نام پژوهشگر: رسول شهروز

بررسی اثرات سطوح مختلف کنجاله کانولا و مس بر عملکرد، حساسیت به آسیت، خصوصیات لاشه و برخی فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی رضائیه 1391
  سینا پیوستگان   پرویز فرهومند

این تحقیق جهت ارزیابی اثر سطوح مختلف کنجاله کانولا و مس بر عملکرد، حساسیت به آسیت، خصوصیات لاشه و برخی فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی انجام گرفت. 495 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه (سویه راس 308) در یک آزمایش فاکتوریل (3×3) در قالب طرح کاملا تصادفی با 9 تیمار و 5 تکرار و 11 قطعه جوجه در هر تکرار به مدت 6 هفته مورد استفاده قرار گرفت. فاکتور اول جایگزینی کنجاله کانولا به جای کنجاله سویا در 3 سطح صفر(شاهد)، 10 و 20 درصد بود. فاکتور دوم استفاده از مس در مقادیر صفر (شاهد)، 125 و 250 میلی گرم مس در هر کیلوگرم بود. خوراک مصرفی در هیچ یک از دوره-های آزمایش تحت تاثیر تیمارهای آزمایش قرار نگرفت (05/0p?). استفاده از سطح 20 درصد کنجاله کانولا تاثیر معنی داری بر اضافه وزن جوجه ها و ضریب تبدیل خوراک در دوره آغازین داشت (05/0 >p)، ولی در دوره رشد و کل دوره اختلاف معنی داری برای افزایش وزن و ضریب تبدیل وجود نداشت (05/0p?). افزودن مس به جیره به طور معنی داری منجر به بهبود رشد (01/0 >p) و ضریب تبدیل خوراک (05/0 >p) در دوره رشد و کل دوره گردید، اما تفاوت معنی داری بین تیمارها در دوره آغازین مشاهده نشد (05/0p?). سطح 20 درصد کنجاله کانولا باعث افزایش معنی دار وزن نسبی قلب، ضخامت دیواره بطن راست و نسبت وزن بطن راست به وزن کل بطن ها گردید (05/0 >p). با این حال مقدار هموگلوبین، مقدار هماتوکریت و تعداد اریتروسیت ها تحت تاثیر گروه های آزمایشی قرار نگرفت (05/0 p>). وزن نسبی سینه، کبد و پانکراس تحت تاثیر جایگزینی سطح 20 درصد کنجاله کانولا قرار گرفت (05/0 >p). همچنین وزن غدد تیروئید نیز با افزودن سطح 20 درصد کنجاله کانولا به طور معنی داری افزایش یافت (01/0 >p). تفاوت معنی داری در غلظت پلاسمایی پروتئین کل و آنزیم های مورد بررسی بین تیمارهای آزمایش مشاهده نشد (05/0p?)، اما هنگام استفاده از سطح 20 درصد کنجاله کانولا در جیره غلظت آلبومین پلاسما کاهش یافت (05/0 >p). غلظت هورمون تری یدوتیرونین با افزودن سطح 20 درصد کنجاله کانولا به طور معنی داری افزایش یافت (01/0 >p)، در حالیکه غلظت هورمون تترایدوتیرونین بین تیمارهای آزمایشی مشابه بود. افزودن سطوح مختلف مس به جیره باعث افزایش معنی دار غلظت مس پلاسما گردید (01/0 >p)، بعلاوه سطح 250 میلی گرم در کیلوگرم مس و سطح 20 درصد کنجاله کانولا به طور معنی داری غلظت روی پلاسما را کاهش داد (05/0 >p). افزودن مس به جیره باعث تغییر لیپیدهای پلاسما گردید، بطوریکه غلظت کل لیپیدها و تری گلیسرید پلاسما با افزودن سطوح مس به جیره به طور معنی داری کاهش یافت (01/0 >p). همچنین افزودن سطح 250 میلی گرم در کیلوگرم مس باعث کاهش معنی دار غلظت کلسترول و افزایش لیپوپروتئین با چگالی بالا پلاسما گردید (05/0 >p). به طور کلی نتایج تحقیق أخیر نشان داد که استفاده از کنجاله کانولا تا سطح 20 درصد در جیره تأثیر نامطلوبی بر عملکرد جوجه های گوشتی نداشت و همچنین افزودن مس به جیره باعث بهبود عملکرد جوجه های گوشتی در آزمایش أخیر گردید.

اثرات سطوح مختلف پودر ریشه ی کاسنی بر عملکرد، ویژگی های دستگاه گوارش و مورفولوژی روده ای جوجه های گوشتی تغذیه شده بر پایه ی جیره گندم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1391
  زهره حاج ابول لو   رسول شهروز

هدف از این مطالعه بررسی اثرات گنجاندن سطوح مختلف پودر ریشه ی کاسنی بر عملکرد، خصوصیات دستگاه گوارش و مورفولوژی روده ای جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره های بر پایه ی گندم دانه ی کامل و خرد شده بود. تعداد 240 قطعه جوجه ی نر یک روزه سویه راس (308) به صورت آزمایش فاکتوریل (4×2) در قالب یک طرح کاملاً تصادفی به 8 تیمار، 3 تکرار (هر تکرار شامل 10 قطعه جوجه ی گوشتی)، استفاده شد. تیمارها شامل 4 سطح از پودر ریشه ی کاسنی یا crp )صفر، 2 ، 4 و 6 درصد( و دو فرم گندم کامل (ww) و گندم خردشده (gw) بود. در دوره ی آغازین (0-21 روزگی) اثر متقابل بین سطوح کاسنی و فرم دانه ی گندم معنی دار بود به نحوی که رشد جوجه های تغذیه شده از جیره ی 4 درصد crp به همراه کندم به فرم دانه ی خرد شده به طور معنی داری بیشتر از پرنده های تغذیه شده از جیره های حاوی 0، 2 و 6 درصد crp به همراه فرم دانه ی کامل گندم بود (p<0/05)، لیکن اثرات یاد شده در طول دوره ی رشد و کل دوره مشاهده نگردید اگر چه افزایش وزن بدن جوجه های تغذیه شده به فرم دانه ی کامل به طور معنی داری پایین-تر از پرنده های به فرم دانه ی خرد شده بود (p<0/05). اثرات متقابل crp و فرم دانه ی گندم در خصوص مصرف خوراک در پرنده های تغذیه شده از 4 درصد پودر ریشه ی کاسنی به همراه هر دو فرم دانه ی گندم به طور معنی دار بالاتر بود (p<0/05) اگر چه افزایش یاد شده در جیره های به فرم دانه ی خرد شده بیشتر از جیره های به فرم دانه ی کامل بود. تغذیه از گندم به فرم دانه ی خرد شده در دوره ی آغازین (21-1 روزگی) سبب بهبود (p<0/05) ضریب تبدیل خوراک در مقایسه با گندم به فرم دانه ی کامل بود لیکن ضریب تبدیل خوراک در دوره ی رشد (42-21 روزگی) و کل دوره (42-1) روزگی در هر دو فرم دانه ی گندم مشابه بود. نتایج نشان داد استفاده از crp و فرم دانه ی گندم تفاوت معنی داری از نظر آماری در وزن نسبی لاشه ی قابل طبخ، پیش معده، قلب، پانکراس و چربی محوطه بطنی وجود ندارد (p>0/05)، اما درصد وزن نسبی سنگدان و کبد در تیمار گندم کامل نسبت به گندم خردشده افزایش معنی داری نشان داد (p<0/05). طول نسبی دئودنوم و کل روده ی کوچک در تیمار crp نسبت به تیمار شاهد به طور معنی داری کاهش یافت (p<0/05). ضخامت ویلی و تعداد سلول های جامی شکل در تیمار 4 درصد crp در ژژنوم و ضخامت ویلی درتیمار 6 درصد crp در قسمت ایلئوم به طور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود (p<0/05). ارتفاع ویلی و نسبت ارتفاع ویلی به عمق کریپت در قسمت ژژنوم و تعداد سلول های جامی شکل در قسمت ایلئوم در تیمار گندم به فرم دانه ی خرد شده به طور معنی داری بالاتر از تیمار گندم به فرم دانه ی کامل بود (p<0/05).

تاثیر سطوح مختلف پودریونجه بر روی عملکرد، خصوصیات لاشه، رشد، توسعه و مورفولوژی دستگاه گوارش جوجه های تغذیه شده با جیره بر پایه گندم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1392
  هادی تیما   رسول شهروز

هدف از انجام این طرح بررسی اثرات سطوح مختلف پودریونجه برعملکرد، صفات لاشه و رشد و توسعه دستگاه گوارش جوجه های گوشتی نر بود. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار به ازای هر تیمار و تعداد 10 قطعه جوجه گوشتی در هر تکرار انجام گرفت. جیره های آزمایشی شامل، جیره برپایه ذرت(شاهد تجاری)، جیره بر پایه گندم به فرم دانه کامل + صفر درصد پودریونجه، جیره بر پایه گندم به فرم دانه کامل + 2درصد پودر یونجه، جیره بر پایه گندم به فرم دانه کامل +4 درصد پودریونجه و جیره بر پایه گندم به فرم دانه کامل +6 درصد پودر یونجه بود. در پایان دوره های آغازین، رشد و پایانی میزان تلفات، خوراک مصرفی، افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک اندازه گیری شد. آب و خوراک بصورت آزاد در اختیار جوجه ها قرار گرفت. برنامه نوری بصورت 24ساعت روشنایی در روز اول و 23ساعت روشنایی و 1ساعت تاریکی تا آخر دوره اعمال شد. در پایان هفته پنجم آزمایش از هر تکرار 2 قطعه جوجه برای بررسی اجزای لاشه و رشد و توسعه قسمت های مختلف دستگاه گوارشی کشتار شد. نتایج بدست آمده نشان داد که اختلاف معنی داری برای مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک مشاهده شد بطوریکه تیمارهای صفر، 2 و 4 درصد پودریونجه و گندم به فرم دانه ی کامل در مقایسه با تیمارهای 6 درصد پودریونجه و شاهد تجاری بالاترین افزایش وزن و مصرف خوراک را در هر 3 دوره ی آغازین، رشدوپایانی و کل ایجاد کردند(05/0>p). در ارتباط با ضریب تبدیل خوراک به جز دوره ی آغازین که تفاوت معنی داری یافت نشد(05/0<p)، در دوره های رشدوپایانی و کل بهترین ضریب تبدیل خوراک در تیمارهای صفر، 2 و 4 درصد پودریونجه ایجاد شد (05/0>p). همچنین بین تیمارهای آزمایشی هیچ اختلاف معنی داری برای وزن طحال،پانکراس، پیش معده وجود نداشت (05/0<p). تیمار صفر و 4 درصد پودریونجه از لحاظ عددی به ترتیب بالاترین وزن سنگدان و کبد را نشان دادند (05/0>p). همچنین پرندگان دریافت کننده ی 4 و 6 درصد پودریونجه در مقایسه با سایر تیمارها افزایش وزن بیشتری درسکوم نشان دادند(05/0>p). نتایج مورفولوژیکی روده باریک نشان می دهد که، ارتفاع ویلی و عمق کریپت در ددنوم با افزایش سطح پودریونجه تا 4درصد افزایش یافته است (05/0p<)، همچنین ارتفاع ویلی در ژژنوم و ایلئوم با افزایش پودریونجه کاهش یافته (05/0p<) ولی هیچ تاثیر معنی داری بر عمق کریپت ایلئوم و ژژنوم نداشته است (05/0p>).

مطالعه بافت شناسی اثرات آنمی همولیتیک ناشی از فنیل هیدرازین بر ساختار بافت بیضه و پارامترهای باروری موش های سوری بالغ و نقش محافظتی کروسین.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده دامپزشکی 1392
  علی کلانتری حصاری   عباس احمدی

کاهش میزان خون و به تبع آن کاهش اکسیژن رسانی می تواند موجب تغییر در عملکرد و ساختار بیضه و اسپرماتوژنز گردد، همچنین آهن آزاد شده از گلبول های قرمز و به دنبال آن افزایش آهن بافتی ممکن است ایجاد استرس اکسیداتیو نماید. تا کنون هیچ تحقیقی در رابطه با ارتباط بین آنمی همولیتیک و اثرات آن بر پارامترهای بیضه انجام نگرفته است. از این رو در مطالعه حاضر تعداد 49 موش سوری نر بالغ 20 تا 25 گرمی در 7 گروه مورد استفاده قرار گرفتند. گروه اول کنترل، دریافت کننده سرم فیزیولوژی و سه گروه دریافت کننده فنیل هیدرازین با دوزهای h48/ gr100 mg/ 6 و 4 ،2 و سه گروه دیگر همراه فنیل هیدرازین کروسین با دوز mg/k/day200 به مدت 35 روز دریافت نمودند. پس از این مدت نمونه های سرمی، اسپرم ها و بافت بیضه جدا شدند. نمونه های سرمی برای آزمایشات سرمی، نمونه اسپرم برای ارزیابی کیفیت اسپرم و ivf و بافت بیضه برای مطالعه بافت شناسی، مورفومتری و هیستوشیمی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده کاهش چشم گیر اکثر پارامترهای بیضه از قبیل کیفیت اسپرم، توان باروری و تغییرات معنی دار مروفومتری و پارامترهای سرمی و بیضه در گروه های دریافت کننده فنیل هیدرازین بود. همچنین بررسی گروه های دریافت کننده کروسین به عنوان یک آنتی اکسیدانت نشان دهنده به حداقل رسیدن این تغییرات بود. بطور کلی کروسین قادر به خنثی نمودن عوارض ناشی از آنمی همولیتیک در رابطه با پارامترهای بیضه ای بوده، و بنابراین می توان بیان نمود که استرس اکسیداتیو و پروکسیداسیون چربی ناشی از عوارض آنمی همولیتیک دلیل عمده این تغییرات می باشد.

بررسی اثر منابع مختلف کربوهیدرات شامل گندم،سورگوم و ذرت در تغذیه بعد از هچ بر روی عملکرد،خصوصیات لاشه و رشد و توسعه دستگاه گوارش در جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی رضائیه 1392
  صفیه محمدی عیان   رسول شهروز

ذرت ماده خوراکی اصلی مورد استفاده در جیره غذایی طیور است و علت آن بالا بودن مقدار انرژی و نداشتن مواد ضدتغذیه ای می باشد. با این حال، صنعت طیور کشور به علت واردات ذرت بعضاً با تنگناهایی مواجه می-شود، لذا نیاز به یک منبع غذایی جایگزین در جیره های طیور کاملاً احساس می شود. با توجه به شرایط جغرافیایی ایران گندم و سورگوم جایگزین های مناسبی برای ذرت محسوب می شوند. لذا، این مطالعه جهت تعیین تأثیر جایگزینی گندم (فرم دانه کامل و خرد شده) و سورگوم بر عملکرد، خصوصیات لاشه و رشد و توسعه دستگاه گوارش در جوجه های گوشتی انجام گرفت. تعداد 240 قطعه جوجه یک روزه نژاد ross 308 در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار (12 جوجه در هر تکرار) تخصیص داده شد. جیره-های آزمایشی شامل: جیره بر پایه ذرت (شاهد)، جیره بر پایه سورگوم، جیره بر پایه گندم دانه کامل و جیره بر پایه گندم خرد شده بوده که برای دو دوره آغازین (1 تا 21 روزگی) و رشد/ پایانی (22 تا 42 روزگی)، آماده شد. نتایج بدست آمده نشان داد نوع جیره پایه تأثیر معنی داری بر مصرف خوراک دوره آغازین و کل دوره و میانگین افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک در کل دوره های آزمایش داشت (05/0>p). جوجه های تغذیه شده با جیره بر پایه سورگوم درصد لاشه و همراه با تیمار گندم دانه کامل درصد عضله سینه بالاتری نسبت به سایر تیمارها داشتند (05/0>p).استفاده از گندم (هر دو فرم)، موجب کاهش درصد چربی حفره بطنی و افزایش وزن نسبی پیش معده، دودنوم و ژوژنوم و طول نسبی ژوژنوم نسبت به سایر تیمارها شد (05/0>p).وزن نسبی کل روده و کبد در تیمار گندم خرد شده بیشتر از سایر تیمارها بود (05/0>p). از نظر وزن نسبی اندام های سیستم ایمنی، پانکراس، ایلئوم و سکوم و همچنین طول نسبی دودنوم، دو قسمت سکوم و رکتوم اختلاف معنی داری بین تیمارهای آزمایشی وجود نداشت (05/0p>). اثر نوع جیره پایه بر مورفولوژی قسمت های مختلف روده نیز معنی دار بود. و میانگین عرض پرز و ضخامت لایه عضلانی دودنوم، نسبت طول پرز به عمق کریپت ژوژنوم و طول پرز، عرض پرز، عمق کریپت، ضخامت لایه عضلانی و ضخامت لایه مخاطی ایلئوم و همچنین عمق کریپت در قسمت ابتدای سکوم در جوجه های تغذیه شده با جیره های بر پایه گندم بیشتر از سایر تیمارهای آزمایشی بود (05/0>p). نتایج بدست آمده نشان داد که سورگوم و گندم می توانند بطور کامل به عنوان جایگزین ذرت در جیره غذایی جوجه های گوشتی مورد استفاده قرار گیرند.

مطالعه بافت شناسی تخمدان و ارزیابی پارامترهای باروری موش های سوری تحت درمان با سیکلوفسفامید و نقش محافظتی کروسین و اتیل پیروات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده دامپزشکی 1392
  فهیمه خان محمدی قانع   عباس احمدی

شیمی درمانی به طور گسترده در درمان سرطان ها، بیماریهای خود ایمن و بیماریهای خونی مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از داروهای شیمی درمانی دارای اثرات جانبی شدیدی از قبیل ناباروری هستند. در مطالعه حاضر اثرات محافظتی کروسین و اتیل پیروات در جهت جلوگیری از آسیب های ناشی از تجویز داروی سیکلوفسفامید بر تخمدان و باروری موش های سوری مورد ارزیابی قرار گرفت. برای انجام این مطالعه از 68 قطعه موش سوری ماده با سن 8-6 هفته استفاده شد، که به 4 گروه تقسیم و به مدت 21روز تیمار شدند. گروه اول به عنوان کنترل، سرم فیزیولوژیml,ip/day) 1/0(، گروه دوم به عنوان کنترل شم، سیکلوفسفامید mg/kg,ip/day)15( هفته ایی یکبار به مدت 3هفته، گروه سوم سیکلوفسفامید را به همان روش به همراه تزریق روزانه کروسین mg/kg,ip)200) و گروه چهارم سیکلوفسفامید را به روش 2گروه قبل به همراه تزریق روزانه اتیل پیروات mg/kg,ip)40( دریافت نمودند. پس از اتمام دوره درمان 12 قطعه موش از هر گروه تحت لقاح آزمایشگاهی قرار گرفتند. از ورید وداج 5 قطعه از موش های هر گروه که توسط کتامین mg/kg,ip)25) بیهوش شده بودند جهت تهیه نمونه سرمی خونگیری به عمل آمد و نمونه برداری از تخمدان راست آنها صورت گرفت. سپس تخمدان های راست در محلول فرمالین بافر 10% به منظور مطالعات هیستولوژی و هیستومورفومتری ثابت شدند و تخمدان های چپ برای اندازه گیری مقادیر مالون دی آلدئید (mda) در بافت تخمدان در دمای°c 70- نگهداری شدند. تخمدان های راست پس از ثبوت، طی مراحل پاساژ بافتی و تهیه مقاطع بافتی پارافینی به ضخامت 7-6 میکرومتر به صورت سریال، به روش هماتوکسیلین – ائوزین رنگ آمیزی شدند. مطالعه هیستولوژیکی تخمدان ها با بررسی شکل ظاهری فولیکول ها، میزان پراکندگی رشته های کلاژن (با استفاده از رنگ آمیزی وان گیسون) و پراکندگی ماست سل ها (با استفاده از رنگ آمیزی تولوئیدن بلو) و مطالعه هیستومورفومتری تخمدان ها با شمارش تعداد فولیکول های سالم و آترتیک انجام گرفت. سرم ها جهت اندازه گیری میزان آنزیم سوپراکسید دیسموتاز sod (با استفاده ازکیت (ransod، ظرفیت آنتی اکسیدانتی تام سرم taoc (با استفاده از روش بنزی) و میزان استروژن ( با استفاده از روش (radioimmunoassay مورد استفاده قرار گرفتند. اندازه گیری مقادیر mda با استفاده از واکنش اسید تیوباربیتوریک (tba) انجام شد. مطالعات مورفولوژیکی نشان داد که سیکلوفسفامید اثرات مخربی را بر فولیکول ها در حال رشد در گروه کنترل شم گذاشت، ولی کروسین واتیل پیروات در این فرآیند دارای اثرات محافظتی بودند. این اثر سیکلوفسفامید بر روی فولیکول های تخمدانی در تمام مراحل رشد بود اما اثرات محافظتی عوامل آنتی اکسیدانتی بر روی فولیکول های پیش آنتروم بیشتر از فولیکول های آنتروم دار بود. میانگین تعداد جسم زرد در گروه کنترل شم به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (05/0p<)، اما در گروه های دریافت کننده ی کروسین و اتیل پیروات درمقایسه با گروه کنترل شم افزایش نشان داد و این افزایش در گروه دریافت کننده ی اتیل پیروات معنی دار بود (05/0p<). میانگین پراکندگی ماست سل ها در گروه کنترل شم به طور معنی داری بیشتر از گروه های دیگر بود (05/0p<)، در حالی که در سایر گروه ها تقریبا درسطح مشابهی با هم بود. درپراکندگی ظاهری رشته های کلاژن در بافت تخمدان همه گروه ها تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتایج لقاح داخل آزمایشگاهی نشان داد که تعداد وکیفیت اووسیت ها و میزان باروری در گروه کنترل شم نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری پایین تر بود و گروه های دریافت کننده ی کروسین و اتیل پیروات از نظر کیفیت و تعداد اووسیت های مناسب برای لقاح نسبت به گروه کنترل شم در وضعیت بهتری بودند و از نظر میزان باروری افزایش معنی داری را نشان دادند (05/0p<). میزان taoc در گروه کنترل شم نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کاهش نشان داد (05/0p<)، اما استفاده از کروسین و اتیل پیروات در گروه های تجربی موجب افزایش سطح taoc در حد گروه کنترل گردید. میزان آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در گروه کنترل شم نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کاهش نشان داد (05/0p<)، ولی استفاده از کروسین به همراه سیکلوفسفامید باعث شدکه میزان این آنزیم به طور معنی داری نسبت به گروه های کنترل وکنترل شم افزایش یابد (05/0p<). همچنین استفاده از اتیل پیروات به همراه سیکلوفسفامید موجب افزایش sod تا حد گروه کنترل گردید. بررسی مقادیر mda در بافت تخمدان نشان داد که میزان mda در گروه کنترل شم به طور معنی داری نسبت به سایر گروه ها افزایش یافت (05/0p<)، در حالی که در گروه های تجربی در حد گروه کنترل بود. اندازه گیری میزان هورمون استرژن سرم نشان دادکه سطح این هورمون در گروه کنترل شم به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت، در حالی که کروسین و اتیل پیروات توانستند سطح این هورمون را به طور معنی داری افزایش دهند (05/0p<). به طور کلی می توان نتیجه گرفت که کروسین و اتیل پیروات دارای اثرات محافظتی بالا در مقابل استرس اکسیداتیو ناشی از اثرات جانبی سیکلوفسفامید بر روی فولیکول های در حال رشد در مراحل مختلف و میزان تخمک گذاری (تعداد جسم زرد) هستند و این عوامل آنتی اکسیدانتی از افزایش تعداد فولیکول های آترتیک، کاهش توان باروری و تغییرات هورمونی در موش سوری جلوگیری نمودند. بنابراین استفاده ازکروسین و یا اتیل پیروات همراه با شیمی درمانی می تواند مفید واقع شود.

مطالعه بافت شناسی بیضه و ارزیابی پارامترهای باروری و لقاح آزمایشگاهی موش های سوری تحت درمان با سیکلوفسفامید ونقش محافظتی کروسین و اتیل پیروات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده دامپزشکی 1392
  زهرا بختیاری   عباس احمدی

سیکلوفسفامید یکی از داروهای رایج در شیمی درمانی است که علاوه بر اثرات درمانی مفید، عوارض جانبی زیادی را نیز همراه خود دارد. این دارو تاثیر خود را به دو صورت اعمال می کند: 1-اثر آنتی میتوتیک؛ مربوط به خواص درمانی این داروست که با جلوگیری از تقسیم میتوز در سلول های با تقسیم سریع مثل مغزاستخوان و بیضه، عمل می کند. 2-ایجاد استرس اکسیداتیو؛ به عنوان یک اثر جانبی مضر بر روی بافت ها عمل می کند که در بافت بیضه، موجب کاهش قدرت تولید مثلی و گاه عقیمی دائمی در افراد تحت درمان می شود. با توجه به اهمیت این موضوع و نقش انکارناپذیر آنتی اکسیدانت ها در مهار رادیکال های آزاد و کاهش استرس اکسیداتیو، در این مطالعه برای اولین بار نقش دو آنتی اکسیدانت کروسین و اتیل پیروات بر بهبود عوارض ناشی ا ز سیکلوفسفامید در بافت بیضه مورد مطالعه قرار گرفت. به این منظور تعداد 60 قطعه موش سوری نر بالغ 25-20 گرمی در چهار گروه مورد استفاده قرار-گرفت. گروه کنترل دریافت کننده سرم فیزیولوژی استریل به صورت روزانه و داخل صفاقی (ip)، گروه کنترل شم دریافت کننده سیکلوفسفامید به میزانmg /kg15یکبار در هفته و بصورت ip و دو گروه تجربی نیز همراه با سیکلوفسفامید به ترتیب کروسین به میزانmg/kg 200و اتیل پیروات به میزان mg/kg40 روزانه و بصورت ip دریافت نمودند. پس از 35 روز دوره تیمار تمام موش ها در هر گروه توسط داروی کتامین (mg /kg25) بیهوش شدند و جهت تهیه سرم از ورید وداج خونگیری شد، سپس حیوانات وزن کشی و کالبد-گشایی شدند. بیضه ها ( به منظور مطالعات هیستومورفومتری و هیستوشیمی و اندازه گیری مالون دی آلدئید(mda)) توزین گردیدند و دم اپی دیدیم به منظور انجام لقاح داخل آزمایشگاهی (ivf) و بررسی کیفیت اسپرم استفاده گردید. نمونه های سرمی نیز جهت انجام آزمایشات سرمی و هورمونی به دمای 70– انتقال داده شدند. نتایج هیستومورفومتری نشان داد که cp موجب کاهش معنی دارشاخص های اسپرماتوژنز (ضریب تمایز لوله ای، ضریب تجمعی و ضریب اسپرمیوژنز)،ضخامت کپسول، اپی تلیوم زایگر، لوله های منی ساز و سلول های سرتولی فعال گردید(05/0p<). تغییرات مورفولوژی ایجاد شده توسط cp شامل افزایش ادم بافتی، پرخونی و افزایش تعداد ماست سل ها و به هم ریختگی اپی تلیوم زایگر بود، که در تمامی موارد فوق الذکر کروسین و اتیل پیروات دارای نقش محافظتی بودند و در اغلب موارد به طور معنی دار موجب حفظ ساختار بافت شناسی بیضه گردیدند.در بررسی های هیستوشیمی نیزسلول-های اسپرماتوژنیک در موش های گروه سیکلوفسفامید واکنش ضعیفی نسبت به رنگ آمیزی pas و واکنش بالایی را نسبت به رنگ آمیزی اویل – رد- او و آلکالین فسفاتاز نشان دادند. همچنین در بررسی های سرمی این گروه، کاهش مقادیر سرمی هورمون تستوسترون، آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز و ظرفیت آنتی اکسیدانتی تام به همراه افزایش مالون دی آلدئید مشاهده گردید. در گروه کنترل شم نسبت به گروه کنترل، کروسین و اتیل پیروات بلوغ dna، قابلیت زنده ماندن، تعداد و تحرک اسپرم ها کاهش و میانگین درصد اسپرم های غیر طبیعی افزایش یافت. همچنین، درصد آسیب dna که کاهش میزان لقاح، تقسیم زیگوت، تعداد بلاستوسیست ها و بالارفتن تعداد جنین های متوقف شده را به همراه دارد، در گروه سیکلوفسفامید به تنهایی افزایش یافته بود وتقسیم تنها در درصد پائینی از زیگوت های این گروه رخ داد. به طورکلی،یافته های حاصل از این مطالعه نشان داد که کروسین و اتیل پیروات بدلیل دارا بودن خواص آنتی اکسیدانتی قوی و موثر و به واسطه مهار رادیکال های آزاد قادر به خنثی نمودن و یا کاهش سمیت تولید مثلی ایجاد شده توسط سیکلوفسفامید دربافت بیضه می باشند.

مطالعه بافت شناسی، هیستومورفومتری، و هیستو شیمی بیضه و ارزیابی پارامترها و توان باروری موش های سوری بالغ درمان شده توسط متوترکسات و اثرات محافظتی ویتامین e و عصاره زغال اخته.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده دامپزشکی 1392
  لیلا زارعی   رسول شهروز

تعداد 56 قطعه موش سوری نر جوان بالغ (12-8 هفته) به طور تصادفی به هفت گروه شامل گروه کنترل، کنترل شم و تجربی تقسیم شدند. گروه کنترل فقط سرم فیزولوژی را از راه دهانی، و گروه کنترل شم متوترکسات را با دز 20 میلی گرم بر کیلو گرم به روش تزریق داخل صفاقی هفته ای یک بار، گروه های تحربی اول ، دوم و سوم همراه متوترکسات عصاره میوه ذغال اخته را به ترتیب با دز روزانه 250، 500، 1000 میلی گرم بر کیلو گرم وزن بدن از راه دهانی و گروه کنترل منفی بدون تجویز متوترکسات عصاره میوه زغال اخته با دز روزانه 1000 میلی گرم بر کیلو گرم وزن بدن از راه دهانی و گروه کنترل مثبت همراه متوترکسات به طور روزانه ویتامین e با دز 100 واحد بر کیلو گرم از راه دهانی به مدت 35 روز بطور متوالی دریافت کردند. در گروه کنترل شم کاهش معنی داری در وزن بدن، تغییرات مورفولوژیک شدیدی در بافت بیضه شامل واکوئل دار شدن و گسیختگی اپی تلیوم زایا، پرخونی عروق خونی، تجمع مایعات ناشی از ادم بافتی در بافت همبند بینابینی، کاهش معنی دار در میانگین پارامتر های هیستومورفومتری شامل میانگین تعداد سلول های سرتولی، لیدیگ، ماست سل درسطح یک میلی متر مربع و کاهش در میانگین قطر لوله های منی ساز ، ارتفاع اپی تلیوم زایگر، ضخامت کپسول بر حسب میکرومتر و کاهش ضرایب شامل تمایز لوله ای، اسپرمیوژنز و ضریب تجمعی( تمایز سلول های اسپرماتوگونی فعال از اسپرماتوگونی غیر فعال) را نشان دادند. سلول های اسپرماتوژنیک در موش های تحت درمان با داروی متوترکسات واکنش ضعیفی نسبت به رنگ آمیزی pas، واکنش بالایی نسبت به رنگ آمیزی اویل- رد- او و آلکالین فسفاتاز را نشان دادند. علاوه بر این، در گروه کنترل شم کاهش در تعداد و میزان تحرک اسپرم ها و در عین حال افزایش در میزان اسپرم های مرده، غیرطبیعی، آسیب dna وعدم بلوغ هسته را موجب گردید. همچنین درمان با داروی متوترکسات به شکل معنی داری موجب کاهش مقادیر سرمی هورمون تستوسترون و ظرفیت آنتی اکسیدانتی تام و افزایش مقادیر مالون دی آلدئید بافت بیضه گشت. حال آنکه درمان همزمان با عصاره هیدروالکلی زغال اخته با دزهای مختلف بخصوص دز 500 میلی گرم بر کیلو گرم وزن بدن و ویتامین e بهبود قابل ملاحظه ای را در پارامتر های مذکور سبب گردید. همچنین میزان باروری آزمایشگاهی در گروه کنترل شم تعداد جنین های دو سلولی و بلاستوسیت در مقایسه با سایر گروها کاهش و تعداد جنین های متوقف شده افزایش معنی دار نشان داد یافته های به دست آمده از مطالعه حاضر نشان می دهد که داروی متوترکسات به واسطه اعمال استرس اکسیداتیو می تواند موجبات آسیب بافت بیضه را فراهم آورد و بر روی کارآیی تولید مثلی موش سوری تاثیر بگذارد، در حالی که عصاره هیدروالکلی زغال اخته و ویتامین e به سبب دارا بودن قابلیت مهار رادیکال های آزاد و فرآیند های اکسیداتیو می توانند به گونه ای موثر در برابر واکنش های ناخواسته ناشی از این دارو نقش حفاظتی را ایفا کنند.

تأثیرایزومر (r)-(+) پولگون بر روی گیرنده های er-α در بافت بیضه و تغییرات بافت شناسی بافت بیضه در موش آزمایشگاهی کوچک سفید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده دامپزشکی 1393
  زهرا مرادی مودب   رسول شهروز

هدف: پولگون یک ترکیب آروماتیک می باشد که در بسیاری از گیاهان یافت می شود. پولگون در زمینه های متعدد برای طعم دار کردن مواد غذایی، نوشیدنی ها و خمیر دندان ها مورد استفاده قرار می گیرد. این در حالی است که، تأثیر سوء این ماده بر روی بیان mrna آنزیم های آروماتیزی در بافت هایی مانند کبد و کلیه گزارش گردیده است. آروماتیزاسیون به منظور کنترل و تحریک فرآیند های اسپرماتوژنز و اسپرمیوژنز در بافت بیضه بسیار ضروری است. بنابراین در مطالعه حاضر سعی شده تأثیر پولگون بر روی پتانسیل آندوکرینی بیضه با ارزیابی سطوح mrna ، آنزیم سیتوکروم p450(cyp19) و بیان گیرنده های er? و تغییرات بافتی بیضه مورد ارزیابی قرار گیرد. مواد و روش کار 24 موش کوچک سفید آزمایشگاهی به شکل تصادفی انتخاب شدند و در چهار گروه کنترل- شم ( که ml3/0 نرمال سالین دریافت نموده بود) و گروه های آزمایشی تقسیم بندی شدند. گروه های آزمایشی شامل: گروه دز پایین mg/kg25، دز متوسطmg/kg50 و دز بالاmg/kg100بودند. متعاقب 35 روز، سطوح سرمی تستوسترون و استروژن ارزیابی شد. آسیب محتوی mrna سلول های زایگر و ضرایب تمایز لوله ای (tdi)، ضریب تجمعی (ri) و شاخص اسپرمیوژنز (spi) به ترتیب توسط میکروسکوپ های فلورسنت و نوری مورد ارزیابی قرار گرفت. فعالیت استروئیدوژنز سلول های لیدیگ با ارزیابی میزان ذخایر استروئیدی سلولی توسط میکروسکوپ فلورسنت بررسی شد. میزان mrna cyp19aromatase، گیرنده های er? توسط روش rt-pcr (نیمه کمیpcr) مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. مضافاً اینکه شمارش اسپرمی، تحرک اسپرمی، فشردگی dna و آسیب dna نیز بررسی شد. نتایج پولگون سطوح سرمی تستوسترون و استروژن را در سطح معنی داری کاهش داد. مشاهدات بافت شناسی نشان دادند که درصد لوله های با tdi، ri، spi مثبت در گروه های آزمایشی کاهش معنی داری داشته است. آنالیزهای فلورسنت نیز نشان دادند که پولگون آسیب بسیار شدیدی به محتوی mrna سلول های زایگر وارد کرده بود. این آسیب ها به شکل وابسته به دز افزایش یافتند. مشاهدات نشان داد که پولگون بیان mrna cyp19را کاهش داده بود. بدین صورت که موش های گروه دز بالا کمترین میزانmrna cyp19را نشان داده بود. بیان ایمنوهیستوشیمیایی rt-pcr گیرنده های er? در دزهای پایین و متوسط افزایش و در دزهای بالا کاهش معنی داری را نشان داد. مضافاً اینکه موش های گروه های درمان شده با پولگون کاهش معنی داری را در تعداد سلول های لیدیگ (در یک میلی متر مربع ) و ذخایر استروئیدی این سلول ها نشان دادند. به طوریکه موش های گروه های درمان با دز بالای پولگون کمترین درصد سلول های لیدیگ با ذخایر استروئیدی را نشان دادند. کاهش قابل ملاحظه ای در تعداد اسپرم ها دیده می شد و عدم تحرک اسپرمی، عدم بلوغ هسته و آسیب dna در گروه های آزمایشی به شکل وابسته به دز افزایش معنی داری را نشان می داد. نتیجه گیری مشاهدات نشان دادند که، پولگون با کاهش میزان بیان mrnaی cyp19و گیرنده های er? سیستم آندوکرینی بیضه را تحت تأثیر قرار می دهد. کاهش پتانسیل آندوکرینی بافت بیضه به نوبه ی خود روند طبیعی اسپرماتوژنز و اسپرمیوژنز را دچار اختلال می نماید. مضافاً اینکه افزایش آسیب های وارده به سلول های لیدیگ و اپی تلیوم زایگر باعث بروز استرس اکسیدی می شود که آسیب های ناشی از پولگون را تشدید می نماید.

مطالعه بافت شناسی اثر محافظتی ژل رویال و ویتامین c بر بهبود روند تحلیلی بیضه و کیفیت اسپرم، ناشی از آنمی همولیتیک حاصل از تجویز فنیل هیدرازین در موش های سوری بالغ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده دامپزشکی 1393
  حجت عنبرا   مزدک رازی

کاهش میزان خون و به تبع آن کاهش اکسیژن رسانی می تواند موجب تغییر در عملکرد و ساختار بیضه و اسپرماتوژنز گردد، همچنین آهن آزاد شده از گلبول های قرمز و به دنبال آن افزایش آهن بافتی ممکن است ایجاد استرس اکسیداتیو نماید. از این رو در مطالعه حاضر تعداد 56 سر موش نر بالغ 20 تا 25 گرمی در 8 گروه مورد استفاده قرار گرفتند. گروه اول کنترل، گروه دریافت کننده سرم فیزیولوژی و گروه دوم کنترل شم که فنیل هیدرازین با دز mg6/gr100/h48 به مدت 35 روز دریافت نمود، گروه سوم به همراه فنیل هیدرازین، ویتامین c با دز mg/kg/day 250 به صورت روزانه و داخل صفاقی تزریق گردید. گروه چهارم به همراه فنیل هیدرازین، ژل رویال را با دز mg100/kg/day به صورت گاواژ روزانه دریافت کردند. گروه پنجم به همراه فنیل هیدرازین، ویتامین c با دز mg250/kg/day و نیز ژل رویال را هم با دز mg100/kg/day به صورت گاواژ، روزانه دریافت کردند. گروه ششم شامل موش هایی هستند که ویتامین c بدون تزریق فنیل هیدرازین دریافت کردند. گروه هفتم شامل موش هایی بودند که ژل رویال بدون تزریق فنیل هیدرازین دریافت نمودند. گروه هشتم شامل موش هایی بودند که ژل رویال و ویتامین c با هم و با دزهای مشابه گروه های قبل بدون تزریق فنیل هیدرازین دریافت نمودند. پس از این مدت نمونه های سرمی، اسپرم و بافت بیضه تهیه شدند. نمونه های سرمی برای آزمایشات سرمی، نمونه اسپرم برای ارزیابی کیفیت اسپرم و بافت بیضه برای مطالعه بافت شناسی، مورفومتری و هیستوشیمی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده کاهش چشم گیر اکثر پارامترهای مورد مطالعه از قبیل کیفیت اسپرم، تغییرات معنی دار مورفومتری و پارامترهای سرمی و بیضه در گروه های دریافت کننده فنیل هیدرازین بود. همچنین بررسی گروه های دریافت کننده ویتامین c و ژل رویال به عنوان آنتی اکسیدانت نشان دهنده به حداقل رسیدن این تغییرات بود. بطور کلی ویتامین c و ژل رویال به تنهایی و یا با هم قادر به خنثی نمودن عوارض ناشی از آنمی همولیتیک در رابطه با پارامترهای بیضه ای بود، و بنابراین می توان بیان نمود که استرس اکسیداتیو و پروکسیداسیون چربی ناشی از عوارض آنمی همولیتیک دلیل عمده این تغییرات می باشد.

مطالعه اثرات حفاظت کننده عصاره هیدرو الکلی برگ به بر تغییرات ساختاری بافت بیضه به دنبال مصرف وابسته به دز مونوسدیم گلوتامات در موش های صحرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده دامپزشکی 1394
  ژیلا حمیدی   غلامرضا وفایی سیاح

مونوسدیم گلوتامات به عنوان تشدیدکننده طعم به مواد غذایی افزوده می شود. در مطالعات مختلف، به برخی اثرات این ترکیب بر دستگاه تناسلی نر به صورت اختلالات ساختاری و عملکردی و کاهش باروری اشاره شده است. با توجه به وجود اثرات اکسیدانی مونوسدیم گلوتامات، هدف از این تحقیق بررسی اثرات حفاظت کننده عصاره برگ به در کاهش تغییرات ساختاری و عملکردی بافت بیضه متعاقب مصرف مونوسدیم گلوتامات می باشد. در این مطالعه 60 سر موش صحرایی بالغ به شش گروه مساوی شامل گروه های کنترل، کنترل به همراه عصاره (mg/kg/day???)، مونوسدیم گلوتامات (mg/kg/day??) و مونوسدیم گلوتامات (mg/kg/day??)، مونوسدیم گلوتامات (mg/kg/day??) به همراه عصاره و مونوسدیم گلوتامات (mg/kg/day??) به همراه عصاره تقسیم شدند. در پایان هفته هشتم پس از اندازه گیری وزن بدن و خون گیری به منظور بررسی غلظت خونی هورمون های تستوسترون، fsh و lh، حیوانات آسان کشی شده و پس از تعیین وزن بیضه ها، نمونه های بافت بیضه جهت مطالعه هیستومورفومتری و ارزیابی اسپرماتوژنز در فرمالین 10 درصد تثبیت گردید و دم اپیدیدیم جهت آنالیز اسپرم مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که مصرف مونوسدیم گلوتامات موجب ایجاد تغییرات ساختاری و عملکردی نظیر تغییرات هورمونی، تغییر شکل لوله های اسپرم ساز و اختلالات اسپرماتوژنز در بافت بیضه شده و استفاده از عصاره هیدروالکلی برگ به باعث کاهش تغییرات ایجاد شده گردید. با توجه به نتایج این مطالعه استنباط می شود که استفاده از ترکیبات آنتی اکسیدانی نظیر برگ به، می تواند در کاهش اختلالات ساختاری بافت بیضه به دنبال مصرف مونوسدیم گلوتامات موثر باشد هرچند مصرف طولانی مدت عصاره برگ به نیز خود می تواند درجاتی از اختلالات عملکردی بافت بیضه را به همراه داشته باشد.