نام پژوهشگر: قهرمان نورانی درآباد
هادی آجیلی
امروزه با پیشرفت علوم و فنون، سوخت های فسیلینفت و گاز نه تنها به عنوان محرک صنایع و اقتصاد اهمیت خود را از دست نداده اند، بلکه با گذشت زمان نقش آنها در سیاست و امنیت جهانی برجسته تر هم شده است . در این راستا کنترل بر منابع انرژی برای دولت های قدرتمند به عنوان عامل نفوذ و حافظ اقتدار جهانی آنها عمل می کند و آینده سیاست بین الملل به شدت تحت تأثیر فرآیند تولید و توزیع حامل های انرژی قرار گرفته است. در این میان پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی علاوه بر آن که سیاست بین الملل را به کلی دگرگون ساخت ، تغییرات وسیع ژئوپلیتیکی در بخش اعظم اوراسیا پدید آورد که بر هم خوردن ژئوپلیتیک آسیای مرکزی و قفقاز برجسته ترین نمود این تغییر بود. تحول ژئوپلیتیکی یاد شده به نوبه خود پیامدهایی در سیاست و اقتصاد جهانی از خود بر جای گذاشت که شکل گیری قطب جدید ژئواکونومیک در منطقه «هارتلند» از آن جمله می باشد . به دنبال آن بازی بزرگ قدرت در منطقه آغاز شد که شباهت هایی جدی با «بازی بزرگ» قرن نوزدهم بین انگلستان و روسیه در آسیای مرکزی داشت . اما این بار ژئوپلیتیک انرژی نقطه ثقل بازی جدید را تشکیل می داد . در «بازی بزرگ جدید» قدرت های فرامنطقه ای آمریکا و اتحادیه اروپا به رقابت با هژمونی های منطقه ای روسیه و چین مبادرت کردند و منافع سیاسی ، امنیتی و اقتصادی خود را در کنار هم تعقیب نمودند. اما این بازی ضلع دیگری هم دارد و آن کشورهای دارنده ثروت انرژی در آسیای مرکزی و قفقاز می باشد که برای دستیابی به اهدافی چون کسب قدرت ، حفظ استقلال و تمامیت ارضی و حل مناقشات قومی بهره برداری از سوخت های هیدروکربنی را به پشتوانه اصلی سیاست خارجی خود تبدیل کرده اند . این رویکرد از طریق ایجاد کنسرسیوم های بین المللی جهت اکتشاف ، استخراج و انتقال نفت و گاز به بازارهای جهانی و همکاری و همگرایی با نهادهای اروپایی – آتلانتیکی با نتایج متفاوت برای کشورهای منطقه همراه شده است که با چارچوب نظری «نهادگرایی نئولیبرالیسم» قابل تحلیل می باشد. رویکرد همگرایی فرامنطقه ای از نوع نئولیبرالیستی از این جهت برای کشورهای جدید التأسیس اهمیت دارد که آنها در سال های نخست استقلال تجربه مستقلی در مدیریت اقتصاد و به ویژه انرژی نداشتند ، دلیل دیگر این رویکرد فراگیر شدن نظام اقتصادی لیبرالی و تنگ تر شدن فضا برای اقتصادهای سوسیالیستی بود که دولت های جدید برای گذر از اقتصاد متمرکز دولتی و همگرایی با اقتصاد جهانی راه نوینی را در اداره کشور پایه ریزی کردند و به تدریج وارد گفتمان همگرایی در بخش های سیاسی و امنیتی هم شدند . مهم ترین فایده آن ایجاد منافع حداکثری برای بازیگران و جلوگیری از فریبکاری در تعاملات جهانی می باشد. آن گونه که نظریه پردازان نهادگرایی نئولیبرال توصیه می کنند دولت ها برای غلبه بر مشکل فریبکاری ناشی از ساختار آنارشیک نظام بین الملل به نهادهای بین المللی تکیه کنند و بیشتر، از این مجرا پیگیر منافع خود باشند. با این پیش فرض ، تحقیق حاضر پس از بررسی مسایل بنیادین مورد بحث در حوزه انرژی مانند روند تولید و توزیع ، استراتژی ، دیپلماسی ، امنیت انرژی و گفتمان های رایج در این حوزه به چگونگی تأثیرگذاری سیاست انرژی بر سیاست خارجی چهار کشور اصلی صاحب سوخت های فسیلی در منطقه مورد مطالعه یعنی آذربایجان ، قزاقستان ، ترکمنستان و ازبکستان خواهد پرداخت و در پایان با بررسی شاخص های متغیر مستقل انرژی و متغیر وابسته سیاست خارجی آذربایجان ، این تأثیر به صورت عینی نشان داده خواهد شد.