نام پژوهشگر: مریم گلباز
مریم گلباز باب اله حیاتی
بدین منظور از مدل عمومی جاست و پاپ و از داده های سری زمانی20 ساله اقلیمی و اقتصادی بهره گرفته شد. نتایج بررسی آزمون ایستایی دیکی فولر متغیر ها نشان داد که متغیر ها با یکبار تفاضل گیری در سطح پایا شدند.جهت برآورد توابع عملکرد و ریسک عملکرد گندم دیم به ترتیب از شکل کاب داگلاس و ترانسندنتال بهره گرفته شد. نتایج برآورد این توابع حکایت از آن دارد که میزان مصرف کود اوره، بذر، کود فسفات، بارش تجمعی فصول پاییز و بهار و متوسط سرعت باد در دوره رشد اثر معنی داری بر عملکرد گندم دیم استان دارندکه از این بین متوسط حداکثر دمای دوره رشد و متوسط سرعت باد در دوره رشد به عنوان نهاده ریسک افزا شناخته شده اند. همچنین نتایج برآورد توابع عملکرد و ریسک تولید گندم آبی به ترتیب به شکل کاب داگلاس و خطی درجه دوم برآورد گردید. نتایج نشان می دهد که میزان مصرف کود فسفات، بذر، بارش تجمعی فصول پاییز و بهار، متوسط سرعت باد در دوره رشد و متوسط حداکثر دما در دوره رشد اثر معنی داری بر عملکرد دارند. بررسی کشش های تابع ریسک عملکرد گندم آبی نشان می دهد که کود اوره، متوسط حداکثر دما و سرعت باد در دوره رشد اثر منفی بر عملکرد داشته و هر سه این عوامل نهاده ریسک افزا می باشند. توابع عملکرد و ریسک عملکرد ذرت به شکل خطی درجه دوم برآورد گردید که نتایج حاصله نشان می دهد که متغیر های کود شیمیایی، حداکثر و حداقل دمای دوره رشد و بارندگی تجمعی در دوره رشد ذرت اثر معنی داری برعملکرد دارند. متغیر حداکثر دمای دوره رشد و میزان کود مصرفی تاثیر منفی بر عملکرد داشته اند. ضمن اینکه متغیر حداکثر دما و بارندگی تجمعی نیز متغیرهای ریسک کاه می باشند. بر اساس نتایج حاصله می توان عنوان نمود با برنامه ریزی های دقیق و پیش بینی شده و همچنین مدیریت ریسک می توان گامی موثر در جهت کاهش اثرات سوء عوامل تصادفی و قابل کنترل در عملکرد و تولید محصولات زراعی و کشاورزی برداشت.