نام پژوهشگر: نفیسه یغماییان
فاطمه ایمانی مخدوم مهدی عاکف
کشاورزی یکی از مهم ترین فعالیت های استفاده از سیستم طبیعی است که این استفاده فقط در جایی که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشد، باید انجام گیرد و این مهم با استفاده از ارزیابی های تناسب اراضی حاصل می شود. هدف از این مطالعه تعیین تناسب کمی و کیفی اراضی منطقه بهار استان همدان برای محصولات مهم منطقه شامل گندم، جو، سیب زمینی و هم-چنین شناسایی و رده بندی خاک های این اراضی است. منطقه مورد مطالعه به مساحت تقریبی 6800 هکتار در شمال غربی استان همدان واقع شده است. مراحل اجرای این تحقیق شامل مطالعات صحرایی، آزمایشگاهی، رده بندی خاک ها تا سطح فامیل، تهیه نقشه های خاک، تناسب کمی و کیفی محصولات بود. براساس سیستم رده بندی آمریکایی، خاک های محدوده مورد مطالعه در دو رده انتی سول و اینسپتی سول رده بندی گردیدند. در ارزیابی کیفی، مشخصات اقلیمی، پستی و بلندی و خصوصیات خاک منطقه با نیازهای رویشی هر محصول مقایسه و بسته به میزان تطابق آن ها کلاس تناسب کیفی به روش محدودیت ساده، تعداد و شدت محدودیت ، پارامتریک ( استوری وریشه دوم) تعیین می شود .مبنای ارزیابی کمی، میزان عملکرد در واحد سطح و پتانسیل تولید در نظر گرفته شد .نتایج نشان داد که اقلیم منطقه برای هر سه محصول گندم، جو، سیب زمینی به روش محدودیت ساده و تعداد و شدت محدودیت و روش پارامتریک ، دارای تناسب مناسب (s1 ) می باشد. عوامل محدودکننده تولید برای محصول گندم سنگریزه، بافت، زهکشی، شیب هستند. این عوامل برای محصول جو شامل شیب، سنگریزه، بافت و برای محصول سیب زمینی نیز سنگریزه،ph، زهکشی است. مهم ترین عامل محدودکننده در کشت محصولات انتخابی شرایط فیزیکی خاک به ویژه سنگریزه بود.پتانسیل تولید واحدهای مختلف اراضی برای گندم آبی پاییزه، جو آبی پاییزه، سیب زمینی بهاره به ترتیب 8510، 6210، 90379 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. در تعیین تناسب اراضی به روش کمی، کلاس تناسب واحد های مختلف جهت کشت گندم، جو و سیب زمینی به ترتیب s2،s2، s3 بدست آمد.
صدیقه رضائی حسین اسدی
امروزه تخریب اراضی در نتیجه عوامل مختلفی از قبیل تغییرات اقلیمی و بهره¬برداری و مدیریت نادرست انسان، به عنوان معضلی جدی در مناطق خشک، نیمه¬خشک و خشک نیمه¬مرطوب در بسیاری از کشورهای جهان از جمله در کشورهای در حال توسعه مطرح می¬باشد. برای برآورد شدت تخریب اراضی و بیابان¬زایی روش¬های زیادی ارائه شده است که از این میان، روش esas از جدیدترین آن می¬باشد. این روش در سال 1999 توسط کمیسیون اروپا ارائه شده و در بیش¬تر کشورها به¬کار برده شده است. روش esas به دلیل روش ویژه وزن دادن به لایه¬ها، کاربرد سامانه¬های اطلاعات جغرافیایی در تلفیق لایه¬ها و به کار گرفتن میانگین هندسی به¬جای میانگین حسابی در مشخص کردن و تهیه نقشه تخریب و بیابان¬زایی مزایای بیش¬تری نسبت به روش¬های مشابه دارد. حوضه سیاهپوش واقع در استان اردبیل به دلیل شرایط خاص منطقه در معرض تخریب قرار دارد. حوضه آبخیز سیاهپوش با مساحت 4/10103 هکتار در قسمت جنوبی شهر کورائیم از شهر¬های جنوبی شهرستان اردبیل واقع شده است در این تحقیق از مدل مدالوس استاندارد و اصلاح شده برای مشخص نمودن شدت تخریب اراضی در منطقه استفاده شد. برای این کار در آغاز عوامل موثر در ایجاد تخریب در منطقه مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این تحقیق معیارهای پوشش گیاهی، خاک، اقلیم و مدیریت کاربری اراضی به عنوان عوامل موثر در تخریب در نظر گرفته شدند. زیرمعیارهای مربوط به هرکدام از این شاخص¬ها بر پایه جداول مربوطه مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت با میانگین¬گیری هندسی این شاخص¬ها به کمک سامانه gis، شاخص حساسیت esai تعیین شد. در مدل مدالوس استاندارد، میزان شاخص بیابان¬زایی برای منطقه مورد بررسی بین 38/1 تا 76/1 به دست آمد. در مدل مدالوس اصلاح شده نیز میزان این شاخص بین 37/1 تا 93/1 به دست آمد. یعنی با توجه به جداول موجود، در هر دو روش کل منطقه در کلاس بحرانی بیابان¬زایی قرار گرفت. هم¬چنین مشخص شد که معیارهای مدیریت کاربری اراضی و خاک با کسب بالاترین امتیاز، بیش¬ترین تاثیر را در ایجاد تخریب در منطقه داشته¬¬اند.
منیژه خسروآبادی حسین اسدی
انسان مؤثرترین و مهم¬ترین عامل تغییرات محیط زیستی به شمار می¬آید. با توجه به اینکه توسعه و محیط زیست دو موضوع جدایی ناپذیر می¬باشند، ضروری است که با دستیابی و استفاده از ابزارهای مدیریت محیط زیست، در کلیه¬ی برنامه¬های توسعه، حداقل خسارت به منابع و محیط زیست وارد شود. جنگل¬زدایی یکی از مولفه¬های اصلی تغییرات بهره¬بردای از زمین و به عنوان بزرگ¬ترین تهدید برای تنوع محیط زیست جهانی به ثبت رسیده است و باعث کاهش کیفیت خاک می¬گردد. کیفیت خاک را نمی¬توان به صورت مستقیم اندازه¬گیری نمود اما با تعیین پاره-ای از ویژگی¬های خاک که به عنوان نمایه¬های کیفیت خاک مورد استفاده قرار می¬گیرند، می¬توان به ارزیابی وضعیت آن پرداخت. این پژوهش با هدف بررسی اثر جنگل تراشی بر برخی از ویژگی¬های کیفیتی خاک در بخشی از پارک جنگلی سراوان، واقع در جنوب شهرستان رشت که به علت نصب دکل¬های برق فشار قوی، پاک¬تراشی شده است، انجام گرفت. تحلیل¬های آماری نتایج به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملأ تصادفی با سه فاکتور نوع پوشش، موقعیت شیب، جهت شیب و از دو عمق 15-0 و30-0 سانتی¬متر انجام شد. برخی از خصوصیات خاک به عنوان شاخص کیفیت، شامل بافت، جرم مخصوص ظاهری، رطوبت اشباع، میانگین وزنی قطر خاکدانه¬ها (mwd)، اسیدیته، ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد ماده¬ی آلی، عناصر n، p، k، و درصد کربنات کلسیم با روش¬های مرسوم آزمایشگاهی اندازه¬گیری شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می¬دهد که جنگل تراشی، باعث کاهش معنی¬دار مقادیر ماده آلی، mwd، رطوبت اشباع، عناصر n، p، k و افزایش معنی¬دار مقادیر جرم مخصوص ظاهری، اسیدیته و کربنات کلسیم خاک شده است و همچنین بافت لایه سطحی خاک از سیلتی لوم و سیلتی- رسی-لومی به بافت رسی و رسی- سیلتی تغییر یافته است که دلیل آن شسته شدن افق سطحی است. تجمع مواد آلی خاک بیش¬تر در موقعیت¬های پای شیب و شیب پشتی و در جهت شمالی بوده است. نیتروژن کل، جرم مخصوص ظاهری و رطوبت اشباع خاک نیز در سمت شمالی شیب، بیش¬تر بوده است. تجمع فسفر در پای شیب و بیش¬ترین میزان آهک در شیب پشتی مشاهده گردید. همچنین بیش¬ترین مقدار mwd در پای شیب و کم¬ترین آن در شانه شیب بوده است. در مجموع نتایج نشان داد که تخریب جنگل باعث کاهش کیفیت خاک و افزایش تخریب آن شده است
رقیه نظری نفیسه یغماییان
بعد از مطالعه نقشه زمین شناسی، پوشش گیاهی، توپوگرافی و کاربری های مختلف منطقه توتکابن و جمع آوری اطلاعات لازم، مطالعات صحرایی انجام شد و در ناحیه شمال تا شمال شرقی توتکابن محدوده ای به مساحت تقریبی 5 هکتار در واحد فیزیوگرافی کوه که دارای کاربری جنگل طبیعی و کشت شده بود، انتخاب شد. سپس در دو موقعیت شیب شامل شانه شیب و پای شیب تعداد چهار پروفیل شاهد انتخاب و حفر گردید. هم چنین در سه نقطه [3 تکرار] به فاصله حداکثر 30 متری از پروفیل شاهد، از افق های ژنتیکی سطحی و زیر سطحی نمونه برداری انجام شد.انجام آزمایش بصورت فاکتوریل با سه فاکتور نوع کاربری و عمق خاک و موقعیت شیب در قالب طرح کاملا" تصادفی انجام شد.