نام پژوهشگر: بختیار محمودی
بختیار محمودی هدایت جلیلی
خولی، پژوهش ادبی در قرآن را مقصد اول تفسیر دانسته و در دست یابی به این مهم، بر ضرورت بهره گیری از دستاوردهای اندیشه وران غرب فرا می خواند؛ بهره گیری از علم زبان شناسی در واکاوی تاریخی واژگان قرآن و استفاده نقادانه از رویکردهای نوین نقد ادبی در قرآن پژوهی و استفاده از آموزه های دو علم روان شناسی و جامعه شناسی در خصوص انسان، در تعامل با نصوص قرآنی، از ممیزه های اینرهیافت هستند. نظریهتفسیری خولی با توجه به جهت گیری های اساسی آن در جریانتفسیری معاصر، در تطبیق های شاگردان و مریدان او و در مطالعات متفکرینعلاقه مند به گرایشادبی در تفسیر، با اصلاحات و قبض و بسط هایی مواجه گردیده و گاه نیز در مقابل آن رویکردهای جایگزین مطرح گردیده است. در این پژوهش به تحلیل و بازشناسی ریشه ها و ابعاد نظریهتفسیری خولی و اصلاحات و تغییرات و مقابله های صورت گرفته، پرداخته ایم.