نام پژوهشگر: سیدمحسن بنی هاشمی
غلام عباس پرویز سیدمحسن بنی هاشمی
سازمان صدا وسیما، به عنوان یکی از نهادهای تأثیر گذار فرهنگی در کشور ج.ا.ا دارای سیاست های برنامه-سازی برگرفته از ارزش های اسلامی است و از آنجایی که خانواده نیز به عنوان نهادی موثر در تعریف هنجارها و ارزش ها و تربیت افراد عمل می کند، الگو دهی و هدایت افکار عمومی در حمایت از تشکیل و تحکیم نهاد خانواده مطابق ارزش های اسلامی یکی از سیاست های تولید برنامه در سازمان صدا و سیما است. بنابراین تحقیق حاضر در پی روایت تلویزیون از زندگی رسانه ای شده ی خانواده است. برای رسیدن به این هدف، به بررسی بازنمایی خانواده در سریال «راه طولانی» پرداخته شده است و اینکه این خانواده ی بازنمایی شده در چه حد با سیاست های افق رسانه در بخش خانواده همخوانی دارد. به این منظور، در فصل دوم مباحث مربوط به خانواده از دیدگاه اسلام و سیاست های افق رسانه در بخش خانواده را که در 7 محور آمده است، مطرح کرده ایم. در قسمت روش نیز، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است و برای بررسی متن 6 مقوله از سیاست های افق رسانه استخراج شده است. نتایج نشان می دهد، خانواده ای که در سریال «راه طولانی» بازنمایی شده، با مسئله ی «فرزند سالاری» و خواسته های نابه جای فرزندان مواجه شده است. دو فرزند بزرگتر پیوسته خود را طلبکار و والدین را بدهکار می دانند و در طول سریال شاهد رفتارهای نادرستی مانند عدم مسئولیت پذیری، عدم صداقت در رفتار، فردگرایی، بی احترامی به والدین، ناسازگاری با کمبود امکانات، عدم قناعت در زندگی و مصرف-گرایی از جانب آنها هستیم. همچنین دو فرزند بزرگتر توانایی رو به رو شدن با واقعیات و مشکلات زندگی را ندارند. اما در چند قسمت پایانی با چرخش ناگهانی رفتاری متحول شده و با شخصیت هایی با اعمال و رفتار مثبت تبدیل می شوند و در این سریال شاهد یک «خانواده سالاری» می شویم. نکته ای که در اینجا باید مطرح شود این است که پرداختن به رفتارهای ناشایست در طول سریال بیشتر از رفتارهای مثبت برجسته شده است.
علی اصغر سلیمانیان مهدی منتظرقائم
این تحقیق برآنست با رویکرد مطالعات فرهنگی، روند «بازنماییِ» مفهوم «سبک زندگی» در سریال های خانوادگی-اجتماعی پربیننده ی سیمای ج.ا.ا در دهه های پس از انقلاب، را مطالعه کند. به این منظور با نمونه گیری هدفمند برای هر دهه یک سریال انتخاب شد: «پاییز صحرا»، «پدرسالار»، «خط قرمز» و «مرگ تدریجی یک رویا». در بخش ادبیات نظری؛ مدرنیته و مدرنیته ی ایرانی، روند گفتمان های سیاسی-اجتماعی دولت های بعد از انقلاب و نظریه های سبک زندگی بررسی شده است و نظریه ی بازنمایی برساختگرا به عنوان چهارچوب نظری استفاده شده است. در بحث روش، از دو روش نشانه شناسی(الگوی نشانه شناسیِ کیت سلبی و ران کاودوری، تحلیل سه گانه ی فیسک و هارتلی) و تحلیل روایت (الگوی رواییِ بارت) بهره گیری شده است. نتایج نشان می دهد که روند بازنماییِ سبک زندگی در سریال های مورد مطالعه خطی و یکسویه نیست و در هر سریال نحوه ی بازنمایی سبک زندگی تفاوت های محسوسی دارد. در سریال «پاییز صحرا» بازنمایی سبک زندگی حول محور تضاد طبقاتی صورت گرفته است و روایت سریال از خلال تقابل دوگانه ی «سبک زندگی طبقه ی بالا» و «سبک زندگی طبقه ی پایین» پیش می رود. در سریال «پدرسالار» بازنمایی سبک زندگی حول محور تضاد نسلی و در قالب تقابل دوگانه ی «سبک زندگی سنّتی نسل قدیم» و «سبک زندگی نوگرای نسل جدید» صورت گرفته است. در سریال «خط قرمز» سبک زندگی نسل جوانان اوایل دهه ی هشتاد به عنوان «سبک زندگی ساختارشکنانه و ناهمنوایانه» معرفی می شود. در سریال «مرگ تدریجی یک رویا» سبک زندگی حول دو محور تضاد سنّت و مدرنیته و تضاد مذهبی، در قالب تقابل دوگانه ی «سبک زندگی سنّتی مذهبی» و «سبک زندگی مدرن ضدمذهب» بازنمایی شده است. مهمترین تغییرات مشاهده شده در سیاست های بازنمایی در قبال سبک زندگی عبارت اند از: افزایش طرد در بازنمایی سبک زندگی، افزایش نسبت دادن سبک زندگی مطرود(دیگری) به تأثیر یا توطئه ی غرب، افزایش دخالت دادن مسائل سیاسی و تضادهای مذهبی در بازنمایی سبک زندگی. کلیدواژه ها: بازنمایی، سبک زندگی، نشانه شناسی، تحلیل روایت، سریال های خانوادگی-اجتماعی.