نام پژوهشگر: محمد مهدی کاظم زاده پارسی
محمد مهدی کاظم زاده پارسی محمد رضا خاکی
تا اندکی پیش از به وجود آمدن جریان تئاتر تجربی، بازیگران براساس سنت های فرهنگی و القایی به بازی بر روی صحنه های تئاتر می پرداختند. اما از سویی گرایش مکاتب هنری نوین به بازنماییِ زندگیِ ملموس و زمینی ی انسان و به سایه رانده شدن کاراکترهای اسطوره ای و فرا انسانی، و از سوی دیگر ظهور روانشناسیِ جدید و توجه به انگیزه های روانی انسان، منجر به شکل گیری ی گرایشی شد که در پی آن کارگردانان، بازیگران خود را به سمت بازنماییِ حقیقتِ زیست، و نمایش عواطفِ زنده (و نه فریب-کارانه و دروغین) سوق دادند. با توجه به این گرایش و همچنین در بستر این واقعیت که: انسان به واسطه ی «بدن»-اش است که هویت فرهنگی و عاطفی می یابد و این که جسم دریچه ای است در برابر پدیده های جهان؛ بازیگر می تواند به واسطه ی پرورش حساسیت های جسمانی خود، بدن اش را به دستگاهی حساس و کارآمد برای «دریافت و بروز» عواطف راستینِ کاراکتر در روند آماده سازی نقش تبدیل کند. این پایان نامه، با توجه به رویکرد های «جسمانی» در متد آموزشیِآموزگارانی چون میرهولد، چخوف و استانیسلاوسکی،شیوه هایی را به کارگردان پیشنهاد می دهد معطوف به خصایص عمومی ی بدنِ بازیگران و «تمریناتِ جسمانی»ی ویژه (فارغ از برخورد های پیچیده ی صرفاً روانشناسانه، درون نگر و تحلیلی)؛ که به وی کمک می کند،در روند هدایتِ بازیگربه سوی بروز «زندکی عاطفی» نقش بر روی صحنه،به راه کاری برای رسیدن به منبع اصلی ی عواطفِ خلاقِ بازیگر دست یابد.