نام پژوهشگر: نازنین سریزدی
نازنین سریزدی آذر حسینی فاطمی
می توان گفت واقعیت چند لایه ا ی کلاس های زبان انگلیسی بسیار حائز اهمیت است، زیرا عواطف و بینش های زبان آموزان تحت تاثیر قرار می گیرد. در پژوهش پیش رو، گفته می شود که دبیران با در پیش گرفتن رویکرد فرا-انسانگرایی ، قادرند در زندگی دانش آموزانشان نقش مهمی را ایفا سازند. بر اساس گفته ی ویلیامز و بردن (2000)، برای کرل راجرز، یکی از بنیان گذاران رویکرد انسانگرایی ، یادگیری بر مبنای تجربه، نوعی از یادگیری است که از خود فرد آغاز شده و احساسات و ادراک را همزمان در فرد درگیر می کند. راجرز باور دارد که دبیران بایستی دانش آموزان خود را به عنوان ارباب رجوع ، با یک سری نیازها در نظر گرفته و در پی رفع آن نیازها باشند. یک چنین رابطه ای ، گرما و یکدلی به ارمغان می آورد. در رویکرد فرا-انسان گرایی، رابطه شاگرد- دبیری جای خود را به رابطه روان درمان- درمان جو می دهد، که در آن دبیر رابطه ای مبتنی بر اعتماد می سازد که بر اساس آن خواهد توانست بر دانش آموزان تاثیر گذاشته ، به آنان نفوذ کند. بدین ترتیب ، این باور وجود دارد که دبیر قادر است درمان یک سری اختلالات روانی را تسهیل کند و یا الگوی فکری افراد را تحت تاثیر قرار دهد و باعث تغییر در بینش و رفتار آنان شود. می توان گفت به دلیل یک سری پتانسیل های خاص در کلاس های زبان، فرصت های متعددی به جهت تغییر روحیه، طرز فکر و رفتار، پیش روی زبان آموزان قرار دارد. به طور خاص می توان گفت این فرصت ها می توانند عاملی باشند برای تغییر در چگونگی تفسیر افراد از رفتار اجتماعی دیگران. این پژوهش سعی در این دارد تا تاثیر شرکت در کلاس های زبان را بر میزان افسردگی زبان آموزان خانم ایرانی و بر میزان پیچیدگی ذهنی آنان در تفسیر علل رفتارهای اجتماعی دیگران بسنجد. همچنین این پژوهش تفاوت میان زبان آموزان انتخاب شده را با توجه به تجربه ی آنها از روان- درمانی، در میزان افسردگیشان مورد بررسی قرار می دهد. پژوهش پیش رو تفاوت میان زبان آموزان نمونه در میزان پیچیدگی ذهنی آنها در تفسیر علل رفتار اجتماعی دیگران، با توجه به درکشان از کمکی که شرکت در کلاس زبان به آنها می کند را می سنجد. بنابراین 33 زبان آموز خانم ایرانی و 33 غیر زبان آموزخانم ایرانی در این پژوهش شرکت نمودند. نتایج نشان داد که میزان افسردگی زبان آموزان به طرز قابل توجهی پس از پایان دوره ترم کاهش یافته است. اما در میزان پیچیدگی ذهنی آنها در تفسیر علل رفتار اجتماعی دیگران تغییر معناداری صورت نپذیرفت. بنابراین باییستی بستری فراهم شود تا دبیران با این مفهوم بیشتر آشنا شوند وهمچنین در پی آن باشند تا پتانسیل های کلاسی را تحقق بخشند. در پی سنجش اهداف ثانوی این پژوهش، که تجربه روان درمانی و درک شخصی افراد از کمک کلاس زبان به آنها در آنها دخیل بود، تفاوتی میان کسانی که اخیرا روان- درمانی را تجربه کرده بودند، آنهایی که بسیار از تجربه شان گذشته بود و آنهایی که هیچ گونه تجربه ای از آن نداشتند،در میزان افسردگی آنها تفاوتی یافت نشد. همچنین میان کسانی که تصور می کردند کلاس زبان به جنبه های اجتمای شخصیتی شان، و جنبه های روانشناختی، و یا از جنبه های شخصی دیگری به آنها کمک می کند، در میزان پیچیدگی ذهنی آنها در تفسیر علل رفتار اجتماعی دیگران تفاوت معناداری دیده نشد. بنابراین در پایان دوره این دو فاکتورتاثیر گذار در نمونه زبان آموزان خانم ایرانی این پژوهش کنترل شد.