نام پژوهشگر: مریم موسوی

تاثیر 8 هفته تمرینات هوازی موزون کم فشار بر برخی پروتئین های فاز حاد (app) زنان سالمند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی 1388
  مریم موسوی   محمد فرامرزی

هدف این تحقیق بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات هوازی موزون کم فشار(lia) بر برخی از پروتئین های فاز حاد(app ) در زنان سالمند است. جامعه آماری شامل زنان سالمند بدون بیماری خاص و تحت درمان وهمچنین بدون سابقه شرکت در فعالیتهای ورزشی با شرط یائسگی و نمونه آماری را 23 زن سالمند(60-75)، (میانگین وزن :11/6± 59/2کیلو گرم ، قد: 5/4 ±152/2 سانتی متر ، سن:3/9 ± 67/3 سال ) عضو مرکز سالمندان طراوت شهرستان شهرکرد تشکیل می دادند که به صورت تصادفی به دو گروه تجربی(13 نفر) و کنترل(10نفر) تقسیم شدند.ابتدا شاخص های بدنی شامل قد،وزن،bmi ،whr اندازه گیری و ثبت شد. سپس در حالت استراحت و پس از ناشتایی شبانه نمونه خون اولیه از آزمودنی ها گرفته شد. سپس آزمودنی ها در برنامه تمرینی lia که شامل 8 هفته تمرینات هوازی موزون کم فشار همراه با موزیک به صورت 3 روز در هفته و درجلسات 50 دقیقه ای شرکت کردند . جلسات تمرین شامل سه بخش گرم کردن ،اجرای حرکات ایروبیک در حالت ایستاده و حرکات انتهایی برگشت به حالت اولیه به صورت نشسته بود. شدت تمرین با 40-50درصد ضربان قلب بیشینه در جلسات ابتدایی آغاز و در طول دوره تمرین افزایش یافت ودر جلسات انتهایی به 60 تا75 درصد ضربان قلب بیشینه رسید.سپس اندازه گیریهای ابعاد بدنی و همچنین خون گیری ثانویه جهت ارزیابی تغییرات برخی پروتئین های فاز حادشامل crp ،wbc ،فیبرینوژن و آلفا آنتی تریپسین در شرایط مشابه انجام شد. برای مقایسه پیش آزمون و پس آزمونها در هر گروه از t- همبسته و در بین گروه ها از t- مستقل استفاده شد.نتایج این تحقیق نشان داد 8 هفته تمرین هوازی موزون کم فشار بر تغییرات سطوح crp سرم(p=0/005) ،گلبول های سفید(p=0/002 ) و فیبرینوژن(p=0/03) زنان سالمند تاثیر معنی داری داشت اما بر سطوح آلفا آنتی تریپسین زنان سالمند تاثیر معنی داری نداشت. همچنین بین میانگین تفاضل پیش آزمون و پس آزمون crp p=0/007) ،گلبول های سفید(p=0/003) و فیبرینوژن(p=0/02) در دو گروه تجربی و کنترل تفاوت معناداری مشاهده شد اما در مورد آلفا آنتی تریپسین این گونه نبود.به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد 8 هفته تمرین هوازی موزون کم فشار تاثیرات معنی داری بر برخی از پروتئین های فاز حاد زنان سالمند داشت.

بررسی عکاسی روسیه(شوروی)1940-1917
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1390
  مریم موسوی   سید جواد سلیمی

در این پژوهش سعی برآن است که جوانب عکاسی روسیه از زمان تشکیل اتحاد جماهیر شوروی تا سال 1940 مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا عکاسی روسیه به طور کلی و روند پیشرفت آن و همچنین نقشی که این رسانه در نمایش رویدادهای سیاسی- اجتماعی، شخصیت‎های بزرگ، زیبایی‎ها و زندگی مردم روسیه داشته است، مورد تحقیق قرار می‎گیرد. مختصری از تاریخ روسیه‎ی شوروی نیز در این پژوهش گنجانده شده است. هدف دیگر از انجام این پژوهش، بررسی شاخه‎ها و سبک‎های رایج عکاسی در آن زمان از جمله عکاسی هنری و عکاسی پرتره، فتوژورنالیسم، عکاسی سوسیالیستی و عکاسی آوانگارد و عکاسان فعال در آن شاخه‎ها می‎باشد. در پایان نیز برخی از عکاسان با توجه به سبک و حیطه‎ی کاریشان انتخاب شده و به معرفی و شرح زندگی و کار آن‎ها پرداخته شده است.روش تحقیق و گردآوری داده‎ها، به شیوه‎ی کتابخانه‎ای بوده و از نوع توصیفی- تحلیلی می‎باشد. نتایجی که از این پژوهش حاصل شده است: الف) وقایع سیاسی- اجتماعی، کمونیسم و سوسیالیسم، تغییرات دولتی و اقدامات سیاستمداران، تأثیرات مثبت و منفی بر هنر و عکاسی روسیه داشته است. به عنوان نمونه مسائل سیاسی و بسته بودن محیط آن کشور تا مدت‎ها باعث ناشناخته ماندن عکاسی و عکاسان روس شده بود. ب) هنر و فن عکاسی در روسیه(شوروی)، بسیار غنی و پربار بوده است و عکاس‎های مشهور زیادی از جمله رودچنکو، در زمینه‎های گوناگون و با سلایق متفاوت، فعالیت می‎نمودند. ج) عکس‎ها در شوروی از طریق نشریات متعدد منتشر می‎شدند که هم مخاطب داخلی و هم مخاطب خارجی داشتند. واژه‎های کلیدی تحقیق: عکاسی روسیه (شوروی)، فتوژورنالیسم، عکاسی هنری، پرتره، آوانگارد.

طراحی و به کار گیری دسته بندی کننده های هوش محاسباتی برای آشکار سازی بیماری های کبدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی 1390
  مریم موسوی   مهدی علیاری

افزایش نرخ مرگ و میر ناشی از بیماری های کبدی در سال های اخیر مشهود است. از طرفی ظرفیت جبران سازی بالای کبد و عدم بروز علائم بیماری در مراحل اولیه، تشخیص این بیماری را در مراحل نخست مشکل می کند. این در صورتی است که کبد نقش مهمی در اعمال متابولیکی بدن و نیز سیستم گردش خون و گوارش دارد و شناسایی دیرهنگام کبد بیمار غالبا به از دست رفتن کبد و مرگ می انجامد. لذا در این پایان-نامه تلاش بر این است که بتوان کبد بیمار را در مراحل اولیه شناسایی کرد. بدین منظور از روش های هوش محاسباتی بهره گرفته شده است. در مرحله نخست، از شبکه های عصبی چندلایه پرسپترون و پایه شعاعی استفاده شده و نتایج حاصل از این دو نوع شبکه با روش های دیگر مقایسه شده است. سپس برای دخیل کردن دانش پزشک به عنوان فرد خبره در این زمینه، از سیستم های فازی بهره گرفتیم. همان طور که می-دانیم شبکه های عصبی قابلیت یادگیری و آموزش پذیری را دارند اما به مانند یک جعبه سیاه هستند و این مساله موجب می شود نحوه و روند دسته بندی در هنگام ارزیابی نا مشخص و گنگ است شود. این در حالی است که از شبکه های فازی می توان به عنوان جعبه خاکستری یاد کرد که امکان استفاده از دانش فرد آگاه در روند دسته بندی و شناسایی را فراهم می آورد اما این شبکه ها قابلیت یادگیری ندارند. بنابراین جهت ترکیب این دو قابلیت و رفع ضعف های موجود از شبکه های عصبی- فازی به عنوان جایگزین استفاده شد. این روش-ها صحت دسته بندی قابل قبولی ارائه می دهد. سیستم های فازی-عصبی با داده هایی با ابعاد بالا مشکل دارند. این مشکل از اینجا ناشی می شود که تعداد قواعد فازی به صورت نمایی نسبت به تعداد ورودی ها افزایش می-یابد. در این تحقیق سیستم فازی-عصبی سلسله مراتبی برای حل این مشکل پیشنهاد شده است. کارایی این سیستم هم از نظر معیارهای ارزیابی و هم تعداد قواعد و پارامترها با دسته بندی کننده فازی-عصبی مورد مقایسه قرار گرفته است. ارزیابی تمامی الگوریتم ها روی پایگاه داده کبدی bupa انجام شده است. نتایج بدست آمده علاوه بر کاهش تعداد قوانین و پارامترها بیانگر حساسیت، خصوصیت و صحت بالای دسته بندی کننده های پیشنهادی در آشکارسازی کبد بیمار می باشد. در نهایت روشی ارائه شد تا که بار محاسباتی کم تر و حساسیت، خصوصیت و صحت بالاتری در مقایسه با سایر روش ها داشته باشد و در عین حال پیچیدگی های ریاضیاتی آن کمتر بوده و بتواند به عنوان دستیار پزشک و همچنین روشی قابل فهم و کاربردی برای پزشک مورد استفاده قرار گیرد.

بررسی اثر میدان مغناطیسی بر تثبیت و فعالیت تریپسین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1391
  مریم موسوی   محمدرضا حسین دخت

تریپسین بر روی ذرات سیلیکاژل تثبیت شد و اثرات میدان مغناطیسی ایستا(mt13) روی فعالیت آنزیم در دمای cْ40 مورد بررسی قرار گرفت. مشخص گردید که فعالیت مولکول های آنزیم تثبیت شده بر روی ذرات سیلیکاژل در میدان مغناطیسی ایستا افزایش یافت. اگرچه قدرت میدان مغناطیسی به کار رفته ضعیف بود، اما نتایج محسوسی بدست آمد. هم چنین اثرات میدان مغناطیسی روی فعالیت آنزیم آزاد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که فعالیت آنزیم آزاد در حضور میدان مغناطیسی افزایش یافت که مشابه با آنزیم به صورت تثبیت شده است. بررسی سینتیکی برای هر دو شکل آنزیم آزاد و تثبیت شده انجام شد. پایداری های حرارتی و ذخیره سازی با استفاده از تثبیت افزایش یافت. ثابت های میکائیلس-منتن(km و vmax) برای تریپسین آزاد و تثبیت شده محاسبه گردید. به کارگیری فرآیند تثبیت منجر به یک افزایش در مقادیر km و vmax می شود. بنابراین فعالیت آنزیم در طی روش تثبیت کمتر از آنزیم در حالت آزاد است. به علاوه، ph بهینه در آنزیم تثبیت شده به سمت ناحیه قلیایی جابه جا گردید زیرا مقدار ph بهینه برای آنزیم آزاد 7 و در حالی که برای آنزیم تثبیت شده 5/7 بدست آمد.

بررسی نقش گرایانه ی جهت مجهول بر اساس چارچوب گیون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1391
  مریم موسوی   علیرضا خرمایی

پدیده ی مجهول و فرآیند مجهول سازی در چارچوب رویکردهای مختلف زبان شناسی مورد بررسی قرارگرفته است و زبان شناسان ایرانی نیز، مجهول را از جنبه های مختلفی بررسی کرده اند. پژوهش حاضر، به بررسی انطباق جهت مجهول در زبان فارسی با چارچوب نقش گرایی گیون (2001) پرداخته است که طبق این چارچوب نقش اساسی مجهول کتمان کنش گر می باشد و شرط کاربرد آن غیر موضوعی بودن کنش گر است. بدین منظور، صدساخت معلوم و صد ساخت مجهول از متون ادبی و غیر ادبی رایج زبان فارسی گردآوری و میزان موضوعیت مرجع ها در این دو ساخت براساس دو معیار تداوم پیش رو و فاصله ی پس رو که توسط گیون مطرح شده است، محاسبه شد. آمار و ارقام به دست آمده حاکی از آن بود که ساخت معلوم و ساخت مجهول با چارچوب تحلیل گیون سازگارند. همچنین، هفت بافت برای کاربرد مجهول معرفی می شود که گیون به ارتباط بین بافت ها و نقش اساسی مجهول اشاره نمی کند ولی نشان داده شد که رابطه ی نظام مندی میان بافت های هفت گانه و نقش اساسی مجهول و شرط کاربرد آن وجود دارد.

مدیریت رادیولوژیکی در پی بروز سوانح هسته ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1392
  مریم موسوی   مسعود وهابی مقدم

کاربرد انرژی هسته ای به منظور تولید برق در بهره برداری عادی و در مقام مقایسه، گزینه مطلوبی در سبد انرژی بسیاری از کشورها بشمار می رود، اما در عین حال پتانسیل آسیب رسانی به مردم و محیط زیست را بهنگام بروز سوانح، هر چند با احتمال اندک، نظیر سایر دستاوردهای فناوری بشر در بر دارد. برنامه ریزی موارد اضطرار برای مقابله با این رویدادها، با احتمال هر چند اندک، و ایجاد آمادگی های لازم در پرسنل بهره بردار،گروه های نجات، و جوامعِ پیرامونی اجتناب ناپذیر است. محور اصلیِ مقابله را بهینه سازی حفاظت پرتوی، همراه با اعمال برخی محدودیت های دُز فردی بر مبنای ترازهای مرجع تشکیل می دهد. در این راستا، مسیرهای پرتوگیری، جوامع در معرض پرتوگیری، و ویژگی های پرتودهی مورد بررسی واقع می شود. در مرحله نخست، ارزیابی اولیه از وسعتِ سانحه و تلاش در مهار آن در اولویّت قرار دارد. انجام پرتوپائی از جنبه های مختلف و برآورد میزان پرتوگیری در داخل و خارج تأسیسات بهمراه تعیین نوع و میزان مواد پرتوزای آزاد شده نیز در این مرحله صورت گرفته و بر اساس آن مدیریت عملیات و تقسیم وظایف با توجه به میزان دُز محتمل و در نظر داشتن ترازهای دُز مرجع اِعمال می شود. در پیِ آن، برآورد چگونگی پخش مواد پرتوزا از مسیرهای مطرح و به موازات آن مراقبت در اجرای برنامه از پیش تدوین شده ی اضطرار بر مبنای مسئولیت های تعریف شده انجام می پذیرد. طیِ این مراحل، مراقبت در چگونگی انعکاس رویدادها به جامعه، تبیین ریسک و توجه به تأثیر آن بر افکار عمومی حائز اهمیّت فراوان است. مراحلِ بعدیِ این مدیریت، برنامه ریزی برای اقدامات میان-مدّت و دراز-مدّت، بر حسب مورد، و بررسی اقداماتِ لازم برای خروج از وضعیّتِ بحران و ارزیابی استراتژی های بازگشت به وضعیّتِ عادی را شامل می شود.در رابطه با نخستین مرحله ی مدیریت رادیولوژیکی، بر مبنای یک سناریوی مفروض، کم و کیف عواقب بروز سانحه در نزدیک ترین نیروگاه هسته ای بر محصول برنج استان گیلان مورد بررسی واقع شده است.

تأثیر محلول پاشی بور و کلسیم بر تشکیل میوه درختان پسته
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  مریم موسوی   وحید مظفری

چکیده با توجه به اهمیّت اقتصادی پسته در ایران و هم چنین سال آوری زیاد این محصول، استفاده از راه کارهای مدیریت تغذیه ای به منظور کاهش یا به حداقل رساندن اثرات سوء ناشی از شرایط نامناسب خاک و آب، زمینه را برای افزایش تشکیل میوه و در نتیجه افزایش عملکرد با کمیّت و کیفیت مطلوب فراهم می نماید و این خود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش های محدود انجام شده بر روی پسته نشان می دهند که مصرف بهینه و به موقع بور و کلسیم می تواند در این راستا مثمر ثمر واقع شود. به همین منظور، بررسی اثر محلول پاشی بور و کلسیم بر برخی خصوصیات کمّی و کیفی درختان پسته (رقم های اوحدی و کله قوچی) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال 90-89 و 91-90 در یکی از باغ های پسته منطقه رفسنجان انجام گرفت. تیمارها شامل اسید بوریک (0، 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر) و کلریدکلسیم (0، 1 و 2 درصد) بود. تمامی تیمارها در دو زمان متورم شدن جوانه ها (اواخر زمستان) و پس از برداشت (اوایل پاییز) اعمال شدند. در مجموع، 54 اصله درخت مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که بالاترین درصد تشکیل میوه اولیه و نهایی با کاربرد 1000 میلی گرم در لیتر اسید بوریک به دست آمد. رشد رویشی تحت تأثیر محلول پاشی بور و کلسیم قرار گرفت. در زمان متورم شدن جوانه ها، تشکیل میوه در فروردین ماه روند کاهشی نشان داد و در همین بازه زمانی، رشد رویشی با شیب نسبتاً زیادی افزایش یافت. وزن تر و خشک هر دو رقم پسته در سال دوم نیز تحت تأثیر معنی دار غلظت 1000 میلی گرم بور در لیتر قرار گرفت؛ به گونه ای که وزن تر و خشک رقم اوحدی به ترتیب 61 و 80 درصد و هم چنین وزن تر و خشک رقم کله قوچی به ترتیب 80 و 69 درصد افزایش یافت. هم چنین درصد خندانی، وزن صد دانه و درصد پوکی تحت تأثیر تیمارها قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد که محلول پاشی بور و کلسیم غلظت این عناصر را در جوانه های گل و برگ افزایش داد ولی محلول پاشی بور و کلسیم بر غلظت سایر عناصر جوانه های گل و برگ اثر معنی داری نداشت. به طور کلی، نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که در خاک های منطقه مورد مطالعه، محلول پاشی 1000 میلی گرم بور در لیتر، خصوصیات کمّی و کیفی پسته را بهبود بخشید؛ در صورتی که افزایش کلسیم منجر به کاهش این خصوصیات گردید.

ارزیابی قابلیت توان تفرجی سامان عرفی ایواندر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1391
  مریم موسوی   حسن اکبری

طبیعت گردی نوعی از گردشگری است که ریشه های آن به طبیعت و محیط های بازگسترش یافته است. جنگل به عنوان یکی از مهم ترین و جذاب ترین منابع تفرجی درطبیعت محسوب می شود. بسیاری از برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه، از صنعت گردشگری به عنوان رکن اصل توسعه پایدار یاد می کنند. جنگل های زاگرس از نظر معیار اقلیم، خاک، منابع آبی و چشم انداز به عنوان عوامل محیطی و جذابیت های طبیعی، تاریخی و فرهنگی به عنوان عوامل اقتصادی و اجتماعی دارای اهمیت هستند. ارزیابی توان اکولوژیک سرزمین با در نظر گرفتن مناطق مساعد برای تفرج و تفریح مردم باعث حفظ این جنگل ها می گردد. در این مطالعه ارزیابی توان اکولوژیک سامان عرفی ایواندر درجنگل کاکارضا در استان لرستان برای کاربری اکوتوریسم که پتانسیل های منطقه را برای این کاربری مشخص می نماید. در سه مرحله شناخت، تجزیه و تحلیل و ترکیب انجام گردید. ابتدا نقشه های مربوط به منابع فیزیکی و زیستی با در نظرگرفتن شرایط منطقه مطالعاتی و مدل اکولوژیکی اکوتوریسم برای ایران شامل نقشه های شکل زمین (حاصل تلفیق نقشه های شیب، جهت و ارتفاع) خاک، تیپ های جنگل و تراکم تاج پوشش جنگل تهیه طبقه بندی و وزن دهی شدند. سپس با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) تلفیق شده و نقشه زون بندی تفرجی منطقه مورد مطالعه حاصل گردید. در مرحله بعد با دخالت دادن فاکتورهای منابع آبی، دسترسی به جاده و کاربری فعل اراضی اولویت بندی پهنه های و زون بندی نهایی انجام شد. براساس نتایج بدست آمده منطقه به علت نداتشتن شرایط اقلیمی و بافت خاک مناسب برای تفرج متمرکز درجه یک فاقد این طبقه توان می باشد و از 1077/26 هکتار مساحت منطقه مورد مطالعه 1/70درصد (18/40هکتار) به تفرج متمرکز نوع دو، 10/15درصد (109/40هکتار) به تفرج گسترده نوع یک، 13/30درصد (324/61 هکتار) به تفرج نوع دو و 58درصد (624/85 هکتار) به منطقه نامناسب (حفاظتی) اختصاص دارد.

بررسی پلی مورفیسم ژن رسپتور ویتامین d (vdr) در بیماران مبتلا به ms در شهر زاهدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده علوم پایه 1392
  مریم موسوی   مهرناز نارویی نژاد

مالتیپل اسکلروزیس (omim126200) یک بیماری شایع سیستم عصبی مرکزی ( cns) است که اثرات متقابل بین فرایند های التهابی (inflammatory) و تحلیل نورونی (neurodegeneration) به طور معمول منجر به اختلال متناوب نورولوژیکی و به دنبال آن ناتوانی پیشرونده تجمعی می شود. علائم برای این اختلال شامل: اختلالات بینایی و سیستم های حسی و حرکتی، هماهنگی و تعادل، روده/مثانه/جنسی و شناخت است. اوج شروع بیماری بین سنین 20 و 40 سال است .عامل بیماری ms مبهم است و هیچگونه علت قطعی و درمان موثر وجود ندارد. پاتوفیزیولوژی بیماری پیچیده است تقریبا در تمام صفات پیچیده مولفه های ژنتیکی و محیطی هم به صورت مستقل و هم تعاملی نقش مهمی دارند، که استعداد بیماری، تصادفی بودن و اثرات اپی ژنتیک آن را نمی توان نادیده گرفت. ms یک بیماری ارثی در معنای کلاسیک نمی باشد اما به نظر می زسد استعداد ژنتیکی همراه با فاکتورهای محیطی از قبیل:محل، فصل تولد، فاصله تا خط استوا، عفونت در دوران کودکی، کمبود ویتامین d بیماری را القاء می کند. مطالعات خانواده ها و دوقلوها نشان داده است که یک مولفه ژنتیکی قوی علت مالتیپل اسکلروزیس را تحت تاثیر قرار می دهدو شیوع این بیماری میان بستگان درجه اول افراد مبتلا 20 تا 40 برابر بیشتر از افراد کل جامعه است. نرخ تطابق بالاتر برای دوقلوهای همسان (%34-25) نسبت به دوقلوهای ناهمسان (%5-2) وراثت پذیری بالای آن را نشان می دهد . به علت طبیعت خودایمنی این بیماری، تلاش های اولیه برای شناسایی ژن های بیماری ms بر روی کمپلکس اصلی سازگاری نسجی (mhc) متمرکز شده است.علاوه بر mhc مناطق ژنتیکی دیگری در استعداد به ms دلالت داشته که از مطالعات پیوستگی گسترده ژنوم(gwas) بدست آمده است. این مطالعات بیش از 20 لوکوس از جمله cd58، il2ra،il7r، clec16a، tnfrsf1a، irf و vdr را شامل می شود. ویتامین d برای هموستاز مواد معدنی و استخوان ضرورت دارد.که خصوصیات تنظیم سیستم ایمنی (immunoregulatory) و ضد التهابی ( anti-inflammatory ) را در بر دارد.ژن گیرنده ویتامین d انسانی بر روی کروموزوم 12 قرار گرفته است.که دارای 8 ناحیه کدینگ و 3 ناحیه غیرکدینگ می باشد.گیرنده ویتامین d متعلق به ابرخانواده گیرنده هورمون های نوکلئاز می باشد که رونویسی از ژن های هدف در پاسخ به(oh)2d3 25،1 را تنظیم می نماید.به نظر می رسد عدم تنظیم متابولیسم ویتامین d با بیماری ms و بیماری های دیگری از قبیل دیابت نوع یک ، سرطان و پوکی استخوان ارتباط داشته باشد.ویتامین d از طریق رسپتور ویتامین d (vdr) و رسپتور غشایی اتصالی پاسخ سریع به استروئید (marrs ) عمل می کند.برخی از پلی مورفیسم های ژن vdr ممکن است عملکرد و متابولیسم ویتامین d را تغییر داده و نقشی را در بیماری ms ایفا کند..اثر این پلا مورفیسم ها به طور قطعی مشخص نشده است.مطالعات مختلفی نقش پلی مورفیسم ژن vdr در جمعیت های قومی مختلف بررسی کرده اند که به علت زمینه ژنتیکی متفاوت، نتایج متناقضی در این رابطه مشاهده شده است.

واقع نمایی ادراک حسی در دیدگاه ملاصدرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  مریم موسوی   محمد سعیدی مهر

هدف از پایان نامه حاضر، بررسی این ادعا در دستگاه فلسفی ملاصدرا است که: ادراک حسی به مثابه قسمی از اقسام ادراک، می بایست شرط انطباق بر مدرَک مادی خود را تأمین کند. آیا آنچه ضمن فرآیند ادراک حسی بر مدرِک نمایانده می شود همان است که در متن عالم واقع موجود است؟ اگر چنین است، چرا و چگونه می توان یک نظریه منسجم و سازگار با دیگر مبانی و آموزه های صدرالمتألهین در زمینه واقع نمایی ادراک حسی ارائه کرد؟ در تذکار میزان اهمیت این مسأله همین بس که پذیرش یا عدم پذیرش «مطابقت ذهن بر عین» را می توان به عنوان یکی از مرزهای موجود میان شکاکیت و واقع گرایی قلمداد کرد. در این راستا، با تمرکز بر آثار خود ملاصدرا، ابتدا سعی بر جمع آوری مقدمات ضروری بحث از جمله «تعریف ادراک حسی» و «فرآیند حصول آن» کرده، پس از تحلیل و بررسی آنها، در فصل آخر، تلاش شده نظریه ای منسجم و سازگار با مقدمات پیشین، به نحوی ارائه گردد که از عهده حل مسأله واقع نمایی ادراک حسی برآید. در این میان نگاهی گذرا و درخور این رساله، به نظریات مرتبط در فلسفه ادراک حسی معاصر، نظیر نظریه التفاتی به عنوان نمونه ای از واقع گرایی مستقیم و نظریه داده حسی به مثابه نمونه ای از واقع گرایی غیرمستقیم، شده است؛ بدین امید که بتوان تصوری از نحوه ورود نظریه پردازان معاصر به چنین موضوعی بدست داده و در پرتو آشنایی اندکی که با آنها حاصل شده، بتوان با دیدی جدید در مطالب گذشتگان جستجو و کنکاش کرد. نتیجه آنکه، ملاصدرا را می توان به نحوی از طرفداران واقع گرایی غیرمستقیم قلمداد کرد. وی یک واقعیت مجرد مثالی را که به اعتباری وجود خارجی علم است و به اعتباری وجود ذهنی معلوم مادی، به عنوان واسزه میان ذهن و عین مادی در ادراک حسی معرفی می کند. این واسطه گرچه به لحاظ مشخصه های وجودی که داشته و دستگاه فلسفی که در آن نظام یافته است، از اشکالاتی که گریبانگیر «داده حسی» در معرفت شناسی معاصر، رها است اما خود به قدری مجرد و ماورائی تعریف شده که بیم آن می رود همین طبیعت ماورائی، فهمی از ادراک حسی عرضه کند که بسی دور از فهم متعارف و مقبول گردد.آیا اصلا آگاهی از چنین موجودی ما را به ادراک حسی یک شیء مادی می رساند؟ اگر پاسخ این سوال در یک دستگاه فلسفی مثبت باشد، چنانکه هست احتمالا، آیا باز هم می توان ادراک مثال یک شئ مادی را پاسخگوی انتظاراتی دانست که فهم متعارف از ادراک حسی دارد.

اثر حداقل دستمزد بر اشتغال در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1386
  مریم موسوی   احمد اکبری

چکیده ندارد.

بردهای عددی عملگرهای پوچ توان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم 1387
  مریم موسوی   عبدالعزیز عبدالهی

چکیده ندارد.

ارزیابی تأتیر اجرای خودکارسازی بر عملکرد و کارایی مصرف آب ذرت علوفه ای (مطالعه موردی منطقه کرج)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1387
  مریم موسوی   امین علیزاده

با خودکار کردن سامانه¬های آبیاری در برآورد نیاز آبی روزانه گیاه، از آنجا که آبیاری مطابق با نیاز واقعی گیاه انجام می¬شود راندمان مصرف آب بهبود پیدا می¬کند. تحقیق حاضر بر روی گیاه ذرت رقم سینگل کراس 704 صورت گرفت. دو مزرعه آزمایشی به وسعت 7 هکتار، در یکی به صورت خودکار و دیگری مطابق با آمار هواشناسی طولانی مدت نیاز آبی برآورد شد. سایر شرایط اعم از کیفیت آب، خاک و اقلیم دو مزرعه مشابه بود. طرح آزمایشی در قالب بلوک¬های کامل تصادفی و با چهار تکرار انجام گشت و دو تیمار مدیریت آبیاری و تراکم و اثر متقابل آنها بر روی عملکرد، کارایی مصرف آب و پارامترهای فیزیولوژیکی گیاهی بررسی شد. تراکم¬های 170 هزار و 110 هزار بوته در هکتار مورد آزمایش قرار گرفت. بعد از برداشت مزارع حجم آب به کار رفته در مزرعه آزمایشی در طول دوره رشد 6838 متر مکعب در هکتار و در مزرعه شاهد 9400 متر مکعب در هکتار بود. تآثیر دو نوع آبیاری و دو نوع تراکم بر روی عملکرد معنی¬دار نیست عملکرد در مزرعه آزمایشی در تراکم اول برابر 78/95 تن در هکتار و با تراکم دوم 102/85 تن در هکتار و در مزرعه شاهد در تراکم اول 77/82 و تراکم دوم 90/52 تن در هکتار به دست آمد. اثر آبیاری در سطح 1% و اثر تراکم در سطح 5% بر روی کارایی مصرف آب اختلاف معنی¬دار ایجاد کرد. کارایی مصرف آب در مزرعه تحت آزمایش در تراکم اول برابر با 1/15، در تراکم دوم برابر با 1/5 کیلوگرم بر متر مکعب و در مزرعه شاهد در تراکم اول 0/83 و در تراکم دوم 0/96 کیلوگرم بر متر مکعب برآورد شد. بنابراین در مزرعه آزمایشی 53 درصد افزاِیش کارایی مصرف آب و 27% کاهش مصرف آب داشتیم.