نام پژوهشگر: حسین دارابی سرور
حسین دارابی سرور علی محمدی
مکتب فرمالیسم یکی از بزرگ ترین مکتب های نقد ادبی معاصر است که در آن بیش تر به شکل و صورت اثر ادبی اهمیت داده می شود و تمامی مسائل خارج از متن (شخصیت و زندگی شاعر، تاریخ، مسائل اجتماعی، فرهنگی، روان شناسی و ...) در حاشیه قرار می گیرد. مسئله ی برجسته سازی که امروزه در بیش تر آثار ادبی مطرح است، ریشه در این مکتب دارد؛ به طوری که فرمالیست های چک برای اولین بار این موضوع را مطرح کردند و گفتند، مهم ترین عاملی که سبب دگرگونه شدن زبان هنجار می شود، مسئله ی برجسته سازی است. در این میان، زبان شناسی چون جفری لیچ برجسته سازی را به دو زیرشاخه ی قاعده افزایی و قاعده کاهی (هنجارگریزی) تقسیم کرد و گفت، قاعده افزایی ریشه در بدیع نظم دارد و نظم ساز است و قاعده کاهی ریشه در شعر دارد و زبان معیار را به شعر تبدیل می کند. از آن جا که کلید اصلی سخنان ما در این رساله، هنجارگریزی ِ معنایی بود، آن چه را که به نظم و قاعده افزایی مربوط می شد، کنار نهادیم و از میان قاعده کاهی هایی که لیچ مطرح کرده بود، فقط قاعده کاهی معنایی را ملاک کار پایان نامه ی خود قرار دادیم، به ضرورت از دیگر قاعده کاهی ها نیز غافل نبودیم. از آن جا که این نوع قاعده کاهی ریشه در صنایع بدیعی دارد، ما ابتدا آرایه های بدیع معنوی و صور خیال را در غزلیات نظیری نیشابوری مورد بررسی قرار دادیم و سپس نتایج حاصل از آن را به صورت آمار تدوین کردیم.