نام پژوهشگر: امیرعباس فرشید
پویا پورنقی شاپور حسن زاده
چکیده فارسی دیابت یک اختلال متابولیکی است که بر تمام بدن از جمله دستگاه تناسلی ماده تأثیر می گذارد و از عوامل موثر در ناباروری می باشد. متفورمین از داروهای رایج کنترل قندخون بیماران دیابتی است. هدف این پایان نامه، مطالعه اثر دیابت (و درمان آن با متفورمین) بر دستگاه تناسلی ماده بود که به این منظور، بررسی تغییرات هیستومورفولوژیکی و هیستوشیمیایی تخمدان و نیز مطالعات ایمونوهیستوشیمیایی ماکروفاژهای تخمدانی و فوق ریزبینی فولیکول های تخمدانی در رتهای بالغ دیابتی و درمان شده با متفورمین متعاقب ایجاد دیابت تجربی انجام گرفت. تعداد 36 سر رت ماد بالغ نژاد sprague-dawley (210-170گرم) در سه گروه (کنترل، دیابتی و دیابتی درمان شده با متفورمین) مطالعه شدند. در گروه های دوم و سوم، رتها با تزریق mg/kg45 استرپتوزوتوسین دیابتی و در گروه سوم با mg/kg/day100 متفورمین منوهیدروکلراید تیمارشدند. از مطالعات انجام شده، این نتایج بدست آمد: در گروه دیابتی، سطح گلوکز خون بطور معنی داری در مقایسه با گروه های کنترل و درمان شده با متفورمین افزایش یافته بود (05/0>p). ازطرفی، در رت های دیابتی درمان نشده، متوسط وزن بدن و هورمون های محور هیپوفیز- گناد، در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری کاهش یافته بود (05/0>p). اگرچه در رت های دیابتی درمان شده با متفورمین کاهش معنی داری در متوسط وزن بدن وجود داشت، کاهش سطح هورمون های محور هیپوفیز- گناد، بشدت رت های درمان نشده نبود و فقط سطح پروژسترون کاهش معنی داری (05/0>p) را نسبت به گروه کنترل نشان می داد. بررسی نسبت تعداد فولیکول های آترتیک به کل تعداد فولیکول های شمارش شده در هریک از دسته های اندازه ای، نشان داد که درصد فولیکول های آترتیک در بین دو گروه کنترل و دیابتی در هیچیک از دسته ها دارای اختلاف معنی دار نمی باشد؛ اگرچه در دسته های فولیکولی200-101، 300-201 و 400-301 و بالای 400 میکرومتر، افزایش نسبت تعداد فولیکول های آترتیک به کل تعداد فولیکول های شمارش شده در گروه های دیابتی و درمان شده با متفورمین در مقایسه با گروه کنترل مشاهده گردید. از منظر هیستوشیمیایی، در گروه های دیابتی و دیابتی درمان شده با متفورمین در مقایسه با گروه کنترل، واکنش oil-red-o، sudan black و pas ضعیفتر ولی واکنش آلکالین فسفاتاز قویتر بود. در بررسی ایمنوهیستوشیمیایی، مقایسه آماری تعداد سلول های cd163+ و cd4+ بین گروه های سه گانه در فولیکول های سالم پره آنترال و آنترال، استرومای تخمدانی اطراف آنها، فولیکول های آترتیک و اجسام زرد، نشانگر عدم وجود اختلافات آماری معنی دار بود. در مطالعه فوق ریزبینی، کاهش در ضخامت پرده شفاف و کاهش در میانگین تعداد میکروویلی های درون واحد سطح آن، در گروه دیابتی معنی دار (بترتیب 01/0>p و 001/0>p) و در گروه دیابتی درمان شده با متفورمین بترتیب معنی دار (05/0>p) و غیرمعنی دار بود. اندامکهای سیتوپلاسم اووسیت در گروه دیابتی درمان شده با متفورمین نسبت به گروه دیابتی به تعداد بیشتر و با اشکال طبیعی و یا نزدیک به طبیعی ملاحظه شد. کاهش تعداد و بالونی شدن کریستاهای میتوکندریها از بارزترین تغییرات اندامکی در اووسیت در گروه دیابتی بودند. تغییرات ایجادشده در سلولهای گرانولوزای فولیکولهای تخمدانی رت های گروه دیابتی در مقایسه با گروه کنترل شامل کوچک و چروکیده شدن سلول گرانولوزا، کوچک شدن، بی نظمی شکلی و کاهش فعالیت هسته سلول (بیشترشدن کروماتین هتروکروماتیک)، کاهش تعداد و ظهور اشکال غیرطبیعی اندامکهای سیتوپلاسم سلول، تجمع قطرات لیپیدی در سیتوپلاسم، ازهم گسیختگی سلولهای تاج شعاعی و فاصله گرفتن آنها از پرده شفاف بود. کاهش تعداد و هموژن شدن میتوکندریها، بالونی شدن کریستاهای برخی از میتوکندریها، تورم شبکه های آندوپلاسمی صاف و دانه دار از بارزترین تغییرات اندامکی در سلولهای گرانولوزای گروه دیابتی بودند. با جمع بندی تمامی نتایج بدست آمده، می توان بیان داشت که بین دیابت تجربی و اختلالات دستگاه تناسلی ماده ارتباط وجود دارد و درمان با متفورمین، بطور نسبی عوارض دیابت را بهبود می بخشد.
تهمینه گرگانی فیروزجایی امیرعباس فرشید
جوجه تیغی حیوان کوچک، شب زی و بدنی پوشیده از خار است که امروزه به عنوان حیوان خانگی در اکثر نقاط جهان رواج یافته است. این حیوانات نقش مهمی در انتقال دامنه گسترده ایی از عموال بیماری زا و انگل-ها دارند. یکی از گونه های انگلی که دارای اهمیت زئونوتیک است فیزالوپترا کلوزا (اسپیروریدا:فیزالوپتریده) می باشد که درمعده جوجه تیغی های اروپایی (اریناسئوس اروپیوس) حضور داشته و منجر به التهاب معده، بی اشتهایی، کاهش وزن می شود. مطالعه حاضر خصوصیات مورفولوژیکی و ضایعات پاتولوژیکی و فوق ساختاری فیزالوپترا کلوزا با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی اسکنیگ و ترانسمیژن برای اولین بار توصیف می کند. بدین منظور حیوانات جمع آوری شده و براساس تعداد انگل در معده به سه گروه تقسیم بندی شدند. در عدد نماتود فیزالوپترا کلوزا از جوجه تیغی ها در محلول فیکساتیو ثابت شده، تحت دمای بحرانی خشک شده و با طلا پوشانیده شده و تحت بررسی میکروسکوپ الکترونی قرار گرفتند
سیامک کاظمی درآبادی امیرعباس فرشید
التیام زخم پوست فرایندی چندعاملی و پیچیده است. درمان زخمهای دیابتیک هنوز یک مشکل بالینی عمده محسوب میشود. بهتازگی به کار بردن یاختههای بنیادی برای درمان زخمهای مزمن مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات یاختههای شبهفیبروبلاستی از پیش نشاندار شدهی آلوژن با منشا پوست در التیام زخم برداشتی دیابتیک در مدل گوسفند میباشد. روشکار: هشت برهی چهار ماههی نژاد ماکویی به صورت مساوی به دو گروه دیابتیک و غیردیابتیک بخشبندی شدند. برای القای دیابت داروی آلوکسان مونوهیدرات به کار رفت. در ناحیهی پشتی هر بره، دو زخم برداشتی ایجاد شد. در زخمهای یک سمت از یاختههای فیبروبلاست از پیش نشاندار شده با brdu به عنوان تیمار استفاده شد. برای ارزیابی پلانیمتری، در زمانهای مشخص از زخمها عکسبرداری شد. در روز 21 پس از جراحی برای ارزیابیهای هیستوپاتولوژی و ردیابی یاختههای نشاندار شده با brdu از زخمها نمونهبرداری شد. یافتهها: ارزیابی پلانیمتری تفاوت آماری معناداری میان گروههای دیابتیک و غیردیابتیک نشان نداد. هرچند، زخمهای تیمار به صورت معناداری التیام سریعتری نسبت به زخمهای کنترل داشتند (05/0p<). رنگآمیزی ایمنوهیستوشیمی با آنتیبادی اختصاصی brdu نشاندهندهی حضور یاختههای به کار رفته در زخم بود. در ارزیابی هیستوپاتولوژی مقاطع رنگآمیزی شده با هماتوکسیلین و ائوزین، میزان اپیتلیزاسیون، شمار فیبروبلاستها و شمار عروق خونی در گروه دیابتیک به صورت معناداری کمتر از گروه غیردیابتیک بود (05/0p<). در عین حال، میزان این فاکتورها در زخمهای تیمار نیز بیشتر از زخمهای کنترل بود (05/0p<). نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هرچند ممکن است سرعت التیام زخمهای دیابتیک در برهها اختلاف چندانی با زخمهای طبیعی نداشته باشد، ولی کیفیت التیام چنین زخمهایی کمتر از زخمهای طبیعی ست. از سوی دیگر، به کار بردن یاختههای فیبروبلاست آلوژن میتواند در التیام زخمهای طبیعی و دیابتیک این مدل حیوانی نقشی مثبت داشته باشد.
نسرین حمزه قوشچی اسماعیل تمدن فرد
سیستم های هیستامینرژیک و اپیوئیدی در پردازش محیطی موضعی، نخاعی و فوق نخاعی درد دخالت می کنند. قشر سینگولیت قدامی، به عنوان یک ناحیه مهم قشر مغز، در پردازش درد شرکت میکند. در مطالعه حاضر اثر تزریق جداگانه و توأم عوامل هیستامینرژیک و اپیوئیدی به داخل قشر سینگولیت قدامی بر رفتار های درد فرمالینی کف پائی بررسی شد. رفتار حرکتی حیوانات با استفاده از آزمون میدان باز (open-field test) سنجیده شد. رفتارهای درد شامل مدت زمان لیسیدن و گازگرفتن پنجه پا و تعداد تکان های رفلکسی پا در فواصل 5 دقیقه ای متوالی برای مدت 60 دقیقه ثبت شد. تزریق جداگانه هیستامین و مرفین (آگونیست گیرنده اپیوئیدی) در مقادیر مشابه 25/0، 1 و 4 میکروگرم/ناحیه و تزریق توام هیستامین و مرفین در مقدار کم (063/0 میکروگرم/ناحیه از هرکدام) و مقدار زیاد (1 میکروگرم/ناحیه از هرکدام) بدون ایجاد اثر بر مرحله اول، مدت زمان لیسیدن و گاز گرفتن پنجه پا و تعداد تکانه های رفلکسی پا را در مرحله دوم به طور معنی دار کاهش دادند. تزریق مپیرامین (آنتاگونیست گیرنده h1 هیستامین) در مقدار 2 میکروگرم/ناحیه به تنهائی رفتارهای درد را تغییری نداد ولی تزریق آن قبل از تزریق هیستامین (1 میکروگرم/ناحیه) از کاهش رفتارهای درد ناشی از هیستامین جلوگیری کرد. تزریق مپیرامین در مقدار 8 میکروگرم به ناحیه، به تنهائی موجب کاهش رفتارهای درد شد ولی از کاهش درد ناشی از تزریق هیستامین (4 میکروگرم/ناحیه) جلوگیری نکرد. تزریق رانیتیدین (آنتاگونیست گیرنده h2 هیستامین) در مقادیر 2 و 8 میکروگرم/ناحیه به تنهایی رفتارهای درد را تغییر نداد در حالی به ترتیب از کاهش رفتارهای درد ناشی از تزریق هیستامین (1 و 4 میکروگرم/ناحیه) جلوگیری کرد. تزریق تیوپرامید (آنتاگونیست گیرنده h3 هیستامین) در مقادیر 2 و 8 میکروگرم/ناحیه، به تنهائی موجب کاهش رفتارهای درد شد وبه ترتیب کاهش رفتار درد ناشی از تزریق هیستامین (1 و 4 میکروگرم/ناحیه) را افزایش داد. تزریق نالوکسان در مقادیر 1 و 4 میکروگرم/ناحیه، به تنهائی شدت درد را تغییر نداد ولی پیش تزریق آن (4 میکروگرم/ناحیه) از کاهش درد ناشی از تزریق مرفین (4 میکروگرم/ناحیه)، هیستامین (4 میکروگرم/ناحیه) و تیوپرامید (8 میکروگرم/ناحیه) جلوگیری کرد. پیش تزریق مپیرامین و رانیتیدین در مقدار مشابه 2 میکروگرم/ناحیه از کاهش درد ناشی از تزریق مرفین (1 میکروگرم/ناحیه) جلوگیری کرد، در حالی که کاهش درد ناشی از تزریق مرفین (1 میکروگرم/ناحیه) با تزریق قبلی تیوپرامید (2 میکروگرم/ناحیه) افزایش یافت. به جز مپیرامین (8 میکروگرم/ناحیه) بقیه داروها بر فعالیت حرکتی اثر نگذاشتند. نتایج مطالعه حاضر برای هیستامین و مرفین در سطح قشر سینگولیت قدامی اثرات کاهش دهنده درد را نشان دادند. تزریق توام هیستامین و مرفین اثر ضد دردی برجسته تری از تزریق به تنهائی آن ها ایجاد کرد. گیرنده های h2 و h3 و تا حدودی گیرنده های h1 اثر کاهش دهنده درد هیستامین را در قشر سینگولیت قدامی میانجی گری کردند. هر سه نوع گیرنده هیستامین در عمل کاهش دهنده درد مرفین دخالت کردند وگیرنده اپیوئیدی در عمل کاهش دهنده درد هیستامین شرکت نمودند.
امیر عرفان پرست اسماعیل تمدنفرد
چکیده ندارد.