نام پژوهشگر: رحیم چرخی
سمیه عبدی رحیم چرخی
از آنجائیکه اهر از جمله مناطق مهم بافت قالی در آذربایجان شرقی می باشد و با توجه به ناچیز بودن بررسی هایی که تاکنون در زمینه فرش اهر انجام گرفته وتنها در حد معرفی و بدون ذکر نمونه و تصویر می باشد، این پژوهش را در راستای مستند سازی طرح و نقش و رنگ هنر قالی بافی شهری و روستایی این شهرستان قرار داده است تا با معرفی و ارائه صفات و ویژگی های آنها نقش مهم و موثری را در حفظ و ثبت فرش این شهرستان ایفا کند. جمع آوری اطلاعات، تهیه طرح ها و نقش ها و رنگبندی های موجود در این نمونه ها به صورت میدانی و با حضور در منطقه با ابزار مشاهده و مصاحبه صورت گرفته است. راهبرد این پژوهش از نوع تحقیق کیفی بوده و برای تحقق اهداف پژوهش حاضر علاوه بر یافته های میدانی به تجزیه تحلیل و تطبیق اطلاعات تصویری پرداخته شده است. در راستای مطالعات صورت پذیرفته، فرش اهر در دو گروه فرش های شهری و روستایی جای داده شده است، فرش های شهری در برگیرنده فرش های بافته شده در شهر اهر با طراحی نیمه گردان می باشند. این فرش ها در دو گروه لچک ترنج(ادیب، نقاشی، شکرچی) و افشان(رجب) جای گرفته اند و فرش های روستایی بافته شده در روستاهای خونیق، چشمه وزان، قورچی، مزرعه حاج عابدین، کقالق، کلهور مورد بررسی قرار گرفته اند. این فرش ها تنها با ساختار لچک ترنج (اوش دستک، چشمه وزان، قورچی، بالیقلی، صمدی، تاجری) طراحی شده اند. از رنگ های مشترک بین این دو گروه می توان به رنگ های غالب و اصلی قرمز تیره، سرمه ای، سفید، قرمزروشن و شتری اشاره نمود.
زینب ذوالقدر رحیم چرخی
در این پروژه یکی از ارکان اصلی تزئینی تذهیب قرآن یعنی سرلوح در یک نسخه ی مصور معاصر به اجراء در خواهد آمد. از آنجایی که منبع مطالعاتی این پروژه، کتابخانه ی ملی پاریس است، سعی بر این شده است که سرلوح های قرآنی مذهب سده ی 16 میلادی(1600-1501) این کتابخانه را مبنا قرار داده و به بررسی و ارزیابی عناصر ساختاری فرم و رنگ این سرلوح ها پرداخته شود و در نهایت برداشتی از این نقش مایه و رنگ در کار عملی نمود پیدا خواهد کرد. برای آشنایی بیشتربا تذهیب قرآن از جهت نظری، تذهیب قرآن از لحاظ تاریخی نیز، بررسی و برداشتی کوتاه از ادوار پیشین و نحوه ی پیدایش آن یعنی قبل از سده ی 16م تا پایان این سده که موضوع این پروژه است را نیز ارائه شده است. با توجه به اینکه در مورد سرلوح های مذهب قرآنی در کتابخانه ی ملی پاریس تحقیقی صورت نگرفته است، در فصل دیگری ، قسمت مبانی نظری، به ارزیابی عناصر و مشخصه های نقوش تذهیب این کتابخانه را که متعلق به این سده است که به احتمال قوی مقارن با دوران صفویه و عثمانی است اختصاص یافته است. روش کار در این پروژه به صورت توصیفی-تحلیلی می باشد، بدین منظور قسمت اعظم آن به معرفی و تجزیه و تحلیل عناصر، نقوش و رنگ سر لوح های مورد بحث پرداخته می شود.
حوریه دونلو رحیم چرخی
در طی دوره های تاریخی و تحت تأثیر حکومت ها، هنر تذهیب مراحل رشد و ترقی را پیمود و در دوره ی تیموری به حد اعتلای خود رسید و تا دوره صفوی ادامه یافت؛ اما در اواخر همین دوره تحت تأثیر تحولات فرهنگی، تاریخی و ... رو به افول گذاشت. بعد از سپری شدن عصر رکود قرن هیجده میلادی، در دوره ی قاجار مجدداً رشد نمود، به طوری که ظرافت در نقوش را در آثار این دوره شاهد هستیم. تذهیب های موزه کتابت تبریز که در نوع خود بی نظیر هستند، در این دوره در فتح باب های قرآن ها و نسخ خطی مختلف ظاهر شده اند. این پژوهش به مطالعه و بررسی تذهیب های دوره قاجار موزه کتابت، جهت شناخت طرح ها، نقش ها، رنگ ها و ... در آنها پرداخته است. مطالعات انجام گرفته در راستای احیاء تذهیب و معاصرسازی آن در اثر نهایی بکار گرفته شده است. نتایج پژوهش نشانگر تنوع تذهیب ها از منظر کیفی و موضوع نسخ است. برخی از آثار مورد مطالعه دارای چنان ترکیب بندی های قوی و پرکار، ظرافت در نقوش، وسعت طیف رنگ ها، سرلوح های تاجی ویژه، قرینه سازی سراسری در صفحات افتتاح، جدول کشی های متنوع، حاشیه های گل و بوته های رنگین غنی و تنوع قلم و قدرت می باشند که تذهیب این دوره را از دوره های قبلی متمایز می کند. گردآوری اطلاعات پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای انجام شده و پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی به انجام رسیده است. در مرحله کاربردی کردن تحقیقات، تلاش شده است از یافته ها و نتایج تحقیق در مرحله عملی در طراحی شمسه برای نسخه قصص الانبیای معاصر استفاده شود که نتایج عملی یافته ها و کاربرد آن در مرحله طراحی تا اتمام آن در فصل آخر پژوهش به تفصیل آورده شده است. واژگان کلیدی: تذهیب قاجار، موزه کتابت تبریز، چاپ سنگی
اسما سعید بهرام آجورلو
عصر مفرغ همزمان با تدوین مکتوب اساطیر، افسانه ها و باورهای مذهبی در عیلام و سومر است که انسانبرای برخی موجودات همچون عقرب قدرت های ماورایی متصور می شود. در این دوره است که نقوش ترکیبی در هنرخاور نزدیک رواج می یابند. از آنجا که هر نقشی که در هر بازه زمانی– مکانی بوجود آمده به نوعی ریشه در باورهای مردم آن روزگار داشته است وجود نقوش ترکیبی چون عقرب- انسان می تواند بیانگر نوع نگرش مردم این دوره به جانوری چون عقرب باشد. با توجه به پیدایش این نقشمایه در دوره مفرغ در نگاه نخست با این پرسشها مواجه می شویم: چرا این نقشمایه در این دوره تغییر کرده است؟ آیا دلیل این امر می تواند تغییر جایگاه نقش عقرب در باورهای مردمی باشد؟ همچنین پاسخ به این پرسش که نقشمایه عقرب انسان در هنرخاورنزدیک عصر مفرغ چه مفهومی دارد می تواند به روشن شدن فرضیه آئینی و مذهبی بودن آن کمک نماید. بنابراین با توجه به ادله و شواهد موجود به نظر می رسدنقشمایه عقرب– انسان در این بازه زمانی-مکانی کاربردی آئینی داشته است و با مفاهیم جهان زیرین یا همان دنیای پس از مرگ در ارتباط بوده است. در این رساله از دو روش تاریخ هنری با رویکرد باستان شناسی در بخش نظری و بررسیهای میدانی و مشاهدات حضوری در خصوص صنایع دستی منطقه جیرفت به منظور طراحی بر روی آنها استفاده شده است. با پیشرفت کاوشهای باستان شناسی و معرفی تمدن نویافته جیرفت، بحث گردشگری فرهنگی به عنوان یکی از ارکان توسعه اقتصادی مناطق محروم بیش از پیش مطرح می شود. در همین راستا با توجه به سلیقه گردشگران فرهنگی و علاقه آنها به فرهنگ بومی مناطق گردشگری نگارنده تلاش کرده است به منظور اشتغالزایی و افزایش درآمد، با نگاهی نو به صنایع دستی امروزی منطقه و نوآوری در نقوش به بازآفرینی نقشمایه باستانی عقرب- انسان بر روی این صنایع بپردازد.
ظریفه موسوی رحیم چرخی
یکی از پیامبران بزرگ الهی که آیات مختلف قرآن کریم به کرات از ایشان یاد کرده اند، سلیمان بن داود(ع) است. خداوند، نعمت ها و مواهب گوناگون بزرگی مانند علم و حکمت، آشنایی با زبان حیوانات، تسخیر باد، سپاهی مرکب از جن و انس و ملک، و حکومت گسترده و بی نظیر به او داده بود. در اثر گستردگی قلمرو، حکومت و اقتدار فوق العاده حکایات و داستان های فراوانی در کتاب های تفسیر و قصص الانبیا درباره او نقل شده که تعدادی از آن ها به روشنی رنگ افسانه دارد. پژوهش حاضر که به روش شمایل شناسی کار شده است، ضمن معرفی و بررسی نمونه های تصویری متعدد از این داستان ها که از دوره های مختلف تاریخ نگارگری ایرانی - اسلامی بر جای مانده اند، در راستای رسیدن به تصویری معاصر به نحوه رویکرد نقاشان دوره های مختلف به این داستان پرداخته و ساختار، محتوا و بیان آنها مورد نقد قرار خواهد گرفت. آیکونولوژی معرف حوزه ای از پژوهش نظام مند در زمینه شناسایی و توصیف، تجزیه، تحلیل و تفسیر آثار هنری است که در پرتو نظرات پانوفسکی، متفکر آلمانی شکل گرفته و امروزه به عنوان یکی از قابل اعتناترین حوزه های تحلیلی اعتبار یافته است. در این پروژه ضمن معرفی مختصر راهبرد آیکونولوژی، نگاره های داستان زندگی حضرت سلیمان را با رویکرد آیکونولوژی مورد بحث قرار داده و سعی شده است که با استفاده از روش سه مرحله ای پانوفسکی به خوانش نگاره های موجود پرداخته و نتایج به دست آمده، با نظام مندی خاص، با تکنیک ها و سبک معاصر به مرحله اجرا در آید.
ملیحه حیاتی رحیم چرخی
در این پژوهش، طرح و نقشمایه و رنگ فرش ایل بلوچ منطقه خراسان با فرش ایل یموت ترکمن واقع در استان گلستان مورد بررسی تطبیقی قرار می گیرند. این دو ایل به دلیل همسایگی با هم در ارتباط هستند تا آنجایی که وصلتهایی بین آنها صورت گرفته و باعث انتقال نقوش به یکدیگر شده اند. در پایان این تحقیق انتظار می رود تا حدی نقشمایه ها و طرح های ایل بلوچ و ایل یموت ترکمن شناخته شود و تشابهات و تفاوتها نیز روشن شود و با این شناخت طرح ها و نقشمایه های اصیل باعث قوت بخشیدن نقاط مثبت و محو شدن نقاط منفی از طریق کنار گذاشتن طرح های وارد شده نا به جا پرداخت و باعث بهبودی این دو فرش اصیل ایرانی گردید. این پژوهش کاربردی است و جامعه آماری آن، بافندگان و طراحان شهرستان تربت جام و روستاهای اطراف آن و ایل یموت ترکمن است. برای مطالعات میدانی با مراجعاتی به موزه ها، بازارهای سنتی و عشایری فرش دستباف، کلکسیونرها، نمایشگاه بین المللی فرش تهران و مصاحبه با افراد متخصص و کارشناس و تولیدکنندگان فرش به جمع آوری اطلاعات طرح و نقوش فرش پرداخته شده است که پس از تجزیه و تحلیل نقوش مشخص گردید که بلوچ ها علاوه بر طرح های خود از طرح های ترکمن نیز استفاده می کنند که آنها را از طریق رنگ بندی خاص بلوچی و فن بافت آنها که درشت تر و زمخت تر است بازشناخت است. ترکمن ها کمتر از طرح های بلوچی استفاده کرده اند ولی می توان در بعضی از بافته های آنها، رنگ ها و حاشیه های بلوچی را مشاهده کرد. واژگان کلیدی: فرش بلوچ، فرش ترکمن، طرح و نقش، قوم بلوچ، ایل یموت
یاسر معصومیان رحیم چرخی
قالی های منسوب به شرق و شمال شرق ایران به مجموعه قالی هایی گفته می شود که از نیمه دوم قرن دهم هجری قمری تا اواخر قرن یازدهم هجری قمری در سلسله صفوی و با بیشترین فراوانی در دوران حکومت شاه عباس اول تولیدشده است. واژه هرات- اصفهان، نام دو حوزه فعّال بافت قالی در این زمان است که در خصوص خاستگاه اصلی این قالی ها مطرح است. استفاده از ساختار طراحی بندی شاه عباسی به همراه کاربرد نقش مایه های شاخصی چون گل های شاه عباسی در اندازه و ترکیبی ویژه، ازجمله شاخص ترین ویژگی های این مجموعه است. مسئله پژوهش، استخراج شیوه حاکم بر ساختار قالی های منسوب به شرق و شمال شرق ایران با توجه به نظام طراحی سنتی حاکم بر آثار هنرهای صناعی، در طول تاریخ هنر ایران است. مهم ترین سوالات پژوهش شاملِ شناخت اصول و مبانیِ اندازه ها و تناسبات فضاهای اصلی حاشیه و متن، ساختار، شیوه طراحیِ طرح، روابط میان عناصر موجود در متن و حاشیه، قوانین حاکم بر چیدمان نقش مایه ها و به طورکلی مطالعه و ثبت مجموعه قوانین و روابط موجود در مجموعه قالی های منسوب به شرق و شمال شرق ایران است. استفاده از ابعاد و مقیاس های مشخص در طراحی نمونه ها و استعمال ساختاری معین در طرح و شیوه طراحی نقش مایه ها و همچنین وجود قوانین مشترکی برای چیدمان نقش مایه ها ازجمله فرضیات مطرح در پژوهش است. هدف این پژوهش دستیابی به اصول حاکم بر طراحی مجموعه فرش های منسوب به شرق و شمال شرقی ایران، با توجه به نظام طراحی سنتی حاکم بر آثار هنرهای صناعی در طول تاریخ هنر ایران است. روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی با رویکرد تطبیقی است. بعد از بررسی و تجزیه وتحلیل نمونه های موجود در جامعه آماری به طورکلی یافته های زیر قابل مشاهده است: دسته بندی جامعه آماری به دو گروه بزرگ پارچه و کوچک پارچه، عدم استفاده از چنگ اسلیمی، استفاده از حاشیه های پهن، مخصوصاً در بخش حاشیه اصلی، استعمال برگ های کنگری در انتهای شاخه ختایی و استفاده از نقش مایه های درشت گل شاه عباسی با تلفیق اسلیمی ماری، کاربرد فراوان طرح افشان در قالب ¼ و حذف کلمه «مکتب» و «اصفهان» از عبارتِ «مکتب طراحی فرش هرات- اصفهان» و دسته بندی نمونه های جامعه آماری در «گروه فرش های افشان شاه عباسی (حیواندار و غیر حیواندار) به عنوان یکی از سبک های رایجِ «مکتب طراحی فرش هرات».