نام پژوهشگر: فریبا اسماعیلی
ناهید ش مریم حاجی قاسم کاشانی
مقدمه و هدف: کراتینوسیت های اپی درمی، به طور مکانیکی و آنزیمی از موش های تازه متولد 0-3 روزه جدا شده و روی سوبسترای کشت فیبرونکتین-کلاژن قرار گرفتند. سلول های بنیادی اپی درمی به وسیله ی اتصال سریع در بازه ی زمانی 10 دقیقه روی این ماتریکس مرکب از فیبرونکتین و کلاژن انتخاب شدند، سلول های نچسبیده دور ریخته شدند و سلول های چسبیده در essential minimal eagle medium(emem) محیط کشت فاقد کلسیم ، حاوی 0.05 میلی مولار کلسیم، 9? سرم جنین گاوی (fbs)، 50? محیط کشت ثانویه (conditional medium)، فاکتور رشد اپی درمی (egf) و کلراتوکسین کشت داده شدند. برای نشان دادن بنیادی بودن این سلول ها از آنالیز ایمونوسیتوشیمی بتا 1- اینتگرین استفاده کردیم. یافته ها: نتایج نشان داد که اتصال سریع سلول ها باعث 50? خلوص آن ها می شود. با استفاده از این روش سلول های بنیادی بدون هیچگونه تغییری در ویژگی های سلولی به طور متوالی پاساژ داده شدند. سلول های بنیادی اپی درم بین فولیکولی نشان گر وِیژه ی این سلول ها را که بتا 1- اینتگرین است، در سطح بالایی بیان کردند، که طبیعت بنیادی بودن آنها را نشان داد. نتیجه گیری: این روش جدید، سلول های بنیادی خالص و زنده ای را به دست می دهد که می توانند برای پزشکی ترمیمی و سلول درمانی مورد استفاده قرار گیرند. ما توانستیم این سلول ها را با استفاده از روشی بهبود یافته جداسازی کرده و کشت دهیم. سلول های بنیادی اپی درمی، بر اساس نتایج ایمونوسیتوشیمی سطوح بالاتری از بتا 1- اینتگرین را نسبت به سایر کراتینوسیت ها بیان کردند.
شبنم بخشعلی زاده فریبا اسماعیلی
سلول های p19 دودمانی از سلول های کارسینومای جنینی چند استعدادی هستند که قادرند به طور مداوم در محیط کشت حاوی سرم رشد نموده و برای تمایز به هر دو دودمان مزودرمی و اکتودرمی القا شوند. تمایز این سلول ها می تواند به وسیله داروهای غیرسمی کنترل شود. در صورت تیمار سلول های p19 با دپرنیل، این سلول ها به انواع سلولی مشابه با سلول های مشتق شده از نورواکتودرم تمایز می یابند. اثر ضد پارکینسونی دپرنیل توسط محققان مختلف گزارش شده است. از طرف دیگر، تمایل روز افزونی در کاربرد بالقوه درمان با سلول بنیادی در بیماری پارکینسون وجود دارد. از آنجایی که بسیاری از آسیب های مغزی به علت توانایی احیایی محدود شده بافت عصبی بالغ مقاوم به سیستم خودترمیمی هستند، سلول های بنیادی ابزاری مناسب برای غلبه بر این مشکل هستند. به این علت که سلول های بنیادی می توانند تعداد نامحدودی سلول جهت استفاده در سلول درمانی تولید کنند. یکی از سیستم های جنینی قدیمی برای استفاده از این روش، جنین جوجه است. گزارشات اخیر نشان داده است بسیاری از انواع سلول های بنیادی می توانند به جنین جوجه وارد شده و به انواع سلول های مختلف تمایز پیدا کنند، به طوری که به سلول های جوجه میزبان ملحق شوند. در این بررسی، دپرنیل برای القای تمایز عصبی در سلول های p19 پر توان ترانسفکت شده با gfp استفاده شده است. در این پژوهش سلول ها با استفاده از محیط کشت ?-mem حاوی 15 درصد سرم گاوی جنینی (fbs) کشت داده شدند. دوز القایی مناسب با استفاده از غلظت های مختلف دپرنیل (11-10- 6-10 مولار) بدست آمد. پاسخ مناسب در غلظت 8-10 مولار بود که برای مطالعات بعدی استفاده شده است. روش های مورفولوژیکی و ایمینوفلورسنس برای ارزیابی تمایز سلول های p19، کرزیل ویوله برای بررسی مورفولوژیکی، آنتی بادی های ضد سیناپتوفیزین و ضد بتا- توبولین iii برای تشخیص فنوتیپ عصبی سلول ها استفاده شد. سپس ما نورون ها ی مشتق شده از سلول های p19 را به درون مغز میانی جنین جوجه 68-72 ساعته پیوند زدیم. ما از آنتی بادی های ضد سیناپتوفیزین و ضد بتا- توبولین iii و ضد gfp با استفاده از روش ایمینوفلورسنس دوبل در تهیه شده از جنین جوجه جهت تشخیص و ردیابی مهاجرت نورون های gfp مثبت مشتق شده از سلول های p19 استفاده کردیم. نتایج نشان داد دپرنیل می تواند تمایز عصبی وابسته به دوز را در سلولهای p19 ترانسفکت شده با gfp القا کند. همچنین نورون های gfp مثبت مشتق شده از سلول های p19 می توانند در سیستم عصبی جنین جوجه مهاجرت کرده و با سلولهای بافت میزبان تشکیل سیناپس دهند.
اکرم منصوری بیدکانی فریبا اسماعیلی
چکیده: حدود 150 میلیون بیمار دیابتی در سراسر جهان شناسایی شده است. پیوند جزایر پانکراس به عنوان روش موثری برای درمان چنین بیمارانی در نظر گرفته شده است. اما مانع عمده در این مسیر کمبود جزایر پانکراس است. مطالعات بسیاری به منظور توسعه جزایر پانکراس و منابع تجدید پذیر بافت جزیره ای جایگزین، انجام شده است. مطالعات اخیر نشان می دهد بسیاری از انواع سلول های بنیادی می توانند به عنوان منابع احتمالی برای بدست آوردن سلول های قابل پیوند تولید کننده انسولین (ipcs) باشند. سلول های بنیادی کارسینومای جنینی از نظر تکوینی پرتوان بوده و تحت شرایط مناسب می توانند به همه انواع سلولی تمایز یابند. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر محیط کشت ثانویه پانکراس بر تولید ipcs از سلول های ec (p19) تمایز نیافته انجام شد. نتایج نشان داد که محیط کشت مذکور توانست تمایز این سلول ها را به ipcsبه صورت وابسته به غلظت القا کند. اوج پاسخ تمایزی در غلظت 50% محیط کشت ثانویه بود. رنگ آمیزی دیتیزون برای ردیابی ipcs مشتق از ec استفاده شد. سلول های تمایز یافته نسبت به پروتئین های ویژه سلول های بتا، یعنی انسولین-پروانسولین و رسپتور پاسخ ایمنی مثبت دادند. rt-pcr بیان ژن مربوط به سلول بتای پانکراس یعنی pdx-1 را نشان داد. نتایج حاصل از این پژوهش مشخص نمود که تولید سلول های ipcs با ویژگی های سلول های بتای پانکراس از سلول های تمایز نیافته ec امکان پذیر است. واژه های کلیدی: سلول های بنیادی کارسینومای جنینی، محیط کشت ثانویه، سلول های تولید کننده انسولین، انسولین – پروانسولین، گیرنده بتا، pdx-1.
مرضیه ابراهیمی هفشجانی فریبا اسماعیلی
چکیده ندارد.
مریم ابراهیمی نیا نواز خرازیان
دیابت نوعی اختلال متابولیک است. این بیماری توسط بالا رفتن سطح گلوکز خون مشخص می شود. بالا بودن قند خون در دراز مدت، آسیب های جبران ناپذیری را به دستگاه عصبی، چشم، کلیه و سیستم قلب و عروق وارد می کند. تحقیقات نشان داده است که برخی از گیاهان دارویی نقش مهمی در کنترل دیابت قندی دارند. تأثیر ترکیبات فعال زیستی استخراج شده از این گیاهان در کاهش قند خون بیشتر از دارو های شیمیایی است. فلاونوئید ها، گروهی از ترکیبات فعال زیستی با منشأ گیاهی هستند که خواص آنتی اکسیدانی، ضد التهابی، ضد ویروسی، ضد سرطانی و ضد دیابتی آن ها به اثبات رسیده است. در مطالعه کنونی، به بررسی القای تمایز سلول های کارسینومای جنینی p19 به سلول های تولید کننده انسولین تحت تأثیر غلظت های پنجاه، صد و دویست میکرو گرم بر میلی لیتر عصاره متانولی (فلاونوئیدی) برگ کاسنی پرداخته شده است. بدین منظور، اجسام شبه جنینی حاصل از کشت معلق سلول های p19 به مدت هشت تا دوازده روز، با این عامل القایی تیمار شدند. سپس رنگ آمیزی دیتیزون جهت تأیید ایجاد فنوتیپ سلول های بتا در سلول های p19 تمایز یافته با عصاره متانولی (فلاونوئیدی) برگ کاسنی صورت گرفت. شمارش سلول های تمایز یافته قرمز رنگ حاصل از این رنگ آمیزی و بررسی های آماری نشان داد که بهترین غلظت عصاره جهت تولید بیشترین تعداد سلول های انسولین ساز از سلول های بنیادی p19 صد میکرو گرم بر میلی لیتر است. با به-کار گیری روش ایمنوفلورسنس، نشان داده شد که سلول های تمایز یافته با عصاره متانولی (فلاونوئیدی) برگ کاسنی قادر به بیان نشانگر های اختصاصی سلول بتای پانکراس هستند. بیان ژن pdx-1 در سلول های p19 تمایز یافته با غلظت های پنجاه و صد میکروگرم بر میلی لیتر عصاره متانولی (فلاونوئیدی) برگ کاسنی توسط تکنیک rt-pcr به اثبات رسید. بنابر این، عصاره متانولی (فلاونوئیدی) برگ کاسنی عامل القاگر مناسبی جهت تمایز سلول های بنیادی p19 به سلول های انسولین ساز در شرایط آزمایشگاهی است.
زهرا حاتم نیا فریبا اسماعیلی
دیابت نوع اول در نتیجه تخریب خود ایمنی سلول های بتای جزایر لانگرهانس ایجاد می شود. تحقیقات زیادی در زمینه یافتن راه هایی برای جایگزینی این سلول های بتای جزایر پانکراس تخریب شده صورت گرفته است. پیوند جزایر پانکراس موثرترین رویکرد درمانی برای دیابت نوع اول است. هر چند که یک مشکل عمده در پیوند جزایر پانکراس وجود دارد و آن ناکافی بودن افراد دهنده ی جزایر پانکراس است. یکی از بهترین روش ها تولید سلول هایی با عملکرد سلول های بتا از سلول های بنیادی بالغین است. سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان به طور کلی به دودمان سلول های مزانشیمی که شامل استخوان، غضروف، چربی و استرومای مغز می باشد تمایز پیدا می کنند. در این پژوهش ما توضیح خواهیم داد که تیمار سلول های بنیادی مزانشیمی با عصاره ی پانکراس می تواند باعث تمایز به سمت تولید سلول های تولید کننده ی انسولین شود و به عنوان یک منبع قوی برای درمان دیابت در نظر گرفته شود. سلول های بنیادی مزانشیمی در محیط dmemحاوی پانزده درصد سرم و یک درصد آنتی بیوتیک کشت داده شد و اجازه داده می شود که متراکم شوند. سپس به منظور ایجاد تمایز سلول ها پنج تا هشت روز در محیط حاوی سه درصد سرم همراه با عصاره پانکراس کشت داده شدند. بهترین غلظت عصاره ی پانکراس برای روند تمایز 200میکرو گرم بر میلی لیتر است. رنگ آمیزی دیتیزون برای مطالعه مورفولوژیک سلول ها استفاده شد. ردیابی بیان نشانگرهای پروانسولین و رسپتور بتای انسولین با استفاده از ایمنوفلورسانس انجام گرفت. آنالیز rt-pcr برای نشان دادن بیان ژن مرتبط با سلول های بتای پانکراس؛ pdx-1 انجام شد. به طور کلی نتایج آنالیز rt-pcr پیشنهاد می کند که عصاره ی پانکراس باعث القای تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی به سلول های بتای پانکراس می شود. این نتایج نشان می دهد که سلول های بنیادی مزانشیمی می توانند به عنوان منبع بالقوه برای تولید سلول های بتا و پیوند به بیماران دیابتی نوع i در نظر گرفته شوند.
فریبا اسماعیلی
دیابت نوع اول در نتیجه تخریب خود ایمنی سلول های بتای جزایر لانگرهانس ایجاد می شود. تحقیقات زیادی در زمینه یافتن راه هایی برای جایگزینی این سلول های بتای جزایر پانکراس تخریب شده صورت گرفته است. تا به امروز پیوند جزایر پانکراس موثرترین رویکرد درمانی برای دیابت نوع اول است. مشکل عمده در پیوند جزایر پانکراس ناکافی بودن بافت قابل پیوند جسد است. رویکرد دیگر تولید سلول های بتای کارآمد از سلول های بنیادی بالغین است. سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان (mscs) به دودمان سلول های مزانشیمی شامل استخوان، غضروف، چربی و استرومای مغز تمایز می یابند. در اینجا ما نشان دادیم که عصاره گیاه دارویی یونجه (mse) قادر به القای تمایز mscs به سلول های تولید کننده انسولین است. mscs موش جداسازی و کشت شد و به آنها اجازه داده شد تا به مرحله تلاقی برسند. به منظور القای تمایز، سلول ها پنج تا هشت روز در محیط حاوی سه درصد سرم همراه با عصاره یونجه کشت داده شدند. رنگ آمیزی دیتیزون برای مطالعه مورفولوژیک سلول ها استفاده شد. به وسیله ایمنوفلورسنس مشخص شد که سلول های تمایزیافته نسبت به پروتئین های اختصاصی سلول های ? مانند پروانسولین، انسولین، c – پپتید و رسپتور بتای انسولین واکنش ایمنی نشان دادند. بررسی rt-pcr بیان ژن های مربوط به سلول های بتای پانکراس مانند pdx-1، ins1، ins2، ep300، و creb1 را نشان داد. به طور کلی نتایج نشان داد که mse می تواند تمایز سلول هایmscs را به سمت سلول های بتای پانکراس القا کند.
سارا نیکبخت کتولی علی دوست محمدی
کتروریسی تکنیک ساده ای است که به عنوان یکی از بهترین روش های تولید نانو الیاف شناخته شده است. کیتوسان یک مشتق پلی ساکاریدی از کیتین است. کیتین به خاط ویژگی هایی از قبیل غیر سمی بودن، زیست تخریب پذیری و سازگاری زیستی به خوبی شناخته شده است. . پلی وینیل الکل خواص متعددی مثل سازگاری زیستی، توانایی تشکیل فیلم و فیبر و مقاومت شیمیایی و مکانیکی دارد. قابلیت رسانایی از مهمترین ویژگی های یک داربست مهندسی بافت به شمار می رود. تحقیقات اخیر در استفاده از نانولوله های کربنی در مهندسی بافت عصب نشان داده است که این مواد قابل توجه ظرفیت زیادی برای ارائه ی دیدگاه های بیولوژیکی مهم در عملکرد و کنترل سلول های عصبی دارند. بیومواد نانوساختار همچنین مستحکم تر و چقرمه تر از مواد درشت دانه هستند. به عنوان مثال، عملکرد سلول های استخوان ساز روی بیوسرامیک های نانوساختار افزایش محسوسی داشته است. همچنین چسبندگی و تکثیر سلول های غضروفی روی پلیمرهای های نانو ساختار در مقایسه با ساختارهای میکرونی افزایش داشته است .با توجه به توضیحات فوق، هدف از این پژوهش، ساخت و مشخصه یابی یک داربست نانوکامپوزیتی با خواص فیزیکی، مکانیکی و زیستی مناسب جهت مهندسی بافت عصب قرار داده شد. نانوالیاف کیتوسان و پلی وینیل الکل به عنوان زمینه پلیمری و نانولوله های کربنی و نانوذرات شیشه زیست فعال به عنوان فاز تقویت کننده در نظر گرفته شدند. الکتروریسی به عنوان روش ساخت، انتخاب شد و خواص مکانیکی و زیستی داربست مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت. در این پژوهش برای اولین بار نانو کامپوزیت پلیمری کیتوسان/ پلی وینیل الکل/ نانولوله کربنی همراه با نانوذرات شیشه زیست فعال ساخته شد و رشد و تکثیر سلول بر روی این نوع داربست مورد بررسی قرار گرفت.نتایج نشان داد که وجود نانولوله کربنی و نانو ذرات شیشه زیست فعال بر روی شکل نانوالیاف کیتوسان/پلی وینیل الکل تأثیر چندانی نمی گذارد. همچنین آزمون سنجش خواص مکانیکی نشان داد که استحکام کششی نمونه حاوی 5 درصد وزنی شیشه زیست فعال بیشتر از سایر نمونه ها بود. نتایج آزمون ارزیابی زیستی نیز حاکی از رشد و تکثیر سلول های بنیادی روی تمامی نمونه های داربست بود. داربست دارای شیشه زیست فعال نیز رشد و تکثیر سلولی را بیشتر از سایر نمونه ها افزایش داد و مشخص شد که افزودن نانوذرات شیشه زیست فعال به نانوکامپوزیت کیتوسان/پلی وینیل الکل/ نانولوله کربنی، به طور قابل توجهی رشد سلولی را افزایش می دهد. از این رو نتایج این مطالعه نشان داد که نانولوله های کربنی و نانوذرات شیشه زیست فعال ترکیب شده در داربست های نانوالیاف کیتوسان/پلی وینیل الکل با قطر نانو متری و تخلخل بالا می تواند ضمن تأمین خواص مکانیکی مناسب، بستر مناسب برای رشد سلولی را نیز فراهم کند و به طور بالقوه گزینه ای بسیار مناسب جهت استفاده در مهندسی بافت عصب باشد.
فریبا اسماعیلی باقر عمادی
استفاده از انرژی خورشیدی از فراوان ترین، به طور گسترده ای توزیع شده و تمیز از منابع انرژی تجدید پذیر است.اگر چه سیستم های ردیاب خورشیدی می تواند زاویه ای که بیشینه انرژی خورشیدی را جذب نماید تعیین کند، اما به دلیل کاربرد دشوار و گران بودن این سیستم ها، برای آبگرمکن های خورشیدی صفحه تخت بهتر است کلکتورها را در زوایای بهینه تنظیم کرد. در این تحقیق زاویه ی تمایل و زاویه ی انحراف افقی بهینه آبگرمکن خورشیدی برای شهر تهران در طول سال 1392 مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه ی شرایط زوایای بهینه با داده برداری در 12 ماه سال (یک روز از هر ماه) با فواصل داده برداری 30 دقیقه، در سطح عمود بر راستای تابش در شهر تهران صورت گرفت. نتایج نشان داد که عوامل تاثیرگذار در افزایش جذب انرژی خورشیدی برای به دست آمدن بیشترین انرژی قابل استحصال برای ماه های سال (از فروردین تا اسفند) به ترتیب زوایای تمایل30،20،10،10،20،30،40، 50، 60، 60، 60 و 50 می باشد. مجموع انرژی قابل استحصال از طول سال برای سیستم دارای ردیاب خورشیدی و سیستم تنظیم ماهیانه زوایا، به ترتیب برابر 2935.69 و 2191.11 وات بر متر مربع بدست آمد که نسبت به حالت قرارگیری افقی کلکتور به ترتیب 174.26 و 130.06 درصد افزایش انرژی قابل جذب را نشان می دهد. همچنین در این تحقیق تیمارهای دبی (در سه سطح 40،80 و120 لیتر بر ساعت)، نوع سیال (در دو سطح آب و مخلوط آب و اتیلن گلیگول) و آزمایش تاثیر گردو غبار روی سطوح کلکتور (در سه سطح با گذردهی 100%، 75% و50% گذردهی نسبت به سطح کلکتور) در 3 تکرار با طرح فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی روی آبگرمکن خورشیدی با استفاده از کلکتور صفحه تخت مورد آزمایش قرار گرفت. فاکتورهای وابسته مورد بررسی مقدار انرژی جذب شده توسط کلکتور، راندمان نسبت به تابش افقی ، راندمان نسبت به تابش عمودی و راندمان نسبت به تابش روی سطح پنل بود. با آنالیز داده ها توسط نرم افزارsas تیمارهای دبی و گذردهی روی راندمان در سطح 01/0 معنادار شد و مشخص شد که با افزایش دبی (120 لیتر بر ساعت) مقدار راندمان افزایش می یابد.تاثیر متقابل تیمارها نیز مورد بررسی قرار گرفت. بهترین اثر متقابل تیمارها بر روی راندمان نیز مربوط به 100% گذردهی، دبی 120 لیتر بر ساعت و سیال آب بود.نتایج مقایسه میانگین اثر گذردهی بر مقدار انرژی جذب شده نشان داد که گذردهی 100 درصد با میانگین 42/3 کیلووات ساعت در مترمربع بیشترین و گذردهی 50 درصد با میانگین 51/2 کیلووات بر ساعت کمترین مقدار را داشتند.
فریبا اسماعیلی حمید نادگران
چکیده ندارد.