نام پژوهشگر: محمدهادی قبادی
محمدهادی قبادی جمال الدین محمود زنجانی
چکیده صاحب نظران برای شناسایی فرد بالغ از نابالغ، علائمی را برشمرده اند که برخی از این علائم از سوی همگان پذیرفته شده و برخی دیگر، مانند «سن» میان فقها اختلاف برانگیخته است. گروهی، اساساً سن را علامت بلوغ به شمار نیاورده و به سراغ دیگر علائم رفته اند. در مقابل، گروهی هم سنین متعددی را برای بلوغ برشمرده اند که در نبود دیگر علائم، سن علامت بلوغ خواهد بود. اختلاف نظر در فقه شیعه هم بر سر سن این گونه به چشم می خورد که پیشینیان با توجه به نصوص، سن را علامت بلوغ دانسته و آن را نه سال تمام برای دختر و پانزده سال تمام برای پسر اعلام کرده اند. این دیدگاه، آن سان بر اندیشه ها و فتواهای آنان سایه انداخته که کمتر مخالفی به صراحت از آن انتقاد کرده است. با وجود این، در لابه لای سخنان پیشینیان، آرایی یافت می شود که خود گویای آن است که این علامت، پذیرش همگانی نداشته است. امروزه معاصران با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی به بررسی دیدگاه های پیشینیان پرداخته و آن را به بوته نقد کشیده و نسبت به درستی آن تردید کرده اند. به باور این دسته، نسبت به پدیده ای طبیعی که در اثر عوامل گوناگون از فردی به فرد دیگر متفاوت می نماید، چگونه می توان یک ضابطه (سن نه و پانزده سال) را علامت بلوغ دانست؟ افزون بر این، از دختر نه ساله که به رشد فکری و جسمی نرسیده، چگونه می توان انتظار داشت که تکالیف شرعی را رعایت کند؟ اکنون پرسش این است که آیا اساساً سن، علامت بلوغ است و آیا می توان آن را اماره تعبدی بلوغ دانست و برفرض که سنّ در کنار سایر علامات طبیعی و خارجی بلوغ اماره شرعی برای بلوغ باشد، چه سنی می بایست که در اینجا معیار بلوغ بوده و ملاک عمل قرار گیرد؟ واژگان کلیدی: سن بلوغ، علائم بلوغ، اماره تعبّدی، نصوص، کتاب، سنت.