نام پژوهشگر: زینب عقیقی

تحلیل سبک سه کتاب اثر زویا پیرزاد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  زینب عقیقی   تیمور مالمیر

چکیده زویا پیرزاد در زمره ی داستان نویسان مدرن است که با چاپ چند مجموعه داستان و رمان به عنوان داستان نویسی کوشا جهت تحقّق حقوق زنان شناخته شده است منتهی روش نویسندگی و شیوه-ی پیگیری اندیشه های وی با شیوه و روش های دیگران متفاوت است. از این روی در این اثر، برای تبیین سبک نویسندگی زویا پیرزاد با نشان دادن وجه تمایز وی با نویسندگان دیگر با توجه به راهگشا بودن نظریه ی شناختی در حوزه ی سبک شناسی به تحلیل و تبیین سبک خاصّ وی پرداخته ایم تا بتوانیم چگونگی پیوند سبک و معنای متن را در سه کتاب به گونه ای تحلیل کنیم که وجه تمایز این نویسنده را با دیگران بیان کنیم و شگرد مهارتش را آشکار سازیم. جهان داستان سه کتاب که حاوی سه لایه ی جهان گفتمان، جهان متن و جهان های زیرشمول است با دو پی رفت جهان زنانه ی نویسنده و جهان خارج مشخّص شده است. این دو جهان مشترک پیوندی پنهان میان داستان هایی مجزّا برقرار کرده است. یکی از مشخّصات بارز سبک پیرزاد اعتراض خاموش فمینیستی است که با ژرف ساخت داستان ها پیوند قابل ملاحظه ای دارد. بسامد بالای واژه های متضمّن تکرار و تداوم مثل کارهای روزانه، با شگرد عملی به ستوه آوردن خواننده خستگی های روزمرّه ی زنان را می نمایاند. زنان در سه کتاب به دور از فریاد و آشوب، از وضعیّت نامناسب خود، از خستگی و محصور بودن گله دارند. همچنین بسامد بالای واژه های سرک کشیدن زنان به کوچه و خیابان نیز نشانگر این است که زن در محدوده ی خانه دچار دلتنگی شده. این فریاد زیر آب یا مبارزه ی منفی تا آنجا ادامه دارد که نویسنده تقریباً تمام شخصیّت ها را زن قرار داده و هر جا مرد هست یا روزنامه به دستش می دهد تا در حاشیه بماند و وارد داستان نشود یا دچار چرت و خواب آلودگیش می کند. از دیگر ویژگی های سبک نویسنده ی سه کتاب بهره بردن از شبکه ی تداعی است به طوری که خود را در اختیار کلمات شخصیّت ها قرار می دهد. با استفاده از تداعی جمله های بعدی، شخصیّت مورد نظر را می نویسد. مثلاً کلمه یا جمله ای هست که یاد شده و سبب خطور موضوع و خاطره ای مشابه در ذهن راوی یا شخصیّت می شود که دیالوگ های بعدی را رقم می زند و توالی زمانی روایت را برهم می زند. نویسنده با استفاده از راوی دانای کل به ذهن شخصیّت های داستان وارد می شود و همین مسأله گویای ویژگی بارز حسّ کنجکاوی مفرط زنان است. بنابر این می توان گفت زویا پیرزاد در جای جای کتابش در نوشتار و عمل سبکی زنانه در پیش گرفته و امیدها را برای بهبود وضعیّت زنان درجامعه بر می انگیزد و خواننده بدون اینکه متوجّه باشد به این احساس دست می یابد.