نام پژوهشگر: علی نجات غلامی
هیژا رحیمی نیا مرضیه پیراوی ونک
در این پایان نامه تلاش می شود به معرفی ابعاد روش شناسانه ی «پدیدارشناسی هرمنوتیکی» به گونه ای پرداخته شود که در پژوهش عکاسی بتواند به مثابه روش یا به عبارت بهتر رهیافت به کار بسته شود. روش های پدیدارشناختی که عمدتاً جزو روش های تحقیق کیفی محسوب می شوند، دارای اهمیت و کاربردهای فراوانی در مباحث توصیفی و تفسیری مربوط به اثر هنری هستند و از دو مبنای روش شناسانه ی "تأملی" و "تأویلی" بهره می برند. یکی از شاخه های عمده ی سنت پدیدارشناسی، "پدیدارشناسی هرمنوتیکی" محسوب می شود که بیش از اینکه به کار ادموند هوسرل برگردد به کار مارتین هایدگر برگشت دارد و عمدتاً توسط دو چهره ی مهم یعنی هانس گئورگ گادامر و پل ریکور توسعه یافته است. در پدیدارشناسی هرمنوتیکی علاوه بر مفاهیم روش شناسانه ای همچون تحویل ، اپوخه، درپرانتزگذاری، تحلیل آیدتیک، تغییر تخیلی و غیره و یا حتی به جای برخی از مفاهیمی همچون فراخوانش، تفسیر، معنای متنی، دیالوگ، پیش فهم، افق و غیره به طور خاص استفاده می شود. در واقع، هدف از پدیدارشناسی هرمنوتیکی، رسیدن به فهمی دوجانبه است که ماحصل دیالوگی بین افق خواننده و افق متن باشد. در این پایان نامه پس از فصلی مقدماتی درباره ی ضرورت و اهمیت توسعه ی یک روش پدیدارشناسانه ی هرمنوتیکی در پژوهش عکاسی، در فصل دوم به نسبت های عمومی سه مفهوم هرمنوتیک، پدیدارشناسی و عکاسی پرداخته شده و مباحثی کلی درباره ی این سه مفهوم و نسبت آنها در این فصل بیان خواهد شد. سپس در فصل سوم به کلیاتی از اندیشه ی هوسرل که چونان مبنای پدیدارشناسی محسوب می شود اشاره شده و آنگاه به طور مفصل تری اندیشه ی هایدگر و نقطه ی فاصله گیری اش از اندیشه ی هوسرل بحث خواهد شد. آنگاه به اندیشه های گادامر و ریکور اشاره شده و ازآنجاکه پدیدارشناسی توسط اندیشمندانی همچون بارت، دامیش و دیگران که دغدغه ی عکاسی داشته اند وارد این رشته شده است، به کار ایشان نیز تا حدودی پرداخته می شود. در نهایت در فصل آخر نخست تلاش می شود روش شناسی پدیدارشناسی و مفاهیم روش شناختی آن روشن شوند. در نهایت یک گام بندی از روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی در عکاسی ارائه می شود، به گونه ای که بتواند مورد استفاده ی محققان باشد.