نام پژوهشگر: راضیه رستمی
راضیه رستمی یدالله جلالی
محمدعلی نقیب الممالک شیرازی، نقّال باشی دربار ناصرالدین شاه قاجار، به سبب دارا بودن استعداد و ذوقی لطیف، به همراه اطلاعاتی جدید درباره داستان که باید آن را دستاورد عواملی چند، از جمله آشنایی وی با ترجمه داستانهای خارجی دانست، آثاری زیبا و مردم پسند را خلق کرد. زبان قصه های عامیانه دوره قاجار، زبان گفتاری مردم کوچه و بازار آن عصر است؛ زبانی ساده، بی تکلّف و قابل فهم که قصه گو سعی می کند، مطلب خود را به ساده ترین شکل ممکن بیان کند و برای جذاب و گیراتر نمودن این قصه ها، در لابه لای آنها از لغات، ترکیبات، کنایات، اشعار و ضرب المثلهای عامیانه رایج در میان مردم عامه استفاده کند. قصه های عامیانه دوره قاجار را باید سرچشمه اصلی تحول زبان داستانهای امروزی دانست؛ زیرا نویسندگان داستان های نوین فارسی در دوره های بعد، زبان این قصه ها را سرمشقی خوب برای همسان سازی زبان داستانهای خود، با زبان گفتگوی مردم قرار داده اند. جمالزاده نخستین نویسنده ای است که علی رغم کاربرد تکنیک داستانهای اروپایی، به واسطه برخورداری وافر از فرهنگ و ادب فارسی، توانسته است با استفاده از زبان قصه های عامیانه دوره قاجار در داستانهای خود و نیز ترکیب ماهرانه آن با زبان ادبی، روشی نوین و برجسته را در نثر بیافریند. در واقع وی نیز همچون نقیب الممالک، از کلمات و اصطلاحات عامیانه به تناسب هدفش، از کلمات عربی به علت مطالعه زیاد کتابهای مالامال از لغات و اصطلاحات عربی و از واژگان ترکی به سبب رواجش در بین گفتگوهای روزمره مردم عامه، بسیار استفاده کرده است؛ همچنین به انگیزه ایجاد حال و هوای ایرانی در داستانهای خود، متأثر از این قصه ها به باستان گرایی توجهی خاص نشان داده است. ویژگی های نحوی ای شامل: بلندی جمله ها در روایت کردن داستانها، کوتاه بودن جملات برای گفتگوی شخصیتها، حذف و عدم حذف رای مفعولی، ترکیبات وصفی و اضافی، افعال مرکب و پیشوندی که خود از مصادیق کهن گرایی و برجسته سازی متن به شمار می آید، سود جسته است داستانهای وی سرشار از تکیه کلامهایی است که در بین مردم کوچه و بازار رایج بوده است. از گونه ادبی ضرب المثل بسیار بهره گرفته و برای آراستن نثرخود اشعار عامیانه و رسمی را به کار برده است؛ نیز در آثار جمالزاده، کنایه به علت استفاده زیاد مردم عامه از بسامد بالایی برخوردار است و از لحن های طنزآمیز، حماسی، تراژیک و خشم آلود در قسمتهای روایت داستانهایش استفاده کرده است و لحن گفتگویی شخصیتهای داستانهای وی معرف طبقه اجتماعی و خاستگاه فکری آنهاست.
راضیه رستمی احمد ارشادی
چکیده: از جمله محدودیت های اصلی پرورش درختان میوه درمناطق باخاک های آهکی، کلروز ناشی از کمبود آهن می باشد. این پژوهش به منظور بررسی تحمل چهار پایه درختان هسته دار شامل هیبرید های هلو و بادام gf677 وgn15 ، بادام تلخ و هلو به کلروز آهن صورت گرفت. تیمار های غذایی مورد استفاده شامل:1- محلول غذایی هوگلند فاقد آهن(پی اچ شش) 2- محلول غذایی هوگلند حاوی آهن با غلظت 90 میکرومولار به عنوان تیمار شاهد (پی اچ شش) 3- محلول غذایی هوگلند حاوی آهن با غلظت 90 میکرومولار?به همراه بی کربنات پتاسیم با غلظت 10 میلی مولار (پی اچ هشت) بود. کمبود آهن و حضور یون های بی کربنات موجب کاهش وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، طول میانگره و سطح برگ، میزان کلروفیل، کاروتنوئید و فعالیت آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز در پایه های مورد بررسی نسبت به تیمار شاهد شد، که البته عکس العمل پایه ها نسبت به این شرایط متفاوت بود. پایه های هیبرید هلو و بادام gf677 و gn15?رشد نسبتاً بهتری در تیمار غذایی فاقد آهن نسبت به تیمار حاوی بی کربنات داشتند در حالی که رشد پایه های بادام تلخ و هلو در این دو محیط تقریباً مشابه بود. بالاترین غلظت آهن کل و فعال برگ و ریشه در کلیه پایه ها مربوط به تیمار غذایی شاهد بود. محلول غذایی حاوی بی کربنات غلظت آهن کل را در برگ های هلو نسبت به محلول غذایی شاهد کاهش داد، در حالیکه سایر پایه ها از این نظر با هم اختلاف معنی داری نداشتند. حضور بی کربنات به جز در بادام تلخ باعث کاهش غلظت آهن فعال برگ در سایر پایه ها شد. بیشترین غلظت آهن کل و فعال ریشه مربوط به تیمار غذایی شاهد بود. تیمار حاوی بی کربنات باعث افزایش غلظت آهن کل و در مقابل کاهش آهن فعال ریشه در مقایسه با تیمار فاقد آهن شد. فعالیت آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز تحت تأثیر حضور بی کربنات و فقدان آهن کاهش یافت و پایه بادام تلخ کمترین تقلیل در فعالیت آنزیم ها را تحت این شرایط نشان داد. اثر تیمار های غذایی بر غلظت عناصر مورد بررسی به جز مس، معنی دار شد. بالاترین غلظت فسفر و پتاسیم در تیمار غذایی حاوی بی کربنات مشاهده شد. پایه ها الگوهای متفاوتی از نظر غلظت برگی عناصر مس، منگنز و روی تحت تیمارهای مختلف غذایی نشان دادند. به طور کلی حساس ترین پایه به کمبود آهن و پی اچ بالا هلو بود و بیشترین کلروز برگ و کاهش رشد و فعالیت آنزیم در این پایه مشاهده شد و بیشترین تحمل مربوط به بادام تلخ بود. بین دو هیبرید هلو و بادام، gf677 تحمل بهتری به شرایط فقر آهن و حضور بی کربنات در مقایسه با gn15 نشان داد و تحت این شرایط محتوای کلروفیل و فعالیت های آنزیمی خود را بهتر حفظ نموده و کمتر دچار کاهش رشد شد.