نام پژوهشگر: علی کریمپور قراملکی
محمدعلی نظری علی کریم پور قراملکی
فرضیه ی اساسی که در این نوشتار مورد پژوهش قرار گرفته عبارت است از بررسی نسبت تئوری تکاملی پیدایش انسان با ظواهر آیات کریمه ی قرآن که در زمینه ی آفرینش انسان وارد شده است. با مطرح شدن نظریه ی اشتقاق انواع توسط این انگاره به وجود آمد که نظریات علمی با فحواهای متون دینی در زمینه ی خلقت انسان متعارض و مانعه الجمع هستند. ما در این جزوه سعی خواهیم کرد انگاره تعارض علم و دین را به طور عام و نیز آن فرضیه را در خصوص پیدایش انسان مورد بازخوانی و امعان نظر قرار دهیم. در یک تعبیر بسیاری کلی نتیجه نهایی به دست آمده در این نوشتار نه (رفع تعارض) بلکه (دفع) آن است به دین معنا آنچه که در ادبیات نظری و تراوشهای فکری سلف مشهور است اذعان به واقعیت تعارض علم و دین در بعضی حوزها و ارائه نمودن مکانیسم های توجیهی و تاویلی برای رفع آن بوده است در حالیکه این نوشتار سعی دارد شرایطی را توصیف کند که در آن انگار تعارض از اساس منفی و فرضیه ی تعامل تثبیت میگردد. از نظر ما نمونه های که به مثابه مصادیق علم و دین تلقی شده اند برایند خطاهای استراتژیکی است که در صورت تصحیح آنها به ایده ی همگرای علم و دین خواهیم رسید. این جزوه در راستای بررسی فرضیه ی مورد نظر در سه بخش و هشت فصل نظام یافته است. بخش اول که دارای سه فصل میباشد دو فصل اول و دوم آن به مباحث مقدماتی و کلی از قبیل عملیاتی کردن مفاهیم، سابقه بحث، تبیین اهداف، ضرورت طرح مساله پرداخته شده است اما فصل سوم متکفل واکاوی ادبیات نظریه مساله میباشد. بخش دوم از دو فصل ساختار یافته است. فصل اول نظری تکاملی داروین در مورد کیفیت پیدایش انسان مطرح شده است فصل دوم این بخش پیامدهای کلامی نظریه موصوف را برای دیانت از قبیل معارضه انگاری با اتقان صنع و ناسازگاری با ظواهر قرآن کریم را به تصویر و نقد میکشد. فصل سوم شامل سه بخش است، در فصل اول با طرح دیدگاههای مختلف تفسیری درباره فحواهای آیات آفرینش ظهور متون قرآنی را بررسی نموده ایم امام در فصل دوم نیم نگاهی انداخته ایم به راه حلها و مکانیسم های سازگار کننده ی که از سوی متفکران جهت رفع تعارض میان آیات کریمه ی قرآن با نظریات علمی ارائه گردیده اند ما در نظریه های اندیشمندان مسلمان دو مکانیسم اصلی توجیه را تحت عنوان منطق و تطبیق باز یافته ایم که غالب عالمان مسلمان از آندو جهت رفع معارضات علم و دین سود جسته اند. ما با تردید افکندن در کارایی دو منطق یاد شده سعی نموده ایم در فصل سوم از یک راهبرد ترکیبی جهت حل چالشهای علم و دین استفاده نماییم.