نام پژوهشگر: شعبان شتایی جویباری
محمد مقصودلونژاد شعبان شتایی جویباری
چکیده ارس از معدود سوزنی برگان با ارزش ایران است و مناطق وسیعی از کشور، معرف رویشگاه های طبیعی آن هستند. حضور ارس در شمال، جنوب، شرق، غرب و حتی نواحی مرکزی مجاور به کویر ایران، بر گسترش جغرافیایی وسیع آن گواهی می دهند. منطقه چهارباغ گرگان از جمله مناطق و رویشگاه های ارس است که گونه ارس با وضعیت نسبتاً خوبی مستقر شده است. به منظور بررسی وضعیت کمی و کیفی توده های ارس مساحتی در حدود 4700 هکتار از منطقه انتخاب شد. نقشه های شیب، جهت ، ارتفاع از سطح دریا و زمین شناسی از منطقه مورد نظر در محیط gis تهیه شد و پس از روی هم اندازی نقشه های فوق، واحدهای همگن شکل زمین منطقه به تعداد 28 واحد تهیه گردید. در هر واحد همگن تعدادی قطعات نمونه (10 آری) به طور تصادفی انتخاب و به دستگاه gps منتقل گردید. در مجموع 149 قطعه نمونه در منطقه پیاده گردید و در هر یک از قطعات نمونه، قطر برابر سینه، قطر یقه، تعداد، درصد تاج پوشش و ارتفاع درختان برداشت شد. برای تجزیه و تحلیل بین واحدهای همگن از آنالیز واریانس و آزمون مقایسه ای دانکن استفاده گردید. نتایج نشان داد که در بین واحدهای همگن مشخصه های تعداد در هکتار، درصد تاج پوشش، قطر سطح مقطع متوسط و سطح مقطع برابر سینه اختلاف معنی داری در سطح 95 درصد وجود دارد. بررسی اثر نسبی عوامل فیزیوگرافی بر مشخصه های کمی توده نشان داد اثر نسبی طبقه ارتفاعی 3000-2500، طبقه شیب بیشتر از 60 درصد و جهت شمالی بیش از سایر طبقات می باشد، همچنین اثر نسبی کمترین طبقه رس و سیلت و بیشترین طبقه شن و سنگ و سنگریزه خاک بیش از سایر طبقات است. نتایج به دست آمده از مدل رگرسیونی نشان داد که ترکیب خطی از متغیرهای جهت، رس، سنگ و سنگریزه، قدرت جریان آب و شاخص رطوبتی به عنوان بهترین مدل پیش بینی کننده برای تعداد در هکتار (933/2=rmse و با 27/0=r2adj) و ترکیب خطی از متغیرهای رس، سیلت، سنگ و سنگریزه، قدرت جریان آب و شاخص رطوبتی به عنوان بهترین مدل پیش بینی کننده برای سطح تاج پوشش با میزان 26/1=rmse و با30/0=r2adj حاصل گردید. همچنین ترکیب خطی از متغیرهای رس، شن، سیلت، سنگ و سنگریزه، انحنای نیمرخی، قدرت جریان آب و شاخص رطوبتی به عنوان بهترین مدل پیش بینی کننده سطح مقطع برابرسینه با میزان خطای62/1=rmse و با60/0=r2adj انتخاب گردید. و ترکیب خطی ارتفاع از سطح دریا، رس، شن، سیلت، انحنای نیمرخی، قدرت جریان آب و شاخص رطوبتی به عنوان بهترین مدل پیش بینی کننده برای برآورد قطرسطح مقطع متوسط با میزان خطای 26/14=rmse و 56/0=r2adj بدست آمد. نتایج تجزیه مولفه های اصلی (pca) برای متغیرهای مستقل رویشگاه در چهار مولفه بیان شد و نتایج نشان داد که بر اساس همبستگی متغیرها با مولفه ها، مولفه اصلی اول شامل رس، شن و سیلت می باشد که این سه متغیر16/25 درصد از کل تغییرات را توجیه می کند و مولفه اصلی دوم که شامل انحنای تانژانتی، انحنای عمودی، شاخص رطوبتی و قدرت جریان آب می باشد که این متغیرها 28/21 درصد از کل تغییرات را توجیه می کند و مولفه اصلی سوم که شامل شیب، ارتفاع از سطح دریا و سنگ و سنگریزه می باشد که این متغیرها 69/16 درصد از کل تغییرات را توجیه می کند و مولفه چهارم که شامل جهت شیب، انحنای نیمرخی و انحنای مسطحاتی می باشد که این متغیرها 69/16 درصد از کل تغییرات را توجیه می کند. در مجموع چهار مولفه بصورت تجمعی تقریباً 21/71% از تغییرات کل را توجیه می کند. از نظر کیفی، درصد درختان دانه زاد در کل توده بیش از درختان شاخه زاد بوده همچنین درختان در کل توده از نظر تاج و تنه دارای وضعیت نسبتاً خوبی می باشد. کلمات کلیدی: ارس، مشخصه های کمی و کیفی، واحدهای شکل زمین، چهارباغ، gis و tas پیشنهادات علمی: 1- مطالعه و شناسایی ویژگی های اکولوژیکی حاکم بر رویشگاه های ارس درسایر رویشگاه های کشور و مقایسه آنها با یکدیگر. 2- مطالعه و بررسی اثرات شیمی خاک، میکروارگانیسم ها گونه های همراه بر پراکندگی و توزیع گونه ارس در توده. 3- بررسی درصد جوانه زنی و سالم بودن بذور درختان ارس با توجه به عوامل فیزیوگرافی. پیشنهاد اجرایی: به منظور حفظ توده های ارس موجود در منطقه چهارباغ پیشنهاد می شود: 1- مناطق خاصی را برای تفرجگاه مردم در نظر بگیرند و از حضور مردم در مناطقی که شرایط توده های ارس برای زادآوری مناسب است جلوگیری شود. 2- پیشنهاد می شود به منظور حفاظت بهتر این توده های با ارزش مسولیت حفاظت از این توده ها به یکی از ادارات کل منابع طبیعی گلستان یا سمنان واگذار شود.
اسماعیل مام محمودی شعبان شتایی جویباری
این تحقیق به منظور بررسی روند، میزان و موقعیت تخریب گستره جنگل در یک دوره 47 ساله در جنگل های زاگرس شمالی در محدوده ای به مساحت 8120 هکتار در اطراف سردشت انجام گرفت. از دیگر اهداف این تحقیق بررسی ارتباط عوامل فیزیوگرافی، انسان ساخت، میزان جمعیت، درصد شاغلین و باسوادی در تغییرات گستره جنگل بود. نقشه گستره جنگل سال 1334 و 1381 از روی فتوموزاییک رقومی عکس های هوایی تهیه شد. نقشه های فیزیوگرافی و عوامل انسان ساخت از روی نقشه های توپوگرافی 5000/1 منطقه تهیه و به طبقه های مناسب طبقه بندی شدند و نقشه های میزان جمعیت، شاغلین و باسوادی به روش درون یابی idw و به صورت پیوسته در محیط gis تهیه شد. از تقابل نقشه های گستره جنگل ابتدا و انتهای دوره در محیط gis، نقشه تغییرات گستره جنگل تهیه گردید. نتایج نشان داد که در مجموع در طی دوره مورد مطالعه 935 هکتار از سطوح جنگلی تخریب شده است. جهت بررسی رابطه عوامل فیزیوگرافی و انسان ساخت با تغییرات گستره جنگل از روش اثر نسبی و برای مدلسازی تخریب جنگل از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج نشان داد که فاصله از جاده و آبراهه با تخریب گستره جنگل رابطه معکوس دارد و نیز بیشترین تخریب در فاصله 200 متری از روستا اتفاق افتاده است. با افزایش ارتفاع بر میزان تخریب افزوده می شود، اما با افزایش درصد شیب از میزان تخریب کاسته می شود، بیشترین و کمترین میزان تخریب صورت گرفته نسبت به سطح اولیه جنگل به ترتیب مربوط به جهت های جنوبی و شمالی می باشد. نتایج بررسی با مدل رگرسیون لجستیک نیز نشان داد که شیب موثرترین عامل بر تخریب در منطقه مورد مطالعه می باشد، و میزان جمعیت، درصد باسوادی و شاغلین تاثیر چندانی بر بهبود نتایج مدل نداشتند. البته با توجه به میزان شبه 2 rحاصل از رگرسیون به دلیل پراکندگی سطوح تخریب در منطقه و ضعف ارتباط بین فاکتورهای مورد بررسی با تخریب جنگل مدل حاصله قابلیت پیش بینی احتمال تخریب با دقت بالا را نداشت. در نهایت با توجه به نتایج حاصل از روش اثر نسبی و مدل رگرسیون لجستیک می توان گفت که شرایط خاص منطقه، مرزی بودن، کوهستانی بودن، مسایل اقتصادی اجتماعی مردم ساکن در منطقه و نیز جنگ تحمیلی الگوی تخریب را در منطقه تحت تاثیر قرار داده است.
رضا باقری شعبان شتایی جویباری
چکیده بر اساس اطلاعات موجود بادافتادگی درختان جنگلی حادثه طبیعی واقع شده درسری دو جنگل شصت کلاته گرگان می باشد. این تحقیق به منظور بررسی وضعیت درختان بادافتاده و ارتباط آنها با مشخصه-های توپوگرافی و ساختاری توده در این جنگل صورت پذیرفت. بدین منظور تمامی درختان بادافتاده در سطح سری به صورت صددرصد آماربرداری گردید. همچنین به منظور بررسی ساختار توده های بادافتاده، 49 درخت بادافتاده به صورت تصادفی انتخاب و قطعات نمونه 10 آری به مرکزیت درخت بادافتاده برداشت شد. اطلاعات نوع گونه، قطر، ارتفاع و وضعیت افتادن درختان، همچنین نوع گونه و قطر تمامی درختان و ارتفاع درختان شاهد در قطعات نمونه ثبت گردید. میانگین قطر و ارتفاع درختان در سه وضعیت ریشه کن شدگی، شکستگی از بالای دو متری و پائین دو متری تنه آنالیز واریانس شد و با آزمون دانکن مقایسه گردید. برای بررسی ارتباط این سه وضعیت با نوع گونه از آزمون مربع کای و آنالیز تطبیق استفاده شد. جهت بررسی ساختار توده های بادافتاده، ساختار سنی آنها تهیه و در بین توده ها مقایسه انجام شد. همچنین میانگین قطر، ارتفاع، سطح مقطع و حجم درختان قطعات نمونه با قطر، ارتفاع، سطح مقطع و حجم درختان بادافتاده مقایسه گردید. مشخصه های اولیه و ثانویه توپوگرافی در محیط نرم افزار آنالیز سطح زمین تهیه شد. برای بررسی اثر عوامل توپوگرافی و بررسی امکان تهیه مدل پیش بینی مکانی احتمال بادافتادگی از رگرسیون لجستیک استفاده شد. بدین منظور اطلاعات توپوگرافی مناطق دارای درختان بادافتاده و مناطق فاقد درختان بادافتاده که با نمونه گیری تصادفی مشخص شد، استخراج گردید. جهت تعیین موثرترین متغیرهای اصلی توپوگرافی و فرم زمین از آنالیز اثر نسبی استفاده شد. نتایج نشان داد که گونه ممرز بالاترین درصد نسبی بادافتادگی را به خود اختصاص داده است. بررسی وضعیت بادافتادگی درختان نشان می دهد ریشه کن شدگی درختان در مقایسه با دو وضعیت شکستگی از بالا و پائین تنه بیشتر است. نتایج آنالیز واریانس و آزمون مقایسه ای دانکن نشان داد درختان شکسته شده از بالای دو متری تنه نسبت به درختان ریشه کن شده دارای میانگین قطر و ارتفاع بالاتری می باشند. آماره مربع کای و آنالیز تطبیق نشان داد ارتباط معنی داری بین وضعیت بادافتادگی و نوع گونه وجود دارد به طوری که درختان ممرز بیشتر ریشه کن شده اند که این می تواند ناشی از ریشه های سطحی تر این گونه در مقایسه با راش و انجیلی باشد. بررسی ساختار سنی توده های بادافتاده نشان از وقوع این پدیده در همه نوع ساختاری دارد. همچنین مقایسه مشخصه های درخت بادافتاده با توده نشان از چیره بودن درختان بادافتاده در توده هایشان دارد. مدل لجستیک جهت پیش بینی مکانی احتمال بادافتادگی با صحت کلی 5/62 درصد معنی دار بوده و نشان از تاثیر مشخصه های توپوگرافی بر بادافتادگی دارد. نتایج آنالیر اثر نسبی فرم زمین نشان از وقوع بیشتر بادافتادگی در یال ها و اطراف یال دارد. اثر نسبی ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت شیب نشان می دهد طبقات میانی ارتفاع، شیب های 0 تا 30 درصد و جهات شیب همسو با جهت دامنه و جهت افتادن مانند جهت غربی بیشترین بادافتادگی را دارا می باشند.
سیاوش کلبی شعبان شتایی جویباری
برآورد و تهیه نقشه مشخصه های ساختاری جنگل با دقت بالا، یکی از اساسی ترین اطلاعات مورد نیاز در مدیریت پایدار و برنامه ریزی جهت استفاده عملی در جنگل ها می باشد. در این مطالعه، ارتباط بین داده-های دو سنجنده aster و- hrg spotبا سه مشخصه مهم ساختاری جنگل شامل حجم سرپا، سطح مقطع و تعداد درختان در هکتار در سری یک جنگل آموزشی و پژوهشی دارابکلا واقع در شهرستان ساری مورد بررسی قرار گرفت. از روش رگرسیون خطی چند متغیره و الگوریتم طبقه بندی و رگرسیون درختی (cart) برای آنالیز و ارزیابی رابطه بین این مشخصه ها با داده های سنجنده ها استفاده شد. پیش پردازش و پردازش های مناسب جهت حذف و یا کاهش خطاهای هندسی و اتمسفری و همچنین بارزسازی تفاوت-های مشخصه های کمی توده ها بر روی داده های طیفی انجام گرفت. تعداد 100 قطعه نمونه با ابعاد 60 *60 متر با استفاده از روش آماربرداری خوشه ای برداشت گردید. پس از برداشت اطلاعات زمینی، محاسبات مقادیر حجم، سطع مقطع و تعداد در هکتار در سطح قطعات نمونه صورت گرفت. ارزیابی اعتبار بهترین مدل بدست آمده با تعدادی قطعه نمونه و با معیارهای ارزیابی مناسب مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از داده های aster و رگرسیون خطی چندگانه مشخصه حجم، سطح مقطع و تعداد درختان در هکتار بترتیب با ضریب تبیین اصلاح شده 2/59، 5/73 و 85 درصد و ریشه میانگـــین مجذور خطا ((m3/ha-1 5/116، ((m2/ha-1 14/5 و ((n/ha-1 95/50 برآورد گردید. همچنین با استفاده از داده های spot- hrg و رگرسیون خطی چندگانه مشخصه های حجم، سطح مقطع و تعداد درختان در هکتار بترتیب با ضریب تبیین اصلاح شده 5/74، 5/80 و 7/85 درصد و ریشه میانگین مجذور خطا ((m3/ha-1 1/77، ((m2/ha-1 02/4 و ((n/ha-1 6/44 برآورد شد. هنگامی که از الگوریتم cart برای تجزیه و تحلیل داده ها سنجنده aster استفاده شد ضریب تبیین برای مشخصه حجم سرپا، سطح مقطع و تعداد درختان در هکتار بترتیب 8/8، 9/6 و 5/2 درصد و ریشه میانگین مجذور خطا نیز بترتیب (m3/h-1) 2/18، (m2/h-1) 15/0 و (n/h-1) 25/6 و برای سنجنده- hrg spot نیز ضریب تبیین به ترتیب 5/4، 6/3 و 6/4 درصد و ریشه میانگین مجذور خطا نیز به ترتیب (m3/h-1) 8/15، (m2/h-1) 27/0 و (n/h-1) 4/2 بهبود یافت. نتایج این تحقیق نشان داد داده های سنجنده spot-hrg در برآورد هر سه مشخصه ساختاری مورد مطالعه دارای نتایج بهتری نسبت به سنجنده aster می باشد و همچنین استفاده از الگوریتم cart می تواند در بهبود نتایج تأثیر چشمگیری داشته باشد. در مجموع نتایج نشان داد که از داده های سنجنده های فوق می توان جهت مدیریت عملی در توده های جنگلی استفاده شود.
سلام یزدانی شعبان شتایی جویباری
برآورد مشخصه های ساختاری جنگل با استفاده از داده های طیفی ماهواره ای به عنوان یکی از گزینه های جایگزین زمینی مطرح می باشد. هدف از این مطالعه، برآورد مشخصه کمی حجم سرپا، رویه-زمینی و تعداد درختان در هکتار با استفاده از داده های ماهوارهquickbird در سری یک طرح جنگلداری دکتر بهرام نیا واقع در شهرستان گرگان می باشد. پس از تصحیح هندسی تصاویر، پردازش های تجزیه مولفه های اصلی، نسبت گیری های مختلف برای ایجاد شاخص های مهم گیاهی، ادغام تصاویر به روش نیمه اتوماتیک pansharp وihs و آنالیز بافت با اندازه پنجره های مختلف بر روی باندهای اصلی و پانکروماتیک، جهت تجزیه و تحلیل انجام گردید. به منظور بررسی سطح ابعاد قطعه نمونه بر برآورد مشخصه های کمی، تعداد 112قطعه نمونه از طریق روش خوشهای تصادفی، -به صورت تو در تو به ابعاد 10 ×10 ، 20×20 و30×30 متر پیاده و قطر برابرسینه و ارتفاع درختان برداشت و مرکز هر یک از قطعات نمونه نیز با استفاده از دستگاه dgps ثبت شد. پس از نرمال-سازی داده ها، انتخاب بهترین متغیرهای مستقل (باندها) جهت شرکت در مدل سازی با استفاده از الگوریتم ژنتیک صورت گرفت. مدل سازی رگرسیونی با روش های پارامتریک چند متغیره خطی، غیرخطی و الگوریتم ناپارامتریک طبقه بندی و رگرسیون درختی (cart) انجام گرفت. ارزیابی اعتبار مدل ها و نتایج حاصل با معیارهای مناسب و با تعدادی قطعه نمونه صورت گرفت. مقایسه نتایج حاصل از مدل سازی های مختلف نشان داد که در برآورد هر سه مشخصه (حجم، روی زمینی و تعداد در هکتار)، الگوریتم cart مناسب ترین نتیجه را در قطعات نمونه با ابعاد مختلف داشته است. همچنین نتایج نشان داد که افزایش ابعاد قطعه نمونه باعث بهبود نتایج شده است به طوری که مناسب ترین نتایج در قطعات نمونه 30×30 متربود. تاثیر متغیرهای حاصل از آنالیز بافت با ابعاد های مختلف در مدل سازی ها بسیار بیشتر از سایر متغیرهای حاصل از پردازش ها بوده است. در مجموع نتایج نشان داد که استفاده از روش های ناپارمتریک نظیرالگوریتم cart در مقایسه با روش های پارامتریک باعث بهبود نتایج برآورد مشخصه های کمی ساختاری جنگل شده است.
مریم ضیایی محمدهادی معیری
چکیده این مطالعه به منظور ارزیابی توان تفرجی منطقه جنگلی زرین گل واقع در شهرستان علی آباد به مساحت 35/1153 هکتار با استفاده از فن آوری gis صورت گرفت. ابتدا مرز منطقه طی بازدید میدانی کارشناسان تعیین گردید. سپس نقشه عوامل مورد ارزیابی شامل 14 عامل شیب، جهت، بافت خاک، تراکم پوشش گیاهی، تیپ پوشش گیاهی، زمین شناسی، فرسایش خاک، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، فاصله از چشمه، فاصله از آبشار، فاصله ازسد، فاصله از خدمات تفرجی، فاصله از شهر و لایه محدود کننده مستثنیات در محیطgis تهیه و در ارزیابی ها مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور تعیین توان تفرجی و اختصاص مکان های مورد بررسی به انواع تفرج از مدل ارزیابی چند معیاره (mce) و روش ترکیب خطی وزن داده شده (wlc) استفاده گردید. با توجه به اولویت طبقات و مقادیر مختلف لایه ها، مقادیر لایه ها با استفاده از توابع فازی متفاوت استاندارد سازی گردیدند. با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (ahp) وزن لایه های مختلف تعیین شد. بعد از تعیین وزن، مقادیر عوامل در وزن بدست آمده ضرب گردید و با در نظر گرفتن عوامل محدودیت و اعمال آن ها نقشه نهایی توان تفرجی بدست آمد. سپس مقادیر توان تفرجی بدست آمده در طبقات مناسب برای جداسازی طبقات مختلف توان تفرجی طبقه بندی گردیدند. نتایج نشان داد که منطقه مورد مطالعه14/15 دارای تفرج متمرکز درجه یک است، 54/16 درصد متمرکز درجه دو، 09/45 درصد گسترده درجه یک، 36/9 درصد گسترده درجه دو، 16/9 درصد نامناسب برای تفرج، 7/12 درصد محدودیت تفرج است. این تحقیق به برنامه ریزان و مدیران در زمینه تفرجگاه ها و توسعه پارک های جنگلی کمک نموده تا پتانسیل و توان تفرجی منطقه را نیز بهتر شناسایی نمایند.
سمیه افشار شعبان شتایی جویباری
تحقیق حاضر با هدف بررسی قابلیت داده های سنجنده aster دربرآورد تاج پوشش جنگل در پارک حفاظت شده دالاب شهرستان ایلام صورت گرفت. پس ازتصحیح هندسی، پردازش های مناسببر روی تصاویر انجام شد. برای تهیه نقشه واقعیت زمینی و نمونه تعلیمی تعداد 157 قطعه نمونه به روش تصادفی سیستماتیک پیاده گردید. در هر قطعه نمونه میزان تاج پوشش درختان برداشت و درصد تاج پوشش کل درختان بر حسب هکتار محاسبه و قطعات نمونه به چهار طبقه تراکم تاج پوشش طبقه بندی گردیدند. با انتخاب 75 درصد از قطعات نمونه از هرطبقه تاج پوشش به عنوان نمونه تعلیمی، نشانه های طیفی طبقه ها استخراج و ترکیبات باندی مناسب انتخاب شدند. به منظور استفاده از داده های کمکی در طبقه بندی از نقشه توپوگرافی مدل رقومی منطقه تهیه و نقشه شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا بدست آمد و همچنین از روی تصاویر google earth لایه های جاده و روستاهای منطقه استخراج شدند و سپس فاصله از جاده و مناطق روستایی تهیه گردید. طبقه بندی داده ها به روش نظارت شده با 4 طبقه تراکم تاج پوشش %5-0، %25-5، %50-25، %75-50 صورت گرفت. طبقه بندی ابتدا با داده های طیفی وبا پیش احتمال مساوی وقوع طبقات و سپس با پیش احتمال معین وقوع طبقات صورت گرفت. سپس طبقه بندی با استفاده توأمان از داده های طیفی و کمکی با پیش احتمال مساوی وقوع طبقات و پیش احتمال معین وقوع طبقات انجام شد. همچنین طبقه بندی با مدل مکانی وقوع طبقات بصورت مقادیر وقوع هر یک از طبقات در هر یک از طبقات داده های کمکی انجام گرفت. نتایج با 25 درصد از نمونه های زمینی مورد ارزیابی قرار گرفت نتایج بطور کلی نشان داد داده های کمکی باعث بهبود نتایج شده اند و بالاترین صحت کلی و ضریب کاپا با داده های کمکی با استفاده از مدل های مکانی پیش بینی وقوع طبقات بدست آمده است. با ادغام طبقات دو طبقه تراکم تاج پوشش %25-0 و %75-25 طبقه بندی مجددأ با روش های بالا صورت گرفت. در طبقه بندی با دو طبقه نتایج بهبود پیدا کرد. از جمله دلایل پایین بودن میزان صحت نتایج کلی را می توان به دلیل پایین بودن مقدار تاج پوشش جنگلی، بازتاب خاک و پوشش گیاهی کف جنگل، عدم تفکیک طبقات تراکم تاج پوشش درختان می توان ذکر کرد.
سیدهاشم موسوی نژاد فرشاد کیانی
فرسایش خاک یک فرایند طبیعی است که بطور مداوم بر روی سطح زمین رخ داده و یکی از مهمترین مسائل زیست محیطی در دنیا به شمار می رود، بطوریکه سطح اراضی و تولیـدات کشـاورزی، امنیت و پایداری منـابع طبـیعی و محـیط زیست را تهدید می نماید. به دلیل پر هزینه و وقت گیر بودن روشهای محاسبه فرسایش در روی زمین و نیز مشکل تعمیم نتایج حاصل از محدوده های کوچک و خاص به مناطق بزرگتر، روشهایی جهت برآورد مقدار فرسایش از سطح حوزه های آبخیز ارائه گردیده است. این روشها شامل روابط ساده تا مدل های پیچیده ای هستند که سعی بر شبیه سازی مکانیزم فرسایش ورسوب دارند. مدل جهانی محاسبه تلفات خاک rusle)) رابطه ای تجربی است و دارای پایه فیزیکی قوی نسبت به سایر روش های تجربی می باشد. این مدل که اصلاح شده مدل usle می باشد، برای اراضی زراعی و غیر زراعی کاربرد دارد. در این مدل از تأثیر 6 عامل، شامل: فاکتور قدرت فرسایندگی باران، فاکتور فرسایش پذیری خاک، فاکتور طول شیب و درجه شیب، فاکتور کاربری اراضی و فاکتور عملیات حفاظتی، میزان فرسایش خاک بر حسب تن در هکتار در سال بدست می آید. تحقیق حاضر با هدف یافتن ارتباطی بین میزان تراکم و انبوهی تاج پوشش درختان جنگلی و میزان فرسایش خاک با استفاده از معادله جهانی محاسبه تلفات خاک (rusle)، و امکان برآورد آن از طریق تصاویر ماهواره ای spot5، در حوزه چهل چای شهرستان مینودشت(به مساحت 25683 هکتار)، انجام گردید. نتایج حاصل از محاسبه فرسایش خاک از طریق ارزشهای طیفی داده های ماهواره ای، در 5 طبقه شامل؛ خیلی کم، کم، متوسط، بالا و شدید، قرار داده شد. نتایج عموماً یک شرایط مخاطره آمیز فرسایش متوسط تا شدید را در طبقه پوشش گیاهی کمتر از 5%، به میزان متوسط وزنی 1/14 و حداکثر تا 7/34 تن بر هکتار بر سال، به نمایش گذاشت. در این میان، اراضی زراعی با پوشش گیاهی کمتر از 5%، علیرغم دارا بودن 3/28% سطح حوزه، حدود 65% وزنی کل فرسایش حوزه را به خود اختصاص داده اند، که نیاز به مداخله و علاج بخشی دارد. بر اساس نتایج حاصله، مناطق دارای پوشش جنگلی انبوه و نیمه انبوه دارای فرسایش خیلی کم (با میانگین فرسایش 7/0 تا 9/1 تن بر هکتار بر سال) بوده، که بیانگر تأثیر پوشش های گیاهی متراکم، به عنوان بهترین عملکرد برای حفاظت خاک و عرصه های طبیعی می باشد. در این تحقیق سعی شده است تا با بررسی روی جنگلها و خاک آنها و تبیین نقش و اهمیت جنگلها در افزایش پایداری خاک و کاهش فرسایش حوزه، بر ضرورت حفاظت از جنگلها و جلوگیری از تغییر کاربری آنها تأکید گردد.
علی فکور شعبان شتایی جویباری
به علت فقدان برنامه ریزی جامع در سطح کشور، کاربری فضای سبز با مشکلات متعددی همچون کمبود سرانه ، توزیع و مکان گزینی نامناسب و عدم پیش بینی چنین فضاهایی در سطح شهرها مواجه شده است. در این تحقیق در بخش اول،سرانه ی فضای سبز درختی شامل پارک های درختکاری شده، بوستان ها و مجتمع های درختی قابل استفاده برای عموم در مناطق مختلف شهر مشهد با استفاده از تصویر ماهواره ای محاسبه شد و مناطق از نظر این سرانه اولویت بندی شدند. نتایج نشان دادمنطقه ی 3 دارای کمترین سرانه ی فضای سبز درختی است. در بخش دوم مکان یابی پارک های جنگلی شهری با درنظر گرفتن معیارهای مکان یابی در جنبه های تفرجی، اکولوژیکی و ساختاری در منطقه ی 3 انجام گرفت. ابتدا لایه های اطلاعاتی معیارها تهیه و سپس با استفاده از توابع مختلف فازی، استانداردسازی شدند. نقشه های استانداردسازی شده با روشwlcو با اعمال وزن هر معیار که ازطریق تحلیل سلسله مراتبی (ahp)بدست آمده است، با هم تلفیق شدند. نقشه های حاصل، شایستگی زمین های منطقه 3 و مناسب ترین مکان ها برای احداث پارک جنگلی شهری را نمایش می دهند. نتایج نشان داد کاربری های بایر و کشاورزی به دلیل سهولت تبدیل به پارک جنگلی شهری و مناطق نزدیک تر به هسته ی شهری، به دلیل همجواری با کاربری های مختلف مسکونی، آموزشی، گردشگری و تفریحی و همچنین قابلیت ایجاد مرز و حریم و بهبود کیفیت مناطق شهری و نزدیکی به منابع آلودگی هوا و آلودگی صوتی شایستگی بالایی برای ایجاد پارک جنگلی شهری دارند. از نتایج این پژوهش می توان در طرح های آتی و برنامه ریزی های مربوط به احداث فضای سبز شهری با توجه به معیارها و پتانسیل منطقه استفاده نمود.
آزاده عبداله نژاد شعبان شتایی جویباری
هدف از این تحقیق پیش بینی توزیع مکانی گروه گونه های درختی با استفاده از داده های توپوگرافی، خاک، پوشش گیاهی و اقلیم می باشد. همچنین در این تحقیق امکان بهبود پیش بینی توزیع مکانی گروه گونه های درختی با استفاده از داده های طیفی ماهواره quickbrid در سری یک طرح جنگلداری دکتر بهرام نیای گرگان مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور اطلاعات درختان و درختچه ها از 518 قطعه نمونه طرح جنگلداری استخراج گردید و با استفاده از دو مشخصه فراوانی نسبی گونه ها و فراوانی رویه زمینی گونه ها در قطعات نمونه فراوانی گروه گونه های درختی غالب در هر منطقه مشخص گردید. از مدل رقومی ارتفاع برای تهیه نقشه های خصوصیات اولیه توپوگرافی مانند ارتفاع از سطح دریا، جهت شیب، سطح ویژه حوضه آبخیز، انحنای مماسی، انحنای مسطح، انحنای نیمرخی و شیب و نقشه های خصوصیات ثانویه فیزیوگرافی شامل تابش خورشید، قدرت جریان آب، شاخص رطوبت و شاخص ظرفیت حمل رسوبات استفاده گردید. پس از تهیه نقشه خصوصیات اولیه و ثانویه توپوگرافی، داده های اقلیم و استخراج اطلاعات تحت رده خاک و تیپ بندی جنگل از بانک اطلاعات طرح جنگلداری دکتر بهرام نیا، مدلسازی پیش بینی مکانی گروه گونه ها با استفاده از آلگوریتم های نزدیک ترین همسایه (knn) و جنگل تصادفی (rf) با استفاده از هر کدام از گروه متغیرها و همچنین ترکیبی از آنها با استفاده از 80 درصد از قطعات نمونه انجام پذیرفت. پس از انجام عمل پیش پردازش (تصحیح هندسی، حذف خطای ناشی از پستی و بلندی زمین) و پردازش داده های طیفی (نسبت گیری، تسلدکپ، آنالیز بافت و تجزیه مولفه های اصلی) بر روی باندهای چند طیفی و پانکروماتیک ماهواره quickbird، مقدار ارزش پیکسل های آن ها در محل قطعات نمونه استخراج گردید. سپس برای بررسی اثر ترکیب داده های کمکی با داده های فیزیوگرافی، اقلیمی و محیطی، داده های طیفی حاصل از سنجش از دور با این گروه متغیرها ترکیب گردید و عمل مدلسازی یا استفاده از هر دو آلگوریتم برای آن انجام پذیرفت. ارزیابی صحت نقشه های حاصل با استفاده از قطعات نمونه و با معیار صحت کلی صورت پذیرفت. نتایج نشان داد عوامل فیزیوگرافی بخصوص ارتفاع از سطح دریا مهم ترین عوامل موثر در پراکنش گروه گونه های درختی می باشند. همچنین عوامل محیطی تحت رده خاک و پوشش گیاهی و گروه متغیر اقلیم از مهم ترین متغیرهای تاثیرگذار در پراکنش گروه گونه های درختی می باشند. به طوری که بهترین مدلسازی در این تحقیق از ادغام این داده (30/59 درصد) با یکدیگر حاصل شد. همچنین مدلسازی با استفاده از آلگوریتم rf براساس فراوانی رویه زمینی گونه ها دارای بیشترین صحت طبقه بندی (86/63 درصد) می باشد. نتایج نشان داد ادغام تصاویر ماهواره ای با داده های غیر طیفی باعث افزایش صحت کلی مدلسازی نمی گردد.
سپیده کریمی مرتضی شریفی
وسعت و پراکنش مکانی بهینه پارک ها و فضای سبز شهری با توجه به رشد جمعیت شهری و نیازهای تفریح و تفرجی ساکنین شهرها، از ضروریات اصول شهرسازی است. در این تحقیق وضعیت پارک ها و فضای سبز شهری موجود منطقه 8 تهران مطالعه و بر اساس شاخص های استاندارد مطلوبیت آن ها مورد بررسی قرار گرفت. همچنین با استفاده از معیارهای اولویت بندی شده مکان یابی، نقشه شایستگی مکان-های مناسب برای توسعه پارک و فضای سبز ارائه گردید. منطقه 8 تهران دارای وسعتی معادل 1332 هکتار و جمعیتی بالغ بر 378725 نفر، شامل 3 ناحیه و 13 محله است. در این تحقیق به منظور مکان یابی مناسب برای ایجاد و توسعه فضاهای سبز منطقه، ابتدا لایه های اطلاعاتی معیارها تهیه و سپس با استفاده از توابع مختلف فازی، استانداردسازی شدند. سپس نقشه های استاندارد شده با روشwlc و با اعمال وزن هر معیار که از طریق تحلیل سلسله مراتبی (ahp) بدست آمد با هم تلفیق شدند و در نهایت نقشه شایستگی مکان های مناسب برای توسعه پارک و فضای سبز ارائه گردید. طبق نتایج بدست آمده سرانه فضای سبز این منطقه حدود 2/4 متر مربع است که عملا سرانه موجود مربوط به فضای سبز حواشی خیابان ها و بلوارها است، از این میزان سرانه تنها 67/0 متر مربع به ازای هر نفر، به پارک های منطقه تعلق دارد که این میزان با استانداردهای سرانه فضای سبز، فاصله زیادی دارد. نتایج نشان داد، زمین های با شایستگی عالی، خوب و متوسط در کاربری بایر، مناطق با جمعیت زیاد، نزدیک به راه ها و مراکز آموزشی، فرهنگی، تجاری، درمانی قرار دارند و زمین های با درجه شایستگی ضعیف و خیلی ضعیف در فاصله دورتری از کاربری های سازگار قرارگرفته اند و بیشتر در نزدیکی با مراکز صنعتی واقع شده اند. در مورد معیار ارزش زمین نیز، در مناطقی که ارزش زمین کمتر است نیز شایستگی بالا است. با استفاده از نتایج این تحقیق، می توان الگوی مناسبی جهت توسعه و بهینه سازی فضاهای سبز شهری مورد نیاز ارائه نمود.
سپیده کریمی مرتضی شریفی
وسعت و پراکنش مکانی بهینه پارک ها و فضای سبز شهری با توجه به رشد جمعیت شهری و نیازهای تفریح و تفرجی ساکنین شهرها، از ضروریات اصول شهرسازی است. در این تحقیق وضعیت پارک ها و فضای سبز شهری موجود منطقه 8 تهران مطالعه و بر اساس شاخص های استاندارد مطلوبیت آن ها مورد بررسی قرار گرفت. همچنین با استفاده از معیارهای اولویت بندی شده مکان-یابی، نقشه شایستگی مکان های مناسب برای توسعه پارک و فضای سبز ارائه گردید. منطقه 8 تهران دارای وسعتی معادل 1332 هکتار و جمعیتی بالغ بر 378725 نفر، شامل 3 ناحیه و 13 محله است. در این تحقیق به منظور مکان یابی مناسب برای ایجاد و توسعه فضاهای سبز منطقه، ابتدا لایه های اطلاعاتی معیارها تهیه و سپس با استفاده از توابع مختلف فازی، استانداردسازی شدند. سپس نقشه-های استاندارد شده با روشwlc و با اعمال وزن هر معیار که از طریق تحلیل سلسله مراتبی (ahp)بدست آمد با هم تلفیق شدند و در نهایت نقشه شایستگی مکان های مناسب برای توسعه پارک و فضای سبز ارائه گردید. طبق نتایج بدست آمده سرانه فضای سبز این منطقه حدود 2/4 متر مربع است که عملاسرانه موجود مربوط به فضای سبزحواشی خیابان ها وبلوارها است، از این میزان سرانه تنها 67/0 متر مربع به ازای هر نفر، به پارک های منطقه تعلق دارد که این میزان با استانداردهای سرانه فضای سبز، فاصله زیادی دارد. نتایج نشان داد، زمین های با شایستگی عالی، خوب و متوسط در کاربری بایر، مناطق با جمعیت زیاد، نزدیک به راه ها و مراکز آموزشی، فرهنگی، تجاری، درمانی قرار دارند و زمین های با درجه شایستگی ضعیف و خیلی ضعیف در فاصله دورتری از کاربری های سازگار قرارگرفته اند و بیشتر در نزدیکی با مراکز صنعتی واقع شده اند. در مورد معیار ارزش زمین نیز، در مناطقی که ارزش زمین کمتر است نیز شایستگی بالا است. با استفاده از نتایج این تحقیق، می توان الگوی مناسبی جهت توسعه و بهینه سازی فضاهای سبز شهری مورد نیاز ارائه نمود.
جهانگیر محمدی شعبان شتایی جویباری
در این تحقیق قابلیت داده¬های لیدار، تصاویر رقومی هوایی و تلفیق آنها در برآورد مشخصه¬های حجم سرپا، رویه زمینی و تعداد درختان در هکتار با استفاده از الگوریتم¬های رندوم فورست، ماشین بردار پشتیبان، k-nn و رگرسیون چند متغیره خطی در بخشی از جنگل¬های پهن¬برگ شصت کلاته گرگان مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه، 308 قطعه نمونه دایره¬ای شکل به مساحت 10 آر و به روش منظم تصادفی به ابعاد 200×150 متر و با شدت 33/3 درصد در جنگل مورد مطالعه پیاده شد. علاوه بر این، برای بررسی شدت نمونه¬برداری در دو پارسل 16 و 21 سری یک، 134 قطعه نمونه دایره¬ای شکل به مساحت 10 آر به روش منظم تصادفی و در شبکه¬ای به ابعاد 100×75 متر با شدت 3/13 درصد پیاده گردید. اطلاعات حجم سرپا، رویه زمینی و تعداد درختان در هکتار برای تمامی قطعات نمونه محاسبه شد. پس از حذف تمامی نقاط خطا و تهیه مدل¬های dtm و dsm، تمامی شاخص¬های آماری ارتفاعی و تراکمی از داده¬های لیدار تهیه شد. همچنین پس از تهیه تصاویر ارتو رقومی هوایی، با آنالیز بافت شاخص¬های بافت مربوط به همه باندها نیز ایجاد گردید. مقادیر متناظر با قطعات نمونه زمینی برروی همه شاخص¬های حاصل از داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی استخراج گردید. جهت ارزیابی نتایج هریک از الگوریتم¬ها، از 25 درصد نمونه¬های استفاده نشده و معیارهای ارزیابی استفاده گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی باعث بهبود نتایج برآوردها شد و از نظر آماری نیز تفاوت معنی¬داری در سطح احتمال 95 درصد بین برآوردهای حاصل از داده¬های لیدار و تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی وجود دارد. مقدار درصد مجذور میانگین مربعات خطا، درصد اریب و انحراف معیار تفاوت¬های حاصل از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان با استفاده از تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی به ترتیب برای حجم سرپا (42/31 درصد، 18/1- درصد و 21/83 مترمکعب در هکتار) و تعداد درختان در هکتار (54/35 درصد، 28/7- درصد و 36/76 پایه در هکتار) حاصل شد. همچنین مقدار درصد مجذور میانگین مربعات خطا، درصد اریب و انحراف معیار تفاوت¬های حاصل از الگوریتم رندوم فورست با استفاده از تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی به ترتیب برای رویه زمینی در هکتار (16/27 درصد، 858/0 درصد و 5/6 متر مربع در هکتار) حاصل شد. نتایج نشان داد که با کاهش شدت نمونه¬برداری از 33/3 به 66/1 و سپس به 83/0 درصد، میزان درصد مجذور مربعات خطا در تمامی مشخصه¬های مورد بررسی افزایش یافت اما میزان این افزایش خیلی کم بود به همین دلیل با توجه به تعداد قطعات نمونه کمتر و تفاوت کم میزان مجذور مربعات خطا نسبت به شدت نمونه¬برداری 33/3 درصد، شدت نمونه¬برداری 83/0 می-تواند در برآورد حجم سرپا، تعداد درختان در هکتار و رویه زمینی مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به نتایج به¬دست آمده در این مطالعه، می¬توان نتیجه¬گیری نمود که الگوریتم ماشین بردار پشتیبان و تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی نسبت به سایر الگوریتم¬ها و داده¬های مورد استفاده در این تحقیق بهتر توانستند حجم سرپا و تعداد درختان در هکتار را برآورد نمایند. همچنین الگوریتم رندوم فورست و تلفیق داده¬های لیدار و تصاویر رقومی هوایی نسبت به سایر الگوریتم¬ها و داده¬های مورد استفاده در این تحقیق بهتر توانستند رویه زمینی در هکتار را برآورد نمایند. اگرچه نتایج دو الگوریتم رندوم فورست و ماشین بردار پشتیبان در برآورد رویه زمینی در هکتار تفاوت زیادی با هم ندارند.
معصومه مصطفی لو محمدرضا کاوسی
قارچ ها به دلیل نداشتن سبزینه قادر به انجام عمل کربن گیری جهت ایجاد مواد آلی مورد نیاز خود نیستند. لذا برای زیستن ناگزیر به استفاده از مواد آلی ساخته شده توسط گیاهان سبزینه دار می باشند و به همین دلیل اغلب به صورت انگل و یا ساپروفیت به درختان جنگلی و مقطوعات چوب حمله ور می شوند. در این مطالعه هدف تهیه نقشه پراکنش قارچ های پلی پور و ارتباط بین این قارچ ها با برخی از عوامل فیزیوگرافی و رویشگاهی در سری یک جنگل شصت کلاته می باشد. پراکنش قارچ های پلی پور و عوامل فیزیوگرافی و رویشگاهی و برخی از ویژگی های درختان میزبان با استفاده از روش جنگل گردشی پیمایشی در کل سری و به صورت زیگزاگی با نوارهایی به عرض 50 متر اندازه گیری شد. برای مدل سازی و بررسی توزیع مکانی قارچ های پلی پور از رگرسیون لجستیک استفاده گردید. تعداد 17 گونه قارچ پلی پور بر روی 8 گونه درخت در منطقه مورد مطالعه شناسایی شد. نتایج نشان داد که گونه fomes fomentarius فراوان ترین گونه از قارچ های پلی پور بود و درختان ممرز و راش به ترتیب با 51 و 34 درصد بیشترین درصد میزبانی را داشتند. این قارچ ها بیشتر در جهات شمالی و شمال غربی و غربی دامنه پراکنش دارند و در طبقات قطری بالاتر از 80 سانتی متر تعداد درختانی که میزبان قارچ های پلی پور بوده اند بیشتر است. نتایج همچنین نشان داد که ارتفاعات بالاتر از 700 متر با 41 درصد، شیب های 30-0 با 77 درصد و دامنه شمالی با 25 درصد بیشترین حضور قارچ ها را داشتند. با توجه به ضرایب متغیرهای فیزیوگرافی و رویشگاهی در مدل رگرسیون لجستیک مشخص شد که متغیرهای ارتفاع از سطح دریا، انحنای نیم رخی، بارش، دما و رطوبت توپوگرافی اثر مثبت بر حضور قارچ های پلی پور دارند و متغیرهای تابش، شیب، سایه اندازی، انحنای مسطحاتی، جهت و تبخیر و تعرق اثر منفی بر حضور قارچ های پلی پور دارند. به طور کلی نتایج روشن نمود که فاکتورهای دما، انرژی سایه اندازی، رطوبت توپوگرافی و ارتفاع از سطح دریا مؤثرترین عوامل تأثیر گذار در تعیین حضور قارچ های پلی پور هستند.
مریم بیرانوند شعبان شتایی جویباری
در این تحقیق به منظور ارزیابی توان تفرجی و مکان¬یابی پارک¬جنگلی در جنگل¬های اطراف شهرستان خرم¬آباد به مساحت 123500 هکتار با استفاده از فن¬آوری gis صورت گرفت. ابتدا مرز منطقه تعیین شد. سپس نقشه عوامل مورد ارزیابی شامل 13 عامل شیب، جهت، ارتفاع، بافت خاک، عمق خاک، تراکم پوشش گیاهی، تیپ پوشش¬گیاهی، سنگ¬شناسی، فرسایش¬خاک، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، فاصله از شهر و فاصله از پارک¬های جنگلی در محیط gis تهیه و در ارزیابی ها مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور تعیین توان تفرجی و مکان¬یابی پارک¬ جنگلی از مدل ارزیابی چند معیاره (mce) ، روش ترکیب خطی وزن داده شده (wlc) و روش تحلیل سلسله مراتبی مخدوم استفاده شد. با توجه به اولویت طبقات و مقادیر مختلف لایه ها، مقادیر لایه ها با استفاده از توابع فازی متفاوت استاندارد سازی شد. با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (ahp) و فرآیند تحلیل شبکه¬ای (anp) وزن لایه¬های مختلف تعیین شد. بعد از تعیین وزن، مقادیر عوامل در وزن بدست آمده ضرب گردید و با در نظر گرفتن عوامل محدودیت¬ها و اعمال آنها نقشه نهایی توان تفرجی بدست آمد. نتایج نشان داد که در منطقه مورد مطالعه یک درصد (64هکتار) به تفرج متمرکز درجه دو، چهاردرصد (4627/5 هکتار) به مناطق نامناسب متمرکز، 21 درصد (27531) به مناطق نامناسب برای تفرج و 74 درصد (96443 هکتار) به تفرج گسترده اختصاص دارد. برای روش فرایند تحلیل سیستمی (1660هکتار) از منطقه مورد مطالعه عالی، (3986 هکتار) خوب، (2690 هکتار) متوسط، (5144 هکتار) ضعیف، (23508 هکتار) خیلی ضعیف و (86502 هکتار) منطقه برای سایر کاربری¬ها انتخاب شد. برای روش فرایند تحلیل شبکه¬ای 14/6 درصد منطقه خوب، 7/5 درصد منطقه متوسط، 27/2 درصد ضعیف، 63/24 درصد خیلی ضعیف و 25/61 درصد منطقه برای تفرج انتخاب نشد. برای روش فرایند تحلیل شبکه¬ای (5/7585 هکتار) منطقه مورد مطالعه خوب، (9/7041) متوسط، (3/2804 هکتار) ضعیف، (30422 هکتار) خیلی ضعیف، (26/75646 هکتار) برای سایر کاربری¬ها انتخاب شدند.
اقدس قاسمی رزوه شعبان شتایی جویباری
تصاویر یا عکس¬های رقومی هوایی، با توان تفکیک مکانی و رادیومتری بالا، یک منبع اطلاعاتی باارزش برای تهیه نقشه پوشش زمین و اطلاعات موضوعی به¬ویژه تشخیص گونه¬های درختی تلقی می¬شوند. هدف از این تحقیق بررسی قابلیت تصاویر رقومی هوایی ultracam-d و روش شی پایه در تشخیص گونه¬های درختی در جنگل¬های پهن برگ خزری است. به این منظور بخشی از منطقه سری یک شصت کلاته گرگان انتخاب شد. نقشه واقعیت زمینی موقعیت گونه¬های غالب از طریق ثبت دقیق با سیستم dgps، تهیه گردید. پیش¬پردازش و پردازش¬های مناسب بر روی تصاویر انجام گرفت. سپس طبقه¬بندی به دو روش پیکسل پایه و شی¬پایه بر روی مجموعه باند¬های اصلی و مصنوعی به¬صورت جداگانه و با 75 درصد واقعیت زمینی انجام شد. در روش پیکسل¬پایه از الگوریتم¬های حداکثر احتمال و ماشین بردار پشتیبان و در روش شی¬پایه از فن نزدیک¬ترین همسایه برای طبقه¬بندی گونه¬ها استفاده گردید. ارزیابی صحت نقشه¬های حاصل از طبقه¬بندی¬ها با استفاده از 25 درصد نمونه¬های واقعیت زمینی، انجام شد، نتایج نشان داد که در روش پیکسل¬پایه نفشه حاصل از طبقه¬بندی با الگوریتم حداکثر احتمال و مجموعه باند¬های اصلی و مصنوعی دارای صحت کلی 83/47 درصد و ضریب کاپای 33/. بوده و در مقایسه با نقشه الگوریتم ماشین بردار پشتیبان (97/33 و 15/.) از صحت بهتری برخوردار بوده است. نتایج مقایسه نقشه حاصل از بهترین الگوریتم پیکسل-پایه با نقشه حاصل از طبقه¬بندی سلسله مراتبی روش شی¬پایه نشان داد که صحت کلی روش طبقه-بندی سلسله مراتبی شی¬پایه با صحت کلی 28/55 درصد و ضریب کاپای 42/. بهتر از روش پیکسل-پایه بوده است. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که روش شی¬پایه نسبت به به روش پیکسل¬پایه برتری قابل ملاحظه¬ای دارد ولی به¬طور کلی دو روش نتوانستند با دقت قابل قبولی گونه¬های درختی را تشخیص و واز یکدیگر تفکیک نمایند.
محمد امین اسحاقی شعبان شتایی جویباری
شناسایی، پیشگیری و پیش بینی وقوع آتش سوزی در عرصه های طبیعی یکی از راه های جلوگیری و مدیریت آتش سوزی است. هدف از این تحقیق پهنه بندی احتمال خطر وقوع آتش سوزی در پارک ملی گلستان با استفاده از الگوریتم های ناپارامتریک شبکه عصبی مصنوعی، ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی می باشد. در این مطالعه حدود 100 نقطه از محل وقوع آتش سوزی جهت مدل سازی احتمال خطر وقوع آتش سوزی بکار برده شد. عوامل موثر بر وقوع آتش سوزی شامل عوامل گیاهی، فیزیوگرافی، اقلیمی و انسانی شناسایی و نقشه های عوامل فوق تهیه شدند. نقشه های تهیه شده هر یک به طبقات مناسب بطور جداگانه طبقه بندی شدند و فراوانی هر طبقه در منطقه و فراوانی نقاط آتش سوزی در هر طبقه محاسبه و فراوانی نسبی وقوع آتش سوزی بصورت درصد احتمال وقوع آتش سوزی در هر یک از طبقات عوامل فوق بدست آمد. به منظور مدل سازی، منطقه به سطوح تصمیم گیری یک هکتاری تقسیم بندی شد و ارزش رقومی لایه های عوامل تاثیر گذار بر وقوع آتش سوزی در محل سطوح یک هکتاری استخراج و استاندارد گردید. مدل سازی احتمال خطر وقوع آتش سوزی با الگوریتم های ناپارامتریک با استفاده از 70 درصد نقاط آتش سوزی به عنوان نمونه های تعلیمی انجام شد. نقشه احتمال خطر وقوع آتش سوزی بدست آمده به 4 طبقه کم خطر، متوسط خطر، پرخطر و خطرناک پهنه بندی گردید. ارزیابی صحت طبقه بندی نقشه های حاصل از مدل سازی با معیار صحت کلی با استفاده از 30 درصد نقاط آتش سوزی باقیمانده صورت پذیرفت. نتایج نشان داد الگوریتم جنگل تصادفی با صحت کلی 75 درصد توانست احتمال خطر وقوع آتش سوزی را بهتر از الگوریتم های شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان پیش بینی کند. هم چنین از نظر میزان مطابقت وقوع آتش سوزی با نتایج الگوریتم ها مشخص شد که همه الگوریتم ها توانستند منطقه را به خوبی از نظر احتمال وقوع آتش سوزی طبقه بندی نمایند بطوری که بیش از 80 درصد نقاط آتش سوزی در مناطق با کلاسه های پرخطر و خطرناک واقع شدند.
سمیه شمسی فرهاد خرمالی
تأثیر نوع کاربری اراضی بر نحوه عملکرد خاک در اکوسیستم، از طریق مطالعه و ارزیابی تغییرات شاخص های کیفیت خاک امکان پذیر می باشد. اینگونه مطالعات که با هدف حفظ و بهبود کیفیت منابع اراضی انجام می گیرد، امکان شناسایی مدیریت های پایدار و به تبع آن پیشگیری از تخریب فزاینده خاک را فراهم می سازد. به منظور مطالعه تأثیر کاربری های مختلف بر تحول و تکامل و پارامترهای کیفیت خاک، اراضی لسی شرق استان گلستان منطقه آق- سو انتخاب شد. تعداد 6 پروفیل در کاربری های مرتع، جنگل طبیعی بلوط، جنگل مصنوعی سرو و زراعی حفر شد و مورد مطالعه قرار گرفت. از افق های مختلف تعدادی نمونه جهت مطالعات فیزیکوشیمیایی و تعدادی جهت مطالعات میکروسکوپی برداشته شد. خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژی مهم به عنوان پارامترهای کیفیت خاک از قبیل وزن مخصوص ظاهری، میانگین وزنی قطر خاکدانه، کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، فسفر قابل دسترس، کربن توده زنده میکروبی و تنفس میکروبی در کاربری ها مقایسه شد. نتایج نشان دادند که کشت و زرع منجر به تخریب تقریباً همه پارامترهای کیفیت خاک مورد مطالعه شده است. oc، cec و mwd در کاربری زراعی خیلی پایین تر بودند. میزان مواد آلی در منطقه جنگلی و مرتعی به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از اراضی زراعی بود. مطالعه تکامل پروفیل خاک نشان داد که خاک های جنگلی تکامل یافته ترند، به طوری که خاک های مناطق جنگل طبیعی تحت عنوان argixerolls calcic طبقه بندی شدند و پایداری اراضی بیشتر سبب به وجود آمدن افق آرجیلیک با بی فابریک لکه ای و کریستالی در افق کلسیک زیرین شده است. ولی خاک های زراعی دارای تکامل کمتری بودند و تحت عنوان calcixerepts typicطبقه بندی شدند. بی فابریک خاک های زراعی در تمام افق ها کریستالیتیک بوده و نشاندهنده عدم آبشویی کافی کربنات و متعاقب آن عدم انتقال رس است و بدلیل فرسایش شدید افق های سطحی، افق غنی از آهک زیرین رخنمون نموده و مانع تکامل پروفیل شده است. خاک های جنگل مصنوعی و مرتع نیز دارای افق مالیک و طبقه بندیtypic calcixerolls بودند و از تکامل متوسطی برخوردار بودند. این نتایج نشان دهنده کارآیی مطالعات کیفیت خاک در تعیین وضعیت کنونی اراضی در عرصه های کشاورزی و منابع طبیعی است. در تعیین کارایی روش سنجش از دور به منظور بررسی ماده آلی سطح خاک از داده های رقومی سنجنده aster ماهواره terra مربوط به سال 2006، استفاده گردید. پس از تصحیح هندسی تصاویر، فنون مختلف بارزسازی نظیر، تجزیه به مولفه های اصلی و ادغام بر روی داده های اصلی انجام شد. ارزش رقومی تصاویر در هر نقطه نمونه برداری شده استخراج گردید. رابطه بین dn نقاط نمونه برداری و پارامتر اندازه گیری شده خاک مورد بررسی قرار گرفت. پس از تعیین مدل مناسب، دقت آن با پارامترهای کنترل اعتبار (rmse) تعیین شد که برای ماده آلی سطحی rmse معادل 63/0 به کمک داده های aster بدست آمد.