیین روابط و نحوه توزیع مکانی فرسایش خاک در سطح منطقه و ... صحیح می باشد.در این روش، میزان رسوب ویژه کل منطقه 13/17 تن در هکتار برآورد شده که با میزان متوسط رسوبگذاری مخزن سد 6/94 درصد همخوانی نشان داده و در مقایسه با سایر منابع و اطلاعات موجود به آمار ایستگاه رسوب سنجی نزدیکتر است. همچنین تحلیل های رگرسیون چند متغیره و یافتن رابطه بین وضعیت فعلی فرسایش (یا عمل مشاهده شده) بعنوان متغیر وابسته و سایر عوامل فرسایش (یا عوامل محاسبه شده) بعنوان متغیرهای مستقل، بیانگر وجود همبستگی در سطح معنی دار بالایی است و از بین آنها، متغیرهای خاک، پوشش زمین و توپوگرافی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.